به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) شیخ مفید که نام کاملش «محمد بن محمد بن نعمان» است در سال 336 هجرى در روستایی در حوالی بغداد دیده به جهان گشود. وی پس از گذراندن دروس مکتبخانهای و مقدماتی وارد حوزه علمیه شد. شیخ مفید از محضر بزرگانی مانند ابن قولویه، شیخ صدوق، ابن ولید قمى، ابو غالب زرارى صاحب رساله رجالی، ابن جنید اسکافى، ابو على صولى بصرى و ابو عبد الله صفوانى بهره برد و توانست شاگردانی مانند سیدرضی و سیدمرتضی علم الهدی و شیخ طوسی را تربیت کرد که هر کدام فخر شیعه هستند.
شیخ مفید در زمینه ارتقاء کلام و فقه شیعه در دورانی که مکتب تشیع خفقانهای طولانی را پشت سرگذاشته بود و در دوره حکومت آل بویه بر عراق فرصتی برای ایشان ایجاد شد توانست در حفظ میراث اهل بیت(ع) نقش ماندگاری ایفا کند.
توقیعات رسیده از امام زمان(عج) به شیخ مفید از جمله مطالب معروف منسوب به این عالم بزرگ شیعه است که در احتجاج طبرسی نقل شده است.
همچنین وی در تربیت دو شاگرد خود یعنی سیدرضی و سیدمرتضی براساس رویایی عجیب اقدام ورزید. شبی شیخ مفید در خواب دید که در مسجد کرخ از مساجد بغداد نشسته است و فاطمه زهرا سلام الله علیها دست امام حسین(ع) و امام حسین(ع) را گرفته بود و به نزد شیخ مفید آمد و فرمود: «یا شیخ! علّمهما الفقه» یعنی «ای شیخ به این دو، فقه تعلیم بده». شیخ از خواب بیدار شده و در حیرت افتاد که این چه خوابی بود و من کی هستم که به دو امام فقه تعلیم دهم؟ از سوی دیگر خواب دیدن امامان معصوم(ع) خواب شیطانی نیست. وقتی صبح شد، شیخ به مسجدی که در خواب دیده بود رفت و در آنجا نشست؛ ناگهان دید که زنی جلیل و محترم که دست دو پسر را در دست دارد وارد مسجد شد. وی به نزد شیخ آمد و گفت: «یا شیخ علمهما الفقه». شیخ تعبیر خواب را فهمید و به تعلیم و تربیت آنان همت گماشت و بسیار به آن دو بزرگوار احترام مینمود. آن دو پسر، «سید رضی» (کسی که بعدا نهجالبلاغه را گردآوری کرد) و «سید مرتضی» معروف به علم الهدی بودند.
این متکلم فرزانه در عرصه علمی آنچنان خوش درخشید که نه تنها بسیاری از شاگردان و علمای شیعه بلکه علمای اهل تسنن نیز به تحسین او زبان گشودهاند از جمله شیخ طوسی، شاگرد ارزنده مکتب او، درباره استاد در «فهرست» مینویسد: «محمد بن محمد بن نعمان، معروف به ابن المعلم، از متکلمان امامیه است. در عصر خویش ریاست و مرجعیت شیعه به او منتهی گردید. در فقه و کلام بر هر کس دیگر مقدم بود. حافظه خوب و ذهنی دقیق داشت و در پاسخ به سؤالات، حاضرجواب بود او بیش از 200 جلد کتاب کوچک و بزرگ دارد.»
همچنین ابن حجر عسقلانی از متعصبین اهل سنت نیز درباره او میگوید: «او بسیار عابد و زاهد و اهل خشوع و تهجد بود و مداومت بر علم و دانش داشت. جماعت بسیاری از محضر او بهره بردند. او بر تمام شیعیان حق دارد. پدرش در «واسط» زندگی میکرد و به آموزگاری میپرداخت و در «عکبری» کشته شد. گفته میشود که عضد الدوله به ملاقات او میشتافت و هنگام مریضی به عیادت او میرفت.»
همچنین عماد حنبلی، یکی دیگر از دانشمندان اهل سنت درباره او میگوید: «او بزرگی از بزرگان امامیه و رئیس بخش فقه و کلام و مباحثه است. او با پیروان هر عقیده به مباحثه و مناظره میپرداخت. موقعیت شایان توجهی در تشکیلات دولت آل بویه داشت. او صدقه فراوان میداد. بسیار اهل خشوع و تهجد و اهل نماز و روزه و خوش لباس بود. او مورد زیارت و ملاقات عضد الدوله قرار میگرفت. نزدیک 76 سال عمر کرد و بیش از 200 جلد تالیف دارد. تشییع جنازه او شهرت دارد. در تشییع او بیش از 80 هزار نفر از شیعیان شرکت جستند و درگذشت او در ماه رمضان بود. رحمت خدا بر او باد...».
حسن ختام کلام درباره این عالم جلیلالقدر آنکه اگرچه کلام در طول تاریخ تشیع تطورات گوناگونی داشته است و همواره در مقاطع مختلف شاهد وجود متکلمان برجسته برای دفاع از مبانی تشیع بودهایم اما به تصریح برخی از کارشناسان این عرصه، حوزه علمیه امروز آن طور که باید و شاید در این حوزه علمی و به صورت نظاممند انتظارات را برآورده نکرده و مسایل روزآمدی وجود دارد که باید مراکز تخصصی مانند مرکز تخصصی کلام به آن اهتمام بیشتری داشته باشند.