سرویس جهان مشرق - با تائید نتایج مبهم انتخابات پارلمانی در عراق توسط دادگاه فدرال، اولین جلسه مجلس این کشور در روز دوشنبه برگزار شد. در اولین نشست رسمی در پارلمان «محمد الحلبوسی» با 200 رای موافق برای بار دوم به عنوان رئیس پارلمان این کشور انتخاب شد. بعد از مشخص شدن رئیس پارلمان، یک فرصت 15 روزه در عراق برای تعیین نامزدهای ریاستجمهوری آغاز میگردد. بر اساس اصل 70 قانون اساسی عراق، نامزد ریاست جمهوری باید از رأی دو سوم نمایندگان برخوردار شود. همین شرط است که تشکلهای پیروز در انتخابات را به تلاش برای ایجاد فراکسیونی با 200 کرسی از 329 کرسی مجلس وامیدارد. طبق گفتوگوهای انجام شده چهار فرد از شانس بیشتری برای تصدی این منصب برخوردار هستند. «برهم صالح»، «عدنان المفتی»، «هوشیار زیباری» و «نیچروان بارزانی» از مهمترین افراد برای کسب کرسی ریاست جمهوری محسوب می شوند. وقتی رئیس جمهور در عراق انتخاب شد، او موظف است که ظرف 15 روز نامزد بزرگترین فراکسیون مجلس را مأمور تشکیل کابینه کند و نخستوزیر باید ظرف 30 روز کابینه خود را به مجلس معرفی کند و در غیر این صورت، نخستوزیر دیگری مأمور خواهد شد.
هنوز اطلاعاتی درباره گزینههای احتمالی برای نخستوزیری آینده عراق منتشر نشده اما شاخصها حاکی از تلاشهای «مصطفی الکاظمی» نخستوزیر کنونی برای ماندن در این منصب است. اما مقتدی صدر بازیگری مهم برای انتخاب نخست وزیر جدید در عراق محسوب می شود. سعدالله زارعی تحلیل گر ارشد مسائل منطقه درباره وضعیت سیاسی عراق پس از انتخابات پارلمانی به «مشرق» میگوید: در عراق یک سری خانوادهها و خاندانها هستند که از گذشته در تحولات سیاسی و اجتماعی این کشور نقش تعیینکنندهای داشتهاند. خانواده صدر یکی از این خاندانها است که شخصیتهای بارز و برجستهای داشته است. آقای زارعی می گوید نگران یک دسیسه در آینده عراق است. کارشناس منطقه می گوید: توافق بر سر انتخاب نخست وزیر در بیرون پارلمان انجام می شود. لابی در خارج پارلمان نگران کننده است.
در ادامه گفتگو با کارشناس ارشد مسائل منطقه را می خوانید:
** ماجرای عراق این روزها موردتوجه افکار عمومی قرار دارد. عراق برای ما دارای چه اهمیتی است که باید تحولات آن را بهدقت رصد کنیم؟
عراق وضعیت پیچیدهای دارد و ما برای اینکه بدانیم این کشور اکنون در چه وضعیتی به سر میبرد باید نگاهی به گذشته آن داشته باشیم. عراق موقعیت ویژهای در منطقه دارد. این موقعیت، هم برای ما و هم برای آمریکا و بازیگران دیگر منطقه دارای اهمیت فوقالعادهای است. برای ایران، عراق کشوری است که میتواند ما را به جهان عرب وصل کند. از سوی دیگر، عراق بعد از ایران بیشترین تعداد جمعیت شیعه را در خود جایداده است و ازاینرو، این کشور میتواند پشتوانه طبیعی برای جمهوری اسلامی باشد. علاوه بر این موارد، عراق حلقه وصل ما به جبهه مقاومت در بال غربی ایران است و راه دسترسی ما را به سوریه، یمن و دیگر کشورهای جبهه مقاومت هموار میکند. در ابعاد اقتصادی نیز، جایگاه عراق برای ایران حائز اهمیت است. بازار عراق و جایگاه آن در حوزه نفت و گاز این جایگاه را تقویت میکند. برکنار این موارد، نزدیکی فرهنگی و تمدنی ایران و عراق نیز از وجوه حائز اهمیت در روابط میان دو کشور است. ازنظر تمدنی، عراق و ایران یک تمدن دارند و دریک پیکره قرار میگیرند. تمدن بابلیها، سومریها و مانند آنها تمدن مشترکی دو کشور را ترسیم میکند. تیسفون، پایتخت تاریخی ایران در عراق است و مجموع این موارد سبب شده است ایران و عراق دارای یک تمدن مشترک باشند و روابط میان دو کشور از اهمیت فوقالعاده سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار باشد.
** ترکها هم از عراق انتظارات زیادی دارند. ترکها چه منافع مشترکی با عراق دارند؟
عراق برای ترکیه نیز اهمیت بالایی دارد. عراق مهمترین نقطه وصل ترکیه به کشورهای حوزه عربی است. گرچه دو کشور عربی سوریه و عراق با ترکیه مرز مشترک دارند اما، این عراق است که اکنون ظرفیت اتصال ترکیه به جهان عرب را دارا است. از سوی دیگر، یکی از عوامل اصلی فروپاشی امپراتوری عثمانی عراق بوده است و کانون جنبشهای عربی ضد ترک در عراق شکلگرفته است. اهمیت عراق برای ترکیه البته دارای صبغه تاریخی بیشتری است. امپراتوری عثمانی برای حلوفصل مشکلات کشورهای عربی، از محوریت عراق استفاده و حتی برای آن حاکم عربی در بغداد منصوب کرده بود که نشان از محوریت عراق در آن برهه تاریخی برای ترکیه دارد.
** عراق و عربستان نیز با یکدیگر تعاملاتی دارند که بعضاً همراه با چالشهایی است. این چالشها در چه حوزههایی است؟
عراق برای عربستان جایگاه ویژهای دارد و موضوعات این کشور با حساسیت بالایی از سوی عربستان دنبال میشود. یکی از دلایل اهمیت موضوعات عراق برای عربستان به رقابتهای شدید میان 2 کشور در حوزه مذهبی بازمیگردد. سعودیها از دیرباز، مظهر وهابیت بوده و عراق نیز مظهر شیعه و تشییع بوده است. برای دورهای طولانی ایران ازنظر مذهبی رقابتی با عراق و عربستان نداشت و این رقابت با شدت تمام میان عربستان و عراق وجود داشته است. در کنار این، در حوزه عربی درگیریهای عراق با سعودیها وجود داشته است. عمده درگیری عراقیها با سعودیها به 100 سال اخیر بازمیگردد که سعودیها چندین مرتبه به اماکن متبرکه حمله و آنها را تخریب کردهاند و در کربلا نیز دست به کشتار زیادی زدهاند. بااینحال، اهمیت عراق برای عربستان به این موارد محدود نمیشود و رقابت دو کشور ازنظر انرژی نیز دارای ابعاد بسیاری است. وجود مرزهای طولانی عراق با سعودیها، موضوع چالشبرانگیز دیگری است که سبب شده است، مرزهای جنوبی عراق با سعودیها مرز صلح نباشد بلکه مرز تضاد باشد چراکه مرزهای جنوبی عراق مرز شیعیان است و مرکزهای شمال غرب سعودیها که متصل به عراق میشود مرز اهل سنت است.
مسئله آخر نیز موضوع تمدنی عراق است و سعودیها از 2 کشور عربی واهمهای تاریخی داشته است. یکی عراق و دیگری یمن است که هردو نسبت به سعودیها برتری دارند. اگر ما میگوییم 5 هزار سال تاریخداریم، عراقیها دستکم 7 هزار سال تمدن دارند و تمدن عراقیها جلوتر از ما است. از سوی دیگر، نسبت فاصله سعودیها نسبت به یمنیها بسیار بالا است. بارها تکرار شده است که عربیت واقعی و اصیل عربیت یمنی است و یمنیها بقیه اعراب را عربهایی میدانند که بعدها عرب شدند و زبان عربی را یاد گرفتهاند. سعودیها همین مشکل رادارند و عرب اصیل نیستند. سعودیها بهشدت میترسند از اینکه عراقیها سربلند کنند و بخواهند تمدن تاریخی خود را به نحوی علم کنند و با این اقدام آرامآرام فضاها را از دست سعودی در جهان اسلام بگیرند و خود پرچمدار عربیت و اسلام در دنیای عرب شوند. زمانی شهید سلیمانی با عادل عبد المهدی نخستوزیر وقت عراق به دیدار رهبر انقلاب رفتند. بعدازاین دیدارعبدالمهدی حسابی خوشحال بود و شهید سلیمانی روایت کرد که در این دیدار آقا خطاب به عبد المهدی فرموده بودند کاری کنید که عراق جایگاه تمدنی گذشته خودش را دوباره به دست بیاورد و عراقیها ظرفیت این رادارند که رهبر جهان عرب شوند. چنین نگاهی از سوی جمهوری اسلامی ایران به عراق سبب نگرانی عربستان است و آنان دوست ندارند عراق این جایگاه را به دست بیاورد.
** آمریکاییها در عراق دنبال چه چیزی هستند و چه منافعی را برای خود تعریف کردهاند؟
آنها عراق را سرزمینی با ظرفیت بالقوه برای کنترل قدرتهای منطقه ازجمله ایران، ترکیه، روسیه و کشورهایی که قصد سربلند کردن مقابل آمریکا را داشته باشند، میداند. برای همین است که سال 2019 ترامپ در سفر به عراق بهصراحت اعلام کرد که قصد دارد از طریق عراق، ایران را کنترل کند. البته نگفت روسیه را از عراق کنترل میکنیم اما، در ذهن آمریکاییها این موضوع جایگاه ویژه خود را دارد. اینطور نیست که آمریکا یکبار در منطقه شکست بخورد و از آن بیرون برود. آنها بارها و بارها برای رسیدن به مقصود خود راههای مختلف را امتحان میکنند. اگر همه راهها به شکست انجامید، در گوشهای منتظر میمانند تا در فرصت مناسب وارد ماجرا شوند. هم ترکها، هم سعودیها و هم آمریکاییها میدانند در عراقی که 62 درصد یا به روایت دیگر 58 درصد جمعیت آن شیعه است نمیتوانند آن را بهطور طبیعی تصرف کنند. اگر این 58 درصد یا 62 درصد جلو بیایند کسی جلودار آنها نیست اما، این کشورها از روشهای تفرقهانگیز استفاده میکنند و برای همین استراتژی خود را بر حور تفرقه و دودستگی تنظیم کردهاند.
** عراق کشوری چندپاره است و خاندانهای زیادی در جهتگیریهای سیاسی آن کشور نقش دارند. اگر بخواهید تبارشناسی از جریانهای سیاسی در عراق داشته باشید به چه مواردی اشاره خواهید کرد.
در عراق یک سری خانوادهها و خاندانها هستند که از گذشته در تحولات سیاسی و اجتماعی این کشور نقش تعیینکنندهای داشتهاند. خانواده صدر یکی از این خاندانها است که شخصیتهای بارز و برجستهای داشته است. شهید صدر، امام موسی صدر، سید محمد صدر و صدرالدین صدر که مرجع تقلید بودند از این جملهاند. این خانواده در عراق همیشه معتبر بودند. خانواده دیگر شاهرودیها و خانواده دیگر؛ خانواده حکیم هستند. ظاهراً معتبرترین خانواده در عراق میان شیعهها، خانواده صدر است. صدرهای بیش از دیگران در طول 50 سال اخیر در بحرانها، آشوبها و درگیرهای ایجادشده هزینه داده، صبوری بیشتری به خرج دادهاند و با مرم تعامل نزدیکتری داشتند که این موضوع سرمایه اجتماعی باثباتی را برای صدریها ایجاد کرده است. سرمایهای که برای دیگر خانوادهها بهسادگی فراهم نیست. در چنین شرایطی، طبیعتاً کسی میتواند حرف قویتری بزند که در فضای اجتماعی زور و توان بیشتری داشته باشد. صدریها علاوه بر اینکه خانواده اصیل و باریشهای در عراق هستند در سازماندهی نیروهای خود، به نسبت رقبا جلوتر هستند. خانواده صدر جیش المهدی را تأسیس کرد که بعدها سرایا السلام خوانده شد. خانواده حکیم اما در بعد نظامی حرفی برای گفتن ندارد. خانواده حکیم مجلس اعلایی داشت که مدیریت آن بر عهده این خانواده نبود. آنان از جریان بدر جدا شدند و اکنون جریان حکمت ملی را تأسیس کردهاند که 5 نماینده در مجلس دارد. بنابراین وزن خانواده صدر بسیار بیشتر از خانواده حکیم و دیگر خانوادهها است. جریان مقابل مقاومت در رویدادهای پارلمان تلاش کرد در اولین روز فعالیت مجلس ضرب شستی را به رقبای خود نشان دهد. بلافاصله پس از اتفاقات پارلمان، الکاظمی به منزل هادی العامری رفت و با او ملاقات کرد. این نشاندهنده ترس و نگرانی سران این جریان از وقایع پارلمان وسیرتحولات در این کشور است.
** تفاوت جایگاه خانواده صدر در عراق ناشی از چیست؟
ازنظر انسجام و تمرکز، صدریها پایگاه ثابتی در شهرک صدر بغداد دارند که روایتی میگوید 4 میلیون نفر جمعیت دارد. این پایگاه ثابت برای صدرها در مسائل سیاسی و امنیتی کاربردهای زیادی دارد. در برخی استانها مانند بصره، ناصریه و المثنی نیز جریان صدر حضور باثبات و قوی دارد. چنین جایگاهی، موقعیتهای باثبات، پایدار و ایمن و خانوادگی برای صدرهای ایجاد میکند. نکته دیگری که سبب تفاوت این خانواده با بقیه خانوادهها و قومیتهای عراق میشود این است که بعد از سقوط صدام، اقتصاد عراق میان خانوادهها، خاندانها، احزاب و دستهها تقسیم شد. مثلاً 4 وزارتخانه به حکیمها، 6 وزارتخانه نیز به صدریها رسید. سایر احزاب هم سهم خودشان را داشتند. توزیع پول هم بر اساس تعداد وزارتخانهها بود. منابعی که به هر وزارتخانه اختصاص مییافت در اختیار وزیر بود و وزیر به هر شکل که مایل بود میتوانست منابع را هزینه کند چراکه خواستگاه حزبی آنان مانع از نظارت بر عملکردشان میشد. بقیه عمدتاً پولهای خود را صرف تشکیلات و آدمهای حزب خودشان کردند. جریان صدر با هوشمندی منابع خود را صرف هوادارانش کرد و آن را در بدنه اجتماعی هزینه کرد. همین هزینه کردها سبب شد در بغداد و ناصریه و مناطق دیگر عراق دیگر موقعیت خانواده صدر در قضای سیاسی تثبیت شود درحالیکه دیگر گروهها به این موضوع توجهی نداشتند.
** چرا دیگر خانوادهها در عراق دچار افول شدند و صدریها موفق به گسترش نفوذ خود میان مردم شدهاند؟
عراق سال 2022 با عراق سال 2003 و 2004 وقتیکه صدام سقوط کرد ازنظر اقتصادی تغییر چندانی نکرده است و وضعیت مردم در هیچ شاخصی بهتر از قبل نشده است. به این دلیل، در این اوضاع کسانی که پولهای خود را صرف خود و حزب زیرمجموعه میکردند میان مردم اقبال گذشته خود را از دست دادند و دچار پسرفت شدند. در ذهنیت اجتماعی اما کسی که پول را برداشته است و مقداری را خودش خرج کرده و مقداری را هم برای مردم هزینه کرده است موقعیت تثبیتشدهتری به نسبت دیگر خانوادهها پیداکرده است. اکنون شاهد هستیم طرف مقابل جریان صدر در پارلمان، با ائتلافی که شکل داده است 88 کرسی دارد درحالیکه جریان صدر 73 کرسی را در اختیار دارد.
** ماجرای انتخاب رئیس و نواب رئیس پارلمان عراق چه بود و چرا تا این اندازه با تنش برگزار شد؟
مطالعات شخصیام این است که ما در حال حاضر با دسیسهای بزرگ عراق روبهرو هستیم. اینکه فضای شیعه را کردها و سنیها آرام کنند و بگویند تا قبل از اینکه شیعه مسئله خود را در داخل حل نکند ما وارد معادله سیاسی نمیشویم. یا از سوی دیگر، طرف سنی بگوید که ما در فضای داخلی مجلس تابع کلیت تصمیمگیری فراکسیونها هستیم. یا جریان صدر بگوید 12 شرط و اصل دارد و همه این اصول و شروط پذیرفته شود و بعد که پذیرفته شد بگوید بر اساس چارچوب توافق میان شیعیان عمل میکند اما، در روز رأیگیری در پارلمان، همه این فضا دگرگون شود و صدریها بیایند و با حضور نظامی و شبهه نظامی خود و با به میدان فرستادن جریان سرایا الاسلام و جیش المهدی فضای بغداد را بهشدت امنیتی کنند و در روز اول فعالیت پارلمان بهمحض اینکه المشهدانی رئیس سنی جلسه اعلام کند شیعهها مدعیاند فراکسیون اکثریت از آنکسی است که 88 کرسی دارد با او برخورد کنند و او را راهی بیمارستان کنند، مجموع این تحولات خبر از اتفاقات بدی میدهد. بعدازاینکه در مجلس به المشهدانی حمله و او به بیمارستان منتقل شد، درحالیکه او استعفا نداده بود از سوی جریان صدر با نفر دیگری مذاکره کرد تا ریاست سنی پارلمان را بر عهده بگیرد. وقتی این فرد نپذیرفت بهناچار با حزب الحبوسی مذاکره و در فرایندی رئیس پارلمان را تعیین و نواب او را با کنار زدن احزاب کرد دیگر فردی از حزب دموکرات را تعیین کردند. درحالیکه هیچیک از این افراد جزو جریان اکثریت نبودند و با کنار زدن جریان اکثریت شیعه به این مسئولیتها را تصاحب کردند. چندی بعد مشخص شد امارتیها پولهای زیادی برای انجام این اقدام هزینه کردند تا بتوانند طیف خمیس الخنجر را که مقابل حلبوسی بود را به اتحاد با این حزب متقاعد کند. در چنین شرایطی، درحالیکه بارزانی پیشتر گفته بود منتظر تعیین تکلیف طیف اکثریت در جریان شیعه میماند در روز رأیگیری وارد میشود و بهیکباره 200 کرسی پارلمان در یک راستا قرار میگیرد و درواقع ماجرا را به این صورت پیش میبرند.
** چه کسانی صحنهگردان این دسیسه هستند؟
ما با یکروند طبیعی در فرایند انتخاب رئیس پارلمان و نواب آن روبهرو نیستیم. به این دلیل دادگاه فدرال زیر بار انتخاب رئیس پارلمان نرفته و اعلام کرده است که این رویه قانونی نیست و المشهدانی رئیس سنی است نمیشود این نشانه دسیسه است و ما با یکروند طبیعی در فرایند انتخاب رئیس پارلمان و نواب آن روبهرو نیستیم. به این دلیل دادگاه فدرال زیر بار انتخاب رئیس پارلمان نرفته و اعلام کرده است که این رویه قانونی نیست و المشهدانی رئیس سنی است نمیشود او را درحالیکه استعفا نداده است کنار زد و به این دلیل این انتخاب را غیرقانونی اعلام کرده است. با این رویه، همانطور که گفتم ما با دسیسهای روبهرو هستیم که با انتخاب رئیس پارلمان و نواب آن تمام نمیشود و ادامه آن تا ماجرای انتخاب نخستوزیر هم ادامه پیدا خواهد کرد. کما اینکه بعد از انتخاب رئیس پارلمان، دیدیم که الکاظمی به شکل فوری آن را تأیید کرد و به رئیس جدید مجلس تبریک گفت. متوجه هستیم که توافقی بیرون پارلمان هست. ردپای پولهایی که اماراتیها در این ماجرا هزینه کردند بهخوبی دیده میشود. اقدامات سعودیها کاملاً روشن است. ما یقین داریم که در عراق با دسیسهای روبهرو هستیم که میتواند شرایط را به سمت تنش پیش ببرد.
** جریان مقاومت در عراق در چه وضعیت قرار دارد؟
بر اساس تجربه انتخابات پارلمانی عراق، در آنجا تجربهای به دست آمد که این جریانی که این روند را قبول ندارد میتواند با آبستراکسیون مانع مصوبات شود آبستراکسیون نشان داد که 110 کرسی را دارد. این 110 رأی در مواقعی که یک تصویب در پارلمان نیاز به دوسوم آرا، را داشته باشد این مؤثر است و بهاحتمالزیاد مؤثر است. اگر 110 کرسی روی یک رأی گرایش داشته باشند دوسوم رأی در پارلمان به دست نمی آید. در اینجا این فراکسیون 110 نفره میتواند بارأی ندادن یا مخالفت کردن میتوانند روند را تحت تأثیر قرار دهند اما در شرایطی که احتیاج به اکثریت آرا نیست، اکثریت مطلق مدنظر باشد در اینجا گروه مقاومت و آبستراکسیون نمیتواند کاری را به جلو ببرد. پارلمانها محل بده و بستان است و ممکن است چند روز دیگر جریان سنیها انشعاب کنند و جدا شوند و همین طیف مقابل صدر عمدتاً صدری بودند و مانند کتائب حزبالله که بخشی از جیش المهدی بودند و کتائب سیدالشهدا از صدریها جدا شدند و به این دلیل صحنه عراق باثبات نیست. با توجه به دسیسه انتخابات و قبل و بعد از انتخابات ما با شرایطی در سالهای آینده روبهرو هستیم و باید دید در آینده اوضاع به چه سمتی میرود
** فکر میکنید روند تحولات عراق به تشدید تشنج سیاسی در این کشور منجر شود؟
شرایط فعلی عراق و برآیند فضای سیاسی نشان میدهد فضای سیاسی این کشور متشنجتر خواهد شد. فقط این موضوع را در نظر بگیرید که سادهترین و سالمترین کار در یک پارلمان این است که در روز اول فعالیت خود، تصویر خوشایندی به مردم نشان دهد اما، مردم عراق اولین تصویری که از پارلمان خود دیدند حمله به رئیس مجلس بود که سبب انتقال وی به بیمارستان شد. حمله به رئیس سنی پارلمان در روز اول کار آن، نشان میدهد شرایط آینده شرایط خوبی نیست و ممکن است شاهد این باشیم که دیگر گروههای سیاسی با نگاه به این عملکرد برای رسیدن به اهداف مدنظر خویش همان اقدامی را انجام دهند که در پارلمان شاهد آن بودیم. چنین وضعیتی میتواند به تشدید فضای تشنج در عراق منجر شود.
** پس از برگزاری انتخابات شنیدیم که الکاظمی به دیدار هادی العامری رفته است. این نگاه تقویتشده است که العامری به جبهه مقابل مقاومت پیوسته است تا چه اندازه این نگاه درست است؟
جریان مقابل مقاومت در رویدادهای پارلمان تلاش کرد در اولین روز فعالیت مجلس ضرب شستی را به رقبای خود نشان دهد. بلافاصله پس از اتفاقات پارلمان، الکاظمی به منزل هادی العامری رفت و با او ملاقات کرد. این نشاندهنده ترس و نگرانی سران این جریان از وقایع پارلمان وسیرتحولات در این کشور است. در این بحث میبینیم دستی آمده است و انتخابات را به شکلی برگزار کرده است که نتیجهاش را همه میدانیم. نتیجه این انتخابات این شد که گروه الفتح با یکمیلیون و 50 هزار رأی تنها 34 کرسی یا کمتر از آن را در پارلمان به دست آورد اما، جریان دیگری که تنها 886 هزار رأس داشت موفق به کسب 73 کرسی در پارلمان شد. هنگامیکه موضوع تقلب درروند برگزاری انتخابات مطرح شد، باوجود ارائه اسناد و مدارک غیرقابلانکار به دادگاه فدرال عراق از سوی هادی العامری، دادگاه اعلام کرد قادر نیست به مسائل فنی ورود کند و نتیجه انتخابات را به شکل کلی تائید کرد. بعدازآن نیز شاهد آن اتفاقات عجیب در پارلمان بودیم. این وقایع نشان میدهد آینده آرام نیست. اکنون گروههایی مانند الفتح و دیگر گروههایی مانند حزب فضیلت و دولت قانون در بخشها امنیتی حضور فعال دارند و اینطور نیست که این جریانها تنها در بعد سیاسی فعال باشند و ازاینرو جریانهایی مانند الفتح اجازه نخواهند داد بسیاری از اتفاقات در عراق رخ دهد.