ماهان شبکه ایرانیان

آینه داران پیام عاشورا (۲)

علاوه بر موارد یاد شده در قسمت قبل مقاله ، شاعران مکتب عاشورا در مهجوریت دیگر مضامین و مفاهیم نشأت گرفته از همین مکتب والای شهادت، داد سخن داده اند؛ از جمله این مفاهیم می توان به مهجوریت و غربت کلام الله در بین امت اسلامی اشاره کرد

علاوه بر موارد یاد شده در قسمت قبل مقاله ، شاعران مکتب عاشورا در مهجوریت دیگر مضامین و مفاهیم نشأت گرفته از همین مکتب والای شهادت، داد سخن داده اند؛ از جمله این مفاهیم می توان به مهجوریت و غربت کلام الله در بین امت اسلامی اشاره کرد. شاعر انقلاب از اینکه « ثقلین»(1) پیامبر اعظم(ص) به صورت حقیقی مورد تمسک امت اسلامی واقع نمی شود، ناله ای جان سوز سر می دهد و از غربت کلام الله و کم عنایتی به آن در شئون زندگی مسلمانان جهان و تظاهر به آن، اینگونه به توبیخ خویش و سرزنش هم مسلکان خود می پردازد:
گرچه قرآن را مرتب خوانده ایم
از قلم نقش مرکب خوانده ایم
سوره ها خواندیم بی وقف و سکون
کس نشد واقف ز سر یسطرون
سر حق مستور مانده در کتاب
عالمان علم صورت در حجاب
ای برادر عالمان بی عمل
همچون زنبورند لکن بی عسل(2)
گاهی سخن پردازان شعر عاشورایی به دلیل پیوند عمیقی که با فرهنگ قرآنی و اسلامی دارند، ما را متوجه این مهم می سازند که در فرهنگ قرآنی، جهان کتابی است بزرگ و گشوده و پدیده ها آیات آن هستند که نگاه های ژرف بین را به مطالعه ی خویش می خوانند.
زنده یاد « سلمان هراتی» با دعوتی آشکار برای نگریستن به جهان آفرینش از این چشم انداز بی بدیل، انسان های غافل از قرآن و قرآن مصوّر( جهان هستی) را با زبانی نرم و لطیف، اینگونه به پای میز محاکمه می کشاند و مورد طعنه قرار می دهد:
جهان قرآن مصوّر است
و آیه ها در آن
به جای آنکه بنشینند، ایستاده اند.
درخت یک مفهوم است.
دریا یک مفهوم است.
جنگل و خاک و ابر، خورشید و ماه و گیاه.
با چشم های عاشق بیا
تا جهان را تلاوت کنیم.( احمدی و دیگران، همان، ص 138)
سیدعلی موسوی گرمارودی که از بنیانگذاران شعر مذهبی امروز است، در شعر « خطّ خون» ضمن پرداختن به ابعاد حماسی عاشورا و پیام خون شهید بزرگ دشت نینوا، از بی دردان تاریخ که هنوز هم عظمت حماسه ی کربلا را باور ندارند، شکوه ها دارد. او شکایت و گله مندی خود را از حاشیه نشینان نهضت سیدالشهدا علیه السلام با استفاده ی هنرمندانه از آرایه ی « حسن تعلیل » اینگونه ابراز می دارد:
در فکر آن گودالم
که خون تو را مکیده است.
هیچ گودالی چنین رفیع ندیده بودم.
در حضیض هم می توان عزیز بود.
از گودال بپرس.
( سنگری و دیگران، همان، ص 110)
این شاعر شهید انقلاب، در سروده ی دیگر خود، یعنی « در سایه سار نخل ولایت» از اینکه نتوانسته است شخصیت خدایی مولای متقیان علی علیه السلام را آنگونه که شایسته است، در شعر « سپید» خویش توصیف نماید، با زبان هنری به سرزنش خود و کلام خود اقدام نموده است:
... شعر سپید من، رو سیاه ماند/ که در فضای تو، به بی وزنی افتاد/ هرچند، کلام از تو وزن می گیرد/ وسعت تو را چگونه در سخن تنگ مایه گنجانم؟
( داوودی و دیگران، 1379، ص 141)
از شگردهای دیگر شاعران عاشورا در پروراندن موتیف « خوداتّهامی»، استفاده از ایماژها، یعنی مجاز و استعاره بویژه تشخیص است؛ بدین معنی که شاعر عاشورایی اتهام را متوجه پدیده ای از عناصر طبیعت یا عضوی از اعضای بشری می سازد. او به جای اینکه خود، شیعه، مسلمانان و یا عالم انسانی را در مصایب مذهبی تحقیر نماید، این موضوع را در شکل هنری به جهان، چرخ، دل و ... منتسب می کند.
محتشم کاشانی در آخرین بند از ترکیب بند مشهور خویش در مرثیه ی سالار شهیدان کربلا بدین صورت « چرخ» را مورد شماتت قرار می دهد و او را مجرم واقعی در شکل گیری حادثه ی عاشورای حسینی معرفی می کند:
ای چرخ غافلی که چه بیداد کرده ای؟
از کین چه ها درین ستم آباد کرده ای؟
بر طعنت این بس است که بر عترت رسول(ص)
بیداد کرد خصم و تو امداد کرده ای...
کام یزید داده ای از کشتن حسین علیه السلام
بنگر که را به قتل که دلشاد کرده ای؟
( معصومی، 1363، ص 265)
وصال شیرازی در بند سوم از چهارده بند خویش، « دل» خود را از اینکه در عیش و ناز به سر می برد و مشغول تنعّم است و اندوه و اشک و ناله از « شهید تشنه لب» مضایقه می کند و عشرت را تعزیه نام نهاده، طعن و نفرین می کند:
ای دل اگر تو را قدری درد دین بود
قدر حسین و تعزیه اش بیش از این بود...
این شرط دوستی است که او تشنه لب
ما را به کام شربت ماء معین بود؟...
ما اشک از او مضایقه داریم و چشم ما
بر چشمه سار کوثر خلد برین بود؟...
عشرت کنیم، تعزیه اش می کنیم نام
حاشا که راه و رسم عاشقی چنین بود
( همان، ص 268)
محمدعلی معلم در مثنوی « هجرت» ضمن توصیف امام خمینی رحمة الله با برشمردن دلاوری های امّت مسلمان در طول تاریخ اسلام، نا آگاهی و افسردگی دنیا را در قبال ظلم ظالمان تاریخ بشریت با زبان حماسی چنین محکوم می کند:
کای عالمی آشفته، چند آشفتن تو؟
گیتی فسرد از فتنه تا کی خفتن تو؟
ابر و نباریدن، چه رنگ است این چه رنگ است؟
تیغ و نبریدن چه ننگ است این چه ننگ است؟
یاد احد یاد بزرگی ها که کردیم
آن پهلوانی ها، سترگی ها که کردیم
شبگیر ما در روز خیبر یاد بادا
قهر خدا در خشم حیدر یاد باد
( احمدی و دیگران، همان، ص 136)

نتیجه
 

موضوع مظلومیت حضرت سیدالشهدا علیه السلام، شیعه، اهل بیت، قرآن و تمام مفاهیم قرآنی و مضامین عاشورایی و از طرفی عدم مسئولیت مسلمانان در قبال حوادث تلخ اسلام و تکرار چنین حوادثی در سایه ی ناآگاهی و غفلت بیشتر مسلمان نماها، بحثی است که در سرتاسر شعر مذهبی به نوعی ملموس است. این موتیف در شعر انقلاب اسلامی با عنایت به پیوندهای عمیق آن با فرهنگ عاشورا و نهضت حسینی جلوه ای خاص به خود گرفته است. شاعران در سبک های مختلف به بررسی و انعکاس نهضت عاشورا پرداخته اند؛ برخی از شاعران متأخّر و معاصر در اشعار خود حالت نقد نسبت به عزاداری و گریه ی صرف دارند و به نهضت عاشورا و پیامدهای آن از زاویه ی انقلابی و حماسه اش نگریسته اند تا الگویی برای مبارزه با ستمگران و فقرآفرینان و دفاع از حقّ و عدل و انسانیت و آزادگی باشد.
شاعران عاشورایی، شیعه و دنیای اسلام را از اینکه از حادثه عاشورا تنها به گریه و ماتم بسنده کنند و درس تعهد اجتماعی و تلاش و تحرک سیاسی نگیرند، نکوهش کرده اند و آنان را پیروان واقعی یزید دانسته اند:
شیعه آیا فقط اشک و آه است؟
این تصورّ بسی اشتباه است
ای شمایی که در خود خزیدید
شیعه ی راستین یزیدید
یکی از نویسندگان محقّق می نویسد:« ما یقین داریم که اگر حسین علیه السلام در زمان ما بود، از قدس، جنوب لبنان و بیشتر مناطق اسلامی، کربلای دومی می ساخت و موضع خود در برابر یزید و معاویه را اتخاذ می کرد؛ ولی از همه ی مدّعیان اسلام و تشیع بیش از تعدادی که در کربلای اوّل در کنار آن حضرت ایستادند و یاریش کردند، او را یاری نمی کردند».(4)
شاعرانی که در شعر عاشورایی به عنصر « خوداتّهامی» و « محاکمات درونی» عنایت بیشتری نشان داده اند، عمده تلاش شان تبیین این نظریه بوده است که کربلا و قیام کربلا تکلیف خاصّ امام علیه السلام نیست؛ زیرا سالار شهیدان خود فرموده اند:« فلکم فی اسوة»(5) و این بیانگر این درس حسینی است که گستره ی زمین و زمان، کربلا و عاشوراست و همیشه و همه جا باید با الهام از این مکتب خدایی علیه ستم یام کرد و در راه عزت و آزادی، فداکاری نمود.
منابع
1. احمدی، احمد و دیگران؛ ادبیات فارسی(3)؛ چ 6، تهران: سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی، 1383.
2. خرّمشاهی، بهاء الدین و مسعود انصاری؛ پیام پیامبر؛ تهران: میترا، 1376.
3. داوودی، حسین و دیگران؛ ادبیات فارسی(2)، چ 3، تهران: سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی، 1379.
4. سنگری، محمدرضا و دیگران؛ ادبیات فارسی (2) پیش دانشگاهی؛ چ 5، تهران: سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی، 1378.
5. شمیسا، سیروس؛ سبک شناسی شعر؛ چ 8، تهران: فردوس، 1381.
6. محدثی، جواد؛ فرهنگ عاشورا؛ چ 4، قم: معرفت، 1378.
7. معصومی، رضا؛ اشک شفق؛ چ 5، تهران: رشیدی، 1363.
8. یاحقی، محمدجعفر؛ جویبار لحظه ها؛ چ 2، تهران: جامی، 1379.

پی نوشت ها :

*مدرس دانشگاه آزاد اسلامی و مراکز پیش دانشگاهی عجب شیر.
1. اشاره دارد به حدیث شریف « انی تارک فیکم ثقلین کتاب الله و اهل بیتی».
2. پیشین.
3. همان.
4. جواد محدثی؛ فرهنگ عاشورا؛ ص 372.
5. تاریخ طبری؛ ج 4، 304. به نقل از: جواد محدثی؛ همان.


منبع : نشریه کنگره امام حسین علیه السلام و مقاومت ج
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان