مقدّمه
حوادث بزرگ تاریخی، قهرمانان، اسطوره ها و شخصیّت های والا، در تاریخ و ادبیّات اثرگذار بوده است. به دلیل تفاوت شیوة بیان ادبیّات نسبت به تاریخ، آثار ادبی علاوه بر جنبة تاریخی شان، به سبب وزن موسیقایی و گوشنواز بودن و تصاویر هنری و فنّی موجود، اثرگذاری و ماندگاری فراوان تر در جنبه های مختلف زندگی دارند و حال اگر مخاطبان زیادی در طول تاریخ شیفتۀ آن حادثه و شخصیّت و حماسة آن قهرمان شوند، اثرگذاری بس شگرف در تمامی جوانب زندگی خواهد داشت. حماسۀ عاشورا، اثرگذارترین و شورانگیزترین حماسة تاریخ بشری است که احساسات میلیون ها انسان را برانگیخته و مرزها را درنوردیده است است؛ حماسة کربلا و قیام سالار شهیدان امام حسین(ع) و مصایب و سختی هایی که خاندان و پیروان ایشان در واقعة خونین عاشورا به چشم دیدند، مهمّ ترین رخدادی بوده که باعث تحوّل مضمونی و معنایی در ادبیّات عربی شده است. تأثیرات دامنه دار واقعة عاشورا در متون ادبی نویسندگان و شاعران عرب تا به آن جا است که برخی از واژگان هم چون فداکاری، ایثار، مبارزه با ظلم و جز آن به طور ناخودآگاه به واقعة عاشورا استناد داده می شود و این تأثیرات پس از گذشت 14 قرن هنوز هنوز زنده و پربسامد است. اوّلین اشعار عاشورایی در ادبیّات عربی در فضای خفقان عصر امویّ سروده شد و سرایندگان آن با خوف و خطر فراوان در رثای امام حسین(ع) شعر می سرودند. شاعرانی نظیرکمیت، سیّد اسماعیل حمیری، منصور نمری و عبدی کوفی در فضای رعب انگیز و هراس آور حکومت بنی امیّه، اشعاری ارزنده در جهت انتقام خون امام حسین(ع) سرودند و خاندان بنی امیّه را مورد هجو و لعن خویش قرار دادند. «در دورة امویّان، شاعران، گاهی با صراحت و جسورانه بر امویّان و دشمنان اهل بیت: می تازند و گاهی دیگر از سلاح تقیّه استفاده می کنند.» (دیاری نژاد، 1394: 22) «شاعران در دورۀ بنی عبّاس، به بیان آشکار عواطف خود و اعلام اندیشۀ شیعی شان رو آوردند. از بارز ترین شاعران این دوره، سیّد حمیری است که شعرش، سندی از مواقف و مناقب علی(ع) است. دعبل خزاعی، دیک الجن و ابوتمام نیز با عاطفه ای پر حرارت، اندیشه ای روشن، تعبیری دقیق و اسلوبی محکم و استوار، بر عشق خود نسبت به اهل بیت(ع) و برائت از دشمنان آنان تأکید ورزیدند.» (نعمه، 1400: 110 -114) منصور نمری پس از واقعۀ تخریب حرم امام حسین(ع) توسّط متوکّل عبّاس ی (236 ه. ق)، در اشعار خویش بنی عبّاس را هم پایه با بنی امیّه معرّفی کرد و مورد تعقیب قرار گرفت. از این شاعر اشعار زیادی با موضوع عاشورا بر جای مانده است. در مجموع چنین می توان اذعان داشت که بخشی مهمّ از شاعران که در ادبیّات عربی به خلق اثر پرداخته اند، سروده هایی را به واقعۀ عاشورا و این شخصیّت های بزرگ اختصاص داده اند.[1] در واقع انقلاب کربلا سبب وارد شدن عنصرهایی به ادبیّات عربی به ویژه ادبیّات شیعه شد که البتّه در تاریخ ادب عربی کم نظیر و چه بسا بی نظیر هستند. جایگاه شعر عاشورایی در ادبیّات عربی به ویژه شعر شیعی هم چون خورشید تابناک است. حادثة کربلا، انعکاسی گسترده در ادبیّات عربی داشته است تا آن جا که چنین به نظر می رسد در میان مضامین شعر شیعی، بیش ترین حجم را به خود اختصاص داده است.
مهمّ ترین کتابی که در این زمینه نگاشته شده، مجموعة ده جلدی «أدب الطّف» تألیف «جواد شبّر» است. البتّه کثرت اشعار عاشورایی به گونه ای است که مؤلّف همین کتاب -أدب الطّف- چنین می نویسد: «اشعاری که در رثای حسین(ع) گفته شده نیازمند صدها جلد کتاب است، به طوری که فقط یک شاعر (شیخ احمد البلادی شاعر قرن 12) هزار قصیده در رثای امام حسین(ع) سروده است» (شبّر، 1409: 1/18) «جواد شبّر» در کتاب خود به گردآوری مجموعه سروده های شاعران عاشورایی عرب از قرن اوّل تا قرن چهاردهم پرداخته و اثری جامع و ناب را در اختیار مخاطبان مشتاق اشعار عاشورایی قرار داده است. در این مجموعة ده جلدی، از شخصیّت های برجستة عاشورایی که همواره مورد توجّه و البتّه ستایش شاعران عربی قرار گرفته است، حضرت امام حسین(ع) و حضرت عبّاس(ع) و حضرت زینب کبری(ع)، بزرگ بانوی اسلام، ملقّب به عقیلة بنی هاشم، «ام المصائب» و پرچم دار ابلاغ پیام نهضت عاشورا است. در شأن و فضیلت این بانوی آگاه، شجاع و پرهیزکار سخن بسیار گفته شده است، چنان که از جرئت، خرد، ادب، ایثار و ایستادگی بی نظیر این بانوی ظلم ستیز و تاریخ ساز به شگفتی یاد کرده اند. سختی ها، مرارت ها و محنت هایی که آن بانوی بزرگ متحمّل شد، به راستی از تاب و تحمّل هر انسانی خارج است و اگر به آن حضرت لقب «ام المصائب» داده اند، بی گمان چنین است و زبان از شرح حماسة پایداری ایشان ناتوان می ماند. با بررسی مجموعة گردآوری شدة شبّر نیز مصایب حضرت زینب(ع)، خصایل و سخنان ایشان دیده می شود. لذا، در این جستار برآن هستیم با نگاهی موشکافانه به تحلیل شخصیّت و گفتمان حضرت زینب(ع) و دعوت به پایداری و تأثیر آن در بیداری امّت اسلامی بپردازیم.
1- پرسش پژوهش
گفتمان دینی حضرت زینب(ع) در صیانت از آرمان های امام حسین(ع)، تا چه اندازه توانسته بعد از واقعۀ عاشورا در امّت اسلامی کارساز باشد؟
1-1: اهمیّت پژوهش
جایگاه شاعران عاشورایی به لحاظ دقّت نظر ادیبانه، عاطفة صادق در بیان و تمسّک آنان به اهل بیت:، قابل ملاحظه و تأمّل است. حفظ و نگهداری از آثار دینی و تاریخی به عنوان گنجینة فرهنگ و ادبیّات که از نیاکان ما به یادگار مانده از موضوعاتی مهمّ است که همواره مورد توجّه پژوهشگران قرار گرفته است. شاهکارهای عاشورایی شاعران نیز از جمله میراث های ادبی-دینی به شمار می روند که با مطالعه در اندیشه و مضامین موجود در آن ها به عناوینی مشترک که همانا یادآوری و پاسداری از آرمان های مقدّس اسلام و قیام بی بدیل عاشورا است، پی می بریم. نزدیکی معانی و هم آوایی واژگان در سوگ سروده ها و نیز مفهوم پایداری با وام گیری از مهمّ ترین مضامین قیام عاشورا، که همان ایستادگی در مقابل ظلم و بیداد است مبحث اصلی این مقاله است. که نویسندگان تلاش می کنند تا بتوانند مواردی مشترک را که در قالب ترسیم گری های حضرت زینب(ع)، صبر و پایداری و حیا و پاکدامنی آن حضرت نمود یافته است، بنمایانند.
1-2: پیشینۀ پژوهش
شاعران عرب زبان بسیاری در آثار خود به ترسیم رخداد عاشورا و شخصیّت های حاضر در کربلا اعمّ از قهرمان ها و ضدّ قهرمان ها به عنوان آفرینندگان نهضت عاشورا، پرداخته اند همان طور که پیش تر گذشت، جواد شبّر اشعار شاعران عاشورایی از قرن اول تا قرن چهاردهم را در اثر خود «أدب الطف» گردآورده است. اگر از شاعران سده ها و دهه های پیش به دوران معاصر گام نهیم از میان شاعران عرب زبان معاصر که به ترسیم واقعة کربلا پرداخته اند، می توان به اشعار زیبا و ناب محمّد مهدی الجواهری اشاره کرد که دو قطعة «آمنت بالحسین» و «عاشورا» از آثارعاشورایی بی نظیر عصر حاضر به شمار می آیند.
با این همه آن چه به تحلیل ادبی اشعار سروده شده در مورد واقعة کربلا مربوط می شود، می توان به کتاب «کربلا بین شعراء الشعوب الإسلامیة» (2000م) تألیف حسین مجیب المصری اشاره کرد. هم چنین پایان نامة دکتری ابراهیم محمّد عبدالرحمن با عنوان «استدعاء شخصیة حسین بن علی فی الشعر العربی الحدیث» (2008) نوشتة ابراهیم محمّد که نویسنده به بررسی فراخوانی شخصیّت امام حسین(ع) در شعر معاصر عربی پرداخته است. درباره «أدب الطّف» هم پایان نامه هایی چند به رشتة نگارش درآمده، از جمله زهرا سورنی در رسالۀ ارشد خود با عنوان «تحلیل محتوایی و ساختاری رثای حسینی در جلد اوّل کتاب أدب الطف» (1390، دانشگاه رازی)، به بررسی مهمّ ترین مضامین و اسلوب های شعر عاشورایی وتحلیل آن پرداخته است. افزون بر این، عزت الله دیاری نژاد در سال (1394، دانشگاه رازی) به تحلیل محتوایی و ساختاری جلد دوم این کتاب و کبری عزیزی در سال 1396 (دانشگاه رازی) این مهمّ را در جلد چهارم این اثر، مورد بررسی قرار داده است. پژوهش های فوق، به واکاوی و تفسیر هرچه بیش تر مضامین ادبیّات عاشورایی و پیوند آن با استکبار ستیزی و از دیدگاه اهل بیت: پرداخته است. از جمله پژوهش هایی که به صورت مستقلّ دربارة حضرت زینب(ع) انجام شده، می توان به مقالة «تحلیل گفتمان ادبی خطبه های حضرت زینب» (1388) نوشتة کبری روشنفکر و دانش محمّدی، مقالۀ «تجزیه و تحلیل ادبی خطبۀ حضرت زینب(ع) در کوفه» (1388) نوشتۀ سیّد اسماعیل حسینی اجداد، مقالة «تجلّی حضرت زینب(ع) در شعر عاشورایی» (1391) نوشتة کامران شرفشاهی و هم چنین مقالة «خردورزی در سیرة حضرت زینب(ع)» (1392) نوشتة اعظم نوری اشاره کرد. در کنار پژوهش هایی که به صورت مستقلّ در مورد ادب الطف و حضرت زینب(ع) نوشته شده، پژوهشی که به بررسی سیمای ایشان در این مجموعة شعری پرداخته باشد، دیده نشده است. از این رو، نویسندگان تلاش می کنند تا بتوانند اصلی ترین مؤلّفه های پایداری و صیانت از ارزش های اسلام را با وام گیری از قیام آرمانی عاشورا که در قالب جلوه های شکیبایی و استواری این بانوی بزرگوار تجلّی یافته است در طیفی گسترده از شعر شاعران شیعه به نمایش بگذارند.
2- پردازش تحلیلی موضوع
نقش حماسه آفرینی حضرت زینب کبری (ع) در ادبیّات عاشورایی از دیرباز تا کنون توجّه شاعران زیادی را در حوزه ادبیّات شیعه به خود معطوف داشته است. رسالت خطیر آن حضرت در تبیین قیام عاشورا و افشای چهرۀ ظلم و جنایات کفّار از وی شخصیّتی بی نظیر در تاریخ ساخته است. در کنار سایر ویژگی های ممتاز ایشان هم چون عفّت، پاکدامنی، شجاعت، اخلاص و بردباری می توان به رسالت اصلی وی که همان هدایت امّت اسلامی در فقدان رهبر در جامعۀ آن روز است، اشاره کرد.
صراحت گفتار وی در ایراد خطبه های سوزناک آن چنان نافذ و با تکیه بر استدلال و منطق بود که موجب ندامت و پشیمانی یزیدیان شد. آن حضرت با بصیرت و بینش علویّ خویش، و شیوۀ صحیح مدیریّت، وضعیّت را به گونه ای دیگر رقم زد و موجب پیروزی اهل یقین بر ظالمان گردیدند. از این رو، در این بخش بر آن هستیم تا به واکاوی سیمای رسالت گونه این بانوی بزرگوار با تکیه بر تحلیل گفتمان دینی و نقش آفزینی آن در بیداری امّت اسلامی از آن زمان تا عصر حاضر بپردازیم.
2-1: زندگینامة جواد شبّر
سیّد جواد شبّر در 13 جمادی الثانی 1332 هجری در نجف اشرف، در خانواده ای اهل علم و فضیلت زاده شد و تحت نظر پدر خود و نزد سرشناس ترین اساتید حوزة نجف اشرف به تحصیل علم و معارف دین پرداخت. وی در کنار دروس حوزوی به مدرسة «منتدی النشر الحدیثة» پیوست و به موفقیّت هایی بسیار دست یافت تا آن جا که به عنوان یکی از اساتید برجستة آن مطرح شد سپس به عنوان دبیر در آن مؤسسه منصوب گردید. شبّر پس از تحصیل در هر دو بخش حوزوی و دانشگاهی تمام توان و استعداد سرشار خود را در خدمت منبر و سخنرانی در منقبت حضرت سیّد الشهداء قرار داد و در زمرة برجسته ترین خطیبان منبر حسینی در زمان خود قرار گرفت. پاسداری از ساختار های نظری ادبیات متعهّد شیعه از دیگر تلاش های ایشان در حوزۀ ادبیات شیعه است. این ویژگی های ممتاز، سبب شده است که از شبّر به عنوان رکنی از ارکان ادبیات شیعه، به ویژه ادبیّات عاشورایی، یاد شود. (شیخ الغری، 1428: 398-399)
2-2: تجلّی سیمای حضرت زینب(ع) در ادب الطف
حضرت زینب(ع) دختر گرامی امام علی(ع) و حضرت فاطمه(ع) است که همراه با کاروان برادرش امام حسین(ع) در واقعۀ کربلا حضور داشت. ایشان را به سبب سختی های بسیار هم چون درگذشت جدّ بزرگوارش پیامبر 6، وفات مادرش فاطمۀ زهرا(ع)، شهادت پدرش امیرالمؤمنین(ع)، شهادت برادرش امام مجتبی(ع)، فاجعۀ کربلا و شهادت برادرش امام حسین(ع) و دو فرزندش و دیگر بستگان و سایر شهدا و به اسارت رفتن در کوفه و شام که در زندگی وی متحمّل شد "أمُّ المصائب" لقب داده اند. (امین، 1403: 7/127) در کتاب «الخصائص الزینبیه» در باب فضیلت این بانوی کریمه آمده است که پیامبر(ص) در زمان تولّدش، وی را بوسید و فرمود: «حاضران امّتم، غایبان را از کرامت این دخترم زینب آگاه کنند؛ همانا او مانند جدّه اش خدیجه است.» (جزائری، 1425: 44)
حضرت زینب(ع) در همۀ صحنه های زندگی چنان سترگ و شکوهمند ظاهر شده است که هر مخاطبی را به ستودن و تکریم وا می دارد؛ چنان که حضرت سجاد(ع) در ستایش شخصیت عمة بزرگوار خویش چنین فرموده اند: «أنْتِ بِحَمْدِاللَّهِ عَالِمَةٌ غَیرُ مُعَلِّمَةٍ وَ فَهِمَةٌ غَیرُ مفَهِّمَةٍ» (مجلسی، 1403: 45/199) «تو عالمة تعلیم ندیده و خردمند خرد نیازموده ای.» پس از رویداد کربلا، یزید و عوامل سرسپردۀ او تلاش بسیاری داشتند تا از شعر برای تصدیق و ترویج جنایت هولناک خویش سود جویند که این فرصت طلبی های رذیلانه را حضرت زینب(ع) بی پاسخ نگذاشت؛ در واقع، می توان گفت: پس از رخداد عاشورا و آن فاجعۀ عظیم و جانگداز و به اسارت درآمدن خاندان امام حسین(ع) رسالت پیامبرگونۀ حضرت زینب(ع) آغاز گردید. صبرو بردباری، علم و فرزانگی، عفت و پاکی، شجاعت و بلاغت و فصاحت در کلام از جمله فضایل آن حضرت است. ایشان در شجاعت و قهرمانی یکه تاز بود. خطبه های آتشین و افشاگرانة او بر ضدّ دستگاه امویّان و گفتار کوبندۀ او در فرصت های مختلف به دفاع از نهضت حسینی و صلابت بی نظیر او در کوفه و شام، همه و همه بیانگر قهرمانی و شجاعت او به شمار می رود. «فصاحت و بلاغت آن بانوی گرامی باعث می شد تا در برابر منطق و استدلال های آن حضرت، دشمنان چاره ای جز تسلیم و سکوت نداشته باشند. آن حضرت به محض مواجهه با مردم، دیوارهای دروغین دشمنان را در هم می شکست و با کم ترین جملات و کلمات از فرصت های کوتاه به دست آمده، بهترین نتیجه را می گرفت.» (شرفشاهی، 1391: 94) چنانچه عایشه بنت الشاطیء در کتاب «بطلة کربلاء» آورده است:
«کسی که گفتار حضرت زینب(ع) را [در برابر دشمنان] شنیده بود، نقل می کند: به خدا، هرگز پرده نشینی را سخن پردازتر از او ندیده بودم. گویی که سخنانش از زبان امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) خارج می گردید. قسم به خدا، هنوز گفتارش را به پایان نرسانده بود که صدای مردم به گریه بلند می شد و از شدّت هول و هراسی که از این محنت جانسوز به آنان دست داده بود، چنان از خود بی خود شدند که آن چه در دست داشتند، بر زمین افتاد.» (بنت الشاطیء، 1367: 146)
از این رو، می توان گفت: حضرت زینب(ع) به عنوان یکی از شخصیّت های اصلی واقعۀ کربلا، حضوری پر رنگ در بیش تر مرثیه های عاشورایی داشته است؛ در مجموعة ده جلدی «أدب الطف» نیز ضمن آن که جلوه هایی مختلف از خصایل ایشان به تصویر کشیده شده است، بلکه به زبان آن حضرت به روایت حوادث ناگوار واقعة عاشورا و مصایبی که بر عزیزان وی گذشته است، می پردازد که در ادامه به شرح و تحلیل آن ها خواهیم پرداخت.
2-2-1: ترسیم گر عمق واقعۀ عاشورا و ذکر مظلومیّت امام(ع) و یاران
مظلومیّت، صفتی است که بارزترین جلوۀ خود را در امام حسین(ع) یافته، به طوری که همواره با نام ایشان عجین بوده و در بسیاری از منابع و روایات اسلامی بر این مهمّ اشاره و تاکید شده است. ابی بصیر نقل کرده است که از امام باقر(ع) شنیدم که می فرمود: «هر کس دوست دارد که بهشت مسکن و جایگاهش باشد، زیارت مظلوم را ترک نکند عرض کردم: مظلوم کیست؟ امام فرمود: حسین بن علی(ع) شهید کربلا.» (مجلسی، 1403: 98/66) در بسیاری از دعاها و روایات که کلمۀ مظلوم به صورت مطلق استعمال شده، منظور از آن وجود مقدّس امام حسین(ع) است؛ چنان که در یکی از دعاهای توسّل به آن حضرت می خوانیم «اللّهم إنی أُنشِدُکَ بدَمِ المَظْلُومِ» (همان، 216) «خدایا تو را به خون مظلوم سوگند می دهم.»، امام حسین(ع) مصداق کامل آیۀ «إِلاَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ وَ ذَکَرُوا اَللّٰهَ کَثِیراً وَ اِنْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مٰا ظُلِمُوا وَ سَیَعْلَمُ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ» (شعراء/227)، «مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده و خدا را بسیار به یاد آورده و پس از آن که مورد ستم قرار گرفته اند، یاری خواسته اند و آنان که ستم کرده اند به زودی خواهند دانست به کدام بازگشتگاه برخواهند گشت.»
شاعران این دوره با خلق مضامینی از قبیل تنهایی و بی یاوری حضرت زینب(ع)، تشنگی، رها شدن پیکر مقدّس و بی جان امام حسین(ع) در صحرای کربلا و تاخت و تاز سپاه دشمن بر آن، غربت امام(ع) و مسایلی از این دست پرداخته و هر یک به شیوه ای بر جنبه ای از مظلومیّت این امام بزرگوار تأکید کرده اند:
اُخَی عُیونُ الشِّرْکِ أمْسَتْ قرِیرَةً
بِقَتلِکَ قَرَّتْ وَ الَمَصَابُ جَلِیلُ
أرَاکَ بعَینِی دَامِی النَحْرِ عَافِرًا
عَلَیکَ خُیولُ الظَّالِمِین تَجُولُ
(شبّر، 1409: 9/213)
«1- برادر عزیزم، چشمان شرک با کشته شدن تو روشن گشت در حالی که مصیبت تو بسیار بزرگ است. 2- با چشمان خویش گلوی خونینش را در حالی که آغشته به خاک است، می بینم که اسب های ستمگران برآن می تازند.»
برابر فرمانی که ابن زیاد صادر کرده بود، «ابن سعد» مأمور بود که پس از شهادت امام حسین(ع) بر جسم مطهّر ایشان اسب بتازاند؛ وی که به خاطر تقرّب به ابن زیاد و در خیال خامش برای رسیدن به حکومت ری از هیچ جنایتی خودداری نمی کرد، در میان اصحابش فریاد زد: «مَنْ ینْتَدِبُ لِلْحُسَین فَیوطِیَ الْخیلَ صدْرَهُ وَظَهْرَهُ؟!» (مقرم، 1426: 215) «کیست که داوطلبانه بر پیکر حسین اسب بتازد تا سینه و پشت وی را زیر سم اسبان پایمال کند.» و به دنبال آن سپاه دشمن با نهایت سنگدلی و شقاوت خود شروع به تاختن بر پیکر امام حسین(ع) و دیگر شهدای کربلا نمود. هم چنین، پس از پایان جنگ، اجساد و پیکرهای شهدای کربلا بر روی زمین رها شده، بی آن که کفن و دفنی بر روی آنان صورت گیرد. شیخ سالم الطریحی، در ابیات زیر، کینه توزی و شقاوت دشمن را در حالی نشان داده است که آنان به شهادت امام(ع) اکتفا نکرده و پیکر مبارک ایشان را بی رحمانه عرصۀ تاخت و تاز اسب های خود قرار داده اند:
وَ زَینَبَ تَدْعُو أسًی وَالْخُطُوبُ
بِأَحْشَائِهَا قدَحَتْ زَندَهَا
أَمْ لِأَجْسَادِهْمْ علَی کثْبِ الْغَبْ
رَاءِ مَخْضُوبَةً بِفَیضِ دِمَاهَا
أَمْ لِرَفْعِ الرُّؤُوسِ فَوْقَ عَوَالِی ال
سَمْرِ أَمْ رَضِ صَدْرِحَامِی حمَاهَا
أَمْ لِسَیرِ النِّسَاءِ بَینَ الْأَعَادِی
ثَاکِلَاتٌ یندِبْنَ یا آلَ طاهَا
(شبّر، همان: 7/143)
«1- و زینب به سبب دل شکستگی و پیشامدها با سوز دل (از عمق جان)به حزن و اندوه فرامی خواند باقلبی برافروخته در (سینه اش شعله ور شده است). 2- (این مصیبت ها) یا برای بدن های به خاک افتاده و توسّط خون ها رنگین گشته است 3- یا سرها بر روی نیزه شده یا سینه های حمایت کنندۀ او خرد شده (به سبب سمّ اسبان) است. 4- برای حرکت زنان (اسیر) در میان دشمنان، زن هایی که داغدیده هستند با فریاد «یا آل طه» ندبه سر می دهند.»
تشنگی و عطش امام حسین(ع) و یاران ایشان در صحرای کربلا را می توان نخستین تصویری دانست که از همان آغاز به عنوان نقطه ای مشترک در بیش تر مرثیه های حسینی به آن پرداخته شده است؛ خزاعی، در ابیاتی اندوه خود از ستمی را که بر امام حسین(ع) در کربلا وارد شده است با بیان حضرت زینب در حالی که پیامبر 6 را مورد خطاب قرار داده، ابراز داشته و از تشنگی و عطش امام و محرومیّت وی از دسترسی به آب، سخن گفته است:
یا جَدِّ قَدْ منِعُوا الْفُرَاتَ وَ قُتِلُوا
عَطَشًا فَلَیسَ لَهُمْ هُنَالِکَ مُورِدُ
یا جَدِّ إنَّ الْکَلْبَ سَیشْرَبُ آمِنًا
رَیا وَ نَحْنُ عَنِ الْفرَاتِ نطَرَّدُ
(همان، 7/143)
«1- ای جدّ من، آن ها از فرات بازداشته شدند و تشنه به شهادت رسیدند و در آن جا راه ورودی به آب نداشتند. 2- ای جدّم، همانا سگ با امنیّت و آرامش سیراب می نوشد و حال آن که ما از فرات رانده می شویم.»
2-2-2: هتک حرمت اهل بیت: و بیان حال شخصیّت های مصیبت دیده
پس از به شهادت رسیدن سیّد الشهدا و یاران گرانقدرش؛ خیمه ها توسّط لشکر یزید به آتش کشیده شد و زنان و کودکان به اسارت در آمدند و متحمّل آزار و اذیّت بسیار گشتند، از جمله حجاب از سر آن ها بر گرفته شد و مورد طعن ها و اذیّت وآزارها و شکنجه های پی در پی قرارگرفتند. این وقایع نیز از چشمان شاعران دور نمانده و با اندوه و حسرت به بازنمایی آن صحنه های دردآور از زبان حضرت زینب(ع) پرداخته اند:
وَ تُسَاق نِسوَتُکُمْ عَلَی عَجْفِ الْمطِّی
أَسرَی تُکَابِدُ فِی السِّرَی الْأَصْفَادَا
(همان، 10/62)
«زنان شما بر مرکب های بی جهاز هم چون اسیران رانده می شوند و با غلّ و زنجیر دست و پنجه نرم می کنند.»
فَکَشَفَتْ مِنْهَا الْجَانِبینِ
وَعَفَتْ لِلْوَسَطِ النقَابَا
(همان، 120)
«لباس هایشان که عامل پوشش آن ها بود، برداشته شد و نقاب از روی آن ها برگرفته گشت.»
بَنَاتُ مُحَمِّدٍ أَضْحَتْ أَسَارَی
حَیارَی بَعْدَ سَبْیٍ وَ استَلَابِ
ثَوَاکِلُ لَا تَجَفُّ لَهَا دُمُوعٌ
مَحْسَرَةً علَی حَسْرِ الرِّکَابِ
(همان، 6/40)
«1- دختران خاندان پیامبر(ص) اسیر گردیدند و پس از آن که مورد دشنام و دریدن پوشش ها قرار گرفتند، غارت شدند. 2- (آن) زنان فرزند از دست داده (داغدیدگان) اشک هایشان خشک نمی شود، بدون پوشش و با حسرت و اندوه به راه خود ادامه می دهند.»
و یا در ابیاتی دیگر حضرت زینب(ع) برادر خود امام حسین(ع) را مورد خطاب قرار می دهد و از فقدان آن حضرت و مصایب وارده بر ایشان و سایر زنان و کودکان به وی شکایت می برد:
اُخَی أَی رَزْءٍ أَشْتَکی وَ مُصِیبَةٍ
فَرَاقَکِ أَمْ هَتْکِی وَ ذُلِّی وَ غُرْبَتِی
أَمِ الْعَابِدَ السَّجَادَ أَضْحَی مُغَلَّلَا
عَلِیلاً یقَاسِی فِی السِّرَی کُلَّ کُرْبَةٍ
اُمَّ النِّسْوَةِ اللَّاتی برَزْنَ حَوَاسِرًا
کَمِثْلِ الْإِمَا یشْهُرْنَ فِی کُلِّ بَلْدَةٍ
(همان، 128)
«1- ای برادرعزیزم از کدامین مصیبت شکایت کنم از مصیبت فراق تو، از هتک حرمت شدن یا از خواری و غربت؟ 2- یا از سیّد السّاجدین امام سجّاد(ع) که در غلّ و زنجیر در حالی که بیمار است و در این سفر اسارت با هر رنج و مصیبی درگیر است؟ 3- یا از زنانی که سر برهنه به مانند کنیزان در ملأ عام در همه جا آشکار شدند؟»
از جمله کارهای وقیح و زشت لشکر یزید برداشتن حجاب از سر زنان صحرای کربلا بود که بسیاری از شاعران این صحنة دردآور را به تصویر کشیده اند:
تَجَاذَبها أَیدِی الْعَدُّوِّ خِمَارَهَا
فَتَسْتُرُ بِالْأَیدِی إذَا أَعْوَزَ السِّتْرُ
کَمْ حِصَانِ الذِّیلِ یرْوِی دَمْعُهَا
خَدَّهَا عِنْدَهَا قتِیلٍ بالظَّمَا
(همان، 2/73)
«1- میان حضرت زینب(ع) برای حفظ حجابشان و دشمنان (نامرد) برای برداشتن آن حجاب کشمکش بود؛ زیرا او (حضرت زینب(ع)) با دست هایش خود را می پوشاند وآن هنگام که آن را از سرش برمی گرفتند. 2- چه بسیار زنان پاکدامنی که در کنار بدن شهید تشنة دشت کربلا، اشک دیدگانشان گونه هایشان را سیراب گردانید.»
تَاللَّهِ لَا أَنْسَاکِ زَینَبُ والْعَدَا
قَسْرًا تَجَاذَبَ عَنْکِ فَضْلَ رَدَاکِ
لَمْ أنْسَ لَا وَاللَّهِ وَجْهَکِ إذْ هَوَتْ
بِالرُّدْنِ سَاتِرَةً لَهُ یمنَاکِ
(همان، 4/155)
«1- به خدا قسم (ای) زینب تو را فراموش نمی کنم در حالی که دشمنان با قساوت و شدّت (تندی) گوشۀ دامنت را می کشند. 2- به خدا قسم، فراموش نمی کنم آن گاه که صورتت، دستت را با آستین پوشانده بود، (بر زمین) افتاد. (زمین خوردی)»
فَمَالُوا علَی أَوْلَادِه وَ نِسَائِهِ
وَ صَحْبٍ کِرَامٍ سَادَةٍ وَ سَرَاتِ
غَرِیبٌ یبِکِّی مِنْ نِسَاءِ حَوَاسِرَ
طَوَاهِرَ مِنْ کُلِّ الْأَذَی خَفِرَاتِ
(همان، 3/115)
«بر فرزندان و زنان و یاران بزرگوار و گرانقدر ایشان تعدّی نمودند. امام حسین(ع) غریبی است که زنان را که (از شدّت غم و اندوه) سرهای خود را برهنه کرده اند و با وجود هتک حرمت ها، پاک و عفیف هستند، می گریاند.»
برخی از شاعران هم به مقایسه زنان اهل بیت: در صحرای کربلا در زیر آفتاب سوزان با خیمه های آتشین و لباس های پاره پاره شده توسّط لشکر یزید و زنان خاندان او پرداخته است و واقعیّت تلخ و دردناکی را که زنان پاکدامن و عفیف امام حسین(ع) و یاران ایشان گرفتار شده، به تصویر کشیده اند:
لِآلِ یزِیدٍ مِنْ أُدْمٍ خِیامٌ
وَ أَصْحَابُ الْکسَاءِ بلَا ثیابِ
(همان، 3/186)
«خاندان یزید در قصر و چادرهای گرانبها به سر می برند و حال آن که اصحاب کسا بدون لباس هستند.»
أَتَنْهَبُ الْأَیامُ أَفْلَاذَ أَحْمَدَ
وَ أَفْلَاذُ مِنْ عَادَاهُمْ تتَوَدُّ
وَ یضْحَی وَ یضْمَا أَحْمَدُ وَ بَنَاتُهُ
وَ بنْتُ زِیادٍ وَ رِدَاها لَا یصَرَّدُ
(همان، 4/69)
«1- آیا مردمان روزگار جگر گوشه های امام حسین(ع) را غارت می نمایند و فرزندان دشمنان ایشان دوست داشته می شوند؟ 2- زنان و دختران آل رسول6 در مقابل نور آفتاب اذیّت می شوند در صورتی که روپوش دختر زیاد پاره نشده و در آسایش به سر می برد.»
ابیات مذکور، نمایانگر این نکته است که حضرت زینب(ع) و اهل بیت عصمت و طهارت: در سخت ترین شرایط هم همواره عفّت و پاکدامنی خود را حفظ نموده ورسالت خود را به عنوان بازماندگان قیام عاشورا، که همان صیانت از ارزش های اسلامی و تسلیم نشدن در برابر ستمگران، است به جا آورده اند.
2-2-3: سوگواری بر امام حسین(ع) از زبان حضرت زینب(ع)
رثا یکی از صادق ترین اغراض شعری در باب اهل بیت عصمت و طهارت: به شمار می آید؛ چرا که «از دل های سوخته و عواطف سرشار سرچشمه گرفته است. مهمّ ترین مشخّصۀ رثا را ذکر فقدان محبوب، شمارش فضایل او، تن به تقدیر سپردن، و در نهایت شکایت از جور دوران دانسته اند.» (ابوناجی، 1402: 11) به طوری که بیش تر ادیبان معتقد بودند فنّ رثا نسبت به سایر فنون هم چون غزل، مدح، فخر، حماسه، و وصف از وسعتی کم تر برخوردار است؛ امّا این فنّ بعد از حادثۀ کربلا جلوه ای دیگر به خود گرفت غم و اندوه فراوان و گریه و زاری در مراثی شیعیان آن چنان گسترده شد، برخی از ناقدان را بر آن داشت که بگویند شعر شیعه، شعر اندوه و گریه است؛ (ضیف، 1963: 315) چون از عشق به اهل بیت(ع) و عاطفة حزن و اندوه سرچشمه می گیرد؛ امام سجّاد(ع) دربارۀ فضیلت اشک بر شهادت امام حسین(ع) می فرماید: «أَیمَا مُؤْمِنٍ دَمِعَتْ عَینَاهُ لِقتْلِ الحُسَینِ وَمَن مَعَه حَتّی یسیلُ عَلَی خدَّیهِ بوَّأَهُ الله فِی الْجَنَّةِ غُرَفًا.» (قندوزی، 1997: 429)، «هر مؤمنی که چشمانش برای کشته شدن حسین بن علی(ع) و همراهانش اشکبار شود و اشک بر صورتش جاری گردد، خداوند او را در غرفه های بهشتی جای می دهد.» از دیرباز، شاعران غم و اشک حضرت زینب(ع) بر حادثة کربلا را به یاری رثا به تصویر کشیده اند. فنّ رثا قبل و بعد از اسلام نزد عرب ها دارای چارچوبی محدود بوده و از دایرۀ برشمردن صفات و خصلت های نیک فقید خارج نبوده است (ضیف، 1995: 5)
عمق حادثة کربلا به حدّی است که از همان آغاز، قلب حضرت زینب(ع) را از عظمت و عمق این فاجعه، غمبار گردانید؛ احساسی که غالباً با گریه و اشک و اندوه و حسرت، به سبب یادآوری و بیان مصایب وارد بر امام حسین(ع) و اهل بیت گرانقدر ایشان، نمود پیدا کرده است.
سیّد حسین رشید الرضوی، با بکارگیری الفاظی هم چون «حزن، أساری، تلهُّب، فراق» به خوبی توانسته است تصویری اندوهبار از مصیبت وارده بر حضرت زینب(ع) پس از شهادت برادر گرامی شان را خلق نماید؛ هم چنین استعمال چند بارۀ اسلوب منادا[2] (یا أخی) توسّط شاعر بر تأثیر بیش تر این عاطفه افزوده است:
أَخی یا أَخی لَوْلَا مُصَابُکَ لَمْ أَبِح
بِأَسْرَارِ حُزْنٍ فیکَ عزَّ إکْتِتَامُهَا
أَخِی یا أَخِی عدَّنَا أُسارَی أُمیَّةُ بنِاَ
فَوْقَ مَتْنِ الْعِیس یقْصَد شَامُهَا
أَخِی بَینَ أَحشَائِی إِلَیک تَلَهَّبٌ
وَعَینَای مُذْ فَارَقتَ غابَ مَنامُهَا
(شبّر، 1409: 5/233)
«1- برادرم! ای برادرم! اگر مصیبت تو نبود هرگز اسرار اندوهی که پنهان کردنش دشوار است را آشکار نمی کردم. 2- برادرم! ای برادرم! بنی امیّه ما را در شمار اسیران در آورد و بر روی شتر به قصد شام برده می شویم. 3- ای برادرم! در درونم (در غم از دست دادن تو) التهابی است و چشمانم از زمانی که جدا شده ای، خواب ندارد.»
احمد نحوی[3]، دیگر شاعری است که شبّر اشعار عاشورایی وی را در مجموعة باشکوه خویش گردآورده است. وی در بیت زیر از زبان حضرت زینب(ع) در خطاب به امام حسین(ع) چنین می گوید:
أَأَخیَّ کَیفَ ترَکْتَنِی حلْفَ الْأَی
مشْبُوبَةَ الْأَحشَاءِ بالْإیقَادِ
(همان، 301)
«(ای برادرم!) چگونه مرا هم پیمان با غم و اندوه رها ساختی؟ با درونی سوخته و بر افروخته از آتش.»
شیخ محمد طریحی(ره)[4]، از دیگر شاعران این دوره است که دیدن سرزمین کربلا، فجایع روز عاشورا را در ذهن وی تداعی کرده و حزن و ناله را در سراسر وجود وی گسترانده است. در ابیات زیر، فریاد های ناله و اندوه زینب(ع) را با تصویر مظلومانۀ شهادت امام حسین(ع) درآمیخته است:
رَأَتْ زَینَبُ صَدْرَ الْحُسَینِ مُرَضَّضًا
فَصَاحَتْ وَنَارُ الحُزْنِ بِالْقَلْبِ تَضَرَّمُ
أَخی هذِهِ النِّسْوَانُ بَعْدَکَ ضُیعُ[5]
أَخِی هَذِهِ الْأَطْفَالُ بَعْدَکَ یتْمُ
(همان، 92)
«1- زینب(ع) سینة حسین(ع) را خرد شده دید و در حالی که آتش اندوه در قلبش زبانه می زد، فریاد زد. 2- برادر! این زنان، پس از تو ضایع گشتند؛ برادر! این کودکان پس از تو یتیم شدند.»
ابن مطهّر[6]، در ابیات زیر احساس خود از شهادت امام حسین(ع) را با اندوه زینب(ع) در غم از دست دادن برادر، آمیخته و از مصیبت این بزرگوار نیز نالیده است:
لَهْفَ قَلْبِی عَلَیهِ وَ هُوَ جَدِیلٌ
فَوْقَ وَجْهَ الصَّعیدِ دَامِی الْجَبِینِ
لَهْفَ قَلْبِی لِزَینَبَ وَ هِی تَبْکِی
وَ تُنَادِی مِنْ قَلْبِهَا الْمَحْزُونِ
(همان، 57)
«1- افسوس قلبم بر او که بر خاک افتاده و پیشانی اش خونین است. 2- حسرت قلبم بر زینبی که گریه می کند و از قلب اندوهگینش فریاد می زند.»
در بیت زیر، شاعر لحن حسرت بار حضرت زینب(ع) را پس از دیدن سر مبارک امام حسین(ع) بر روی نیزه با استفاده از ندا بیان نموده است:
وَغدَتْ زَینَبُ تُنَادِی بِشَجْوٍ
یا أَخْی یا قَتِیلَ اَهْلِ النِّفَاقِ
(همان، 54)
«زینب(ع) با ناله، فریاد می زد (که) ای برادرم! ای کشتۀ اهل نفاق و دورویی!.»
در حقیقت، اندوه شاعران حسینی، اندوهی جانکاه است که بستگی به رابطۀ نسبی ندارد بلکه مبتنی بر تفکّری عمیق است که از عمق جان آنان برمی خیزد.
2-2-4: پایداری و صیانت از آرمان های قیام عاشورا
هر قیام و نهضتی از دو بخش خون و پیام تشکیل می گردد. (پیشوایی، 1387: 34) مقصود از خون، همان قیام مسلّحانه و مبارزه است که در نهضت عاشورا به شهادت در راه خدا انجامید. مقصود از پیام نیز حفظ اهداف و بیان آرمان های آن قیام و زنده نگاه داشتن یاد و خاطرۀ شهدا است. پیام رسانی قیام از اهمیتی ویژه برخوردار است؛ زیرا اگر اهداف قیام به درستی تبیین نشود، گذر زمان سبب فراموشی اصل آن می شود و اهداف و آرمان های قیام به دست دشمنان، تحریف و دگرگون می شود. شاعران ادب الطّف نیز به یاری مدح و ذکر فضایل و خصایل امام حسین و امام علی 8 و پیامبر(ص) از زبان حضرت زینب(ع)، سعی داشتند پیام رسانی ایشان را که همانا یادآوری جایگاه والای آن بزرگان و پایداری آن ها در مسیر هدایت و مقابله با ظلم و ستم است، به تصویر بکشند. از این رو، شاعران مدح را به عنوان ابزاری در جهت بیان شجاعت، قدرت و شکست ناپذیری و حقّ محور و یاری گر بودن پدر و برادر و جدّ حضرت زینب(ع) به زبان آن بزرگوار به کار بسته اند. مدح در لغت به معنای ثنا و ستایش است (ابن منظور، 1405: 1/499). شاعران حسینی در مراثی شان بیش تر به ارزش هایی می پردازند که بیانگر فضایل و مناقب اهل بیت(ع) و حقوق از دست رفتة آنان در مورد خلافت می باشد. علاوه بر این موارد از ارزش هایی هم چون عصمت، بخشندگی، شجاعت و نسب اهل بیت: در قصاید شان داد سخن داده اند. در زیر به شواهدی از شاعرانی که در منقبت ایشان سروده اند، اشاره می کنیم:
وَاللَّهِ لَوْ أنَّ النَّبِی وَصِنْوَهُ
یوْمًا بِعَرْصَةِ کَرْبَلَا شَهِدَاکِ
لَمْ یمْسِ مُنتَهَکًا حَمَاکِ وَلَمْ تَمْطِ
یوْمًا أُمَیةُ عَنْکِ سَجفَ خَبَاکِ
(شبّر، 1409: 4/155)
«1- به خدا سوگند، اگر پیامبر(ص) و برادرش [حضرت علی(ع)] امروز تو را در عرصة کربلا می دیدند، 2- دشمنان، نمی توانستند تو را هتک حرمت کنند و بنی امیّه امروز (مرکب هایشان) را به سرعت نمی راندند و (کارهایشان این گونه پیش نمی رفت) و (نمی توانستند) پردة (خیمه ات) را فرو بکشند.»
بنابر عادت مدح در شعر عربی به ترفیع جایگاه امام حسین(ع) پرداخته است و برای این منظور، انتساب امام حسین(ع) و حضرت زینب(ع) به جدّ بزرگوارشان پیامبر(ص) و پدر ارجمندشان حضرت علی(ع) را مورد نظر قرار داده و با اشاره به این موضوع، جایگاه والای آن حضرت را بیان کرده است.
شاعر در ابیات فوق، شجاعت و قدرت و شکست ناپذیری حضرت رسول6 و حضرت علی(ع) را به نمایش می گذارد و این واقعیّت را بازگو می کند که اگر این دو بزرگوار در صحنة خونین کربلا حضور داشتند، به خاندان ظلم و تباهی اجازة هتک حرمت، آزار و اذیّت و به اسارت گرفته شدن کودکان و زنان اهل بیت: را نمی دادند.
حضرت زینب(ع) با ترسیم مصایب و ظلم های وارده بر شهدای کربلا و زنان و کودکان بازمانده، در واقع اعمال جنایتکارانه و فجیع لشکر تاریکی را به تصویر کشیده و به سرزنش آن ها پرداخته است؛ هم چنان که در جمع کوفیان فریاد می زد: «وَیلَکمْ یا أهْلَ الکوفَةِ! أتَدْرُونَ أی کبَدٍ لِرَسولِ اللَّه فَرَیتُم؟ و أَی کرِیمةٍ لَه أبْرَزْتُمْ؟» (نوری، 1392: 111)، «وای بر شما مردم کوفه! آیا می دانید که چه جگری از پیامبر(ص) قطعه قطعه کردید و کدام دختر او را در معرض تماشای دیگران قرار دادید؟»
یکی از شاعران اهل بیت(ع) یاران امام حسین(ع) را هم چون ستارگان آسمان در تاریکی مطلق می داند:
وَ أَصْحَابِهِ فِی الْقُرْبِ صَرْعَی کَأَنَّهُمْ
نُجُومٌ سَمَاءٍ خَفَتْ بِبَدْرٍ دُجْنَةً
(شبّر، 1409: 6/128)
«یاران با وفای آن حضرت که در خاک خفته اند هم چون ستارگان آسمان در تاریکی مطلق هستند.»
تشبیه از جمله ابزاری است که بسیاری از شاعران حسینی آن را در شعرشان به کار برده اند که در نوع خود ستودنی است؛ و نقشی مهمّ در شکل گیری تصویر دارند. مانند این بیت، شاعر با آوردن «کأنَّ» که از قویّ ترین ادوات تشبیه است، امام حسین(ع) و یاران ایشان را به ماه و ستارگان آسمانی و هم چنین لشکر یزید را به شب تاریک و ظلمانی که نمودی از باطن تیره و تار آن ها به شمار می رود تشبیه کرده، به دنبال برجسته نشان دادن این واقعه است. هدف شاعران از آوردن تشبیه حسّی، ملموس کردن واقعیّت های ذهنی دور از دسترس، به امور ملموس عینی است.
عَلَی الطّفِّ السَّلَامُ وَ سَاکِنَیهِ
وَ رُوحُ اللَّهِ فی تلْکَ الْقُبَابِ
نُفُوسٌ قُدِّسَتْ فِی الْأَرْضِ قُدْسًا
وَقَدْ خُلِقَتْ مِنَ النُّطَفِ الْعِذَابِ
(همان، 1/236)
«1- بر سرزمین کربلا و ساکنانش سلام؛ در حالی که روح خدا –امام حسین(ع)- در آن بارگاه است. 2- جان هایی که در سرزمین مقدّس، پاک شدند و از نطفه های ناب و خالص آفریده شده بودند.»
2-2-5: ترسیم تنهایی حضرت زینب(ع)
تنهایی و بی یاوری حضرت زینب یکی دیگر از جنبه های مظلومیّت ایشان در صحرای کربلا است؛ سیّد علی بن جعفر، در بیت زیر اندوه حاصل از این مصیبت بزرگ بر حضرت زینب(ع) را در قالب گریۀ بی امان ایشان بر پیکر امام حسین(ع) به نمایش گذاشته است:
وَ زَینَبُ مِنْ فرْطِ الْأَسی تَکْثُرُ الْبُکَا
تَقُولُ أَخِی مَنْ لِی إِذَا نَابَنِی الدَّهْرُ
(همان، 5/56)
«زینب(ع) از شدّت اندوه، بر گریۀ خود می افزاید در حالی که می گوید: ای برادر! اگر روزگار مرا دچار مصیبت کند چه کسی را دارم؟»
شاعر در این ابیات ضمن بیان گریۀ بی وقفۀ زینب(ع) از فقدان امام حسین(ع) با به تصویر کشیدن بی یاوری آن حضرت، پس از شهادت برادر گرامی شان، بر جنبۀ حزن آلود این حادثه افزوده است.
برخی از شاعران غربت حضرت زینب(ع) را به عنوان جنبه ای از مظلومیّت ایشان مدّ نظر داشته اند؛ شیخ محمّد نظر علی، در بیت زیر ضمن بیان حسرت و اندوه خود از این مصیبت بزرگ، از غربت و تنهایی حضرت زینب سخن می گوید:
لَهْفِی لِزَینَبَ بعْدَ الصَّوْنِ حَاسِرَةً
بَینَ اللِئَامِ وَمِنْهَا الْخِدْرِ مُبْتَذَلِ
تَقُولُ واضَیعَتَا بَعْدَ الْحُسَینِ أَخِی
مَنْ لِی وَ قَدْ خَابَ مِنِّی الظنَ وَ الْأَملَ
(همان، 7/143)
«1- افسوسم برای حضرت زینب(ع) بعد از هتک حرمت شدن بین فرومایگان است در حالی که پوششی مبتذل داشت. 2- حضرت زینب(ع) می گوید بعد از تو ای برادرم حسین(ع) چه کسی برایم مانند تو و در وقت ناامیدی همانند امید برای من است.»
شاعر دیگر نیز در ابیات دیگر، ضمن اشاره به واقعة عاشورا که هم چون زلزله ای عرش خداوند را لرزاند، بر حضرت زینب(ع) آه و حسرت می کشد و بر نداشتن پناهگاه و تکیه گاه بر ایشان ابراز اندوه و غم می کند:
یا یوْمُ عَاشِورَاءَ یوْمَ
فِیهِ عَرْشِ اللَّهِ عَجَا
یوْمُ بهِ سِبْطِ النَّبَی
عَلَی الثَّرَی مُلْقًا مُسَجَا
لَهْفِی إِذْ دَعَتْ
یا کَافِلِی أَنْتَ الْمَرَجَا
أَدْعُوکَ مَالَکَ لَا تُجِیبُ
وَ لَیسَ لِی إلَّاکَ مَلْجَا
(همان، 249)
«1- ای روز عاشورا روزی که عرش خدا در آن لرزید. 2- روزی که نوة پیامبر در آن بر خاک افتاد (بر خاک سجده کرد.) 3- آه و افسوس من بر زینب(ع) آن هنگام که فراخواندی ای ضامنم (یاورم) تو پناهگاه من هستی. 4- تو را فراخواندم تو را چه شده است و مرا اجابت نمی کنی و غیر از تو برایم پناهگاهی نیست.»
ابیات مزبور، بیانگر اوج این فاجعه، تنهایی و بی پناهی آن حضرت در مقابل لشکریان کفر است،که شاعرجنبۀ حزن آلود این واقعه را به مخاطب القا می کند، وعمق بی پناهی و یأس آن حضرت را با ابیاتی سوزناک به رشتۀ تحریر در می آورد.
2-2-6: مرثیه سرایی بر شهدای کربلا، بیان مصایب و پایداری حضرت زینب(ع)
غالب قصیده هایی که شاعران شیعه در مدح و رثای اهل بیت(ع) سروده اند در مقایسه با سایر شعرهای آنان از اخلاص و احساسات صادقانۀ بیش تر برخوردار هستند؛ زیرا که این گونه شعرها از ژرفای دل و جان آنان سرچشمه می گیرد و در واقع بیانگر اعتقادات قلبی و درونی آنان نسبت به آل رسول الله6 است. از طرفی دیگر شاعران اهل بیت(ع) امیدی به کسب مال و مقام ندارند؛ از این رو، با مدح و رثای اهل بیت(ع)، فضیلت های اخلاقی ایشان را نشر می دهند و هم چنین به ذکر مصیبت های اهل بیت(ع) می پردازند، به همین جهت اشعار آنان سرشار از عاطفۀ راستین است. (دیاری نژاد، 1394: 76) این امر بهترین نمود خود را در مرثیه های حسینی یافته است که غالباً برخاسته از احساس همدردی با امام بزرگوار به سبب وقوع این فاجعۀ دردناک است. احساساتی که بیش تر در قالب به کارگیری برخی از اصطلاحات همانند: «بِنفسی: جانم به فدایت، بأبی: پدرم به فدایت، أفدیه: فدایش گردم و لهفی...» نمود پیدا کرده است. الفاظی که ورای معنای ظاهری خود، از عشق و محبّت نسبت به امام حسین(ع) و احساس مشارکت در این ماتم بزرگ حکایت می کند. در بیش تر این سوگ سروده ها، شاعران ضمن بیان مصایب امام حسین(ع) و دیگر شهدای کربلا، ارادت خالصانۀ خود نسبت به این بزرگواران از جمله حضرت زینب(ع) را در شعر خود و با بیان حزن و اندوه خویش، بیان داشته اند. در بیت زیر، شاعر حضرت زینب(ع) را زنی استوار می خواند هم چون شمشیر قاطع و برّنده که مصایب و فجایع حادثة کربلاء، وی را خسته و ملول ساخته و مانند شمشیری از شدّت ضربات وارده خم گشته امّا هنوز نشکسته است:
لَهْفِی عَلَی النِّسْوَانِ إِذْ أَبْرَزَتْ
تُسَاقُ سُوقًا بِالْعَنَا وَالْجَفَا
لَهْفِی عَلَی ذَاکَ الْقِوَامِ الَّذِی
أَحْنَاهُ بِالطَّفِ سُیوفُ العِدَی
(شبر، 1409: 2/116)
«1- افسوس و اندوه من به خاطر زنانی –زنان اهل بیت امام حسین(ع)- است که با چهره های آشکار خشونت و ظلم رانده شدند. 2- افسوس من برای آن قامت استواری -حضرت زینب(ع)- است که شمشیرهای دشمنان در سرزمین کربلاء، او را خم کردند.»
ابیات مذکور را می تواند نمودی از حسرت شاعر بر زنان اهل بیت: و از جمله حضرت زینب(ع) باشد که در اوج مصیبت قامتشان خم گشته ولی با این وجود، در مقابل دشمن به زانو در نیامده اند و هم چنان برای تحقّق آرمان سیّدالشهدا که همان از بین بردن ظلم است تلاش می کنند.
2-2-7: دادخواهی حضرت زینب(ع)
حضرت زینب(ع) آن گاه که شاهد شهادت برادر خود سیّد الشهدا و شکنجة کودکان و زنان بود و آماج تیرهای طعن و آزار و اذیّت و شکنجة دشمنان قرار گرفت، پیامبر اکرم6 را خطاب قرار داده به بیان مصایب وارد بر عزیزانش و روایت شکنجه های وارد بر زنان وکودکان پس از واقعة عاشورا پرداخته است. فخرالدّین طریحی، مرثیه اش را با به تصویر کشیدن فضای حزن آمیز شهادت امام حسین(ع) و بیان احوال حضرت زینب(ع) آغاز و در قالب بیان خطابی و استعمال واژگان و ترکیب هایی هم چون «مضرَّجٌ بالدَّم، الذُّل، ثکْل و مُصیبه» به خوبی توانایی خود را در ایجاد فضای تأثیر برانگیز بر مخاطب، نشان داده است. وی به زبان حضرت زینب(ع)، پیامبر را مورد خطاب قرار داده و از شهادت امام حسین(ع) و برهنه گشتن زنان و کودکان پس از شهادت ایشان سخن گفته است و از جدّ خود طلب یاری می کند:
یا جَدِّ ذَا نَحْرُ الحُسَینِ مُضَرَّجٌ
بِالدَّمِّ وَالجِسْمُ الشَریفُ مُجرَّدُ
یا جَدِّ حَوْلِی مِنْ یتَامَا إِخْوَتی
فِی الذُّلِّ قَدْ سُلِبُوا الْقِنَاعَ وَجُرِّدُوا
یا جدِّ منْ ثکْلِی وَ طُولِ مُصیبَتی
وَ لَما أُعانِیهُ أَقُوم وَ أَقْعُدُ
(همان، 5/118)
«1- ای پدر بزرگ! این سینۀ حسین(ع) است که به خون آغشته شده و جسم شریفشان عریان است. 2- ای پدر بزرگ یتیمان برادرم اطرافم در خواری هستند در حالی که روسری از آنان گرفته شده و (از جامه) عریان شدند. 3- ای پدر بزرگ! (به فریادم برس) از فقدانم و عمق مصیبت؛ آن گاه از آن به رنج می آیم، بر می خیزم و می نشینم.»
خزاعی، در ابیاتی اندوه خود را از ستمی که بر امام حسین(ع) در کربلا وارد شده است با بیان حضرت زینب(ع) در حالی که پیامبر(ص) را مورد خطاب قرار داده، ابراز داشته و از تشنگی و عطش امام(ع) و محرومیّت وی از دسترسی به آب، سخن گفته است:
یا جَدِّ قَدْ مُنِعُوا الْفُرَاتَ وَقُتِلُوا
عَطْشاً فلَیسَ لَهمْ هُنَالِکَ مُورِدٌ
یا جَدِّ إنَّ الْکَلْبَ سَیشْرَبُ آمِنًا
رَیا وَ نَحْنُ عَنْ الْفُرَاتِ نُطَرَّدُ
(همان، 7/143)
«1- ای جدّ من، آن ها از فرات بازداشته شدند و تشنه به شهادت رسیدند و در آن جا راه ورودی به آب نداشتند. 2- ای جدّم، همانا سگ با امنیّت و آرامش سیر آب می نوشد و حال آن که ما از فرات رانده می شویم.»
گاه شاعران برای بیان احساسات درونی خود و به قصد مهیّا کردن فضا برای بیان مقاصد خویش و پرداختن به موضوع رثا، دست به تکرار برخی جملات زده اند. بیت بالا از جملة این نمونه ها است.
برای مثال تکرار «یا جدّ»، افزون بر نقشی که در القای شدّت غم و اندوه حضرت زینب(ع) و میزان تنهایی و طلب یاری ایشان ایفا کرده، تأثیری به سزا در موسیقی ابیات داشته است.
کَیفَ الْقَرَارُ وَ فِی السَّبَایا زَینَبٌ
تَدْعُو بِفَرْطِ حَرَارَةٍ: یا أَحْمَدُ
(همان، 1/295)
«یا احمد چگونه آرام و قرار داشته باشم در حالی که زینب(ع) در بین اسیران است و از شدّت اندوه و گرما نالة سر می دهد.»
در ابیات فوق، طلب یاری حضرت زینب(ع) از جدّ گرامی شان پیامبر 6 را، می توان عمق بی یاوری ایشان در مقابل طوفان حوادثی دانست که به یکباره خاندان اهل بیت عصمت و طهارت: را در بر گرفته است و شاعر با آوردن حرف ندای«یا» که برای منادای نزدیک آورده می شود و غرض از آوردن آن این است که متکلّم وانمود می کند منادا در قلب و جان او حضور دارد (محسنی، 1390: 1/109) که متکلّم ایشان را به منزلۀ زنده تلقّی می کند و انتظار انتقام گرفتن پیامبر(ص)، از اهل نفاق را دارد.
نتیجه گیری
حادثة عاشورا و ابعاد گستردۀ این حادثۀ جانکاه، به عنوان نقطۀ عطفی در تاریخ اسلام و به ویژه شیعه محسوب می شود که ورود آن به عرصۀ ادبیّات عربی در باره اهل بیت(ع) جلوه ای خاصّ به آن بخشید و شاعران بسیار با پرداختن به آن، آثاری گرانسنگ خلق کرده و نام خود را بر تارک عرش جاودان نموده اند. با بررسی محتوای مرثیه های سروده شده در ده جلد کتاب»أدب الطّف» دریافتیم که:
1- حضور پر رنگ و خطبه های کارساز حضرت زینب(ع) و نیز رهبری امّت اسلامی آن روز در مراثی شاعران عرب زبان، بیانگر عظمت و تأثیر غیر قابل انکار ایشان در قلمرو گستردة ادبیّات عاشورایی است؛
2- به تصویر کشیدن واقعیّت دعوت به صبر و پایداری بر آرمان ها و اثبات حقّ را می توان جلوه ای مشترک در این مرثیه ها، دانست؛ چرا که شاعران با بهره گیری از ذوق شاعرانه و تکیه بر عاطفۀ صادقانه خود با بیان حوادثی که در حادثۀ کربلا به وقوع پیوست به زیباترین شکل تصویری شفّاف از آن را در برابر خواننده قرار می دهند؛ و از آن جا که این تصاویر برای نمایاندن واقعیّت است، از کوچک ترین تکلّف و تصنّع به دور است؛
3- عاشورا هیچ گاه در محدودۀ زمان و جغرافیایی خاصّ محصور نمانده است، امام حسین(ع) و حضرت زینب(ع) منحصر به یک دوره از تاریخ نیستند و قیام آن حضرت و پایداری و تدبیر خواهر بزرگوارشان محرّک حرکت های انقلابی و جنبش های ظلم ستیز تا به امروز است که از آن می توان به خیزش ها و انقلاب های اخیر ملّت سوریه، لبنان، یمن و به ویژه قیام مردم مظلوم فلسطین به منظور ایستادگی در برابر استکبار جهانی و دولت های دست نشاندۀ آن، اشاره کرد که همواره الهام بخش تشیّع در راستای حرکت ها، جنبش ها و قیام های راستین علیه کفر است؛
4- در مراثی این مجموعة شعری، شاعران در پی آن بوده اند تا با تشریح سیمای بی بدیل حضرت زینب(ع) در طول تاریخ و بیان احوال ایشان در غم از دست دادن نزدیکان خود، و جایگاه او در رهبری امّت در فاصلۀ زمانی فقدان امام(ع) در جامعه، در صدد ترسیم سیمایی مظلومانه از امام حسین(ع) و شهدای کربلا و نیز به تصویر کشیدن بار سنگین رسالت بر دوش حضرت زینب(ع) در برابر خواننده بوده اند.
منابع و مآخذ
1- ابن منظور، محمّد بن مکرم (1405)، لسان العرب، قم: نشر ادب الحوزة.
2- امین، سیّد محسن (1403)، أعیان الشیعة، تحقیق: حسن الأمین، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات.
3- بنت الشاطیء، عایشه (1367)، زینب بانوی قهرمان کربلا (بطلة کربلا)، ترجمۀ حبیب چایچیان و مهدی آیت اللّه زاده نایینی، چاپ 14، تهران: امیرکبیر.
4- پیشوایی، مهدی (1387)، سیره پیشوایان، قم: مؤسسه امام صادق(ع).
5- جزائری، سیّد نورالدین (1425)، الخصائص الزینبیة، قم: انتشارات المکتبة الحیدریة.
6- جواهری، محمّد مهدی (2000)، دیوان، جلد 2 و 3، بیروت: بیسان.
7- حسینی اجداد، سیّد اسماعیل (1388)، تجزیه و تحلیل خطبۀ حضرت زینب(ع) در کوفه، مجله سفینه، شماره 22، صص105-126.
8- دیاری نژاد، عزت اللّه (1394)، «تحلیل محتوایی و ساختاری رثای حسینی & ;quot;مطالعه موردی:جلد دوم کتاب ادب الطف" پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه رازی.
9- شبّر، سیّد جواد (1409)، أدب الطفّ أو شعراء الحسین، بیروت: دار المرتضی.
10- شرفشاهی، کامران (1391)، تجلّی حضرت زینب در شعر عاشورایی، کتاب نقد، سال پانزدهم، شماره های 67، 68، 87، 158.
11- شیخ الغری (1428)، «حیاة جواد شبّر»، نجف، مجلة آفاق نجفیّة، العدد 5.
12 - ضیف، شوقی (1995)، الرثاء، قاهرة: دار المعارف.
13- ، (1963)، تاریخ الأدب العربی، العصر الإسلامی، الطبعة ثلاثة عشر، قاهرة: دار المعارف.
14- قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینایبع المودة لذوی القربی (1997)، قم: منظمة الأوقاف و الشؤون الخیریة، دار الأسوة للطابعة والنشر.
15- مجلسی، محمّد باقر (1403)، بحارالأنوار، بیروت: مؤسسة الوفا.
16- مجیب المصری، حسین (2000)، کربلا بین شعراء الشعوب الاسلامیة، قاهرة: الدار الثقافیة للنشر.
17- محمّد عبد الرحمن، ابراهیم محمّد (2008)، استدعاء شخصیة الحسین فی الشعر العربی، الطبعة الأولی، مصر: دار الیقین.
18- محسنی علی اکبر (1390)، آموزش دانش معانی، چاپ اوّل،کرمانشاه: انتشارات دانشگاه رازی.
19- مقرّم، عبدالرزاق (1426)، مقتل الحسین، بیروت: مؤسسة الخرسان للمطبوعات.
20 - نعمة، عبدلله (1400)، الأدب فی ظلّ التشیع، الطبعة الثانیة، بیروت: دار التوجیه الاسلامی.
21- نوری، اعظم (1392)، خردورزی در سیرۀ حضرت زینب(ع)، پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده، سال اوّل، شماره 1، صص: 100 - 122.
پی نوشت ها
[1] دیوان سیّد اسماعیل حمیری. دیوان منصور نمری. دیوان دعبل خزاعی. اگر به شعر معاصر نیز نگاهی افکنیم اشعار عاشورایی مهدی جواهری از زیباترین اشعار در این زمینه است.
[2] پیرامون اسلوب ندا در مرثیه های این دوره، در فصل چهارم به تفصیل سخن آمده است.
[3] شیخ احمد بن شیخ حسن حلّی نجفی معروف به نحوی در سال 1183ه در حلّه وفات یافت و جسد او به نجف انتقال داده شد و در همان جا دفن گشت. خانوادۀ نحوی از خانه های علمی و ادبی است که از اوایل قرن 13 تا به امروز در نجف مستقرّ هستند. (شبّر، 1409: 5/303-304)
[4] شیخ محمّد علی بن احمد بن علی بن احمد بن طریح خفاجی عزیزی از مشاهیر قرن 11 تا سال 1036 ه زنده بود. (همان، 5/92)
[5] به عقیدۀ نگارنده، با توجّه به برگشت ضمیر در این فعل به النسوان، ضیعنَ صحیح است.
[6] شیخ جمال الدین احمد بن حسین بن مطهّر حماسه ای بسیار بزرگ در مدح امام حسین(ع) دارد و سیّد امین در الاعیان می گوید: عالم و فاضل است و در سال 877ه وفات یافت. (همان، 5/49)