بندگی پروردگار نیز یک امر پیچیده و مبهمی نیست؛ عمل به فرامین الهی و به دنبال رضای او بودن یعنی بندگی خداوند متعال. پروردگار عالم نیز از ما عمل شاق و طاقتفرسا نمیخواهد. به عنوان مثال یکی از حقوق پروردگار نسبت به بندهاش، حق خمس است.
امام سجاد(ع) میفرماید: «حق الله الاکبـرُ ان تَعبُدَه و لا تُشـرک بِه شیئا؛ حق بزرگ خداوند این است که او را پرستش و بندگی کنی و هیچ چیز را با او شریک قرار ندهی.»[1] خداوندی که تمام هستی ما از اوست، بزرگ ترین حق را بر گردن ما دارد. چرا که او خالق و مالک و مبداء و معید و رب است و از مادر مهربانتر و از پدر دلسوزتر است. به تعداد نعمتهای مادی و معنوی که به ما عنایت کرده است، حقی به گردن ما دارد. و این همه حق خلاصه میشود در اطاعت و بندگی و اینکه تنها عبد او باشیم و چیزی را شریک او نسازیم.
بندگی پروردگار نیز یک امر پیچیده و مبهمی نیست؛ عمل به فرامین الهی و به دنبال رضای او بودن یعنی بندگی خداوند متعال. پروردگار عالم نیز از ما عمل شاق و طاقتفرسا نمیخواهد. به عنوان مثال یکی از حقوق پروردگار نسبت به بندهاش، حق خمس است.
در برابر این همه نعمت و روزی که به بندهٔ خود عنایت کرده است، از او خواسته یک پنجم مازاد مخارج سال خود را به عنوان خمس و سهم امام(عج) پرداخت کند. از رزقی که خداوند به او داده است، نیازهای زندگیاش را تامین کند؛ هزینه خرید مسکن، اتومبیل، خوراک، پوشاک، تحصیل فرزندان، زیارت و سفر، لوازم منزل، جهیزیه دختر و آنچه مورد نیاز اوست را از محل درآمدش پرداخت کند و خمس آنچه را که اضافه آمد در راه احیای دین خدا پرداخت کند. آیا این تکلیف کمرشکن و سختی است؟!
کسانی که حاضر نیستند حق خدا را از اموال خود بپردازند، تا چه اندازه ناجوانمرد و نمک نشناس هستند! مگر خداوند خالق انسان و مالک حقیقی تمام اموال و دارایی او نیست؟! از میان آنهمه ثروتی که نصیب انسان کرد، سهم بسیار کوچکی از آن را درخواست کرد. آیا نپرداختن این سهم بسیار کوچک، دور از مروت نیست؟! اگر کسی مالک چند هکتار باغ میوه باشد و آن را به مدت یک سال در اختیار شخص دیگری قرار دهد و به او بگوید: تمام این باغ با درختان میوهاش و آب چاه عمیق آن در اختیار توست و هر گونه بهره برداری از این باغ را میتوانی داشته باشی، فقط در پایان سال از میان چند هزار سبد میوه که برداشت میکنی، تنها چند سبد میوه برای ما کنار بگذار. در اینجا اگر این شخص در پایان سال از دادن این چند سبد میوه امتناع ورزد، آیا این عملش خلاف مروت و مردانگی نیست؟!
از خمس سخن به میان آمد لازم میبینم به نکتهای مهم اشاره کنم؛ خمس در فقه اهلتسنن تنها به غنائم جنگی تعلق میگیرد.[2] اما در فقه شیعه به هفت مورد تعلق میگیرد که مهمترین آنها منفعت کسب است؛ یعنی مازاد بر مخارج سال انسان و خانوادهاش، خمس آن باید پرداخت شود. موارد مصرف آن هم دو مورد است: «نصف آن را که سهم امام زمان(عج) است، به مجتهد جامعالشرایطی که از او تقلید میکند، یا نماینده او میپردازد و نصف دیگر را باید یا به مجتهد جامعالشرایط بدهد، یا با اجازه او به سادات دارای شرایط بپردازد.»[3]
سهم امام(عج) را مراجع تقلید صرف امور خیریه میکنند: بخش عمدهای از آن را برای اداره حوزههای علمیه، معیشت طلاب علوم دینی و نشر معارف اسلامی اختصاص میدهند. در واقع منابع مالی حوزههای علمیه شیعه موقوفات و وجوهات شرعیه مردم تامین میشود و حوزههای علمیه نیز نیازهای دینی مردم را تأمین میکنند. بر این نیاز و رابطه متقابل میان حوزه و مردم فواید و اثرات زیادی مترتب است. یکی از ثمرات آن استقلال حوزهها و علمای شیعه در طول تاریخ از حکومتها و دولتها بوده است. لذا علما و روحانیون همواره در کنار مردم در ستیز با حکومت جور بودهاند. البته ظلمستیزی و مردمیبودن علما ناشی از انگیزههای الهی و عمل به وظایف دینی بوده است نه به انگیزه جذب وجوهات شرعیه از مردم. ولی در هر صورت تأمین منابع مالی حوزههای علمیه از این وجوهات در استقلال حوزهها و علما نقش داشته است.
ولی حوزههای علمیه و علمای اهل تسنن غالبا در طول تاریخ وابسته به حکومتها بودهاند. به همین جهت در برابر ظلم و فساد حکام جور سکوت اختیار کرده، و درمواردی به ظلم آنها مشروعیت میبخشیدند. این عدم استقلال از یک طرف و از طرفی دیگر رواج این فکر غلط که حاکم جامعه واجب الاطاعه است، اگرچه ظالم باشد، منجر به این شد که همواره در مقابل حکومتها دست بسته باشند. به عنوان نمونه؛ ریاست دانشگاه الازهر مصر بزرگترین مرکز علوم دینی اهلتسنن در جهان اسلام است میبایست با تایید رئیس جمهور مصر انتخاب شود. نتیجه این وابستگی این شد که در قیام مردم مصر علیه حاکمان فاسد آن کشور، دانشگاه الازهر به جای حمایت از مردم، آنها را به توقف قیام دعوت کرد. همه این حوادث تلخ برای جهان اسلام ناشی از دوری از مکتب اهل بیت(ع) میباشد.
از جمله حقوق خداوند، حق جهاد در راه اوست. { وَ جَاهِدُوا فِی اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ }[4] مردان جوانمرد اهل جهاد و مبارزه هستند. عنصر مردانگی است که روحیه جهاد را در انسان بارور میکند. جهاد در راه خدا، چنان حقی است که برای ادای آن حضرت سید الشهداء(ع) حماسه کربلا را میآفریند و طفل شیرخوار برای ادای این حق قربانی میشود. جهاد چنان ارزشمند و مهم است که خداوند اجر عظیم برای مجاهدان تدارک دیده است. { فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً }[5]
نکته قابل توجه اینکه ثمره و نتیجه تلاش بندگان برای ادای حقوق خداوند، به طور مضاعف به خودشان برمیگردد. خداوند آن را برای خود نگه نمیدارد و هیچ نیازی به آن ندارد. { تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْـرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللهِ }[6] حسنه را خداوند چند برابر به بنده خود برمیگرداند؛ یک حسنه را ده برابر، یک دانه گندم را هفتصد دانه گندم و قرضالحسنه را هجده برابر به بنده خود بازمیگرداند.
[1] . الفقیه: 2/ 618 .
[2] . روح المعانی فی تفسیرالقرآن: 5/201؛ مفاتیح الغیب: 15/485.
[3] . کنزالعرفان فی فقه القرآن: 1/25؛ مسالک الأفهام الی آیات الأحکام: 2/81؛ توضیح المسائل، امام خمینی(ره)، مساله1834.
[4] . حج (22): 78؛ «و در راه خداوند جهاد کنید آنچنان که شایستهٔ جهاد است.»
[5] . نساء(4):95؛ «جهادکنندگان را بر خانه نشینانِ [بی عُذر] به پاداشی بزرگ برتری داده است.»
[6] . بقره (2): 110؛ «آنچه از کار نیک برای خودتان از پیش بفرستید، آن را نزد خدا خواهید یافت.»
برگرفته از کتاب حسنات و سیئات نوشته استاد حسین انصاریان