توکل(۲)

 موارد ذکر شده در قرآن در امر توکل

 موارد ذکر شده در قرآن در امر توکل

اولین مورد از موارد توکل، توکل برخداست. زمانی که انسان در طوفانی ازغریزه حب مال، جاه و... واقع شده باشد، بانیروی عظیم توکل می تواند جلوی نیروی خودبینی و در استخدام در آوردن دین ومردم، به نفع خود را بگیرد. ثمره این توکل،اتحاد مسلمین و کوتاه شدن دست اجانب خواهد بود:

«یا ایها الذین آمنوا اذکروا نعمة الله علیکم اذهم قوم ان یبسطوا الیکم ایدیهم فکف ایدیهم عنکم و اتقوا الله و علی الله فلیتوکل المؤمنون »

طبق این آیه، خداوند مؤمنان را موردخطاب قرار داده و به آنها گوشزد و توصیه می نماید که همواره نعمتهای خدا را به یادداشته باشند; بخصوص زمانی که عده ای می کوشیدند تا دستهایشان را روی مسلمین بگشایند; اما خداوند اجازه این کار را نداد.

قوم یهود و نصاری با اینکه از نعمت های فراوان الهی برخوردار بودند به خاطر اینکه پیمان الهی را شکستند و میثاق را فراموش نمودند، دچار عذاب الهی شدند. پس مسلمین باید به این آیه و سرگذشت پیشینیان، با دیده عبرت بنگرند. تسلیم محض در برابر خدا باشند و با جمله «سمعنا واطعنا»، از مخالفت با پروردگار بپرهیزند و درامور زندگی با ایمان به گفتار پیامبران، ازفرمانبری غیر خدا، سرپیچی کنند و بر خداتوکل داشته باشند تا مشمول رحمت لایزال او گردند.

دومین مورد توکل این است که رهبران دینی و مصلحان اجتماعی، باید همواره درماموریت خویش، بر خدا اتکال داشته باشندو دلیلی غیر از کتاب خدا و سنت ارائه ندهندو با همین توکل، سختی ها و آزارهای مخالفان را تحمل کنند:

«قالت لهم رسلهم ان نحن الا بشر مثلکم ولکن الله یمن علی من یشاء من عباده و ما کان لنا ان ناتیکم بسلطان الا باذن الله و علی الله فلیتوکل المؤمنون و ما لنا الا نتوکل علی الله و قد هدانا سبلنا و لنصبرن علی ما آذیتمونا و علی الله فلیتوکل المتوکلون » (1) ; رسولان باز به کافران پاسخ دادند: آری ما هم مانند شمابشری بیش نیستیم لکن خدا هرکس ازبندگان رابخواهد به نعمت بزرگ نبوت، منت می گذارد و ما را نرسد که آیت و معجزه ای بدون اذن و دستورخداوند بیاوریم. چرا بر خدا توکل نکنیم؟ در صورتی که خدا ما را به راه راست هدایت فرموده و البته (در راه او) بر آزار و ستمهای شما صبرخواهیم کرد که ارباب توکل باید درهمه حال بر او توکل کنند.

در آیه اول، انبیا پاسخ مشرکان رامی دهند. زیرا آنها مدعی بودند که معنا ندارد انسانی مانند خودشان و باهمان خصوصیات جسمانی، دعوی نبوت کند. اما انبیا در جواب می گویند:به مرتبه نبوت رسیدن، هیچ ارتباطی به شکل و شمایل انسان ندارد، بلکه بستگی به خصوصیات روحی دارد.

همانطور که افراد بشر از لحاظفکر، هوش و استعداد، در مرتبه های مختلفی قرار دارند، انبیا هم بابرخورداری از اراده قوی، گرد گناه نمی روند و مورد تفضل و عنایت خداواقع می شوند:

«ولکن الله یمن علی من یشاء»

ایراد دیگر کفار بر انبیا این بود که از ایشان می خواستند عملی انجام دهند تا دلالت بر قدرت غیبی اشان کند:

«فاتونا بسلطان مبین » (2)

ولی پیامبران توضیح می دهند که آوردن معجزه، به امر خداوند است نه به میل آنها و بیان می کنند:«و علی الله فلیتوکل المؤمنون »در آیه دوم هم، در مورد وجوب توکل بر خدا صحبت می کنند; چون خدا آنها را در امر ارشاد دیگران،هدایت نموده و به آنها(پیامبران)،خیانت نمی کند و سعادتشان رامی خواهد.

پیامبران به خدا ایمان دارند و تمام آزارهای مشرکان را تحمل می کنند;زیرا برتر از خدا، کسی نیست:«ولنصبرن علی ما آذیتمونا»پس هر اندازه که مؤمن، به خدانزدیکتر شود، بهتر درک می کند که خدا، مؤثر واقعی است و توکل بر غیراو را ننگ می داند. چنین انسانی، تاب و توان دیدن معصیت و معصیتکار راندارد و از اوامر خدا، دفاع می کند و دراین راه، آزار دشمنان را هم به جان می خرد.

سومین مورد، از موارد توکل، پناه بردن به خدا از شر اغواگر دائمی ودشمن آدمی، شیطان رجیم است. اگرانسان به خدا توکل داشته باشد ودستورات او را بکار بندد، درواقع پوزه شیطان را به خاک مالیده و ابلیس برچنین انسانی، هرگز تسلط نخواهدیافت:

«فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم »«انه لیس له سلطان علی الذین آمنواو علی ربهم یتوکلون »«انما سلطانه علی الذین یتولونه والذین هم به مشرکون » (3) در آیه نخست، رب یکتا، خطاب به پیامبرش می فرماید: «هرگاه قرآن می خوانی، به خدا پناه ببر!»زیرا تنها کسانی از شر این دشمن همیشگی، در امانند که به خدا ایمان آورده، بر او توکل کرده باشند. از این آیه دو نکته استنباط می شود:

1- استعاذه و پناه بردن به خدا،توکل بر خداست.

2- ایمان و توکل، دو ملاک صدق عبودیت است و بندگی بدون این دو،ادعایی باطل و بی اساس است.

از آیه سوم، در می یابیم که هرکس به غیر خدا پناه برد و او را دوست خودبداند و از او پیروی کند، از اولیای شیطان خواهد بود.

چهارمین مورد از موارد توکل،اتکال بر خدا از شر منافقان است.

شخص مؤمن، در فعالیت های اجتماعی و دینی، گاهی با افرادی برخورد می کند که خاصیت آنها،کتمان چهره حقیقی شان است. درحضور، اظهار بندگی می کنند و در خفاتوطئه می چینند. در این هنگام، مؤمن باید در پی گیری هدف و اعراض ازمنافقان، به خدا توکل کند:

«و یقولون طاعة فاذا برزوا من عندک بیت طائفة منهم غیر الذی تقول والله یکتب ما یبیتون فاعرض عنهم وتوکل علی الله و کفی بالله وکیلا» (4)

طبق آیات مذکور، جماعتی برای شرکت در جهاد همراه باپیامبر«صلی الله علیه وآله »، پاسخ مثبت می دهندولی شبانه، بر خلاف وعده و پیمانشان می گریزند و از شرکت در جنگ، شانه خالی می کنند. لذا خداوند به پیامبر«صلی الله علیه وآله » امر می کند: "از آنها روی گردان و بر خدا توکل کن که خدا کافی است که وکیل تو باشد."

پنجمین مورد از موارد توکل، توکل بر خدا در مساله مهم امر به معروف ونهی از منکر است. در این مجال،انسان مؤمن که دیگران را به سوی خدا، دعوت و از منکرات، نهی می کند، همواره با خیل عظیمی ازمخالفان، مواجه می شود و اگر نورتوکل بر خدا، در دلش تابیده نشده باشد، خیلی زود نا امید شده، از پادرخواهد آمد:

«و اتل علیهم نبا نوح اذ قال لقومه یاقوم ان کان کبر علیکم مقامی و تذکیری بایات الله فعلی الله توکلت فاجمعوا امرکم و شرکائکم ثم لا یکن امرکم علیکم غمة ثم اقضوا الی و لا تنظرون » (5)

پس از انزال این آیه، خداوند به رسولش امر می کند که داستان حضرت نوح «علیه السلام » را برای آنها،تعریف کند. آن هنگام که در راه هدایت مشرکان به خوبیها و باز داشتن آنها از بدیها، با لجاجت بیش ازحدشان مواجه شد، فرمود: «اگرمی توانید، هرچه قدرت دارید، بکارگیرید و به من ضرر برسانید; حتی اگرتوانایی دارید، مرا به قتل برسانید.ولی بدانید که من با توکل بر خدا،راهم را ادامه خواهم داد و شما را برمن پیروزی و تسلطی نخواهدبود. »

خداوند بامثال آوردن سرگذشت نوح «علیه السلام »، به پیامبرش می آموزد که چگونه در انجام ماموریت الهی اش، ثابت قدم باشد و از هیچ کس و هیچ چیز نهراسد.

ششمین مورد از موارد توکل، توکل بر خدا در امر مهاجرت است.

شایان ذکر است که مهاجرت،عقلا مقبول و پسندیده است; زیرامسلمین به خاطر خدا هجرت می کنند. مشرکان و مخالفان، چنان عرصه را بر مسلمین تنگ می کنند که چاره ای جز ترک دیار و سرزمینشان ندارند:

«و الذین هاجروا فی الله من بعد ماظلموا لنبوئنهم فی الدنیا حسنة و لاجرالاخرة اکبر لو کانوا یعلمون الذین صبروا و علی ربهم یتوکلون » (6)

شان نزول این آیه، هجرت مسلمین از مکه به مدینه است که در این راه،سختیهای زیادی را متحمل شدند.

آنها برای تشکیل حکومت اسلامی، از مکه مکرمه به مدینه کوچ کردند تا بدین طریق از دین الهی پاسداری کنند.

این عمل، واقعا پسندیده بود وخداوند هم یاری اشان نمود:

«لنبوئنهم فی الدنیا حسنة »و البته پاداش آخرت، بسی بزرگتر است:«ولاجر الاخرة اکبر لوکانوا یعلمون »نکته قابل توجه در این دو آیه این است که مهاجران را با دو صفت صبر وتوکل برخدا، توصیف می کند و به بقیه مبلغان و مسلمانان می آموزد که اگر به خاطر رضای خدا، گام برمی دارید، باید صابر و متوکل بر خداباشید.

از آنچه گذشت نتیجه می گیریم که توکل پایه توحید است و هر انسان مؤمنی باید به خداوند عالم، اتکال داشته باشد و هیچ گاه بر غیر خدا، امیدنبندد.

از اسباب، مدد جوید; نه اینکه به بهانه توکل بر خدا، در ساختمانی که در حال ریزش است، بنشیند و بپنداردکه زنده خواهد ماند.

برای رسیدن به والاترین مقام(رضا) باید درجات و مراحل سه گانه توکل را پیمود تا به مقام تفویض رسیدو اگر در این سیر و سلوک ثقه نباشد،عملی بیهوده انجام شده است.

با دقت در آیات قرآن، درمی یابیم که: در امان ماندن از غرایز نفسانی وشیطانی و شر منافقان، بدون توکل برخدا، محال است وبرای موفقیت درامرمعجزه - که مخصوص اولیاءالله است -و مهاجرت و امر به معروف و نهی ازمنکر نیز، باید بر خدا توکل کرد.

پی نوشتها:

1) ابراهیم، 11و12

2) هود، 96

3) نحل، 98-100

4) نسا، 81

5) یونس، 71

6) نحل، 41 و 42

مصادر و منابع:

1- ارفع سیدکاظم: اسماء الحسنی و سیر و سلوک الی الله، تهران مؤسسه تحقیقاتی وانتشاراتی فیض کاشانی، پاییز 1370 ه.ش.

2-انصاری - خواجه عبدالله: منازل السائرین، ترجمه: بینا - محسن(در کتابش: مقامات معنوی)، تهران مدرسه عالی شهید مطهری، خرداد 1362 ه. ش، چاپ پنجم

3- خمینی - حضرت آیت الله العظمی روح الله: چهل حدیث، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ اول، 1368ه. ش

4- دستغیب شیرازی - آیت الله سید عبدالحسین: استعاذه، مصحح: دستغیب -سیدمحمدهاشم، قم، مؤسسه مطبوعاتی دارالکتاب(جزایری)، تابستان 1373 ه.ش، چاپ اول

5- دستغیب شیرازی - آیت الله سید عبدالحسین: توکل و اثر آن در اجتماع، یزد، انتشارات جوادیه ، بی تا

6- رازی - جمال الدین شیخ ابوالفتوح: تفسیر روح الجنان و روح الجنان، مصحح:شعرانی - حاج میرزا ابوالحسن و غفاری - علی اکبر. تهران - کتابفروشی اسلامیه، 1398 ه.ق،جلد 3، 4، 6، 7

7- شیمل آن ماری: ابعاد عرفانی اسلام، ترجمه: گواهی - دکتر عبدالرحیم، تهران، دفترنشر فرهنگ اسلامی، 1374 ه.ش، چاپ اول

8- طباطبایی - استاد علامه سید محمد حسین: المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: موسوی همدانی - سید محمد باقر، تهران، کانون انتشارات محمدی، 1363 ه.ش، چاپ سوم، ج 9،10، 19، 23

9- طبرسی - شیخ ابو علی الفضل بن الحسن: تفسیر مجمع البیان، جلد 5، 6، 11، 13،14

10- طبری - محمدبن جریر: تفسیر طبری، ترجمه: طبری - محمدبن جریر. مصحح:یعمایی حبیب، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1340 ه.ش، جلد 2، 3، 4

11- مصطفوی - حسن: رساله لقاء الله در منازل سلوک به مقام لقاء الله، تهران، مرکزانتشارات علمی و فرهنگی وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی، 1983. م

12- ملکی تبریزی - آیت الله حاج میرزا جواد: رساله لقاءالله، ترجمه: فهری - سید احمد،تهران، مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی فیض کاشانی، بهمن 1368

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان