سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
منکر از نگاه رهبر انقلاب؛ ظلم و فساد یا بدحجابی؟!
مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با مسئولان قوه قضائیه به نکته مهمی در بحث "حکمرانی مطلوب اسلامی" اشاره کردند که با توجه به قرابت این مفهوم با مسائل روز، خوانش آن برای مردم و مسئولان یک ضرورت است.
معظمله در بخش مورد اشاره از بیانتشان فرمودند: «وَ اَمَروا بِالمَعرُوف» امر به معروف. حالا در صلاة و زکات و مانند اینها بالاخره یک کارهایی شده، -امّا در- «اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَر» عقبیم. معروف چیست؟ عدالت، انصاف، برادری، ارزشهای اسلامی؛ اینها معروف است؛ باید امر به معروف بکنیم. در قانون اساسی ما هم جزو وظایف، در اصل هشتم همین مسئلهی امر به معروف و نهی از منکر هست. نَهَوا عَنِ المُنکَر؛ از منکر هم نهی -کنید-؛ منکر چیست؟ ظلم است، فساد است، تبعیض است، بیانصافی است، عدم اطاعت الهی است؛ اینها ظلم است، اینها منکر است؛ از اینها باید نهی بشود؛ یعنی اینها -جزو- وظایف است.
ایشان تصریح کردند: امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز، مثل زکات جزو وظایف است. و حالا طبق یک روایتی امر به معروف از همهی این احکام الهی حتّی از جهاد هم بالاتر است. حالا نمیخواهیم وارد این جزئیّات بشویم. به هر حال این یک وظیفهای است که جزو وظایف قوّهی قضائیّه هم هست و اگر چنانچه عمل نکردیم، ضربه خواهیم خورد.
رهبر معظم انقلاب افزودند: الان شما امکان دارید دیگر؛ قوّهی قضائیّه یعنی قضای کشور، دادگستری کشور دست شما است؛ این امکان شما است که از این امکان باید حدّاکثر استفاده را بکنید، بیشترین استفاده را باید بکنید در جهت همین «اَقَامُوا الصَّلَوةَ وَ آتَوُا الزَّکَوةَ وَ اَمَرُوا بِالمَعرُوفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَر» و بقیّهی چیزهایی که در قرآن به عنوان وظیفه ذکر شده. باید استفاده کنید؛ اگر استفاده نکردید، نعمت، تضییع شده است.
مقام معظم رهبری تأکید کردند: معمولاً قدرتها از دو ناحیه ضربه میخورند: یک ناحیه، سوء استفادهی از قدرت است؛ یک ناحیه، عدم استفادهی از قدرت است. گاهی هست که انسان یک قدرتی دارد، از این سوء استفاده میکند؛ [یعنی] در جهت اهواء شخصی خودش، اهواء گروهی خودش، در جهت فساد و امثال اینها استفاده میکند؛ این یک جور ضایع کردن قدرت است؛ یک جور هم این است که انسان از این قدرت استفاده نکند؛ اصلاً معطّل بگذارد که این هم تضییع قوّت است؛ این هم کفران نعمت الهی است؛ فرقی نمیکند. تنبلی کردن، غفلت کردن، موجب میشود که این اقتدار از بین برود.[1]
*در فرمایشات مقام معظم رهبری به طرز آشکاری مشخص میشود که نظر و دیدگاه نظام اسلامی در بحث اینکه "منکر چیست؟" اشاره دارد به "ظلم، فساد، تبعیض، بیانصافی و...".
در اقتفای بیانات فوقالذکر از رهبر معظم انقلاب میتوان به تأکیدات علیالدوام ایشان بر امنیت اخلاقی، لزوم رعایت حجاب، مبارزه با مواد مخدر و دوردور کردن خیابانی نیز اشاره داشت.
مقولاتی که صدالبته در مقابل ظلم و مفاسد مالی کلان، بسیار خرد محسوب میشوند اما برخورد با آنها نیز در کنار مبارزه با ظلم و فساد ضروریست.
***
عاقبت تندروی سیاسی به قیمت "افتادن از چشم رهبری"
آرمین مزد جهانگیری را داد
امتداد گزارش داد: محسن آرمین، کنشگر اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 اخیراً طی اظهاراتی در جلسه هماندیشی روسای استانی حزب توسعه ملی ایران اسلامی گفته است:
"میتوان گفت که دولت دوم آقای روحانی دولت نابختیار بود و تیر بلا از هر سمتش میبارید. البته عدم درک صحیح همکاران آقای روحانی از حساسیت شرایط هم مزید بر علت میشد؛ چنانچه در این دولت، کابینه احساس نمیکرد که در برابر شرایط باید مقاومت کند و یا مقداری جسارت به خرج دهد. تنها خود آقای روحانی بود که گاهی حرفی میزد و وزرا و حلقه اول مشورتی او، عموماً همراهی خاصی با آقای روحانی نمیکردند یا درکی از حساسیت شرایط نداشتند یا در قبال آن شرایط چندان احساس مسئولیت نمیکردند. مثلاً مسئله معاون اول ایشان در اوج بحران و مشکلات، این بود که علیه اصلاحطلبان که تنها متحدان دولت در آن شرایط بودند موضع بگیرد و نقش و تأثیر معدود اصلاحطلبان حاضر در دولت را هر چه بیشتر محدود کند." +
*روشن نیست منظور یا اشاره آرمین از اینکه مسئله جهانگیری، گرفتن موضع علیه اصلاحطلبان و محدودیتسازی برای چپهای دولت بوده دقیقا چیست و کدام بخش از تاریخ دولت آقای روحانی را مد نظر قرار میدهد. چه اینکه خود آقای آرمین هم اشارهای به این معنا نکرده است!
معالوصف به نظر میرسد شاهد یک مظلومنمایی ناشیانه هستیم زیرا کیست که نداند شاکله اصلی و عقل منفصل دولت روحانی اصلاحطلبان بودند که زور هیچ کسی هم به حلقه کیان آنها نمیرسید.
جالب است که آرمین در اظهارات خود از عبارت "معدود اصلاحطلبان حاضر در دولت" استفاده میکند.
یعنی مظلومنمایی اشاره شده به حدی است که آقای آرمین نه تنها جهانگیریِ وزیر خاتمی و عضو مبرّز حزب کارگزاران را از حیطه اصلاحطلبی خارج میکند بلکه مدعی میشود که نوبخت و زنگنه و ربیعی و آشنا و کلانتری و ترکان و... اصلاحطلبان معدودی در اطراف روحانی بودهاند که البته گویا در بخشهای اصلی دولت هم قرار نداشتهاند!
چه ایرادی داشت اگر آقای آرمین راستش را میگفت؟
یعنی به مسیر اصلاحطلبی روحانی و نقش بارز اصلاحطلبان در دولت اعتدال اشاره میکرد و آنگاه به انتقادات خود از جهانگیریِ اصلاحطلب نیز میپرداخت؟
در بحث آقای جهانگیری هم شاید این کنایه مقتضای سیاستورزی باشد که آرمین عملا مزد اصلاحطلبی جهانگیری را داد.
آنجا که جهانگیری برای چپروی دولت و اخذ مواضع اصلاحطلبانه هر کار میتوانست کرد اما عاقبتش این شد که یک چپ ستادی بگوید او میخواسته ما را محدود کند.
و این عبرتی برای آقای جهانگیری است که چطور در مسیر اظهار اصلاحطلبی تندروانه حتی خود را از چشم رهبر معظم انقلاب نیز انداخت و جایگاه خود را از دست داد و دست آخر نیز اینطور اجر خود را از رفقایش دریافت کرد.
این از عبرتهای زمانه ما برای همه است...
***
"استادان خشونت معمولی" در سودای اشغال مراکز حساس نظام
در اعتراض خیابانی پلیس را بکشیم یا بزنیم؟!
مشرق در شماره 31 خرداد (سهشنبه 2 هفته قبل) وبلاگ در مطلبی با عنوان "این پارلمانتاریستهای مسلح"، به یادداشت آقای حسین نورانینژاد، از کادرهای حزب چپ اتحاد ملت پرداخت.
نورانینژاد در این یادداشت مدعی شده بود که اصلاحطلبان یک جریان پارلمانتاریست هستند! و ما نیز در بخش تحلیلی وبلاگ مشرق با ارائه دلائل و سوابقی مثل استعفای دستهجمعی اصلاحطلبان از مجلس ششم، تحریم انتخابات 1400 و تأکید آقای حجاریان بر اینکه "اصلاحات صندوقمحور مرده است"! تصریح کردیم که این ادعای آقای نورانینژاد صحیح نیست و جریان اصلاحات به سمت برداشتن اسلحه حرکت میکند. زیرا جریانی که صندوق رأی را بر زمین میگذارد، طبعا اسلحه را برمیدارد!
در اقتفای این مطلب، آقای نورانینژاد در شماره سهشنبه گذشته روزنامه اعتماد در یادداشتی تفصیلی که برای پاسخ به مشرق نگاشته شد، مشرق را شبه رسانه و تحلیل آن را عجیب، خطرناک، نامتعادل و بیپروا توصیف کرد! این عضو کادر حزب اتحاد همچنین نویسندگان مطلب را نیز ناآشنا به بار کلمات، ناآشنا با سیاست و تلویحا "زنگی مست" خوانده است.
او در یادداشت خود که با تیتر "در نقد اتهامزنیهای یک سایت خاص" منتشر شد، مطالبی را مینویسد که بخشهایی از آنرا در ادامه میخوانید:
_ به نظر نمیرسد که درباره این ادعا، یعنی محوریت انتخابات در جریان اصلاحات شک و شبههای باشد.
_ نفی محوریت انتخابات در اصلاحات از سوی رقبای اصولگرا برای تحریک اصلاحطلبان به حضور در هر انتخابات و با هر کیفیتی، حرف تازهای نیست.
_ فرض که ادعای انتخابات محور بودن یک جریان باطل است. از کجای این مطلب خشونتگرایی در میآید؟ آنهم نه خشونت معمولی که مسلح و خونبار؟!
_ کاندیدا نداشتن، رای ندادن و حتی تحریم که تاکنون اصلاحطلبان از آن استفاده نکردهاند و استعفا، همه جزو کنشهای عادی سیاسی و مدنی و خشونتپرهیز محسوب میشوند. حتی استفاده از گزینه خیابان که اصلاحطلبان از آن به شدت گریزانند نیز رفتاری مدنی میتواند باشد و با هیاهو و شلوغ کردن این و آن، مفاهیمی چنین ساده و بدیهی قلب معنا نمیشوند.
_ رادیکالترین اصلاحطلبان هم همواره بر خط قرمز خشونت تاکید روشن و بدون اما و اگر داشتهاند.[2]
*ابتدا یادآوری این سابقه سیاسی و رسانهای ضروریست که مشرق تنها رسانهای بود که از 1 سال به انتخابات 1400 طرح اصلاحطلبان برای "تحریم خاموش انتخابات" را برملا کرد و چپهای ستادی نیز با واکنشهای متناقضی از قبیل ریشخند، تکذیب و دست آخر تأیید کردن اما بلااشکال دانستن به استقبال این تحلیل سیاسی آمدند.
مثلا محسن آرمین پس از برملا شدن این نقشه؛ افشاگری مشرق را "طنز" خوانده و مدعی شده بود که تحریم انتخابات را برای جلب مشارکت رقیب علم کردهاند![3]
(بماند که ما در همان روزها تصریح کردیم که ملاک انتخابات، قانونی بودن است نه میزان مشارکت و افشاگری درباره اقدام شریرانه تحریم انتخابات علیالاصول ربطی به فرض ضعیف تشویق چپها برای حضور در انتخابات ندارد. )
و اما صحبتهای آقای نورانینژاد...
از عصبانیت و تقلای او برای تحقیر و استخفاف تحلیل درست مشرق بگذریم. از این هم بگذریم که نورانینژاد عملا هیچ استدلالی در ردّ مدعای مدلل ما مبنی بر اینکه چپها پارلمانتاریست نیستند بلکه ابنالوقت هستند، ارائه نکرده و وقت خود را بر تطویل کلام گذرانده است.
ما فقط یک گزاره فلسفی ساده را مطرح کردیم. و آن اینکه کنشگران سیاسی علیالاصول 2 راه بیشتر برای کنشگری و اصلاح فرایندها ندارند.
یا جمهور و صندوق رأی و دموکراتیزاسیون.
یا اسلحه و خشونت و انقلاب.
اگر آقای نورانینژاد شقّ سومی را در این میان میشناسند معرفی کنند تا هم "سیهروی شود هرکه در او غش باشد" و هم مردم و مخاطبان محترم متوجه استدلالهای صحیحتر و عقلانیت بشوند.
بدیهیست که اصلاحطلبان با "تحریم انتخابات" گزینه اولی را روی زمین گذاشتهاند و بخواهند یا نخواهند در مسیر دوم یعنی "برداشتن سلاح" قرار گرفتهاند.
جالب است که در یادداشت دوم آقای نورانینژاد میبینیم که او در جهت تقلیل معنا صراحتا "اعتراض خیابانی" را یک رفتار مدنی مینامد و یا از مشرق شکوه میکند که چرا بین چیزی به نام "خشونت معمولی و خشونت مسلحانه" فرق نمیگذارد!
عقلانیت سیاسی هم میگوید خشونت، خشونت است و کسی که کوچکترین حد از نافرمانی قانونی را رواداری میکند یعنی برای انجام حد غایی آن هم مشکلی ندارد و اساسا به خیابان آمده تا همان حد غایی را به تماشا بنشیند.
پس در نتیجه خیابان و اعتراض خیابانی مادر گلولههاست. همانطور که رها شدن عفونت عامل بیماری.
در واقع گویا در نزد آقایان بین کتک زدن پلیس با کشتن پلیس تفاوت هست و در جهان فانتزی آنها میتوان به رفورمیستهای خیابانی یک شیوهنامه اعتراضی را آموزش داد که با پلیس درگیر شوند اما کمتر خشونت به خرج بدهند یا مثلا بدون خشونت مراکز حساس نظام را اشغال کنند!
همچنانکه "علیرضا علویتبار" زمانی در قبل از فتنه اقتصادی آبان 98 به آنها دستور داده بود نقاط حساس نظام را با "اقدامات غیر قانونی اما غیر خشونتآمیز" اشغال کنند.[4]
حال اینکه آقای نورانینژاد چطور توانسته توجیهگر چنین نمایش مضحکی باشد و فرجام آن که نفیر گلولهها در زیر آسمان شهر و کشته شدن مردم و حافظان امنیت مردم است را انکار کند، جای سؤال دارد.
این گفتارها را میشود طور دیگری هم از آقای نورانینژاد و دوستان ایشان پرسید...
و آن اینکه شما که مادحین و ستایشگران مصطفی تاجزاده هستید لطفا شجاعانه به ما و به مردم بگویید که "اصلاحات ساختاری" که تاجزاده میگوید؛ اکنون که قرار نیست از مسیر صندوق رأی پیگیری شود آیا جز با "اسلحه و خیابان" محقق خواهد شد؟
ما در پایان و از حیث تنقّح فضای انتقاد و عقلانیت؛ بخشی از یادداشت 2 سال قبل دکتر احمد توکلی، فعال اصولگرا در پاسخ به انتقاد مشرق را نیز منتشر میکنیم تا آقای نورانینژاد بیش از آموزههای حزب اتحاد ملت؛ با قاعده و اسلوب انتقاد و منتقد، ادب بیان و استدلال آشنا شوند:
"آنچه ابتدائاً این نقد خیرخواهانه در من برانگیخت، حالت شکر بود. شکر برای رشد جوانان انقلابی، ارزشی و وطنخواه؛ شکر برای زبان فاخر در نقادی؛ شکر برای وجود آینههایی بیغبار در پیشِ روی سیاستمداران. به خاطر این نعمتها و نعم دیگری که در این نقد برای من و جامعه وجود دارد، از خدا و بندۀ خوب خدا که مرا به این حال رساند، سپاسگزارم. سپاسگزاری از این جهت نیز لازم است که فرصتی برای بنده پیدا شده تا دروغ بودن برخی از آنچه به من نسبت داده شد را اعلام کنم. برخی از آنها را که ناقص بیان شده و با بیان کامل اختلافی با منتقدانم در این حوزه نخواهم داشت، کامل نمایم و اگر انتقادی هم رواست، خود را اصلاح کنم. الحمدالله رب العالمین." [+]
***
1_ https://khl.ink/f/50545
2_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/186932
3_ mshrgh.ir/1035158
4_ https://www.jahannews.com/news/707847