سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
اصلاحطلبانی که "خدمت" را دفن میکنند
محمدرضا خبّاز از فعالان اصلاحطلب در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا پیرامون بازگرداندن کلیات لایحه بودجه از سوی مجلس گفته است:
"وقتی مجلس لایحه را برگرداند مثل یک بازی سیاسی است، برای این است که بتوانند چند روزی به مردم بگویند هدف ما برای کمک به شما و بازنشستگان، این بود که دولت برای شما بودجه بگذارد. چرا در 3 سال گذشته این کار را نکردید؟ قانون تصویب کرد اما دولت اجرا نکرد، شما هم صدایتان درنیامد. اما امسال چون سال رأیگیری است، میخواهند به این وسیله این کار را انجام دهند تا مردم را راضی کنند که کار خود را کردهاند وگرنه این بودجه حدود 400 الی 500 هزار میلیارد تومان کسری دارد و کسری بودجه به تورم میانجامد. به نظرم در این بازیهایی که درمیآورند هیچ دلسوزی ندارند و اگر برای مردم بحث میکنند برای راضی کردن آنان است نه کمک به معیشت آنان."[2]
*اظهارات خبّاز مبنی بر سیاسی بودن اقدام مجلس و انتخاباتی بودن آن در حالی است که عمده مصوبات مجلس یازدهم طی بیش از 3 سال گذشته تاکنون مصوبات معیشتی کلان بوده است.
مصوباتی از قبیل افزایش حقوق سربازان وظیفه، تسهیلات قانون جوانی جمعیت، قانون کالابرگ، طرح تعیین سقف برای قیمت مسکن و اجاره، طرح رتبه بندی معلمان، قانون ساخت مسکن از سوی دولت و...
آیا خبّاز میتواند مدعی باشد که این مصوبات تماما انگیزه انتخاباتی داشتهاند!؟ و این در حالی است که بازگرداندن لایحه بودجه اولا یک مسئله فنی است که در بعد انتخاباتی بُرد ندارد و ثانیا در مقابله این همه قوانین معیشتی یک نقطه کوچک است.
لذاست که باید از خبّاز و امثال خبّاز خواست که خدا را در همه حال در نظر بگیرند و با تمسّک به تقوای سیاسی؛ فضای کشور را به عرصه تاخت و تاز تحلیلهای غلط تبدیل نکنند.
چه اینکه "تحلیل غلط" عقل را از جامعه جدا میکند و با اثری بدتر از نان حرام منجر به "کشتن حق" میشود.
***
پس از تحریف شهدای تاریخ ایران؛ نوبت تجلیل از پادشاهان سفّاک هم رسید
خونشویی از یک جانی بالفطره در تاریخ ایران!
فردی به نام غلامحسین زرگرینژاد که خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) وی را استاد تاریخ معرفی کرده به تازگی کتابی با عنوان "برآمدن قاجار" منتشر کرده و در توضیح آن گفته است: این کتاب را به عنوان عذرخواهی از خان قاجار نوشتم. معتقد بودم که آقامحمدخان آدم خونریزی است و این را در کتاب درسی بیان کردم؛ از تمام کسانی که آن کتاب را خواندند، خواهش میکنم عذر مرا بپذیرند!
او در ادامه با بیان اینکه سلسله زندیه (شامل کریمخان و لطفعلیخان زند) روابط حسنهای با انگلیس داشتند، گفته است: هنر زندیه جادهسازی، گرمابه و… بود. توجهای به ایران بزرگ نداشتند و فقط به منطقه فارس بسنده میکردند. در دوره زندیه خلیجفارس را از دست دادیم. آقامحمدخان در شیراز فرصت رفتن به مجامع علمی را داشت. در این مجامع علمی میگشت و شاهنامه میخواند. در آنجا بود که به فکر ایران افتاد. آقامحمدخان به ایران بزرگ میاندیشید! [3]
*اینکه رهبر معظم انقلاب بر مطالعه و ایضا بر مطالعه دقیق تاریخ تأکید دارند از همین روست که کسی نتواند جای شهید و جلّاد را در ذهن مردم و تاریخ ایران عوض کند!
محمد استرآبادی(قاجار)، غلام درباره زندیه بود که بعدها علیه موالی پر محبت خود شورید و یکی از خونریزترین شاهان ایرانی شد.
او کسی بود که شاهرخ، نواده نادر شاه را در حالی که پیرمردی بیش نبود اما با ریختن سرب داغ روی سرش شکنجه میداد تا محل گنج احتمالی نادر را افشا کند.
محمد قاجار که در تمام دوران کوتاه پادشاهی خود مشغول خونریزی و جنگ بود و همین جنگها و خونریزیها نیز اساسا اجازه ساخت همان گرمابه و جاده زندیه را هم به او نداد(!) کسی بود که لطفعلیخان زند، شاه نژاده ایرانی را به فجیعترین شکلی اعدام و بلکه شهید کرد و هزاران نفر از مردمان اصیل ایران را بخاطر حمایت از لطفعلی خان از دم تیغ گذراند.
محمد قاجار که استاد موصوف مدعی خونریز نبودن او شده همان کسی است که مردم کرمان را به جرم دفاع از لطفعلی خان زند؛ کور کرد و از چشمهای آنان مناره ساخت.
شاه قاجار کسی بود که به هر خیانتی صله ویژه میداد و ابراهیم کلانتر؛ والی شیراز و منصوب زندیه نیز به جهت وجود همین بدذاتی خان قاجار بود که به لطفعلیخان خیانت کرد و شیراز را به روی شاه ایران بست تا او اسیر محمد قاجار شود.
بیاصالتی خانوادگی، حماقت، خونریزی و علاقه به جنایات فجیع خصلت ذاتی محمد استرآبادی بوده است و از همین رو در تاریخ مظلوم ایران؛ پادشاهی به سفّاکی و رذالت او یافت نمیشود.
به سخن دیگر اینکه محمد قاجار اگرچه سرسلسله قاجار بود اما سرسلسله پادشاهان ظالم و سفّاک تاریخ ایران نیز هست. این خوناشامی به حدی بود که نوادگان وی در دودمان قاجاریه هرگز جرأت نمیکردند به جنایات این نیای سفّاک خود اشارهای داشته باشند.
جالب آنکه مخاطبان محترم بدانند محمد استرآبادی در سطحی از حماقت قرار داشت که گفته میشود برای تاجگذاری خود تاجی ساخته بود که به دلیل سنگینی؛ تاج را با طناب روی سر او نگه میداشتند و سپس برمیداشتند و محمد قاجار مجبور بوده روزی چند بار برای تاجگذاری تمرین کند تا گردنش نشکند!
خباثت و رذات این فرد به حدی بود که جمله مورّخان اذعان میکنند او در دربار زندیه جز محبت خوانین زند ندید و علت خیانت به کریمخان و لطفعلی خان نیز رذالت ذاتی و البته حسادتش به لطفعلی خان زند به سبب نژادگی، دلیری، کاریزما، مردمداری و تدبیر بوده است.
به گفته برخی تاریخدانان، طوایفی از عشایر ایرانی هنوز هم مرثیههایی را پیرامون شهادت لطفعلی خان زند میخوانند و خون پاک او هنوز در دل تاریخ میجوشد. (اذعان نویسنده کتاب فوق به سازنده بودن حکومت خان زند نشانی است از اینکه اگر لطفعلی خان به دست محمد استرآبادی شهید نمیشد؛ ایران آبادتری به نسل امروز به ارث میرسید)
ذکر این نکته نیز ضروریست که از خبرگزاری کتاب انتشار چنین خزعبلاتی که هیچ نسبتی با عقلانیت و تاریخ ایران ندارد بعید بود.
همچنانکه مشخص نیست مجوز کتابی که قصد دارد یک جانی بالفطره در تاریخ ایران یعنی محمد قاجار را سفیدشویی کند نیز در کدام نهاد ناظر یا دولتی صادر شده است!؟
گفتنیست، چند سال قبل بود که صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی نیز طی اظهاراتی مدعی خشن بودن امیرکبیر شد!
در همین حال اشاره به اظهارات محمود سریعالقلم در یکی از کتابهایش علیه شهید شیخفضلالله نوری هم قابل تأمل است.
پای کدامین نقش در میان است که قصد دارد تاریخ ایران را تحریف و شهدای بزرگ و رجال ملی و دینی ایران عزیز را به ورطه تکذیب بکشاند؟
*تمامی موارد نقل شده در این اپیزود در کتب مورخین ایرانی و مستشرقین قابل اعتماد؛ عینا ذکر شده است.
***