ماهان شبکه ایرانیان

برادر، نمونه اى از مصادیق رحم

برادر، نمونه اى از مصادیق رحم

در این مجموعه ، بعد از این که امام علیه السلام از پدر، به اصل و ریشه انسان و از مادر به سرزمین رشد و نمو او، و از فرزند، به فرع و میوه آدمى تعبیر مى فرمایند، نسبت به برادر نیز الفاظ و عناوین خاصى را به کار گرفته اند که هر یک گویاى ارزشهاى بسیار والا ى انسانى است که آدمى وابسته به آن ارزشها است . یک جا از برادر، به دستى کارگشا و توانا تعبیر مى کنند، و در جاى دیگر، به پشتیبان و محل اتکاى استوارى که انسان به هنگام نیاز به آن تکیه مى زند. در این دو مورد، امام علیه السلام برادر را به محسوسات تشبیه مى فرمایند. بار سوم به عز و سرافرازى و آبرو از برادر یاد مى کنند؛ و در مرحله آخر به نیرو و قدرتى که انسان با استعانت از او و پشت گرمى او، بر دشمن حمله مى برد و اگر او را نداشته باشد، هرگز در خود توان یورش به دشمن را نمى یابد. همه ، ضرورت این نعمت هاى چهارگانه را در زندگى خود احساس مى کنند؛ به عبارت دیگر کسى که فاقد این نعمت الهى است یعنى برادر ندارد گویى انسان بدون دست و بدون تکیه گاهى است که عز و شراءفت و قدرت و توان مضاعف نخواهد داشت . جالب این است که قرآن وقتى در سوره مبارکه طه در داستان موسى بن عمران علیه السلام سخن مى گوید، نقل مى کند: هنگامى که خدا به موسى فرمان مقابله با فرعون را مى دهد، این دستور به موسى مى رسد که :
اذهب الى فرعون انَّه طغى (621).
((به سوى فرعون برو، که او طغیان کرده است )).
موسى علیه السلام در قبال این ماءموریت از خدا خواهش ها و تقاضاهایى دارد:
قال رب اشرَح لى صَدرى # و یسِّر لى امرى # واحلُل عقدة من لسانى# یَفقَهوا قولى # واجعل لى وزیرا من اهلى# هارون اخى #اُشدُد به اءَزرى # و اءشرکه فى اءمرى #کَى نُسَبِّحُکَ کثیرا# و نذکرک کثیرا #انَّک کنت بنا بصیرا(622).
((گفت : پروردگارا! سینه ام را گشاده کن ؛ و کارم را برایم آسان گردان ؛ و گره از زبانم بگشاى ؛ تا سخنان مرا بفهمند؛ و وزیرى از خاندانم براى من قرار ده ؛ برادرم هارون را؛ با او پشتم را محکم کن ؛ و او را در کارم شریک ساز؛ تا تو را بسیارى تسبیح گوییم ؛ و تو را بسیار یاد کنیم ؛ چرا که تو همیشه از حال ما آگاه بوده اى )).
این عباراتى که خداوند متعال ، از قول موسى علیه السلام در قالب خواسته ها و حوایج او و براى انجام آن ماءموریت بیان مى کند، هر یک در جاى خود نیاز به شرح حال طولانى دارد، اما شاهد بحث ما این است که وقتى موسى علیه السلام براى مقابله با فرعون مامویت مى گیرد، از خداوند مى خواهد به او انشراح صدر؛ یعنى قدرت ، توان و حوصله بدهد؛ و امورش را براى او تسهیل و آسان کند. به او توانایى و قوت بیان بدهد تا دیگران حرف او را بفهمند. و در نهایت مى گودید: خدایا! برادرم را به کمک من بفرست . دلیل خواهش من این است که وقتى هارون را به کمک من مى فرستادى ، من پشتوانه پیدا خواهم کرد، نیرومند خواهم شد و او در کار من شریک خواهد شد.
اصلا خود کلمه اخوت به معناى مشارکت در امور است .
در سوره طه جواب آمد که :
قال قد اءُوتیت سُؤ لَکَ یا موسى (623).
((اى موسى ! نیازت برآورده شد)).
اما خداوند در سوره قصص چنین وعده مى دهد:
قال سَنَشُدُّ عَضُدَکَ باءخیک (624).
((ما دست و بازوى تو را به وسیله برادرت تقویت مى کنیم )).
مانند تعبیرى که در کلام امام سجاد علیه السلام آمده است . برادر، نیرو، قوت و موجب توانمندى دست و بازوى انسان است ؛ پس موظف است به واسطه عز و شرافتى که به وسیله برادر فراهم مى شود، در مسیر صلاح و تقویت صفات پسندیده قدم بردارد استفاده کند؛ نه آن که این ابزار گرانبها را وسیله معصیت و نافرمانى خدا قرار دهد.
امام علیه السلام ابتدا بیان کردند که برادر براى انسان پشتوانه و موجب پشتگرمى و قدرت است . وقتى انسان در خود احساس قدرت کرد، نباید به وسیله آن ، به دیگران ظلم کند. قدردانى از این نعمت ، آن است که نیرویش را در مسیر صلاح به کار گیرد. اگر این نعمت ، ابزار معصیت قرار گیرد، طبیعى است که کفران نعمت شده و نتیجه آن زوال نعمت است .
لئن شکرتم لاءزیدنکم و لئن کفرتم انَّ عذابى لشدید(625).
((اگر شکرگزارى کنید، نعمت خود را بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسى کنید، مجازاتم شدید است )).
چون برادر، این منافع و فواید را براى انسان دارد، به طور طبیعى انسان نیز در قبال بهره مندى از این نعمت ، وظایفى دارد. وظایفى که انسان در قبال برادر دارد همان حقوقى است که برادر بر انسان دارد؛ که در تعبیر امام علیه السلام مى فرمایند:
و لا تَدَع نُصرَتَهُ على نَفسه ، و مَعونَتَهُ على عدوِّه ، والحول بینه و بین شیاطینه ، و تاءدیَةَ النَّصیحة الیه و الاقبال علیه فى اللَّه .
در کلمات امام سجاد علیه السلام قدردانى و شکر نعمت وجود برادر، با اداى پنج حقّ انجام مى شود:
اول این که برادر را در هر حال یار و یاور باشد و هنگام نیاز و عدم نیاز او را یارى کند؛
دوم این که در مقابل دشمن ، او را کمک کند؛
سوم این که به هنگام وسوسه هاى شیطانى ، میان او و آن وساوس حائل شود و او را به اشتباهاتش تنبه بدهد؛
چهارم این که همواره ناصح او باشد؛
پنجم این که اقبال و روى آوردن او به برادر، براى خدا باشد.
این پنج نکته اى است که در کلام امام علیه السلام به عنوان حقوق برادر ذکر شده است که پیش از شرح آن ، باید این نکته را یادآور شویم که چون علقه و عواطف برادرى و خواهرى مساله اخوت بین دو برادر یا یک خواهر و یک برادر با تفاوت هایى که در آفرینش ایشان دارد. به صورت طبیعى بین دو برادر و یا بردر و خواهر وجود دارد روایت خداوند چون به خوبى از مخلوقاتش آگاه است ، نه تنها این روابط ارزشمند عاطفى را مدح و ثنا مى گوید و به عنوان یک ارزش ‍ بسیار گرانبها ارج مى نهد و برادران را به مراعات حقوق برادرى و تحکیم اخوت دعوت مى کند، بلکه میل و اراده الهى این است که همه انسان ها در روابط خود با یکدیگر چنین احساسى داشته باشند و یکدیگر را برادر و شریک شادى و غم خود بدانند و این شعار اساسى در اصول اخلاقى قرآن است که :
انَّمَا المؤ منون اخوَة فاءَصلحوا بین اءخویکم (626).
((مؤ منان برادر یکدیگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتى دهید)).
شاید ذات ذوالجلال ربوبى در بیان این اصل به این راز آفرینش که در قرآن نیز آمده نظر داشته است که :
انَّا خلقناکم من ذکر و اءُنثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اءکرمکم عند اللَّه اتقاکم (627).
((ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست ) گرامى ترین شما نزد خداوند باتقواترین شما است )).
این که شما برادرید یک تذکار و یادآورى است ؛ یعنى ریشه و سر این که خدا مى گوید: انما المؤ منون اخوة تنبه به این است که شما از یک پدر و مادرید؛ ریشه و اصلتان به صلب یک انسان و رحم انسان دیگر بازمى گردد. بنابراین احساسى مشترک در شما نهفته است و آنچه باعث تفرقه و انشعاب به قبایل مختلف شده ، اختلاف و تضاد در منافع بوده است . حال که با آمدن اسلام و با حاکمیت دین الهى همه شما زیر لواى یک عقیده و تحت حمایت یک انسان به نام پیامبر الهى قرار گرفته اید، برادرید و منافع شما، مشترک شده است و شما با یکدیگر اختلافى ندارید. این استظهارى است از آیات شریفه قرآن ، که برادرى مؤ منان یک امر قراردادى و مجعول نیست ؛ بلکه امرى اصیل و ریشه دار است . همه انسان ها با یکدیگر احساس اخوت و برادرى و خواهرى دارند؛ منتها آنچه باعث مى شود این احساس ‍ از بین برود و به اختلافات و دشمنى ها منتهى شود، تضاد در منافع است ؛ ولى وقتى همه زیر پرچم واحدى قرار گرفتند و در منافع اشتراک پیدا کردند،به فطرت اصلى خود بازمى گردند. بر همین اساس در طول اقامت پیامبر اکرم صلَّى اللَّه علیه و آله و سلم در مدینه ، حرکت زیباى پیوند اخوت بین مسلمان ها توسط حضرت دوبار رخ مى دهد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان