این شاعر و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا، درباره ضرورت و چگونگی پرداختن به مسئله جنگ برای کودکان و نوجوانان اظهار کرد: راحتترین حرف این است که ما نمیخواستیم جنگ کنیم، اما جنگ به خانهمان آمد و وقتی به خانهمان آمد نمیتوانستیم دفاع نکنیم پس دفاع کردیم. وقتی هم دفاع میکنیم، شهید هست، مجروح هست، اسیر هست، گرسنگی و فقر هم هست. نویسنده نمیتواند نسبت به بچهای که این بلاها به سرش میآید و مخاطب اوست، بیتفاوت باشد. فرض کنید بچهای امروز مدرسه بوده و فردا یکی از همکلاسیهایش بیپدر شده و کوچه به نام پدر او شده است. نویسنده چگونه میتواند نسبت به این اتفاق عظیم که در روحیه بچه اثر میگذارد، بیتفاوت باشد؟
او افزود: هر نویسندهای در زمینه جنگ یکجوری کار کرده؛ یکی واقعا آمده و سعی کرده به بچهها آرامش بدهد و درباره زندگی در جنگ بگوید، یکی سعی کرده مقاوت را بهتر یاد بدهد و یکی هم شعار داده است. این موضوع نه تقصیر جنگ است نه چیز دیگر. همه کتابهای ادبیات دفاع مقدس شعاری نیست و کتابهای بهدرد بخور و تأثیرگذاری هم داریم که آدمهای درست و حسابی آنها را نوشتهاند.
رحماندوست خاطرنشان کرد: این که بخواهیم از صلح حرف بزنیم خیلی خوب است. من هم دوست دارم از صلح حرف بزنم، در صلح بنویسم و در آرامش باشم. هیچ بچهای جنگ را دوست ندارد، البته هیچ آدم بزرگی هم آن را دوست ندارد. هرچه بگوییم صلح، صلح، صلح، بچه نمیتواند صلح ایجاد کند؛ بچه دخالتی در اینکه جنگ باشد یا صلح، ندارد. هرکسی هم که برایش از صلح بنویسد فقط میفهمد صلح قشنگ است. البته هم که باید بنویسم تا بفهمد صلح قشنگ است.
او سپس بیان کرد: این که مستقیم بگوییم «صلح خوب است یا جنگ بد است» اصلا در ادبیات کودک جا ندارد. میتوان درباره دوستی، آرامش و مهربانی در ادبیات کودکان گفت، اما اینکه «جنگ نکنید، بیایید با هم صلح کنید و صلح چیز خوبی است» حرف بزرگترهاست.
این شاعر با بیان اینکه صلح یعنی نبودن جنگ، اظهار کرد: من نویسنده باید اول بگویم جنگ چیست و بعد بگویم نبودنش چیست. بهنظرم هم این طرف شعاری شده، هم آن طرف؛ اینکه از جنگ نگوییم و از صلح بگوییم شعاری شده و کسی هم که معتقد است فقط از جنگ بگوییم حرفش شعاری است؛ در واقع این دو گروه از دو ور بام افتادهاند.. اما این وسط آثار خوب هم مانند «آی ابراهیم» غلامرضا امامی، کتابهای محمدرضا بایرامی و داوود امیریان کتابهای خوبی است. اینها کارهایی است که هم بدی جنگ را نشان میدهد و هم مقاوت در آنها هست. آنهایی که بلد نبودند بنویسند یا شعار صلح دادند و یا شعار جنگ. همه میدانند صلح خوب است و جنگ هم بد؛ اینها امر بدیهی است و میتوانید آن را با شعار بگویید و یا درباره شادمانی صلح و زندگی در جنگ و زندگی در مقاومت صحبت کنید.
او در ادامه بیان کرد: ما از دفاع هشتسالهمان باید به عنوان تاریخ شیرین مقاومت حرف بزنیم، نه چیز دیگر. بچههایی که بچه شهید بودند، بزرگ شدهاند، بچههایی که آواره شده بودند دیگر زندگی پیدا کردهاند. الحمدلله جنگی نداریم که در جریان باشد. آن موقع که جنگ بود کار سخت بود. الان باید از تاریخ دفاع مقدس، شهامت و مقاومت و با دستهای خالی ایستادن در مقابل کسانی که جنگ میخواستند، صحبت کنیم.
رحماندوست تأکید کرد: باید افتخار مقاومت را به بچهها داد. بچه نمیفهمد جنگ چیست اما باید بدانند در گذشته چنین اتفاقی افتاده و افتخارآمیز بوده است. حالا باید از این افتخار حرف زد و لذت بردن از زمانی را که جنگ نیست به بچهها بدهیم.
این شاعر و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان درباره پرداختن به جنگ و استفاده از واقعیتهای جنگ در داستان کودکان، اظهار کرد: قرار نیست رئال بنویسیم. اگر بخواهیم هنری بنویسیم خیال در آن میآید و حتما باید خیالش برای مخاطب لذتآفرین باشد و در خاطرش بماند. رئال گفتن قصه نیست؛ قصه خیالی است که فکر میکنی واقعیت است.
او همچنین درباره قهرمانسازی از دوران دفاع مقدس گفت: متأسفانه در جهان سوم زندگی میکنیم که به قهرمان احتیاج دارد. میگویم متأسفانه چون ما باید به این برسیم که هر کس خود یک قهرمان است؛ قهرمان زندگی خود. من مخالف این نیستم که قهرمان بسازیم؛ رستم قهرمان بود، آرش قهرمان بود و شهید بروجردی، شهید صیاد و شهید باکری هم قهرمان بودند. اینها در زمانهایی کارهایی کردند که خیلی عجیب و غریب بود و معرفی و الگوسازی از شهیدان عیب ندارد. اصلا جنگ و تقدس دفاع را کناری بگذاریم، اینها آدمهایی بودند که در زمانی که انتظار نمیرفت بتوانند موفق شوند، موفقیتهای بزرگی نصیب مردم کردند و بچهها باید اینها را بشناسند، زیرا این حس به آنها دست میدهد که اگر خدای نکرده وضع مشابهی پیش بیاید، من هم قهرمانم و دوم اینکه الان که جنگ نیست از آرامش آن لذت میبرم.