ماهان شبکه ایرانیان

جلوه های تبلیغی و تربیتی حضرت رقیه(س) در مکتب حسینی

حضرت رقیه(ع) فرزند خردسال امام حسین(ع) و مادر ایشان امّ اسحاق(ع) است. متأسفانه در برخی تواریخ، نام ایشان ذکر نشده است؛ اما بزرگان دین به اثبات وجود ایشان پرداخته و در برخی مقاتل، نام رقیه بیان شده است

جلوه های تبلیغی و تربیتی حضرت رقیه(س) در مکتب حسینی

1. مقدمه

1-1. بیان مسئله

حضرت رقیه(ع) فرزند خردسال امام حسین(ع) و مادر ایشان امّ اسحاق(ع) است. متأسفانه در برخی تواریخ، نام ایشان ذکر نشده است؛ اما بزرگان دین به اثبات وجود ایشان پرداخته و در برخی مقاتل، نام رقیه بیان شده است. حتی برخی محدثان و مورخان از شخصی به نام رقیه(ع) ذکری به میان آورده اند که گزارش های موجود، حضرت رقیه(ع) را با قطع و یقین به اثبات می رساند و جای شک و تردیدی باقی نمی گذارد. در نهایت به نقل از منابع معتبر، ایشان در شام و در اوج مظلومیت و غربت، در کنار سر بریدۀ پدر به شهادت رسید و بارگاه کوچک و منور او سندی دیگر از مظلومیت امام حسین(ع) برای جهانیان رقم زد و ماهیت پلید یزید را برای افکار عمومی روشن ساخت.

این پژوهش درصدد آن است با واکاوی سیره علمی و عملی حضرت رقیه(ع) به صورت روشی و کاربردی، نقش تبلیغی و تربیتی ایشان را در مکتب حسینی و بیان دستاوردهای حماسه عاشورا تبیین و تشریح نماید.

1-2. سؤالات تحقیق

الف) سؤال اصلی: جلوه های تبلیغی و تربیتی حضرت رقیه(ع) در مکتب حسینی چیست؟

ب) سؤالات فرعی

چرا امام حسین(ع) خانواده خود را به کربلا برد؟ چرا باید به حمایت از مظلوم پرداخت؟ اسناد قرآنی و روایی حمایت از مظلوم چیست؟ چه روش های کاربردی تبلیغی و تربیتی در سیره علمی و عملی حضرت رقیه(ع) وجود دارد؟ ملاک و معیار ازدواج در اسلام چیست؟ و...

1-3. روش تحقیق

روش این مقاله، به صورت پژوهش کتابخانه ای است و نیز از روش توصیفی و تحلیلی استفاده شده است.

1-4. ضرورت پژوهش

درباره حضرت رقیه(ع) کتاب هایی تألیف شده است که در آنها به صورت مشخص به اثبات حضرت رقیه(ع)، ولادت و نحوه شهادت و ورود ایشان به کربلا و حوادث آن و... اشاره نموده اند. اما در هیچ نوشتاری به صورت روشی و هدفمند به موضوع این تحقیق نپرداخته اند. لذا ضروری است با مطالعه سیره علمی و عملی آن حضرت(ع) و کُتب علما و اندیشمندان و نویسندگان محترم به صورت موجز به نقش تبلیغی و تربیتی حضرت رقیه(ع) پرداخته شود تا برای محققان، طلاب و دانشجویان، مبلغان دینی و مربیان قابل استفاده باشد و ز سیره آن حضرت(ع) روش های کاربردی استخراج گردد.

1-5. پیشینه تحقیق

با مراجعه به اسناد علمی مرتبط با حضرت رقیه(ع) روشن می گردد که درباره حضرت رقیه(ع) کُتبی با عناوین حضرت رقیه(ع) فرزند سیدالشهدا امام حسین(ع) (حضرت آیت الله جعفر تبریزی)، سرگذشت جانسوز حضرت رقیه(ع) (محمدمحمدی اشتهاردی)، ریحانه کربلا: تحقیق در زندگانی و بارگاه حضرت رقیه(ع) (عبدالحسین نیشابوری)، داستان غم انگیز حضرت رقیه(ع) (علی شیرازی)، رقیه بنت الحسین(ع) در انساب و تاریخ (محمد حسن پاکدامن)، داستان هایی از مصائب و کرامات حضرت رقیه(ع) (عباس عزیزی) و.... همچنین نوشتارهایی کوتاه به نگارش درآمده است. اما درباره موضوع این تحقیق هیچ کتاب و مقاله ای یافت نشد.

2. مفهوم شناسی

2-1. مفهوم رقیه

رقیه از «رقی» در لغت به معنای صعود و بالا رفتن است (نک: فراهیدی، 1409: 5/ 211؛ ابن فارس، 1404: 2/ 426؛ راغب اصفهانی، 1412: 363؛ ابن منظور، 1414: 14/ 331). اما در اصطلاح، نام دختر امام حسین(ع) است. اگرچه مورّخان از حضرت رقیه(ع) ذکری نیاورده اند، اما نقل شده است وقتی امام حسین(ع) روز دوم محرم به کربلا رسید و از نام آن جا باخبر شد، فرمود:

انزلوا، هاهنا و اللَّه محطّ رکابنا و سفک دمائنا، هاهنا و اللَّه مخطّ قبورنا، و هاهنا و اللَّه سبی حریمنا، بهذا حدّثنی جدّی؛

فرود آیید! به خدا که این جا جای فرود آمدن و ریختن خون های ماست و این جا جایگاه قبور ماست. به خدا که این جا جای به اسارت رفتن حرم ماست و این خبر را جدّم به من داده است.

سپس میان امام(ع) و اهل حرم گفت وگویی انجام شد و حضرت زینب(ع) از شهادت امام حسین(ع) مطلع شد، زنان گریه و زاری کردند که حسین(ع) خواهر خویش حضرت ام کلثوم را تسلّی داد و فرمود:

یا اختاه تعزّی بعزاء اللَّه، فإنّ سکان السّموات یموتون و اهل الارض لا یبقون و جمیع البریة یهلکون، یا اختاه یا امّ کلثوم! و انت یا زینب و انت یا رقیة و أنت یا فاطمه و أنت یا رباب! انظرن اذا أنا قتلت فلا تشققن علی جیبا و لا تخمشن علیّ وجها و لا تقلن علی هجرا؛ (نک: ابن طاووس، 1380: 122 - 124)

خواهرم! خود را به آرامش خدا تسلّی ده، چه ساکنان آسمان ها می میرند و زمینیان به جای نمانند، و ما سوی اللَّه به مرگ گرفتار آیند. خواهرم امّ کلثوم! و تو ای زینب! و تو ای رقیه! و تو ای فاطمه! و تو ای رباب! بنگرید بعد از شهادتم مبادا گریبانی چاک زنید یا چهره ای بخراشید، یا سخنانی ناروا بر زبان رانید.

همچنین سیّد امین نام ایشان را در کتاب خود ذکر کرده و می گوید:

در محلّه العمارة دمشق قبر و مشهدی که زیارتگاه است و به او منسوب است، میرزا علی اصغر خان صدر اعظم ایران در سال 1323هجری آن را تجدید بنا نمود. (امین، 1406: 7/ 34)

2-2. تبلیغ

الف) در لغت: واژگان «تبلیغ، بلاغ و ابلاغ»، در لغت از یک ریشه بوده و به معنای «رسانیدن» هستند (ابن منظور، 1414: 8/ 419).

راغب اصفهانی نیز می نویسد:

البلُوغ و البَلَاغ ، به انتهای هدف و مقصد رسیدن و یا انجام دادن کاری در پایان زمان و مکانی معیّن و بسا گاهی مقصود از بلوغ یعنی به پایان رسیدن، تسلّط یافتن و اشراف داشتن به چیزی، تعبیر شود هر چند که به انتهایش نرسیده باشند. (راغب اصفهانی، 1412: 144)

ب) در اصطلاح: شهید مطهری درباره اصطلاح تبلیغ می گوید:

تبلیغ از ابلاغ است و ابلاغ رساندن یک فکر یا یک پیام است. یعنی در مورد رسانیدن چیزی به فکر و روح و ضمیر و قلب کسی به کار می رود، لذا محتوای ابلاغ نمی تواند یک امر عادی و جسمانی باشد، حتماً یک امر معنوی و روحی است، یک فکر و یک احساس است، پس تبلیغ یعنی رساندن یک پیام از کسی به کسی دیگر. (مطهری، 1379: 1/ 321)

2-3. تربیت

الف) در لغت: واژه «تربیت» از دو ریشه «ربو» یا «ربب» گرفته شده است. البته لغت دانان در این که کدام یک، ریشه اصلی و فرعی است؛ اختلاف نظر دارند.

«تربیت» اگر از ریشه «ربو» باشد، به معنای رشد، نمو و فزونی است (نک: فراهیدی، 1409: 8/ 283؛ ابن فارس، 1404: 2/ 483؛ ابن منظور، 1414: 14/ 314؛ طریحی، 1375: 1/ 174). حال اگر تربیت از این ریشه گرفته شده باشد، بیشتر به پرورش جسمانی و مادی مربوط است.

اما اگر از ریشه «ربب» باشد، «ربّ» در اصل به معنای تربیت و پرورش است؛ یعنی ایجاد کردن حالتی پس از حالتی دیگر در چیزی تا به حدّ نهایی و تمام و کمال آن برسد (راغب اصفهانی، 1412: 336). پس تربیت از ریشه «ربب» معانی متعددی همچون سرپرستی، کامل کردن، اصلاح امور، تدبیر، چیزی را ایجاد کردن و به تدریج، از حالت نقص به حد تمام رساندن و هدایت چیزی به سمت کمال و... دارد. بنابراین به نظر می رسد معنای تربیت از ریشه «ربب» تدبیر چیزی برای کشاندن آن به سوی کمال است و در معانی دیگر، به معنای تدبیر به منظور هدایت به سوی کمال است (ابراهیمی فر، 1385: 9).

ب) در اصطلاح: تربیت عبارت است از «پرورش دادن» (مطهری،1373: 56)؛ «پرورش در جهت رشد و کمال» (جمعی از پژوهشگران، 1426: 2/ 437) و «استعدادهای درونی را که بالقوه در یک شیء موجود است به فعلیت درآوردن و پروردن» (مطهری،1373: 56).

3. جلوه های تبلیغی

3-1. پیام رسانی و دفاع از حقیقت

یکی از سؤالات پژوهش که همواره از گذشته تا امروز مطرح می شود این است که چرا امام حسین(ع) خانواده خود را با کودکانی همچون حضرت رقیه(ع) و حضرت علی اصغر(ع) به کربلا برد؟

با مطالعه تاریخ نهضت حسینی و واقعه عاشورا، روشن می گردد که همراهی خانواده امام حسین(ع) به ویژه کودکان و حضرت امام سجاد(ع) و زینب کبری(ع) تأثیری مثبت و جهانی در نهضت حسینی داشت و یکی از عوامل پیروزی قیام حسینی بود؛ زیرا خانواده امام حسین(ع) توانستند کار ناتمام امام(ع) را با سختی و تحمل اسارت به پایان رسانده و پیام و اهداف و ماهیت قیام و حادثه کربلا را به گوش مردم و دشمنان برسانند. در این میان حضرت رقیه(ع) به مقدار توان و حضور خویش در کربلا و شام، نقش تبلیغی در پیام رسانی و دفاع از حق و حقیقت داشته است. ماجرای خرابه شام و جان دادن دختر سه یا چهارساله امام حسین(ع) در آن جا با آن وضع دلخراش و رقّت بار و سپس برپا شدن آن بارگاه بسیار باشکوه بر قبرش، در حالی که از آن همه شوکت ظاهری بنی امیه چیزی در آن جا باقی نمانده، درس عبرتی بسیار مهم برای همه عبرت بینان شده است که چگونه آن کاخ های باعظمت امویان ویران گشت و اثری از آن باقی نماند، ولی آن خرابه به برکت طفل چهارساله ای از خاندان پیغمبر اکرم(ص) این گونه آباد شد (مکارم شیرازی، بی تا: 614). این نحوه شهادت در تاریخ ماندگار شد و هرکس به این موضوع بیندیشد، به یاد امام حسین(ع) و اهداف و ماهیت قیام حسینی خواهد افتاد.

در پایان این بخش به دو نکته مهم اشاره می گردد:

نکته نخست: نباید از نقش تبلیغی و جهادی کودکان در کربلا و نهضت حسینی غافل شد. کودکانی مانند حضرت رقیه(ع)، حضرت علی اصغر(ع)، حضرت عبدالله بن حسن(ع) و... توانستند چهره واقعی و بزک کرده دشمن را برای افکار عمومی و فریب خوردگان روشن کنند. آنان جزئی از عوامل موفقیت امام حسین(ع) در پیام رسانی و دفاع از حقیقت اسلام بودند.

نکته دوم: خانواده در موفقیت افراد و به ویژه مبلغان دینی نقش ممتازی را ایفا می کنند؛ چنان که خداوند در آیه کریمه (وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقرَبِین) (شعرا/ 214) دستور می دهد خویشاوندان نزدیکت را انذار کن و از شرک و مخالفت فرمان پروردگار بترسان؛ زیرا بدون شک برای دست زدن به یک برنامه انقلابی گسترده باید از حلقه های کوچک تر و فشرده تر شروع کرد و چه بهتر این که پیامبر(ص) نخستین دعوت خود را از بستگانش شروع کند که هم سوابق پاکی او را بهتر از همه می شناسند و هم پیوند محبت خویشاوندی نزدیک ایجاب می کند که به سخنانش بیش از دیگران گوش فرا دهند، و از حسادت ها و کینه توزی ها و انتخاب موضع خصمانه، دورترند (مکارم شیرازی، 1374: 15 / 366 -367).

3-2. احیای امر اهل بیت(ع)

در آموزه های دینی، بر اهمیت احیای امر اهل بیت(ع) و تعظیم شعائر دینی بسیار توصیه شده است؛ چنان که امام رضا(ع) فرمودند:

رَحِمَ اللَّهُ عبْداً أَحیَا أَمرَنَا. فَقُلْتُ لَهُ: وَ کیْفَ یُحْیِی أَمْرَکمْ؟ قَالَ: یَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ یُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کلَامنَا لَاتبَعُونَا؛ (صدوق، 1378: 1/ 307)

رحمت خدا بر آن بنده ای که امر ما را زنده گرداند. [راوی می گوید:] عرض کردم: چگونه امر شما را زنده کند؟ فرمود: تعالیم ما را فرا گیرد و آنها را به مردم بیاموزد؛ زیرا اگر مردم زیبایی های سخن ما را بدانند، بی گمان از ما پیروی خواهند کرد.

براین اساس، زیارت اماکن متبرکه به ویژه ائمه معصومین(ع) و امامزاده ها از جمله مرقد حضرت رقیه(ع) و نیز نقل احادیث و بیان معارف و رساندن کلمات و علوم ائمه(ع) به مردم باعث احیای امر اهل بیت(ع) می شود. گفتنی است، احیای امر اهل بیت(ع) و تعظیم شعائر دینی و حسینی باعث هدایت و نجات افراد می شود. بنابراین ذکر و یاد حضرت رقیه(ع)، زنده نگه داشتن واقعه کربلاست که در میان اسرای اهل بیت(ع) دختر کوچکی از سیدالشهدا(ع) بوده که در شام به لقاء الله نائل شد و این قبر نشانه و سندی بر مرور اسراری اهل بیت(ع) در شام است و با وجود این قبر شریف، مخالفان نتوانستند این واقعه را انکار نمایند. لذا برگزاری مجالس عزاداری برای ائمه(ع) و اولادگرامی ایشان از جمله حضرت رقیه(ع) باعث می شود دل عزاداران مؤمن در روزی که دل ها می میرند، زنده بماند (تبریزی، بی تا: 124). امام رضا(ع) در جایی دیگر فرمود:

مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحْیَا فِیهِ أَمْرُنَا لَمْ یَمُتْ قلْبُهُ یوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوب؛ (صدوق؛ 1376: 73)

هر کس در مجلسی بنشیند که در آن یاد ما (اهل بیت) زنده می شود، قلبش در روزی که قلب ها می میرند، نمی میرد.

بنابراین زیارت و عزاداری حضرت رقیه موجب تعظیم شعائر دینی و احیای امر اهل بیت(ع) است و چنین افرادی مشمول دعای ائمه معصومین(ع) هستند؛ چنان که امام صادق(ع) به فضیل فرمود:

... فأَحْیُوا أَمْرَنَا یَا فُضَیْلُ، فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَحْیَا أَمْرَنَا. مَنْ ذَکرَنَا أَوْ ذُکرْنَا عِنْدَهُ فَخَرَجَ منْ عیْنِهِ مِثْلُ جَنَاحِ الذُّبَابِ، غَفَرَ اللَّهُ لَه ذُنوبَهُ وَ لَوْ کانَتْ أَکثرَ منْ زَبدِ الْبَحْرِ؛ (حمیری، 1413: 36)

پس یاد ما را زنده کنید؛ که هرکس از ما یاد کند یا در حضور او از ما یاد شود و به اندازه پر مگسی اشک از دیدگانش بیرون آید خداوند گناهان او را بیامرزد، حتی اگر بیشتر از کف دریا باشد.

3-3. رسوا ساختن هیئت حاکمه

بنی امیه به حکومت و سلطنت خود رنگ دینی می دادند و به نام اسلام و جانشینی پیامبر(ص) در جامعه اسلامی حکومت می کردند و با شیوه های گوناگون مانند جعل حدیث، جذب شعرا و محدثان و... جهت تثبیت موقعیت دینی خود در جامعه می کوشیدند (پیشوایی، 1379: 214). اما حضرت رقیه(ع) به خاطر سختی ها و عذاب هایی که در کربلا کشیده و نیز در ماجرای خرابه شام، نقاب از چهره واقعی دشمنان اسلام همچون یزید و عبیدالله بن زیاد برداشت و مردم را از خواب غفلت بیدار کرد و به همراه برادرش، امام سجاد(ع) و عمه بزرگوارش، حضرت زینب کبری(ع) توانستند مسلمانان را از فجایع زشت و عملکرد نامناسب یزید آگاه و آشنا نمایند. بهترین سند و دلیل بر عملکرد حضرت رقیه(ع) در افشاگری ماهیت ظالمانه یزید، نحوه برخورد و رفتار یزید با حضرت رقیه(ع) بود؛ چنان که وقتی اسرا را در خرابه شام جای دادند، شبی حضرت رقیه(ع) خواب پدرش امام حسین(ع) را می بیند، همین که از خواب بیدار می شود شروع به گریه و زاری می کند، اهل حرم و اسرا نیز به یاد مظلومیت امام حسین(ع) افتاده و اندوهگین شدند و گریه می کردند. یزید صدای گریه و شیون آنان را شنید، گفت: چه خبر است؟ گفتند: دختر امام حسین(ع) پدرش را در خواب دیده و اکنون بیدار شده و بهانه پدر را گرفته و گریه می کند. یزید در اوج ظلم و قساوت دستور داد سر بریده پدر را برای دختر سه ساله ببرند (نک: حائری مازندرانی، 1391: 340).

3-4. حمایت از مظلومیت

یکی از جلوه های زیبای مکتب حسینی که توسط حضرت رقیه(ع) رقم خورد، حمایت از مظلوم است. حضرت رقیه(ع) با توجه به این که خردسال بودند، اما در واقعه عاشورا و نهضت حسینی به مقدار توان خود توانستند نقش آفرینی کنند و حمایت خویش را از مظلومیت و حقانیت امام حسین(ع) اعلام داشتند. این نقش و جلوه گری به تبعیت از آموزه های دینی است؛ چنان که یکی از سؤالات پژوهش این است که چرا باید از مظلوم و کشورهای مظلوم حمایت کرد؟ آیا این در آموزه های دینی وارد شده است؟

در پاسخ می توان گفت یکی از دستورات قرآنی، حمایت از مظلوم است. در این جا به دو آیه شریفه استناد می کنیم:

1. خداوند در آیه شریفه (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بأَمْوالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِک بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یُهاجِرُوا ما لَکمْ مِنْ وَلایَتِهِمْ منْ شیْ ءٍ حَتَّی یُهاجِرُوا وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوکمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکمُ النَّصْرُ إِلاَّ عَلی قَوْمٍ بَیْنَکمْ وَ بَیْنَهُمْ میثاقٌ وَ اللَّه بما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ)[1] به صراحت در فراز (وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوکمْ فِی الدِّینِ فَعَلَیْکمُ النَّصْرُ) فرموده است: «هر گاه این گروه (مؤمنان غیر مهاجر) از شما به خاطر حفظ دین و آیینشان یاری بطلبند (یعنی تحت فشار شدید دشمنان قرار گیرند) بر شما لازم است که به یاری آنها بشتابیدن (مکارم شیرازی؛ 1374: 7/ 257).

2. آیه شریفه (ما لَکمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْک وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْک نَصِیراً)[2] مسلمانان را به جهاد و حمایت از مظلوم و مستضعف تشویق می کند؛ زیرا مسلمانان باید نسبت به هم، غیرت و تعصّب مکتبی داشته باشند و در برابر ناله ها و استغاثه ها بی تفاوت نباشند، و از اهداف جهاد اسلامی، تلاش برای رهایی مستضعفان از سلطه ستمگران است. چنان که اسلام مرز نمی شناسد، هر جا که مستضعفی باشد، جهاد [و حمایت از مظلوم نیز] هست (قرائتی؛ 1383: 2/ 329).

در روایات نیز بر حمایت از مظلوم در برابر ظالم توصیه شده است. در این جا به دو روایت اشاره می کنیم:

1. امام صادق(ع) فرمودند:

مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یُعِینُ مُؤْمِناً مَظْلُوماً إِلَّا کانَ أَفْضَلَ مِنْ صِیَامِ شَهْرٍ وَ اعْتِکافِهِ فی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَنْصُرُ أَخَاهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَی نُصْرَتِهِ إِلَّا وَ نصَرَهُ اللَّه فی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَخْذُلُ أَخَاهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَی نصْرَتِهِ إِلَّا خذَلَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ؛ (صدوق، 1406: 147-148)

هیچ مؤمنی بر مؤمن ستمدیده ای یاری نرساند جز آن که این کار او برتر از دو ماه روزه و اعتکاف در مسجد الحرام باشد و هیچ مؤمنی نباشد که توان مدد و یاری رساندن به برادر مؤمنش را داشته باشد و بر او یاری رساند جز آن که خداوند او را در دنیا و آخرت یاری کند و هیچ مؤمنی نباشد که توان یاری رساندن به برادر مؤمنش را داشته باشد و او را بدون یاری رها کند جز آن که خداوند او را در دنیا و آخرت [به حال خود] رها می کند.

2. امام باقر(ع) در ذیل آیه شریفه (وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ منَ الرِّجالِ وَ النساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنک وَلِیا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْک نَصِیراً) (نساء/ 75) می فرماید: «مقصود از مستضعفانی که در تحت حکومت ظالمانند، ما هستیم» (عیاشی، 1380: 1/ 257). بر این اساس، امام حسین(ع) مصداق آیه شریفه است.

بنابراین حضرت رقیه(ع) و سایر کودکان و اهل بیت(ع) نیز براساس آموزه های دینی، به نوعی با حضور در واقعه کربلا و تحمل اسارت و بیان حقائق کربلا و افشاگری به حمایت و دفاع از مظلوم پرداختند.

حضرت رقیه(ع) وقتی در خرابه شام سر بریده پدر را دید، شروع به صحبت کرد و با سخنان حمایت گونه خود یزید را به خاطر شهادت امام حسین(ع) سرزنش نمود. حضرت رقیه(ع) در فرازهایی فرمود: «بابا! این زنان مصیبت زده را چه کسی حمایت خواهد کرد؟ بابا! این زن های غریب و اسیر به که پناه ببرند؟ بابا! چه کسی به این چشم های گریان ترحم می کند؟... بابا! کاش قبل از این نابینا شده بودم و تو را به این حال نمی دیدم. بابا! کاش مرده بودم و نمی دیدم که محاسن شریفت از خون سرت رنگین شده!» (حائری مازندرانی، 1391: 340).

حضرت رقیه(ع) با این سخنان آتشین و جانگداز خویش، بر همگان ثابت نمود که پدر بزرگوارش غریبانه و مظلومانه به شهادت رسیده است. او که کودکی خردسال، اما تربیت شده مکتب حسینی بود، با زبانی رسا به افشاگری واقعه کربلا و حمایت از امام حسین(ع) پرداخت که نتیجه آن رسوایی یزید شد و همگان با مرور خاطرات کربلا و عاشورا، به عزاداری و گریه و زاری در خرابه شام پرداختند. او با شهادت خود در شام، تا ابد این سؤالات را در اذهان عموم باقی گذاشت که با دیدن بارگاه آن حضرت از خود بپرسند: گناه این کودک چه بود که غریبانه در این جا جان داد؟ آیا کودک تحمل دیدن سر بریدۀ پدرش را داشت؟ چرا یزید و عبیدالله بن زیاد با فرزندان رسول خدا این گونه برخورد کردند؟

3-5. هدایت کننده و جذب قلوب

از دیگر ویژگی ها و جلوه های حضرت رقیه(ع) وسیله هدایت مردم و جذب قلوب مردم به اهل بیت(ع) است. این ویژگی از خصائص بزرگ اهل بیت(ع) به شمار می رود؛ چنان که پیامبر اکرم(ص) در روایتی، امام حسین(ع) را چراغ هدایت و کشتی نجات معرفی کرد و فرمود:

إنّ الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة. (بحرانی، 1413: 4/ 52)

کشتی نجات است، چون یکی از دو ثقلی است که پیامبر(ص) برای امت خود باقی گذاشت و فرمود:

مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی مثَلُ سفِینَةِ نوحٍ منْ رَکبهَا نجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا زُخَ فِی النَّارِ؛ (جمعی از نویسندگان، 1406: 57)

مَثَل اهل بیت من مانند کشتی نوح است؛ هر کس سوار آن شود نجات می یابد و هر کس از آن تخلف ورزد، داخل آتش جهنم می افتد.

بنابر روایت رسول خدا(ص) اهل بیت(ع) خصلت هدایتگری و جذب قلوب مردم را دارند. حضرت رقیه(ع) که علاقه شدیدی به امام حسین داشت و امام(ع) نیز او را بسیار دوست می داشت (حائری مازندرانی، 1391: 340) دارای این ویژگی و جلوه خاص است.

همچنین یکی دیگر از راه های هدایت و تسخیر قلوب مردم و کشاندن آنها به سوی اهل بیت(ع) تبیین و تبلیغ سخنان گهربار ائمه معصومین(ع) است. در اهمیت این موضوع، امام رضا(ع) در روایتی فرمود:

رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا فَقُلْتُ لَهُ وَ کیْفَ یُحْیِی أَمْرَکمْ قَالَ یَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ یُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا؛ (صدوق، 1378: 1/ 307)

رحمت الهی شامل حال آن کسان باد که امر ما را زنده می کنند. [راوی می گوید:] گفتم: چگونه امر شما را زنده کنند؟ فرمود: علوم ما را فرامی گیرند، آن گاه به مردم می آموزند؛ زیرا اگر مردم تعالیم والای ما را دریابند، راه ما را در پیش گیرند.

3-6. روش های کاربردی تبلیغی

3-6-1. فرصت شناسی

یکی از اصول و روش هایی که در سیره حضرت رقیه(ع) وجود دارد، روش فرصت شناسی است. این روش، یکی از روش های کاربردی و موثر در امر مقدس تبلیغ برای مبلغان به شمار می رود. لذا در تبلیغ، هدف عمده مُبلّغ نفوذ و تأثیر گذاری بر افکار، عواطف، تمایلات و در نهایت تغییر در اندیشه و رفتار مخاطبان است. البته برای تأثیرگذاری بر افکار و رفتار مخاطبان، قبل از هر اقدامی باید آنان را شناخت و نسبت به شناسایی عناصر و اجزای تشکیل دهنده رفتار اقدام کرد.

از وظایف مُبلغ در یک عملیات تبلیغی، شناخت آرمان ها، حساسیت ها، ارزش ها، خصوصیات روانی، نقاط قوت، نقاط ضعف، موقعیت و اوضاع اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مذهبی، و تفکرات مخاطبین است. مُبلغ با شناخت برخی مقدمات می تواند از فرصت ها و موقعیتی که در گذشته آنها را شناخته و ارزیابی کرده، در جهت اهداف تبلیغی خود به کار بندد.

یکی از جلوه های زیبای تبلیغی حضرت رقیه(ع)، معرفی روش فرصت شناسی برای تبلیغ نهضت حسینی و پیام های عاشورا بود. حضرت رقیه(ع) به اقتضای سن شریف از این روش به نحو احسن استفاده نمود که اوج آن در ماجرای خرابه شام رخ داد. وقتی یزید ظالمانه دستور داد سر مبارک امام حسین(ع) را برای دختر خردسالش آوردند، حضرت رقیه(ع) از این فرصت نهایت بهره را برد و به افشاگری چهره یزید و ظلم هایی که به اسرا وارد کرده بود، پرداخت و در این فرصت با طرح سؤال هایی از پدر و گفتن سختی ها، مظلومیت امام حسین(ع) و ظلم هایی که به امام(ع) روا داشته بودند را بیان نمود و چهره ظالمانه و منفور یزید را برملا ساخت (نک: حائری مازندرانی، 1391: 340). حتی حضرت رقیه(ع) با شهادت مظلومانه خود، این فرصت را برای حضرت زینب(ع) و اسرای شام مهیا ساخت تا آنان با سوگواری و عزاداری و گریه برای حضرت رقیه(ع)، بار دیگر حادثه کربلا زنده شد و به یاد امام حسین(ع) افتادند. همچنین یزید بعد از رسوا شدن، به اهل بیت(ع) اجازه داد برای امام حسین(ع) سوگواری کنند (حائری مازندرانی، 1391: 377).

3-6-2. همراهی

یکی دیگر از روش های مستفاد از سیره علمی و عملی حضرت رقیه(ع)، روش همراهی است. در این روش، کارشناسان تبلیغات، به ظاهر در بخشی از افکار و عقاید با مخاطبان خود همراه و همسو می گردند، به ناراحتی، شکایات و طرح موضوعات توسط آنان علاقه نشان می دهند و با اجرای برنامه های متنوع و تحریک زمینه های انفعالی ایشان در جلب توجه و جذب افکار عمومی می کوشند. مجریان پس از اقتدار و تسلّط کافی، در فرصتی مناسب با گفتن نکات مهم و حساب شده به مخاطبان، آنان را به سوی اهداف مورد نظر خود متمایل می کنند و افکار عقاید، احساسات و رفتارشان را تحت تأثیر قرار می دهند.

انعطاف پذیری، خویشتن داری و پرهیز از پرخاش، تسلیم احساسات نشدن، توان بهره برداری مناسب از فرصت های ایجاد شده از ارکان اصلی و اساسی این روش برای انتقال پیام و تأثیرگذاری عمیق بر گیرندگان و مخاطبین است (کرمی، 1385: 72).

این روش به زیبایی در شام توسط حضرت رقیه(ع) خودنمایی کرد. حضرت رقیه(ع) با روش همراهی، به زیبایی مصیبت های امام حسین(ع) در کربلا و کاراون اسرا را به تصویر کشاند. حضرت رقیه(ع) وقتی در خرابه شام سر مبارک پدر را دید، با همراهی کردن خود با امام حسین(ع) حادثه تلخ کربلا و اسارات را برای همگان بازگو کرد و نقاب از چهره واقعی یزید برداشت.

حضرت رقیه(ع) با سؤالاتی که از پدر پرسید، همگان را متوجه خطای بزرگ و محاسباتی عاملان شهادت امام حسین(ع) کرد تا دیگران بدانند امام حسین(ع) و یاران شهیدش مظلومانه و غریبانه و ظالمانه به شهادت رسیده اند. سپس با سخنان معرفتی خود ضربه نهایی و رسواکننده را به یزید وارد ساخته و فرمود:

بابا! بعد از تو کسی را نداریم. وای از تنهایی و غریبی! بابا! کاش من فدایت شده بودم. بابا! کاش قبل از این نابینا شده بودم و تو را به این حال نمی دیدم. بابا! کاش مرده بودم و نمی دیدم که محاسن شریفت از خون سرت رنگین شده. (حائری مازندرانی، 1391: 340-341)

حضرت رقیه(ع) در این روش، به وسیله همراهی با امام حسین(ع) ماهیت یزید را برملا ساخت و مصائب و یاد کربلا را زنده نگاه داشت.

4. جلوه های تربیتی

نهضت و قیام امام حسین(ع) پس از واقعه کربلا وارد مرحله حساس تاریخی شد و اهل بیت(ع) به اسارت برده شدند و از شهرهای کوفه و شام عبور کردند. اگر اسرا نقش خود را درست ایفا نمی کردند، نهضت امام حسین(ع) در تاریخ نابود می شد و مردم و آیندگان از اهداف و ماهیت نهضت حسینی آگاه نمی شدند؛ اما حضور پررنگ اسرا و اهل بیت(ع) به قیام حسینی، جانی تازه بخشید. یکی از زیبایی های کربلا و اسارت کاروان اهل بیت(ع) درخشندگی جلوه های تربیتی مکتب حسینی بود که هریک از اسرا بازیگر آن بودند. در این میان، حضرت رقیه(ع) با حضور خود در کربلا و شام نکات تربیتی را برای تاریخ به یادگار گذاشتند.

در این بخش درصدد آن هستیم به ابعاد تربیتی زندگانی حضرت رقیه(ع) اشاره کنیم.

4-1. معرفت و شناخت

یکی از جلوه های تربیتی حضرت رقیه(ع)، بُعد معرفتی ایشان است. این شناخت و معرفت، برگرفته از مکتب حسینی است. حضرت رقیه(ع) گرچه خردسال است، اما تربیت شده امام حسین(ع) است و معرفت و بینش عمیق دینی دارد.

در بخشی از زیارت نامه حضرت رقیه(ع) آمده است:

اَلسَّلامُ عَلَیْک یا بنْتَ الْحسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسلامُ علَیْک اَیتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک اَیَّتُهَا الرَّضیَّةُ الْمرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْک اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْک اَیَّتُهَا الزَّکیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ علَیْک اَیتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ؛ (تبریزی، بی تا: 26)

سلام بر تو ای دختر حسین شهید. دعا نثارت ای که هستی راستگو و حاضر در دینت. سلام بر تو ای که از راهت راضی بودی و خدا از مسیرت خشنود. در برابرت خاضعم ای پرهیزکار و پاکیزه تن و تحیت بر تو ای تزکیه شده برتر، تسلیم مقام توام، ای که بودی در مظالم و با ارزشت همه را تحمل کرده افشا نمودی.

در این فرازها، معرفت و شناخت حضرت رقیه(ع) در باب توحید و امام شناسی روشن است. ایشان با تعابیری، همچون صداقت در دین، خشنود بودن خدا از ایشان، حرکت در مسیر خداوند، پاکیزه، تسلیم در برابر خداوند، صبوری در راه دین و... توصیف شده است که بیانگر معرفت و شناخت حضرت رقیه(ع) در مدرسه و مکتب حسینی است.

فراز «اَلسَّلامُ عَلَیْک اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبهِیَّةُ»، سند مظلومیت حضرت رقیه(ع) به شمار می آید که از آن می توان به مظلومیت و حقیقت امام حسین(ع) و مظلومیت اسرای اهل بیت(ع) پی برد.

فراز «اَلسَّلامُ عَلَیْک اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشهیدَةِ»، بیانگر آن است که حضرت رقیه(ع) در خانواده ارزشی و محیطی سالم، رشد و پرورش یافته است که فضایل اخلاقی مانند صداقت، پاکیزه، تقوا، فاضله و... را فراگرفته است.

فرازهای «اَلسَّلامُ عَلَیْک اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْک اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْک اَیَّتُهَا الزَّکیَّةُ الْفاضِلَةُ» دلیلی محکم بر معرفت و شناخت بالای حضرت رقیه(ع) است که به چنان مقام و مرتبه ای رسیده است که با وجود سن کم، به جایگاه شهید دست یافته که خداوند از او راضی است.

حضرت رقیه(ع) چنان به مقام «راضی به رضای الهی» و «تسلیم در برابر خداوند» رسیده است که وقتی در خرابه شام سر مبارک پدر را می بیند، از وضع خود گله و شکایت نمی کند، بلکه با سخنان و طرح پرسش هایی از پدر مانند «بابا! سرت را چه کسی به خون خضاب کرد؟ بابا! چه کسی رگ های گلوی تو را برید؟ و...» (حائری مازندرانی، 1391: 340)، به تبیین و حقیقت واقعه کربلا می پردازد و قیام و نهضت حسینی را زنده نگاه می دارد. چنان که صالح بن حمید نقل می کند: بعضی از بزرگان می گویند، هنگامی که خیمه ها را آتش زدند و اهل بیت رو به فرار نهادند، دختری کوچک گوشۀ جامه اش آتش گرفته، سراسیمه می گریست و به اطراف می دوید و اشک می ریخت. مرا به حالت او رحم آمد. به نزد او تاختم تا آتش جامه اش را فرونشانم. همین که صدای سم اسب من را شنید اضطرابش بیشتر شد. گفتم: ای دختر! قصد آزارت ندارم. به ناچار با ترس ایستاد. از اسب پیاده شدم و آتش جامه اش را خاموش نمودم و او را دلداری دادم. فرمود: ای مرد! لب هایم از شدت عطش کبود شده، یک جرعه آب به من بده. از شنیدن کلام رقّتی تمام به من دست داد و ظرفی پر از آب به او دادم. آب را گرفت و آهی کشید و آهسته رو به راه نهاد. پرسیدم: عزم کجا داری؟ فرمود: خواهر کوچک تری دارم که از من تشنه تر است. گفتم: نترس، زمان منع آب گذشت، شما بنوشید.

گفت: ای مرد! بابایم حسین(ع) تشنه بود، آیا آبش دادند یا نه؟!

گفتم: ای دختر! نه و الله، تا دم آخر می فرمود: جرعه ای آب به من بدهید، ولی کسی او را آبش نداد، بلکه جوابش را هم ندادند.

وقتی که آن دختر این سخن را شنید، آب را نیاشامید (تبریزی؛ بی تا: 276).

این روایت نشانگر معرفت دختر سه ساله به امام خویش است.

همچنین حضرت رقیه(ع) با طرح سؤال هایی مانند: «بابا! این زنان مصیبت زده را چه کسی حمایت خواهد کرد؟ بابا! این زن های غریب و اسیر به که پناه ببرند؟ بابا! چه کسی به این چشم های ترحم می کند؟ بابا! چه کسی از زن های غریب تفقد می کند؟ بابا! این زن های پریشان حال به چه کسی رو کنند؟» (همو)، به مصیبت و رنج کاروان اسرا و وضعیت اسف ناک خرابه شام و اسارت اشاره می کند.

یا پرسش هایی مانند «بابا! کاش من فدایت شده بودم. بابا! کاش قبل از این نابینا شده بودم و تو را به این حال نمی دیدم. بابا! کاش مرده بودم و نمی دیدم که محاسن شریفت از خون سرت رنگین شده.» (حائری مازندرانی: 340 -341)، اوج معرفت و شناخت حضرت رقیه(ع) را می رساند که دوست داشت به مقام شهید و جانبازی در راه امام حسین(ع) دست پیدا کند، که البته با معرفت الهی خویش به آن دست یافت. حتی چنان معرفتی پیدا کرد که با شهادت خویش، بستری مناسب برای زنده نگه داشتن امام حسین(ع) و شهدای کربلا آماده کرد (نک: همو: 341)

4-2. صبر و استقامت

از دیگر جلوهای تربیتی حضرت رقیه(ع)، صبر و استقامت است. این ویژگی برگرفته از آموزه های قرآنی و مکتب حسینی است.

خداوند در قرآن کریم می فرماید:

(إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتی کنتُم توعَدونَ)؛ (فصلت/ 30)

به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می شوند که: نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است.

از این رو در مکتب امام حسین(ع) و کاروان اسرا، یکی از معارف مهم حسینی و زیبایی های عاشورا، درس صبر و استقامت است. حوادث و صحنه های عاشورا از ابتدا تا پایان اسارت پر از لحظات مهم و سختی است که جز با پایمردی، صبر و استقامت، نمی توان بر آن پیروز شد.

به طور مثال، زمانی که امام حسین(ع) در لحظات آخر عمر شریف خویش، حال ایشان به شدت دگرگون شد، صورت خود را به جانب آسمان بلند کرد و فرمود:

صَبْراً عَلی قَضائِک یا رَب لا إِله سِواک، یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ، مالِی رَبٌّ سِواک، وَ لا مَعْبُودٌ غَیْرُک، صَبْراً عَلی حُکمِک یا غِیاثَ مَنْ لا غیاثَ لَه، یا دائِماً لا نَفادَ لَهُ، یا مُحْیِی الْمَوْتی؛ (مقرم، 1386: 275)

خدایا بر حکم تو صبر می کنم. هیچ معبودی جز تو نیست ای فریادرس بیچارگان. بر حکم تو شکیبایی می ورزم ای فریادرس کسی که فریادرس ندارد! ای همیشه زوال ناپذیر! ای زنده کننده مرده ها!

صبر و استقامت یکی از آموزه های مکتب حسینی است که در حضرت رقیه(ع) و شهدای کربلا و کاروان اسرا متبلور گشت؛ چنان که امام حسین(ع) به یاران شهیدش فرمود:

صبرا بنی الکرامِ! فما المَوتُ إلاّ قَنطَرَةٌ تَعبُرُ بِکم عَنِ البُؤسِ و الضَّرّاءِ إلَی الجِنانِ الواسِعَةِ و النَّعیمِ الدّائمَةِ، فأیُّکم یکرَهُ أن یَنتَقِلَ مِن سِجنٍ إلی قَصرٍ؟!؛ (صدوق، 1403/ 289؛ مجلسی، 1403: 6/ 154)

صبور باشید، ای بزرگ زادگان؛ زیرا مرگ جز پلی که شما را از رنج و بدبختی به سوی بهشت های پر گستره و نعمت جاویدان عبور می دهد، نیست. کدام یک از شما خوش ندارد که از زندانی به قصری برده شود؟!

حضرت رقیه(ع) نیز تربیت یافته مکتب حسینی است که با وجود سن کم توانست با صبر و استقامت صحنه های مصیبت بار کربلا و لحظات سخت اسارت و رنج های شام را تحمل کند. البته صبر و استقامت، به معنای پشتکار، تلاش و ایستادگی در مقابل مشکلات و سختی هاست.

در فرازی از زیارتنامه حضرت رقیه(ع) آمده است:

اَلسَّلامُ عَلَیْک اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ؛

سلام بر تو، ای که در مظالم بودی و با ارزشت همه را تحمل کرده افشا نمودی.

از این فراز مشخص می شود حضرت رقیه(ع) با رمز صبر و استقامت توانست مصائب و مشکلات و رنج واقعه تلخ و اسارت را تحمل کند. البته برای درک بهتر موضوع لازم است فضای سخت خرابه شام ترسیم گردد. به طور مثال، شیخ صدوق می نویسد:

إِنَّ یَزِیدَ لَعَنَهُ اللَّهُ أَمَرَ بِنِسَاءِ الْحسین(ع) فحُبِسْنَ معَ عَلِیِّ بْنِ الْحسین(ع) فِی محْبِسٍ لَا یکنُّهُمْ مِنْ حرٍّ وَ لَا قرٍّ حتَّی تَقَشَّرَتْ وُجُوهُهُم؛ (صدوق، 1376: 167-168)

یزید دستور داد اهل بیت امام حسین(ع) را به همراه امام سجاد(ع) در خرابه ای زندانی کنند. آنها در آن جا نه از گرما در امان بودند و نه از سرما؛ به گونه ای که بر اثر نامناسب بودن آن محل و گرما و سرمای هوا، صورت های شان پوست انداخته بود.

حتی گفته شده است، آن جا خانه خرابه ای بوده، به طوری که بیم آن می رفت سقف آن بر سرشان خراب شود (تبریزی، بی تا: 294).

با توجه به این روایت، زندگی در آن شرایط سخت روشن می گردد. تنها با صبر و استقامت می توان در برابر این آزمایش و صحنه های سخت و مصیبت سربلند و پیروز خارج شد.

4-3. پایبندی به اصول

یکی دیگر از جلوه های زیبای تربیتی کربلا و حضرت رقیه(ع) در مدرسه و مکتب حسینی، پایبندی به اصول است؛ یعنی تحت هر شرایطی نسبت به ارزش های خوب اخلاقی و اصول دینی باید پایبند بود و دست از ارزش ها نکشید. حضرت رقیه(ع) با وجود شهادت امام حسین(ع)، برداران، بنی هاشم و مصیبت عطش و تحمل اسارت در کوفه و شام، اما همانند برادر بزرگوارش امام سجاد(ع) و عمه بزرگوار، حضرت زینب کبری(ع)، هرگز از اصول اخلاقی و دینی دست نکشید حتی دست نیاز به سوی دشمن دراز نکرد و با عزت حسینی و عفت زینبی، پایبند بودن به ارزش های اخلاقی و اصول دینی را به همگان آموخت.

مدرسه و مکتب حسینی مملو از درس ها و عبرت ها، از جمله پایبندی به اصول است. از جمله این که:

1. امام حسین(ع) در روز عاشورا، در میدان جنگ تا متوجه وقت شرعی نماز ظهر می شود، از ادامه جنگ دست می کشد و به اقامه نماز می ایستد، در حالی که دشمن مانع نماز خواندن امام(ع) می شد؛ اما عمر بن ابی قرطه انصاری با سپر قرار دادن خود، در راه اقامه نماز به شهادت رسید. او با همه وجود تیرها را به جان می خرید و فداکاری می کرد و اجازه نمی داد دشمن، سالارش حسین(ع) را هدف گیرد و همچنان دلیرانه پیکار کرد تا پیکرش از زخم ها پوشیده شد و غرق در خون گردید. او از امام حسین(ع) پرسید: «أوفیت؟؛ آیا رسم وفاداری را بجا آوردم؟». امام(ع) فرمود: «نعم، أنت امامی فی الجنة، فأقرئ رسول اللَّه(ص) السلام و اعلمه أنّی فی الاثر؛ آری، نیکو فداکاری کردی. تو پیش از من به بهشت پرطراوت و زیبا می رسی؛ پس سلام مرا به پیامبر خدا برسان و به آن حضرت بگو که من نیز به زودی خواهم آمد» و آن گاه جان را در بستر شهادت، به جان آفرین تسلیم کرد (ابن نما حلی، 1380: 222).

2. از فاطمه صغرا(ع) روایت شده است که فرمود: در جلوی خیمه ایستاده بودم و به کشته ها نظاره می کردم و در این اندیشه بودم که حال بر سر ما چه خواهد آمد؟ ناگاه متوجه شدم که مردی سوار بر اسب، زنان را با نیزه اش تعقیب می کند و زنان در حالی که لباس ها و زینت هایشان به غارت رفته به یکدیگر پناه می برند و فریاد بر می آورند:

واجَدّاه وا أَبَتاه، وا علِیّاه، واقلَّةَ ناصِراه واحسَناه، أَما مِنْ مُجیر یُجیرُنا، أَما مِنْ زائِد یَذُودُ عنَّا.

تا آن که آن مرد متوجه من شد و با نیزه به سویم حمله کرد. من به صورت بر زمین افتادم، گوش هایم را درید و گوشواره از گوشم خارج کرد و مقنعه از سرم ربود. خون از گوش ها بر گونه هایم جاری بود. با سر برهنه بی هوش بر زمین افتادم، چون به هوش آمدم، دیدم عمه ام در کنارم نشسته، گریه می کند.

گفتم: «یا عَمَّتاه! هَلْ منْ خرْقَة أَستُرُ بِها رَأْسِی؛ عمّه جانم! آیا پارچه ای هست که سرم را با آن بپوشانم؟» عمه ام فرمود: «یا بِنْتاه! وَ عَمَّتُک مثْلُک؛ دخترم! عمّه ات نیز مانند تو است.»

نگاه کردم، دیدم عمه ام نیز سربرهنه است و تمام بدنش بر اثر ضربات دشمن سیاه شده است (نک: مجلسی، 1403: 45/ 60؛ جزائری، 1427: 1/ 233؛ بحرانی اصفهانی، 1413: 17/ 305).

به رغم این مصیبت عظیم، اهل حرم همواره سعی می کردند در هر شرایطی به اصول دینی و ارزش های اخلاقی پایبند باشند، در حالی که در آن لحظات سخت، دختر امام حسین(ع) به عمه اش فرمود: «یا عَمَّتاه! هَلْ مِنْ خِرْقَةٍ أَسْتُرُ بِها رَأْسِی؛ عمّه جانم! آیا پارچه ای هست که سرم را با آن بپوشانم؟» این بزرگ ترین درسی است که اهل بیت(ع) می توانند به زنان و دختران مسلمان بدهند که حفظ عفاف و حجاب یک دستور قرآنی (نک: نور/ 31؛ احزاب/ 59) و دینی است که در سیره اهل بیت(ع) به آن توصیه اکید شده است و نباید به بهانه های واهی و پوچ از آن دست کشید.

3. حضرت زینب(ع) وقتی به همراه کاروان اسرا وارد شام شدند و به کاخ یزید آمدند، در اولین خطبه ای که در مقابل یزید ملعون خواند، این گونه فرمود:

أَ مِنَ الْعَدْلِ یَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِیرُک حَرَائِرَک وَ إِمَاءَک وَ سوْقُک بنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَایَا قَدْ هَتَکتَ سُتُورَهُنَ وَ أَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ؛ (نک: ابن نما حلی، 1380: 37؛ حسینی موسوی، 1418: 2/ 388؛ مجلسی، 1403: 45/ 134)

ای پسر آزاد شدگان! آیا از عدالت توست که زنان و کنیزان خود را پشت پرده جای دهی و دختران پیامبر خدا(ص) را به اسیری ببری و سوق دهی؟ تو چادرهای ایشان را برداشتی و صورت های آنان را باز نمودی.

در این فراز از خطبه، حضرت زینب کبری(ع) به اهمیت مسائل شرعی در زمینه رعایت عفاف و حجاب حتی در آن لحظات سخت تأکید می کند.

4. بانوان حرم امام حسین (ع)، حضرت زینب، حضرت ام کلثوم، حضرت سکینه و حضرت رقیه(ع) در بین آن اسیران، در خرابه بی سایبان شام بودند تا آن که پوست صورت های شان ترک برداشت. آنها در تمام طول روز و شب مشغول عزاداری و گریه بر امام حسین(ع) و دیگر شهیدان بودند (نک: مفید، 1413: 2/ 122؛ تبریزی، بی تا: 276).

بنابراین یکی از جلوه های تربیتی حضرت رقیه(ع) و مدرسه حسینی، پایبندی به اصول بود که این ارزش در سایۀ استقامت و ولایتمداری محقق می شود؛ چنان که از امام رضا(ع) از تفسیر استقامت در آیه شریفه (إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّه ثمَّ اسْتَقامُوا) (فصلت/ 30) پرسیدند. امام(ع) فرمود: «هی و اللَّه ما أنتم علیه؛ استقامت همان روش ولایتی است که شما دارید» (فیض کاشانی، 1415: 4/ 359؛ بحرانی، 1374: 4/ 789). از این رو پذیرش رهبری ائمه اهل بیت(ع) ضامن بقای خط توحید و روش اصیل اسلام و ادامه عمل صالح است (مکارم شیرازی، 1374: 20/ 271).

4-4. گذشت و ایثار

درس گذشت و ایثار یکی از جلوه های زیبای تربیتی حضرت رقیه(ع) بود؛ درسی که این کودک بامعرفت امام حسین(ع) بر همگان آموخت. ایشان در خرابه شام وقتی پذیرای پدرش شد و شروع با سخن کرد، از مشکلات و سختی ها خود کلامی به میان نیاورد؛ بلکه مشکلات و سختی ها و مصائب کاروان اسرا گفت تا ماهیت قیام کربلا زنده بماند. ایشان از خود گذشت تا به خدا برسد و در جوار امام حسین(ع) آرام بگیرد و از رنج و مصیبت ها رهایی یابد.

درس گذشت و ایثار را باید از عباس(ع)، علمدار امام حسین(ع) آموخت؛ آن هنگام که شمر، برای عباس(ع) و برادرانش امان نامه آورد، با ایثار و گذشت، جان برادر را بر خود مقدم داشت و حاضر به ترک امام حسین(ع) نشد (نک: مقرم، 1386: 208-209)؛ یا وقتی با لب تشنه به آب رسید، اما به یاد تشنگی برادرش امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) افتاد؛ آب را ریخت و مشک را پر از آب کرد و به دوش راست انداخت و روبه خیمه ها کرد. راه را بر او بستند (قمی، 1379: 424) و او را ناجوانمردانه به شهادت رساندند، در حالی که عطشان بود، اما ایثار و گذشت اجازه سیراب شدن را به او نداد.

درس گذشت و ایثار را باید از کودکان مظلوم و غریب و عطشان امام حسین(ع) فراگرفت. عصر عاشورا، دو طفل صغیر از اهل بیت(ع) از ترس و وحشت و عطش بی حد جان دادند. زینب(ع) در شب یازدهم به جمع آوری دختران و کودکان اهل بیت(ع) پرداخت؛ دید دو نفر از کودکان برادرش نیستند. پس از آن که برای پیدا کردن آنها به جست وجو پرداخت، دید هر دو دست به گردن یکدیگر انداخته و خوابیده اند. همین که خواست آنان را بیدار کند، دید از شدت عطش از دنیا رفته اند.

وقتی مأموران از این جریان آگاهی یافتند، خبر را به ابن سعد گزارش دادند. او اجازه داد برای کودکان آب بیاورند. وقتی برایشان آب آوردند، تمام آنان روی از آب برگرداندند و گفتند: «کیف نشرب و قد قتل ابن رسول الله عطشانا؛ چگونه آب بیاشامیم با این که فرزند رسول خدا(ص) را با لب تشنه شهید کردند؟» (حائری مازندرانی، 1391: 166).

4-5. سبک زندگی اسلامی

یکی از جلوه های مهم تربیتی حضرت رقیه(ع) توجه به سبک زندگی اسلامی است. با نگاهی گذرا به سیره و تاریخ زندگانی حضرت رقیه(ع) می توان چند نکته تربیتی درباره سبک زندگی اسلامی برداشت کرد که برای همگان قابل استفاده است. از این رو ائمه معصومین(ع) یک الگوی خوب و ارزشی در زمینه سبک زندگی اسلامی هستند.

اما به برخی از جلوه های تربیتی حضرت رقیه(ع) در سبک زندگی اسلامی اشاره می گردد:

4-5-1. ازدواج

حضرت رقیه(ع) از والدینی خوب متولد شد و در خانواده ای اسلامی و مدرسه حسینی رشد پیدا کرد و جاودانه شد. بنابراین اولین نکته تربیتی در سبک زندگی اسلامی، توجه به امر مقدس ازدواج و تشکیل خانواده با ملاک و معیار آموزه های دینی است. اگر ازدواج افراد بر اساس معیار درست نباشد، نمی توان به طور قاطع در تربیت خانواده و فرزندان موفق بود؛ زیرا چارچوب تربیت از بنیان، خراب و اشتباه است.

اکنون این سؤال مطرح می شود که ملاک و معیار ازدواج در اسلام چیست؟ در پاسخ می توان اظهار داشت، قرآن کریم و روایات به این موضوع اشاره نموده و ملاک هایی از جمله ایمان و دین داری (نک: بقره/ 221؛ کلینی، 1429: 10/ 593)، اخلاق (نک: نساء/ 19؛ حر عاملی، 1409: 20/ 76)، هم کفو بودن (نک: نور/ 26؛ کلینی، 1429: 10 / 631)، شرافت و اصالت خانوادگی (نک: کلینی، 1429: 10/ 592)، عقل (نک: حر عاملی، 1409: 10/ 650) برشمرده اند. البته به برخی دیگر از ملاک ها و معیارها، مانند جمال و زیبایی، سواد و دانش، مال و ثروت، تناسب در سن، سلامت جسم و سلامت از آلودگی و اعتیاد نیز باید توجه کرد.

بنابراین مرحله و گام اول در سبک زندگی اسلامی ازدواج و تشکیل خانواده بر اساس مدل ها و الگوهای آموزه های دینی است. در این صورت خانواده ای موفق تشکیل خواهند یافت.

4-5-2. انتخاب نام نیک

از جمله سنت های حسنه در سبک زندگی اسلامی، انتخاب نام نیک و شایسته است. امام حسین(ع) نام رقیه را برای فرزندش انتخاب می کند، گرچه برخی قائلند نام اصلی رقیه، فاطمه بوده و رقیه لقب ایشان بوده است؛ زیرا نام رقیه در شمار دختران امام حسین(ع) کمتر به چشم می خورد و به اذعان برخی منابع، احتمال این که ایشان همان فاطمه بنت الحسین(ع) باشد، وجود دارد (نظری منفرد، 1379/ 518). البته بعضی از فرزندان امام حسین(ع) دو اسم داشته اند و امکان تشابه اسمی نیز در فرزندان ایشان وجود دارد؛ چنان که نقل شده است:

در میان کودکان امام حسین(ع) دختر کوچکی به نام فاطمه بود و چون امام حسین(ع) مادر بزرگوارش را بسیار دوست می داشت، هر فرزند دختری که خدا به ایشان می داد، نامش را فاطمه می گذاشت؛ همان گونه که هرچه پسر داشت، به احترام پدرش امام علی(ع) او را علی می نامید. گفتنی است سیره دیگر امامان نیز در نام گذاری فرزندانشان چنین بوده است. (تبریزی، بی تا: 142)

بنابراین آنچه در سیره ائمه معصومین(ع) و نام زیبای حضرت رقیه(ع) وجود دارد، آن است که یکی از وظایف تربیتی والدین، انتخاب نام نیک و شایسته برای فرزندان است:

حَقُ الْوَلَدِ عَلَی الْوَالِدِ أَنْ یُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ یُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ یُعَلِّمَهُ الْقُرْآن؛ (شریف الرضی، 1379: 725، ح 399)

حق فرزند بر پدر، آن که نام نیکو بر فرزند نهد، خوب تربیتش کند، و او را قرآن بیاموزد.

انتخاب نام خوب در شکل گیری شخصیت او در بزرگسالی، می تواند نقش داشته باشد؛ اما الفاظ و اسامی نیکو به تنهایی نمی توانند آدمی را به سعادت برساند، بلکه مقصود از روایات این است که نام های نیکو زمینه روانی و تلقینات روحی و اجتماعی مثبتی فراهم می کنند که اگر شخص صاحب نام در افق آن قرار گیرد و به اخلاق والای پیامبر اکرم(ص) و سیره اهل بیت(ع) آراسته گردد، به حقیقت پیوسته و راه بهشت را به روی شخص می گشاید (مروجی طبسی، 1388/ 39).

4-5-3. تربیت فرزند

یکی از مولفه های مهم در سبک زندگی، توجه به تربیت فرزند است. این موضوع با توجه به جلوه های تربیتی حضرت رقیه(ع) از دو جنبه قابل بررسی است:

الف) اهمیت تربیت فرزند

حضرت رقیه(ع) در خانواده ای پرورش یافت که والدین به کسب فضایل اخلاقی و رشد معنوی یعنی تربیت فرزند توجه داشته اند. لذا آن حضرت(ع) در سایه تربیت دینی به مقام و مرتبه معنوی و معرفت بالا دست پیدا کرد و یکی از بهترین الگوها در امر تربیت فرزند است.

در آموزه های دینی به تربیت فرزند بسیار اهمیت داده شده است؛ زیرا تشکیل خانواده، فقط به فرزندآوری نیست، بلکه والدین در امر تربیت فرزند مسئول هستند؛ چرا که فرزند با تربیت صحیح و درست، راه سعادت و نجات را پیدا کرده و از انحرافات اخلاقی محفوظ می ماند. همچنین نتیجه و ثمره تربیت فرزند به والدین برمی گردد. در روایات نیز یکی از مصادیق باقیات صالحات، فرزند صالح است؛ چنان که پیامبر اکرم(ص) در روایتی فرمودند:

إِذَا مَاتَ الْإِنْسَانُ انْقَطَعَ عَمَلُهُ إِلَّا مِنْ ثَلَاثٍ عِلْمٍ یُنْتَفَعُ بِهِ أَوْ صَدَقَةٍ تَجْرِی لَهُ أَوْ وَلَدٍ صَالِحٍ یَدْعُو لَهُ؛ (فتال نیشابوری، 1375: 1/ 11)

هرگاه انسان بمیرد، عملش هم قطع می شود، مگر از سه راه: صدقه جاریه، یا عملی که از آن سود می برند، یا فرزند شایسته ای که برای او دعا می کند.

بنابراین حضرت رقیه(ع) فرزندی صالح و تربیت شده از خانواده و پدری صالح بوده است.

ب) لزوم تربیت فرزند از کودکی

یکی از نکات درس آموز تربیتی حضرت رقیه(ع) آن است که ایشان در سنین کودکی تربیت یافته مدرسه حسینی است. از این رو والدین باید به امر مقدس تربیت فرزند از سنین کودکی توجه داشته باشند؛ زیرا شخصیت و رفتار فرزند، از همان سنین کودکی شکل می گیرد. بدین جهت لازم است نکات تربیتی به تدریج از همان سنین پایین به کودک آموزش داده شود.

در آموزه های دینی نیز به این نکته تربیتی توجه شده است. به طور مثال، حضرت علی(ع) در نامه خویش به امام حسن(ع) می فرماید:

إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کالْأَرْضِ الْخَالِیَةِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا منْ شیْ ءٍ قبِلَتْهُ فَبَادَرْتُک بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ یَقْسُوَ قَلْبُک وَ یَشْتَغِلَ لُبُّک؛ (ابن شعبه حرانی، 1404 / 70)

قلب کودک همانند زمینِ کاشته نشده، آمادۀ پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود. از این رو در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن که دل تو سخت شود و اندیشه ات به چیز دیگری مشغول گردد.

دلیل این مطلب آن است، تعلیماتی که در کودکی (و جوانی) داده می شود همچون نقشی است که بر سنگ بزنند؛ نقشی ثابت، عمیق و پایدار؛ اما در مقابل، فراگیری در بزرگسالی همچون نقشی است که بر آب زنند، (نقشی گذرا و ناپایدار. (ابن أبی الحدید، 1404: 16/ 67).

4-5-4. محبت به فرزند

یکی دیگر از جلوه های تربیتی حضرت رقیه(ع) و تاریخ زندگانی ایشان در سبک زندگی اسلامی آن است که والدین باید نسبت به فرزند محبت کنند و به عاطفه کودکان توجه کنند؛ چنان که در روایات آمده است امام حسین(ع) دارای دخترکی خردسال [به نام رقیه] بود که او را بسیار دوست می داشت. او نیز علاقه شدیدی به پدر داشت (حائری مازندرانی، 1391: 340).

در سبک زندگی اسلامی و در آموزه های دینی، اظهار محبت و علاقه به فرزند می تواند در رشد اخلاقی و تربیتی فرزند مؤثر باشد. پیامبراکرم(ص) در اهمیت محبت به فرزندان فرمود:

أَحبُّوا الصبْیَانَ وَ ارْحمُوهُمْ، وَ إِذَا وَعَدْتُمُوهُمْ شَیْئاً، فَفُوا لَهُمْ؛ فَإِنَّهُمْ لَایَرَوْنَ إِلَّا أَنکمْ ترْزُقُونَهُمْ؛ (کلینی، 1429: 11/ 449)

به بچه ها محبت کنید و بر آنان ترحّم نمایید و هر گاه به آنان وعده ای دادید، بدان وفا کنید؛ چون اینان شما را روزی رسان خویش می دانند.

در بحث محبت به فرزند روایات بسیاری وجود دارد - که یک مورد آن گذشت - که بیانگر اهمیت موضوع است؛ اما در این بحث سه نکته مهم وجود دارد:

الف) نتیجه معنوی محبت

در روایات اسلامی بر ضرورت محبت به فرزندان توصیه شده است که این در رشد تربیتی، خودباوری و شکل گیری فرزند نقش مهمی دارد. اما از سوی دیگر خداوند پاداش محبت به فرزند را ضایع نمی سازد.

امام صادق(ع) فرمود:

إِن اللَّهَ لَیَرْحَمُ الْعبْدَ لِشدَّةِ حُبِّهِ لِوُلْدِهِ؛ (کلینی، 1429: 11/ 449؛ حر عاملی، 1409: 21/ 483)

همانا پروردگار بنده اش را به دلیل زیادی مهرورزی نسبت به کودک خود می بخشاید.

در روایتی نبوی آمده است:

مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ کتَبَ اللَّه لَه حَسَنَةً وَ منْ فرَّحَهُ فرَّحَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛ (فیض کاشانی، 1406: 23/ 1387)

هر کس فرزند خود را ببوسد خدا بر او پاداشی می نویسد و هر کس فرزندش را خوشحال کند، خدا او را در روز رستاخیز شاد می گرداند.

ب) توجه بیشتر به دختر

امام حسین(ع) دختر خود حضرت رقیه(ع) را بسیار دوست می داشت (حائری مازندرانی، 1391: 340). این توجه و محبت بیشتر به فرزند دختر، یک ارزش معنوی برای دختران به شمار می آید. اگرچه اسلام میان فرزند دختر و پسر فرقی قائل نیست، اما در دوره جاهلیت یک تفکر غلط و نابجا نسبت به فرزند دختر وجود داشت. از این رو خداوند در قرآن کریم این تفکر را مذمت نموده است (نک: نحل/ 58 - 59). البته تحقیر و در هم شکستن شخصیت زن، تنها در میان عرب جاهلی نبود، بلکه در میان اقوام دیگر و حتی شاید متمدن ترین ملل آن زمان نیز، زن شخصیتی ناچیز داشت و غالباً با او به صورت یک کالا و نه یک انسان رفتار می شد، ولی مسلماً عرب جاهلی این تحقیر را در اَشکال زننده تر و وحشتناک تری انجام می داد. ولی اسلام ظهور کرد و با این خرافه در ابعاد مختلفش سرسختانه جنگید، مخصوصاً تولد دختر را که ننگ می دانستند در احادیث اسلامی به عنوان گشوده شدن ناودانی از رحمت خدا به خانواده معرفی کرد. خود پیامبر(ص) آن قدر به دخترش فاطمه(ع) احترام می گذاشت که مردم تعجب می کردند. آن حضرت با تمام مقامی که داشت، دست دخترش را می بوسید و به هنگام بازگشت از سفر، با نخستین کسی که دیدار می کرد، دخترش فاطمه(ع) بود. به عکس، هنگامی که می خواست به سفر برود، به آخرین خانه ای که برای خداحافظی می رفت، خانه فاطمه(ع) بود (مکارم شیرازی، 1374: 11/ 274- 275).

پیامبراکرم(ص) نیز در روایتی، برای دختران صفات خوب و نیک را برمی شمرد که برای دختر یک ارزش است:

نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَنَاتُ مُلْطِفَاتٌ ، مُجَهِّزَاتٌ ، مُونِسَاتٌ، مُبَارَکاتٌ، مُفَلِّیَاتٌ؛ (کلینی، 1429: 11/ 336)

دختران، چه فرزندان خوبی هستند؛ مهربان، با جهاز، اهل انس و الفت، با برکت و با نظافت اند.

از این رو در آموزه های دینی، روایات بسیاری در اهمیت و ارزش دختر در اسلام وارد شده است که در این نوشتار نمی گنجد. اما هدف امام حسین(ع) و سبک زندگی اسلامی، آن است که دختر در اسلام ارزش و جایگاه خوب و والایی دارد.

ج) رعایت حدود محبت

اسلام در اهمیت محبت به فرزند بسیار سخن گفته است؛ اما نباید در آن افراط و تفریط داشت، بلکه باید اعتدال داشت و از محبت کردن، تشویق و تنبیه درست استفاده کرد؛ زیرا محبت، تشویق و تنبیه، ابزارهای لازم برای تربیت فرزندان به شمار می آیند. از این رو اگر از این ابزار درست استفاده نشود، تربیت فرزند اصولی نخواهد بود. در روایات نیز بیان شده است که دوست داشتن خانواده و محبت به آنان باید حد و اندازه داشته باشد. پیامبر اکرم(ص) می فرماید:

یَابنَ مَسعودٍ ! إیّاک أن تَدَعَ طاعَةَ اللّهِ وتَقصِدَ مَعصِیَتَهُ شَفَقَةً عَلی أهلِک، لِأَنَّ اللّه تَعالی یَقولُ: (یَأَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکمْ وَ اخْشَوْاْ یَوْمًا لَا یَجْزِی وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ وَ لَا مَوْلُودٌ هوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شیْئا) (لقمان:33)؛ (محمدی ری شهری، 1391: 3/ 435)

ای پسر مسعود! مبادا دلسوزی برای خانواده ات، باعث شود که طاعت خدا را وا نهی و نافرمانی اش را در پیش گیری؛ زیرا خداوند متعال می فرماید: «ای مردم! از پروردگارتان پروا بدارید، و بترسید از روزی که هیچ پدری، به کار فرزندش نمی آید، و هیچ فرزندی نیز به کار پدرش نخواهد آمد.

البته باید توجّه داشت که افراط در محبّت خانوادگی، به گونه ای که موجب غفلت از خداوند متعال و ارزش های اسلامی و انسانی شود، به شدّت نکوهیده است. از این رو قلمرو دوستی و اظهار محبّت نسبت به خانواده، محدود به مقرّرات اسلامی است.

امام باقر(ع) نیز فرمود:

شَرُّ الابَاءِ مَن دَعَاهُ البِرُّ اِلَی الاِفرَاطِ وَ شَرُّ الاَبنَاءِ مَن دَعَاه التَّقصِیرِ اِلَی العُقُوقِ؛ (همو)

بدترین پدران کسی است که [در نیکی از حد اعتدال خارج شود و] به زیاده روی بگراید و بدترین فرزندان فرزندی است که در اثر کوتاهی پدر و مادر [در انجام وظیفه، کاری کند که] به عاق والدین دچار شود.

بنابراین در اسلام درباره محبت کردن به زن و فرزند، توصیه و تأکید نموده است، اما نباید از حدود و اعتدال خارج شود.

4-5-5. محیط زندگی

از دیگر جلوه های تربیتی حضرت رقیه(ع) در سبک زندگی آن است که محیط، اطرافیان و دوستان در تربیت افراد رابطه مستقیم دارند؛ چنان که حضرت رقیه(ع) در محیطی تربیت و پرورش یافته است که امام حسین، امام سجاد، حضرت زینب، حضرت ام کلثوم، حضرت عباس، حضرت علی اکبر، حضرت امام محمدباقر(ع) و... وجود داشته اند. بنابراین والدین نسبت به محیط کودکان و هم بازی آنان نباید بی تفاوت باشند.

بنابر نص صریح قرآن، محیط زندگی (شامل دوست و...) در تربیت و هدایت و شکل گیری شخصیت افراد رابطه دارد (نک: فرقان: 27 - 29). این تأثیرپذیری تا آن حد است که حضرت علی(ع) می فرماید:

فَمَنِ اشْتَبَهَ عَلَیْکمْ أَمْرُهُ وَ لَمْ تَعْرِفُوا دِینَهُ فَانْظُرُوا إِلَی خلَطَائِهِ فَإِنْ کانُوا أَهْلَ دِینِ اللَّهِ فَهُوَ عَلَی دِینِ اللَّهِ وَ إِنْ کانُوا عَلَی غَیْرِ دِینِ اللَّهِ فَلَا حَظَّ لَه منْ دِینِ اللَّهِ؛ (مجلسی، 1403: 71/ 197)

هر گاه وضع کسی بر شما مشتبه شد و دین او را نشناختید به دوستانش نظر کنید؛ اگر اهل دین و آیین خدا باشند او نیز پیرو آیین خداست، و اگر بر آیین خدا نباشند او نیز بهره ای از آیین حق ندارد.

بنابراین باتوجه به سیره زندگانی حضرت رقیه(ع) و آیه شریفه و روایاتی که در این باب وجود دارد، روشن می شود که بدون شک، عامل سازنده شخصیت انسان - بعد از اراده و خواست و تصمیم او - امور مختلفی است که از اهم آنها همنشین و دوست و معاشر است؛ چرا که انسان خواه و ناخواه تأثیر پذیر است و بخش مهمی از افکار و صفات اخلاقی خود را از طریق دوستانش می گیرد. این حقیقت هم از نظر علمی و هم از طریق تجربه و مشاهدات حسی به ثبوت رسیده است (مکارم شیرازی، 1374: 15/ 72-73). همچنین والدین به طور درست و شایسته بر رفتار فرزندان به ویژه درباره دوستانشان نظارت داشته باشند، حتی در روایتی از امام حسن(ع) [خطاب به فرزندش] وارد شده است که بدون تحقیق فردی برای دوستی انتخاب نکنیم:

یا بُنَیَّ لَا تُؤَاخِ أَحَداً حَتَّی تَعْرِفَ مَوَارِدَهُ وَ مَصَادِرَهُ فَإِذَا اسْتَنْبَطْتَ الْخِبْرَةَ وَ رَضِیتَ الْعشْرَةَ فآخِهِ علَی إِقَالَةِ الْعَثْرَةِ وَ الْمُوَاسَاةِ فِی الْعُسْرَةِ؛ (ابن شعبه حرانی، 1404: 233؛ مجلسی، 1403: 75/ 105)

فرزندم! پیش از آن که از چگونگی ورود و خروج کسی در کارها آگاه شوی، دست برادری به او مده. پس هر گاه کسی را آزمودی، و آمیزش با او را پسندیدی، با او دست برادری بده، بدان شرط که لغزش های یکدیگر را نادیده گیرید، و به هنگام تنگدستی چیزی از یکدیگر دریغ نداشته باشید.

نتیجه

این مقاله با طرح سؤال «جلوه های تبلیغی و تربیتی حضرت رقیه(ع) در مکتب حسینی چیست؟» به دنبال تبیین جلوه هایی تبلیغی و تربیتی آن حضرت(ع) برآمد و به این موضوع به صورت روشی و هدفمندپرداخت تا برای محققان، طلاب و دانشجویان و مبلغان دینی قابل استفاده باشد.

در این پژوهش تلاش شد به سؤالات مهمی همچون «چرا امام حسین(ع) خانواده خود را به کربلا برد؟»، «چرا باید به حمایت از مظلوم پرداخت؟» و «ملاک و معیار ازدواج در اسلام چیست؟» پاسخ داده شود.

یکی از مُحسنات پژوهش آن بود که به اسناد قرآنی و روایی حمایت از مظلوم اشاره گردید و فلسفه حمایت از مظلومان عالم تبیین شد.

در جلوه های تربیتی حضرت رقیه(ع)، یکی از موضوعات مهم تربیتی - اجتماعی، بحث سبک زندگی اسلامی است که در آن به مؤلفه هایی همچون ازدواج و تشکیل خانواده، تربیت فرزند، محبت به فرزند و... پرداخته شد و به نقش محیط زندگی و دوستان در تربیت و انحراف افراد و فرزندان اشاره گردید.

البته سعی شد به طور کلی و فهرست وار به ملاک ها و معیارها ازدواج در آموزه های دینی، مانند ایمان و دینداری، اخلاق نیکو، هم کفو بودن، شرافت و اصالت خانوادگی، عقل، جمال و زیبایی، سواد و دانش، مال و ثروت، تناسب در سن، سلامت جسم و سلامت از آلودگی و اعتیاد اشاره شود. در این صورت خانواده ای موفق شکل خواهد گرفت.

یکی از نکات مهم تربیتی حضرت رقیه(ع) آن است که باید به تربیت فرزند از سنین کودکی توجه کرد. البته نباید از اعتدال خارج شد و به سمت افراط و تفریط رفت. همچنین والدین بدانند، خداوند پاداش تربیت فرزند را برای والدین ضایع نمی کند.

از آن جا که امام حسین(ع) دختر خود حضرت رقیه(ع) را بسیار دوست می داشت، روشن شد که اسلام همواره برای دختر ارزش قائل است تا با تفکر جاهلیت در آن روز و عصر حاضر در قبال دختران مبارزه کند.

منابع

- ابراهیمی فر، علی اصغر (1385ش)، بررسی نظام تربیتی صحیفه سجادیه، چاپ اول، قم، مرکز پژوهش های صدا و سیما.

- ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله (1404ق)، شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، قم، بی نا، چاپ اول.

- ابن شعبه حرانی، حسن بن علی (1404ق)، تحف العقول، قم، بی نا، چاپ دوم.

- ابن طاووس، علی بن موسی (1380 ش)، لهوف، ترجمه: میر ابوطالبی، قم، بی نا، چاپ اول.

- ابن فارس، أحمد (1404ق)، معجم مقاییس اللغة، قم، بی نا، چاپ اول.

- ابن منظور، محمد بن مکرم (1414ق)، لسان العرب، بیروت، بی نا، چاپ سوم.

- ابن نما حلی، جعفر بن محمد (1380ش)، در سوگ امیر آزادی (ترجمه مثیر الأحزان)، قم، چاپ اول.

- امین، سید محسن (1406 ق)، أعیان الشیعة، بیروت، دار التعارف للمطبوعات.

- بحرانی اصفهانی، عبدالله بن نور الله (1413ق)، عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، قم، بی نا، چاپ اول.

- بحرانی، سید هاشم بن سلیمان (1374ش)، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، چاپ اول.

- -------------------------------- (1413 ق)، مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر، قم، بی نا، چاپ اول.

- پیشوایی، مهدی (1379ش)، سیره پیشوایان، نگرشی بر زندگانی اجتماعی،سیاسی و فرهنگی امامان معصوم(ع)، قم، موسسه امام صادق(ع)، چاپ یازدهم.

- تبریزی، جعفر (بی تا)، تحقیق و پژوهشی پیرامون حضرت رقیه(ع)، قم، دارالصدیقة الشهیده.

- جزائری، نعمت الله بن عبد الله (1427ق)، ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار، بیروت، بی نا، چاپ اول.

- جمعی از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمی شاهرودی (1426ق)، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، قم، موسسه دائرة المعارف اسلامی بر مذهب اهل بیت(ع)، چاپ اول.

- جمعی از نویسندگان (1406ق)، صحیفة الإمام الرضا(ع)، مشهد، بی نا، چاپ اول.

- حائری مازندرانی، محمد مهدی (1391ش)، معالی السبطین (بخش امام حسین(ع))، ترجمه: مرتضی فهیم کرمانی، قم، صحیفه خرد، چاپ دوم.

- حر عاملی، محمد بن حسن (1409ق)، وسائل الشیعة، قم، بی نا، چاپ اول.

- حسینی موسوی، محمد بن أبی طالب (1418 ق)، تسلیة المُجالس و زینة المَجالس (مقتل الحسین(ع))، قم، بی نا، چاپ اول.

- حمیری، عبد الله بن جعفر (1413ق)، قرب الإسناد، قم، الحدیثة، چاپ اول.

- راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1412 ق)، مفردات ألفاظ القرآن، بیروت، دمشق، چاپ اول.

- شریف الرضی، محمد بن حسین (1379ش)، نهج البلاغة، ترجمه: محمد دشتی، قم، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول.

- صدوق، ابن بابویه محمد بن علی (1376ش)، الأمالی، تهران، بی نا، چاپ ششم.

- ---------------------------------- (1378ق)، عیون أخبار الرضا (ع)، تهران، بی نا، چاپ اول.

- ---------------------------------- (1403ق)، معانی الأخبار، قم، بی نا، چاپ اول.

- ---------------------------------- (1406ق)، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم، بی نا، چاپ دوم.

- عیاشی، محمد بن مسعود (1380 ق)، کتاب التفسیر، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، چاپخانه علمیه.

- فتال نیشابوری، محمد بن احمد (1375ش)، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، قم، چاپ اول.

- فراهیدی، خلیل بن أحمد (1409 ق)، کتاب العین، قم، بی نا، چاپ دوم.

- فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی (1406ق)، الوافی، چاپ اول، اصفهان.

- ---------------------------------------------- (1415ق)، تفسیر الصافی، تهران، چاپ دوم.

- قرائتی، محسن (1383ش)، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، چاپ یازدهم.

- قمی، شیخ عباس (1379ش)، نفس المهموم (ترجمه: در کربلا چه گذشت)، ترجمه: محمدباقر کمره ای، قم، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چاپ دهم.

- کرمی، بختیار (1385ش)، نقش تبلیغی حضرت سجاد(ع) در واقعه کربلا، تهران، نشر اوحدی، چاپ اول.

- کلینی، محمد بن یعقوب (1429ق)، کافی، قم، دار الحدیث، چاپ اول.

- مجلسی، محمدباقر (1403 ق)، بحارالأنوار، بیروت، چاپ دوم.

- محمدی ری شهری، محمد و جمعی از نویسندگان (1391ش)، دانشنامه قرآن و حدیث، ترجمه: حمیدرضا آژیر و علیرضا شیخی، قم، مؤسسه علمی و فرهنگی دارالحدیث.

- مروجی طبسی، محمدجواد (1388ش)، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت(ع)، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ دوازدهم.

- مطهری، مرتضی (1373ش)، تعلیم وتربیت در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، چاپ بیست و چهارم.

- ---------------- (1379ش)، حماسه حسینی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ سی و چهارم.

- مفید، محمد بن محمد (1413ق)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم، چاپ اول.

- مقرم، سیدعبدالرزاق (1386ش)، مقتل مقرم، ترجمه: محمدجواد مولوی نیا، قم، انتشارات جلوه کمال، چاپ اول.

- مکارم شیرازی، ناصر (1374ش)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول.

- ---------------------- (بی تا)، عاشورا، ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، قم، مدرسة الامام علی بن ابی الطالب(ع).

- نظری منفرد، علی (1379ش)، قصه کربلا، قم، انتشارات سرور.

پی نوشت ها:

[1] کسانی که ایمان آوردند و هجرت نمودند و با اموال و جان های خود در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنها یاران یکدیگرند و آنها که ایمان آوردند و مهاجرت نکردند، هیچ گونه ولایت [دوستی و تعهّدی ] در برابر آنها ندارید تا هجرت کنند! و (تنها) اگر در (حفظ) دین (خود) از شما یاری طلبند، بر شماست که آنها را یاری کنید، جز بر ضدّ گروهی که میان شما و آنها، پیمان (ترک مخاصمه) است و خداوند به آنچه عمل می کنید، بیناست. (انفال/ 72)

[2] چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستمگران) تضعیف شده اند پیکار نمی کنید؟، همان افراد (ستمدیده ای) که می گویند خدایا ما را از این شهر (مکه) که اهلش ستمگرند بیرون ببر و برای ما از طرف خود سرپرست قرار بده. و از برای ما از طرف خود یار و یاوری تعیین فرما. (نساء / 75)

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان