جناب خواجه حافظ در جامعه ما و بلکه در جوامع دیگر (در بین غیر ایرانی ها و نیز اهل سنت) یک درخشش خاصی دارد و دیوان حافظ برای خیلی از افراد بسیار قابل احترام است. مرحوم آقای بهجت می فرمودند که حافظ به قدری تسلط بر قرآن داشته که این توان را داشته که از انتهای قرآن آیه به آیه همین طور بیاد تا اول قرآن و اصلا اینکه به او «حافظ» گفته اند چون حافظ قرآن بوده است. خود او در ضمن اشعارش به این حقیقت تصریح می کند که ما هر چه داریم در اثر انس با قرآن و زیر سایه دولت قرآن است. در یک جا می فرماید که اگر کسی میخواهد لطف حضرت حق شامل حالش شود راهش انس با قرآن است؛ انس با قرآن سبب می شود که لطف الهی شامل حال بنده شود. می گوید:
عشقت رسد به فریاد گر خود به سان حافظ/ قرآن ز بر بخوانی با چهارده روایت
در جای دیگر راه دفع شیاطین که مانع انسان هستند را انس با قرآن می داند و می گوید:
زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد؟/ دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند
دیو یعنی شیطان. شیطان از قومی که اهل قرآن هستند فراری و گریزان است؛ پس انس با قرآن را راه دفع شیاطین می داند. در یک جای دیگر سکینه و آرامش را در سایه انس با قرآن می داند. می گوید:
حافظا در کنج فقر و خلوت شب های تار/تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
آدم وقتی انس با قرآن داشته باشد دیگر چه غمی دارد. انس با قرآن طریق ارتباط بین بنده و حضرت حق است. مرحوم استاد پهلوانی رضوان الله تعالی علیه می فرمایند: "آن جناب [جناب خواجه حافظ] رمز همه توفیقات خود را در تهذیب نفس و گریه شبانه و مناجات سحرگاهان و انس با قرآن می داند." بعد در جایی می فرماید:
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ/هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
لذا از مظلومیت های حافظ همین است که اشعار این کسی که در دیوانش این طور جوشش معارف هست را در قهوه خانه ها و ترانه ها به کار می گیرند در حالی که می دانید این معروف است که مرحوم آقا میرزا جواد آقای ملکی رضوان الله تعالی علیه در قنوت نماز شبش این بیت حافظ را می خوانده است:
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب/ما را ز جام باده گلگون خراب کن
چه کسی شعر حافظ را در قنوت نماز شب می خوانده؟ آقا میرزا جواد آقای ملکی. آقا میرزا جواد آقا کیست؟ کسی که امام خمینی ره درباره اش می فرماید: "در قبرستان شیخانِ قم یک مرد دفن شده و او هم آقا میرزا جواد آقا ملکی است." چنین کسی شعر حافظ را در نماز شبش می خوانده است. روزی خدمت مرحوم آیت الله پهلوانی بودم؛ ایشان برای بنده فرمودند: "این دیوان حافظ را که ما شرح کردیم [که با عنوان جمال آفتاب در ده جلد منتشر شده] اگر می خواستم این غزل های حافظ را شرح کنم هر غزلش یک جلد می شد؛ اینها همه اش اشارات است و شماها باید بروید این ها را باز کنید. هر غزلش یک جلد می شد." مرحوم آیت الله پهلوانی رضوان الله تعالی علیه اشعار حافظ را به شکلی شرح کردند که کسی که می خواند هم انس با قرآن پیدا کند و هم انس با روایات و ادعیه؛ به گونه ای که بفهمد این مسائلِ اشعار حافظ ریشه در قرآن و روایات دارد. مرحوم آیت الله پهلوانی در ذیل همین شعر که: « هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم» یک بیانی دارند میفرمایند: "آری راهنمایی های قرآن نسبت به سحر خیزی [چون می گوید صبح خیزی و سلامت طلبی] و تحذیر از دنیا و تشویق به آخرت است که بشر را از گزند هواها و شیطان های انسی و جنّی و تعلقات عالم طبیعت سالم می دارد [حرف حافظ این است] و به سعادت دو جهان و شهود جمال و کمال حضرت حق نائل می سازد." خب این معنای این بیت حافظ بود.
قرآن به روایت قرآن
بعد ایشان آیات را می آورد این آیات چون در بحث ما لازم است در آنها تامل شود لذا این آیات را عرض میکنیم. «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ» ماه رمضان ماه نزول قرآن است و قرآن هم برای هدایت نازل شده. خوب این را دقت کنید. «هُدىً لِلنَّاسِ» برای هدایت. در یک آیه دیگر می فرماید «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا» وقتی قرآن خوانده می شود گوش کنید و خاموش باشید «لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» شاید مورد رحمت الهی قرار بگیرید؛ این رحمت هم رحمت خاصه الهی است. در یک آیه دیگر می فرماید قرآن به راه و روشی که استوار است هدایت نموده است: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ» مومنان را بشارت می دهد قرآن. در یک جای دیگر خدا می فرماید که ما در این قرآن به عبارت های گوناگون سخن گفتیم. خوب این چینش عبارت ها برای چیست؟ تا متذکر شوند. تا آنهایی که می روند سراغ قرآن، به خودشان بیایند؛ از غفلت بیرون بیایند؛ ولی این سخنان جز بر تنفر آنان نمی افزاید. باید بروند از قرآن استفاده کنند و از غفلت بیرون آیند اما تراکم غفلت پیدا می کنند «وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِی هَذَا الْقُرْآنِ لِیَذَّکَّرُوا وَمَا یَزِیدُهُمْ إِلَّا نُفُورًا». یا در یک جای دیگر می فرماید که از قرآن آنچه درمان و بهبودی و رحمت برای مومنان است ما فرو می فرستیم «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ» مراجعه کنید به قرآن. وقتی یک مشکلی برای ما پیش می آید مشکل دنیوی مشکل اخروی مشکل معنوی، برویم سراغ قرآن. قرآن راهگشا است راه را به ما نشان می دهد. اگر در حق شما ظلمی شد بروید سراغ قرآن؛ قرآن راهگشا است.
شهید بزرگوار مرحوم آیت الله بهشتی را رضوان الله تعالی علیه یک زمانی (حالا شما جوان هستید ندیدید این صحنهها را) در خیابان طالقانی تهران راهپیمایی کردند و شعار دادند: «بهشتی... بهشتی... طالقانی را تو کشتی». یعنی فوت مرحوم آیت الله طالقانی را اول تبدیل کردند به قتل؛ بعد دنبال قاتل می گشتند. قاتل کیست؟ گفتند آقای بهشتی این کار را کرده است. بنی صدر در همان زمان روزنامه ای داشت به نام "انقلاب اسلامی". می تازاند به شهید بهشتی. ایشان هم هیچ پاسخی نمی داد. یعنی نمی شد پاسخ داد. اینقدر هجمه سنگین بود که ایشان اگر می خواست پاسخ بدهد باید همه کارهایش را تعطیل می کرد. از ایشان سوال کردند که شما چرا جواب نمی دهید؟ (اینکه عرض کردیم قرآن راهگشاست این است) فرمودند: در قرآن می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنوا» خدا از بندگان مومن دفاع می کند. لذا چیزی که وظیفه من است این است که ایمان خود را درست کنم خدا وعده دفاع را داده است. من اگر بخواهم از حقوق خودم دفاع کنم باید همه این کارهای خودم را تعطیل کنم و مشغول دفاع شوم و هر چه هم دفاع کنم مثل خدا که نمی توانم دفاع کنم. قرآن راهگشا است. «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنوا». الان هم شما میبینید که خدا چطور از ایشان دفاع می کند. الان قبر ایشان شده زیارتگاه. مردم می روند آنجا اظهار ادب می کنند در حالی که منافقین چه وضعیتی پیدا کردند؟ از عراق به آن طرف؛ از آنجا به جایی دیگر.
در آیه دیگر می فرماید ما قرآن را برای ذکر و یادآوری، آسان ساختیم؛ آیا یاد آورنده ای هست؟ «وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ» باز در آیه دیگری هست که اگر ما این قرآن را بر کوه نازل می کردیم می دیدید شما که از شدت خشوع این کوه از هم پاشیده میشد؛ اما این قرآن را بر دل های ما می خوانند تکان نمیخورد! «لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ». این آیه خیلی حرف دارد. وقتی آیه قرآن اگر بر کوه نازل شود کوه از هم می پاشد خب من چقدر دلم باید سخت شده باشد؟! چقدر باید قساوت قلب پیدا کرده باشم که نتوانم بهره خودم را از قرآن ببرم؟! آیات قرآن تلاوت میشود اما در روش و منش من تاثیری پیدا نمی شود. خب اینها آیاتی بود که مرحوم آیت الله پهلوانی آورده اند.
انس با قرآن در کلام امیرمؤمنان(ع)
بعد ایشان بخشی از خطبه 176نهج البلاغه را می آورند. امیرالمومنین فرمودند: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ هَذَا اَلْقُرْآنَ هُوَ اَلنَّاصِحُ اَلَّذِی لاَ یَغُشُّ» این قرآن یک خیرخواه و نصیحت کننده ای است که هرگز غش و خیانت در آن نیست. گاهی ممکن است یک نفر نصیحت و خیرخواهی کند اما پشت پرده یک چیزهایی داشته باشد. قرآن این طور نیست. «وَ اَلْهَادِی اَلَّذِی لاَ یُضِلُّ» راهنمایی است که گمراه نمی کند. یعنی شما هر آیه قرآن را که عمل کنی در راستای کمال شماست. قرآن گمراه نمی کند. «وَ اَلْمُحَدِّثُ اَلَّذِی لاَ یَکْذِبُ» سخنگویی است که هرگز دروغ نمی گوید. اگر می گوید جهنمی هست، هست. اگر میگوید بهشتی هست، هست. اگر از میزان و کتاب و اینها می گوید، هست. قرآن اینها را دروغ نمی گوید. حالا خوب دقت کنید به این تعبیر امیرالمومنین چون شاهد ما اینجاست: «وَ مَا جَالَسَ هَذَا اَلْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلاَّ قَامَ عَنْهُ بِزِیَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ» هیچ کسی همنشینی با قرآن نمیکند مگر این که یا چیزی زیاد می شود بر او یا چیزی کم می شود از او؛ «زِیَادَةٍ فِی هُدًى» در هدایت پیشرفت می کند؛ جلو می رود. «أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى» از کوری او هم کم و کاسته میشود. این قرآن است.
در دعای 42 صحیفه سجادیه که دعای ختم قرآنِ امام سجاد صلوات الله و سلامه علیه است (در ماه رمضان که قرآن را ختم کردید این دعای 42 صحیفه سجادیه را بخوانید دعای ختم قرآن است) آنجا حضرت دعا می کنند: «وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ وَسِیلَةً لَنَا إِلَى أَشْرَفِ مَنَازِلِ الْکَرَامَةِ» قرآن را وسیلهای برای ما قرار بده برای رسیدن به منزلهای کرامت و بزرگواری. «وَ سُلَّماً نَعْرُجُ فِیهِ إِلَى مَحَلِّ السَّلَامَةِ» یک نردبانی این قرآن را برای ما قرار بده که ما پای خود را که روی این نردبان می گذاریم پیوسته عروج کنیم «نَعْرُجُ فِیهِ إِلَى مَحَلِّ السَّلَامَةِ» به محل سلامت ما عروج کنیم.
تمام اینها را مرحوم آیت الله پهلوانی در ذیل همین یک بیت حافظ آورده اند (صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ/هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم) پس ببینید با یک بیت حافظ چقدر با آیات و روایات و دعا آشنا شدیم. این است که ایشان فرمودند که "من این طور شرح کردم که آنهایی که اهل حافظ هستند اما انس با آیات و روایات و ادعیه ندارند از این طریق انس بگیرند."
انس با آیات و معارف قرآن، فرع بر تعلیم و تعلّم آن
نکته دیگری که حالا باید ما از این بحث استفاده کنیم این است که انس با آیات و معارف قرآن، فرع بر تعلیم و تعلم قرآن است. یعنی درست است که مرحوم آیت الله پهلوانی و مشایخ شان گفته اند که یک صفحه از قرآن در روز در یک ساعت خاص به این شکل خوانده شود یا این معارف را در رابطه با قرآن بیان کرده اند که انس با قرآن بگیرید؛ تدبر در قرآن کنید؛ اما همه اینها در دل خودش دستورالعملی دارد. آن چیست؟ تعلیم و تعلم قرآن. چون همه اینها فرع بر تعلیم و تعلم قرآن است. اگر کسی قرآن را بلد نباشد چطور قرآن تلاوت کند؟ وقتی شما می گویی قرآن تلاوت کن، انسان باید برود دنبالش. مقدمه تلاوت که تعلم قرآن است و تعلم قرآن خودش مقدمه دارد. باید معلم قرآن باشد. باید تعلیم باشد تا تعلم صورت بگیرد. وقتی تعلیم و تعلم قرآن با هم بود آن وقت قرائت قرآن شکل می گیرد. تفسیر قرآن شکل می گیرد. و اصلاً سرّ نوشتن تفسیر المیزان یا کتاب قرآن و فطرت مرحوم آیت الله پهلوانی و همین طور سایر کتاب هایی که در این زمینه نوشته شده این است که آن یافته ها و دریافت هایی که در مورد قرآن داشتند را در اختیار بگذارند تا دیگران هم از این کوثر معارف بهره مند شوند. و اینها همه اش فرع بر تعلیم و تعلم است.
در خود قرآن می فرماید: «فَاقْرَءُوا مَا تَیسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» هر مقدار که برای شما مقدور است قرآن تلاوت کنید. این دستور قرآنی یعنی اول بروید قرآن را یاد بگیرد تا برای شما ممکن شود خواندن قرآن؛ این دستور در دلش است. «وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا» قرآن را شمرده شمرده بخوانید. خب خواندن فرع بر تعلیم و تعلم است. «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» چرا در قرآن تدبر نمیکنند؟ خب تدبر در قرآن فرع بر تعلیم و تعلم قرآن است. پس این آیات در دل خودش دارد به ما می گوید که دنبال تعلیم و تعلم قرآن باشید. پس بینید این بحثهایی که بنده میچینم زنجیرهوار میآیم جلو را خوب دقت کنید. گفتند انس با قرآن داشته باشید؛ یک صفحه قرآن حداقل بخوانید؛ به این شکل بخوانید. نگفتند بروید دنبال قرآن یاد گرفتن یا یاد دادن این نبود در آنها. این را از کجا بدست آوردیم؟ از آنجا که این دستورات وقتی محقق میشود که تعلیم و تعلمی در کار باشد.
روایتی از امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه است. خوب دقت کنید: «تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ» بروید قرآن را یاد بگیرید. «فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِیثِ» نیکوترین سخن قرآن است «وَ تَفَقَّهُوا فِیهِ» در قرآن اندیشه کنید «فَإِنَّهُ رَبِیعُ الْقُلُوبِ» بهار دلها قرآن است. عزیزان برادران قرآن آنقدر نشاط در وجود انسان ایجاد می کند که دهها سفر را اگر انسان برود با آن شیرینی که قرآن در جان انسان می گذارد و حک می کند قابل مقایسه نیست. قرآن راه را باز می کند. دنیا برنامه می چیند؛ سازمان های اطلاعاتی اخبار و اطلاعات جمع آوری می کنند؛ جاسوس می فرستند؛ یک سال؛ دو سال؛ ده سال یک برنامه را برای نظام مقدس ما می چینند. برنامه می چینند تا دل مردم را خالی می کنند؛ اما یک آیه قرآن «وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ» همه اینها را به باد میدهد. همه را به هم می ریزد. این همه برنامه است اما انسان یک استواری پیدا می کند. وقتی «وَلِلَّهِ جُنودُ السَّماواتِ وَالأَرضِ» همه عالم در اختیار حضرت حق است چه کار می خواهند بکنند؟ همه چیز در اختیار اوست. یک آیه قرآن کمک می کند. «وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ» دلهای خودتان را با نور قرآن شفا بدهید. «فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ». قرآن دل ها را شفا می دهد. «وَ أَحْسِنُوا تِلَاوَتَهُ» قرآن را خوب بخوانید «فَإِنَّهُ أَنْفَعُ الْقَصَصِ» سودمندترین داستان ها در قرآن است.
نکند رمان بیش از قرآن شود!
اگر زندگی ما جوری شد که رمان را بیشتر از قرآن خواندیم بدانید که راه انحرافی است. انسمان با کتاب های رمان اگر بیشتر از قرآن شد بدانیم که در مسیر انحرافی قرار گرفتیم. رمان می خوانید عیبی ندارد اما به چه قیمتی؟ جوری نشود که قرآن کم رنگ شود. دیدید مقام معظم رهبری اخیرا چه فرمودند؟ امیدواریم که این در مساجد باب شود ساز و کارش دیده شود که یک نفر بیاید روی منبر بنشیند قرآن بخواند و مردم هم بنشینند گوش دهند. مثل کسی که سخنرانی می کند. جلسه ای باشد که یک نفر بنشیند قرآن بخواند دیگران هم گوش کنند. این اثر دارد. خصوصا اگر کسی بتواند با خواندنش آیات را در دل انسان بنشاند؛ یعنی آنجایی که سخن از عذاب است لحنش یک جور باشد؛ آنجایی که پاداش و بهشت و اینهاست یک جور بنشاند.
در روایتی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده حضرت فرمودند که «خَیْرُکُمْ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرآنَ وَ عَلَّمَهُ» بهترین شما آن کسانی هستند که قرآن را یاد می گیرند و قرآن را یاد می دهند. منتها اینجا دیگر حضرت تلاوت نفرمودند قرآن را فرمودند. حالا این تعلم قرآن مراتب دارد؛ یک کسی می رود تلاوت قرآن یاد می گیرد، یک کسی می رود تجوید قرآن یاد می گیرد، یک کسی میرود تفسیر قرآن یاد می گیرد همه اینها را شامل می شود یا کسی اینها را تعلیم می دهد به دیگران. انس ما با قرآن کم است. ماه رمضان تمرینی است برای ما که بعد از ماه رمضان نیز انس با قرآن را داشته باشیم.
کم ترین مرتبه تشکر از رسول خدا چیست؟
تا اینجا مربوط بود به آن یک صفحه؛ که یک صفحه قرآن بخوانید با حال حزن و هدیه کنید به روح رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم. روایات حزن را آوردیم. اما هدیه کردن به روح رسول الله صلوات الله و سلامه علیه. مبانی هدیه کردن را نیز باید خدمت عزیزان عرض کنیم که چه آثار و برکاتی دارد که قرآن را بخواند انسان و هدیه کند.
قبل از اینکه ما به بیان روایات بپردازیم سه مطلب را باید عرض کنیم. مطلب اول این است که یکی از وظایف عبودی ما تشکر از خلق است؛ یعنی اگر کسی در حق ما احسانی کرده ما از او تشکر کنیم. هر قدر حقوق آن شخص و خدمتی که به ما کرده بیشتر باشد وظیفه عبودی ما نسبت به تشکر از او بیشتر خواهد بود؛ لذا آن وظیفه ای که ما نسبت به تشکر از استاد یا والدین داریم قابل قیاس با تشکر از یک همسایه نیست؛ چون معلم، پدر روحانی است و والد، پدر جسمانی است؛ یکی حق حیات معنوی به گردن ما دارد یکی حق حیات دنیوی؛ اما این همسایه است این هم حقوقی دارد اما حقوقشان با هم متفاوت است.
در بین مخلوقات هیچ موجودی به اندازه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حق به گردن خلق ندارد. چون هر فیضی که در عالم بوده یا هست یا خواهد بود، به برکت وجود نازنین رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. خب این پیغمبر که یک چنین حقّی دارد که تعبیر می کنند به «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ» یعنی او باید فیض را از خدا دریافت کند و به خلق برساند. اگر شیفته امام حسین هستید، شیفته امیرالمومنین هستید، شیفته صدیقه طاهره هستید، شیفته امام زمان هستید، شیفته قرآن هستید اما همه اینها به چه کسی ختم میشود؟ به پیغمبر اکرم. این پیغمبر هم فرمودند که «مَا أُوذِیَ نَبِیٌّ مِثْلَ مَا أُوذِیت» هیچ پیغمبری هم به اندازه من اذیت نشد.
لذا کم ترین و نازل ترین مرتبه تشکر از رسول خدا این است که ما هر چه قرآن می خوانیم به پیغمبر هدیه کنیم چون او صاحب قرآن است و او قرآن را دریافت کرده. هر کس در هر مرتبه ای که هست؛ مرحوم علامه طباطبائی است؛ مرحوم طبرسی است؛ مرحوم آقای پهلوانی است هر که هست هر بهره ای از قرآن برده، سرمنشا آن بهره، رسول خدا صلوات الله و سلامه علیه است. همه این برکات از برکات وجودی آن حضرت هست. پس وظیفه عبودی ما این است که به عنوان کم ترین تشکر، قرآن خواندن خود را هدیه کنیم به پیغمبر خدا. این نکته اول.
ما نیازمندیم نه پیامبر
نکته دوم این است که اهدای ثواب تلاوت قرآن به روح پیغمبر کمالی را بر پیغمبر اضافه نمی کند. چرا؟ چون ما یک واجب الوجود داریم یک ممکن الوجود. واجب الوجود فقط حضرت حق است و بس. ما سوای او می شود ممکن الوجود. ممکن الوجود یک کمال نهایی دارد. پیغمبر خدا به آن نهائی ترین نقطه کمال رسیده یعنی از جهت وجود امکانی نقص در کمال ندارد. منتهای کمالی که یک موجود امکانی می تواند دریافت کند و به آن برسد پیغمبر داشته اند. وقتی پیغمبر خدا از جهت کمالات موجودات امکانی نقصی در کمال ندارد، پس این اهدای ثواب ما کمالی را بر پیغمبر اضافه نمی کند چون جایی خالی نیست که این ثواب بخواهد پر کند؛ پس این اهدای ثواب چه میکند؟ این اهدای ثواب همان طور که در مطلب اول عرض کردیم که تشکر از رسول خداست مثل این می ماند که از یک بوستان گلی شاخه های گل می چینید دسته اش می کنید می روید به صاحب همین بوستان میدهید؛ گلها مال خودش است؛ بوستان مال خودش است اما همین که شما چند شاخه می چینید دسته اش می کنید و به صاحب این بوستان می دهید مورد توجه قرار می گیرید. یک توجهی به شما می کند.
پس دوم اینکه پیغمبر خدا نقص کمال امکانی را ندارد. جام وجودی پیغمبر سرریز از کمالات است لبریز است. شما وقتی قرآن تلاوت می کنید هدیه می کنید به پیغمبر خدا این اهدای ثواب، در قالب رحمت خاصه الهیه بر پیغمبر نازل می شود و فرود می آید بر پیغمبر اما پیغمبر مثل یک حوض آب (بلاتشبیه) در نظر بگیرید که این حوض پر است و باران وقتی در این حوض می ریزد سرریز می کند. شما با اهدای ثواب از سرریزش استفاده می کنی. مطلب سومی هم هست که اگر عمری ان شاء الله باقی باشد فردا شب عرض خواهیم کرد بعد روایاتی در باب نیابت و در باب اهدای ثواب عرض خواهیم کرد.
سه دستورالعمل بسیار مهم پیرامون شب های قدر
حالا به مناسبت شب قدر این را خدمت عزیزان عرض می کنم. در ماه مبارک رمضان سه شب را داریم به نام شب های قدر. از کی شروع می شود؟ از غروب روز، نه از مغرب. از غروب روز هجدهم. توسل به اهل بیت(علیهم السلام) در مکتب تربیتی آیت الله پهلوانی و مشایخ سلوکی ایشان مثل همان که عرض کردیم که انس با قرآن یکی از ارکان این مکتب است، توسل به اهل بیت هم همین طور است. اما در بین معصومین، توسل به سه بزرگوار خیلی پررنگ است. یکی صدیقه طاهره سلام الله علیها، یکی سیدالشهدا سلام الله علیه، یکی هم امام عصر روحی و ارواح من سواه فداه که برای هر کدام اینها دستوراتی هست که حالا من بعدا عرض خواهم کرد اگر عمر و توفیقی داشته باشیم. یعنی در این مکتب تربیتی، سالک در هر روز جمعه با آن آداب که مثلا دوازده رکعت نماز بخواند و زیارت آل یاسین کبیر را (نه این آل یاسینی که در کتاب مفاتیح آمده) که خیلی مفصل است و خیلی هم سطحش بالاست، با او انس و ارتباط برقرار میکند. خب پس توسل خیلی مهم است.
در شب های قدر سه چیز را خیلی به آن توجه کنید یکی از اینها توسل به صدیقه طاهره سلام الله علیها است. البته دستور این بزرگواران توجه به مقام نورانیّت زهرای اطهر است که این مقام نورانیّت سطحش خیلی بالاست. یعنی کسانی که در آن مراتب عالیه مراقبه و محاسبه سلوکی قرار دارند آنها می توانند تا حدودی مسئله توجه به مقام نورانیّت را پیاده کنند اما آنهایی که در آن مراتب نیستند می گویند توسل کنند به حضرت صدیقه. توسل که کاری ندارد به هر شکلی که ممکن است. تسبیح دست بگیرید و بگویید "یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی" ای مولای من ای فاطمه زهرا به داد من برس. به فریاد من برس. اینکه کاری ندارد. خب از غروب روز هجدهم ماه مبارک رمضان تا پایان روز بیست و سوم یعنی تا غروب روز بیست و سوم، توجه و توسل به صدیقه طاهره داشته باشید. چرا؟ چون در یک روایتی، لیله القدر به زهرای اطهر مطرح شده که آن هم خودش یک مطالبی دارد که چندین جلسه باید در رابطه با آن صحبت کرد که چرا گفتند لیله القدر یعنی زهرای اطهر. این چه تناسبی است؟ که وجوه مختلفی آنجا مطرح است.
یکی دیگر توجه به مقام نورانیت حضرت صاحب روحی و ارواح من سواه فداه است. یعنی چه؟ یعنی از غروب روز هجدهم ماه مبارک رمضان تا پایان روز بیست و سوم، آن هم باز توجه به مقام نورانیّت حضرت صاحب است. منتها آنهایی که در آن شرایط و آن حد نیستند، همین توجه و توسل به امام عصر را داشته باشند. چرا؟ چون"تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ" دیگر همه بر حضرت وارد می شوند و مقدّرات ما باید به امضای نهایی حضرت صاحب برسد. یک تسبیح دست بگیرید. اگر تسبیح هم نبود، نام مقدّسشان بر زبانتان جاری باشد: "یا مهدی" ، "یا زهرا" اسمشان را ببرید. این خیلی کار می کند.
ببینید امور نسبت به اهل بیت، با من و شما فرق می کند. در خانه اهل بیت هیچ چیز گم نمی شود. آنها مظهر اسما و صفات الهی هستند. یعنی چه؟ مثلا خداوند در قرآن میفرماید "مَنْ جَاءَ بالحَسَنةِ فَلَهُ عَشْرُ امثالِهَا" اگر کسی یک کار خوب انجام دهد من ده برابر میکنم این کار خوب را که مرحوم آقا میرزا جواد آقای ملکی میفرمودند: اگر کسی یک دهم نمازش با حضور قلب باشد، بر طبق این آیه خدا این را ده برابر میکند و این نماز، کامل و با حضور قلب میشود. خوب این خدایی که اینکار را می کند، یعنی وقتی ما یک کار خوب انجام می دهیم، آن را ده برابر میکند، این خدا مظهر دارد. مظهر اتمّش ذوات مقدسه چهارده معصوم (علیهم السلام) هستند. هر کار بکنید اینها مظهر اسما و صفات الهی هستند و چند برابر تلافی می کنند. لذا این چند شب و روز را توجه داشته باشید. کار سختی هم نیست. میخواهید بخوابید، بلند شوید، غذا بخورید، اگر یک یا "صاحب الزمان" آدم از عمق وجودش بگوید، خیلی کار می کند این هم نکته دوم.
یک نکته دیگر در ماه مبارک رمضان این است که حتی المقدور در باب احیاء، در خانه خدا حضور پیدا کنید. یک وقت هست شرایط فراهم نیست امکانات نیست، این بحث دیگری است. اما مسجد خودش موضوعیت دارد. یعنی یک چیزهایی در مسجد هست که در غیر مسجد نصیب انسان نمی شود. این روایت را خوب دقت کنید که حسن بن جحم نقل می کند از امام رضا صلوات الله و سلامه علیه در رابطه با ابن اسباط. این را مرحوم کلینی در جلد سوم کافی نقل می کند. به امام می گوید که "این ابن اسباط همه به او می گوییم از راه خشکی سفر کن، اما او می خواهد از راه دریا برود!" خب خطر دریا با آن شرایط آن زمان ها خیلی زیاد بود و اینها نگرانش بودند. به امام عرض میکند که "شما به او یک گوشزدی بکن که از راه خشکی برود از دریا نرود." حضرت به او فرمودند: " فأتِ اَلْمَسْجِدَ فِی غَیْرِ وَقْتِ صَلاَةِ اَلْفَرِیضَةِ" در آن ساعتهایی که نماز واجب در مسجد می خوانند نه، در یک ساعت دیگر مثلاً بعد از طلوع آفتاب که در مسجد خبری نیست تا اذان ظهر، در یک چنین ساعتی بلند شو و به مسجد برو. ببینید مسجد خصوصیّت دارد. "فَصَلِّ رَکْعَتَیْنِ" در مسجد دو رکعت نماز بخوان "وَ اِسْتَخِرِ اَللَّهَ مِائَةَ مَرَّةٍ" بعد یک تسبیح بگیر دستت و صد بار طلب خیر کن از خدا در رابطه با اینکه من چه کنم؟ این صد بار که تمام شد "ثُمَّ اُنْظُرْ إِلَى أَیِّ شَیْءٍ یَقَعُ فِی قَلْبِکَ فَاعْمَلْ بِهِ" بعد به دلت مراجعه کن ببین چه به دلت افتاد هر چه افتاد به آن عمل کن. این یکی از انواع استخاره است. برو مسجد در غیر وقت فریضه، دو رکعت نماز بخوان، صد بار از خدا در این زمینه طلب خیر کن، بعد به قلبت نگاه کن ببین چه می شود؟
خدا رحمت کند مرحوم آیت الله احمدی میانجی را. ایشان از این روایت استفاده کرده بودند که نه فقط در رابطه با استخاره، بلکه اگر حاجتی داری، مشکلی داری، برو در مسجد این کار را انجام بده. برو مسجد دو رکعت نماز در غیر زمان فریضه بخوان، بعد آن حاجت خودت را صد مرتبه بگو، خدا این حاجتت را مستجاب میکند.
همین چند روز قبل یک آقایی از قم تماس گرفتند که "من دنده عقب داشتم می آمدم که ماشین رو پارک کنم تا پیچیدم جای پارک، یک پیرمردی آمد که از پشت سر ما رد بشود، ما زدیم به این پیرمرد و دیگر بردیم او را بیمارستان و وضعیتش خیلی بحرانی هست! گفت پیرمرد کل وزنش سی و سه کیلو است. من الان چه کار کنم؟" گفتم آنجا مسجدی سراغ داری که الان بتوانی بروی؟ گفت: بله. گفتم "برو یکی از این مسجدها دو رکعت نماز بخوان صد مرتبه گدایی کن در خانه حضرت حق این مشکل برطرف می شود." دیروز از قم زنگ زده بودند که این آقا از آی سی یو درآمده، مرخص شده رفته منزل.
پس خود مسجد خصوصیت و موضوعیت دارد. بببینید ما به خانه خودمان همین جور می توانیم برویم و بیاییم. به حسینیه خودمان می توانیم برویم و بیاییم. اما به مسجد نه. یک زمانهایی زنها حرام است، پایشان را بگذارند در مسجد. مردها در یک شرایطی حرام است بیایند در مسجد. مسجد خودش اصلا یک نورانیّتی دارد. به ما گفته اند که اگر خواستید در خانه نماز بخوانید یک جای مشخصی را انتخاب کنید که همیشه آنجا نماز بخوانید. وقتی هم دیدید سخت دارید جان میدهید بدن شما را ببرند آنجا که همیشه نماز می خواندید. آنجا راحت جان می دهی. چرا؟ چون جایی که نماز خوانده شده نورانیت گرفته. اما در مسجد نگفتند که یک جا نماز بخوانید، جاهای مختلف مسجد خودش نورانی است. جاهای مختلف بخوان که اینها خودشان شهادت بدهند در روز قیامت که اینجا نماز خواندی و خدا را عبادت و بندگی کردی.
پس ببینید سه کار شد یک توجه و توسل به حضرت صدیقه طاهره در این ایام. دو توجه و توسل به امام عصر. سه حتی المقدور در احیا گرفتنها در مسجدی حضور پیدا کنید. حتی اگر یک وقت دلتان یک جای دیگر هست که مثلا یک حسینیه ای بروید، نیم ساعت یک ساعت بروید در خانه خدا و از برکات و نورانیت مسجد، در شب های قدر محروم نشوید. خدا رحمت کند مرحوم آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه را. شب های قدر همه را تا صبح حرم نمی ماندند. ایشان می آمدند به حرم و تقریبا ساعت یک برمی گشتند به منزل. یک ساعت هم شده، نیم ساعت هم شده، حالا من باز می گویم به اندازه دو رکعت نماز هم شده، در شب قدر بروید از نورانیت مسجد استفاده کنید.