ارباب از حاج حیدر توکلی

الا خورشید عالمتاب ،ارباب

قرار هر دل بی‌تاب، ارباب

نه تنها من که دیدم آفرینش

تو را می‌خواندت ارباب، ارباب

به هر ابری که افتد چشم مستت

از او بارد شراب ناب، ارباب

تو آن بودی که هر شب در بر تو

گدایی می‌کند مهتاب ،ارباب

من آن در را که غیر از او دری نیست

کنم با قلب دق‌الباب، ارباب

بیاد چشم تو بیمارم امشب

طبیبا بر سرم بشتاب، ارباب

اگرچه ریزه خوارم بازگویم

بیا امشب مرا دریاب ،ارباب

به بیداری اگر قابل نباشم

مرا امشب بیا در خواب، ارباب

چو شمعی در هوای کربلایت

دلم شد قطره قطره آب، ارباب

ز چشمانم از این چشم انتظاری

چکد هم اشک هم خوناب، ارباب


منبع : حاج حیدر توکلی
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر