به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، درک صحیح
بسیاری از مفاهیم قرآنی برای کاربردی کردن آنها در زندگی قرآنی لازم است. بدیهی
است که در زمینه برخورد با دیگران آموزههای قرآنی بسیاری وجود دارد. ارتباط با
دیگران دو روی دارد؛ گاه برخورد حسنه است و در مواردی نیز ممکن است که فرد مورد
سوء رفتار و لغزشهایی قرار گیرد.
یکی از موضوعهای
حائز اهمیت برخورد حسنه و نیکو در قبال رفتاهای ناشایست است که در آیات مختلفی به
آن تأکید شده است. بهعنوان نمونه میتوان به این آیه شریفه اشاره کرد: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ
أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلَادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِنْ تَعْفُوا
وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ: اى کسانى که ایمان
آوردهاید در حقیقت برخى از همسران شما و فرزندان شما دشمن شمایند از آنان بر حذر
باشید و اگر ببخشایید و درگذرید و بیامرزید به راستى خدا آمرزنده مهربان است»
(تغابن: 14).
جال این سؤال مطرح میشود که آیا «عفو» و «صفح» و «غفر» به یک معناست؟ یا
اینکه معانی آنها تفاوت دارند؟
در این آیه بهکار بستن «عَفْو»، «صَفْح» و «غَفْر» برای
مقابله با دشمنی همسر و فرزندان مطرح است. در توضیح وجه تمایز این سه کلمه باید
گفت که هر کدام از آنها مفهوم و کارکردی خاص جداگانهای دارند:
آیتالله جوادی آملی در این زمینه چنین مینگارد: «عفو،
گذشتن از مجازات و مؤاخذه خطاکار است. صفح، صفحه خاطرات را ورقزدن و صفحه دیگری
گشودن است. صفحکننده بر اثر بزرگواری و کرامت نفسانی به مسائل دیگری میپردازد و
اشتباه خطاکار را از یاد میبرد. عفو، ترک پیگیری و رفع تعقیب را بهدنبال دارد،
اما غباری از عفوشدگان در دل عفوکننده میماند؛ ولی گاهی با تمرین و ممارست میتواند
بر خود مسلط شود و برخی خاطرات عفوشدگان را نیز از ذهن خود بزداید که این محو نام
دارد.»
علامه طباطبایی در تمایز مفهوم عفو با صفح تصریح میکند که
در صفح یک معنای بالاتری از عفو یعنی روی خوش نشان دادن به شخصی که مورد عفو قرار
میگیرد، وجود دارد.
مصطفوی با بیان مراحل سه گانه عفو، صفح و غفر در مقابله با
مخالفت دیگران معتقد است که عفو به معنای ترک مجازات است و به انصراف قلبی از
مخالفت با طرف مقابل صفح گفته میشود و معنای مغفرت پوشاندن گناه و خطا است.
شهید مطهری(ره) با توضیحی بیشتر چنین میگوید: «وقتی کسی
کار خطایی میکند هم استحقاق معاقبه و مجازات دارد و هم استحقاق ملامت. عفو، گذشت
از مجازات است ولی صفح یک درجه بالاتر است. صفح این است که انسان نه تنها آن
مجازات معمول را انجام نمیدهد بلکه اصلاً نامش را هم نمیبرد، به روی طرف هم نمیآورد
و لهذا اولیاء الله همیشه مقامی بالاتر از عفو دارند یعنی عفو آنها به صورت صفح است.
غفر به معنای پوشاندن است. باز «پوشاندن» درجه بالاتری است؛
یعنی روی [گناه] را با رحمت پوشاندن. چرا میگوییم «مغفرت» الهی؟ به این جهت که
انسان گناهی به درگاه الهی مرتکب میشود که استحقاق مجازات دارد. خداوند متعال او
را مجازات نمیکند و از او صفح میکند و به روی بنده اش هم نمیآورد و بالاتر
اینکه روی آن را هم میپوشاند. این «روپوشی» یکی از این جهت است که نمیگذارد
دیگران از آن اطلاع پیدا کنند و دیگر اینکه از رحمت و فضل خودش هم چیزی اضافه به
او میدهد.»
پس از «مغفرت» بهعنوان آخرین مرحله واکنش در برابر خطا و
رفتاری که جنبه دشمنی دارد، «فَإِنَّ اللَّهَ
غَفُورٌ رَحِیمٌ»
میآید این عبارت مبین آن است که «مغفرت» رنگ خدایی به خود میگیرد و شخص هم ممکن
است در موارد دیگری نیازمند غفران خطاهایش باشد.
دقتنظر در این آیه بیانگر آن است که بهکار بردن راهکارهای
ارائه شده در آن عاملی برای ثبات کانون خانواده بهشمار میآید و از طرفی چگونگی
مقابله با عمل ناشایست را نشان میدهد. راهکار مطرح شده در روابط بین همسران اهمیت
خاصی دارد و مرد و زن هر دو مورد خطاب هستند. این روش بیانگر یک سلسله مراتبی است
که اگر تنها به یکی از آنها عمل شود آن کارایی لازم در جهت اصلاح رابطه بین زن و
شوهر یا رابطه والدین با فرزندان ندارد و در نتیجه مطلوب زمانی به دست میآید که
هر یک از طرفین خطای دیگری را مورد عفو قرار دهند و آن خطا به روی خودشان نیاورند
و آن را بپوشانند.
بهطور کلی انسان در ارتباطات روزمره در معرض رفتارهای سوء
دیگران قرار میگیرد؛ گاهی کردارهای نادرست علیه فرد از طرف همسر و فرزندان خود
شخص است به این معنا که موارد بسیاری وجود دارد که همسران و فرزندان با وجود آنکه
احساسی دوستانه با انسان دارند ولی ممکن است که رفتارشان دشمنانه باشد که در توضیح
آیه پیشگفته به آن اشاره شد و در برخی موارد نیز اشخاصی غیر از همسر و فرزند منشأ
چنین رفتارهایی هستند.
کسی نیست که درباره افزایش طلاق اطلاعی نداشته باشد. اتفاقی که شاید بیشترین عامل آن غفلت از این آموزه قرآنی در باب «غفر» باشد. آیا
نمیتوان با بهکار بستن همین راهکار ساده از بسیاری از طلاقها و فروپاشی خانوادههای
بسیاری جلوگیری کرد؟