برش هایی از کتاب آفتاب ولایت علامه محمدتقی مصباح یزدی(ره)

در فصل اول، استاد چنین بیان کرده اند: آدمی دو ویژگی مهم دارد؛ الف: شناخت و معرفت ب: عشق و محبت. رفتارهای محبانه ما در احترام و توسل به اولیای الهی و برگزاری مراسم جشن و سرور در ایام شادی و مراسم عزاداری در ایام غم و عزای ایشان برای این است که عواطفمان جهت یابد و رابطۀ عاطفی ما با اولیای خدا پا برجا بماند و رشد کند

برش هایی از کتاب آفتاب ولایت علامه محمدتقی مصباح یزدی(ره)

در فصل اول، استاد چنین بیان کرده اند: آدمی دو ویژگی مهم دارد؛ الف: شناخت و معرفت ب: عشق و محبت. رفتارهای محبانه ما در احترام و توسل به اولیای الهی و برگزاری مراسم جشن و سرور در ایام شادی و مراسم عزاداری در ایام غم و عزای ایشان برای این است که عواطفمان جهت یابد و رابطۀ عاطفی ما با اولیای خدا پا برجا بماند و رشد کند. هرچه انسان کمال و زیبایی فرد یا چیزی را بیشتر بشناسد، محبت فزون تری به او می یابد و آدمی تا نشناسد محبت پیدا نمی کند.[1]

پس تا شناخت و معرفت نباشد عشق و محبت هم کمرنگ است و ناچیز؛ هرچه معرفت بیشتر محبت هم بیشتر.

هر عاشقی به طور طبیعی دوست دارد با معشوق خویش ارتباط برقرار کند؛ انس بگیرد و به لقایش برسد و از دیدار و هم نشینی با او لذت ببرد. در چنین عشقی خودخواهی وجود دارد؛ اما عاشق پاک باخته در اندیشۀ التذاذ خودش هم نیست بلکه فقط محبوب را می بیند و همواره در پی آن است تا کاری را انجام دهد که معشوقش دوست دارد. چنین عاشقانی دیگر در این اندیشه نیستند که از او چیزی دریافت کنند و بهره ای ببرند؛ چرا که ایشان از تمام خودخواهی ها رسته و فقط به رضایت محبوب دل بسته اند.[2]

راه وصول به اوج محبت و معرفت

وجود انسان را می توان به هرمی تشبیه کرد که از قاعده ای آغاز می شود و به سوی نقطه ای پیش می رود. در قاعدۀ این هرم شناختها و محبتهای فراوانی وجود دارد. از محبتها، محبت پدر، مادر، همسر، استاد، دوست و همسایه و از شناختها نیز از علوم گوناگون دینی، فقه، اصول، عقاید، اخلاق و عرفان گرفته تا هر رشتۀ علمی که بتواند در جهت کمال به انسان کمک کند. در سیر و سلوک به سوی کمال باید از قاعده آغاز کرد ولی باید به سوی رأس هرم که همان محبت و شناخت خدا است، پیش رفت. این کثراتی که در قاعده وجود دارد از دو محور به طرف وحدت پیش می رود تا در یک نقطه به هم می رسند. نقطه ای که حتی در آن محبت به امام زمان(عج) نیز اصالت خود را از دست می دهد. در آن مقام، امام زمان(عج) را نیز از این جهت دوست می داریم که بنده صالح و شایستۀ خدا است. به او عشق می ورزیم چون وجودش شعاعی از وجود او است. اصالت فقط برای یک نقطه است.[3]

ناتوانی بشر از معرفت امام زمان(عج):

مقام اهل بیت(ع) چنان مقام بزرگی است که بزرگی اش را با عقل و فکر خودمان نمی توانیم درک کنیم. در واقع عظمت خداست که در انوار پاک چهارده معصوم(ع) تجلی کرده است. خود اهل بیت(ع) فرموده اند که مقام ما بسیار بالاتر از آن است که شما بفهمید. به هر حال به برکت تعلیم آنها فهمیدیم آنها در چنان اوجی هستند که اگر ما هزاران سال با تندروترین مرکبها نیز حرکت کنیم به آن جا نخواهیم رسید. از سوی دیگر نباید چنین توهمی پیش آید که چون نمی توانیم بدان قلۀ رفیع برسیم پس باید همه چیز را رها کنیم. همان درجه از معرفت که به برکت آموزه ها و راهنمایی های اهل بیت(ع) قابل دست یابی است آن قدر عظمت دارد که تمام جهان مادی در برابر آن بی ارزش است.[4]

راه های افزون سازی معرفت به امام زمان(عج)

ازدیاد معرفت ما به امام زمانمان به دو شرط وابسته است: 1- ادلّۀ حقانیت و مقام های والای آن امام معصوم(ع) را بررسی کنیم. 2- دلمان را برای پذیرش معرفت بیش تر حضرت آماده سازیم.

برای معرفت روز افزون به امام زمان(عج) هم باید ادلّۀ روشنی یافت و هم دل را پاک و باصفا کرد. هرقدر دل صفایش بیش تر باشد ادلّۀ محکم نیز بیش تر می شود و آن وقت است که ایمان، قوی تر، معرفت بیش تر و عشق نیز افزون تر می شود؛ البته عشقی ماندگار است که اصالت داشته باشد نه این که هوسی باشد و در وضعی خاص در انسان ظهور یابد و بعد نیز خاموش و فراموش شود.

تابش نور حضرت همیشگی و دائم است. مهم آن است که ما دلهایمان را آماده کنیم و از آن زنگار برگیریم تا نور حضرت بر دلهایمان بتابد و فیض دائم او بر ما ببارد. علت بیان این مقدمه این است که هیچ کدام از ما نباید گمان کنیم معرفتی که به وجود مقدس ولیّ عصر(عج) داریم کافی و وافی است. ما باید خیلی بیش تر از اینها کار کنیم تا معرفتمان به حضرت کامل شود.

تثبیت محبت و معرفت

یکی از راه های تثبیت محبت و معرفت به امام زمان(عج) این است که آثار محبت او را در عمل نشان دهیم. اگر یکی از دوستانتان که به او خیلی انس و علاقه دارید به مسافرتی طولانی برود در ابتدا برای او دلتنگی می کنید ولی پس از مدتی دوری و فراق او را فراموش می کنید. این طبیعت بشری است که «از دل برود هر آن که از دیده برفت.» اما اگر انسان از همان روزهای اول جدایی هر روز برای دوستش نامه بنویسد و با نگاه کردن به عکسش خاطره های او را به یاد بیاورد، می تواند رابطه ای قلبی و معنوی بین خود و دوستش برقرار سازد. اگر ما بخواهیم معرفت و محبتمان به ولی عصر(عج) ثابت بماند باید آثارش را زنده نگه داریم، او را فراوان یاد کنیم، نام مقدّسش را جلو چشم خود، روی میزمان یا لابه لای کتابهایمان بنویسیم، هر روز برای حضرت دعای فرج بخوانیم، هنگام نماز و دیگر مناسبتها از آن بزرگوار یادی بکنیم و برای وجود مقدّسش صدقه بدهیم. درست است که صدقه های ما برای امام زمان(عج) نفعی ندارد ولی صدقه ای که با کمال تواضع و سرافکندگی باشد، نشان دهندۀ محبت خالصانۀ ما به حضرت است. حضرت مهدی (عج) به یقین به دعا و صدقۀ ما یا اموالی که به نام او صرف می کنیم، نیازی ندارد اما خودش فرمود که برای فرج من دعا کنید. دعا خواندن برای فرج امام زمان(عج)، فرج ما است: «إنتظارُ الفَرَجِ مِنَ الفَرَجِ.»[5] منتظر فرج امام زمان(عج) بودن فرجها و گشایشهایی را برای انسانها به ارمغان می آورد؛ ایمانشان محفوظ می ماند؛ دلشان آرام می شود؛ وجود مقدس امام زمان(عج) را حس می کنند؛ با حضرت ارتباطی برقرار می کنند و به تدریج یقین می یابند روزی فراخواهد رسید که حکومت عدل در جهان برقرار می شود.

دعاکردن برای فرج حضرت برای این است که خودمان از او بهره بگیریم؛ اما هیچ گاه به بهانۀ این که حضرت به دعا و صدقۀ ما نیازی ندارد، نباید آن گرامی را فراموش کنیم.

یکی دیگر از راه های تثبیت محبت به امام زمان(عج) احترام گذاشتن به آثار منسوب امام زمان(عج) از جمله: احترام به لباس روحانیون، احترام به روایات و کتابهای روایی، خضوع و افتادگی در آستان امام زمان(عج) و... می باشد.[6]

شیوۀ اسوه پذیری از سیرۀ امامان(ع) در زمانۀ غیبت

اکنون در زمانی هستیم که سلسلۀ جلیلۀ انبیا(ع) پایان پذیرفته است و دیگر پیامبری نخواهد آمد و حتی امامان معصوم(ع) هم در دسترس نیستند و امام دوازدهم(عج) نیز در پردۀ غیبت است. در این وضعیت چگونه از آنها الگو بگیریم و به رفتار آنها تأسّی کنیم؟ در این جا دو پرسش مطرح می شود: 1. وقتی ما اسوه و الگو را نمی بینیم، چگونه به او تأسی کنیم؟ 2. آیا رفتاری که در زمان امامان(ع) انجام گرفته برای این زمان نیز قابل تأسی است؟ دربارۀ پرسش اول باید گفت تأسّی و اقتدا به طور مستقیم میسر نیست؛ اما غیرمستقیم امکان دارد. شبیه این که انسان شخصی را نبیند ولی تصویر او را در تلویزیون مشاهده کند یا فیلم او را ببیند. وقتی ما به طور کامل بتوانیم سیمای امامان را از لابه لای آیات، روایات و تاریخ مجسم کنیم، مرتبۀ نازله ای برای ما حاصل می شود. گویا کسی را دیده ایم که اکنون حضور ندارد ولی چگونگی رفتار او در حافظۀ ما هست و از حافظه کمک می گیریم تا بتوانیم جای خالی او را پر کنیم. پرسش مهم تر این است که تقلید به وضع زمانی و مکانی الگو بستگی دارد. بعضی چیزها را در زمانی می شود عمل کرد؛ اما در زمان دیگر امکان عمل ندارد. چون با آن زمان هزار و چند صد سال فاصله شده، تقلید از آنها اصلا میسر نیست و امروزه امکان عمل ندارد. فرض کنید آن زمان اسب سوار می شدند و با شمشیر می جنگیدند. حال اگر بخواهیم پیروی کنیم باید در جنگها سوار اسب شویم و با شمشیر بجنگیم و این امکان ندارد.

کسانی شبهه هایی را القا می کنند که گاهی ممکن است از روی غفلت و نادانی و گاهی از روی شیطنت باشد. شبهه می کنند که چطور می شود از حضرت زهرا(ع) الگو گرفت؟ آن شیوۀ زندگی ویژۀ 1400 سال پیش بوده است و در زمانۀ ما به هیچ وجه امکان عمل ندارد. زندگی سایر امامان(ع) نیز برای زمان خاص و وضعیت اقلیمی و جغرافیایی خاص بوده است. در این زمان وضع تغییر کرده و آن سیرۀ زندگانی به هیچ وجه قابل تقلید و تأسّی نیست، پس این پرونده را باید بست.

در پاسخ به این پرسش باید گفت: قرآن کریم می فرماید: «لَقَدْ کانَ لَکمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حسَنَة»[7] و در سیره رسول الله(ص) برای شما سرمشق نیکویی وجود دارد. با فرض این که ما از این آیه اطلاق را بفهمیم، در همۀ شئون زندگی باید به رسول اکرم(ص) تأسّی کنیم و به فرض اگر از آیه هم استفاده نمی کردیم از روایات متواتری که در این زمینه وجود دارد می توانستیم این معنا را بفهمیم که باید به اهل بیت(ع) تأسّی کنیم.

حال در چه چیزهایی باید پیروی کنیم؟ پاسخ این پرسش با رعایت اختصار این است که در چند زمینه نیاز داریم تأسّی، تبعیت و تقلید کنیم. یکی در زمینۀ باورها و عقاید است؛ چون حتی برخی از اعتقادهای ضروری نیز مقداری جنبۀ تقلیدی دارد. بعضی از مسائل اعتقادی چون اصل خدا و توحید و نبوت و اصل معاد را با براهین عقلی اثبات می کنیم و به تعبد نیاز ندارد؛ ولی به بعضی مسائل باید معتقد باشیم در حالی که عقلمان توان درک آنها را ندارد. برای مثال انسان هر چه بیندیشد تا برهان اقامه کند که وقتی آدم را در قبر گذاشتند از او سؤالی خواهند کرد یا نه، عقل راه به جایی نمی برد. این جا یگانه راهش این است که ببینیم معصومان(ع) چه فرموده اند و بگوییم درست است. این جا سخن از أخذ علم از معصوم(ع) است.

به هرحال خدا بر ما منت نهاده و منبع معتبری همچون سخنان و رفتار معصومان(ع) را در این جا قرار داده است؛ پس بخش اول، باورهایی است که ما باید از آنها پیروی کنیم و موقعیت زمانی و مکانی نیز در آنها تأثیری ندارد. هزار سال پیش تر خدا یکی بوده است و هزار سال بعد هم خدا یکی خواهد بود. اعتقادات دیگر هم همین طور است. هر چیزی که دلیل متقن یا عقلی یا نقلی دارد، ثابت است و وضعیت زمانی تغییری در آن ایجاد نمی کند؛ اما اختلافها دربارۀ ارزشها بیش تر است. نظر ما این است که ارزشهای کلی اخلاقی، ثابت هستند و در هیچ زمانی تفاوت نمی کنند. ظلم همیشه بد و عدالت همیشه خوب است و چیزهایی از این قبیل.

وظیفۀ مردم را در زمان غیبت تقلید از عالمان و مراجع دانسته اند. آن برهانِ عقلی که می گفت باید از انبیاء پیروی کرد این جا به کار نمی آید؛ چون آنها معصوم بودند و یقین داشتیم که خطا نمی کنند اما مراجع تقلید که معصوم نیستند. این جا دلیل بنای عقلا است نه دلیل عقلی. بنای عقلا چیز گزافی نیست. این که عاقلان چنین بنایی دارند باز هم پشتوانۀ عقلی دارد. این همان رجوع به عالم است. ممکن است این عالم در مواردی هم اشتباه کند ولی بنای عقلی بر این است که در این جا تبعیت کنند؛ تبعیت از قول کسی که خبره است و بیش تر موارد را بهتر متوجه می شود.[8]

راه های تقویت رابطۀ ولایی با امام زمان(عج)

در مورد راه های تقویت رابطۀ ولایی با امام زمان(عج) سه مورد را استاد در بیانات گوهربارشان بیان کرده اند که به این شرح است:

1. تقویت رابطۀ عارفانه

هر قدر معرفت ما به اولیای خدا بیش تر شود اثر طبیعی اش این است که رابطۀ ولایت هم قوی تر و بیش تر خواهد شد.

معرفت امام زمان(عج) از معرفت خدا جدا نیست. به هر میزان که معرفتمان به حضرت بیش تر باشد و ارتباط آن جناب را با خدا بیش تر بشناسیم معرفت ما به خدا افزون تر خواهد شد.

2. اظهار محبت خالصانه

رابطۀ ولایی ما با مولایمان فقط با شناخت برقرار نمی شود؛ بلکه خداوند ساختمان روحی انسان را به گونه ای آفریده است که با فکر و عمل ساخته و پرداخته می شود. مسألۀ ولایت فقط با اندیشیدن و تصمیم گرفتن حل نمی شود: «الَّذیِنَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ». به همان اندازه که ایمان واقعی باشد در عمل تأثیر می گذارد و وقتی عمل تحقق یافت ایمان تقویت می شود. بین ایمان و عمل رابطۀ متقابل برقرار است. اگر می خواهید ایمانتان تقویت شود حتما باید بیندیشید تا معرفتتان بیش تر شود. هم رابطۀ امام زمان(عج) را با خدا بیش تر بشناسید و هم این رابطه را به صحنۀ عمل بیاورید. نکتۀ مهمی که ممکن است برای بسیاری از ما مورد غفلت باشد، این است که بسیاری از ما دعا و توسل داریم، گریه و عزاداری داریم، مجالس سرور هم برقرار می کنیم؛ اما آیا در این اعمال نیّت ما خالصانه برای خدا است؟ خالص کردن نیتها قدری همت و زحمت می خواهد. بکوشیم این خلوص را کسب کنیم. ارزش کار کوچکی که خلوص داشته باشد از هزاران کاری که آرایه و پیرایه داشته باشد، بیش تر و بالاتر است.

خداوند دوست دارد که همۀ کارهایمان خالصانه برای او باشد. امام زمان(عج) نیز که قلبش خاستگاه اراده و مشیت خدا است، دوست دارد فقط او را دوست بدارید.

3. برقراری رابطۀ عاشقانه

بکوشیم با سید و آقایمان رابطه ای عاشقانه برقرار و آن را تقویت کنیم و بدانیم که این ارتباط امری حقیقی است. اگر صد سال پیش تر به ما می گفتند: انسان از این جا که نشسته است، می تواند با آن طرف کرۀ زمین ارتباط برقرار کند و با آشنایانش حرف بزند و صورت ایشان را ببیند، باور نمی کردیم. بشر در آن زمان نمی دانست که با امواج الکترومغناطیس یا با تصویرهای تلویزیونی یا ارتباط های تلفنی می شود ارتباط برقرار کرد، اما این امواج در همان زمان نیز موجود بوده اند. در قلمرو مسائل روحی و معنوی روابطی وجود دارد که من و شما نمی دانیم. همان طور که در این عالم قوۀ جاذبه ای وجود دارد که اثر می کند و ما نمی فهمیم. در گسترۀ دل ما نیز چنین رابطه ای برقرار است و واقعیت دارد. روح آدمی می تواند با روح والای معصومان(ع) ارتباط یابد. این رابطه خیلی مهم تر از رابطه برقرار کردن با شخصی است که در امریکا یا در مریخ زندگی می کند؛ اما چقدر مهم است که انسان بتواند از همین جا که نشسته است با امام زمان(عج) ارتباط یابد. بعضی ها گمان می کنند چنین رابطه ای یک ارتباط شاعرانه است. مسأله از اینها خیلی بالاتر است. برای برقراری این ارتباط شما نیاز ندارید با شبکۀ رایانه ای ارتباط داشته باشید. کلیدش دست خود شما است. همین که توجه پیدا کنید؛ کلید دل را زده اید و ارتباط برقرار می شود.

ادعای عبادت عاشقانه آسان اما عملش مشکل است. برای پیشرفت در این مسیر باید دست کم در هر شبانه روز یک عمل عبادی خالصانه را تمرین کنیم.[9]

حکمت غیبت امام زمان(عج)

مطلب دیگر این است که چرا حضرت ولی عصر ارواحنا فداه غیبت کرده و چرا مثل امامان دیگر(ع) در میان مردم نبوده است؟ این پرسشی است که از قدیم مورد بحث قرار گرفته و کتابهای فراوانی در پاسخ به آن نوشته شده است.

1. حفظ جان امام زمان(عج)

همان طور که می دانید اگر وجود مقدس ولی عصر ارواحنا فداه که واپسین ذخیرۀ خدای متعالی برای امت مسلمان است، از نظرها پنهان نمی شد او را نیز مانند اجدادش به ظلم و جور حاکمان جبّار به شهادت می رساندند. انگیزۀ سلاطین و حاکمان برای سرکوب و نابود کردن وجود مقدس ولی عصر(عج) خیلی بیش تر بوده است؛ زیرا اخباری که از پیغمبر اکرم(ص) به دست آنان رسیده بود از این حکایت داشت که دوازدهمین پیشوای مسلمانان و واپسین جانشین پیامبر(ص)، حکومت کفر را از روی زمین برخواهد چید. همین دلیل باعث شده بود که سلاطین و جباران درصدد برآیند تا نگذارند امام زمان(عج) متولد شود و اگر تولد یافت او را به شهادت برسانند.

2. فراهم آمدن زمینۀ پذیرش حق در جهان

از آن جا که خدای بزرگ می داند در آینده زمانی فرا می رسد که بیش تر مردم لیاقت حکومت عدل الهی را می یابند با غایب ساختن امام زمان(عج) حضرت را از بلاها حفظ فرموده است تا شرایط لازم برای جهانی سازی عدل و معرفت و عبودیت فراهم آید. در آستانۀ ظهور امام زمان(عج) هرچند زمین پر از ظلم و جور می شود آمادگی برای پذیرش حق میان مردم بیش از پیش خواهد شد. محبت به امام زمان(عج) یگانه ذخیره ای است که ما برای سعادت دنیا و آخرتمان به آن امید بسته ایم و به چیز دیگری امید نداریم. اگر به این محبت دل نبسته بودیم چگونه می توانستیم برای نایب آن بزرگوار این قدر جان فشانی کنیم! هنوز این خاطره جاودان است که وقتی امام راحل(ره) پیام کوتاهی را مبنی بر حضور یک پارچۀ مردم در جبهه های جنگ صادر فرمود، مردم آن قدر علاقه نشان دادند که ظرفیت پذیرش برای شرکت در جبهه ها پر شده بود و مسؤولان با اصرار مردم را برمی گرداندند. چنین امری نشانۀ معرفت و ایمان مردم ایران است.[10]

وظیفۀ ما در دوران غیبت

پرسش دیگر این است که: وظیفۀ ما در زمان غیبت امام زمان(عج) چیست:

1. حفظ نظام اسلامی با تمام توان

برای برپایی این نظام اسلامی فداکاری های بسیاری انجام شده است. این نظام ثمرۀ خون صدها هزار شهید دوران انقلاب و دفاع مقدس است. اگر بخواهیم این نظام برقرار باشد باید محور این نظام محفوظ بماند. باید مورد حمایت قرار گیرد.

باید به او عشق ورزید و نباید در اطاعت او کوتاهی کرد. همه می دانند که برقراری این نظام اسلامی مرهون زحمات امام راحل(ره) است. اگر شخص امام خمینی(ره) نبود چنین انقلابی به پیروزی نمی رسید. شکی نیست که حمایتهای همه جانبۀ مردم از امام باعث برقراری و جاودان ماندن این نظام اسلامی شد. مگر می شود انسان به اسلام علاقه مند باشد ولی به نظام اسلامی علاقه ای نداشته باشد.

2. حمایت همه جانبه از رهبر معظم انقلاب(حفظه الله)

اگر امروز امام میان ما نیست، باید همان محبت و ارادت و سرسپردگی را به جانشین او داشته باشیم که الحمدلله این محبت و ارادت را داریم. خدا را شکر می کنیم که برای این دوران کسی را ذخیره فرمود تا بتواند وظایف رهبری را به خوبی انجام دهد. ما باید برای سلامت و توفیق او دعا کنیم؛ در خلوت و تاریکی شب از خدا بخواهیم حضرتش را برای رهبری عالم اسلام حفظ کند. باید در عمل حامی و پشتیبان همه جانبۀ او باشیم. نظام مقدس اسلامی میوه ای از درخت نبوت و امامت است. اگر در گوشه و کنار از کسانی خطاهایی سر می زند و اگر قصورهایی هست باید آن قدر هوشیار و خردمند باشیم که این نقایص جزئی نباید ما را دربارۀ اصل و کل نظام سست یا محبتمان را به آن کمرنگ کند. مگر در زمان حکومت پیامبر(ص) و امیرالمؤمنان(ع) نقص وجود نداشت؟[11]

آثار تربیتی اعتقاد به امام زمان(عج)

چنین اعتقادی باید تأثیر مهمی در زندگی ما داشته باشد؛ چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی. هریک از ما باید فرض کنیم همان کاری را که روزانه انجام می دهیم هنگام شب در معرض اطلاع شخص بزرگی که به او فراوان احترام می گذاریم قرار می گیرد. هر کسی در زندگی خود برای کسی شخصیت و احترام قائل است و دوست دارد آبرویش در مقابل او محفوظ باشد؛ برای مثال اگر دانش آموزی احتمال بدهد که امروز یک دوربین مخفی در کلاس نصب می شود که از تمام کارهای او فیلم برداری می کند و شب هنگام، اولیای مدرسه آن فیلم را تماشا می کنند آیا رفتار چنین فردی در کلاس با روزهای دیگر یکسان خواهد بود؟ هر قدر هم که آدمی لاابالی باشد، می کوشد در آن روز مؤدب تر و منظم تر باشد؛ زیرا دلش نمی خواهد چیزی را که باعث آبروریزی او می شود دیگران ببینند. حال اگر ما توجه داشته باشیم تمام اعمالی که انجام می دهیم هر صبح و شام یا هر هفته خدمت امام زمان(عج) ارائه می شود تأثیر بسیار بالایی در سازندگی ما خواهد داشت.

اگر همواره به این حقیقت توجه داشته باشیم که ریز و درشت سخنانی که می گوییم، تمام نگاه هایی که به مکانها و اشخاص می اندازیم، هر گامی که برمی داریم و هر حرکتی که در پنهان یا آشکارا انجام می دهیم و حتی نیتهایی که می کنیم همه و همه در محضر مولا و سرورمان قرار می گیرد؛ به طور مسلّم رفتار و گفتار ما تغییر خواهد یافت. اگر به امام زمان(عج) عشق می ورزیم؛ هیچ گاه راضی نمی شویم دل او از ما مکدر شود. البته آن بزرگوار آن قدر مهربان است که اگر گاهی لغزشهای کوچکی از ما سر بزند برای ما استغفار می کند. اگر شخصی که دائم توجهش به وجود مقدس ولی عصر(عج) است و همواره از اعمال بد می پرهیزد به طور تصادفی اشتباهی مرتکب شد وقتی نامۀ عملش را خدمت ولی عصر(عج) می برند حضرت برای او دعا و استغفار می کند و از خدا می خواهد که او را ببخشد؛ اما اگر خدای ناکرده ارتکاب گناه، رفتار همیشگی فرد باشد لیاقت ولایت حضرت را از دست می دهد که از چنین وضعی به خدا پناه می بریم.[12]

ویژگی های یاران امام زمان(عج)

خداوند متعالی در قرآن کریم می فرماید:

«وَ کأَینْ مِنْ نَبِی قاتَلَ معَهُ رِبیونَ کثِیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا وَ اللَّه یحبُّ الصابِرِینَ وَ ما کانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِی أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِین»[13] چه بسیار پیامبرانی که مردان الاهی فراوانی به همراهشان نبرد کردند و از هر رنجی که در راه خدا دیدند نه سستی ورزیدند و نه ضعف و زبونی نشان دادند و خداوند شکیبایان را دوست می دارد. سخنشان فقط این بود که پروردگارا! گناهان ما را ببخش و از تندروی های ما در کارها در گذرا گامهای ما را استوار بدار و ما را بر جمعیت کافران پیروز کن!

واژۀ «ربّیّون» در این دو آیۀ شریف به مردمی خداپرست اشاره دارد که مخلصانه در رکاب پیامبران(ع) با کافران و مشرکان جنگیدند. «ربّیّون» در زمانۀ ما مصداق تامی غیر از بسیجیان ندارد و تمام ویژگی هایی که در این دو آیه دربارۀ «ربّیّون» بیان شده، گویا در شأن بسیجیان ما نازل شده است. پس از زمان پیامبر(ص) شاهد قیامهای الاهی فراوانی بوده ایم اما هیچ یک از آنها مصداق «ربّیّون کثیر؛ مردان الهی فراوان» نبوده است تا جایی که به طور یقین می توان گفت: اگر از عصر پیامبر(ص) بگذریم، کامل ترین مصداق «ربّیّون کثیر» بسیجیان مخلص ما در ایران اسلامی بوده اند. همان گونه که از روایات برمی آید یاوران راستین امام زمان(عج) نیز مصداق تامّ «ربّیّون کثیر» بوده، دارای ویژگی های خاص ایشان هستند.

ویژگی های اساسی ربّیّون که در این دو آیۀ شریف بیان شده است، عبارتند از: قدرت والای روحی، بردباری، طلب مغفرت، طلب استواری و استقامت و طلب نصرت که دربارۀ هریک از این ویژگی ها توضیحی مختصر ارائه می کنیم:

1. قدرت والای روحی

میدان جنگ عرصۀ جنگیدن، کشتن و کشته شدن است. طولانی شدن جنگ به طور طبیعی آثار منفی فراوانی را در پی می آورد. از یک طرف عواملی چون دوری از زن و فرزند، نابسامانی خانواده ها، بی سرپرستی بچه ها، فقر و ویرانی ناشی از جنگ باعث سست شدن اراده و انرژی روحی جنگاوران می شود و از طرف دیگر آثار ضعف و سستی در بدن و انرژی های جسمانی بروز می کند. مجموعۀ این عوامل می تواند باعث خضوع و تسلیم در مقابل دشمن شود. خداوند متعالی، جنگاوران مجاهدی را می ستاید که به عشق خدا و رسول او خالصانه در میدانهای طاقت فرسای جنگ استقامت ورزیدند و لحظه ای ضعف از خود نشان ندادند؛ ستارگان درخشانی که حتی با طولانی شدن جنگ و پیشامد مصیبتهای گوناگون، نه در عشق و ارادۀ آهنینشان ضعفی پیدا شد و نه در برابر دشمن، دست خضوع و تسلیم بالا بردند: «فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فی سبِیلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا»[14]؛ از هر صدمه ای که در راه خدا دیدند، نه سستی ورزیدند و نه ضعف و زبونی نشان دادند.

چنین ویژگی بارزی را در رزمندگان و بسیجیان در طول هشت سال دفاع مقدس به چشم دیده ایم؛ دلیر مردانی که تا واپسین نفس و واپسین قطرۀ خون از اسلام و میهن اسلامی دفاع کردند و تمام هستی خود را بر سرِ پیمان الهی خویش فدا ساختند.

2. بردباری

دلیر مردانی که در این آیه مورد ستایش خداوند قرار می گیرند، مجاهدانی خستگی ناپذیرند که به سبب بردباری فوق العاده شان محبوب ذات اقدس الهی شده اند: «وَ اللَّهُ یحِبُّ الصَّابِرِینَ»[15] و خداوند چنین صبرکنندگانی را دوست می دارد. اگر در شأن رزمندگان و بسیجیان جز همین جمله در قرآن نازل نشده بود، برای پاداش آنها کافی بود. چه پاداشی بالاتر از محبوبیت نزد خداوند قابل تصور است؟ آن که پروردگارش او را دوست بدارد چه چیزی کم خواهد داشت؟

3. طلب آمرزش، استقامت و یاری

چنین مجاهدان راستینی در کشاکش مصیبتهای جنگ و رنجهای جنگاوری، زبان حال و قالشان چیزی جز طلب آمرزش، عذرخواهی و طلب استقامت و یاری از پروردگارشان نیست: «وَ ما کانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِی أَمْرِنا»[16] سخنشان جز این نبود که پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندی های ما در کارها درگذر. این رزم آوران الاهی نه تنها خود و عمل خود را نمی بینند بلکه همواره عذر تقصیر به درگاه الاهی می آورند که خدایا تو خود کوتاهی های ما را در انجام وظیفه ببخشای و از گناه و زیاده روی و کوتاهی ما به لطف و مرحمت خویش درگذر: «رَبّنَا اغفِر لَنَا ذُنُوبَنَا» و افراط های ما نیز در انجام وظیفۀ بندگی و مجاهدت چشم بپوش: «وَ إسرَافَنَا فی أمرِنَا»؛ پروردگارا همۀ هستی ما از تو است و اکنون به درگاه تو تقدیم می کنیم. لطف و مرحمتی کن و کاستی ها و لغزشهای ما را تو خود جبران و اصلاح فرما! بار پروردگارا! این راه خطرخیز را با همۀ افت و خیزهایش تا بدین جا رسانده ایم؛ اما چه امان از سستی در ادامۀ راه و فریبهای شیطان و زمین گیری دنیا؟! پس اکنون خدایا! ما را تا سرانجام این راه همواره استوار و پابرجا بدار: «وَ ثَبّت أَقدَامَنَا» بار خدایا! هر چند مأموریت ما انجام وظیفه است نه رسیدن به نتیجه؛ اما نهایت آرزوی ما پیروزی بر کافران و نابکاران عالم است. خدایا! تو خود به قدرت قاهر خویش ما را بدین هدف برسان: «وَ انصُرنَا عَلَی القومِ الکافِرینَ».

4. رابطۀ عاشقانه با پروردگار

آیات متعدد دیگری در قرآن داریم که بنا بر روایات پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) در شأن گروهی از شیعیان علوی نازل شده است که در آخرالزمان پدیدار خواهند شد. یکی از این آیات شریف که بر «ربّیّون کثیر» نیز تطبیق می شود، این آیۀ نورانی است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یرْتَدَّ مِنْکمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یأْتی اللَّه بقَوْمٍ یحِبُّهُمْ وَ یحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافرِین...»[17]؛ «ای کسانی که ایمان آوردید! هر کس از شما که از آیین خود بازگردد، [بدان که] خداوند به زودی قومی را برمی انگیزاند که ایشان را بسیار دوست می دارد و آنها نیز خداوند را دوست می دارند و در برابر مؤمنان سرافکنده و فروتن و در مقابل کافران سرافراز و مقتدرند.»

این آیۀ نورانی دربردارندۀ بشارتی شور انگیز به پیامبر(ص) و مؤمنان راستین است که هرگز نپندارید قوام دین خدا فقط به عده ای تازه مسلمانانِ ضعیف است که اگر به کفر و شرک بازگردند، اسلام و افتخارهای آن از بین می رود. اگر عده ای از اسلام روی گردانیدند و به کفر بازگشتند هرگز اندوهی به خویش راه ندهید چرا که خداوند در آینده مؤمنانی را برخواهد انگیخت که نخستین صفت و مدال افتخارشان این است که محبوب خداوندگار، و محب اویند: «یُحِبّهُم وَ یُحِبّونَهُ»؛ خداوند دوست دار ایشان است و ایشان نیز دوست دار خداوندند. عشقی مقدس و طرفینی بین ایشان و پروردگارشان برقرار شده است؛ فضیلتی بس ارزشمند که مقامی بالاتر از آن تصور شدنی نیست.

5. فروتنی در برابر مؤمنان و گردن فرازی در مقابل کافران

علامت این عشق پاک طرفینی، دو صفت همراه با هم است: «أذِلةٍ عَلَی المُؤمِنِینَ وَ أعزّةٍ علَی الکَافرینَ»، در برابر مؤمنان متواضع و فروتنند و در مقابل کافران گردن فراز و مقتدرند. در مقابل اهل ایمان چنان تواضع دارند که گویا بندۀ ایشانند. در برابر مؤمنان به هیچ وجه انانیّت و خودبینی ندارند؛ به طوری که گویا خودِ ایشانند. همینان که در برابر مؤمنان چنین خاکی و متواضعند در مقابل کافران سرسخت و عزتمند هستند. ایشان در مقابل گردن کشان چنان در اوج عزّت و گردن فرازی اند که گویا آنان را هرگز به شمار نمی آورند. وعدۀ الهی در این آیۀ نورانی و معجزه آمیز، از ظهور خداباورانی ثابت قدم با دو صفت والای باطنی و روحی خبر می دهد که هم محبوب خدا، و هم محب اویند. ویژگی های والایی که از راه های ظاهری قابل تشخیص نیست؛ زیرا این دو ویژگی قلبی رازی پنهان بین عاشق و معشوق است که بیگانگان از آن آگاهی ندارند؛ اما کسانی که این ویژگی قلبی را دارا هستند دو نشانۀ ظاهری در رفتار و گفتارشان پدیدار می شود:1- «أَذِلَّةٍ علَی الْمؤْمِنِینَ»؛ خاضع و فروتن در برابر مؤمنان. 2- «أَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرِین»؛ عزت مند و مقتدر در برابر کافران.

6. نهراسیدن از سرزنشها

نشانۀ دیگر این مردان الاهی این است که در جهاد فی سبیل الله از هیچ سرزنشی نمی هراسند: «یُجَاهِدُونَ فِی سبِیلِ اللهِ وَ لا یَخافُونَ لَومَةَ لائِمٍ»[18] آنها در راه خدا مجاهده می کنند و از سرزنش هیچ ملامت گری هراسی ندارند. شیعیانی مخلص هم چون میثم تمارها، عمروبن حمدها، حجربن عدی ها و ابوذرها تبعید شدند، زندانی و شکنجه شدند و بدنهایشان را بر دار نگه داشتند، اما لحظه ای از ولایت مولایشان علی(ع) و ستایش او دست برنداشتند تا آن که زبانشان را بریدند، شکم شان را دریدند و عاقبت به شهادت رسیدند. اگر ما نیز بخواهیم در شمار شیعیان واقعی علی بن ابی طالب(ع) و امام زمانمان(ع) باشیم؛ باید خود را آماده کنیم و در راه انجام وظیفه و اظهار حق از هیچ چیزی حتی از سرزنش دوستان نیز نهراسیم.

وظیفۀ ما در آخرالزمان

گفته اند: دین داری در آخرالزمان خیلی مشکل است و احتمال دارد انسان در این دوران پر فتنه، صبح مؤمن و شب کافر باشد: «یُصبِحُ الرَّجُلُ فِیهَا مُؤمِناً وَ یُمسِی کافِراً»[19]

این مطلب به این حقیقت ناظر است که مردم آخرالزمان در برابر اندک فتنه و شبهه ای ایمانشان را از دست می دهند و این هشداری برای ما است که دین و ایمانمان را سرسری نگیریم و اجازه ندهیم تا به اندک بهانه ای آنها را بگیرند. نباید آن قدر سست باشیم که ارزشهای دینی ما را به نام احیای آثار باستانی یا چهارشنبه سوری پایمال کنند؛ بلکه باید با تحصیل تقوا و تهذیب نفس در راه حفظ ارزشهای اسلامی و پاسداری از اهداف امام زمانمان(عج) صبر و استقامت داشته باشیم و لحظه به لحظه خود را برای ظهور حضرت آماده تر کنیم. اصلی ترین وظیفۀ ما در زمان غیبت این است که چنان لیاقت و ظرفیتی در خود و جامعۀ خویش پدید آوریم که هر لحظه برای ظهور حضرتش آماده باشیم.[20]

بیانات استاد بسیار پربار و برای همه سودمند است. حق مطلب این کتاب در این سطرهای کم ادا نمی شود و لازم است به اصل کتاب رجوع کنیم تا از مثالهای زیبا و تبیین شدۀ ایشان و هم چنین از مطالب دیگر کتاب که در این مقاله آورده نشده است، استفاده کنیم.

پی نوشت ها:

[1] آفتاب ولایت، محمدتقی مصباح یزدی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، قم، 1384ش، ص 17 - 18.

[2] همان، ص 18.

[3] همان، ص 23 - 24.

[4] همان، ص 29 - 30.

[5] تفسیر عیاشی، محمد بن مسعود عیاشی، المطبعة العلمیة، تهران، 1380ق، ج 2، ص 152.

[6] آفتاب ولایت، صص 45-43.

[7] احزاب، 21.

[8] آفتاب ولایت، صص 68-75.

[9] همان، صص 112-106.

[10] همان، صص 125-120.

[11] همان، صص 129-127.

[12] همان، صص 169-168.

[13] آل عمران / 146 - 147.

[14] آل عمران / 146.

[15] همان.

[16] آل عمران / 147.

[17] مائده / 54.

[18] مائده / 54.

[19] نهج الفصاحة، ترجمه ابوالقاسم پاینده، نشر جاویدان، تهران، چاپ یازدهم، 1356ش، ص 522.

[20] آفتاب ولایت، 190-178.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان