ماهان شبکه ایرانیان

مناظره چالشی ۳ تن از صاحب‌نظران حوزه درباره «تفسیر قرآن به قرآن»

گروه حوزه‌های علمیه: نشست علمی مناظره موافقان و مخالفان تفسیر قرآن به قرآن با حضور سه تن از صاحبنظران حوزه در موسسه فهیم قم برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری بین‎المللی قرآن (ایکنا) حجت‎الاسلام حسن میلانی به عنوان مخالف تفسیر قرآن به قرآن، حجت‎الاسلام والمسلمین کاظم قاضی زاده موافق مشروط و حجت‎الاسلام والمسلمین محمدعلی ایازی به عنوان موافق در این نشست به بیان نظرات خود پرداختند.
در ابتدای این مراسم که به مبحث داغ تفسیری اختصاص داشت و با استقبال بی‎نظیر طلاب و قرآن‌پژوهان مواجه شد، حجت‎الاسلام والمسلمین قاضی‌زاده اظهار کرد: تفسیر قرآن به قرآن یا قرآن‌بسندگی در سه سطح مطرح شده است؛ نخست قرآن‌بسندگی در دین که طرفداران این نگاه بیان می‎کنند که در فهم دین فقط باید به قرآن بسنده کنیم.
وی افزود: قائلان به قرآن‌بسندگی مورد نقد مفسران قرآن به قرآن و به‌خصوص علامه طباطبایی هستند؛ دیدگاه دوم، قرآن بسندگی در شریعت و فقه است؛ علامه و غالب معتقدان به تفسیر قرآن به قران این نظر را قبول ندارند و دیدگاه سوم قرآن‌بسندگی در فهم آیات قرآن و تفسیر قرآن است.
قاضی زاده یادآوری کرد: علامه طباطبایی فرمودند که هیچ وقت ما منکر حدیث ثقلین نیستیم؛ ایشان فرمودند که نسبت به این حدیث دو ابهام صورت گرفته است که یکی از سوی اهل سنت که می‎گویند که قرآن برای ما کافی است و بعضا شیعیان که قرآن را رها کرده‎اند که این مسئله سبب شده است که قرآن و عترت ترک شود.

محل نزاع موافقان و مخالفان تفسیر قرآن به قرآن

این مدرس حوزه علمیه با ذکر این مطلب که موضوع تفسیر و تاویل محل نزاع اصلی طرفداران تفسیر قرآن به قرآن و مخالفان آن است، اظهارکرد: بزرگانی چون علامه به این نکته هم قائل نیستند که می‎توانیم از تفسیر قرآن به قرآن به تاویل قرآن برسیم؛ در حقیقت تفسیر آن‌گونه که علامه ذکر کرده‎اند، کشف معانی و مقاصد قرآن است، ولی تاویل مفهومی نیست که آیه بر آن دلالت کند، بلکه امور خارجی متعالی و مصادیق عینی متعالی است.

علامه موافق حسبنا کتاب‌الله نیست

رئیس موسسه فهیم با ذکر این مطلب که مرحوم علامه در ابتدا تفسیر کرده و در بخش روایی به تاویل آیه می‎پردازند، گفت: علامه با نگاه قرآن‌بسندگی در دین و حسبنا کتاب‌الله موافق نیستند؛ قائلان تفسیر قرآن به قرآن معتقد نیستند که تفسیر روایی را باید کنار بگذاریم، بلکه ما باید حد تفسیر قرآن به قرآن را نسبت به اهل بیت درک کنیم و دلایل آنها را خوب بفهمیم.
وی در پایان تصریح کرد: متاسفانه کسانی که مخالف تفسیر قرآن به قرآن هستند خود را از یک گنجینه عظیم محروم کردند؛ حرف طرفداران تفسیر قرآن به قرآن این است که وقتی که ما بعضا حجیت خبر واحد را در تفسیر دقیق نمی‎دانیم بهتر است از مفهوم عقلانی که در آن وجود دارد استفاده کنیم که این حد از فهم در وجود همه ما وجود دارد زیرا خداوند قرآن را قابل فهم برای همه می‎داند.

دیدگاه مخالف تفسیر قرآن به قرآن

در ادامه این نشست، حجت‎الاسلام والمسلمین حسن میلانی که مخالف نظریه تفسیر قرآن به قرآن بود با ذکر این مطلب که علامه طباطبایی در مبانی خود مطالبی بیان کرده‎اند که طرفداران آنها در این جلسه مطالبی غیر از آنان را برای دفاع بیان می‎کنند، گفت: طرفداران نگاه تفسیری قرآن به قرآن معتقد هستند که هرگونه اختلافی را با تفکر در قرآن می‎توان از بین برد که در اینجا نیازمند رجوع به تفکر اجتماعی هستیم و در ادامه می‎گویند که برای امان ماندن از اختلافات باید به اهل بیت رجوع کرد.
وی افزود: طرفداران نظریه تفسیر قرآن به قرآن براین باور هستند که تصرف روایت در قرآن درست نیست، ولی وقتی در فهم قرآن اشتباه کردیم باید چه کنیم، چگونه با تدبر می‎‌توانیم اختلاف را از بین ببریم؛ کجا در اسلام بیان شده است که تدبر اختلاف را از بین می‎برد؟ نکته اینجاست که  قرآن اولویت در فهم را بیان می‎کند و پیامبر را در اولین درجه فهم می‎داند پس باید در فهم قرآن قائل شد که پیامبر بالاترین مرتبه فهم را دارد و بقیه باید به ایشان و سپس به اهل بیت(ع) مراجعه کنند.

نمی‌توان اهل بیت(ع) را در تفسیر کنار گذاشت

وی گفت: عمربن خطاب جزو اولین کسانی بود که برای رد ولایت اهل بیت(ع) حسبنا کتاب الله را مطرح کرد ولی همین شخص نیز وقتی نتوانست با فهم از آیات به درستی تصمیم بگیرد، ناچار در خانه امام علی را زد و از ایشان کمک می‎گرفت و خطاباتی که ایشان برای مشورت با امام و نقش امام در نجات او دارد موید این مطلب است که قائلان به قرآن بسندگی در نهایت به ائمه رجوع کرده‎اند و حتی علامه طباطبایی نیز با اینکه همین مباحث را مطرح می‎کند و می‎گوید که قرآن خودش را معنی و تفسیر می‎کند و نیازمند خارج نیستیم ولی در نهایت باز هم سراغ اهل بیت(ع) می‎روند. زیرا هیچ گاه نمی‎توانیم اهل بیت(ع) را در فهم و تفسیر قرآن کنار بگذاریم.
وی بیان کرد: نکته اینجاست که وحدت اعتباری برای مخلوقات است و وحدت حقیقی برای اهل بیت(ع) است؛ کسانی که قائل به تفسیر قرآن به قرآن هستند باید این مباحث را معنی کنند؛ آنها در ابتدا می‎گویند که ما حدیث ثقلین را رد نمی‌کنیم ولی در مقام عمل واقعا این کار را کرده‎اند؛ برخی از قائلان تفسیر قرآن به قرآن حتی از دایره شیعه نیز خارج شده‎ و گفته‎اند که ما نه شیعه هستیم و نه سنی در حالی که این سخن با ذات هدایت ائمه جور در نمی‎آید.
میلانی در ادامه با بررسی ادله قائلان به تفسیر قرآن به قرآن اظهار کرد: وقتی آنها می‎گویند که با قرآن همه اختلافات حل می‎شود، باید نگاه کنند که کسانی که طرفدار این نظریه بودند چه کسانی بودند و چه شدند؟ پس در این بین مقام اهل بیت چیست؟ ثقل دیگر اسلام چه نقش و جایگاهی دارد؟ اگر اهل بیت(ع) محل رجوع برای تفسیر حقیقی قرآن نباشند، همین می‎شود که امروز در دنیا می‎بینیم که مسلمانان با اتکای به همین تفسیر به فهم و رای غلط خود سر یکدیگر را می‎برند چون فهم اشتباه آنها از قرآن آنها را به این روز انداخته است.
وی گفت: برخی قائلان تفسیر قرآن به قرآن بیان می‎کنند قرآن را با تدبر می‎توان فهمید و قرآن نور است و نباید به دنبال نور دیگر بگردند که این نگاه کاملا با نگاه تفسیری شیعی در تضاد است، ولی همه این افراد در آخرین مرحله به اهل بیت و ائمه باز می‎گردند و از آنها استفاده می کنند و از حرف خود باز می گردند؛ قرآن نور است به شرطی که انور آیاتش را کنار نگذارید که همان پیامبر و اهل بیت(ع) هستند؛ آنها می‎گویند وقتی بعد از قرآن که نور است به نور دیگر رجوع کردید در حقیقت دچار یک دور شده‎اید.

استغنای از سنت ممکن نیست

این استاد حوزه با بیان این مطلب که کسی نباید خود را مستغنی از سنت بداند، گفت: استغنای از سنت و حدیث فهم اشتباه را حاصل می‎شود زیرا معتقد هستیم که خداوند در قرآن به رغم مبین بودن حالتی رمزآلود را اتخاذ کرده تا پیروان کلام اهل بیت و غیر اهل بیت مشخص شوند و کسانی که راهی جز اهل بیت می‎روند مشخص شوند؛ چطور می‎گویند که در آیه بیش از یک میلیون احتمال وجود دارد در حالی که بیان می‏‌کنند که ما آیات متشابه نداریم و همه آیات قرآن دیگر آیات را معنی می‎کند؛ معتقد هستیم که نباید نصف قرآن را کنار بگذاریم که همان اهل بیت(ع) است و بگویم که قرآن خودش را تبیین و معنی می کند؛ امکان ندارد که بدون اهل بیت بتوانیم قرآن را تفسیر و معنی کنیم.

فهم مفسر در مقابل فهم ائمه(ع) ملاک نیست

وی گفت: نگاه تفسیری قرآن به قرآن وقتی در موضع مطلق قرار می‎گیرد و بیان می‎کند که دیگر نیازی به رجوع به اهل بیت(ع) نیست در مقابل پیامبر قرار گرفته است و اگر بیان کنند که نیازمند رجوع به اهل بیت(ع) برای تاویل و تفسیر آیات هستیم از حرف خود برگشته‎اند؛ ما منکر فهم آیات از سوی بشر نیستیم ولی وقتی که ائمه ما مطلبی دیگر را بیان می‎کنند دیگر نباید فهم خود را ملاک قرار دهیم.
حجت نبودن خبر واحد به معنای رد مرجعیت ائمه(ع) نیست

در ادامه این نشست، حجت‎الاسلام والمسلمین ایازی با ذکر این مطلب که در این بحث باید محل نزاع مشخص شود، تصریح کرد: ابتدا باید گفت که ما سه مولفه عترت، سنت و نقل از حدیث و سنت داریم؛ امروز با منقولات حدیثی مواجه هستیم که عمده اینها خبر واحد هستند؛ نقل این مفهوم که خبر واحد در تفسیر حجت نیست به معنای کنارگذاشتن عترت نیست و مخالفان این تفکر نیز از اشتباهاتشان این است که فکر می‎کنند که این بیان به معنی رد اهل بیت و عترت است.
وی گفت: زمانی که خود اهل بیت(ع) به ما می‎فرمایند که برای شناخت صحت اخبار و احادیثی که از جانب ما به شما عرضه می‎شود آن را با سنگ محک قرآن بسنجید که ما کلامی جز قرآن نمی‎گوییم منظور آن است که ما می‎توانیم قرآن را فهم کنیم حال اگر اهل بیت مطلبی خاص بیان می‎کردند که در قرآن بیان نشده است، باید به محل صدور خاص آن روایت نگریست.
این مدرس حوزه علمیه قم عنوان کرد: یکی از ظلم‎ها و بی‎انصافی‎های بزرگ آن است که قائلان تفسیر قرآن به قرآن را با خلیفه دوم مقایسه کنیم و تفسیر قرآن به قرآن را با سخن عمربن خطاب یکی بدانیم در حالی که اینگونه نیست.

لزوم تفاوت گذاشتن میان تفسیر و تاویل

وی ادامه داد: بحث این است که خود قرآن که سخن گفته و به مومنین ومشرکین و... خطاب کرده است، آیا این کتاب از جهت خود فهمش حجتیت دارد یا نه یعنی اینکه آیا این مخاطبان متوجه می‌شدند که خطاب قرآن با آنها چیست؟ در ابتدا باید به مخالفان این نکته را گوشزد کرد که تفسیر غیر از تاویل است و خود علامه مصادیق مختلفی را بیان می‎کردند و مصداق اعلا را بیان می‎کردند ولی قائل بودند که این مسئله تفسیر و فهم است.
ایازی یادآور شد: تردیدی نیست که فهم قرآن کریم دارای مراتب و درجات است که این درجات باعث می‎شود که یک فرد با دقت و تامل معنایی را از آیه می‎فهمد و وقتی که مراجعه می‎کند دوباره متوجه می‌شود که وجوه دیگری نیز دارد و این وجوه تعارضی با هم ندارند؛ در حقیقت منظور ما این است که قرآن قابل فهم است و این فهم‎ها مراتب دارد و سخن قائلان تفسیر قرآن به قرآن این دعوی را مطرح می‎کنند.
این استاد حوزه بیان کرد: یکی از نکاتی که در رجوع به روایات تفسیری باید به آن توجه کرد آن است که یک بار معنا معنایی است که امام فرموده‌اند که جنبه تعلیمی دارد؛ معنای آن این است که آنچه ائمه فرموده‎اند آن است که ما معنی را بفهیم که این نگاه با تفسیر قرآن به قرآن تفاوتی ندارد؛ پس فهم تعلیمی ناقض فهم فرد نمی‎شود، امام ممکن است که معنایی فرموده‎اند که به ذهن ما نمی‎رسیده است که این مسئله با اولی تفاوت دارد زیرا ما با قواعد نمی‎توانیم به این معنی برسیم که این معنی فهم تعبدی است.
وی تصریح کرد: محل نزاع حضرت علامه در اخبار تعلیمی نیست؛ بلکه محل نزاع ایشان این اخبار آحادی است که با این اخبار می‌خواهیم معناهای تعبدی را بفهمیم.

یادآور می‌شود، نشست علمی مناظره موافقان و مخالفان تفسیر قرآن به قرآن شب گذشته 24 آبان در موسسه فهیم قم برگزار شد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان