ماهان شبکه ایرانیان

بیانات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در جمع مسئولان کشور ۴/۱۰/۱۳۷۸

الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سیدنا و نبیناابی القاسم المصطفی محمد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتخبین سیما بقیه الله فی الارضین قال الله الحکیم فی کتابه: «اذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیه حمیه الجاهلیه فانزل الله سکینته علی رسوله و علی المومنین و الزمهم کلمه التقوی و کانوا احق بهاو اهلها و کان الله بکل شی ء علیما .

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سیدنا و نبیناابی القاسم المصطفی محمد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتخبین سیما بقیه الله فی الارضین قال الله الحکیم فی کتابه: «اذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیه حمیه الجاهلیه فانزل الله سکینته علی رسوله و علی المومنین و الزمهم کلمه التقوی و کانوا احق بهاو اهلها و کان الله بکل شی ء علیما .

جلسه ی بسیار معطر و منوری است، اولا ایام مبارک ماه رمضان است، که ماه رمضان مثل باران رحمتی است که برفضای زندگی مامی بارد; آلودگیها، زیادیها، و زنگارگرفتگیها و کثافتهایی راکه به دست خود ما در محیط زندگی و در جان و دلمان پدید آمده است، می شوید و فضا را، مصفا و دلها را نورانی می کند; ثانیااعضای این جلسه جزو کسانی هستند که این اقبال را دارند که اگران شاءالله آنچه را که انجام می دهند، نیت درستی به دنبال آن باشد که به امید خدا هست در ردیف بهترین بندگان خدا قراربگیرند. کاری که شما می کنید، مهم است; اثری که می گذارید،عمیق و وسیع است; لذا اگر ان شاءالله نیتها همان که باید باشد،باشد، نمی شود شماها را با مردم عادی قیاس کرد; به همان دلیلی که عرض شد. شما برادران موثر و مومن و کارگردان مسائل این کشور و این نظام، در فضای ماه رمضان با دهنهای روزه و نفسهایی که امروز به حسب معنا معطر به عطر معنویت و روزه داری است، این جا گرد آمده اید; لذا جلسه مهم است .

من سال گذشته در این جلسه راجع به سکینه عرایضی عرض کردم. این سکینه یعنی اطمینان و آرامش و عدم اضطراب و نداشتن تلاطم در مسوولان، اثرش این است که اگر مشکلی پیش بیاید، آن مسوول می تواند در سایه ی آن آرامش، تصمیم درست را اتخاذ کند;دستپاچه و مضطرب و دلباخته ی در حوادث نشود; ( وقور عندالهزائز ); مثل صخره یی، بلکه مثل کوهی، در مقابل حوادث دشوار و سخت می ایستد; اگر خوشی و راحتی و گشایش پیش بیاید خودرا گم نمی کند. این هم یک خطر دیگر برای انسانهای موثر است که به مجرد این که دستشان به جایی بند شد، تا در مقابل خودمیدانی را مشاهده کردند و توانستند قبض و بسطی صورت بدهند واحساس گشایش و آسایشی بکنند، خودشان را گم کنند; تصمیمهای عجولانه بگیرند، دیگران را تحقیر کنند; خودخواهیهای خودشان راگسترش بدهند و به آنها میدان بدهند. اگر سکینه باشدیعنی آن وقار و اطمینان الهی از این هم جلوگیری می کند;نمی گذارد کارهایی از انسان سر بزند که لازمه و نشانه ی انسانهایی کوچک است; انسانهایی که مثل پرکاه با هر نسیمی به حرکت درمی آیند. در واقع انسانی که این سکینه را دارد، در این تشبیه، مثل اقیانوس پر عمقی می شود که هر نسیم و هر وزش نمی تواند اورا توفانی کند در فقر و غنا، در تنهایی و در کثرت، سکینه به درد انسان می خورد .

در قرآن مکرر درباره ی سکینه صحبت شده; من هم پارسال جملاتی عرض کردم. این سکینه ی مسوولان است که اتفاقا خودش رانشان داد. ما امسال سالی که در اواخرش هستیم حوادثی داشتیم که در آن سکینه ی مسوولان کارساز بود. کمی درآمدهای اقتصادی راداشتیم; مشکلات اقتصادی را داشتیم; مشکلات سیاسی را داشتیم;مشکلات امنیتی را داشتیم. دیدید که دشمنان در تابستان امسال درهمین تهران حوادثی به وجود آوردند. انسانها اگر از سکینه وآرامش و توکل و اعتماد به خدا و اعتماد به آینده و اعتماد به آنچه که از مبانی حق در اختیار آنهاست، برخوردار نباشند، درمقابل این طور حوادث دست و پایشان را گم می کنند; بخصوص اگرانسان بداند که این حوادث را دشمن برنامه ریزی کرده است; وقراینی هم دارد. دشمن از بعد از رحلت امام یک برنامه ی ده ساله را طراحی کرد، تا در طول ده سال آن را به نهایت برساند. شایدقضایای اقتصادی ما ارزان شدن قیمت نفت مسائل سیاسی، برخی ازمسائل فرهنگی، بعضی از گرفتاریهای امنیتی، به این برنامه ریزیها بی ارتباط نباشد. اگر این طور فرض کنیم، شواهدی دارد. این از سکینه ی مسئوولان یعنی شما حضرات و دوستانی که این جا هستید اما سکینه ی مردم چه؟ ملت هم به سکینه و آرامش احتیاج دارد. چگونه می شود این سکینه ی زبدگان را به سطح عموم مردم سرریز کرد؟ البته بسیاری از مردم ایمان خوب و روشن و شفافی دارند و عموم مردم نشان دادند که در مشکلات دارای یک اقتدارحقیقیند; اقتداری که از دین و ایمان سرچشمه گرفته است; لیکن وقتی گروهی مسوولیت اداره ی امور کشور و ملت را بردوش می گیرد،نمی تواند نسبت به این قضیه خود را برکنار بدانند.

همه ی وظایف ما، در وظایف اقتصادی و سیاسی خلاصه نمی شود; مادر مقابل معنویات مردم هم مسوولیت داریم. اگر مردم از لحاظروحی و اخلاقی عقبگرد داشته باشند، نمی شود بگوییم در جامعه هیچ کس مسوول این نیست. حالا اگر بنا شد کسی مسوول باشد، مسوول کیست؟ یقینا مسوولان کشور نمی توانند خودشان را برکنار بدانند;هر کدام یک طور و به نحوی مسوولیت دارند. پس، مسوولیت معنویات مردم هم بردوش مدیران کشور در طبقات مختلف از بالا تاپایین است.

این جا عنصر دیگری پیش می آید، که من از این آیه یی که خواندم،قصدم اشاره ی به همین عنصری بود که به سکینه ارتباط هم دارد،و آن تقواست. در این آیه، بین جبهه ی کفر و جبهه ی ایمان،مقابله یی درست شده است. در این آیه ی شریفه، برای جبهه ی کفر،احساس حمیت و تعصب جاهلانه شده است; این مربوط به قضایای حدیبیه و قضایای بعد از حدیبیه است که از آزمایشهای بسیار مهم و پرمعنا و پر مضمون دوران حیات مقدس پیامبر است. بعد از آن که رسول اکرم(ص) به قصد مکه به حدیبیه رفتند و در حدیبیه متوقف شدند و دشمن می خواست جنگ را بر آنها تحمیل بکند، اما تدبیرالهی نبی اکرم(ص) نگذاشت و بدون جنگ برگشتند و پیامبر به قراردادی با مشرکین رسیدند که این قرارداد آن قدر مهم بود که بنابرروایاتی، سوره ی (انافتحا) درباره ی همین قرارداد حدیبیه نازل شده است و از آن به فتح تعبیر شده است; (انا فتحنا لک فتحنا مبینا)، یعنی همین صلح حدیبیه آن حضرت در خلال آیات قرآن، اوضاع را برای مسلمانان روشن می کند و جبهه ها را مشخص می نماید.

آنچه که در نظام اسلامی باید همیشه مورد توجه باشد، مشخص بودن جبهه هاست; مخلوط نشدن جبهه ی حق با جبهه ی ناحق است . ممکن است جبهه ی ناحق مورد مدارا قرار بگیرد مانعی ندارد ممکن است درجایی دست دوستی هم با او داده بشود در جای خود مانعی ندارد امازنهار خطوط فاصل نبایستی به هم بخورد; باید مشخص باشد که حق کیست و کجاست و چرا و چه می خواهد بکند; هدف و روش و تدبیر وتاکتیک و عملکردش چگونه است; و ناحق کیست و چرا و هدفش چیست وچه کار می خواهد بکند; اینها نباید مورد غفلت قرار گیرد. غفلت از این مرزبندی و تشخیص، به نفع هیچ جبهه ی حقی تمام نخواهد شد. هیچ کس، اهل حق را از این که ندانند چرا حقند و حالا چه بایدبکنند و چه کسی در مقابل آنهاست، تحسین نخواهد کرد; حتی دشمنانشان هم آنها را تحسین نمی کنند.

پیامبر مرزها را روشن می کند; اولا وضعیت کفار را مشخص می کند; یعنی آن جبهه ی مقابل که پیامبر اساسا بعثتش، ظهورش، نظامش و جهادش، برای نفوذ در آنها و عقب زدن آنها و گستردن دایره ی حقانیت خود است. جبهه کفر را نمی شود نادیده گرفت . جبهه ی کفر، به عنوان کسانی که در مقابل دعوت حق قرار دارند، باید مشخص بشود. باید مشخص بشود که حق با جبهه ی کفر چه کار دارد; اصلاچرا حق به وجود می آید; دعوت حق چرا از طرف خداوند به پیامبران الهام و ابلاغ می شود و آنها چرا آن را مطرح می کنند؟ اگر پدیدآمدن پیام حق که پیام حق هم عبارت است از پیام رستگاری انسانهافلسفه و حکمت و لزومی دارد و مسوولیتی بر دوش آورندگان آن پیام که پیامبر و ادامه های راه پیامبر تا ابد است می گذارد پس بایدفهمید که این جبهه ی حق هدفش چیست و چگونه می خواهد به این هدف برسد.

رستگاری انسان با چه چیزی حاصل خواهد شد؟ فقط با نصیحت وموعظه که حاصل نمی شود. لذا جبهه ی حق یعنی همه ی انبیا در هربرهه یی از زمان که فرصتی پیدا کرده و توانسته است خود را نشان بدهد و قدمی به جلو بردارد، کاری که کرده، این بوده که حقایقی را که انسانها باید بدانند تا به فلاح و رستگاری نزدیک بشوند، این حقایق را در ذهن انسانها و در واقع زندگی انسانهاتحقق بخشیده است; این کار جبهه ی حق است; همین است که مجاهدت را ایجاب می کند. چرا؟ چون در مقابل حقانیت حق، معارض وجوددارد. حق اگر از رستگاری انسانها سخن می گوید، کسانی در دنیاهستند که از اسارت انسانها سخن می گویند. حق اگر از عدالت سخن می گوید، کسانی هستند که مخالف و دشمن عدالتند یا طرفدار ظلمند. حق اگر از پرستش خدا سخن می گوید، کسانی هستند که مدعی خدایند و وجود خدا و تسلیم در مقابل خدا را انکار می کنند;طبیعی است همه ی اینها معارض می شوند. در مقابل معارض، بدون مجاهدت، نه آن پیام پیش خواهد رفت; نه در ذهنها و نه درواقعیت تحقق پیدا نخواهد کرد.

پیامبر اکرم(ص) وضعیت کفار را مشخص می کند; وضعیت ضعفای ازمومنین را هم مشخص می کند; یعنی نیمه کاره ها; چه منافقین، چه آنهایی که منافق به معنای غلیظ نفاق نیستند و به آن صورت نفاقی ندارند که بخواهند دورویی کنند; اما طبیعتشان، یک طبیعت متزلزل است. اسلام می خواهد اینها را هم به نسانهای مومن وبا صلابت تبدیل کند. عده یی از مسلمانان از ترس، همراه پیامبردر جنگ حدیبیه شرکت نکرده بودند; می گفتند اگر ما برویم،پیامبر و همه ی مسلمانانی که با او هستند، بوسیله ی کفار تار ومار خواهند شد! وقتی که پیامبر برگشت، پیش آن حضرت آمدند وگفتند ما نتوانستیم بیاییم; گرفتاری پیدا کردیم; اشتغال پیداکردیم; حالا برای ما از خدای متعال آمرزش بطلب! در حالی که همین حرف هم یک نوع ظاهرسازی بود; در واقع اینها دنبال آمرزش الهی هم نبودند; فکر می کردند زرنگی کردند که نرفتند. آیه ی قرآن می فرماید : (سیقول لک المخلفون من الاعراب شغلتنااموالنا و اهلونا فاستغفر لنا یقولون بالسنتهم ما لیس فی قلوبهم);به زبان چیزی را می گویند که به دلشان نیست. نمی شود گفت که اینها منافق و کافر و دشمنند; نه، روحهای ضعیف، دلهای ضعیف، انسانهای ضعیف، نمی توانند در مشکلات نقش ایفا کنند.

این، آن معنویاتی است که نظام اسلامی، جامعه ی اسلامی، مسوول اسلامی، مدیر اسلامی، نسبت به آن مسوول است.

دوستان عزیز ! برادران و خواهران ! کی ممکن می شود ما نقش ایفا کنیم؟ وقتی که ( والزمهم کلمه التقوی ); وقتی که برای خودمان، تقوا را به عنوان کلمه ی ثابت، کلمه ی حق و تکلیف دایم در نظر بگیریم. تقوا باید در گفتار، در عمل، در تصمیم گیری،با زیردستان خود و با مجموعه ی کسانی که با ما کار می کنند،مورد توجه قرار گیرد; که اینها درسی به آنهاست; رفتار آنهاهم درسی برای مردم است. از جمله زمینه هایی که بعد از انقلاب تاامروز، با همه ی تلاشی که شده است، نتوانسته ایم آن پیشرفت شایسته را به دست بیاوریم، زمینه ی نظام اداری متناسب باهدفهای جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی می خواهد انسان ایرانی، حداقل در درجه ی اول رستگار بشود رستگاری معنوی، رستگاری اجتماعی، رستگاری فردی، رستگاری سیاسی و از اسارتها و بندهاخارج بشود; بندهایی که او را از سیر باز می دارد; بعکس، درمقابل حدود قوانین و قیودی که در این حرکت و سیر، به او کمک می کند، تعبد و پایبندی داشته باشد. نماز هم یک قید است; اما( معراج المومن ) است . این تقید و این پایبندی، انسان رابه معراج می رساند و از گناهان و آلودگیها پاک می کند. این رستگاری چه موقع حاصل خواهد شد؟ نظام اداری متصدی امور کشور،چه قدر می تواند نقش داشته باشد؟ خیلی ما نمی توانیم بگوییم دراین زمینه کم کاری داشته ایم شاید هم خیلی کار کرده اند اما به هر حال کم پیشرفت داشته ایم. الان هم با این که مکرر گفته می شودو همه هم می گویند، اما انسان عمل و تلاش بایسته را مشاهده نمی کنند; که این از نقایص ماست; مسوولان ذیربط باید در این زمینه کار کنند. آن مقداری که به نصیحت و تذکر ارتباط پیدامی کند، این چیزی است که من حالا عرض می کنم; که البته این کافی هم نیست; این فقط نصیحت و تذکر به خودم و به شماست. برادران و خواهران! هر جا هستید و در هر مسوولیتی قرار دارید، بایدمراقب باشید; یک رفتار شما، یک گفتار شما، یک رکت شمامی تواند تاثیر ماندگار بگذارد; می تواند تاثیرهای وسیعی درزندگی مردم بگذارد. سالهاست که بنده درباره ی زندگی تشریفاتی مکرر تذکر می دهم; این دو جنبه دارد: یک جنبه از لحاظ اصل پایبندی به تجملات و تشریفات است، که این بد و دون شان انسان والاست. یعنی یک وقت انسان به یک چیز غیر لازم پایبند می شود که دون شان انسان است; بعلاوه، مسرفانه است; تضییع سرمایه ها،تضییع اموال و تضییع موجودیها در آن هست، این یک بعد قضیه است که اصل اسراف بد است; اصل تجمل همراه با اسراف و همراه بازیاده روی است و بد است; لیکن جنبه ی دومی دارد که اهمیتش کمتراز جنبه ی اول نیست، و آن انعکاس تجمل شما در زندگی مردم است;بعضیها از این غفلت می کنند! وقتی شما جلوی چشم مردم، وضع اتاق و دفتر و محیط کار و محیط زندگی را آن چنانی می کنید; این یک درس عملی است و هر کسی این را می بیند، بر او اثر می گذارد;حداقل این را باید رعایت کرد.

فضا را، فضای تجملاتی و تجمل گرایی و عادت کردن به تجمل قرارندهیم; چون امروز اگر این روحیه ی تجمل گرایی در جامعه ی ما رواج پیدا بکند که متاسفانه تا میزان زیادی هم رواج پیدا کرده است بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی کشور اصلا حل نخواهد شد. تجمل گرایی و گرایش به اشرافیگری در زندگی، ضررهاو خطرهای زیادی دارد: هیچ وقت عدالت اجتماعی تامین نخواهند شد; هیچ وقت روحیه برادری و الفت و انس و همدلی که برای همه ی کشورها و همه ی جامعه ها، بخصوص جامعه ی ما، مثل آب و هوا لازم است پیش نخواهد آمد; این همان تاثیر حرف و اقدام و عملکرد من و شما در روحیه ی مردم است; این اهمیت تقوای ما را این قدرزیاد می کند.

این که من در این اواخر مکرر به همدلی مسوولان با یکدیگرتوصیه کرده ام، برای این است که جریانها و خطوط و دنباله هایشان بدانند که این حرفهایی که بین آنهاست، بین مسوولان نیست.

مسوولان هم اختلاف سلیقه دارند نه این که ندارند اما اختلاف سلیقه یک مساله است; و اختلاف سلیقه را برای کشمکش بهانه قرار دادن،یک حرف دیگر است; این دومی زندگی را بر مردم تلخ می کند.

به هر حال، آنچه که ما در این آیه و در آیات زیادی به دست می آوریم، این است که تقوا، هم یک وسیله است، هم یک راه علاج است; فقط تکلیف و وظیفه نیست; فقط این نیست که خدای متعال ازتقوای ما در هنگامه ی حساب سئوال خواهد کرد; که البته اگربفهمیم و توجه کنیم، این هم چیز عظیمی است. ماها که مسوول هستیم، از حساب الهی، از سختی حساب الهی، از فزع یوم الحساب غفلت داریم; و هر چه مسوولیتمان بیشتر باشد، این خطر سنگینتراست. باید بدانیم که اگر خدای متعال با فضل و رحمت و مغفرت خود با ما عمل نکند، کار ما خیلی سخت است. جزییات مخارجی که می کنیم، جزییات تصرفاتی که می کنیم، جزییات برخورد و رفتاری که با مخاطبان خود و با مردم می کنیم، هر کدام از اینها پیش خدای متعال حساب دارد.

علاوه ی بر این که باید به فکر حساب الهی و مواخذه ی الهی بود،باید دانست که تقوا راه را هم باز می کند; ( و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب ).تقوا موجب می شود که در همه ی بن بستها بخصوص بن بستهای اجتماعی شما راه نجات پیدا کنید.

در بن بستهای بزرگ، تقوای مسوولان، برای آنها راه نجات پدیدخواهد آورد; ( و یرزقه من حیث لا یحتسب ).این محاسبه های ما و شما که همیشه محاسبه های تمام نیست.پس، اصل قضیه تقواست.

توصیه ی ما هم به تقواست; روزه ی این ماه هم کمک به تقواست. به مشکلات مردم باید براساس همین روحیه ی تقوا برسید.

من واقعا خوشوقت شدم از این که دیدم آقای رئیس جمهور دربیانات خودشان مساله ی مشکلات و گرفتاریهای اقتصادی مردم رابا شما مسوولان مطرح کردند; این حقیقتا مهم است. مردم حقیقتامشکلات اقتصادی دارند; سختی دارند; نارسایی دارند.

گرفتاریهای زیادی وجود دارد; خطر عمده این است که شما این راندانید; که امیدوارم بدانید. گمانم شاید در بین مسوولان مابعضیها هستند که به گرفتاریها و مشکلات مردم درست توجه ندارند;والا برای رفع این مشکلات، تلاش مجدانه تری می شد. هر چه که مسوولان به مناقشات سرگرم باشند، از این رسیدگی به مشکلات بیشترخواهند ماند. مسوولان فرقی نمی کند; مسوولان دولتی: مسوولان قوه ی مقننه، مسوولان قوه قضاییه; یعنی همه ی کسانی که دست اندرکار مسائل اداره ی کشورند باید به آن مسوولیت خودشان بپردازند و وجود خودشان را به آن بدهند.

خوشبختانه مردم به اسلام و به نظام اسلامی و به عزم مسوولان امیدوار هستند; خدا نکند که این امید، سستی و کاستی بگیرد;نباید بگذارید. همه اش هم با گفتن نمی شود; باید در عمل نشان داد . همین طرح ساماندهی اقتصادی را که امیدهایی در مردم به وجود آورد، باید تلاش بکنید که اقدام شود. آن بخشهایی ازبرنامه که بیشتر ناظر به زندگی مردم است، باید تلاش بکنید که عمل بشود. برنامه ی سوم تقریبا خوشبختانه تصویب شد; ولی تنظیم برنامه، نوشتن برنامه و تصویب برنامه، یک مساله است;تحقق برنامه، یک مساله ی دیگر است. این اهتمامی که به مساله ی اشتغال در برنامه شده، باید تحقق پیدا کند. همه باید دست به دست هم بدهند و تلاش کنند، تا این قضیه تحقق پیدا کند. بی کاری حقیقتا معضل بزرگ و مشکل عظیمی است. به هرحال، امیدواریم که خداوند متعال کمک کند.

من این جمله یی را هم که بارها به مسوولان عرض کرده ام، درپایان عرایضم عرض بکنم شما که مسوول هستید و بخشی از بودجه دراختیار شماست، در صرف و خرج بودجه هم باید خیلی دقت بکنید;یکی از مشخصه های تقوای شما همین است. این طور نباشد که ما هراقدامی که می خواهیم بکنیم که مستلزم هزینه یی است، به این اکتفا کنیم که این اقدام، اقدام مفیدی است; این کافی نیست.

صرف مفید بودن این کار، کافی نیست برای این که ما این هزینه را بکنیم; در شرایط کنونی ما، باید اولویت داشته باشد. بدون اولویت، هزینه کردن جایز نیست. بعضیها در محیط کارشان و دردفترشان بعضی کارها را می کنند; بعضی سمینارها و بعضی ازاجتماعات و دعوتها و مهمانیها و سفرها را برگزار می کنند; بلاشک اینها فوایدی هم دارد; اما این فایده داشتن کافی نیست. درحالی که درآمدهایمان محدود و نیازهایمان بسیار زیاد است، بایداولویتها را رعایت کنیم. به هرحال، امیدوارم که خدای متعال به بنده ی حقیر ضعیفی که بار مسوولیت سنگینی بر دوش دارم و این توصیه ها را به شما می کنم; و همچنین به یکایک شما مسوولان، ازبالا تا پایین و در همه ی بخشها، توفیق بدهد که بتوانیم او رااز خودمان راضی کنیم.

ان شاءالله که دلهای شما به نور معرفت الهی و به انوار ساطعه ی رحمت الهی منور بشود و برکات ماه رمضان در وجود و در اعماق ذهنیات و هستی ودل شما نفوذ کند و اثر بگذارد و برکات الهی شامل حال خود شما و آن حوزه ی تحت مدیریت شما بشود و ان شاءالله خدای متعال قصورها و تقصیرهای ما را به کرم و لطف خود مورد عفوو بخشش قرار بدهد و ما را هرچه بیشتر با رفتار و مواضع نبی اکرم و امیرالمومنین و اولیای خودش و مجاهدین فی سبیل الله باموالهم وانفسهم نزدیکتر بکند، و روح مقدس امام بزرگوار را ان شاءالله ازعالیترین برکات خودش برخوردار بکند، و ارواح طیبه ی شهدای عزیزما و دلهای ایثارگران ما را از جانبازان و از مومنین و ازبسیجیان و از کسانی که در راه خدا تلاش کردند و می کنند، مشمول رحمت و برکت خودش قرار بدهد .

والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان