ستاره حمیدی - رواندرمانگر پویشی
تحریریه زندگی آنلاین : از فرزندانمان میخواهیم مهارتهای بیشتری بیاموزند، بر چند زبان مسلط شوند، مهارتهای موسیقی و ورزشی خود را افزایش دهند و در نهایت از آنان عکس و فیلم تهیه میکنیم و صفحات مجازی را با عکس و فیلمها میآراییم و منتظر تبریک، تشویق ولایکها میمانیم. در میهمانیها مهارتهای فرزندانمان را با هم مقایسه کرده و در زیر پستهای بیجان صفحات مجازی شروع به قربان و صدقه رفتن آنها میکنیم.
و زمانی که صفحات مجازی، لایکها و پستها درونمان را پر میکنند و اولویت زندگیمان میشوند، دقیقا همان زمان فرزندمان را فراموش میکنیم، از او دور میشویم و او را ابزاری میبینیم که باید تجهیزش کنیم برای نمایش، برای خواستههای خودمان. پشت تمامی تلاشی که میکنیم، یک چیز هست؛ نیاز درونی خودمان که باید فرزندمان آن را به ثمر بنشاند. همانطور که ما او را نمیبینیم و فقط باید نمایشی باشد برای سربلندی خانواده، به او میآموزیم باید نقابی بزند و برای خوشایند و دریافت حس ارزشمندی کس دیگری باشد، نه خود واقعی، که چه بسا خانواده به وی اجازه ندادهاند خودش رشد کند، خودش وارسی کند چه چیزی را دوست دارد، آیا میخواهد در صفحات مجازی همه از کلیه کارهای روزانهاش خبردار شوند؟ آیا خواست شما خواست فرزندانتان است؟ این سوالی است که باید از خودمان بسیار بپرسیم.
بیشتربخوانید:
وقتی از فرزندانمان دور میشویم، به آنها یاد میدهیم که آنها هم خودشان را نبینند، خود ارزشمندی که با دیده شدن چه بسیار شکوفا میشود، ولی تبدیل شده است به یک مدل اینستاگرام.
که چه بسا شاید درون فرزندانمان چیزی بیشتر از آن باشد که ما برایشان در ذهنمان تدارک دیدهایم. زمانی که ارزشمندی فرزندانمان متصل میشود به فضای مجازی، تشویقها و لایکها خود واقعیاش از دیدمان پنهان میماند. نه تنها از دید ما، بلکه ارتباط فرزندمان با خودش هم قطع میشود و در مسیری از پیش تعیین شده حرکت میکند و در نهایت به جایی خواهد رسید که زندگیاش مملو از موفقیت است، ولی متاسفانه شاد نیست. چیزی که زیاد در جلسات رواندرمانی شاهدش هستیم. دختران و پسران، مردان و زنانی که بسیار موفق هستند، ولی شاد نیستند، از زندگی لذت نمیبرند و برای حس ارزشمندی مدام در حال تلاش هستند. هر چه بیشتر رشد میکنند، کمتر شاد میشوند و خود نیز علتش را نمیدانند و در نهایت افسردگی منزلگاه کودکانی است که از کودکی ناهشیار آموختهاند که خود واقعیشان را کنار گذارده و دیگری (والدین) را شادکام سازند. اینان کسانی هستند که در بزرگسالی برای حس ارزشمندی و دستیابی به شادکامی در روابط عاطفی دچار مشکلات بسیاری میشوند و قادر نخواهند بود یک رابطه سالم را تجربه کنند، فقط و فقط به دنبال تشویق، تحسین و دیده شدن هستند، حسی که درون خودشان متاسفانه حضور ندارد.
بیشتربخوانید:
و مسئله اینجا است که چگونه هم به فرزندانمان یاد بدهیم مفید و موثر باشند و هم خود واقعیشان را زندگی کنند
قدم اول و مهمترین قدم این است علایق و سلایق خود را به آنها تحمیل نکنیم.
به فرزندانمان اجازه دهیم مسیرشان را خودشان بیابند. قبل از اینکه طلب کنند، برآورده نسازیم، به عبارتی مثل یک برنامه زمانبند کلاس زبان، موسیقی، ورزش، شنا و ... پشت سر هم ردیف نشود. اجازه دهید ابراز علاقه کنند، بخواهند و بعد برآورده سازید.
اشتیاق را درون فرزندانتان زنده نگه دارید: بعد از طلب کردن و خواستن از جانب فرزندان باید مسیر به صورتی هموار شود که کودک اشتیاق بیشتری برای رسیدن به خواستهاش درونش حس کند و این زمانی است که همراهی والدین بسیار موثر است.
مسئله مهم این است که خودمان ابتدا بیاموزیم حریم فرزندانمان را حفظ کنیم و به وی بیاموزید نیازی نیست که دیگران او را لایک کنند و زیر پست موفقیتهایش تحسینش کنند. زمانی که این تحسین را از افراد مهم زندگی دریافت کند طبیعتا احساس ارزشمندی درونی بیشتری کسب خواهد کرد. در دنیای واقعی تحسینش کنید.
در شکستهایش کنارش بایستید و به وی یادآور شوید که چقدر حضورش برای شما مهم و ارزشمند است و با شکستهایش او را دوست خواهید داشت و از وی بپرسید که چگونه میتوانید برای رشد بیشتر، حمایتش کنید.
به فرزندانمان بیاموزیم که تمام لذت موفقیتهایش را درون خود تجربه و خوشحالی را لمس کند و آن را با عزیزانش به اشتراک بگذارد.
از نمایش دادن مهارتهای فرزندانمان دست بکشیم و اجازه دهیم فضایی داشته باشند برای رشد، نه برای نمایشی زودگذر.
فرزندانمان را با دیگران مقایسه نکنیم که بیاموزند در نوع خودشان بینظیر هستند و نیازی نیست در آینده خود را با کس دیگری بسنجند تا احساس موفقیت و یا خوشبختی کنند.
مدام از لحظات فیلم و عکس تهیه نکنیم تا فرزندانمان بیاموزند در لحظه زندگی کنند و در لحظه شاد باشند.
بیشتربخوانید: