ماهان شبکه ایرانیان

از خرداد خونین تا بهمن سپید

به دنبال انتشار خبر دستگیری امام، در تمام کشور، مردم با بستن مغازه ها و تعطیلی دروس دانشگاهها، اقدام به تظاهرات عظیمی برای حمایت از رهبر خود نمودند.

15/3/ 1342

خروش مردم در 15 خرداد

به دنبال انتشار خبر دستگیری امام، در تمام کشور، مردم با بستن مغازه ها و تعطیلی دروس دانشگاهها، اقدام به تظاهرات عظیمی برای حمایت از رهبر خود نمودند.

رژیم پهلوی برای سرکوب کردن قیام مردم، تظاهرات مردم را به خاک و خون کشید و گروهی از مردم بی دفاع را مجروح کرده یا به شهادت رساند.

پانزده خرداد 42 سرآغاز انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی بود و رژیم با اعلام حکومت نظامی در تهران و قم خواست با حرکت مردم مقابله نماید.

30/3/ 1342

مهاجرت علما به تهران

بیش از چهل و پنج نفر از بزرگان و علمای حوزه های مختلف ایران، به منظور تلاش برای آزادی امام خمینی در تهران اجتماع کردند.

آیت الله روح الله کمالوند، از طرف علمای مهاجر، نزد شاه رفت و شاه به ناچار در مورد جان امام، به ایشان اطمینان داد.

همچنین آیت الله سید احمد خوانساری، با اصرار نماینده مهاجران (حاج آقا روح الله کمالوند) با امام خمینی در زندان ملاقات کرد.

در دوم مرداد همین سال اعلامیه مشترک علمای مهاجر با سی و شش امضا مرجعیت امام خمینی را تأیید کردند. صدور چنین اعلامیه ای، رژیم را بیش از پیش در تنگنا و فشار قرار داد؛ چرا که بر اساس قانون اساسی، مراجع تقلید از مصونیت قضایی برخوردار بودند، به دنبال اعمال فشار علما و مراجع داخل و خارج کشور، امام خمینی پس از مدتی از زندان عشرت آباد به خانه ای در داوودیه تهران منتقل شد.

11/5/ 1342

انتقال به داوودیه

امام خمینی از بازداشتگاه به منزلی تحت محاصره نیروهای امنیتی در منطقه داوودیه تهران منتقل شد.

جمع زیادی از مردم تهران به محض اطلاع از انتقال رهبر خود به سمت داوودیه سرازیر شدند . ساعاتی از ازدحام جمعیت نگذشت که رژیم ناگزیر از پراکندن جمعیت و محاصره علنی منزل، توسط نیروهای نظامی گردید.

عصر آن روز، روزنامه های رژیم خبری جعلی مبنی بر تفاهم مراجع تقلید با مقامات دولتی را منتشر ساختند، و از آنجا که اطلاع و تکذیب خبر فوق برای امام خمینی ممکن نبود، علمای وقت با انتشار بیانیه هایی هرگونه تفاهم را تکذیب کردند.

18/1/ 1343

آزادی از زندان

امام خمینی پس از گذشت حدود ده ماه، از زندان و حصر آزاد و به قم بازگشت.

مردم به محض اطلاع، به شادمانی پرداختند و به همین مناسبت جشنهای با شکوهی در مدرسه فیضیه و شهر به مدت چند روز برپا شد.

امام خمینی پس از سه روز، در نطق انقلابی خود مهر بطلانی بر همه تصورات و تبلیغات رژیم زد و فرمود: «امروز جشن معنا ندارد. تا ملت عمر دارد، غمگین در مصیبت پانزده خرداد است» .

ایشان همچنین در پاسخ به گزارش کذب روزنامه ها مبنی بر تفاهم با رژیم فرمود: «در سرمقاله نوشته بودند که با روحانیت تفاهم شده و روحانیت با انقلاب سفید شاه و ملت موافق هستند . کدام انقلاب؟ کدام ملت؟ ... خمینی را اگر دار بزنند، تفاهم نخواهد کرد. با سرنیزه نمی شود، اصلاحات کرد» .

26/1/ 1343

اختلاف، توطئه دشمن

یکی از توطئه ها و ترفندهای رژیم و ساواک پس از آزادی امام خمینی از زندان، تحلیل بردن نیروهای مبارز در حوزه علمیه قم از طریق ایجاد اختلاف بین علما و مراجع بود.

امام خمینی با بینش عمیق خود و آگاهی از این توطئه نطق تاریخی خود در مسجد اعظم قم فرمود : «اگر کسی به من اهانت کرد، سیلی به صورت من زد، سیلی به صورت اولاد من زد، و الله تعالی راضی نیستم در مقابل او کسی پا شود و دفاع کند! راضی نیستم. من می دانم که بعضی از افراد یا به جهالت یا به عمد می خواهند تفرقه ها بین این مجتمع بیندازند... من که اینجا نشسته ام، دست تمام مراجع را می بوسم. تمام مراجع اینجا، نجف، سایر بلاد، مشهد، تهران هرجا هستند، دست همه علمای اسلام را می بوسم. مقصد بزرگتر از اینها است. من دست برادری دراز می کنم به تمام ملتهای اسلام، به تمام مسلمین دنیا در شرق و غرب عالم» .

25/2/ 1343

دانشگاه اسلامی شاه!

رژیم شاه به منظور دولتی کردن روحانیون و منزوی نمودن آنها و ویران ساختن حوزه های علمیه، اقدام به تأسیس «بنیاد دانشگاه اسلامی» نمود.

امام با دریافت این حقیقت که انگیزه رژیم پیشبرد توطئه اسلام زدایی می باشد، پس از آزادی از زندان در این باره هشدار دادند: «... این دانشگاه اسلامی که می خواهند درست کنند، نه اینکه خیال کنید با اسلام آشتی کرده اند، بلکه قضیه قرآنی است که در مقابل امیرالمؤمنین سلام الله علیه سر نیزه کردند. معاویه با حربه قرآن، امیرالمؤمنین را شکست داد. .. مگر می شود با دانشگاه اسلامی، اسلام را شکست داد؟ مگر ما می گذاریم شما دانشگاه اسلامی درست کنید؟ ما آن کسی را که در این دانشگاه وارد شود، تفسیق می کنیم و میان ملت از بین خواهد رفت. مگر می توانند اسلام و مسلمین و علمای اسلام را تحت نظر وزارت فرهنگی که در امر دیانت و اسلام دخالت می کند...» .

4/8/ 1343

مخالفت با قانون کاپیتولاسیون

به دنبال تصویب لایحه ذلت بار «کاپیتولاسیون» (مصونیت بخشی به مستشاران آمریکایی) در مجلس شورای ملی در تاریخ 21 مهر 1343 که برای مصونیت مستشاران و دیگر تبعه آمریکا در ایران بود، امام در نطق مهم و تاریخی خود، اقدام به افشای لایحه کاپیتولاسیون نمود.

امام در سخنان پرشور خود، حمله را مستقیما متوجه آمریکا کرد و ایالات متحده را با شدیدترین لحن به باد انتقاد و اعتراض گرفت.

در بخشی از بیانات فوق که با آیه شریفه «انا لله و انا الیه راجعون» آغاز می شود، و همراه با تأثر و گریه شدید حضار است، آمده است: «من تأثرات قلبی خودم را نمی توانم اظهار کنم. قلب من در فشار است. این چند روزی که مسایل اخیر ایران را شنیده ام، خوابم کم شده است. ناراحت هستم. قلبم در فشار است. با تأثرات قلبی روزشماری می کنم که چه وقت مرگ پیش بیاید. ایران دیگر عید ندارد. عید ایران را عزا کرده اند. عزا کردند و چراغانی کردند . عزا کردند و دسته جمعی رقصیدند. ما را فروختند. استقلال ما را فروختند... قانونی در مجلس بردند؛ در آن قانون اولا ما را ملحق کردند به پیمان وین، و ثانیا الحاق کردند به پیمان وین. مستشاران نظامی، تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانواده هایشان، با کارمندهای فنی شان، با کارمندان اداریشان، با خدمه شان، با هر کس که بستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند، مصون هستند. اگر یک خادم آمریکایی، اگر یک آشپز آمریکایی، مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد. دادگاههای ایران حق ندارند محاکمه کنند، بازپرسی کنند، باید برود آمریکا آنجا در آمریکا اربابها تکلیف را معین کنند!» .

13/8/ 1343

تبعید به ترکیه

بار دیگر کماندوهای مسلح اعزامی از تهران، منزل امام در قم را محاصره کردند و در سحرگاه این روز در حالی که ایشان مشغول نیایش بودند بازداشت شدند و به همراه نیروهای امنیتی مستقیما به فرودگاه مهر آباد تهران اعزام گردیدند و با یک فروند هواپیمای نظامی که از قبل آماده شده بود، تحت الحفظ مأموران امنیتی و نظامی به ترکیه تبعید شدند.

عصر آن روز ساواک خبر تبعید امام را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور! در روزنامه ها منتشر ساخت. علی رغم فضای خفقان، موجی از اعتراضها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلی طولانی مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامه ها به سازمانهای بین المللی و مراجع تقلید جلوه گر شد.

آیت الله مصطفی خمینی نیز در روز تبعید امام بازداشت و زندانی شد و پس از چندی در سیزده دیماه 1343 به ترکیه نزد پدر تبعید گردید.

دوران تبعید امام در ترکیه بسیار سخت و شکننده بود و حضرت امام حتی از پوشیدن لباس روحانیت ممنوع شده بود. اما هیچ یک از فشارهای روحی و جسمی نتوانست آن حضرت را وادار به سازش کند.

1343 ش

تألیف کتاب «تحریر الوسیله»

امام خمینی در مدت اقامت و تبعید در ترکیه اقدام به نگارش کتاب «تحریر الوسیله» نمود و با طرح مسایل شرعی سیاسی و اجتماعی اسلامی در کنار احکام عبادی همچون امر به معروف و نهی از منکر، نماز جمعه، دفاع، قضا و تبیین احکام مورد نیاز روز، گامهای مؤثر و ارزنده ای در جهت خنثی سازی شعار استعماری «تفکیک دین از سیاست» برداشت و با این امر، رساله های عملیه را از رکود و مسایل فردی خارج ساخت.

13/7/ 1344

انتقال به تبعیدگاه دوم

امام خمینی پس از یازده ماه اقامت اجباری در ترکیه به همراه فرزند بزرگوارشان حاج سید مصطفی خمینی به عراق عزیمت کرد.

ورود امام به عراق، واکنشهای متفاوتی را به دنبال داشت. ایشان پس از زیارت مشاهد مشرفه کاظمین، سامرا و کربلا در تاریخ 23 مهر 44 با استقبال کم نظیر وارد نجف اشرف شد.

دیدار امام با برخی از مراجع و علما، در نخستین روزهای ورود به نجف، بازتابهایی به دنبال داشت و شوکت و عظمت امام را بیش از پیش نمایان ساخت.

امام خمینی پس از چهل روز اقامت در عراق، دروس خود را در حوزه علمیه نجف با بیان سخنان مبسوطی درباره وظایف سران ممالک اسلامی و مسؤولیت علما در مبارزه با استعمار و صهیونیزم آغاز کرد. ایشان در حوزه علمیه نجف به مدت سیزده سال در مسجد شیخ انصاری معارف اهل بیت و فقه را در عالی ترین سطوح تدریس نمود. مبانی متقن ایشان در فقه اصول و تسلط ایشان بر رشته های گوناگون معارف اسلامی در حدی بود که پس از مدت کمی، علی رغم کارشکنیهای مرتجعان، حوزه درسی ایشان به عنوان یکی از برجسته ترین حوزه های درسی نجف از لحاظ کیفیت و کمیت شاگردان شد.

امام خمینی از بدو ورود به نجف با ارسال نامه و پیکهایی به ایران و ایراد سخنرانیها، ارتباط خویش را با مبارزان حفظ نموده و هدایت و رهبری نهضت را از خارج کشور بر عهده داشتند.

17/3/ 1346

تحریم معامله با اسرائیل

به دنبال حمله گسترده و همه جانبه رژیم اشغالگر قدس به کشورهای عربی و جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، امام خمینی با صدور بیانیه ای پر شور و آتشین، بار دیگر ملل اسلامی را به یگانگی و اتحاد فرا خواند و با توجه به رابطه تنگاتنگ سیاسی، نظامی و اقتصادی رژیم ایران با صهیونیستهای اشغالگر و تأمین نفت مورد نیاز اسرائیل از سوی ایران، وجود هرگونه رابطه با اسرائیل و فروش نفت به آن را تحریم کرد و این عمل را مخالفت با اسلام اعلام نمود . در بخشی از اعلامیه ایشان آمده است:

«... این ماده فساد که در قلب ممالک اسلامی با پشتیبانی دول استعماری بزرگ، جایگزین شده است و ریشه های فسادش هر روز ممالک اسلامی را تهدید می کند، باید با همکاری ممالک اسلامی و ملل بزرگ اسلام، ریشه کن شود... کمک به اسرائیل و عمال آن، چه رابطه تجاری و چه رابطه سیاسی، حرام و مخالفت با اسلام است...» .

در آن زمان رادیو عراق با قطع برنامه های عادی خود متن اعلامیه امام را به زبان عربی و فارسی پخش کرد، که نشانه ای از اهمیت موضوع و تأثیر کلام امام در بین سران عرب و نقش ایشان در به حرکت در آوردن ملل جهان بود.

22/8/ 1346

یورش به منزل امام

مأموران ساواک و شهربانی همراه با نماینده دادسرای قم ضمن یورش به منزل امام در قم، کلیه کتابهای امام را همراه با اوراق و اسناد تاریخی فراوان، ضبط و به ساواک انتقال دادند.

مأموران رژیم همچنین به کتابخانه نو بنیاد امام در قم، به نام «ولی عصر» دستبرد زدند و هزاران جلد کتاب در زمینه های گوناگون علمی، سیاسی، اقتصادی و اخلاقی را به یغما بردند .

رژیم همچنین مسؤولان پرداخت شهریه امام را به ساواک فرا خواند و با تهدید و ارعاب از آنان التزام گرفت از پرداخت شهریه امام خودداری نمایند. در همین راستا تعدادی از یاران امام دستگیر و تبعید شدند.

در تابستان این سال رژیم با حمله به مدرسه فیضیه که کانون عناصر انقلاب و مرکز پخش اعلامیه های امام بود، در صدد جلوگیری از نصب عکسهای مختلف امام، نوشتن شعارهای انقلابی بر در و دیوار و پخش اعلامیه ها شد.

کلیه اقدامات فوق توسط رژیم، در واکنش به حرکت سیاسی امام در نجف و استمرار نهضت در ایران صورت گرفت.

30/5/ 1348

محکومیت آتش سوزی مسجد الاقصی

مسجد الاقصی یکی از مقدسترین مکانهای اسلامی و نخستین قبله مسلمانان، توسط اشغالگران فلسطین به آتش کشیده شد و خسارتهای زیادی بر آن وارد شد. در نتیجه موجی از خشم و انزجار مسلمانان را نسبت به اشغالگران قدس به وجود آورد.

شاه که تحت فشار افکار عمومی قرار داشت، با پیشنهاد قبول هزینه تعمیر مسجد، به کمک اسرائیل شتافت، تا از استمرار خشم مسلمانان کاسته شود.

امام خمینی با انتشار پیامی، فریبکاری شاه را افشا کرده و در مقابل پیشنهاد کرد: «تا زمانی که فلسطین اشغال شده [و] آزاد نشده است، مسلمانان مسجد الاقصی را نباید تجدید بنا کنند. بگذارند جنایت صهیونیسم همواره در برابر چشمان مسلمانان مجسم باشد و مایه حرکتی برای آزادی فلسطین گردد» .

آغاز درس «ولایت فقیه»

1/11/ 1348

امام خمینی پس از چهار سال حضور در نجف اشرف و در ادامه بحث فقهی خود در موضوع «بیع» به موضوع ولایت فقیه رسید که سرآغازی دوباره برای مباحث حکومت اسلامی و مبارزه علیه رژیم شاه و تشکیل حکومت اسلامی بود.

ایشان به مناسبت آغاز درس ولایت فقیه، ضمن سخنانی به بررسی مصایب و مشکلات مسلمانان، خصوصا حوزه های علمیه پرداختند و توطئه و انحراف فکری جدایی دین و سیاست و عدم دخالت روحانیون در سیاست را متذکر شدند.

پس از گذشت یک هفته از شروع درس ولایت فقیه، عده ای از افراد حوزه علمیه نجف اشرف به مخالفت با مباحث ایشان پرداختند، که ایشان در جواب فرمود: «خدا می داند که این صحبتها از مسایل واجب تر است. این صحبتها شما را زنده می کند. این وضع نکبت بار شما را تغییر می دهد» .

21/3/ 1349

تجلیل از آیت الله سعیدی

آیت الله سعیدی یکی از مبارزان و انقلابیون به دلیل مخالفت با ورود هیأتی از بزرگترین سرمایه داران آمریکایی به سرپرستی راکفلر، دستگیر شد و پس از تحمل شکنجه های وحشیانه ساواک در زندان قزل قلعه به شهادت رسید.

امام خمینی با انتشار پیامی ضمن تجلیل از مبارزه وی، تأکید کرد: «این تنها مرحوم سعیدی نیست که با این وضع اسف انگیز در گوشه زندان از پای در می آید» .

ایشان در بخش دیگری از پیام خود آورده اند: «کارشناسان و سرمایه داران بزرگ آمریکا به اسم عظیم ترین سرمایه گذاری خارجی برای اسارت این ملت مظلوم به ایران هجوم نمودند.. . هر قرار دادی که با سرمایه داران آمریکا و دیگر مستعمرین بسته شود، مخالف خواست ملت و مخالف احکام اسلام است» .

1/4/ 1350

محکومیت جشنهای دو هزار و پانصد ساله

به دنبال اعلام برگزاری جشنهای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی با هزینه های گزاف، امام خمینی طی بیاناتی ضمن اعتراض به برگزاری چنین جشنهایی و سکوت محافل دینی فرمود: «جشن را برای او [امیرالمؤمنین (ع)] باید گرفت که برای اینکه یک خلخالی از پای یک نفر معاهد در می آید، آرزوی مرگ می کند؛ نه کسی که اگر یک دفعه یک شعاری بر خلاف هوای نفس او داده بشود، بفرستد بریزند در دانشگاه... چرا؟ برای اینکه شعار دادند که ما جشن دو هزار و پانصد ساله را نمی خواهیم. ما گرسنه هستیم. گرسنگی مسلمانها را رفع کنید. جشن نگیرید . روی مرده ها جشن نگیرید» .

ایشان در پیام دیگری فرمود: «این جشنها و عیاشیها مربوط به ملت شریف و مسلمان ایران نیست و دایر کننده و شرکت کننده این جشنها خائن به اسلام و ملت ایران می باشد» .

1/8/ 1356

شهادت حاج آقا مصطفی

آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی یکی از نزدیکترین و صدیق ترین یاران و خدمتگزاران ایشان به طرز مشکوکی توسط عمال رژیم به شهادت رسید.

امام خمینی پس از اطلاع از شهادت فرزند، برنامه روزانه خود را طبق معمول انجام داد و در حالی که پیکر پاک شهید را به کربلا تشییع می کردند، امام طبق برنامه معمول خود، در نماز جماعت ظهر و شب حاضر شد و پس از آن برای عرض تسلیت و توصیه به صبر، به خانه فرزند شهیدشان رفت و به مادر داغدار حاج آقا مصطفی فرمود: «امانتی خداوند به ما داده بود و اینک از ما گرفت. من صبر می کنم. شما هم صبر کنید و صبرتان هم برای خدا باشد» .

امام خمینی در اولین جلسه درس خود، پس از این مصیبت، یعنی ده روز پس از شهادت فرزندش، در نطق کوبنده و حماسی، فقدان عزیزترین فرد را از «الطاف خفیه الهی» دانسته و فرمود : «... اگر اطلاع داشتیم از آن الطاف خفیه ای که خدای تبارک و تعالی نسبت به عبادش دارد و انه لطیف علی عباده و اطلاع بر آن مسایل داشتیم، در این طور چیزهایی که جزیی است و مهم نیست، این قدر بی طاقت نبودیم. می فهمیدیم که یک مصالح و الطافی در کار است» .

19/10/ 1356

آغاز دوباره قیام از قم

پس از شهادت حاج آقا مصطفی و چاپ مقاله ای توهین آمیز به امام خمینی و همه مراجع تحت عنوان «ارتجاع سرخ و سیاه در ایران» که به دستور ساواک و با نام مستعار احمد رشیدی مطلق در هفدهم دی 1356 در روزنامه اطلاعات انجام شد، مردم و روحانیون قم با انجام راهپیمایی و اجتماع در منازل علما، اعتراض خود را نسبت به اعمال اهانت آمیز رژیم ابراز داشتند . در این واقعه، عده ای از طلاب و مردم قم شهید و جمعی نیز مجروح و عده ای دستگیر شدند .

امام خمینی پس از دریافت گزارش کشتار نوزده دی، در بیاناتی، ضمن تسلیت به ملت مظلوم ایران با اشاره به سفر کارتر به ایران، به تشریح پنجاه سال جنایات سلطنت غیر قانونی پهلوی پرداخت و مفاسد ارتش، دانشگاه و مجلس شاهنشاهی را برشمرد، و در پایان همه طبقات را به وحدت کلمه به منظور ادامه مبارزه با رژیم فرا خواندند از تفرقه و تشتت بر حذر داشت.

شایان یادآوری است در چهلم قیام قم، تبریز و پس از آن شهرهای یزد و قم و مشهد شاهد اعتراضات و قیامهای مردمی علیه رژیم بود.

10/3/ 1357

آزادی اعطا شدنی نیست

امام خمینی در آخرین سخنرانی خود در نجف اشرف به مناسبت فرا رسیدن سالروز قیام خونین پانزده خرداد 42، قیام بر ضد شاه و دخالتهای آمریکا در ایران را تکلیفی شرعی اعلام کرد و در تجلیل از پانزده خرداد فرمود: «پانزده خرداد باید زنده بماند... ملت ایران نباید پانزده خرداد را از یاد ببرند» .

ایشان سیاست اعطای آزادی فرمایشی از سوی رژیم را حیله ای برای نجات رژیم برشمرده و فرمود : «این چه وضعی است که در ایران هست؟ این چه آزادی است که اعطا فرموده اند آزادی را؟ مگر آزادی اعطا شدنی است؟ ! خود این کلمه جرم است. کلمه اینکه اعطا کردیم آزادی را، این جرم است. آزادی مال مردم است. قانون آزادی داده، خدا آزادی داده به مردم، اسلام آزادی داده، قانون اساسی آزادی داده [است ] به مردم. اعطا کردیم چه غلطی است! به تو چه که اعطا بکنی!» .

ایشان آنگاه آمریکا را مجرم اصلی دانسته و فرمود: «همه گرفتاریها [یی ] که ما داریم، از دست آمریکا است. مجرم دست دوم عبارت از این شاه است» .

14/7/ 1357

مهاجرت به فرانسه

امام خمینی کشور عراق را به قصد فرانسه ترک کرد. این امر پس از محاصره خانه امام در نجف توسط مأموران عراقی و اعمال فشار و دیدار وزرای خارجه ایران و عراق در نیویورک صورت گرفت.

ایشان در برابر اخطارهای مقامات عراقی فرمود: «من، هم اهل سیاست هستم و هم مذهبی. هیچ وقت از نظرات سیاسی خود عدول و نزول نخواهم کرد» . به دنبال این اظهارات مقامات عراقی ضمن هماهنگی با هیأت اعزامی از ساواک، تصمیم به اخراج امام از نجف گرفتند.

حضرت امام پس از ممانعت و مخالفت مقامات کویتی با عزیمت ایشان به کویت، عازم پاریس شد .

انتشار خبر ورود امام به پاریس موجی از شادی در ایران و رفع نگرانی و اضطراب از میلیونها زن و مرد ایرانی و مشتاقان آن حضرت شد.

امام یک روز پس از ورود به پاریس جزئیات برخورد خود با مقامات عراقی و سپس سفر به پاریس را چنین تشریح کرد: «مقامات عراق به من هشدار دادند که به دلیل روابطی که با رژیم ایران دارند، نمی توانند فعالیتهای مرا تحمل کنند. من به آنها پاسخ دادم که اگر شما مسؤولیتهایی نسبت به حکومت ایران داشته باشید، من هم در برابر اسلام و ملت ایران مسؤولم و باید به وظیفه الهی و معنوی خود عمل کنم» .

ایشان در بخش دیگری از اعلامیه خود یادآور شد: «اگر می ماندم، خود را در برابر ملت ایران، گنهکار احساس می کردم، اما من نمی توانم بی تفاوت بمانم» .

30/8/ 1357

هجوم رژیم به حرم رضوی

مأموران رژیم با هجوم به حرم مطهر امام رضا (ع) و به مسلسل بستن حرم و مردم بی دفاع، عده ای را شهید و مجروح کردند.

امام خمینی به محض اطلاع از این خبر تأثرانگیز با انتشار پیامی، پنجم آذر را عزای عمومی اعلام کرد و در قسمتی از پیام خود فرمود: «دولت یاغی نظامی به امر شاه، تر و خشک را به آتش کشیده و یکی از بزرگترین ضربه های این جنایتکار به اسلام، به مسلسل بستن بارگاه قدس حضرت علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه است. این بارگاه مقدس در زمان رضاخان به مسلسل بسته شد و قتل عام مسجد گوهرشاد به وجود آمد و در زمان محمدرضا خان آن جنایت تجدید [شد] و دژخیمان شاه در صحن و حریم آن حضرت ریخته و کشتار کردند... بر تمام طبقات لازم است با هر وسیله ممکن به سقوط این دستگاه جبار قیام کنند. اطاعت [از] این دستگاه، اطاعت [از] طاغوت و حرام است...»

26/10/ 1357

فرار خفت بار شاه

محمد رضا شاه به همراه همسرش با خواری و ذلت از ایران فرار کرد و پس از چند روز اقامت در مصر به مراکش رفت و میهمان شاه حسن، پادشاه آن کشور شد. محمدرضا که در این روزها سخت افسرده و خسته به نظر می رسید، برای عزیمت به کشورهای اروپایی تلاش می کرد، اما تلاشهای او بی حاصل بود و کشورهای فرانسه، اسپانیا، انگلیس و سویس در مورد عدم تضمین امنیت او به وی خبر داده بودند. در واقع دوران سرگردانی و خفت او آغاز شده بود.

12/11/ 1357

پرواز انقلاب

امام خمینی پس از چهارده سال تبعید و دوری از وطن در میان استقبال بی سابقه مردم ایران وارد کشور شد. استقبال چنان عظیم و غیر قابل انکار بود که خبرگزاریهای غربی نیز مستقبلان را چهار تا شش میلیون نفر تخمین زدند. پرواز فوق به عنوان «پرواز انقلاب» معروف شد.

امام خمینی طی بیاناتی در فرودگاه تهران فرمود: «من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر می کنم . عواطف ملت ایران به دوش من بار گرانی است که نمی توانم جبران کنم» .

ایشان همچنین در اولین سخنرانی در میان انبوه مستقبلان در بهشت زهرا فرمود: «من وقتی چشمم به بعض از اینها که اولاد خودشان را از دست داده اند می افتد، سنگینی ای در دوشم پیدا می شود که نمی توانم تاب بیاورم. محمدرضا پهلوی فرار کرد و همه چیزما را به باد داد. مملکت ما را خراب کرد و قبرستانهای ما را آباد» .

در همین نطق تاریخی بود که ایشان با صدای بلند فرمود:

«من دولت تعیین می کنم. من توی دهن دولت می زنم... من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم» .

امام خمینی قبل از ترک دهکده نوفل لوشاتو طی پیامی از مهمان نوازی مردم و دولت فرانسه بویژه اهالی نوفل لوشاتو تشکر کرده بود.

16/11/ 1357

تعیین دولت موقت

امام خمینی پس از چهار روز اقامت در ایران، مهندس مهدی بازرگان را به پیشنهاد شورای انقلاب به عنوان نخست وزیر دولت موقت انقلاب منصوب نمود.

ایشان در طلیعه فرمان خود تعیین نخست وزیر را حق شرعی و قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است، عنوان کرد.

حضرت امام در حکم خویش، هوشیارانه تأکید کرده بود: «...جناب عالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص مأمور تشکیل دولت موقت می نمایم... مقتضی است که اعضای دولت موقت را هر چه زودتر با توجه به شرایطی که مشخص نموده ام، تعیین و معرفی نمایید» .

لازم به یادآوری است امام خمینی در پیام 3/12/67 به روحانیت با تواضع خاص نوشت: «من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف می کنم که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته اند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن براحتی از بین نمی رود. گرچه در آن موقع هم من شخصا مایل به روی کار آمدن آنان نبودم، ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم» .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان