کارگردان سریال پرحاشیه کتونی زرنگی: همکاری دوباره با تلویزیون، گزینه آخرم است

علی ملاقلی‌پور معتقد است مشکل این است که کسانی روی کارند که حوزه فرهنگ‌وهنر را اصلا نمی‌شناسند و درباره آن سواد و تخصص کافی ندارند. او می‌گوید همکاری دوباره با تلویزیون، پس از «کتونی زرنگی»، گزینه آخرش است.

کارگردان سریال پرحاشیه کتونی زرنگی: همکاری دوباره با تلویزیون، گزینه آخرم است

مهسا بهادری: ماجرا این است که بیننده و سازنده فرقی ندارد، این روزها همه به راحتی تلویزیون را کنار می‌گذارند. تلویزیونی که روزگاری مرجع بود، حالا تبدیل به رسانه‌ای شده که فقط برنامه می‌سازد و بودجه‌های چند هزار میلیارد تومانی دریافت می‌کند اما دریغ از اینکه واقعا محتوای درخوری تولید کند، یا واقعا برنامه‌ای بسازد که برای مخاطب جذاب باشد.

حالا در این میان سازنده‌ای مثل علی ملاقلی‌پور پیدا می‌شود که اثری مانند «کتونی زرنگی» را می‌سازد، ابتدا به او می‌گویند روزانه باید هفت دقیقه تولید داشته باشی و او می‌گوید این کار شدنی نیست، بعد موضوعات کاملا خودخواسته مثل انتخابات را به سریال یک سازنده اضافه می‌کنند که وسط قصه جایی ندارد. سازنده از تمام این موانع که می‌گذرد نوبت پخش سریالش می‌شود حدود سه سال به بهانه‌های مختلف سریال را توقیف می‌کنند و در نهایت هم با سانسور زیاد جنازه اثر را تحویل مخاطب می‌دهند. همین باعث می‌شود که این کارگردان بگوید در آینده با تلویزیون کار می‌کنم، اما قطعا انتخاب آخرم خواهد بود.

به بهانه پشت سرگذاشتن تمام این مشکلات و معضلات که در بالا به آن اشاره کردیم، به گفت‌وگو با علی ملاقلی‌پور، کارگردان این سریال تلویزیونی پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

از همان ابتدا و مشکلاتی که برای پخش سریال «کتونی زرنگی» پیش آمد شروع کنیم. چه اتفاقی افتاد؟

در واقع دو طیف درون صداوسیما با هم مشکل داشتند و یک ماه‌ونیم بعد از رفتنشان، یکی از مسئولین صداوسیما باعث پخش این اثر شد. عید سه سال پیش، نزد آن‌ها رفتیم و قسم خوردند که اجازه پخش سریال را نخواهند داد. از آن‌ها جویای علت شدیم، گفتند سریالِ بسیار ‌بسیار ضعیفی است. پرسیدم به نسبت کدام کارِ در حال پخش ضعیف است؟ گفتند به نسبت کارهای ما ضعیف نیست به نسبت «قندون جهیزیه» خودت ضعیف است. من هم در پاسخ گفتم کارهای سینمایی را روزی دو دقیقه می‌گرفتم. یعنی کیفیت، تعداد برداشت‌ها و میزان پول و حتی کیفیت چیزی که از من می‌خواهند بالاتر است. در صورتی که صداوسیما به تهیه‌کننده می‌گوید روزی هفت دقیقه فیلمبرداری کند، نه تنها من بلکه بهترین کارگردان دنیا هم نمی‌تواند روزی هفت دقیقه بگیرد. کیفیت در دقت به وجود می‌آید نه بی‌دقتی و سرعت بالا.

با امکاناتی که صداوسیما در اختیار سازندگان قرار می‌دهد و با محدودیت‌هایی که دارد می‌توان روزی هفت دقیقه مفید و باکیفیت فوق‌العاده تولیدی داشت؟

خیر، با کیفیت فوق‌العاده هیچ کس تا حالا نتوانسته، دلیلش هم کامل مشخص است، مسئله اصلی صداوسیما پر کردن آنتن است و اصلا کیفیت برایش ملاک نیست. این مسئله از دوره آقای ضرغامی شروع شده و سنگ بنای اشتباه را ایشان پایه‌گذاری کرده است که یکی از دلایلش هم این است که انبوه‌سازی و بیلان کاری اهمیت دارد. در دوره ایشان تعداد شبکه‌ها به وفور زیاد شد و تله‌فیلم‌های دم دستی زیادی با سرعت بالا ساخته شد و کیفیت از دست رفت. درصورتی که برای تماشاچی کیفیت مهم است. اگر صداوسیما ارزش بیشتری برای مردم قائل باشد مردم هم به راحتی آن را نگاه می‌کنند. اگر نگاه کنید متوجه می‌شوید که تا کنون تا چه انداره سریال و سازنده خوب داشتیم که تولیدکنندگان آن از تلویزیون کوچ کرده و رفته‌اند.

اگر این سازندگان بازگردند و تلویزیون هم از آن‌ها همان کیفیت بالا و متن‌های جدید را بخواهد، قطعا دوباره تولیدات تلویزیونی مورد استقبال مردم قرار می‌گیرد، چون مردم دنبال کیفیت کار خوب هستند و اینگونه نیست که نخواهند تلویزیون و شبکه نمایش خانگی را دنبال کنند. مخاطب دنبال آن چیزی است که قلاب ذهن، فکر و دغذغه‌هایش را به سمت خودش بکشد و دقیق‌تر و جذاب‌تر باشد. سریال «کتونی زرنگی» پخش شد و آن دروغ‌هایی که علیه‌اش بود خط خورد اما پرسش من این است که چرا این سریال توقیف شد؟ این خیلی سوال مهمی است.

یادم می‌آید که معاون‌سیما در مصاحبه‌ای به صراحت گفت محتوای «کتونی زرنگی» سخیف است. این سریال را کامل تماشا کردم، محتوای سخیفی ندیدم، کلمه سخیف به چه معنی است و چگونه تلقی می‌شود؟

اصل ماجرا این است که ایشان در یک جریان سیاسی نفس می‌کشید، آن موقع که کار توقیف شد، دو قسمت دست تلویزیون بود سریالی با دو قسمت رافکات یعنی تدوین‌شده نهایی نبود تدوین‌شده اولیه بود. مثل دیگر سریال‌ها ما هم ممیزی داشتیم و این طبیعی است. من سال‌هاست در قسمت‌های مختلف سینمایی فعالیت کردم، مثلا فیلم سینمایی «قندون جهیزیه» را ساختم و در سریال «نجلا 2» به صورت کمکی کارگردان دوم بودم که چون ممنوع‌الکار بودم، اسمم نیامد.

بیشتر بخوانید:

علی ملاقلی‌پور اثری محرمی می‌سازد

قصه ناتمام سریالی با بازی نیکی کریمی و شهاب حسینی

بازیگری که در حسرت پخش سریالش جان باخت

دلیل اصلی به وجود آمدن این وضع چیست؟

یکی از علت‌های اصلی آن این است که اکثریت مسئولین صداوسیما بی‌تخصص هستند؛ نه الان بلکه سالیان سال است که عدم تخصص دارند. تخصص به این معنا است که یک فیلم یا سریال تهیه نکردند و نهایتا یک یا دو کار انجام دادند. این کاری که این افراد انجام می‌دهند، اسمش جوانگرایی نیست. ترکیب پیرفکرهایی است که ظاهر جوان‌گرایی دارد. مسئله اینجاست که شهامتی وجود ندارد و مسئله بعدی رقابت برای صندلی است. به نظرم تلویزیون باید به سمت انتقادپذیری برود. این مواردی که من می‌گویم برای حمله نیست. مشکلی که داریم این است که فکر می‌کنیم اگر کسی نقدی برای سریالی بنویسد دشمن است، در صورتی که نظر و اعتقاد شخص است. من می‌توانم بخشی را بپذیرم و بخشی را نپذیرم. به واسطه همین تفکر اشتباه هم متاسفانه تلویزیون تعاملش با هنرمندان را از دست داده و این یکی از مهم‌ترین مسائلی‌ست که تلویزیون با آن مواجه است.

یک نگاهی وجود دارد که من محصول نگاه امنیتی‌ها می‌دانمش، آن هم این است که فکر می‌کنند سینماگرها، هنرمندان، بازیگران، فوتبالیست‌ها و افراد سرشناس، آدم‌های موثری در عرصه سیاست هستند، در صورتی که اصلا اینگونه نیست و سیاست بر این افراد تاثیر می‌گذارد. به عنوان مثال اتفاقی که در حال رخ دادن است انقطاع تلویزیون با مخاطبانش است، یعنی تماشاچی‌های عام را تا حد زیادی از دست داده است.

شما می‌دانید درصد بینندگان سریالتان در تلویزیون چه‌قدر است؟ آماری دارید؟

هنگام شروع سریال نزدیک 15 درصد بود.

این آمار کمی است؟

بله، اگر به نسبت تاریخ خود تلویزیون مقایسه کنیم، متوجه می‌شویم که کم است، اساسا مسئله‌ای که وجود دارد، ما در صفحات مجازی برای کار تبلیغ می‌کنیم چون تلویزیون تیزر سریال را پخش نمی‌کرد. این چالش‌های عجیبی است که تلویزیون با خودش دارد. البته تک بعدی نگاه نکنیم حال سینما و شبکه نمایش‌خانگی هم همین است. یعنی همه نگران همدیگر هستند.

نگران پیشرفت هم هستند؟

بله، نگران پیشرفت هم هستند. بعد در تلویزیون می‌گویند چرا در یک ورزش فوتبال دو تا هوادار همدیگر را زدند؟ بهتر است هرکسی خودش را تقویت کند. در حوزه مدیریت فرهنگی و هنری ما همدیگر را تخریب می‌کنند و نسبت به هم شاکی هستند و انسجام و اتاق فکری وجود ندارد. بیشتر نگاه امنیتی است که اولویت را در دست می‌گیرد. ملموس‌ترین تبعاتی که این اتفاق‌ها و تضادها دارند، وضعیتی است که برای فرهنگ، سینما و مخصوصا تلویزیون پیش آمده و کاملا قابل لمس است. در صداوسیما گروهی که مخالف بودند پشت سریال ما می‌گفتند روحانی این سریال در واقع تمسخر روحانیت است، کل سریال پخش شد و یک نفر ناراحت نشد و بعد هم مشخص شد که فقط شایعه‌سازی بوده است.

کارگردان سریال پرحاشیه «کتونی زرنگی»: همکاری دوباره با تلویزیون، گزینه آخرم است

اگر قرار است همان خط قرمزهایی که در تلویزیون رعایت می‌شود در شبکه نمایش‌خانگی هم رعایت شود، دیگر چه تمایزی بین این دو وجود دارد؟

علتش تخصص است. اگر من نسبت به کار خودم تخصص داشته باشم نگران نیستم که دکان مشابه‌ای که در این راستا باز شده باعث کسادی من شود. وضعیت نابسامانی در همه امور فرهنگی ما وجود دارد. شما سابقه مدیران را نگاه کنید. مدیر فرهنگی ما اهل هنر، سینما و تلویزیون نیست. می‌بینید که در حوزه فیلم‌سازها، تهیه‌کنندگان هم همین است. چند سال پیش یک مصاحبه خیلی تند کردم. راجع به همین که تهیه‌کننده‌های ما که نسلشان در حال تعویض است. حالا تهیه‌کنندگانی که وارد می‌شوند و پرکار هستند، از معتمدین دستگاه امنیتی هستند، اشکالی هم ندارد، من نمی‌گویم عیب است. هر سیستمی می‌تواند معتمدین خودش را بگذارد ولی تخصص را هم به آن‌ها بدهد. مسئله ما این نیست که سیستم امنیتی نظارتی نداشته باشند مسئله ما این است که چرا سیستم امنیتی نمی‌خواهد بپذیرد یا به سمت متخصص نمی‌رود. ابتدا فکر می‌کردم که طی سالیان این‌ها متخصص می‌شوند در صورتی که می‌بینیم این‌گونه نشدند. تخصص مسئله پایه‌ای است. یعنی یک آدمی که قرار است حرفه‌ای شود باید فیلم کوتاه بسازد، باید دستیار کارگردانی انجام دهد، باید مستند بسازد و سالیان سال زحمت بکشد. به من گفتند که چرا این همه فیلم و مستند کوتاه ساختی گفتم چون نمی‌خواستم از اسم پدر خدابیامرزم استفاده کنم.

مثلثی را تصویر کنیم که سه ضلع داشته باشد، یک ضلع فرهنگ یک ضلع اقتصاد، یک ضلع سیاست. در هر کشور یکی از این‌ها بالاتر قرار می‌گیرد. اگر فرهنگ بالاتر قرار گرفت آن کشور موفق‌تر است، اگر اقتصاد بالاتر قرار گرفت به نسبت موفق است و اگر سیاست بالاتر قرار گرفت دچار تنش خواهند بود. می‌دانید فقط بحث این سریال نیست. تلویزیون مدیرهای قدرتمندی ندارد. مدیرهایی هستند که حاضر نیستند هزینه بدهند. این افراد می‌آیند و می‌روند، ولی علی ملاقلی‌پور هست و فیلمش را می‌سازد. شاید سه سال توقیف و ممنوع‌الکار و ممنوع‌الاسم شود. من کارگردان دوم سریال «نجلا» بودم گفتند اسم ایشان ممنوع است. چندتا کار مشاور بودم اسمم را نزدند گفتند ایشان ممنوع‌الاسم است.

فقط قرار بود اسمتان باشد، شما که کار را انجام داده بودید؟

این موارد چیزهای عجیب‌وغریبی است، بعد ممنوعیت‌ها را کسی به کسی نمی‌گوید، وقتی کار ساخته می‌شود می‌گویند اسم ایشان را از تیتراژ برنامه دربیاورید.

یعنی شما نمی‌دانستید که وضعیت این شکلی است؟

نه، چون کسی به شما نمی‌گوید. نه تنها من بلکه هیچ کسی این مضووع را نمی‌داند. هرکسی ممنوعیت خودش را در حوزه عمل متوجه می‌شود. جمله‌ای از شهید چمران است که می‌گوید اگر که کسی تخصص نداشته باشد و مسئولیت بپذیرد، حتما تعهد و تقوا هم ندارد چون توانایی انجام آن کار را ندارد، اما مسئولیت را پذیرفته است. احساس می‌کنم کمتر کسی است که در ذهن خودش بگوید من باید جوابگوی وجدانم، در پیشگاه خداوند باشم. احساس می‌کنم در ذهن بعضی از مدیران، سیستم، جای خدا را گرفته است این مسئله است.

در این اثری که ساختید هنرمندان توانمند و مشهور بسیاری وجود دارد، اما سلبریتی در اثر نیست، چرا این اتفاق افتاد؟

خیلی از افراد به من می‌گویند بازیگران زن و مردی که انتخاب می‌کنی جزو طیف سلبریتی‌ها نیستند؟ و من نسبت به این ماجرا یک تعمدی دارم و فکر می‌کنم هنرمندی که می‌داند همه ابزارش هنرش است، روی ایفای نقش زمان بیش‌تر می‌گذارد. به همین دلیل هم هست که من همیشه سراغ تئاتری‌ها می‌روم. یک مثال ساده بزنم، خودم احساس می‌کنم صابر ابر وقتی به تئاتر رفت بازی‌اش رشد پیدا کرد و کسی مثل نگار جواهریان سال‌ها در تئاتر هنرنمایی می‌کرده است. تئاتر خمیرمایه بازیگر را ورز می‌دهد و وقتی به او نقشی پیشنهاد می‌شود می‌بینید که از کوله‌بار تجربه‌هایش آن شخصیت را بیرون می‌آورد و آن را ایفا می‌کند درصورتی که بازیگر غیر تئاتری در یک ماه نمی‌تواند به نقش مورد نظر برسد. به همین دلیل هم هست که باور دارم تئاتر، کارخانه بازیگرسازی است و اگر کسی پیچ‌های بازیگری‌اش شل شود، برای تعمیر باید به تئاتر برود.

مشکل این است کسانی روی کار می‌آیند که اصلا حوزه را نمی‌شناسند و سواد و تخصص کافی درباره آن ندارند. عبدالعلی علی‌عسگری، رییس سابق صداوسیما الان کجاست؟ معاونت پتروشیمی است. اصلا نمی‌دانم ایشان تخصص پتروشیمی دارند یا خیر؟ اگر دارند در صداوسیما چه می‌کردند و اگر ندارند در پتروشیمی چه می‌کنند؟ همین سوال را از آقای ضرغامی هم می‌توان پرسید. مشکل اصلی همین است. من برای پخش سریال با مدیران که صحبت می‌کردم می‌دیدم کاملا بی‌سوادند، نه اینکه تحصیلات نداشته باشند، نسبت به آن حرفه‌ای که مشغول انجامش هستند سواد و اطلاعات کافی ندارند و یکی از دلایل کوچ هنرمندان از تلویزیون هم همین است چون احساس غربت می‌کنند. سیاستمداران دوست دارند که فرهنگ را به چشم یک ابزار ببینند وگرنه چرا وقتی مسئولیتشان به پایان می‌رسد به تماشای یک فیلم نمی‌شینند؟ یکبار به یکی از مدیران فرهنگی گفتم شما وقتی به مسئولیت رسیدید، هر سه ماه یکبار یک فیلم را تماشا کنید و آن را در اینستاگرام خودتان بگذارید، اصلا هم لازم نیست کار دیگری انجام دهید.

یکی از انتقاداتی که به «کتونی زرنگی» وارد شده، این است که به مسائل و بحران‌های مهم اجتماعی، مثل قاچاق، دلار، انتخابات و این قبیل موارد اشاره کرده، اما به صورت جامع و کامل درباره آن صحبت نکردید، چرا؟ هر کدام از این موضوعات خودش یک سوژه برای سریال است.

رویکرد اصلی من اشاره به تفاوت نسل‌ها بود. اما چند نکته وجود دارد، سه سال پیش انتخابات مجلس بود و به ما گفتند که چند قسمت از این سریال را هم به فضای مجلس ببرید و ما هم مجلس را به سمت خودمان آوردیم. خیلی‌ها از همان ابتدا فکر می‌کردند که این فیلم سیاسی است، بعد دیدند که اتفاقا خود سریال به سمت سیاست نرفته، بلکه سیاست را به سمت خود کشانده است.

کارگردان سریال پرحاشیه «کتونی زرنگی»: همکاری دوباره با تلویزیون، گزینه آخرم است

نطر شما درباره این جمله چیست؟ علی ملاقلی‌پور فیلم‌ساز بهتری است تا سریال‌ساز، موافقید؟

این دوباره به همان مباحث اولیه که درباره آن صحبت کردیم باز می‌گردد، بحث زمان و پول. اگر به من بگویند روزی دو دقیقه بگیر کار قوی‌تر می‌شود چون برای این سریال من می‌توانستم نهایتا 4 برداشت داشته باشم. انرژی‌ای که من در «کتونی زرنگی» گذاشتم، بسیار بیشتر از «قندون جهیزیه» بود. سریال مثل یک دریاست و آدم هرقدر در آن کمدی و سوژه بریزد، بازهم کم است و فیلم سینمایی آدم دورخیز می‌کند برای نود دقیقه.

با تمام این شرایطی که پیش آمده باز هم با تلویزیون همکاری می‌کنید یا خیر؟

گزینه آخرم خواهد بود. اگر مجرد بودم می‌گفتم قطعا نه، اما چون تعهدی به خانواده‌ام دارم، نمی‌توانم تنهایی اظهارنظر کنم.

259245

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان