معجزه با اذن خداست

"قالوا ان انتم الا بشر مثلنا تریدون ان تصدونا عما کان یعبد آباؤنا فاتونا بسلطان مبین".

"قالوا ان انتم الا بشر مثلنا تریدون ان تصدونا عما کان یعبد آباؤنا فاتونا بسلطان مبین".

در مباحث نبوت در جلد دوم این کتاب گذشت که گفتیم: آیت معجزه، حجت ودلیلی است عام، بر نبوت هر پیغمبری، نه حجت عامیانه و مخصوص عوام، مخصوصا معجزه وحی و نبوت که خود یک نوع اتصال به غیب می باشد امری خارق العاده در میان افراد بشراست که در بین خود، نظیر آن را نمی یابند، پس هر که مدعی نبوت باشد باید ادعای خود رااثبات کند، و راهی برای اثبات آن ندارد جز از طریق خارق عادت دیگری که دلالت بر صحت این اتصال غیبی بکند.چون به اصطلاح اهل علم"حکم الامثال واحد حکم مثلها یکی است"و خلاصه، وقتی جایز و ممکن باشد که کسی ارتباط و اتصال به عالم غیب، که خود یک خارق عادت است داشته باشد، باید بتواند خارق عادتهای دیگری هم بیاورد تاخارق عادت اولی را تایید و اثبات کند.

پیغمبران بعد از آنکه علیه کفار معاصر خود، بر مساله نبوت عامه احتجاج می کنند ومی فرمایند: "یدعوکم لیغفر لکم من ذنوبکم و یؤخرکم الی اجل مسمی"کفار بر می گردند ومطالبه دلیل می کنند و عمل خود را چنین توجیه می کنند که: "ان انتم الا بشر مثلنا"آخرشما، جز یک بشری مثل ما نیستید، چرا ما باید ادعای شما را بپذیریم؟و بعد از آنکه ازعمل خود چنین اعتذار جستند، صراحتا و بدون پرده درخواست دلیل نموده می گفتند:"فاتونا بسلطان مبین"پس حالا که اصرار می ورزید معجزه ای آشکار بیاورید.

معنای کلامشان این است که بر فرض هم بپذیریم که مقتضای عنایت الهی این است که ما را بسوی مغفرت و رحمت خود دعوت کند، لیکن این را دیگر نمی پذیریم که این دعوت را، به دست شخص شما انجام داده باشد، چون شما هم مثل ما یک فرد بشرهستید و هیچ زیادی بر ما ندارید، و اگر رسیدن به چنین مقامی از آثار و خواص بشریت است ما نیز بشر هستیم و باید آنچه را که شما می یابید ما هم بیابیم، پس اگر شما در دعوت خودراست می گویید، و قدرتی ما فوق قدرت بشری دارید، باید بتوانید که کارهایی مافوق کارهای بشری انجام داده و معجزه ای آشکار و دندان شکن بیاورید که بر عقل های ما چیره شود، و ما را به اذعان و اعتراف بر نبوت شما مجبور سازد، و آن معجزه ای است که ماننددعوتتان خارق عادت باشد.

از این بیان که ذکر کردیم روشن می شود که: اولا - گفتار کفار در آیه مورد بحث، از قبیل انکار ادعای انبیاء است و جمله" ان انتم الا بشر مثلنا"سند انکار ایشان است، و جمله"فاتونا بسلطان مبین"تصریح به درخواست دلیل است، (در جمله اول، می گویند: ما به این دلیل قبول نداریم، و در جمله دوم می گویند: دلیل مدعای شما چیست؟).

و ثانیا - جمله"تریدون ان تصدونا عما کان یعبد آباؤنا"از قبیل جمله معترضه است که بین انکار، و سند انکار فاصله انداخته، و معنایش این است که شما بشری مانند ما هستیدو هیچ فضیلت و شرافتی بر ما ندارید، بنابر این، هیچ وجهی ندارد که ما ادعای شما را بدون دلیل بپذیریم، آن هم ادعائی که ما در خود و امثال خود سراغ نداریم، و اگر هم از کسی پاسخ انبیاء(ع)در مقابل مکذبان که گفتند شما چون ما بشر هستید، و سلطان مبین(معجزه)مطالبه کردنددیده و شنیده باشیم، از کسانی شنیده ایم که منافع و اغراض مادی محرکشان بوده است، اینک حق داریم بگوئیم که شما می خواهید ما را از سنت دیرینه و دین آباء و اجدادی مان برگردانید.

"قالت لهم رسلهم ان نحن الا بشر مثلکم و لکن الله یمن علی من یشاء...".

در این آیه، انبیاء پاسخ ایراد کفار را می دهند که می گفتند: شما بشری مانند ماهستید و دارای هویتی مانند فرشتگان ملکوتی و متصل به غیب نیستید چون اگر چنین ادعائی بکنید، باید برای صدق ادعای خود، عملی انجام دهید که لالت بر داشتن قدرت غیبی شما بکند.

حاصل جواب رسولان این است که درست است که ما مانند شما بشر هستیم، و لیکن این که گفتید: مانند شما بشر بودن مستلزم نداشتن امتیاز و خصایصی فوق العاده، از قبیل وحی و رسالت است، صحیح نیست، زیرا مماثلت و همانندی در بشریت، باعث همانندی در جمیع کمالات صوری و معنوی انسانی نیست، همچنانکه می بینیم افراد عادی مردم دراعتدال و موزون بودن قد و قامت و زیبائی منظر، مثل هم نیستند، و همچنین در رزانت عقل و درستی رای و فهم و ذکاوت همانند هم نیستند، در بعضی(این کمالات ظاهری ومعنوی)یافت می شود و در بعضی نمی شود، بنابر این، چه استبعادی دارد که خداوند به بعضی از افراد بشر، تفضل و عنایت مخصوص کرده، و او را به وحی و رسالت، بر سایر مردم ترجیح داده باشد، و خدا به هر کس از بندگان خویش بخواهد منت می نهد.

دلیلی هم که آوردید و گفتید: "باید عملی انجام دهید که دلالت بر داشتن قدرت غیبی شما بکند"صحیح و تمام نیست، زیرا این سخن وقتی صحیح است که ما ادعای شخصیت ملکوتی و قدرت غیبی کرده باشیم، قدرتی که دارنده اش هر چه بخواهد می کند، وما چنین ادعائی نکرده ایم، ما خود و سایر انبیاء را جز بشری مانند شما نمی دانیم، تنهاتفاوتی که قائل هستیم، این است که به ما انبیاء وحی می شود، ما را فرمان رسالت می دهند، و اگر معجزه ای هم می آوریم به اذن خدا و مشیت او است.

بنابر این، جمله"ان نحن الا بشر مثلکم"در حقیقت تسلیمی است از انبیاء(ع)نسبت به کلام کفار که می گفتند: "ان انتم الا بشر مثلنا"یعنی در برابرسخن کفار تسلیم شدند تا از همان سخن، عکس آن نتیجه ای را که خود آنان می گرفتندبگیرند و جمله"و لکن الله یمن علی من یشاء"اشاره به مقدمه ای است که به انضمام آن، نتیجه مطلوب بدست می آید، و اصل جواب عبارت است از جمله"و ما کان لنا ان ناتیکم بسلطان الا باذن الله"که از بشر بودن خود، نتیجه گرفته اند.

و اگر این بحث را با جمله"و علی الله فلیتوکل المؤمنون"خاتمه داده است برای اشاره به مطلبی است که به منزله دلیل دیگری است که اختصاص به مؤمنین دارد، و آن این است که: ایمان مؤمنین به خدای سبحان، اقتضاء می کند که معتقد باشند به اینکه آوردن معجزه، امری است که به خدای تعالی مربوط می باشد چون حول و قوه همه، مال خدا ومخصوص او است و کسی بدون اذن او مالک چیزی از آن حول و قوه نیست.

توضیح این که: بعد از آنکه مؤمنین معتقد شدند که معبود آنها خدائی است که تمامی عالم از او مبدا گرفته و به او منتهی می شود، و قوام هر چیزی به وجود او است، بایدمعتقد گردند که تنها او رب تمامی موجودات و مالک تدبیر آنها است، و هیچ موجودی مالک چیزی بدون اذن و عنایت او نیست، پس او وکیل هر چیز، و قیوم تمامی امور مربوط به آن است.

پس مؤمنین، باید رب خود را وکیل خود در همه امور مربوط به خود بدانند حتی دراعمالی که به خودشان نسبت می دهند چون گفتیم: حول و قوه همه از اوست، رسول او نیزباید اعتراف کند که خودش نمی تواند از پیش خود معجزه ای بیاورد، مگر آنکه خدا اذنش بدهد.

این آیه شریفه ظهور در این مطلب دارد که، انبیاء(ع)چنین ادعایی نکرده اند که: آوردن معجزه، که آن را سلطان مبین نامیده اند، از ایشان محال است، بلکه خواسته اند بگویند در آوردن آن، استقلال نداریم، و چنین نیست که اگر بخواهیم بیاوریم، به اذن خدا محتاج نباشیم، و برای بیان این معنی، دو دلیل بالا را آورده اند.یکی برای کفار، و یکی برای مؤمنین نه برای امتناع و محال بودن آن.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان