عصر ایران؛ محمد حسن گودرزی- علاوه بر اینکه بیشتر درآمد هالیوود از بازار های خارجی به دست میآید، تولید فیلم به خودی خود بسیار جهانی شده و با گروههایی متشکل از افرادی با ملیتهای مختلف، فیلمبرداری در کشورهای مختلف انجام میشود. سرمایهگذاران مختلفی درگیر ساخت فیلم هستند و مراحل پس از تولید در یک کشور انجام میشود. همه اینها در حالی رخ که موسیقی در جای دیگری ساخته شده و سپس ارکستر در کشور دیگری می نوازد. در این شرایط، جهانی شدن جوایز نیز منطقی است.
صنعت سینمای هالیوود در سالهای اخیر تلاش کرده از شکل و شمایل یک مرکز فیلم سازی آمریکایی تبدیل به یک مرکز فیلمسازی جهانی شود. از سوی دیگر جهانگرایی و اهمیت به اقلیتهای نژادی و اجتماعی در سالهای اخیر در جوامع غربی و از جمله آمریکا، هالییود را برآن داشته که به مانند گذشته بر موج تحولات اجتماعی سوار شود.
پروفسور کریس بری، استاد دانشکده مطالعات فیلم در دانشگاه کینگز لندن (London Kings College) است. وی در زمینه سینمای چین و به طور کلی تصویرگری سینما مطالعات بسیاری انجام داده است. بِری دکترای خود را در سال 1999 از دانشگاه UCLA در رشته فیلم و تلویزیون دریافت کرد. با این کارشناس سینما در مورد نقش سینما در جهان امروز و صنعت سینمای هالیوود صحبت کرده ایم:
در سال های اخیر شاهد تغییر رویکرد اعضای آکادمی بودیم و به نظر میرسد اسکار از یک جایزه آمریکایی به یک جایزه بین المللی تبدیل شده است. چه نظری در این باره دارید؟
از این پدیده آگاهم. من معتقدم که این نشان دهنده تلاش آکادمی برای رسیدن و درک واقعیتهای جدید تولید فیلم هالیوود است. در حال حاضر بیش از بیست سال از زمانی که تراز درآمدهای هالیوود به منابعی خارج از ایالات متحده سرازیر شده، میگذرد. به عبارت دیگر، ایالات متحده بیش از 50 درصد از درآمد هالیوود را تولید میکرد، اما دیگر این اتفاق رخ نمیدهد (درآمدهای هالیوود بیشتر از خارج میآید).
علاوه بر این، تولید فیلم به خودی خود بسیار جهانی شده و با گروههایی متشکل از افرادی با ملیتهای مختلف، فیلمبرداری در کشورهای مختلف انجام میشود. سرمایهگذاران مختلفی درگیر ساخت فیلم هستند و مراحل پس از تولید در یک کشور انجام میشود. همه اینها در حالی رخ که موسیقی در جای دیگری ساخته شده و سپس ارکستر در کشور دیگری می نوازد. در این شرایط، جهانی شدن جوایز نیز منطقی است.
یکی از موضوعاتی که در سال های اخیر در سینمای آمریکا مورد تاکید قرار گرفته است، پررنگ شدن حضور اقلیتهای نژادی و اجتماعی در فیلم هاست. با این حال، برخی معتقدند که این رویکرد افراطی و حتی نژادپرستانه شده است. تا چه حد این موضوع را قبول دارید؟
حدس میزنم شما به نگرانی یی اشاره میکنید که کنار گذاشتن بازیگران سفیدپوست از نقشهایی خاص یا الزام این که فقط بازیگران ترنس (در نقش افراد ترنس) بازی کنند، میتواند تبعیض آمیز باشد.
به طور کلی، من فکر میکنم این تلاش برای ترویج تنوع بیشتر و اطمینان از وجود نقشهای بیشتری برای بازیگران اقلیت بوده و این میتواند چیز خوبی باشد. با این حال، امیدوارم هرگز فراموش نکنیم بازیگری به این معناست که نقش کسی را بازی کنید که نیستید و بتوانید تجربهای را تصور و در آن زندگی کنید. بنابراین، امیدوارم تلاش برای تنوع بخشیدن به صنعت سینما به نوعی رفتار پلیسی تبدیل نشود که این پتانسیل و اهمیت آن را برای تشویق همدلی بین همه ما و بین همه تفاوتهایمان از بین ببرد.
مشکل در گذشته این بوده که افراد ممتاز و اکثریت، نقش اقلیت و محرومان را ایفا کردهاند و در این فرآیند بازیگرانی با پیش زمینه اقلیت و محروم را حذف کردهاند. اصلاح آن مشکل همچنان مهم است.
شما در مسائل مربوط به چین تخصص دارید. چرا سینمای چین برخلاف سینمای کره جنوبی و ژاپن نتوانسته به سینمایی جهانی تبدیل شود؟
من فکر می کنم دلایل زیادی وجود دارد. اولاً، فروش گیشه داخلی چین اکنون بزرگترین یا دومین باکس آفیس بزرگ جهان است. فیلمسازان چینی میتوانند بدون صادرات چیزی ثروتمند شوند. بنابراین، اگرچه سخنان زیادی درباره جهانی شدن وجود دارد و من متقاعد شدهام که فیلمسازان چینی دوست دارند جهانی شوند، انگیزه محدودی برای آنها وجود دارد.
دوم، صنعت فیلم چین در معرض سانسور بسیار شدید سیاسی و اجتماعی است. در نتیجه، اگرچه استانداردهای تولید فیلم در حال حاضر بسیار بالا است، لحن و موضوع فیلمها اغلب ملایم هستند.
سوم اینکه فیلمهای ملی گرایانه در چین بسیار محبوب هستند. این عناصر ملی گرایانه ممکن است مخاطبان بینالمللی را جذب نکند.
چقدر سینمای ایران را میشناسید و فیلم ایرانی مورد علاقه شما چیست؟
متأسفانه خیلی با سینمای فعلی ایران فاصله گرفتهام. اخیراً شانس دیدن نسخه بازسازی شده «شطرنج باد» را داشتم که برایم جذاب بود و امیدوارم بیشتر فیلمهای دوران قبل از انقلاب را ببینم.
اما در مورد فیلمهای مورد علاقه، من همچنان عاشق مخملباف و کیارستمی هستم. پما تسدن (Pema Tseden)، فیلمساز تبتی، سال گذشته به طرز غم انگیزی در جوانی درگذشت.
من خیلی به او فکر کردهام و اینکه چگونه از فیلمهای کیارستمی الهام گرفته است، و به همین دلیل وقتی فیلم سنگهای مقدس خاموش (The Silent Holy Stones) پما را تماشا میکنم، به خانه دوست کجاست و در حین تماشای فیلم جست و جو(The Search)، به «ده» فکر میکنم. خیلی ناراحت کننده است که هر دوی آنها دیگر در بین ما نیستند.