ماهان شبکه ایرانیان

چکیده مقاله: موانع نقد و نوآوری در حوزه دین پژوهی

نویسنده در آغاز مقاله اشاره به چند نکته را ضروری دانسته است:

نویسنده در آغاز مقاله اشاره به چند نکته را ضروری دانسته است:

مراد نگارنده از موانع، هر گونه عامل سلبی و ایجابی است که سبب رکود نقد و نوآوری علمی است.

موانع نقد و نوآوری دارای سطح بندی و طبقه بندی مختلف است.

بحث حاضر ناظر بر موانع نقد دین پژوهی است؛ البته نه همه موانع آن.

یادآوری موانع دین پژوهی به معنای نبودِ موفقیتهای دین پژوهی نیست.

مقوله نقد و نوآوری ملازم یکدیگرند؛ به طوری که نفی یکی به انتفای دیگری می انجامد.

بررسی شامل و کامل موانع نقد و نوآوری در قلمرو دین پژوهی، نیازمند استقرا و استقصای شایسته است. نویسنده بدون آنکه قصد استقصای موانع را داشته باشد، برخی موانع را با سنخ بندی ماهوی آن یادآور شده است:

أ. موانع فرهنگی

فقدان سنت تضارب آرا، یا عدم رونق و رواج تضارب علمی.

فقدان آداب و ادبیات نقد.

سیطره شخصیت و ابهت زدگی.

مشهورات زدگی، که موجب تنگناهایی در مسیر فعالیتهای علمی می گردد.

فقدان سنت ترابط و تعامل علمی میان قله های هم عصر و عدم برپایی جلسات متناوب مباحثه و مشاوره علمی.

حجاب معاصرت و عدم قدرشناسی به موقع که موجب شکوفایی علم و عالم می شود.

خصلت فرافکنی شخصی و صنفی مثل خودتبرئه گری.

افراط و تفریط.

یکی انگاشتن اصول گرایی و تحجر، تصلب و تقدس.

عوام زدگی.

ب. موانع اخلاقی

یکی از موانع اخلاقی، آفات اخلاقی است که باید به صورت مستقل و گسترده تبیین و تنسیق شود؛ مانند پرداختن به سهم رذایلی چون خوض در باطل (هرزه درایی)، عیب جویی، مسخریه و استهزا، کینه توزی، بخل، حسد، کبر، عجب، غرور، تکبر، ریا، لجاج، مراء، مجادله، خودخواهی، آوازه گری، دنیاطلبی. اینها موانع نقد و نوآوری در دین پژوهی به شمار می آیند.

ج. موانع اجتماعی

از خود بیگانگی علمی و قبول و اقبال عام یافتن علوم و آرای وارداتی.

سیاست زدگی و برخورد جناحی با نظریات علمی و پسینی شدن نقد و نظرها.

مدرک زدگی که دامنگیر دانشگاهها و نظام آموزش حوزه ها شده است.

«عصری سازی افراطی» که به صورت «زمانه زدگی» و تجددطلبی در همه چیز جلوه گر شده است.

آوازه گری و شهرت طلبی.

وجود جریانهای متشابه و مشتبه موازی با جریان نواندمشی؛ مثل نوآوری در دین شناسی معاصر.

محدود کردن گفتمانهای علمی فکری در دو تقسیم کلیشه ای سنتی و مدرن.

آفت زدگی ادبیات دینی و اجتماعی معاصر و کاربرد کلمات چند پهلو و عبارات ایهام آمیز.

د. موانع روانی

موانع روانی، همان عوامل و حالات سلبی و ایجابی درون شخصیتی است و به صورت «شبه خودانگیخته» مانع نقادی یا نواندیشی می گردد. استقصای آنها تنها از رهگذر استقرای میدانی و پیمایش جامعه آماری مناسب، دست یافتنی است. نمونه هایی از این موانع در پی می آید:

فقدان جرئت نقد و نظریه پردازی.

خودسانسوری ناشی از اختناق سپید.

اشعری گری علمی و کارکردی به رغم عقل گرایی نظری.

عشق کور و کور کننده؛ مثل شیفتگی به مکتب، نظر، شخص و صنف خاص.

احساس امنیت کاذب فکری.

5. موانع رویکردی و روشگانی

موانع رویکردی و روشگانی از کاستیها و کثریهای روش شناختی و از نحوه نگاه ما در مطالعه دین نشئت می گیرد. این موانع، هم سستیها و کاستیهای روشی به معنای خاص و هم کاستی و کژیهایی را که با واسطه بر روش شناسی فهم دین اثر گذارند، شامل می شود؛ از جمله:

جهل به تحولات و پیشرفتهای پدید آمده در روش شناسی علوم.

سیطره انتزاعی اندیش افراطی.

تحدید قلمرو اجتهاد و حصر کاربرد منطق اجتهادی.

ساختار زدگی.

ظاهرگرایی و بی توجهی به عقلانیت اجتهادی.

نبودِ زمانه آگاهی در پاره ای از اصحاب استنباط.

نبود سنتِ کارِ گروهی.

التقاطی شدن روشها و رویکردهای پژوهشی و استخدام روش شناسیهای جدید، بدون سنجیدن تناسب آنها با معارف دینی.

خلط ابداع گری با بدعت گذاری.

و. موانع تدبیری و اجرایی

استیلای رخوت و فتور بر مراجع تدبیر و تصمیم امور علمی، و گاه تصدی امر مراکز تحقیق و تعلیم از سوی عناصر ناصالح از نظر علمی و عملی.

وجود کژیها و کاستیهای بی شمار و نظام آموزشی تعلیم و تربیت کشور؛ یعنی حوزه و دانشگاه.

مشغولیت، نه مسئولیت، قلمداد شدن تعلیم و تحقیق. همان چیزی که در دانشگاههای ما رخ داده است؛ یعنی تکلیف و تکلف انگاشتن پژوهش و آموزش، و بی رغبتی به تحقیق از سوی پژوهشگران. نگارنده معتقد است اگر فقط سنت رساله نویسی و پایان نامه نگاری اصلاح و چنان که شایسته و بایسته است اعمال شود، روشن خواهد شد چه سرمایه عظیمی طی دهه های اخیر در کشور شده است.

فقدان هدف گزینی.

فقدان نهادهای شایسته و نصابنامه ها و شاخصهای مناسب برای ارزیابی مدعیات جدید و تشویق نوآوران علمی.

مشکل اقتصاد پژوهش، و ابتلائات معیشتی محققان.

عدم ترابط تعریف شده با جهان اسلامی و فرا اسلامی علم، فقدان داد و ستد علمی فعال با مراکز شناخته شده.

- فقدان سرمایه گذاری کافی.

فقدان مدیریتِ استعدادها.

البته عدم کشف استعدادها و هرز رفتن و عدم فعلیت آنها، فرار مغزها و نگماردن مغزهای وفادار، تنها مشکل ایران نیست. به هر حال، نمی توان در انتظار رونق و رواج در خور نقد و نوآوری و شکوفایی و گسترش معرفت و صنعت نشست.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان