عصر ایران - امروز 23 آوریل روز جهانی کتاب است. به این بهانه برای دوستداران کتاب و علاقه مندان به حوزه های ادبیات، فلسفه و نقد ادبی که می خواهند کتاب هایی خوب بخوانند پنج عنوان کتاب معرفی می شود.
درآمدی بر فلسفه و ادبیات
نوشته اوله مارتین اسکیلئوس
ترجمه محمد نبوی
پیشنهادی ویژه به علاقمندان دو حوزه فلسفه و ادبیات
"درآمدی بر فلسفه و ادبیات» بررسی روشن و فشردهای است در باب روش بررسی فلسفی مسائلِ مهمِ ناظر بر سرشت و ارزش ادبیات، تعریف ادبیات، جایگاه مؤلف، نیت مؤلف، رابطهی فرم آثار فلسفی و رابطهی آن با محتوا، و مسائل مربوط به خوانش و تفسیر آثار ادبی و منابع اقتدار آن.
نویسنده نشان میدهد که چگونه فلسفه و ادبیات در رابطهای دوسویه، آنهم نه در مقام دو حوزهی مجزا بلکه چونان حوزههایی درهمتنیده، یکدیگر را بارور میکنند، چگونه فرمهای ادبی محملی برای شرح و بسط مسائل فلسفی قرار میگیرند، و چگونه فرمهای فلسفی گوناگون از ابزارهای نوعاً ادبی بهره میگیرند تا خوانندگان را اقناع کنند. و از خلال این مباحث این پرسش را مطرح میکند که اساساً تمایز میان فلسفه و ادبیات چقدر موجه یا سودمند است
در مقالهی افزوده به آغاز کتاب نیز علاوه بر مرورِ کلی مباحث این حوزه از دید دو تن از برجستهترین نظریهپردازان، از چیزی سخن میرود که کمتر مورد توجه قرار میگیرد: لذت ادبیات.
سرگذشت رباعیات: درنگی بر رباعیات خیام ترجمهٔ ادوارد فیتزجرالد
مجموعه مقالاتی از نویسندگانِ مختلف دربارهٔ جایگاه رباعیات خیام در ادبیات انگلیسی
ترجمه و تدوینِ مصطفی حسینی
«رباعیّات» عمر خیام (1859) ترجمهی ادوارد فیتزجرالد احتمالاً محبوبترین کتاب شعری است که تاکنون به زبان انگلیسی منتشر شده است. اشعاری در باب تردید و تشکیک مذهبی سرودهی منجمـشاعر کلاسیک پارسی که با سنتهای روزگارش عمیقاً سر ناسازگاری داشت.
ترجمهی فیتزجرالد در همان سال انتشارِ «در باب منشاء انواع» چارلز داروین به روشنای نشر رسید، و این دو کتاب در کنار هم فضای فکری بریتانیای اواخر عصر ویکتوریا را آینگی میکنند. از آن پس، بخش اعظم این اثر، در سنجش با حجم اندکاش، بیش از هر اثر دیگری ازجمله کتاب مقدس و آثار شکسپیر وارد زبان رایج روز شده است.
فیتزجرالد میپنداشت که در شعر خیام رفیقی شفیق یافته است، و رباعیاتِ او انگلیسیِ دورهی پیشارافائلی را با پارسی بهدرستی و بهطرز باشکوهی تلفیق میکند. این منظومه ترجمانِ روزی، از بام تا شام، در زندگی فرد متفننِ شکاک پرشوری است به نظمی تلخـشیرین، و آکنده از آرزو، تحسّر، و دانشی که «انگشت نگارنده مینویسد و چون نوشت حرکت کرده پیش میرود و تو با همهی تقدس و زیرکیِ خویش نمیتوانی آن را افسون کنی که حتا نیمسطر را حذف کند و همهی اشکهای تو نیز یک کلمه از آن را فرو نخواهد شست». دیک دیویس
مرا به صندلی الکتریکی بسپار
مجموعه داستان های کوتاه آمریکایی
گردآوری و ترجمه محمد حیاتی
داستانهای این مجموعه، مدرن و پستمدرن، ایدهی «رویای آمریکایی» را نقد میکنند و به ریشخند میگیرند.
رویایی که بعد از رکود بزرگ، مککارتی، ویتنام، اردوکشی نظامی به عراق و افغانستان، ظهور بوش و ترامپ، هر بار به شکلی فرومیریخت و وارونه میشد. ویرانی رویای آمریکای را در درام، داستان کوتاه و رمان مدرن و پستمدرن آمریکا بهوضوح میتوان دید. شعار و الگویی سیاسی/فرهنگی که دم از آزادی و رفاه و یکپارچگی میزند هر آینه با رخدادهایی چون قتل کندی، ریگانیسم و برجهای دوقلو از هم میپاشد و با نوعی زیباشناسی منفی و ضداستعلایی در ادبیات منعکس میشود. فروپاشی بنیانهای خانواده، فراگیر شدن افسردگی و بیماریهای روانی، مسائل سرخپوستان و سیاهان، مسئلهی اعدام و موضوعات دیگر همه در این ادبیات متجلی میشوند.
داستانهایی از الوین بروکس وایت، مکینلی کنتور، جروم وایدمن، برنارد مالامود، جان بارت، وودی اَلن، کلاید اجرتون، تیم اُبراین، لین تیلمن، آیوی گودمن، جُرج ساندرز، الیسِن برنِت، دیوید فاستر والاس، شرمن الکسی، جاناتان نولان را در این مجموعه خواهید خواند
نشانههای روشنفکران
ادوارد سعید
ترجمهی محمد افتخاری
پیشنهادی برای علاقمندان به آرا وتفکرات ادوارد سعید
روشنفکر موجودیست تبعیدی، حاشیهنشین، ذوقورز و پدیدآورندهی زبانی که میکوشد حقیقت را در برابر قدرت بیان کند... موجودی غیرخودی و آدمی که نمیتواند همرنگ جماعت باشد
گفتارهای مؤثر و درخشان ادوارد سعید در این کتاب در واقع بازسازی چهره و شخصیت مستقل و سازشناپذیر روشنفکران و چگونگی رویارویی آنها در برابر وسوسههای قدرت، ثروت، حرفهایگری، و تخصصیشدن است.
کارکرد نقد
تری ایگلتون
ترجمهی مریم طرزی
پیشنهادی برای علاقمندان به نقد ادبی
شاید بهترین توصیف برای انگیزهی نهفته در پس نگارش این کتاب تصورِ آن لحظهای باشد که منتقدی پشت میزش نشسته و میخواهد به بررسی مضمون یا نویسندهای بپردازد که ناگهان چند پرسش برآشوبنده گریباناش را میگیرد: مقصود از این بررسی چیست؟ مخاطب آن کیست، بر چه کسی میخواهد تأثیر بگذارد، و در که نفوذ کند؟ جامعه در کل چه نقشهایی برای چنین کنش انتقادیای قائل است؟
منتقد در صورتی میتواند بااطمینان بنویسد که خودِ نهادِ نقد امری بیمسئله پنداشته شود. وقتی این نهاد بهجد زیر سؤال باشد، هر کنش انتقادی دشوار و نامطمئن میشود. اینکه چنین کنشهایی ظاهراً با همان اطمینان مرسوم ادامه دارند، بیتردید نشانهی این است که بحرانِ نهادِ نقد یا بهاندازهی کافی مطرح نشده یا عملاً نشنیده گرفته شده است.
بحث این کتاب آن است که نقد، امروزه، فاقد نقشهای اجتماعی اساسی خویش است... اینکه همیشه چنین نبوده است، اینکه حتا امروز نیازی نیست چنین باشد، نکتهای است که میکوشم آن را با طرح تاریخچهای بسیار گزینشی از نهاد نقد در انگلستان، از اوایل قرن هجدهم به بعد، نشان دهم.