ماهان شبکه ایرانیان

تحلیل ساختاری و محتوایی سیمای حضرت زهرا (س) در اشعار شاعران شیعی معاصر عربی و فارسی

شعر و ادبیات هر قوم با هر مکتب و آیین، آیینه تمام نمای افکار و اعتقادات و گرایش های آن است

تحلیل ساختاری و محتوایی سیمای حضرت زهرا (س) در اشعار شاعران شیعی معاصر عربی و فارسی

مقدّمه

شعر و ادبیات هر قوم با هر مکتب و آیین، آیینه تمام نمای افکار و اعتقادات و گرایش های آن است. شعر شیعی نیز که نماد تفکر و فرهنگ مکتب شیعه می باشد، در گسترۀ ادبیات آیینی شاعران ولایی شیعه متجلّی است، و از آن جا که مدافع استمرار هدایت نبوی از طریق امامت و وصایت می باشد، در میان عرب از دوران سلطه بنی امیه به عنوان یک حرکت افشاگرایانه و دفاعی فرهنگی، هویّت می یابد. بی شک، بزرگ ترین بانوی جهان، حضرت زهرا (ع)، بر تاریخ و ادبیات تأثیری فراوان گذاشته است. «آن جا که می خواهند عشق و تأثّر خویش را نسبت به قهرمان حقیقی بی همتایشان ابراز کنند و عاطفه و صدق و جوشش درونی خویش را آشکار سازند، ادبیات را به خدمت می گیرند و با زبان عاطفه و عشق، زبان شعر سخن می گویند.» (فیض الله زاده، 1394: 2) حال اگر این مصداق، قهرمانی بی همتا، الگوی مقاومت و ادب و اخلاق، ام الائمّه، حضرت زهرا (ع) باشد، کدام چشمه شعر است که بتواند درخشش شعاع های عالم تاب آن وجود نازنین را در بر گیرد. شاعران ادبیات عربی و فارسی مظلومیت و شخصیّت حضرت زهرا (ع) را مورد اهتمام خویش قرار داده و در دوره معاصر، شعرهای فراوان درباره ایشان سروده، و رنگ ولایت به سروده های خویش زده اند. با توجّه به تفاوت تعابیر و دیدگاه در زبان عربی و فارسی و هم چنین وجود فرهنگ و ارزش های مختلف قومی که در شیوه بیان شاعران تأثیرگذار است، اشعار آن ها و نوع بیان و دیدگاهشان، در تفسیر شعری از شخصیّت و مظلومیت حضرت زهرا (ع) متفاوت است. در این پ‍ژوهش به بررسی تحلیل ساختاری و محتوایی در ادبیات عربی و فارسی پرداخته خواهد شد، امّا گستره زمانی این پ‍‍‍ژوهش به دوره معاصر و شاعران بزرگ آن محدود شده است.

1- بیان مسأ له

از آن جا که شعر و ادب، تأثیری بسیار در برانگیختن عواطف و اثرگذاری بر مخاطب دارد، همواره مورد توجّه شاعران و نویسندگان بوده است. به دلیل تفاوت شیوه بیان ادبیات نسبت به تاریخ، آثار ادبی تأثیری بیش تر بر مخاطبان دارد. شعر و ادبیات فاطمی، به عنوان یکی از زمینه های مهمّ و مطرح شعر معاصر، ذهن بسیاری از شاعران متعهّد به اهل بیت (ع) را به خویش مشغول داشته است، امّا تفسیر ودیدگاه و اهتمام شعرای عربی و فارسی در مورد شخصیّت مقدّس و اعتقادی و تنها یادگار پیامبر (ص) و حلقه اتصال پیامبران با ائمّه (ع) موضوعی مهمّ است که نیاز به تحلیل و بررسی دارد.

2- پرسش های تحقیق

1- شاعران شیعی چه محورهایی را در بررسی سیمای حضرت زهرا (ع) مورد توجّه قرار داده اند؟

2- شاعران ادبیات عربی و فارسی بیش تر به کدام یک از مضامین درباره حضرت زهرا (ع) پرداخته اند؟

3- فرضیه های تحقیق

1- شاعران شیعی با رویکرد ادبی و ساختاری و محتوایی به ترسیم سیمای حضرت زهرا (ع) همّت گماشته اند.

2- شاعران معاصر عربی و فارسی درباره حضرت زهرا (ع) به مضامینی چون بزرگ بانوی اسلام، بضعة النبی اهتمامی فزون تر ورزیده اند.

4- ضرورت پ‍‍‍‍‍‍‍ژوهش

اشعاری فراوان از شاعران ادبیات عربی و فارسی در دوره معاصر به حضرت زهرا (ع) اختصاص یافته که این خود نشانگر ارج نهادن به شخصیّت ام الائمّه زهرا (ع) است. یکی از اصلی ترین دلایل ضرورت این پ‍ژوهش، بررسی مضامین و ساختار و عقاید مشترک و اختلاف دیدگاه شاعران عربی و فارسی در مورد حضرت زهرا (ع) و معرّفی ایشان از دریچه شعر و ادب به مخاطبان است؛ زیرا اثرگذاری شعر و ماندگاری آن بر افکار مخاطب فراوان است و شاعران معاصر، کوشیده اند با این ابزار (شعر) به دفاع از عقاید تشیّع و به ویژه از مظلومیت آن حضرت بپردازند.

5- پیشینه پژوهش

در خصوص بررسی سیمای حضرت زهرا (ع) در شعر، آثاری مختلف به صورت کتاب در ادبیات فارسی و عربی به نشر رسیده است که از جمله آن ها می توان به: 1- مناقب فاطمی (احمد بیرجندی، 1379) در ادبیات فارسی اشاره داشت. در این کتاب به مسأله شعر معاصر زهرایی پرداخته شده و تحلیل و توصیفی صورت نگرفته و جنبه جمع آوری داشته است. 2- فاطمة الزهرا فی دیوان الشعر العربی (گروه شاعران، 1429) در ادبیات عربی به نگارش در آمده است. اثر مذکور فقط به جمع آوری و ذکر اشعار شاعران درباره حضرت زهرا (ع) از آغاز تاکنون پرداخته و هیچ گونه تحلیل و توضیحی درباره اشعار انجام نشده است. بر اساس اطّلاع نگارنده، تحقیقی مستقلّ در زمینه بررسی و تحلیل ساختاری و محتوایی سیمای حضرت زهرا (ع) در ادبیات معاصر عربی و فارسی، صورت نگرفته. این پ‍ژوهش از این لحاظ، رویکردی جدید است.

6- حضرت زهرا (ع) در شعر معاصر عربی و فارسی

شاعران معاصر در هر دو زبان، اشعار فراوان با مضامین و ساختار مختلف و با رویکرد ادبی و بیانی درباره حضرت زهرا (ع) سروده اند که نشان دهنده اعتقاد راسخ شاعران متعهّد به اهل بیت (ع) به ویژه حضرت زهرا (ع) می باشد که در ذیل به آن پرداخته خواهد شد:

6-1: امّ الائمّه

تمامی ائمّه شیعه (ع) از نسل و ذریه حضرت زهرا (ع) هستند. به این جهت، حضرت به ام الائمّه ملقّب گردیده اند. ام الائمّه بودن حضرت زهرا (ع) بخشی گسترده از سروده های درباره ایشان را در برمی گیرد و نقشی بنیادین ایفا می کند. در واقع شعر عرب هنگامی که امّ الائمّه بودن حضرت را توصیف می کند، هم چون یک راوی، مخاطب خویش را از ماوقع و جزئیات این امر آگاه می سازد. در حالی که شاعران ادب فارسی، بیش تر به احادیث دراین باره اهتمام ورزیده اند و اشعارشان ترجمان احادیث منقول است.

6-1-1: نمونه های شعر ادب عربی با مضمون ام الائمّه بودن حضرت زهرا (ع)

عبدالمنعم فرطوسی به امّ الائمّه بودن حضرت (ع) اشاره می کند و تصریح می نماید که به فرمایش پیامبر (ص)، ائمّۀ بعد از ایشان جانشینان به حقّ هستند:

وَ هِیَ أُمُّ الْأَئِمَّةُ الْغُرِّ مَنْ هُمُ

بَعْدَ وَحْیی فِی أُمَّتِی خلَفَائِی

(گروه شاعران، 1429: 171)

«و او مادر امامان بزرگوار است که آنان بعد از من (پیامبر (ص)) در میان امّتم جانشینان من هستند.»

از منظر موسیقی خارجی که شامل دو عنصر وزن و قافیه می شود، واضح است که در اشعار فرطوسی مشاهده می گردد. علاوه بر آن از وحدت قافیه هم برخوردار است. در گزینش الفاظ، شاعر دقّت فراوان داشته است. به این معنا که الفاظ غالباً با مضامین مورد نظر شاعر، هماهنگ و متناسب است. به عنوان نمونه در برانگیختن احساسات مخاطب از واژگان انگیزندۀ اُم الائمّه استفاده نموده است تا بتواند بار معنایی مضاعف به ذهن مخاطب القا نماید.

و یا در بیت دیگر چنین می سراید:

وَ جَمِیعُ الْأَئِمَّةِ الْغُرِّ مِنْهَا

هُمْ لِرَبِّ الْعُلَی مِنَ الْأُمَنَاءِ

(همان، 178)

«تمام امامان بزرگ از زهرا (ع) هستندکه امانت داران خداوند هستند.»

شاعر در ابیات فوق صفتی را برای موصوف ادّعا نموده که در عقل و عادت ممکن است که به این صنعت در علم بدیع تبلیغ می گویند. صفت غُرّ به معنای بزرگوار و شریف، تبلیغ است. (زاهدی، بی تا: 452)

طبق مضمون این اشعار، حضرت زهرا (ع) مادر خلفای اثنی عشر و زمامداران پس از پیامبر (ص) معرّفی شده است که ایشان امین درگاه الهی و از هر گونه خطا و لغزشی پاک هستند.

شیخ محمّدحسین کمپانی نیز در مدح حضرت زهرا (ع) به امّ الأئمه بودن ایشان اشاره می کند و چنین می سراید:

أُمُّ الْأَئِمَّةِ الْعُقُولِ الْغُرِّ بَلْ

أُمُّ أَبِیهَا وَ هُوَ عِلَّةُ الْعِلَلِ

(همان، 261)

«مادر امامان خردمند و شریف؛ بلکه امّ ابیها است در حالی که او سبب همه سبب ها می باشد.»

شاعر در این بیت علاوه بر صفت غُرّ از صفت عقول استفاده نموده که در اصطلاح علم بلاغت «پی آوری» نامیده می شود. «پی آوری» که نغمه و نوا و مایه و معنای سخن را خوش و دلپذیر می سازد، یعنی از پی آوردن چند صفت، اسم، فعل و...» (نوروزی کرمانشاهی، 1388: 57).

طبق مضمون این شعر، حضرت نه تنها مادر ائمّه (ع)، بلکه مادر پدرش رسول خدا (ص) نیز معرّفی گردیده است. شاعر در بیان واژه امّ ابیها، به حدیثی از رسول اکرم (ص) و برخی ائمّه معصومین (ع) استناد نموده که فرمودند:

«کَانَتْ فَاطِمَةُ تُکَنَّی اُمُّ اَبِیهَا»، «کنیه فاطمه امّ ابیها (مادر پدرش!) بوده است.» (جزری، 1430: 5/364)

محبّت حضرت به پدر بزرگوارش رسول خدا (ص) به حدّی بود که در بیان فضایل ایشان، از لقب امّ ابیها برای ایشان استفاده می شود؛ به نحوی که گویا حضرت مانند مادری مهربان برای پدر بزرگوار خویش بودند که این معنا در بیت مذکور مورد توجّه قرار گرفته است.

6-1-2: نمونه های شعری ادب فارسی با مضمون امّ الائمّه بودن حضرت زهرا (ع)

شیخ آیتی بیرجندی در مدیحه حضرت زهرا (ع) چنین سروده است:

أمّ الائمّه عصمت کبری چون در حساب

بر یازده ولی خداوند مادر است

مریم اگر ز دامنش عیسی ظهور کرد

أمّ الائمّه مادر شبیر و شبّر است

(احمدی بیرجندی، 1379: 118)

این ابیات از دو عنصر موسیقی خارجی، یعنی وزن و قافیه و موسیقی داخلی، یعنی از ریتم درونی الفاظ و عبارات برخوردار است که ناشی از حروف تشکیل دهندۀ آن و نیز نحوه چینش آن ها در کنار یکدیگر حاصل می شود. علاوه بر آن گزینش الفاظ به گونه ای است که در مخاطب تأثیر عمیق دارد. واژۀ عصمت کبری، با مضامین مورد نظر شاعر، هماهنگ و متناسب به نظر می رسد.

یکی از فنون بدیعی رمز و اشاره است. شاعر در این بیت عدد یازده را به یازده امام از نسل علی (ع) و خودش اشاره می نماید. «رمز یعنی بسته سخن گفتن و با لفظ اندک معانی بسیاری را خبر دادن است» (زاهدی، بی تا: 399).

ضیائی، در ابیاتی زیبا، حضرت زهرا (ع) را مادر ائمّه اطهار (ع) معرّفی نموده و چنین سروده است:

ای فلک عصمت و شفیعه محشر

مهر جهانی و و نور چشم پیمبر

کفو علی مادر ائمّۀ اطهار

دختر پیغمبر و حبیبه داور

(همان، 112)

در ابیات فوق شاعر از اسلوب کنایه از موصوف استفاده نموده است. در کنایه از موصوف خود موصوف مدّنظر است و شرط آن اختصاص داشتن به مکنّی عنه و تعدّی از آن است تا انتقال صورت بپذیرد (حسینی، 1375: 318) معیار این کنایه، تصریح به صفت و عدم اشاره به موصوف می باشد. شاعر در بیت اوّل به حضرت زهرا (ع) بدون تصریح نام ایشان و با ذکر صفت فلک عصمت و شفیعۀ محشر خطاب می کند که مخاطب با شنیدن شفیعۀ محشر به اطمینان قلبی و آرامش می رسد. این صفت ها در مصرع بعدی و در بیت دوم ادامه پیدا می کند و بار معنایی مثبتی دارد، بنابراین کنایه نقشی به سزا در بیان زیبایی و اثرگذاری بر مخاطب ایفا کرده است.

در این ابیات، علاوه بر این که به مقام مادر ائمّه بودن حضرت زهرا (ع) تأکید شده است، به مقام عصمت، عفّت، بضعة الرسول بودن و دیگر صفات ایشان نیز اشارۀ اجمالی گردیده است.

6-1-3: ازدواج الهی حضرت زهرا (ع) و امام علی (ع)

یکی از موضوعاتی که شاعران معاصر فارسی و عربی در اشعارشان به آن پرداختند، جریان ازدواج آسمانی حضرت زهرا (ع) با امام علی (ع) است. از جمله فضایلی که برای ایشان به عنوان مهتر بانوی جهان می توان برشمرد، تزویج حضرتش با علی (ع) به فرمان خداوند رحمان بود. پیوند ازدواج مقدّس میان علی (ع) و فاطمه (ع) می تواند الگو و نمونه ای بارز برای جامعه امروزی باشد. «نو عروسی که جهاز او بهای یک زره به قیمت چهارصد درهم و اثاث البیت وی چند کاسه و کوزه سفالین باشد.» (شهیدی، 1391: 68) ساده ترین نوع ازدواج است.

6-1-4: ازدواج الهی حضرت زهرا (ع) و امام علی (ع) در ادب عربی

از شاعران معاصر در ادبیات عربی که به این مسأله پرداخته عبدالمنعم فرطوسی است:

زُوِّجتْ فِی السَّمَاءِ طُهْرًا وَ یمْنًا

وَ عَلَاءً بِسَیدِ الْأَوْصِیاءِ

کانَ جِبْرِئِیلُ خاطِبًا لِعَلیٍّ

بَضْعَةُ الطُهْرِ منْ کرِیم الْعَطَاءِ

وَ جَمِیعُ الْمَلَائِک الْغرِّ کانوا

فِی زِوَاجِ الزَّهْرَا مِنَ الشُّهَدَاءِ

(گروه شاعران، 1429: 173)

«در آسمان فاطمه زهرا (ع) با علی (ع) ازدواج کرد و جبرئیل خواستگار زهرا (ع) از پیامبر (ص) بود. فرشتگان بزرگوار و شریف در ازدواج زهرا (ع) و علی (ع) از گواهان بودند.»

این ابیات از وحدت قافیه برخوردار است. واژه های اوصیاء، عطاء، شهداء با یکدیگر هم قافیه هستند که از موسیقی خارجی و موسیقی داخلی برخوردار است. هم چنین شاعر در گزینش الفاظ و نحوۀ به کارگیری آن در کلام، در جهت اثرگذاری بر مخاطب از واژه های هماهنگ و متناسب طُهرًا و یُمنًا و عَلاءً استفاده کرده تا بتواند بار معنایی مضاعفی به ذهن مخاطب القا نماید.

در این ابیات کنایه از صفت به عنوان یک ساختار بلاغی مطرح شده است. در کنایه از صفت، هدف خود صفت است. منظور از صفت، صفت های معنوی نظیر بخشش و عطا، شجاعت و پاکی است نه نعت. (فاضلی، 1388: 253) شاعر به صفت «بضعة الطّهر» اشاره نموده که این یکی از ویژگی هایی هست که حضرت زهرا (ع) با آن شناخته می شدند.

در این ابیات، در جهت بزرگداشت مقام حضرت، جبرئیل امین را به عنوان خواستگار حضرت معرّفی می کند تا به مقام فرابشری ایشان اشاره نماید؛ چرا که در روی زمین، به جز امیرالمؤمنین (ع) کفو و همتایی برای حضرت زهرا (ع) به عنوان همسر وجود نداشت.

البتّه فرطوسی در اشعار زیبا، ازدواج علی (ع) و زهرا (ع) را این گونه به تصویر می کشد:

زُوِّجَ النُّورُ یا محَمَّد بالنُّو

رِ و زُفَّ الْهِلَالَ بِالْجَوْزَاءٍ

زَوَّجَ اللَّهُ فِی السَّمَاءِ عَلِیا

وَ جَبَاهُ بِالْبِضْعَةِ الزَّهْرَاءِ

(همان)

«ای محمّد! نور با نور و ماه نو تازه در آمده با جوزا ازدواج کرد، خداوند زهرا (ع) را در آسمان و او را به زهرا (ع) هدیه داد.»

فرطوسی در مدح حضرت زهرا (ع) اشعار بسیار زیبایی سروده و با بهره گیری از استعاره، تصاویر لفظی عمیقی را با پوشاندن لباس خیال الهام برانگیز به وجود آورده است. در بیت اوّل واژۀ نور برای حضرت زهرا (ع) و علی (ع) استعاره به شکل مصرّحه است. که در آن مشبّه به ذکر و مشبّه حذف شده است. این استعاره نقشی به سزا در بیان معانی ایفا می کند. علاوه برآن در مصرع دوم در ازدواج هلال با جوزا که اشاره به ازدواج این دو زوج دارد، از اصل تجسیم استفاده شده است. در این مصرع شاعر تلاش کرده مفاهیم و حقایق غیرمادّی را به ذهن مخاطب نزدیک کند و تصویری زیبا آفریند.

ابیات فوق، اشاره به حدیثی از پیامبر (ص) دارد، که فرمودند:

«ملکی به نزدم آمد و گفت: «یا مُحَمَّد! إنَّ اللهَ یقْرَءُ عَلَیک السَّلَامَ وَ یقُولُ لَک أنِّی قَدْ زَوَّجْتُ فَاطِمَةَ إِبْنَتَک مِنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع) فِی الْمَلَأِ الْأَعْلَی فَزَوِّجْهَا مِنْهُ فِی الْأَرْضِ» (طبری، 1428: 1/151)

«ای محمّد (ص)! خداوند تو را سلام می رساند و می فرماید که: همانا من دخترت فاطمه (ع) را در عرش برین به تزویج علی بن ابی طالب (ع) در اوردم، حال تو در زمین این دو را به همسری یکدیگر در آور.»

شیخ علی بن حسن جشّی در ابیاتی زیبا، فقط علی (ع) را کفو حضرت زهرا (ع) می داند:

هِیَ النُّورُ مِنْ نُورٍ وَ بِالنُّورٍ زُوِّجَتْ

تَبَارَکَ رَبٌّ فِیهَا جَمَعَ الْخَیرًا

(همان، 231)

«او (زهرا (ع)) نور است و از نور و با نور ازدواج کرد. خداوند تمام خیر را در این دو شخص جمع کرد.»

در این ابیات هم شاعر با استفاده از استعارۀ مصرّحه تصویر زیبایی از زهرا (ع) ارایه نموده است.

در ابیات فوق شاعر از اصل تخییل استفاده نموده است. با استفاده از واژۀ نور تصویر آفرینی نموده و تصویر علی (ع) و زهرا (ع) را در ذهن مخاطب آفریده است. هنر واقعی ادبا و شعرا در آن است که به جای تعبیراتی مستقیم از حقیقت اشیا آن ها را در قالب هایی بدیع و مصوّر و خیال انگیز عرضه می دارند. آن چنان که توسن فکر را در پهن دشت خیال به جولان درمی آورند و انسان را به عالمی از نشاط و سرور منتقل می سازند. (عبدالتواب، 1995: 25).

در این بیت نیز به وجود نورانی امیرالمؤمنین (ع) و حضرت زهرا (ع) و ازدواج ایشان اشاره و تأکید شده است.

6-1-5: ازدواج الهی حضرت زهرا (ع) و امام علی (ع) در ادب فارسی

شاعران ادب فارسی هم به ازدواج آسمانی حضرت زهرا (ع) و علی (ع) پرداخته اند که در ذیل اشعار ضیائی مطرح خواهد شد.

ذات علی گر نبود هیچ نبودی

کفو کریمی تو را برابر و همسر

نور علی شد قرین نور تو گفتند

فاطمه را شاه لافتاست برابر

(احمدی بیرجندی، 1379: 113)

این ابیات نیز اشاره به مطلب مذکور دارد که اگر امیرالمؤمنین (ع) نبود، برای فاطمه (ع) کفو و همتایی وجود نداشت. به لحاظ ساختاری ابیات فوق هم از نظر موسیقی خارجی که شامل قافیه و وزن می شود و هم موسیقی داخلی که شامل ریتم درونی الفاظ و عبارات و نحوۀ چینش آن ها در کنار یکدیگر می باشد، برخوردار است. واژه های همسر و برابر هم قافیه هستند. هم چنین شاعر از نظام واژگانی خاصّ استفاده نموده که با مضامین مورد نظرش هماهنگ است.

محمّدعلی مردانی در اشعاری زیبا چنین می سراید:

ای یگانه گوهر خلقت که همتای تو نیست

جز ولی الله اعظم کفو و همتای دگر

آن که انگشتر به سائل داد هنگام نماز

آن که اطعام مساکین کرد هر شام و سحر

(همان، 138)

در ابیات فوق اقتباسی از نوع حلّ وجود دارد. حلّ آن است که تفسیر و ترجمۀ آیه یا روایتی را در نظم بیاورند. (زاهدی، بی تا: 3030).

ابیات فوق به آیه شریفه 55 سوره مائده اشاره دارد: «اِنِّما وَلیکمُ اللَّهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذِین آمنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ رَاکعُونَ»

6-1-6: جریان فدک و مظلومیت زهرا (ع)

فدک سند مظلومیت حضرت زهرا (ع) می باشد که مورد اهتمام شاعران در ادب فارسی و عربی معاصر قرار گرفته است. در نزدیکی خیبر، دهکده ای آبادان بود که «فدک» نام داشت. مردم این دهکده همین که پایان کار قلعه های خیبر را دیدند، با پیامبر (ص) آشتی کردند که نیمی از این دهکده از آن او باشد، و آنان در مزرعه های خود باقی بمانند. مصالحه به این صورت انجام گرفت و چون سربازان مسلمان، در فتح این دهکده شرکت نداشتند، به حکم قرآن، فدک خالصه پیغمبر (ص)گردید. (حشر/59) رسول خدا (ص) درآمد این زمین را به مستمندان بنی هاشم می داد سپس آن را به دختر خود فاطمه (ع) بخشید. (حموی، 1429: 6/418)

گروهی از مفسّران و محدّثان ذیل آیه: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبَی حَقَّهُ» (روم/38) نوشته اند: چون این آیه نازل شد، پیامبر (ص) فدک را به فاطمه (ع) بخشید. (سیوطی، 2010، 4/177، طوسی، 1383: 8/228، ابن شهرآشوب، 1375، 1/476)

6-1-7: نمونه های شعری ادب عربی با مضمون جریان فدک و مظلومیّت حضرت زهرا (ع)

شاعران در ادبیات عربی بسیار به مسأله فدک توجّه نشان داده اند و کمیت ابیات با مضامین فدک در اشعار عربی بیش تر از ادب فارسی است. عبدالمنعم فرطوسی در ابیات بسیار زیبا درباره فدک تصریح نموده و چنین سروده است:

کیفَ شَحُّوا وَ أَحْمَدُ قَدْ حَبَاهَا

فَدَکا نِحْلَةً بِکلِّ سَخَاءٍ

مَنَعُوهَا عَنْ إرْثِهَا مِنْ أَبِیهَا

دُونَمَا حُجَّةٍ وَ دُونَ اختِشَاءِ

غَصَبُوا حَقَّهَا جِهَارًا فَأَبَدَوا

کلَّ ما أَضمَرُوا لَهَا فِی الْخَفَاءِ

أَنْکرُوا فرْضَ إرْثهَا مِنْ أَبِیهَا

وَ هِیَ کانَتْ مِنْ أَقْرَبِ الْأَقْرَبَاءِ

حِینَ ضَدُّوا بِبِدْعَةٍ وَ نَفَاقٍ

فَدَکا عَنْ سَلِیلَةِ الْأَنْبِیاءِ

(گروه شاعران، 1429: 194)

«چگونه حرص و بخل ورزیدند؛ در حالی که پیامبر (ص) فدک را به زهرا (ع) بخشید. زهرا (ع) را از ارث پدرش محروم نمودند، بدون هیچ دلیل و استدلالی حقّ او را آشکارا غصب کردند، پس همه آن چه را که پنهان داشتند، آشکار نمودند. واجب بودن ارث زهرا (ع) از پدرش را منکر شدند و در حالی که فاطمه (ع) نزدیک ترین شخص به پیامبر (ص) بود. در همین هنگام با بدعت و دورویی فدک را از فرزند پیامبران ممانعت کردند.»

محوریت اشعار مذکور، اعتراض به غصب فدک از حضرت است، در صورتی که طبق سفارش پیامبر (ص) باغ فدک حقّ ذوی القربی و نزدیکان پیامبر (ص) بود. ابیات فوق با کیف استفهام شروع شده که در معنی وضعی خود به کار نرفته است. و در معنی فرعی توبیخ و تقریر (واداشتن مخاطب به اقرار) ذکر شده که خود نوعی بلاغت و ظرافت و زیبایی است (نصیریان، 1380: 64).

و یا در این بیت جشّی سروده است:

یا بنَفْسِی محْرُومَةٌ مِنْ تُرَاثٍ

مِنْ أَبِیهَا وَ نِحْلَةٍ أَعطَاهَا

(همان، 234)

«قسم به جانم که از ارث پدرش و هدیه ای را که به او بخشیده محروم شده است.»

مقصود از بخشش خداوند، اشاره به آیه شریفه 38 سوره روم دارد که طبق مضمون این آیه، دادن حقّ خویشاوندان از وظایف پیامبر (ص) شمرده شده است. در این بیت تلمیح زیبایی وجود دارد و شاعر برای اثبات مطلب خود به آیۀ یاد شده اشاره نموده است. (زاهدی، بی تا: 386)

مدرّسی در قصیده فدک این گونه سروده است:

فَدَک فِتْنَةُ الزَّمانِ وَ سحْرُ الْ

أَرْضِ وَ الْجَنَّةُ الَّتِی تَهْوَاهَا

وَ کذَلِک الْأَنْفَالُ لَیسَ لِغَیرِ اال

لِّه وَ الْمُصْطَفَی الْأَمِینِ جنَاهَا

وَ لَهُ حُکمُهَا فیعْطِی قلِیلًا

أَوْ کثیرًا لِمَنْ یشَا مَا یشَاهَا

وَ لَکمْ أَقطَعَ النبِیُّ وَ أَعطَی النَّ

اسَ مِنْ نفْلِهَا الَّتی أَعطَاهَا

وَ اصْطَفَی مِنْ جمِیعِ تِلْک الْمَغَانِی

فَدَکا کان عنْدَهُ مَجْنَاهَا

آتِ حَقَّ الْقُرْبَی أتَتْهُ بِآیٍ

لَمْ تَکنْ غیرُ فاطِمٍ مَرْمَاهَا

فَحَبَاهَا لِبِنْتِهِ وَ هُوَ أَدْرَی

أَنَّ مَرْضَی الْإِلَهِ فِی مَرْضَاهَا

(همان، 124)

«فدک آزمایش روزگار و سحر و جادوی زمین است و بهشتی که به آن مشتاقی. هم چنین انفال برای غیر خدا نیست و پیامبر (ص) برگزیده آن را گرفته است. و حکم فدک برای پیامبر (ص) است و می بخشد اندک یا بسیار برای کسی که بخواهد. و چه بسا پیامبر (ص) حقّ خودش را جدا کرد و از غنایمی که به او بخشیده بودند، به مردم عطا کرد. برگزید از تمام این ثروتش فدک را که در نزد پیامبر(ص) بود. بده حقّ خویشاوندان را در مورد فاطمه (ع) آیاتی آمده که هدف از این آیات فاطمه (ع) است. پس فدک را به دخترش بخشید و در حالی که او می دانست خشنودی خداوند در خشنودی زهرا (ع) است.»

دلالت این اشعار نیز در زمینه دفاع از حقّ مسلّم و بدیهی حضرت زهرا واضح است. در مصرع اوّل ابیات فوق واژۀ «فدک» را به صورت نکره ذکر نموده است. که این امر به جهت تعظیم مسندالیه است. تعظیم، یعنی مقام و والایی جایگاه و شخصیّت و منزلت است (حسینی، 1375: 109). فدک در تاریخ اسلام جایگاهی رفیع دارد که شاعر درصدد معرّفی آن برآمده است. هم چنین اَتی حَقُّ القربی را در ابیات خود تضمین نموده است. و با این آیه درصدد اثبات فدک برای زهرا (ع) است.

6-1-8: نمونه های شعری ادب فارسی با مضمون جریان فدک و مظلومیت زهرا (ع)

ناظر زادۀ کرمانی در رابطه با فدک سروده است:

دنیا نساخت با تو و کاری شگفت نیست

این خاکدان پست کجا بود جای تو؟

پیش تو خاک بود قدم زانکه در فدک

بوسه به افتخار، ملک خاک پای تو

(احمدی بیرجندی، 1379: 103)

در ابیات مذکور، ارزش و منزلت حضرت زهرا (ع) فراتر از این خاک معرّفی شده است. در بیت اول واژۀ کجا از ادوات استفهام است و برای طلب تعیین مکان به کار می رود و در عربی معادل أَینَ می باشد. (حسینی، همان: 209) استفهام در معنای مجازی به کار رفته که جهت تنبیه مخاطب می باشد.

لیک همی دانم آن که مردم ناکس

هتک نمودند احترام تو یک جا

حقّ علی غصب گشت ارث تو ممنوع

ضلع تو مکسور از تعدّی اعدا

(همان، 108)

در این دو بیت نیز ضایع شدن حقّ اهل بیت (ع) و هتک حرمت به ایشان مورد تأکید قرار گرفته است.

مؤید هم درباره جریان فدک چنین سروده:

ای شده محروم ز ارث پدر

عالم و آدم ز غمت خون جگر

عصمت یزدانی و معصومه ای

زوج تو مظلوم و تو مظلومه ای

(همان، 144)

در این ابیات نیز محروم شدن از ارث و حقّ مسلم حضرت مورد تأکید قرار گرفته است. در این بیت شاعر برای اظهار دردمندی زهرا (ع) را مورد ندا قرار می دهد و می خواهد تصویر عمیق درد و رنج آن حضرت (ع) را به نمایش بگذارد. شاعر در مصرع دوم بیت اوّل، عالم را به صورت انسانی به تصویر کشیده که خون جگر شده است. این شیوه در برانگیختن احساسات مخاطبان نقش به سزا دارد. به این اصل در علم بیان تشخیص گفته می شود. (شفیعی کدکنی، 1380: 151).

6-1-9: فضایل و مناقب عالیه حضرت زهرا (ع)

یکی دیگر از محورهایی که شاعران ادب فارسی و عربی آن را مورد اهتمام قرار داده اند، فضایل و مناقب آن حضرت است. حضرت زهرا (ع) به عنوان فخر زنان عالم، سید نساء العالمین و الگو و اسوۀ جاودانه عصمت و طهارت مطرح است. در عصر اموی و عباسی، شاعران کم تر به این موضوع پرداخته و از آن مغفول مانده اند، امّا در دوره معاصر، اکثر شاعران ادب عربی به ذکر مناقب بلندمرتبه حضرت زهرا (ع) توجّه نشان دادند که با اقتباس و تضمین از روایات و آیات موجود مدد جسته اند. پیامبر (ص) درباره حضرت زهرا (ع) فرمودند: «فَوَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالنُّبُوَةِ حَقًّا إنَّک سیدَةُ نسَاءِ الْعَالَمِین» (ابن مغازلی، 1394: 399) «سوگند به ذاتی که به حقّ مرا مبعوث فرمود، همانا تو بانوی زنان جهانی.»

6-1-10: فضایل حضرت زهرا (ع) در ادب معاصر عربی

اعرجی استدلال می کند که اگر مادر عیسی (ع) در میان زنان قومش برتری دارد، فاطمه زهرا (ع) بر همه زنان عالم برتری دارد.

فَإِنَّ أُمّ عِیسَی فُضِّلَتْ فِی نِسَائِهَا

فَفَاطِمَةُ خُصَّتْ عَلِی الْکلِّ فِی الْفَضْلِ

(گروه شاعران، 1429: 290)

جشّی فضایل و مناقب زهرا (ع) را بر می شمارد و تصریح می کند کسی در میان زنان عالم شبیه حضرت زهرا (ع) نیست و بهترین زنان عالم از آسمان به زمین در قالب بشری به عنوان زهرا (ع) آمده است:

فَمَا فِی نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مُمَاثِلٌ

إِلَیهَا وَ لَا شَبِیهٌ وَ لَا مَرْیمَ الْعذْرَا

وَ هَلْ فِی نسَاءِ الْعالَمِینَ نظِیرِهَا

فَمَنْ ذَا ترَی مِنْهُنَّ إنْسَیةً حَوْرَاء؟

وَ خَیرَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ تَنَزَّلَتْ

إِلَی الْأَرْضِ فِی بَشَرٍ لِکی تَقْبَلُ الزَّهْرَا

(همان، 231)

در بیت دوم با ادات استفهامی هل شروع کرده که در معنای مجازی به کار رفته است که مطلوب و مقصود در این بیت، حصول تصدیق و ثبوت بهترین زن عالم برای زهرا (ع) است. زیرا هل تنها برای طلب تصدیق است. (حسینی، 208: 1380)

فرطوسی برترین زنان عالم را بر می شمرد و می گوید در میان چهار زن برتر عالم، زهرا (ع) سرور همه زنان عالم است:

سَیدَاتُ النسَاءِ فی الْخَلْقِ طُرًّا

أَرْبَعٌ قُدِّسَتْ بَأَعْلَی الثَّنَاءِ

زَوْجُ فِرْعَوْنَ وَ الْبَتُولَ تَلِیهَا

أُمُّهَا إِثْرَ مَرْیمَ الْعذْرَاءِ

وَ الْبَتُولُ الزَّهْرَاءُ أَفْضَلُ قَدْرًا

جَلَالًا منْ سیدَاتِ النِّسَاءِ

(همان، 177)

در این ابیات شاعر از آرایه جمع مؤتلف و مختلف استفاده نموده است به این ترتیب که شاعر چند چیز را مدح کرده سپس یکی از آن ها را مزیّت می دهد. (زاهدی، بی تا: 436). از میان چهار زن سرور عالم، زهرا (ع) را بر تمام آنان برتری می دهد.

مدرّسی در اشعارش می گوید اگر مریم (ع) در میان امّتش سرور است، زهرا (ع) در تمامی امّت ها سرور و سید نساء العالمین است و مریم و آسیه و حوّا و ساره به او نرسیده اند:

إِنْ تَسُدْ مَرْیمُ فِی أُمَّتِهَا

فَلَقَدْ سَادَتْ جَمِیعَ الْأُمَمِ

(همان، 123)

فَاطِمٌ بنْتَ أَحمَدٍ سَادَتِ الْخَلْقَ

جَمِیعًا رِجَالَهَا وَ نِسَاهَا

لَمْ تَنَلْ مَرْیمٌ وَ آسِیةُ الزَّهْرَاءَ

وَ لَا سَارَةُ وَ لَا حوَّاهَا

(همان، 146)

در این بیت فاطمه (ع) به عنوان مسندالیه مقدّم شده است که به جهت اهتمام و کمال عنایت می باشد. منظور از این تقدیم در حقیقت تعظیم مسندالیه است که سیادت سروری آن حضرت بر مریم و آسیه و ساره بیان شده است. از دیدگاه این شاعران، حضرت زهرا (ع) برترین زنان عالم است که موقعیت و جایگاهی فرابشری دارد و از افلاک، در جهت واسطه فیض بودن برای ابنای بشر به این دنیا نازل گشته است. حضرت از تمامی زنان در طول تاریخ از بدو خلقت تا قیامت برتر است. از لحاظ ساختاری ابیات فوق از وحدت قافیه برخوردار است. واژه های نساها و حوّاها هم قافیه هستند. شاعر در به کارگیری الفاظ و نحوۀ چینش آن در کلام خود، دقتی فراوان داشته است. به عنوان نمونه در بیان فضایل زهرا (ع) از اسلوب تأکید با به کارگیری واژۀ جمیعاً، هم چنین با ذکر نام زنان برتر، و در پایان ذکر نام زهرا (ع) تصویری زیبا خلق نموده است و توانسته بار معنایی مضاعفی به ذهن مخاطب انتقال دهد.

6-1-11: فضایل حضرت زهرا (ع) در ادب معاصر فارسی

در ادامه به فضایل و مناقب حضرت زهرا (ع) در ادب فارسی پرداخته می شود. ناظر زاده کرمانی، زهرا (ع) را بانوی خاندان فضیلت برمی شمرد و تصریح می نماید که هر چه فخر و شرف در جهان هست، اختصاص به ایشان دارد:

ای افتخار عالم هستی لقای تو

پاینده چون بقای حقیقت بقای تو

اسلام سرفراز به ایمانت از نخست

خورشید پرتوی ز فروزنده رأی تو

من هیچ کس دگر نشناسم به روزگار

بانوی خاندان فضیلت سوای تو

الحقّ که هر چه فخر و شرف بود در جهان

می خواست خاصّ شخص تو باشد خدای تو

(احمدی بیرجندی، 1379: 102)

از لحاظ ساختاری در موسیقی خارجی که شامل وزن و قافیه می شود، واضح است که اشعار دارای قافیه هماهنگ است. واژه های بقای، رای، سوای، خدای با یکدیگر هم قافیه هستند. شاعر برای انتقال بار معنایی زیبا، از نظام واژگانی خوبی استفاده نموده است. در بیان فضایل زهرا (ع) از ترکیب های افتخار عالم هستی، بانوی خاندان فضیلت در جهت برانگیختن احساسات مخاطب بهره برده است.

در بیت دوم تشبیه مقلوب وجود دارد. زهرا (ع) در اوج درخشندگی و نورانیّت وجود دارد که خورشید از وجود نور او بهره مند است. این تشبیه جلوه ای از جلوه های هنروری و نوآوری است که نظر مخاطب را جلب می کند. در این ابیات، صفات نیکویی هم چون ایمان راسخ، برای حضرت در نظر گرفته شده و تمامی فخر و شرف را مختصّ ایشان می داند.

امّ الکتاب امّ فضل امّ علومی

أم ابیهات خوانده خواجه اسری

مادر گیتی نزاده همچو تو دختر

خادمه درگه تو ساره و حوا

(همان، 107)

این دو بیت نیز در صدد بیان فضایل بی نظیری هم چون علم بسیار و امّ أبیها بودن حضرت است. در بیت دوم آرایه استعاره وجود دارد. به این منظور که دنیا به مادر تشبیه شده سپس مادر را به گیتی اضافه نموده که از نوع اضافۀ استعاری می باشد. این نوع بیان، ادبی تر است و شخصیّت یا تشخیص تصویر هنری زیبایی است که شاعر آن را به کار گرفته است.

ضیائی، زهرا (ع) را سرور زنان عالم و موجب افتخار مریم (ع)، خدیجه (ع) و حوّا (ع) برمی شمرد و تصریح می نماید:

سیه جمله زنان دو عالم

عالم ایجاد را وجود تو مفخر

مفخر حوّا و افتخار خدیجه

مفتخر از خدمت تو مریم و هاجر

با تو شناسند حقّ چهار گهر را نور

احمد و سبطین را ساقی کوثر

تو از نور کبریا شده مشتقّ

زهره و زهرات خوانده خالق اکبر

(همان، 112)

تأکید این ابیات نیز نور وجودی حضرت و شناخت فضایل بی شمار ایشان است.

محمّدحسین آیتی، زهرا (ع) را خاتون هشت بهشت و بانوی نه رواق می داند و در این باره سروده است:

خاتون هشت جنّت و بانوی نه رواق

آری جمال خلد به زهرای ازهر است

با مصطفی، صفات کمالش مشابه است

با مرتضی مقام جلالش برابر است

در پیکرش، کمال معالی مجسّم است

در عارضش جمال معانی مصوّر است

(همان، 117)

شاعر در بیت اوّل برای عظمت و مدح و ثنای زهرا (ع) بیان می دارد که زیبایی بهشت از پرتو زیبایی آن حضرت است که از نوعی مبالغه مطبوع و ادیبانه برخوردار است نه اغراق آمیز. شاعر در تصویرپردازی زیبایی که در این ابیات انجام داده، استفاده از برخی الفاظ و عبارات رمزگونه است. لفظ جنّت رمزی از آسایش و نشاط مؤمن در بهشت است. علاوه بر آن از منظر اسالیب بیانی، ابیات فوق در درجه ممتاز قرار دارد.

مردانی در اشعاری بسیار زیبا، زهرا (ع) را مایه ایجاد خلقت، اختر برج سعادت معرّفی می نماید و چنین سروده است:

ای گل گلزار عصمت دختر خیرالبشر

اختر برج سعادت، عرش حقّ را زیب و فخر

مایه ایجاد خلقت، ملک امکان را مدار

تاج آدم، جان حوّا، نور حی دادگر

آسمان دین و بحر دانش و کان سخا

مظهر شمس الضّحی و مظهر نجم و قمر

ای ضیای دیده احمد عزیز کردگار

ای وجودت منشأ پیدایش نسل بشر

احمدت أمّ أبیها گفت و خواندت ذوالمنن

معنی قرآن واصل کوثر و فخر پدر

(همان، 137)

در بیت اوّل گل استعاره است برای زهرا (ع) که هم در گل ظرافت وجود دارد و هم در انسان و علاقۀ مشابهت در این به کارگیری وجود دارد. علاوه بر آن آرایۀ پی آوری در این ابیات مشاهده می شود که در حقیقت نغمه و نوا و مایه و معنای سخن را خوش و دلپذیر ساخته است. شاعر در بیت سوم حضرت زهرا (ع) را در تصویری بدیع آسمان دین و دریای دانش و معدن بخشش ترسیم نموده است و دورنمایی از خصایص و اوصاف حضرت (ع) را در اختیار مخاطبان قرار داده است. هم چنین ترکیب شمس الضّحی تلمیح و اشاره زیبا به آیۀ اوّل سوره شمس دارد: و الشمس و ضُحیها.

6-1-12: بضعة النبی (ص)

پیامبر اسلام (ص) در سخنان خویش بارها حضرت زهرا (ع) را «بضعة»، یعنی پاره تن خود نامیدند: «فَاطِمَةُ بَضْعَةُ مِنِّی مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی وَ مَنْ سَائَهَا فَقَدْ سَائَنِی» (قمی، 1363: 2/374)، «فاطمه (ع) پاره تن من است، کسی که مایه سرور و شادمانی وی شود، مرا مسرور کرده و کسی که نسبت به وی بدی کند مرا آزرده است.» شاعران این امر را نیز با بیان شیوای خویش به تصویر کشیده اند.

6-1-13: نمونه شعری ادب عربی معاصر با مضمون بضعة النّبی

در ادب عربی، بازتاب این مضمون، بیش تر از ادب فارسی بوده است. اکنون به نمونه هایی از این اشعار در ادب فارسی و عربی اشاره خواهد شد. مهدی أعرجی، آزار به زهرا (ع) را آزار به خداوند می داند و سروده است:

فَکمْ بِهَا کانَ یقُولُ أَحْمَدُ

لِلْمسْلِمِینَ مجْلِسًا فمِجْلِسًا

فَاطِمَةُ مِنِّی فَمَنْ أَغْضَبَهَا

أَغْضَبَ جَبَّارَ السَّمَاءِ وَ أَسَا

(گروه شاعران، 1429: 289)

بیت دوم اشاره است به حدیث پیامبر (ص): «فَاطِمَةُ بَضْعَةُ مِنِّی فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی» (بخاری، 1389: 5/26)، «فاطمه (ع) پاره تن من است، هر که او را به خشم اورد، مرا به خشم آورده است.» شاعر در بیت دوم به هنگام تنبیه مخاطب از حدیث پیامبر (ص) اقتباس نموده است.

فرطوسی در هنگام بیان اشعار خویش به روایات و سخنان پیامبر (ص) درباره زهرا (ع) اهتمام بسیار دارد و چنین سروده است:

قالَ فیهَا النبِیُّ: فَاطِمُ مِنِّی

بضْعَةً معْلِنًا بِغَیرِ خَفَاءِ

مَنْ جَفَاهَا فَقَدْ جَفَانِی فَوَیلٌ

لِشَقِیٍّ أَسَاءَهَا بِالْجَفَاءِ

وَ رِضَاهَا فِی کلِّ شَیْءٍ رِضَائِی

حَیثُ أَضْحَی إیذَاؤُهَا إیذَائِی

(همان، 178)

«پیامبر (ص) درباره زهرا (ع) فرمود: فاطمه (ع) پاره تن من است، آشکارا اعلام کرده ام. کسی که به او ستم کند، مرا ستم نموده. پس ای وای بر بدبختی که به او ظلم نموده است. خشنودی او در هر چیزی، خشنودی من است، تا جایی که آزار او آزار به من است.» در ابیات فوق فرطوسی از حدیث پیامبر (ص) اقتباس نموده و مستقیماً و بدون تصرّف در اشعارش مطرح نموده است. این نوع اقتباس، «اقتباس فقط» نامیده می شود. (زاهدی، بی تا: 300).

مدرّسی با بیانی زیبا، زهرا (ع) را پاره تن بهترین خلق برمی شمرد و می گوید هنگامی که آن حضرت خشمگین شود، خداوند هم خشمگین خواهد شد. پاره قلب بهترین بندگان و از وجود او به وجود آمده است:

یغْضَبُ اللَّهُ حِینَ تُغْضِبَهَا الْخَلْقُ

وَ یرْضَی عَنْ خلْقِهِ لِرِضاهَا

بَضْعَةٌ مِنْ فُؤَادِ خَیرَ الْبَرَایا

وَ قدِ اشْتُقَّ مِنْ حَشَاهُ حَشَاهَا

(همان، 146)

«خداوند خشمگین می شود هنگامی که خلق بر او خشم بورزند و از خلقش خشنود می شود به خاطر خشنودی فاطمه (ع) پاره ای از قلب بهترین مردم و فاطمه (ع) از پهلوی او جدا شده است.»

شاعران ادب عربی بسیار به حدیث پیامبر (ص) درباره زهرا (ع) توجّه نشان داده اند که در اشعار مدرّسی هم نمود آن آشکار است. شاعر در ابیات فوق از حدیث منقول از پیامبر (ص) عبارت «بضعةُ منّی» را اقتباس نموده که به معنای فاطمه (ع) جزئی از من است، همان گونه که تکّه ای از گوشت، جزئی از بدن است. در این عبارت از تصویر آفرینی مجاز استفاده شده است. ذکر جزء و ارادۀ کلّ، یعنی زهرا (ع) خود من است.

6-1-14: نمونۀ شعری ادب فارسی معاصر با مضمون بضعة النبی

توجّه به این حدیث گرچه در ادب فارسی به آن اشاره شده، ولی کمیت آن بسیار کم تر از زبان عربی است.

شفیق در این باره چنین سروده است:

ای درّ درج حیا و آیت عظمی

بضعةُ خیر الوری و مریم کبری

(احمدی بیرجندی، 1379: 107)

در این بیت آرایۀ استعاره وجود دارد و فاطمه (ع) به درّ و مروارید تشبیه شده و از نوع مصرّحه است که در استعاره مصرّحه، مستعارمنه امری محقّق و ثابت است.

پاره قلب پیمبری و بفرمود

جج رنجش او هست رنجش من و داور

(همان، 113)

بیت فوق در اشاره به این حدیث پیامبر (ص) سروده شده است: «إنَّمَا فاطِمَةُ بضْعَةُ مِنِّی یؤْذِینِی مَا آذَاهَا» (متّقی هندی، 1405، ج12: 11) «فاطمه (ع) پاره تن من است، آزار او آزارم می باشد.» مؤید درباره بضعة النبی سروده است:

أمّ أب و بضعة خیرُ الأنام

مادر دو رهبر صلح و قیام

(همان، 143)

مؤید هم در این بیت با توجّه به سخنان پیامبر (ص) تلمیحی زیبا به بیانات پیامبر (ص) در مورد زهرا (ع) برای اثبات مطلب خود ذکر نموده است. در مصرع دوم، شاعر با به کارگیری کنایه از موصوف، ذهن مخاطب را تحریک و او را به تعمّق در معنا وا می دارد. کنایه در اشعار دینی از ارزش بلاغی و اثرگذاری خوبی بر مخاطب برخوردار است. معیار این کنایه تصریح به صفت و عدم اشاره به موصوف است. شاعر با استفاده از واژه های دو رهبر صلح و قیام به امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به صورت بیان پوشیده سخن می گوید.

این اشعار و روایات را می توان با آیاتی که در آن ها به عواقب سوء اذیت و آزار رسول خدا (ص) اشاره شده است، مطابق دانست، مثلاً خداوند متعال در آیات 57 سوره احزاب آورده است:

«إِنَّ الَّذینَ یؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِینًا»

«آن ها که خدا و پیامبرش را آزار می دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته و برای آن ها عذابی خوارکننده آماده کرده است.»

ایذای پروردگار، نافرمانی از دستورها و خواست و اراده ذات باری تعالی است. آزار خداوند مفهومی وسیع دارد که یکی از این موارد آزار، اذیّت و آزار بندۀ خالصش، یعنی رسول گرامی اسلام (ص) است. اذیّت پیامبر (ص) نیز معنایی گسترده دارد و هرگونه کاری که او را برنجاند، شامل می شود. طبق احادیث مذکور از مستدرک حاکم، یکی از موارد اذیّت رسول (ص)، که همان آزار خدا است، اذیّت و آزار دختر بزرگوارشان، یعنی حضرت فاطمه (ع) به شمار می رود. در نتیجه، آزاردهندۀ فاطمه (ع)، لعنت خدا را به جان خریده است.

6-1-15: شفاعت حضرت زهرا (ع)

یکی از شفیعان روز قیامت، حضرت زهرا (ع) است که شاعران ادب فارسی و عربی در اشعارشان این موضوع را مورد اهتمام قرار داده اند. پیامبر (ص) در این باره فرمودند:

«یا حَسَنُ وَ یا حُسَینُ، أَنْتُمَا کفَّتَا الْمِیزَان، وَ فَاطِمَةُ لِسَانُهُ.... أَنْتُمَا الْإمَامَانِ وَ لِأُمِّکمَا الشَّفَاعَةُ» (اربلی، 1381: 1/506)، «ای حسن و ای حسین (ع)! شما دو کفّه ترازو، و فاطمه (ع) زبانه آن است. شما امام هستید و مادرتان شافع است.»

6-1-16: شفاعت حضرت زهرا در اشعار معاصر عربی

مدرّسی در قصیده میلاد زهرا (ع)، دوستی این خاندان را سپر و توشه خودش می داند و تصریح می کند که در شداید و مشکلات، دستگیره محکم ولایت پشتیبان من است:

یا مُنْتَهَی الْآمَانِ حُبُّک جنَّتِی

یا مُنْتَهَی الْأَشْوَاقِ عِشْقُک زَادِی

فَإِذَا تمَزَّقَتِ الْخِیامُ جَمِیعُهَا

وَ طَوَتْ یدُ الطُّوفَانِ کلَّ عِمَادِ

بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی أَنَا مُتَمَسِّک

لَا خَوْفَ، إِنِّی ثَابِتُ الْأَوْتَادِ

(گروه شاعران، 1429: 122)

«ای که نهایت امان تو سپرم است. و ای آن که نهایت شوق عشق تو توشه ام است. هنگامی که همه خیمه ها پاره شوند و دست طوفان هر ستونی را درهم پیچد من به عروة الوثقی چنگ می زنم. هیچ ترسی نیست و من استوارم.»

تمسّک به ریسمان محکم اهل بیت (ع) که هیچ ک‍ژی و سستی در آن راه ندارد، مورد تأکید ابیات مذکور بوده است. در ابیات فوق الذکر آرایۀ تشبیه وجود دارد. اهل بیت (ع) به ریسمان محکم واستوار تشبیه شده اند؛ یعنی ایمان به دوستی اهل بیت (ع) است. (مکارم شیرازی، 1387: 17 /68 -69). خداوند خواسته است از باب تشبیه معقول به محسوس چیزهایی را که با حواسّ ظاهری حسّ نمی شنوند به چیزی که با حواسّ ظاهری ما درک می شود، تشبیه کند.

فرطوسی با بیانی شیوا، به جایگاه و مواطنی که زهرا (ع) شفاعت می کند، اشاره نموده و چنین سروده است:

وَ بِدَارُ الْبَتُولِ سِدْرَةُ طُوبَی

حَبْوَةً مِنْهُ عِنْدَ یوْمَ الْجَزَاءِ

وَ لَهَا أَفْضَلُ الشَّفَاعَةِ مِنْهُ

وَ هِیَ فِی الْحَشْرِ خَیرَةُ الشُّفَعَاءِ

(همان، 174)

«در خانه فاطمه (ع) سدرۀ طوبی (درختی بهشتی) است. بخششی از او در روز قیامت است و برای او بهترین شفاعت به شمار می رود و او در قیامت بهترین شفیعان است.»

در بیت اوّل آرایۀ مجاز لغوی مرسل وجود دارد. واژۀ سدره و طوبی نام درختانی در بهشت است. ذکر حالّ و ارادۀ محلّ و علاقۀ حالیّه است. و منظور خود بهشت به قرینۀ ظرف و مظروف است، یعنی زهرا (ع) در بهشت بهترین شفیع ما خواهد بود.

البتّه شفاعت شامل کسانی خواهد شد که حبّ زهرا (ع) را در دل داشته باشند و در ساعت احتضار و عذاب قبر و قیامت و عبور از پل صراط و حساب و کتاب قیامت آن حضرت (ع)، شفیع بندگان محبّ خواهد بود:

إِنَّ حُبَّ الزَّهْرَاءِ ینْفَعُ حَقًّا

أَهلَهُ فِی مَوَاطِنَ لِلْبَلَاءِ

وَ أَقَلُّ الْأَهْوَالِ مِنْهَا بَلَاءً

سَاعَةُ الْمَوْتِ عِنْدَ وَقْتِ الْفَنَاءِ

وَ عَذَابُ الْقُبُورِ وَ الْحَشْرُ مِنْهَا

وَ عُبُورُ الصِّرَاطِ یوْمَ الْبَقَاءِ

وَ حِسَابُ الْعِبَادِ وَ الْوَزْنُ عَدْلًا

عِنْدَ وَضْعِ الْمِیزَانِ یوْمَ اللِّقَاءِ

لَیسَ ینْجِی الْعِبَادَ بِالْأَمْنِ منْهَا

غَیرَ حُبِّ الزَّکیةِ الْحَوْرَاءِ

(همان، 181)

«دوستی زهرا (ع) به درستی در جایگاه های بالا اهلش را سود می بخشد و کمترین ترس از جانب او آزمایشی در ساعت مرگ به هنگام فنا است. و عذاب قبر و حشر و عبور از صراط در روز قیامت و حساب بندگان به میزان عدل به هنگام گذاشتن ترازوی عدالت در قیامت بندگان را به امان و امنیت جز به دوست داشتن فاطمۀ زهرا نجات نمی دهد.»

در بیت اوّل با ادات تأکید «إن» و مفعول مطلق تأکیدی، شاعر به دنبال این است که دوستی زهرا (ع) موجب شفاعت در قیامت است، لذا در این جا إنَّ و مفعول مطلق تأکیدی را به قصد بیان منظور خود به کار می گیرد.

سید مهدی اعرجی درباره شفاعت حضرت زهرا (ع) چنین سروده است:

شَفِیعَةُ یوْمِ الْحَشْرِ أَرْجُو بِمَدْحِهَا

غَدًا مَحْوَمَا أَجْنِیه مِنَ سیِّءِ الْفعْلِ

(همان، 291)

«شفیع روز قیامت به مدحش امیدوارم، فردا به محو کردن آن چه از کارهای بد انجام داده ام.»

بنابر اعتقاد این شاعر، مدح اهل بیت (ع) و بازگویی فضایل ایشان، موجب رسیدن به شفاعت ایشان در روز جزا می گردد.

یوم الحشر یکی از نام های قیامت و به معنای روز گردهمایی و محشور شدن و زنده کردن است و در این جا مجاز به علاقۀ حالیّه و منظور روز حسابرسی اعمال قیامت است که در آن مرحله شاعر آرزوی شفاعت از زهرا (ع) را دارد.

6-1-17: شفاعت حضرت زهرا (ع) در اشعار معاصر فارسی

شفاعت حضرت، از مضامین مشترک شعری دو زبان فارسی و عربی است که در ذیل به نمونه های فارسی اشاره خواهد شد. ناظرزادۀ کرمانی چنین سروده است:

و آن زیوری که بست به بازوی تو عدو

افزود ای شفیعه محشر! بهای تو

(احمدی بیرجندی، 1379: 103)

در این بیت شاعر به طور مجازی اشاره به حملۀ خانۀ زهرا (ع) و ایجاد زخم بر بازوی او سخن می راند تا بر مخاطب تأثیری بیش تر بگذارد.

ضیائی، زهرا (ع) را شفیعه محشر خطاب می کند و می گوید سیاه و سفید و بزرگ و کوچک همه به شفاعت حضرتش چشم دوخته اند.

ای فلک عصمت و شفیعه محشر

مهر جهانی و نور چشم پیمبر

چشم شفاعت همه به لطف تو دوزند

جمله سفید و سیاه و کهتر و مهتر

(همان، 112)

شاعر در بیت دوم ترکیب چشم شفاعت را استفاده نموده که خود تصویرآفرینی بدیع و جذّاب است. این شیوه که به آن تشخیص گفته می شود در برانگیختن احساسات مخاطبان نقش به سزا دارد. علاوه بر آن از اصل تخییل هم استفاده نموده است. اصولاً هنر وقتی جلوه می کند که خیال در کار باشد. (ابوحاقة، 1993: 296) شفاعت را به انسانی مجسّم کرده، سپس برای آن چشم را در نظر گرفته است.

و در ادامه اشعارش می سراید:

فاطمه ای گوهر دریای راز

ما همه را سوی تو روی نیاز

باد فدایت پدر و مادرم

خاک ره فضّه تو افسرم

ای پدرت رحمة للعالمین

مرحمتی کن به من دل غمین

من که ز احسان تو شرمنده ام

دست به دامان تو افکنده ام

جز به توام هیچ سروکار نیست

غیر حسینت دگرم یار نیست

از کرم خویش گناهم ببخش

در کنف خویش پناهم ببخش

فاطمه ای آن که خرد مات تست

چشم مؤید به کرامات توست

(همان، 145)

در بیت نخست شاعر فاطمه (ع) را به گوهر تشبیه می کند و می خواهد اثبات نماید که زهرا (ع) انسانی والا و ارزشمند است. در مقایسه میان سروده های فارسی و عربی در بحث شفاعت، شاعران ادب عربی در سرایش اشعارشان به روایات اهتمام وی‍ژه داشتند. ولی شاعران ادب فارسی در موضوع شفاعت، توصیفی کلّی می کنند و جنبه روایی را کم تر در نظر می گیرند. شاعر در ابیات فوق با اسلوب ندا زهرا (ع) را مورد خطاب قرار می دهد و امید به شفاعت حضرتش را به زیبایی ابراز می دارد و در معنای مجازی استغاثه فریادرس خواستن، از این اسلوب استفاده نموده است. (حسینی، 1375: 224).

نتیجه گیری

پس از بررسی موضوع بررسی تحلیل ساختاری و محتوایی سیمای حضرت زهرا (ع) در شعر معاصر عربی و فارسی، نتایج و رهیافت های زیر حاصل شد:

1- جریان فدک و مظلومیت حضرت زهرا (ع) در اشعار عربی به عنوان پایه اصلی این اشعار به شمار می رود و روایتگری شاعران عرب بر اساس کتاب های روایی در سروده های عربی آشکار است. بنابراین، بخشی گسترده از اشعار عربی به جریان فدک و مظلومیت زهرا (ع) اختصاص یافته در حالی که اشعار ادبیات فارسی با این مضمون، روایی نیست و کمیت آن اندک است و در یک قصیده تنها یک یا دو بیت به جریان فدک اختصاص دارد؛

2- شاعران ادب فارسی و ادب عربی معاصر در ترسیم سیمای زهرا (ع) از جهت تصویرسازی در اشعارشان از ابزارها و عناصری مانند: تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه بهره گرفته اند و در این مسیر از غلّو و اغراق پرهیز نموده اند. هم چنین از اصول تجسیم و تشخیص جهت تصویرسازی و معرّفی سیمای ایشان استفاده نموده اند؛

3- اهتمام فراوان ادب عربی به مسأله ازدواج الهی حضرت زهرا (ع) در مقایسه با ادبیات فارسی این گونه است که ادب عربی در توصیف ازدواج حضرت، چون ازدواج الهی بوده، تأکید شعرا بیش تر معطوف جنبه الهی بودن ازدواج است؛ در حالی که در ادبیات فارسی، این بعد نسبت به ادب عربی کم رنگ تر است؛

4- از منظر ساختاری شعرای معاصر ادب عربی و ادب فارسی با شیوه ای دقیق و هنرمندانه، یعنی بهره مندی از موسیقی خارجی و موسیقی داخلی و قافیه و نظام واژگانی خاصّ در خلق تصاویری جذاب بر مخاطبان تأثیری عمیق نهاده اند؛

5- در فضایل و مناقب عالیه حضرت زهرا (ع)، هم در ادب عربی و هم ادب فارسی از فخر مدد می جویند و با توجّه به هیبت و عظمتی که فاطمه (ع) در اسلام دارد، در اشعار شاعران شیعی معاصر عربی و فارسی، اهتمام زیادی به آن شده است؛

6- ازمنظر صور خیال در هردو شعر کم رنگ است و با توجّه به روحانی بودن زهرا (ع)، جنبه واقع گرایی با بیان زیبای شعری بر این اشعار حاکم است و جنبه رثایی در هر دو اشعار مشاهده می شود و به موضوعات حماسی توجّه ننموده اند؛

7- شاعران ادب معاصر فارسی و عربی در اشعارشان با به کارگیری شیوه های انشایی مانند استفهام برای افزایش انگیزندگی و تأثیر بیش تر بر مخاطب بهره برده اند.

منابع و مآخذ

1- قرآن کریم

2- ابن ابی الحدید، عبدالحمید هبة اللّه (1385 ق)، شرح نهج البلاغه، بیروت: دارالکتب العلمیة.

3- ابن شهر آشوب، محمّد بن علی (1375)، مناقب آل ابی طالب (ع)، به تصحیح محمّدکاظم کتبی، نجف اشرف: مکتبة حیدریة.

4- ابن مغازلی، علی بن محمّد (1394 ق)، مناقب علی بن ابی طالب (ع)، تهران: مکتبة الإسلامیة.

5- ابوحاقة، احمد (1993)، البلاغة و التحلیل الادبی، بیروت: دارالعلم للملایین.

6- احمدی بیرجندی، احمد (1379)، مناقب فاطمی در شعر فارسی، چاپ سوم، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.

7- اربلی، علی بن عیسی(1381ق)، کشف الغمة، تبریز: مکتب بنی هاشمی.

8- بخاری، محمّد بن اسماعیل (1389)، صحیح بخاری، ارومیه: حسینی اصل.

9- جزری، ابن اثیر (1430)، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، تحقیق خلیل مأمون، الطبعة الرابعة، دارالمعرفة، بیروت.

10- حسینی، سیّد علی (1375)، ترجمه و توضیح تهذیب البلاغه، قم: دارالعلم.

11- حموی، یاقوت بن عبدالله (1429)، معجم البلدان، تصحیح محمّد عبدالرحمن المرعشی، الطبعة الأولی، بیروت: دارإحیاءالتراث العربی.

12- زاهدی، زین الدین (بی تا)، روش گفتار (علم البلاغه)، مشهد: چاپخانۀ دانشگاه فردوسی.

13- سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن (2010)، الدرالمنثور فی تفسیر المأثور، بیروت: دارالکتب العلمیة.

14- شفیعی کدکنی، محمّدرضا (1380)، صور خیال در شعر فارسی، چاپ هشتم، تهران: انتشارات آگاه.

15- شهیدی، سیّد جعفر (1391)، زندگانی فاطمة زهرا (ع)، چاپ پنجاه و پنجم، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

16- طباطبایی، سیّد محمّدحسین (1390ق)، المیزان فی تفسیرالقرآن، بیروت: مؤسسة الأعلمی.

17- طبری، احمد بن عبدالله (1428 ق)، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، تصحیح سامی العزیری، چاپ اول، قم: دارالکتب الاسلامی.

18- طبری، محمّدبن جریر (1412ق)، جامع البیان عن تأویل آی القرآن. بیروت: دارالمعرفة.

19- طوسی، محمّد بن الحسن (1383)، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.

20- عبدالتواب، صلاح الدین (1995م)، الصورة الادبیة فی القرآن الکریم، بیروت: مکتبة اللبنان.

21- فاضلی، محمّد (1388)، دراسة و نقد فی مسائل بلاغیّة هامّة، چاپ سوم، مشهد: سمت.

22- فیض الله زاده، عبدالعلی؛ حشمتی، بهزاد (1394)، بازتاب شخصیّت حضرت عبّاس (ع) در ادبیّات معاصر عربی و فارسی، پژ‍وهشنامه نقد ادب عربی، شماره 11، تهران: دانشگاه شهید بهشتی.

23- قمی، عبّاس (1363)، سفینة البحار، تهران: فراهانی.

24- گروه شاعران (2012م)، فاطمة الزهرا (ع) فی دیوان الشعر العربی، چاپ اول، تهران: بعثت.

25- متّقی هندی، علاءالدین (1405)، کنزالعمال فی سنن و الاقوال و الافعال، به تصحیح صفوه سقا، الطبعة الخامسة، بیروت: مؤسسة الرسالة.

26- مکارم شیرازی، ناصر با همکاری جمعی از نویسندگان (1354، 1387)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة.

27- نصیریان، یدالله (1380)، علوم بلاغت و اعجاز قرآن، تهران: سمت.

28- نوروزی کرمانشاهی، محمّدجواد (1388)، نهج الاعجاز، قم: نشرا.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان