قرآن به مثابه ماه و خورشید پیوسته روان است. اگر چنان بود که قرآن با مرگ مردمانی که بر آنان نازل شده، می مرد، چیزی از آن باقی نمی ماند; بلکه برای هر مردمی آیه ای است که آن را قرائت کنند[1].
گفتار و رفتار حضرت امام خمینی به عنوان شخصیتی که از اندیشه های قرآنی اشباع شده، فهمی مناسب با عصر و نسل جدید از قرآن تلقی می شود; بنابراین تطبیق سخن و عمل ایشان بر آیات قرآن فهمی روزآمد از قرآن به دست خواهد داد.
برخی از مهمترین موضوعاتی که به اقتضای نیازهای فرهنگی عصر حاضر از این منظر شایسته پژوهش به نظر می رسد، به شرح ذیل است:
1. تهذیب نفس: امام خمینی تهذیب نفس را مقصد نهایی انبیا و اولیا،منشا همه کمالات واصلاحات و مایه استقلال و بقای نظام اسلامی خوانده اند و آن را برای جوانان مؤثرتر و برای روحانیون و مسؤولان ضروری تر شمرده اند[2] . مطالعه خاستگاه قرآنی این اندیشه شایسته به نظر می رسد.
2. ولایت مطلقه فقیه: نوعی از ولایت فقیه که به منزله جانشینی معصومان علیهم السلام شمرده شود و بر اساس آن همان اختیاراتی که برای آنان بوده است، برای ولی فقیه باشد، از نظریات ویژه امام خمینی تلقی می شود[3] بررسی اینکه کدامیک از آیات قرآن این نظریه را تایید می کند، درخور پژوهش است.
3. مشارکت مردمی: حضرت امام برای حضور مردم در صحنه های سیاسی واجتماعی اهمیت فراونی قایل بودند، به گونه ای که در زمینه انتخابات و رای آنان قیمومیت مجتهدان را بر آنان مردود می شمردند[4]. این امر بسیار درخور توجه است و بررسی اینکه کدامیک از آیات قرآن بر چنین اندیشه ای مهر تایید می نهد، شایسته تحقیق است.
4. خودی و غیرخودی: این مساله که حضرت امام چه کسانی را خودی و دوست امت اسلامی و نیز چه کسانی را غیر خودی و دشمن آن می شمرده است وخاستگاه قرآنی اندیشه ایشان در این زمینه چه آیاتی از قرآن است، از دیگر موضوعات شایسته پژوهش است[5] .
5. نرمی و خشونت: دیدگاه حضرت امام در این خصوص که با چه کسانی نرمی و مدارا رواست و با چه افرادی و در چه شرایطی خشونت و سرسختی لازم است[6]و اینکه این دیدگاه از کدامیک از آیات قرآن سرچشمه گرفته است، درخور مطالعه به شمار می آید.
6. اصلاح طلبی: اصلاح طلبی و احیاگری در دین و جامعه از موضوعات بسیاربحث انگیز به شمار می رود. بررسی دیدگاه حضرت امام خمینی دراین زمینه ومطالعه خاستگاه قرآنی آن درخور پژوهش محسوب می شود[7].
7. تحزب: حضرت امام گاهی پیدایش احزاب را از آن رو که منشا تفرقه و از میان رفتن وحدت کلمه بوده است، ناپسند شمرده اند [9] و گاهی بر آن به جهت زمینه سازی ظهور دیدگاه های مختلف فکری و سیاسی مهر تایید گذارده اند[10] . منشاقرآنی این اندیشه ها درخور مطالعه و تحقیق است.
منابع
1 . محمد باقر مجلسی; بحار الانوار ج 35، ص 403.
2 . امام خمینی; صحیفه نور، ج 6، ص 138 و ص 146 و ج 7، ص 15 و ج 15، ص 201 و ج 16، ص 1 و 8 و ج 17،ص 17 ج 18، ص 16.
3 . صحیفه نور، ج 20، ص 170.
4 . همان، ج 20، ص 193 و ج 18 ص 242.
5 . همان، ج 1، ص 54 و ص 132 و ج 2، ص 100 و ص 116 و ج 3، ص 225 و ج 5، ص 224 و ج 6، ص 42 و233 و241 و ج 7، ص 207 و264 و ج 8، ص 40.
6 . همان ج 4، ص 128 و ج 5، ص 71 و ج 7، ص 223 و ج 8، ص 237 و 269.
7 . همان ج 1، ص 67 و ج 2، ص 43.
8 . ج 8، ص 53.
9 . ج 20، ص 210 و ج 18، ص 134 و ج 21، ص 46.