ماهان شبکه ایرانیان

تحلیل تطبیقی الگوی قرآنی تربیت حضرت زهرا(س) با تکیه بر آراء تفسیری علامه مصباح یزدی

علامه محمدتقی مصباح یزدی، شخصیتی است که از کودکی با عشق به پیامبر(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) و با نورانیت مجلس سوگواری سالار شهیدان حسین بن علی(ع) پرورش یافت

تحلیل تطبیقی الگوی قرآنی تربیت حضرت زهرا(س) با تکیه بر آراء تفسیری علامه مصباح یزدی

علامه مصباح

علامه محمدتقی مصباح یزدی، شخصیتی است که از کودکی با عشق به پیامبر(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) و با نورانیت مجلس سوگواری سالار شهیدان حسین بن علی(ع) پرورش یافت. لطف الهی و اندیشه و نبوغ ممتاز خدادادی او را به حوزه علمیه و تحصیلات حوزوی هدایت کرد و پس از مقدمات و سطوح، به نجف مهاجرت کرد سپس به قم آمد و در درس فقه آیت الله العظمی بروجردی و دروس علامه طباطبایی (ره) امام خمینی(ره) و آیه الله العظمی بهجت (ره) شرکت کرد. و در طول این سال ها با دقت فراوان و با جهد و تلاش شایان به تحصیل علوم و تهذیب نفس و ایجاد سجایای اخلاقی اهتمام ورزید. علامه مصباح، علوم گوناگون اسلامی را در محضر استادان حوزه آموخت و به مطالعه و تدبّر فراوان پرداخت و در سن بیست وهفت سالگی به درجه اجتهاد رسید. در علم تفسیر نیز با بهره از دیدگاه ها و سفارش های خصوصی علامه طباطبایی (ره)، توانست روش صحیح تعمّق و تفکر در قرآن را بیاموزند تا آنجا که علامه کار بازخوانی «تفسیر المیزان» پیش از چاپ را به او سپردند. علامه مصباح یزدی، در فلسفه، «اسفار» و «شفا» را نزد علامه (ره) فراگرفت و خود، سال ها به تدریس فلسفه اسلامی و غرب در حوزه های علمیه پرداخت به گونه ای که از برجسته ترین استادان فلسفه به شمار آمد و کتاب «آموزش فلسفه» ایشان، در مراکز مختلف فرهنگی تدریس شد. از علامه مصباح یزدی، کتب فراوانی در زمینه های گوناگون اسلامی، به تحریر آمده که با توجه به گستردگی و فراوانی کتاب های ایشان به چند کتاب مهمّ ایشان اشاره می شود«خداشناسی؛ کیهان شناسی؛ انسان شناسی؛ راه و راهنما شناسی؛ قرآن شناسی؛ اخلاق در قرآن؛ جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن؛ حقوق و سیاست در قرآن؛ آموزش فلسفه؛ شرح نهایة الحکمه؛ شرح جلد اول اسفار الاربعه؛ شرح جلد هشتم اسفار الاربعه؛ دروس فلسفه اخلاق؛ خودشناسی برای خودسازی؛ بر درگاه دوست؛ نقدی فشرده بر اصول مارکسیسم؛ آموزش عقاید؛ قرآن در آیینه نهج البلاغه؛ نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه؛ و ده ها کتاب دیگر. به واسطه نیم قرن خدمات فراوان علمی، سیاسی، فرهنگی، آموزشی و پژوهشی و مبارزه با التقاط ها و پاسخ گویی به شبهات و حفظ دستاوردهای انقلاب و نظام مقدس اسلامی،مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، او را مطهری زمان نامیدکه با سخنرانی، مناظره، نگاشتن کتاب و مقاله و دیگر ابزارهای تبلیغی به جهاد علمی و فرهنگی علیه تهاجم فرهنگی و علمی دشمنان اسلام و قرآن پرداخت. به پاسداشت مقام علمی و معنوی علامه محمدتقی مصباح یزدی(ره)، موضوع«قرآن و الگوگیری از سیره فاطمی(س) را از منظر این مفسر قرن به بررسی نشسته که ماحصل آن به مخاطبان علاقه مند تقدیم شده است.

1. مبانی تربیتی شکل گیری شخصیت الگو از دیدگاه علامه مصباح

در عرصه اسوه پذیری، عوامل اساسی تأثیرگذار بر شخصیت اسوه ها امری تعیین کننده و بسیار مهم به شمار می آید. اگر شخصیت اسوه را بیش از هر چیز تابع عواملی چون وراثت، محیط جنینی، محیط جغرافیایی و محیط اجتماعی او بدانیم، اساساً جایگاهی برای اسوه پذیری باقی نخواهد ماند؛ چراکه شکل گیری شخصیت اسوه را از رهگذر عوامل جبری، چون جبر وراثت، جبر محیط، جبر غریزه، جبر سن قلمداد شده است. اما اگر در عین اعتقاد به تأثیر عواملی چون ارث، محیط، سن. مؤثرترین عامل در پیریزی و تکامل شخصیت را اراده و اختیار آزاد بدانیم، اسوه پذیری جایگاه ممتاز و ویژه ای می یابد و هر اسوه ای، هرچند که در مکان ها و زمانه ای دور زیسته باشد، قابل اقتدا و تأسّی خواهد گشت. ازاین رو ابتدا به مجموعه عوامل تأثیرگذار بر شخصیت های انسانی، اشارت کرده و آنگاه پس از تعیین میزان تأثیرگذاری هر یک از این عوامل به بررسی عوامل شکل دهی شخصیت حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) و شیوه های اسوه پذیری از ایشان پرداخته می شود. (کتاب جامعه و تاریخ، آیت الله مصباح یزدی،ص4 19)،روانشناسان با وجود اختلاف های عمیق و فراوان، جملگی براین مسأله اتفاق نظر دارند که در شکل گیری و تحول شخصیت آدمی دو عامل «وراثت» و «محیط» به عنوان عامل اصلی دخالت و تأثیر دارند. ایشان بعضاً دو عامل «گذشت زمان = سن» و «وجدان اخلاقی» را نیز می افزایند (کتاب جامعه و تاریخ، آیت الله مصباح یزدی،ص 175 - 199)

1-1وراثت

تأثیر و اهمیت وراثت به معنای تمام ظرفیت ها و استعدادهای ژنتیکی و کروموزومی که آدمی از پدر، مادر و اجداد خود گرفته، با خود به دنیا می آورد در پایه گذاری و تشکیل شخصیت انسان نمی تواند مورد شک و تردید واقع شود.(کتاب جامعه و تاریخ، آیت الله مصباح یزدی،ص 183)،به عنوان یکی از عوامل مؤثر در شخصیت انسان، و نه به عنوان تنها عامل، قابل قبول می باشد. به عنوان شواهدی بر پذیرش این عامل از سوی اسلام می توان توصیه های اسلامی راجع به انتخاب همسر، پاکی و طهارت غذای والدین، پاکی و طهارت جسمی و روحی ایشان قبل از انعقاد نطفه را برشمرد. جامعه و تاریخ, علامه مصباح یزدی، ص 183.)، عامل وراثت بر خصوصیات جسمانی، مانند رنگ پوست و چشم و مو، بلندی یا کوتاهی قامت، فربهی یا لاغری و نیز بر چگونگی کارکرد اعضای درونی بدن؛ مانند قلب، مغز، معده، سلسله اعصاب و غده ها و نیز بر خصوصیاتی چون هوش، حافظه مؤثر است. به عنوان مثال میزان ترشح غده های بدن که می تواند تحت تأثیر عامل وراثت قرار گیرد، تأثیر عظیمی در صحت و سلامت مزاج و در عواطف و هیجانات و فعالیت های روانی و در زندگی مادی و معنوی ما دارند. چنان که ترشح بیش ازاندازه یکی از این غدد (تیروئید) سبب تندخویی و زود خشمی و بی اختیاری حرکات و واکنش ها و در نتیجه بی ثباتی رفتار شخص می شود و کاستی تراوش این غدّه آثار مخالفی چون اضطراب، سستی، بی قیدی و وارفتگی بر جای می گذارد.

2-1. محیط

محیط در مقام عاملی مؤثر در شکل گیری شخصیت ها به دو قسم تقسیم می گردد: محیط داخلی و محیط خارجی.

الف) محیط داخلی: مراد از محیط داخلی، درون رحم مادر در مدت بارداری است که همه عوامل مؤثر بر جنین درون رحم را در برمی گیرد. ازآنجاکه تغذیه جنین از خون مادر است، عواملی چون سن مادر، وضع مزاجی و روانی او، نوع غذاهایی که صرف می کند در چگونگی رشد جنین تأثیر به سزایی دارد. خلاصه آنکه محیط قبل از تولد، تأثیری مهم در تشکیل شخصیت کودک دارد؛ بدین گونه که یا به شکوفایی بعضی از استعدادهای ارثی کمک می کند یا برعکس برای آن ها ایجاد مزاحمت می کند.

ب) محیط خارجی: محیط خارجی که دربردارنده مجموعه عوامل پیرامونی مؤثر بعد از تولد است، خود به دو قسم انقسام می یابد: محیط طبیعی و جغرافیایی و محیط انسانی و اجتماعی.

 محیط طبیعی و جغرافیایی: این عامل شامل منطقه جغرافیایی، نوع آب و هوا (گرمسیری، معتدل یا سردسیری)، چگونگی غذاهایی که انسان می خورد است که در چگونگی رشد و نموّ و حتی در ساختمان بدنی، قیافه، استعدادهای هوشی، سن بلوغ تأثیر فراوان دارند (کتاب جامعه و تاریخ، آیت الله مصباح یزدی، ص 177)

محیط انسانی و اجتماعی: این محیط، خود شامل محیط های بسیاری ازجمله محیط خانواده و محیط های بیرون از خانواده در عرصه های اجتماعی، سیاسی، علمی، فرهنگی است. از میان این محیط ها، تأثیر محیط خانواده بر شکل گیری شخصیت انسان، بسی بیشتر و چشمگیر است. این که محیط خانواده پر از شورونشاط باشد؛ این که پدر و مادر تا چه میزان دارای حسن تفاهم، سازگاری و حرمت گذاری باشند؛ این که والدین دارای چه فضیلت ها یا رذیلت های اخلاقی باشند و خلاصه هر آنچه در محیط خانواده می گذرد، نخستین و بادام ترین آثار را در کودک بر جای می گذارد و شخصیت وی را پی می ریزد.بعد از خانواده، محیط های گوناگون دیگر، چون محیط تعلیم و تربیت، محیط کار تا چگونگی ازدواج و تشکیل خانواده، شخصیت همسر، مجالس و محافل علمی و دینی، مشارکت های سیاسی جملگی در تشکیل یا تغییر شخصیت می توانند مؤثر واقع شوند.

3-1. گذشت زمان (سن)

یکی از عوامل مستقل دیگری که در تحول شخصیت دخالت دارد، سن است. بی شک گذشت زمان در تن و روان انسان، گفتار و کردار او، نوع خواسته ها و آرزوهای او تأثیر دارد.

4-1. وجدان اخلاقی

مراد از «وجدان اخلاقی»، استعدادهای فطری آدمی در تشخیص خیر و شر و گرایش طبیعی او به سوی خیر و گریز از شر است. روانشناسان در برشماری عوامل مؤثر بر شخصیت انسان، معمولاً بر چهار عامل پیش گفته پافشاری می کنند؛ اما به عقیده ما، در کنار عوامل فوق، عوامل مهم دیگری نیز وجود دارند که پاره ای از آن ها در شکل گیری و تحول شخصیت همه انسان ها تأثیر دارد و بعضی دیگر در تکوین و تغییر شخصیت انسان هایی معدود دخیلن است(جامعه و تاریخ، علامه مصباح یزدی، ص 183 – 184)

5-1. فطریات:

مراد از فطریات، اموری خدادادی است که در میان همه آدمیان مشترک است؛ هرچند شدت و ضعف می پذیرد.فطریات را می توان به دو دسته تقسیم کرد: الف) غرایز: که مربوط به جنبه حیوانی است و ازاین روی بین انسان و سایر حیوانات مشترک است؛ مانند میل به غذا، جفت جویی و صیانت ذات؛ب) فطریات بالمعنی الاخص: که متعلق به جنبه انسانی انسان و ویژه بنی آدم است؛ نظیر قدرت طلبی، جمال دوستی، حقیقت جویی.

6-1. عوامل غیبی

ازجمله عوامل شخصیت ساز دیگر که البته عمومیت ندارد و ممکن است در اکثریت انسان ها تحقق نپذیرد، عوامل غیبی و ماورای طبیعی از قبیل وحی و الهام است. آنچه در تکوین و تغییر شخصیت انبیا و اولیای الهی(علیهم السلام) سهمی به سزا داشته، عامل وحی یا الهام بوده است؛ عواملی که ایجاد گر تحولاتی عظیم در زندگانی آن بزرگان و دیگر انسان های تاریخ بشری گردیده است. رسول الله (صلی الله علیه و آله)مأمور بود که به مردم بگوید«اِنمَا أَنا بَشَرٌ مِثْلُکمْ یُوحَی الَی؛(کهف:110)) من بشری چون شمایم با این فرق که به من وحی می شود.

7-1. اختیار و اراده آزاد

مهم ترین عامل تأثیرگذار در شکل گیری شخصیت هر انسان، اختیار و اراده آزاد اوست. به عقیده ما هیچ یک از 6 عامل پیش گفته، به تنهایی و نه در کنار مجموع 5 عامل دیگر، علت تامه شکل گیری و تغییر شخصیت آدمی نمی تواند بود. جزء اخیر علت تامه شکل گیری و تحول شخصیت آدمی که مؤثرترین عامل نیز می باشد، اختیار انسان است. اگر از تأثیر و دخالتِ مهم عامل «اراده آزاد و اختیار» در شخصیت انسان غفلت یا تغافل یا انکار کنیم، درواقع، انسان را تسلیم یک یا دو یا چند جبرْ دانسته ایم و شخصیت، اراده و رفتار او را معلولِ یک عامل جبری یا معلولِ برآیند دو یا چند عامل جبری انگاشته ایم. در این صورت، انسان موجودی همچون جمادات، نباتات و سایر حیوانات خواهد بود و بنابراین نه تکلیفی خواهد داشت و نه مسؤولیتی، نه ستایش نه تحسینی، نه نکوهش و تقبیحی، نه پاداشی و کیفری. خلاصه همه نظام های ارزشی، اعم از حقوقی، اخلاقی و دینی فرو خواهد ریخت و تنها چیزی که بر قلمرو پدیده های انسانی حاکمیت و سیطره خواهد داشت جبر وراثت، جبر محیط، جبر سن، جبر غریزه است؛ یعنی مجموعه ای از جبرهای فیزیکی، زیستی، روانی، و اجتماعی(جامعه و تاریخ، علامه مصباح یزدی، ص 187) قاطع ترین عامل تأثیرگذار در رفتار و شخصیت انسان، همان نیروی اراده و اختیار آزاد اوست. تأثیر مجموعه عوامل دیگر  همچون وراثت، رحم مادر، محیط طبیعی و جغرافیایی، محیط انسانی و اجتماعی، و گذشت زمان  در رفتار و شخصیت انسان هرگز با تأثیرِ اراده برخاسته از شناخت ها و گرایش ها برابری نتواند کرد.

اراده افراد، نه معلولِ هیچ یک از این عوامل است، نه معلول برآیندی از مجموع آن ها. این عامل ها فقط زمینه را برای اعمال اراده و اختیار انسان فراهم می سازند تا وی با توجه به گرایش ها و شناخت های فطری و روحی خویش، آزادانه و خودخواسته رفتار کند. پس هر فرد در برابر هیچ یک از عوامل وراثت، محیط و سن حالت انفعالی محض ندارد. این اراده است که تعیین کننده قاطع رفتار و شخصیت انسان است. اختیار از مهم ترین ویژگی های آدمی و عامل اساسی ساختنِ شخصیت انسان و ایجاد اختلافات فرد است. عوامل فیزیکی، زیستی، روانی و اجتماعی هرگز تعیین کننده افعال اختیاری بشر نیستند؛ بلکه فقط زمینه ساز گزینش و اختیار اویند. بدون شک، میزان استفاده افراد بشر از این نعمت خدادادی، مانند سایر نعَمِ الهی، یکسان نیست. کسانی هستند که با عدمِ اعمال این نیرو، به تدریج، موجبات ضعف و فتور آن را فراهم می آورند، و کسان دیگری نیز هستند که با به کارگیری مستمر و صحیح آن، چنان قوی و نیرومندش می سازند که می توانند در برابرِ همه عوامل و مقتضیات دیگر بایستند. بنابراین، اگر یکی از خصایص یک فرد، نتیجه رفتار اختیاری او نباشد، خواه نتیجه رفتار غیر اختیاری و ناخواسته وی باشد، خواه مقتضای عوامل زیستی (مانند بلندقامتی یا کوتاه قدی، لاغری یا چاقی، رنگ مو، رنگ چشم)، آن خصیصه از مقومات شخصیت او نخواهد بود. همچنین، اگر امری منشأ هیچ عمل اختیاری نشود تأثیر و دخالتی در شخصیت نخواهد داشت. خلاصه آن که شخصیت انسان ساخته و پرداخته رفتار اختیاری اوست و چون عامل مباشر در رفتار اختیاری، اراده آزاد شخص است، باید گفت اراده سهم اساسی و درجه اول را در شکل گیری و تحول شخصیت دارد(جامعه و تاریخ، علامه مصباح یزدی، ص 190)

2. تبیین شیوه ی تربیتی الگو پذیری از دیدگاه علامه مصباح

علامه مصباح، شیوه های تربیت قرآنی را در دو گروه شیوه های محتوایی و شیوه های قالبی معرفی می کند در گروه شیوه های محتوایی به شیوه ی تربیتی الگو پذیری پرداخته است و ضرورت الگو گیری انسان و روش های اصلاح الگوپذیری را از چشم انداز قرآنی بیان داشته و آنگاه به معرفی معرفی اُسوه حسنه و الگو دِهی از سیره پیامبران و الگو دهی از سیره ابراهیم و پیروان او و تشویق به اسوه پذیری از مؤمنان صالح در قالب داستان، تمثیل، تشبیه و تذکر پرداخته است.

1-2. انسان و ضرورت الگو گیری

انسان، در نهاد خویش هماره رو به سوی کمال دارد و در تکاپوی صعود به مدارج کمال، تعالی و ترقی است.تکامل و حرکت استکمالی انسان عبارت است از تغییراتی تدریجی در راستای شکوفایی و به فعلیت رسانی استعدادهای فطری.این تغییرات به وسیله نیروهای به ودیعت نهاده شده در سرشت کمال گرای آدمی و با استفاده از شرایط و امکانات خارجی انجام می پذیرد. علامه مصباح یزدی معتقد است «در سیر عروج به قله های رفیع ترقی و کمال، از کاری ترین نیروهای فطری آدمی گرایش به تقلید و اسوه پذیری؛ و یکی از امکانات خارجی، سیره و تجربه کمال یافتگان است. احساس الگو خواهی فطری و درونی از یک سو و مشاهده سیر تکاملی به کمال رسیدگان از دیگر سوی، انسان را وامی دارد تا برای رسیدن سریع تر به کمال مطلوب، روش و سیره آن تکامل یافتگان را الگوی خویش سازد و تلاشی آگاهانه و هدف دار برای ایجاد هماهنگی و انسجام رفتاری با الگوهای خویش در پیش گیرد. (علامه مصباح یزدی، خودشناسی برای خودسازی ص 13).

علامه مصباح یزدی معتقد است «در عرصه الگوپذیری، آنچه مطلوب و ارزشمند است، الگوپذیری کاملاً آگاهانه، هدف دار و از روی معرفت و شناخت کامل می باشد. لحاظ عنصر آگاهی و هدف داری در الگوپذیری ها متفاوت است: گاه کامل است، که شخص پس از تفکر، استدلال، تجزیه و تحلیل عقلی و با بصیرت کامل به تقلید از الگو می پردازد و گاه در حد کمال نیست و شخص می تواند برای تقلید خویش دلیلی منطقی ارائه نماید؛ ولی به دلیل ارتکازی، به تقلید مبادرت می ورزد که این دلیل می تواند از ابهام درآید و به وضوح بپیوندد. پس عمده اعمال تقلیدی انسان آگاهانه و هدف دار است؛ هرچند بسیاری از افراد در تعیین ملاک های الگوپذیری و تشخیص الگوهای شایسته دچار اشتباه می شوند» (جامعه و تاریخ، علامه مصباح یزدی: ص 212  214)

علامه مصباح یزدی معتقد است «انتخاب یک الگوی جامع و راستین درگرو سه شناخت و آگاهی است: شناخت مصداق کمال؛ شناخت مصداق کامل؛ شناخت حدومرز لیاقت ها.اشتباه در هر یک از این موارد، ممکن است ما را به اسوه هایی نالایق و الگوهایی دروغین رهنمون شود و موجب خسارات عظیم مادی و معنوی گردد. معرفی الگوهای راستین به افراد جامعه و مبارزه با الگوهای دروغین، آن چنان پراهمیت است که قرآن در آیات متعددی کسانی که آبا و اجداد خود را تنها مرجع تقلید می پندارند و برای گفتار و کردارشان قدر و قیمت نابجا قایلند سخت می نکوهد: «وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوا إِلی مَا أَنْزَلَ اللّهُ وَ اِلَی الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ ءَاباءَنَا أَوَلَوْ کان ءَاباؤُهُم لَا یَعْلَمُونَ شَیْئًا وَ لَا یَهْتَدُون»؛(مائده: 104) و هنگامی که به آن ها گفته شود، به سوی آنچه خدا نازل کرده و به سوی پیامبر بیاید، می گویند: آنچه از پدران خود یافته ایم ما را بس است. آیا اگر پدران آن ها چیزی نمی دانستند و هدایت نیافته بودند (باز از آن ها پیروی می کنند.

2-2. روش های اصلاح الگوپذیری

علامه مصباح یزدی، روش های اصلاح الگوپذیری را در دو چیز می داند:

الف) افزایش معرفت عمومی: اساسی ترین، مشکل گشاترین و کارسازترین شیوه این است که قدرت تفکر و تعقل و تأمل مردم در الگو شناسی است.

ب) بهره گیری از ویژگی ها روانی، عاطفی، اجتماعی: بهره گیری از ویژگی های روانی و اجتماعی مردم و فرصت مجالس و محافل مذهبی، عرف و عادات، آداب و رسوم، مناسک، شعایر، احساسات و عواطف آن ها در راه اصلاح جامعه .

3-2. الگوپذیری از چشم انداز قرآنی

پروردگار در قرآن، شیوه های مختلفی برای تربیت و تزکیت انسان ارائه کرده است؛ روش هایی که هر کدام تأثیری خاص بر روح و روان و منش رفتاری انسان می گذارد؛ از مؤثرترین و کارآمدترین شیوه های تربیتی که در قرآن به کرّات موردتوجه قرارگرفته است، ارائه الگوهای شایسته، به طور مستقیم یا غیرمستقیم می باشد. تعیین الگوهای صحیح و تأکید بر پیروی از ایشان و نیز رسوا کردن الگوهای ناصحیح و در هم کوبیدن بت های فکری و فرهنگی، از مهم ترین روش های تربیتی قرآن است:

الف) معرفی اُسوه حسنه

قرآن، رسول الله(ص)را الگوی شایسته و اسوه حسنه مؤمنان راستین معرفی کرده است.«لَقَد کانَ لَکمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّه وَ الْیوْمَ الْأَخرَ وَ ذَکرَ اللَّهَ کثِیرًا»(احزاب:21) در پیامبرِ خدا برای کسانی که به خداوند و روز باز پسین امیدوارند و خدای را بسیار یاد می کنند، الگویی نیکو وجود دارد.جمله«لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْأَخِرَ وَ ذَکرَ اللَّه کثیراً»بدل از ضمیرِ خطاب در «لکم» است، تا دلالت کند براین که اقتدا و تأسّی کامل به رسول الله(ص) توفیقی است که نصیب هرکسی نمی شود. الگوپذیری از رسول الله(ص)، رفتار مؤمنانه ای است که هر مؤمنی بدان متصف نمی شود؛ بلکه مؤمنانی به این صفت پسندیده نائل می شوند که ایمانی راستین به خداوند و روز قیامت داشته باشند؛ مؤمنانی که دل درگرو عشق خداوند دارند و او را بسیار یاد می کنند و درنتیجه این ذکر و توجه مداوم است که تأسّی کامل به رسول خدا صورت می پذیرد (علامه مصباح یزدی،اخلاق در قرآن، ج 1، ص 156) مؤمنان آن هنگام به مقام رفیعِ تبعیت و اسوه پذیری کامل از «اسوه حسنه» نائل خواهند آمد که به خدا و روز جزا باوری راستین بیابند. به هر میزان که ایمان به خدا و روز جزا ضعیف تر باشد، انگیزه و توفیق در اقتدا به رسول الله (ص) کمتر و ضعیف تر خواهد بود. (علامه مصباح یزدی،اخلاق در قرآن، ج 1، ص 156)

ب) اسوه دِهی از سیره پیامبران

(علامه مصباح یزدی، همچون استادش علامه طباطبایی معتقد است «خداوند از رسول الله (ص) خواسته است که در عرصه خطیرِ ابلاغ رسالت به پیامبران اولوالعزم اقتدا کند و همچون ایشان صبر و استقامت پیشه سازد و از شتاب و بی صبری بپرهیزد. «َاصْبِرْ کمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسلِ وَ لَا تسْتَعْجِلْ لَّهُمْ»(احقاف:35) (علامه مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 156.) در تبلیغ دین خدا و تحمل اذیت امت همچون پیامبران الوالعزم صبور باش و برای عذاب آنان شتاب مکن.در آیتی دیگر از رسول الله(ص)، که خود الگوی مؤمنان است، خواسته می شود که در پیمودن راه هدایت به پیامبران پیشین اقتدا کند«ولَئِک الَّذِینَ هدَی اللَّه فَبِهُدهُمُ اقْتَدِهْ»(انعام:90) کسانی که خداوند هدایتشان کرده است؛ به هدایت آنان اقتدا کن.

ج) الگو دهی از سیره ابراهیم و پیروان او

پروردگار در قرآن، ابراهیم(علیه السلام) و پیروان راستین او را الگوهایی شایسته در عرصه تولّی (اظهار محبت و ارادت به خداوندگار یگانه) و تبرّی (ابراز بیزاری و نفرت از مشرکان و همه خدایان دروغین) معرفی کرده است«قَدْ کانَتْ لَکمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبرَهِیمَ وَ الَّذِینَ معَهُ إِذْ قَالُواْ لِقَومِهِمْ إِنَّا بُرَءؤُاْ مِنْکمْ وَ مِمَّا تعْبُدُونَ منْ دُون اللَّه کفرنَا بکمْ وَ بَدَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَکمُ الْعَدَوَةُ و الْبَغْضَاءُ أبدًا حَتَّی تُؤْمِنوُاْ بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ اِبْرَهِیمَ لاَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَک» در ابراهیم و کسانی که با او بودند برای شما (مؤمنان) الگویی نیکوست آن هنگام که به قوم خویش گفتند: ما از شما و از آنچه جز خدا می پرستید بیزاریم. میان ما و شما دشمنی و کین پابرجاست تا آنکه به خداوند یگانه ایمان بیاورید؛ مگر در این سخن ابراهیم به پدرش که: حتماً برای تو آمرزش خواهم طلبید و در دو آیه بعد، بر اسوه بودن ایشان برای مؤمنان راستین تأکید می ورزد«لَقَدْ کانَ لَکمْ فیِهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُواْ اللَّهَ وَ الْیَومَ الأَخِرَ»(ممتحنه:6) به راستی در آنان برای کسانی که به خداوند و روز بازپسین امید دارند، الگویی نیکو وجود دارد.

د) تشویق به اسوه پذیری از مؤمنان صالح

خداوند، پاداش اقتدا کنندگان به مؤمنان صالح را هم تراز خود ایشان معرفی کرده است تا ارزش اسوه پذیری صحیح را خاطرنشان سازد. «وَ السَّبِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَجِریِنَ وَ الْأَنْصَارِ و الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَن رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُواْ عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّت تَجْرِی تحتها الْأَنهَرُ خَلِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ذَلِک الْفَوْزُ الْعظِیمُ»(توبه: 100)پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار و کسانی که به نیکی از آن ها پیروی کردند، خداوند از آن ها خشنود گشت و آن ها (نیز) از او خشنود شدند و باغ هایی از بهشت برای آنان فراهم ساخته که نهرها از زیر درختانش جاری است. جاودانه در آن خواهند ماند و این است کامیابی بزرگ.در قرآن بیش از یک صد بار سخن از تبعیت و اتّباع می رود و این خود نشان دهنده نهایت اهمیتی است که این کتابِ انسان سازی برای اسوه پذیری و تقلید در عرصه تربیت، تزکیت و هدایت انسان ها قائل است (جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، علامه مصباح یزدی: ص 277 و 288.)باری، ازآنجاکه اصول مکتب و خط مشی اعتقادی  اخلاقی پیامبران و مؤمنان صالح مشترک است و به زمان و مکانی خاص محدود نمی گردد، قرآن برای همه پویندگان راه هدایت، اقتدا به سیره صالحان گذشته را لازم و ضروری می داند.تا نسل انسان بر گستره خاک گسترده است، مسیر پیموده شده از سوی پیام آوران و اولیای الهی همواره قابل اقتدا و تأسّی است. (جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، علامه مصباح یزدی: ص 277 و 288.)

ه) الگوسازی در قالب داستان و تمثیل

هدف بسیاری از داستان ها و تمثیل های قرآنی، الگوسازی از سیره پیامبران و مؤمنان راستین و عبرت دهی از فرجام پیشوایان کفر و گمراهی، و بدکاران عالم است«لَقَد کانَ فِی قِصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْاَلْبَاب»(یوسف:111) به راستی که در بیان داستان ایشان، برای صاحبان اندیشه، عبرت کامل خواهد بود. برای نمونه، خداوند در آیاتی آسیه همسر فرعون و مریم دختر عمران را مثال میزند و ایشان را اسوه و الگوی تمام مؤمنان جهان، اعم از زن و مرد، معرفی می کند«و ضَرَبَ اللَّهُ مثلاً لِلَّذِینَ ءْامَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَونَ اِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَک بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَومِ الظَّلِمِینَ وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَنَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فرجها»(تحریم: 11-12)) و باز خدا برای مؤمنان (آسیه) زن فرعون را مَثل آورد هنگامی که (از شوهر کافرش بیزاری جست و) عرض کرد: بار الها (من از قصر فرعونی و عزّت دنیوی او گذشتم) تو خانه ای در بهشت برای من بنا کن و مرا از شرّ فرعون کافر و کردارش و از قوم ستمکار نجات بخش. و نیز مریم دختر عمران را که عفاف و پاک دامنی ورزید. در این دو آیه خداوند با استفاده از شیوه تمثیل به معرفی دو الگوی شایسته می پردازد آسیه و مریم. گویا خداوند خطاب به همه ایمان آورندگان توصیه می کند: اگر می خواهید به الگویی، تأسّی و اقتدا نمایید، به سیره رفتاری این دو زن بنگرید: از وسعت نظر و بلندهمتی همسر فرعون سرمشق بگیرید که با وجود فراهم بودن همه امکانات مادی و دنیوی در قصر فرعون، به این دنیای زودگذر فانی و لذت های آنی به دیده تحقیر نگریست و از خداوند، مُلک متعالی و قصرهای باقی و نجات از شرّ ستمکاران یاغی را طلبید. همت را بنگرید که تا چه حد والاست. می گوید: می خواهم از این کاخ نجات پیدا کنم؛ ولی به چیزی فروتر از مقام قرب و رضوان تو هم رضایت نمی دهم. پس مرا از شرّ فرعون و رفتار ناشایست او و قوم ستمکارش نجات بخش و مرا به خانه ای نزد خودت در بهشت جاویدان منتقل فرما و نیز از مریم سرمشق بگیرید؛ از پاکی و عفاف او، ایمان صادقانه و از بندگی خالصانه او. (تفسیر موضوعی، علامه مصباح یزدی: ص 277 و 288.)

3. تطبیق مصداقی شیوه ی تربیتی الگو پذیری از شخصیت حضرت زهرا (س)

فاطمه زهرا(س) از حیث الگویی استمرارِ اسوه حسنه قرآن و حجت و الگوی امامان معصوم است. از این رو بر سایر زنان مقرب همچون مریم وآسیه سروری دارد.عوامل مؤثر در شکل گیری شخصیت فاطمه(علیهاالسلام) او را در جایگاه اسوه پذیری قرار داده است. شیوه اسوه پذیری از سیره فاطمی نیازمند توجه به عامل اختیار، مشترکات انسانی، تفکیک میان قالب و محتوای سیره وشرائط زمانه است.

1-3. سروری فاطمه(س) بر مریم و آسیه

معرفی مریم(علیها السلام)در مقام الگوی شایسته همه مؤمنان در حالی است که بهترین تفسیرکننده آیات قرآن، مریم را سرور بانوان زمانه خویش معرفی می کند و فاطمه را سید، سرور و سرآمد جمله زنان در طول تاریخ:مریم سرور زنان زمانه خویش بود؛ اما دخترم فاطمه سرور همه زنان جهان، از آغاز تا فرجام آن است.(مجلسی، بحارالانوار: ج43، ص 24، روایت 20) او قسمتی از وجود من، نور چشم من، میوه قلب من و روح میان دو پهلوی من است. فرشته ای بر من نازل شد و به من بشارت داد که فاطمه، سرور همه زنان اهل بهشت و نیز سرآمد همه بانوان امّتم است.(مجلسی،بحارالانوار: ج21، ص 279)بدین ترتیب فضیلت و سروری فاطمه(علیها السلام) بر آسیه و مریم ثابت می شود. آری، مقام و منزلت زهرای مرضیه نه تنها بسی والاتر از مقام آسیه و مریم صدیقه است، که اوج فضیلت آسیه و مریم بدان است که توفیق خدمت گزاری آستان حضرت خدیجه کبری را به هنگامه وضع حمل فاطمه زهرا یافته اند.

اگر خدا می خواست درباره حضرت زهرا(علیهاالسلام) مثل بزند عنوان می کرد«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مثلاً لِلَّذیِنَ أَمنُوا فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّد» او الگوی همه زنان و مردان با ایمان است. او سرور بانوان هر دو جهان است. افتخار آسیه و مریم آن است که از خدمت گزاران درگاه فاطمه(علیهاالسلام) می باشند.

2-3. فاطمه، استمرارِ اسوه حسنه

پدر فاطمه به فرموده صریح قرآنِ جاودان، اسوه شایسته همه خداباوران است: «لَقَدْ کانَ لَکمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَنْ کان یرْجُواْ اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْاخِرَ وَ ذَکرَ اللّهَ کثیرًا» مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی می باشد، برای آن ها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می کنند. و این در حالی است که رسول الله، این شایسته ترین اسوه حسنه مؤمنان، به کرّات یگانه دخترش فاطمه را پاره وجود خویش، روح و ریحان خویش و جان و جانان خویش می خواند و با تعابیری گونه گون رضایت او را رضایت خود و ناراحتی او را ناراحتی خویش اعلام می دارد.

چنین تأکیدات متواتری از جانب رسول الله با چه هدفی صادر گردیده است؟ چرا پیامبر رحمت، اسوه حسنه مؤمنان، براین حقیقت، فراوان تأکید می ورزد که: فاطمه، پاره ای از وجود من است؟! آیا این همه تأکید جز برای آن است که توجه همه مؤمنان طول تاریخ را به اسوه پذیری از ابعاد زندگانی فاطمه، در مقام استمرار بخش سیره رسول الله، جلب کند.چرا چنین نباشد، درحالی که وجود فاطمه از وجود رسول خدا جدا نیست. وجود فاطمه، قسمتی از وجود رسول خداست و سیره او جلوه دیگری از سیره رسول خدا. وجود فاطمه، مکمل وجود رسول خداست و اسوه گری فاطمه، تکمیل کننده اسوه گری شایسته ترین اسوه حسنه. تکمیل کننده اسوه حسنه در عرصه هایی چون: دفاع جانانه از ارزش های اسلام، جانبازی برای استمرار رسالت، عشق بازی در راه بقا و دوام ولایت، جهاد بی امان فرهنگی، تقوا و عبادت، مهرورزی و محبت، عفاف و حجاب، تربیت فرزند، تدبیر منزل، تجهیز روحی و روانی مرد برای جهاد .

3-3.  فاطمه، حجت و الگوی امامان

فاطمه، استمرار اسوه حسنه است و این است رمز و راز آنکه سیره فاطمه برای همه امامان از نسل او، اسوه، حجت و الگو می گردد: «نَحْنُ حُجَةُ اللَّهِ عَلَی الْخَلْقِ وَ فَاطِمَةُ حُجَّةٌ عَلَیْنَا»؛ (تفسیر موضوعی، علامه مصباح، ص234) ما (امامان معصوم) حجت خداوند بر مردمان هستیم و فاطمه، حجت (خداوند) بر ما.اسوه گری سیره فاطمه(علیهاالسلام)، چنان در اوج یگانگی است که مولای عدل گستر ما که جهانی چشم انتظار اوست تا ظهور نماید و الگوی همگان در تمام ابعاد وجودی انسان. فاطمه نه تنها الگوی زنان، که الگوی تمام جهانیان است. اسوه گری فاطمه هرچند برای زنان، دربردارنده یگانه ترین و زیباترین جلوه هاست؛ اما اسوه گری او ویژه زنان نیست. هرچند روز ولادت فاطمه، افتخار بخش تمام زنان عالم گردیده و روز زن نامیده شده است؛ اما روز ولادت او، افتخار بخش همه مردان و زنان جهان و جلوه نمایی تمام مکارم اخلاقی است و بنا بر یکی از جامع ترین و زیباترین بیان ها:«انتخاب چنین روزی به عنوان روز زن به معنی انتخاب زیباترین، متعالی ترین و مقدس ترین الگو برای زنان مسلمان، بلکه زنان همه جهان است. تجلیل از مقام فاطمه(علیهاالسلام)، تکریم ایمان، تقوا، علم، ادب، شجاعت، ایثار، جهاد، شهادت و در یک کلمه مکارم اخلاق است که پدر بزرگوارش برای اتمام آن مبعوث شد. و آنگاه که رسول اکرم(صلی الله علیه و آله)، فاطمه را پاره تن خویش می خواند، به جهانیان می آموزد که جلوه والای کرامت انسانی و اخلاق اسلامی را در این چهره مقدس جستجو کنند و مادران جهان، شعاعی از این خورشید درخشان برگیرند و کانون حیات انسان ها را گرم و روشن سازند.

4-3. عوامل مؤثر در شکل گیری شخصیت فاطمه(علیهاالسلام)

در شکل گیری شخصیت یگانه اسوه ای چون فاطمه زهرا (علیهاالسلام)، همه عوامل تأثیرگذار بر شخصیت ایشان. از عامل وراثت گرفته تا عامل محیط و عوامل غیبی  دست به دست هم داده اند و پرورش دهنده چنان گل بی نظیری در گلستان وجود گردیده اند:

نطفه فاطمه (علیهاالسلام) در حالی منعقد می شود که والدین او از رهگذر چهل شبانه روز ارتباط خالصانه با خداوند به اوج طهارت روحی دست یافته اند و خمیرمایه آن نطفه را با تغذیه از پاک ترین و بهترین میوه های بهشتی تکوین بخشیده اند. (مجلسی، بحارالانوار: ج 16، ص 78. عوالم: ج 16، ص 153) ازاین روی فاطمه حَوْرَاءُ الْاِنْسِیَّه؛ یعنی حوریه سیرتی به صورت انسان، نامیده می شد و پیامبر خاتم رایحه بهشت را هماره در وجود او می جویید:فاطمه (علیهاالسلام) در محیط خانواده ای سراسر شور، عشق، نشاط، پاکی و صفا پرورش یافته و بعد از وفات مادر، نیکو خلق ترین مربیان، عهده دار تربیت و پرورش او گردیده است.شخصیت فاطمه(علیهاالسلام) در کنار پدری استوار گشته که کانون همه توجهات و تحولات در روزگار خویش بوده است. فاطمه(علیهاالسلام)، نیمی از عمر خویش را در کنار همسری گذرانیده که پرورش یافته دامان رسول است و میراث دار خلق وخوی محمدی و بر مجموعه عوامل فوق، عواملی غیبی، چون نزول فرشتگان، الهام های غیبی را نیز باید افزود.

5-3. شیوه اسوه پذیری از سیره فاطمی

حال این سؤال مطرح می شود که آیا مجموعه عوامل فوق، خللی به اسوه گری فاطمه(علیهاالسلام) وارد نمی سازد؟ فاطمه ای که از موهبت های الهی بسیاری؛ چون خمیرمایه بهشتی، پدری در نهایت عصمت و طهارت، مادری در اوج شرافت و نجابت و عوامل غیبی برخوردار بوده و شخصیتش در سایه این موهبت ها شکل گرفته است، آیا می تواند اسوه و الگوی خوبی برای انسان های بی بهره از این موهبت ها قرار گیرد؟

1-5-3. توجه به عامل اختیار در اسوه پذیری

در پاسخ به این گونه سؤال ها باید گفت تأثیرگذاری مجموعه این عوامل  اعم از ارثی، محیطی، زیستی، تربیتی، غیبی در شخصیت اسوه هایی همچون فاطمه زهرا(علیهاالسلام) نمی تواند به مقام اسوه گری ایشان هیچ خدشه و خللی وارد سازد؛ چرا که اولاً، ایجاد پارهای از این عوامل و شرایط در سطح خود قابل الگوگیری است؛ شرایطی چون دقت در انتخاب همسر، اهمیت دادن فوق العاده به تهذیب و طهارت روحی والدین قبل از انعقاد نطفه و بعدازآن، ضرورت تغذیه والدین از غذاهای حلال، و فایده بخش قبل از انعقاد نطفه و نیز در دوران بارداری و شیردهی و. ..؛

ثانیاً، نهایت تأثیر این عوامل، سرعت بخشی به شکوفایی استعدادهای فطری است؛ استعدادهایی که همگان از آن برخوردارند. مجموعه این عوامل تأثیرگذار هرگز نمی توانند فرد را از توانایی و استعدادی برخوردار سازند که هیچ مایه فطری نداشته باشد و دیگران به طورکلی از آن محروم باشند.

مؤثرترین و قاطع ترین عامل در تعیین رفتار و شخصیت هر انسان، اختیار و اراده آزاد اوست و نهایت تأثیر مجموعه عوامل دیگر این است که شناخت ها و گرایش های فطری را تقویت یا تضعیف کنند و در نتیجه زمینه را برای گزینش و اختیار آزادانه انسان فراهم آورند.بی شک در شکل گیری شخصیت اسوه هایی چون فاطمه(علیهاالسلام) عواملی چون وراثت، محیط داخلی (رحم مادر)، محیط طبیعی و جغرافیایی، دیگر محیط های پیرامونی (تربیت خانوادگی، چگونگی ازدواج) و الهام های غیبی مؤثر واقع شده است؛ اما می باید به حدود تأثیر این عوامل توجه داشت. نهایت تأثیر این عوامل، سرعت بخشی به شکوفایی استعدادهای فطری فاطمه((علیهاالسلام) بوده است سرعتی والا و بی نظیر که ویژه آن حضرت می باشد و در اسوه پذیری از ایشان، چنین سرعتی هرگز مطلوب و مقصود نیست.در عرصه اسوه پذیری از معصومانی همچون صدّیقه طاهره، هرچند شاید به گرد پای ایشان نیز نرسیم؛ اما چنین نگرشی هرگز نباید باعث یأس و ناامیدی و ایجادگر مانعی در اسوه پذیری از ایشان گردد.

اوج عروج فاطمه(علیهاالسلام) به رفیع ترین مقام انسانی هماره می باید برای اسوه پذیران امیدوارکننده و نشاط آفرین باشد؛ چرا که اصلی ترین مایه قوام و شکل گیری شخصیت فاطمه، اراده و اختیار آزاد او بوده است.

2-5-3. اسوه پذیری از مشترکات انسانی؛ نه از موهبت های الهی

توجه به این نکته نیز ضروری است که معصومان در آن دسته از ویژگی های خاص خود که تنها از موهبت های الهی ناشی شده است و از خصوصیات منحصربه فرد ایشان می باشد اسوه و الگو نمی باشند؛ اما ایشان در هزاران عرصه انسانی با همگان مشترک اند هرچند اختلاف مراتب و درجات آن ها قابل انکار نیست و در همین عرصه ها سرمشق و الگوی زندگانی می باشند؛ عرصه هایی چون: غرایز و شهوات، هواهای نفسانی، فطرت، عقل، بندگی و عبادت، روابط اجتماعی .

3-5-3. تفکیک میان قالب و محتوای سیره ها

اسوه پذیری از معصومان(علیهم السلام) به دو صورت می تواند صورت پذیرد: مستقیم و غیرمستقیم. الگوپذیری مستقیم آن است که گفتار و کردار آن بزرگواران را عیناً برنامه و راه و رسم زندگانی خویش قرار دهیم. در بسیاری از موارد گفتاری خاص یا رفتاری مشخص از ایشان با همان شکل و قالب رفتاری می تواند اسوه و الگوی ما قرار گیرد. برای نمونه می شنویم که حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)در پی هر نماز واجب ذکر مخصوصی داشتند (34 مرتبه الله اکبر، 33 مرتبه الحمدالله، 33 مرتبه سبحان الله)؛ ذکری که دستور آن را به عنوان هدیه ای عظیم از پدر بزرگوارشان دریافت کرده بودند(1) و همواره بر آن مداومت می ورزیدند و به شیعیان خویش نیز توصیه می فرمودند؛ ازاین روی ما نیز به آن حضرت اقتدا می نماییم و همان ذکر را با همان ترتیب بعد از هر نماز واجب به عنوان با فضیلت ترین تعقیبات نماز می گوییم. چنین اقتدایی به آن بزرگوار، اسوه پذیری مستقیم خواهد بود.

اما الگوپذیری غیرمستقیم آن است که روح و حقیقت گفتار یا کردار آن اسوه های الهی را درک نماییم و با تحلیل و استنباط از سیره علمی و عملی آن بزرگواران، وظیفه خویش را در همه ابعاد زندگانی (فردی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی) دریابیم.آری، در بسیاری از رفتارها و حتی گفتارهای معصومان(علیهم السلام) آنچه ارزشمند و قابل اسوه پذیری است؛ پیام، محتوا، حقیقت و روح آن رفتار یا گفتار می باشد و قالب، کالبد و شکل آن رفتار یا گفتار لزوماً مورد تأسّی نیست.

4-5-3. نوع اسوه پذیری، وابسته به شرایط زمانه

وجود همه چهارده معصوم پاک(علیهم السلام) از نوری واحد است و حقیقتِ نوری کردار و گفتار ایشان نیز واحد است. اگر در شکل و صورت ظاهری رفتارهای ایشان نسبت به هم تفاوتی دیده می شود به دلیل اختلاف در شرایط محیطی و زمانی است. ضرورت بسیاری از رفتارها یا گفتارهای معصومان وابسته به شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی یا اقتصادی عصر و زمانه ایشان بوده است. هر یک از این بزرگواران از منظر شرعی و عقلی وظیفه داشته اند تا به مقتضای شرایط زمانی و مکانی، رفتارها و گفتارهای ویژه ای از خود ظهور و بروز دهند. ازاین روی درحالی که باطن و حقیقت سیره علمی و عملی همه معصومان(علیهم السلام) واحد است، تفاوت در اقتضائات زمانه باعث می شود که شکل و قالب رفتارها یا گفتارهای ایشان متفاوت باشد.

حضرت صدّیقه طاهره(علیهاالسلام) وظیفه خویش می داند که در شرایط ویژه زمانی خویش قیام کند و به دفاع عاشقانه از ولی امرِ غریب و مظلوم بپردازد؛ درحالی که امام حسن مجتبی)علیه السلام)(وظیفه خویش می بیند که در زمانه خویش با معاویه صلح نماید. امام حسین(علیه السلام)، اصل و ریشه دین را در خطر می بیند و تمام هستی، خانواده و یاران خویش را در این راه فدا می سازد؛ درحالی که شرایط زمانی و محیطی زمان امام رضا(علیه السلام) اقتضا می کند تا آن بزرگوار ولایت عهدی مأمون ملعون را بپذیرد.بنابراین باید از همین شیوه رفتاری معصومان(علیهم السلام) سرمشق بگیریم و همیشه در فراسوی قالب ها و شکل های گوناگونِ رفتار ایشان، در تکاپوی کشف روح و حقیقت واقعی آن رفتارها باشیم و نیز هماره بکوشیم تا بدانیم عصر و زمانه ما، اسوه پذیری از سیره اجتماعی کدام یک از معصومان را اقتضا می کند.

اینجاست که بیش از هر زمان دیگری به تحلیل های تاریخی اسلام شناسان، احساس نیاز می شود. در این عرصه پراهمیت، می باید به اسلام شناسان راستین مراجعه کرد و شیوه و نوع اسوه پذیری مطلوب از سیره معصومان را از این میراث داران انبیا باز جست. تنها اسلام شناسان راستین می توانند با آگاهی و تسلط کامل بر تاریخ اسلام و مقایسه شرایط عصر و زمانه با دوره زندگانی هر یک از ائمه، بهترین شیوه اسوه پذیری از سیره معصومان را به جامعه معرفی کنند.

منابع:

- مصباح یزدی، محمد تقی، جامعه وتاریخ، قم، موسسه آموزشی امام خمینی، 1397

- مصباح یزدی، محمد تقی، خودشناسی برای خود سازی، قم، موسسه آموزشی امام خمینی، 1396

- مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن، قم، موسسه آموزشی امام خمینی، 1395

- مصباح یزدی، محمد تقی، تفسیر موضوعی، قم، موسسه آموزشی امام خمینی، 1394

- مصباح یزدی، محمد تقی،انسان شناسی در قرآن، قم، موسسه آموزشی امام خمینی، 1393

- مصباح یزدی، محمد تقی، راه وراهنما شناسی، قم، موسسه آموزشی امام خمینی، 1391

- مصباح یزدی، محمد تقی، انسان سازی در قرآن،قم، موسسه آموزشی امام خمینی، 1390

- مصباح یزدی، محمد تقی،زن نیمی از پیکر اجتماع،قم، موسسه آموزشی امام خمینی، 1389

- مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق اسلامی،قم، موسسه آموزشی امام خمینی، 1387

- مصباح یزدی، محمد تقی،پرتوی از امامت وولایت در قرآن، قم، موسسه آموزشی امام خمینی، 1386

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان