سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابل استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
******
**ربیعی: برجام توازنی نوین میان چرخ سانتریفیوژها و چرخ زندگی مردم به وجود آورد
«علی ربیعی» سخنگوی دولت و وزیر سابق کار که به علت عملکرد بسیار ضعیف توسط مجلس استیضاح شد، در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «برجام...توازنی نوین میان چرخ سانتریفیوژها و چرخ زندگی شهروندان به وجود آورد...هسته مرکزی برجام چنانچه مسئولان دولتی بارها تأکید کردهاند، شکستن سد «امنیتیسازی ایران و برنامه انرژی هستهای» بود».
ربیعی در ادامه نوشت: «باید توجه داشت که در عرصه تبلیغات و انتشار سخن ما در یک فضا و زمین بشدت نابرابر جهانی حرکت میکنیم. در چنین جهانی وقتی سخن از دفاع میرود، باید به زبانی سخن بگوییم که بتوانیم جهتگیری آن را بهطور دقیق متوجه اهداف تعیین شده دفاعی کنیم. یعنی راه را بر هرگونه سوءتفاهم و سوء بهرهجویی دستگاه تبلیغاتی صهیونیسم جهانی ببندیم. نباید به گونهای درباره حق ملی توان دفاعی نظام بازنمایی کرد که باعث رونق پنتاگون شود و یا سوخت ماشین تبلیغاتی جنگافروزان صهیونیستی را تأمین کند».
ربیعی مدعی شده است که «برجام توازنی نوین میان چرخ سانتریفیوژها و چرخ زندگی مردم به وجود آورد». این قبیل اظهارات، در حقیقت نمک پاشیدن روی زخم مردم است.
یکی از فعالین رسانه ای در هفته های گذشته نوشته بود: «قیمت خیار در دوره مدیریت مدعیان اعتدال و اصلاحات به قیمت موز رسیده، موز به قیمت چند سال قبل گوشت، گوشت به قیمت گوشی، گوشی به قیمت پراید و پراید به قیمت هفت هشت سال قبل مسکن». آیا این به معنی ایجاد توازن نوین در چرخ زندگی مردم است!؟
البته آقای ربیعی از یک جهت درست می گوید. اتفاقا برجام توازنی نوین میان چرخ سانتریفیوژها و چرخ زندگی مردم به وجود آورد. چرا که متاسفانه موجب شد که هم چرخ سانتریفیوژها از حرکت بایستد و هم چرخ کارخانه ها.
آیا بتن ریزی در قلب راکتور هسته ای مصداق ایجاد توازن نوین است؟ آیا اینکه وزیر راه و شهرسازی دولت می گوید افتخار می کنم که حتی یک واحد مسکن برای مردم نساختم، نشانه توازن نوین در زندگی مردم است؟ آیا وضعیت فعلی بازار مرغ مصداق توازن نوین در چرخ زندگی مردم است؟
آقای ربیعی که از توازن نوین در زندگی مردم سخن گفته، در مقطعی که در دولت روحانی وزیر کار بود، به علت عملکرد بسیار ضعیف و ایجاد نارضایتی گسترده، توسط مجلس استیضاح شد.
ربیعی در این یادداشت تاکید کرده که «هسته مرکزی برجام، شکستن سد امنیتی سازی ایران بوده است». برخلاف این ادعا، هسته مرکزی برجام، بنابر تاکیدات مکرر دولتمردان، «لغو یکباره تمامی تحریم ها» بوده است که هیچگاه محقق نشد.
متاسفانه دولت آقای روحانی تمام تخم مرغهای خود را در سبد مذاکره با آمریکا چید و سیاست خارجی را با همان دست فرمان مدنظر خود اجرا کرد. این سیاستگذاری به دلار 32 هزارتومانی ختم شد و کاهش ارزش پول ملی در کنار التهابات متعدد اقتصادی، مردم را با مشکلات عدیده معیشتی مواجه کرد.
** زیباکلام: خاتمی هم بیاید، رای نمی آورد
«صادق زیباکلام» فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت: «اصلاحطلبان گویا اساسا در جامعه ایران زندگی نمیکنند و در رویا و خواب و خیال به سر میبرند. یک زمان میگویند که ما تکلیف ملی داریم و باید در انتخابات 1400 شرکت کنیم و اگر محمدرضا عارف، مسعودپزشکیان، محسن هاشمی و اسحاق جهانگیری بیایند و سیدمحمد خاتمی آنها را تایید کند از آنها حمایت میکنیم. اخیرا نیز بحث آمدن سید حسن آقا خمینی مطرح شده است... سید حسن خمینی، جهانگیری، عارف و پزشکیان که سهل است، اگر خود سیدمحمد خاتمی هم بیاید از بدنه اجتماعی اصلاحطلبان کسی پای صندوقهای رای نخواهد رفت».
«محمدرضا تاجیک» مشاور رئیس دولت اصلاحات نیز در مصاحبه با روزنامه شرق گفت: «وضعیت جریان اصلاحطلبان درست مثل داستانی است که یک افسر آلمانی در یک نمایشگاه نقاشی جلوی یک تابلو میایستد، چون یک خشونت مدرن را در تابلو میبیند، نقاش را صدا میزند و میگوید این کار شماست؟ نقاش با متانت میگوید خیر کار شماست».
تاجیک در ادامه گفت: «امروز جریان اصلاحطلبی در مقابل نقاشیای است که در نقاشی و طرح، در سبک، رنگ و قابش نقش داشته است. انگار از آن نقاشی فاصله گرفته و از قاب بیرون آمده و به تماشاگر تبدیل شده است. خیلی از رنگها و سبک را نمیپسندد و میخواهد آنها را تغییر دهد. ولی باید بداند که خودش جزئی از طرحواره این فضا بوده و نقاش اثر بوده است. اگر نمیپسندد باید فضا را تغییر دهد...در غیر این صورت یک نوع فرار از خود است. یعنی فرار از همان چیزی که خودش نقاشی کرده است و این مورد پذیرش نیست».
این فعال سیاسی اصلاح طلب در بخش دیگری از این مصاحبه گفت: «امروز جریان اصلاحطلبی به شکلی با یک بحران و فقدان پایگاه اجتماعی مواجه شده است، گفتمانش از طراوت برخوردار نیست، سترون و منجمد شده است».
فعالین اصلاح طلب بارها اذعان کرده اند که پایگاه اجتماعی این طیف به شدت سقوط کرده است. لیدرهای این جریان در سال 96 تاکید کردند که «ما اصلاح طلبان، تضمینِ روحانی هستیم».
اصلاح طلبان تلاش می کنند تا القاء کنند که نسبت آنها با دولت روحانی، صرفا حمایت در تبلیغات انتخابات های 92 و 96 بوده و این طیف از فردای انتخابات نسبتی با دولت نداشته و به عبارتی به پاستور راه نیافته است.
این ادعا در حالی است که به دلیل ترافیک حضور اصلاح طلبان در دولت روحانی، این دولت لقب «دولتِ اصلاح طلبان» را از آنِ خود کرده است.
اگر بخواهیم دقیق تر به مسئله نگاه کنیم، دولت روحانی در حقیقت توسط اعضای ارشد ستادهای انتخاباتی میرحسین موسوی و مهدی کروبی اداره شده است. یعنی وضع موجود نتیجه حضور نزدیکان موسوی و کروبی و البته نزدیکان خاتمی در قوه مجریه است.
چرا زیباکلام اذعان می کند که «اگر خاتمی هم بیاید، رأی نمی آورد». به این دلیل که خاتمی یکی از بانیان اصلی وضع موجود است. شخصی که علیرغم نقش ویژه در ایجاد وضع موجود اقتصادی به هیچ عنوان این واقعیت بدیهی را نپذیرفته و با بی اعتنایی به مردم، اصرار دارد که به جمهوریت دهن کجی کند.
** بانیان «دروغ تقلب» باز هم مدعی «مهندسی انتخابات» شدند
«حسین کمالی» فعال سیاسی اصلاح طلب و نائب رئیس تشکل جبهه اصلاحات(موسوم به ناسا) که در دولت هاشمی وزیر کار بوده است، در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: «ما انتخاباتی را آزاد میدانیم که رقابتی باشد. به اصطلاح مهندسی نشده باشد. با ردصلاحیت و دخالت غیرقانونی مانع حضور احزاب و جریانهای مختلف نشوند. به طور کلی ما انتخاباتی را آزاد میدانیم که آحاد ملت به طور مساوی از حق شرکت کردن درآن به عنوان کاندیدا برخوردار باشند و همین طور بتوانند به کاندیدایی که مدنظرشان است، رای بدهند اما متاسفانه دغدغههایی در این باره در ایران وجود دارد. اینکه شورای نگهبان بخواهد در فرآیند معرفی نامزدهای انتخاباتی دخالت کند یا با قضاوت کردن اعمالنظر کند، این رفتار با روح قانون اساسی ایران درباره انتخابات درتعارض است».
کمالی در ادامه گفت: «اگر قرار است انتخابات آزاد و رقابتی شکل نگیرد، بهتر است بحث انتخابات را دوستانه حل و فصل کنیم و اعتراض نکنیم و به اصولگرایان بگوییم که شما خودتان جمع شوید و فردی که مورد وثوقتان است را به عنوان ریاستجمهوری منصوب کنید؛ بدون اینکه رایگیری انجام شود. در نهایت هزینه انتخابات هم خرج طبقات ضعیف و فرودست جامعه شود».
فعالین فتنه در سال 88 با این ادعا که انتخابات از سوی شورای نگهبان، مهندسی شده است، 5 ماه پیش از برگزاری انتخابات، موضوع تشکیل «کمیته صیانت از آراء» را مطرح کردند! این اقدام یکی از بخش های پازل پروژه بزرگ فتنه 88 بود.
اصلاح طلبان در حال حاضر، دولت، شورای شهر و شهرداری تهران را در اختیار دارند، اما هیچکدام از نهادهای مذکور کارنامه قابل دفاعی ندارد. بنابراین یکی از اهداف مطرح کردن دروغ «انتخابات مهندسی شده»، فرار از پاسخگویی است.
طیف تندروی اصلاح طلب بارها ثابت کرده است که با جمهوریت هیچ نسبتی ندارد؛ چه آنکه در انتخابات سال 88، پس از شکست در انتخابات با دروغ تقلب ماهها کشور را در آشوب و التهاب فرو برد.
«انتخابات مهندسی شده» کلیدواژه طیفی است که هیچ اعتقادی به جمهوریت نداشته و ملاک اصلی اش در انتخابات، برآورده شدن منافع قبیله ای و حزبی و شخصی است.
اصلاح طلبان نه جنبه شکست در انتخابات را دارند و نه ظرفیت پیروزی در انتخابات. اگر در انتخابات شکست بخورند با دروغ تقلب ماهها کشور را دچار آشوب و التهاب کرده و آدرس تحریم های سخت را به دشمن می دهند. اگر در انتخابات نیز پیروز شوند، با فرافکنی و با دروغ هایی از جمله «اختیارات محدود» و «دولت پنهان» و انداختن قصور و تقصیرهای خود به گردن تحریم و زلزله و سیل و...از پاسخگویی و گزارش عملکرد طفره می روند.
آنچه در این میان اثبات می شود، بی تفاوتی آشکار اصلاح طلبان نسبت به مشکلات و دغدغه های عموم مردم است. این طیف در اوج گرانی دلار و خودرو و مسکن، یکروز «لزوم رفع حصر» را سرتیتر می کند و روز دیگر پیشنهاد مغرضانه «استعفای رئیس جمهور در ماههای آخر دولت» را مطرح می کند.