سخنرانی مارک زاکربرگ در سیصد و شصت و ششمین جشن فارغالتحصیلی دانشگاه هاروارد به چند دلیل خبرساز شد. اول اینکه او سخنرانیاش را بعد از دریافت مدال افتخار از دانشگاهی ایراد کرد که تحصیلات خود را در آن نیمهکاره رها کرده بود. دوم اینکه این یک سخنرانی الهامبخش بود که با جملهی« همهی ما باید در زندگیمان یک هدف داشته باشیم»، با روح مردم رابطه برقرار کرد. سوم اینکه وقتی او داستانی را دربارهی ملاقات با یک دانشجو در کلوپ دانشجویان بازگو کرد، تا پایان جلسه نفس حضار در سینه حبس شده بود.
جای تعجب نیست که جزئیات این سخنرانیها توجه بینندگان و خوانندگان رسانههای اجتماعی را به خود جلب میکند. اینها محرکههای احساسی هستند که ساختار سخنرانی زاکربرگ؛ پایه و بنیان آنها را فراهم میکند.
زاکربرگ متن این سخنرانی را خودش نوشته بود. او باید سخنرانیهای بسیاری را مطالعه کرده باشد تا به چنین ایدهای برسد. یکی از منابع او احتمالاً دوست و مربیاش استیو جابز بوده است. جابز در سال 2005، یکی از بهترین سخنرانیهای تاریخ را در مراسم فارغالتحصیلی دانشگاه استنفورد ایراد کرد.
جابز و زاکربرگ در سخنرانیهایشان از یکی از مؤثرترین استراتژیهای ارتباطات استفاده کردند: قانون سه شماره.
قانون سه شماره، میگوید مردم اطلاعات دریافتی را در سه یا چهار گروه قسمتبندی میکنند. در ادبیات و نمایشنامهها، داستانها در سه پرده یا اپیزود بیان میشوند. توماس جفرسون سه اصل را حق مسلم مردم میداند و داستانهای کودکان معمولاً سه شخصیت اصلی دارند: سه بچه خرس، سه خوک کوچولو یا سه تفنگدار. قانون سه شماره فراگیر است چون خوب عمل می کند و خوب پاسخ می گیرد.
استیوجابز سخنرانی معروف خود در استنفورد را با همین ساختار شروع کرد. او گفت که میخواهد سه داستان از زندگی خودش را تعریف کند. هر داستان ،تم مخصوص به خودش را داشت:
1- اتفاقات بهظاهر بیربط زندگی
2- عشق و شکست
3- مرگ
این ساختار به جابز اجازه میداد که سخنرانیهایی قوی و تاثیرگذار (15دقیقهای) و قابلپیگیری داشته باشد. اول، او به سخنرانیاش یک تم خاص داد: «خلق دنیایی که در آن هر کس، یک رؤیا و یک هدف داشته باشد».
ما چطور میتوانیم این هدف را پیدا کنیم؟ زاکربرگ در سخنرانیاش سه راه را توصیه کرد و پیش از اینکه در این سه راه تأمل کند، عنوان آنها را خلاصه و موجز بیان کرد. این روش، شیوهی مؤثر انتشار اطلاعات است چراکه نکات مهم را برای شنونده تعیین میکند: بهطور ساختاری نکات دشوار را توضیح میدهد و محتوا را به تصویر میکشد.
سه راهی که هر فرد میتواند با آنها زندگیاش را هدفمند کند اینها بودند:
«پذیرفتن پروژههای بزرگ با مفهوم»: به عقیدهی زاکربرگ، این پروژهها شامل تغییرات آبوهوا، درمان بیماریها و بهبود آموزش و شناخت بود.
«تعریف جدیدی از برابری و مساوات، که به هرکسی این حق و آزادی را بدهد که بتواند رؤیا و هدفش را دنبال کند.» در این بخش پیشنهاد زاکربرگ پیگیری ایدههایی نظیر درآمد پایهای جهانی بود.
«ساخت وتوسعه جامعه»: زاکربرگ همهی احساسش را برای این بخش سوم گذاشت. او سه تن از دانشجویانی که در حال فارغالتحصیلی بودند را صدا کرد. سپس سه داستان کوتاه تعریف کرد در مورد اینکه وقتی هرکدام از این سه دانشجوها به جامعهی خود برمیگردند چه اتفاقی میافتد. برای مثال، اگنس ایگوی، کودکی خود را در مناطق پرمخاطره جنگی اوگاندا گذرانده است و حالا وقتی به سرزمینش برمیگردد هزاران مأمور اجرای قانون را آموزش میدهد تا جامعه را امن نگهدارند.
قاعدهی سه شماره، تکنیکی مؤثر در سخنرانی است و تقریباً برای تمام اجتماعات و موضوعات کسبوکار نظیر سخنرانی ها و ارائه ها، ایمیلها و وبلاگها صدق میکند. پس مخاطبان خود را با اطلاعات زیاد سردرگم نکنید. فقط سه موضوع را با آنها در میان بگذارید، احتمال بیشتری هست که آنها به شما گوش دهند، مطالبتان را بخوانند و به اشتراک بگذارند.