ماهان شبکه ایرانیان

سرمقاله - کنگره بین المللی ابن بطوطه در کشور مغرب

جهانگرد معروف مسلمان در قرن هشتم هجری، ابن بطوطه، محمدبن عبدالله لواتی اهل شهر طنجه مغرب، در۱۷ رجب سال ۷۰۳ در خانواده ای که افراد چندی از آنان فقیه و قاضی بوده اند متولد گردیده است.

جهانگرد معروف مسلمان در قرن هشتم هجری، ابن بطوطه، محمدبن عبدالله لواتی اهل شهر طنجه مغرب، در17 رجب سال 703 در خانواده ای که افراد چندی از آنان فقیه و قاضی بوده اند متولد گردیده است.

پس از کسب معلومات معمول زمان در سن 21 سالگی در تاریخ رجب سال 725 از زادگاه خود طنجه به قصد ادای فریضه حج همراه کاروان حج به راه افتاده است. وی در آغاز، جز حج بیت الله و زیارت مدینه منوره هدفی نداشت. هر چند شاید او هم مانند دیگر طلاب علم از مغرب، که مایل بودند معلومات خود را در مشرق کامل کنند چنین نیتی، یا لااقل چنین آرزویی در دل داشت. ولی هیچ گاه به فکرش خطور نمی کرد که سفر حج او که طبعا چند ماه طول می کشید، به یک سفر تقریبا سی ساله در جهان پهناور اسلام تا منتهای شرق و شمال و جنوب آن تبدیل گردد. اما تقدیر الهی چنین بود که این طلبه جوان مبتدی مغربی، سرزمین اسلام را طی کند، و با علما و ملوک وزرا و شخصیتهای کشورها ملاقات و از مساجد و مدارس و خانقاهها و دربارها و شهرها دیدار نماید و از آداب و رسوم و سنتهای محلی، و مذهب و روش دینداری، و صنایع و هنرها و ارزاق و میوه ها، و خوراکیها، و اسعار و قیمتها و تنگی معیشت یا فراخی آن، در خط سیر خود هر چه را دیده بنگارد و آیندگان را از آنها آگاه کند، و به خصوص از اوضاع و احوال کشورهای شرق پس از ویرانیهای مغول و اوضاع شام و فلسطین در حال اشغال صلیبیها و نیز پس از ابوریحان بیرونی، جامعترین اطلاعات از شبه قاره هند را از خود باقی گذارد.

سرانجام پس از حدود سی سال سیر و سفر با انبوهی از خاطرات، در حالی که بیش از پنجاه سال از عمرش گذشته بود به مغرب بازمی گردد و به خواهش سلطان ابی عنان از پادشاهان سلسله مرینی خاطرات خود را بر محمدبن محمد جزی کلبی در تاریخ 754 هجری به بعد املا نموده و او خلاصه گفتار ابن بطوطه را نوشته است.

جهانگرد معروف مسلمان در قرن هشتم هجری، ابن بطوطه، محمدبن عبدالله لواتی اهل شهر طنجه مغرب، در17 رجب سال 703 در خانواده ای که افراد چندی از آنان فقیه و قاضی بوده اند متولد گردیده است.

و این همان رحله معروف ابن بطوطه است که ظاهرا معروفترین و پرثمرترین سفرنامه هایی است که از مسلمانان باقی مانده است و سرانجام ابن بطوطه در سال 779 هجری در موطن خود طنجه، از جهان درگذشت و در مسجد کوچکی نزدیک دریا و در جایگاهی بسیار عمیق، که در حدود صد پله در کوچه های پرپیچ و خم باید پایین رفت تا به محل قبر رسید، مدفون گردید.

این جانب در سفرهای پیش دو نوبت قبر او را زیارت کردم اما در سفر اخیر با این که به منظور شرکت در نشستی که به نام او برگزار گردید انجام گرفت، ما را به زیارت آن نبردند، گویا هنوز بنایی درخور او بر قبرش نساخته اند و نخواستند قبر او را به آن صورت حقیر به میهمانان نشان دهند.

پیش از ابن بطوطه نیز جهانگردی یا «رحله » در بین مسلمانها معمول بود، حتی عربها پیش از اسلام به سیر و گشت می پرداختند. و رحلات قریش در تابستان و زمستان در قرآن آمده است.

احمد ابوسعد کتابی تحت عنوان ادب الرحلات و تطوره فی الادب العربی نوشته و نویسندگان کتابهای مسالک و ممالک و جغرافیا و حتی بعضی از مورخان مثل مسعودی (م 346) را جزء رحالین یاد کرده است. ولی گویا معروفترین این گروه را دو تن باید دانست یکی از ایران شاعر معروف، ناصر خسروعلوی قبادیانی ساکن بدخشان و متولد در قبادیان بلخ در سال 394 ه . ق و متوفی به سال 481 ه . ق. و دیگری صاحب (رحله ابن جبیر) ابوالحسین محمدبن احمدبن جبیر کتانی آندلسی اهل بلنسه آندلس (539-614 ه . ق) که سه سفر کرده است و یکی از آنها مهمتر از همه بوده و بیش از سه سال طول کشیده و در تاریخ 19 شوال 578 هجری آغاز شده و در23 محرم 581 پایان یافته است و کتاب رحله او شامل همین سفر است. اما سفر او از حجاز و مصر و شام و عراق و فلسطین تجاوز ننموده است و همه مندرجات کتاب او مربوط به همین کشورها و خط سیر دریایی او از جمله از جزیره سیسیل (صقلیه) است.

همچنان که سفرنامه ناصرخسرو هم منحصر به بلاد شام مانند: حلب، طرابلس، بیروت، قدس، مصر، مکه، مدینه و بصره است. اما سفر ابن بطوطه تقریبا سراسر جهان اسلام آن روزگار و بلکه بخشی از کشور روم شرقی و آسیای صغیر را که هنوز به دست مسلمانها نیفتاده بود، شامل می شود. ابن بطوطه از سفرنامه ناصرخسرو یاد نکرده و گویا از آن اطلاع نداشته، اما از رحله ابن جبیر خبر داشته، و حتی از آن، به خصوص در توصیف شهر دمشق نقل کرده و از ابن جبیر با تجلیل و احترام نام می برد. محتویات رحله ابن بطوطه از لحاظ کمیت و کیفیت، چندبرابر آن دو رحله است. و به همین خاطر بیش از خود مسلمانان، مورد توجه اروپاییان قرار گرفته و تاکنون به زبانهای فرانسه، انگلیسی، آلمانی، پرتغالی و نیز به زبانهای فارسی و ترکی ترجمه شده است. کما این که گزیده ها و مختصرهایی از این رحله به عربی منتشر گردیده است.

سفر ابن بطوطه، در حالتی انجام یافته که کشورهای اسلامی و دربارهای آنها دچار یک نوع اضطراب سیاسی و اختلاف درونی و خانوادگی بوده اند و ابن بطوطه بیشتر این دگرگونیها را در سفرنامه خود منعکس نموده است.

ابن بطوطه مانند دیگر «مغاربه » به شرق اسلامی به دیده تقدس و احترام می نگریسته; تقدیس، به خاطر مکه و مدینه و حجاز، و احترام، به لحاظ وجود علما و دانشمندان در رشته های گوناگون و نیز مدارس و دارالعلمها و کتابخانه ها و آثار عمران و تمدن که در شرق وجود داشته و غرب اسلامی به خصوص آندلس تا این حد، از این مواهب برخوردار نبوده است.

و به همین خاطر بسیاری از طالبان علم از اهالی غرب اسلامی برای کسب علم و تکمیل معلومات خود و به خصوص جهت اخذ حدیث از محدثان بزرگ شرق، راهی این ناحیه می شده اند در حالی که عکس آن به ندرت اتفاق می افتاده است. یعنی معمولا از شرق جهت کسب علم به غرب نمی رفته اند مگر به انگیزه نشر علم و ادب و رسیدن به جاه و مقام در دربار امرای اندلس.

توفیق ابن بطوطه در این سفر طولانی، بیشتر معلول سه عامل شایع و گسترده است: برادری اسلامی، قدرت و قوت شعور دینی و اخلاق و آداب و مزایای روحی مسلمانان. به همین خاطر همه جا مورد استقبال علما و به خصوص صوفیه، دربارها و شخصیتها قرار می گرفته و حتی در هند چند سال به قضاوت پرداخته است. وی همه جا از کمکهای بی دریغ پادشاهان و دانشمندان و به خصوص از خیرات و مبرات و اوقاف خانقاهها و زوایا که غالبا ابن بطوطه در این مکانها وارد می شده برخوردار بوده است او بیش از همه فرقه ها و طبقات مردم به صوفیه علاقه مند بوده و چند نوبت خرقه درویشی پوشیده است; کما این که از بسیاری از محدثان بزرگ به خصوص در شام، اجازه حدیث دریافت داشته است.

باری، سرگذشت و زندگی ابن بطوطه و مزایای رحله او را در کتابها و مقالات بسیار از جمله مقدمه رحله چاپ دارالعلمیه بیروت به قلم (حلال حرب) و نیز در تحقیقاتی که در کنگره بین المللی او انجام گرفت، باید خواند.

سفر ابن بطوطه، در حالتی انجام یافته که کشورهای اسلامی و دربارهای آنها دچار یک نوع اضطراب سیاسی و اختلاف درونی و خانوادگی بوده اند و ابن بطوطه بیشتر این دگرگونیها را در سفرنامه خود منعکس نموده است.

در سال جاری، کنگره بین المللی ابن بطوطه در زادگاه او طنجه از سوی وزارت فرهنگ مغرب، برگزار گردید و این سال را (سنة ابن بطوطه) نام گذاشتند که شرح آن خواهد آمد.

خط سیر ابن بطوطه از شمال افریقا تا اسکندریه و قاهره و مصر علیا به قصد عبور از بحراحمر به جده و مکه و انجام فریضه حج بود، ولی به لحاظ ناامنی راه از آن جا به شام و فلسطین برگشت و از آن راه عازم مکه شد و پس از حج راهی عراق و موصل و دیاربکر و از آن راه داخل ایران گردید. سپس دوباره حج گزارد و به جنوب ایران از راه دریا و خشکی تا جزیره هرمز رسید. و برای نوبت سوم به حج رفته از راه مصر و شام به قسطنطنیه و آسیای صغیر و ترکستان و افغانستان و ایران و هند رفته هفت سال در دهلی بماند و از آنجا به چین رفت و پس از توقف حدود یکسال ونیم در چین، از راه جزیره سیلان و بنگال و هند اقصی به جزیرة العرب آمده به ظفار رسید. پس از بازدید مجدد از ایران و عراق و شام و مصر و انجام حج نوبت چهارم، به شمال افریقا آمده در مغرب در شهر (فاس) مدتی توقف کرده به غرناطه (آندلس) رفته و به افریقا برگشت و از بلاذ زنج و مالی و کشورهای مجاور دیدن کرده به مغرب برگشت. این خطسیر در نقشه ضمیمه منعکس است.

ابن بطوطه چنان که خواهیم گفت چهار بار از نواحی مختلف، از ایران دیدن کرده، اما هیچ گاه سراسر ایران را سیر نکرده است.

شرکت در کنگره و چگونگی آن به موجب دعوت قبلی، در تاریخ 17 اردیبهشت 76 از طریق تهران، دبی، ریاض، کازابلانکا راهی کشور مغرب شدیم که قهرا در دبی و ریاض چند ساعت معطل شدیم و مورد استقبال مقامات رایزنی و سفارت ایران قرار گرفتیم، به خصوص در ریاض از سوی حجة الاسلام جناب آقای نوری شاهرودی سفیر محترم جمهوری اسلامی ایران به گرمی پذیرایی شدیم. این اولین دیدار من از ریاض پایتخت کشور عربستان سعودی بود. آقای نوری زمینه روابط بین ایران و عربستان را خوب ارزیابی می کرد و رو به گسترش می دانست. وی شمه ای از کوششهای خود را در این خصوص شرح می داد که بسیار امیدوارکننده بود. حتی در زمینه صادرات میوه از ایران به عربستان.

گرچه ما در شب از هوا و عبور از زمین شهر را می دیدیم و کاملا نمی توان آن را توصیف کرد، اما کیفیت بناها، راهها، پلها، چراغها و غیر آن نشان دهنده اهمیت شهر بود. چند سالی است که کلیه سفارتخانه های خارجی از جده، به ریاض منتقل و در منطقه ای به نام (حی السفارات) متمرکز گردیده که محله ای تمیز و زیبا است و قهرا از امنیت بیشتری هم برخوردار است.

پس از توقف حدود7 ساعت، ریاض را به سوی کشور مغرب ترک گفتیم، و پس از حدود هشت ساعت پرواز; وارد (کازابلانکا) که به زبان اسپانیایی به معنی (خانه سفید) یا دارالبیضاء (نام دوم این شهر) است شدیم. کازابلانکا دارای 4 میلیون نفر جمعیت، و بزرگترین شهر کشور مغرب، و در ساحل اقیانوس اطلس واقع و بسیار زیبا است، به خصوص موقعیت سیاحتی و تجارتی آن بسیار مهم است.

در فرودگاه مورد استقبال آقای دکتر ماجدی رایزن سیاسی سفارت ایران و نماینده سفیر و دکتر عبدالعاطی مدیر آثار فرهنگی وزرات فرهنگ (الثقافه) مغرب قرار گرفتیم. ضمن توقف چند ساعته در آنجا، به راهنمایی این دو تن از شهر و ساختمانها و خیابانها و مساجد و سواحل زیبای دریا دیدار کردیم، از جمله از مسجد نوبنیاد (حسن دوم) پادشاه کنونی مغرب واقع در ساحل دریای اطلس که با اقتباس از آیه قرآن: (و کان عرشه علی الماء) (سوره هود /7) در داخل دریا در سه طبقه بنا گردیده، دیدن کردیم، این مسجد را باید یکی از مساجد بسیار مهم جهان اسلام به شمار آورد. شرح بنای این مسجد در کتابچه ای که از سوی مسجد در اختیار زائران می گذارند آمده است. ارتفاع سقف مسجد روی چند پایه 60 متر و مناره آن که در مغرب «صومعه » می نامند 200 متر و مساحت مسجد با فضای خارج آن 9 هکتار است. مسجد، با رعایت کامل معماری مغربی که نمونه معماری آندلسی است، به دست مهندسان فرانسوی ساخته شده و علاوه بر اجتماعات، نمازهای جمعه و جماعت و اعیاد، فضای بیرون آن، مرکز تفریح و سیاحت است. در کنار مسجد یک مدرسه قرآن و موزه و در زیر مسجد دو حمام و 20 منبع آب جهت وضو و غسل تعبیه گردیده و همواره در محوطه آن تعداد بسیاری پسر و دختر مغربی و جهانگردان به گشت یا به درس اشتغال دارند. گفته می شد، این مسجد، در شرق اقیانوس اطلس، برابر مجسمه آزادی (رنو امریکا) در غرب آن بنا شده تا مانند آن مجسه نظر مسافران رسیده از دریا را کاملا جلب نماید و رمز اسلام باشد.

باری، بعدازظهر، همراه دیگر میهمانان از خارج و داخل مغرب، با هواپیما عازم شهر (طنجه) محل برگزاری کنفرانس و موطن ابن بطوطه شدیم. و پس از یک ساعت پرواز، در فرودگاه شهر طنجه مورد استقبال مسؤولان کنفرانس قرار گرفتیم، ما را در هتل (المنزه) نزدیک ساحل دریا اسکان دادند.

شهر طنجه، زادگاه و مدفن ابن بطوطه جهانگرد و رحاله معروف مسلمان، در مدخل تنگه جبل الطارق بین دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس، قرار دارد و از موقعیت جغرافیایی و تاریخی استثنایی برخوردار است. در شب چراغهای آن سوی تنگه یعنی اندلس سابق و اسپانیای کنونی را می توان دید. سابقه فتح آندلس، و ظهور و سقوط اسلام و تاریخ هشتصدساله حکومت اسلامی در آن دیار، برای اهالی مغرب، مساله ای زنده است و ابدا فراموش نشده است، حتی به نظر می رسد هنوز هم مردم مغرب و شمال افریقا عموما، به خصوص بازماندگان مسلمانان اخراج شده و آواره از آندلس، امید دارند روزی به آندلس برگردند، و بار دیگر پرچم اسلام و شعار مقدس (لااله الا الله، محمد رسول الله) را در آن (بهشت مفقود) بلند کنند.

در حدود 22 سال پیش از این چند استاد عرب تونسی که در کنگره 1200 ساله سیبویه در شیراز شرکت کرده بودند، به من گفتند عده بسیاری از آوارگان اندلس، به تونس پناهنده شدند، و بسیاری از صنایع ظریف اندلس را با خود به تونس آوردند که همچنان برجای مانده و اعقاب آنان نیز کاملا در تونس مشخص هستند. هر کدام از زنان و مردان آنان کلیدی مانند بند ساعت به دست بسته می گویند این کلید منزل، است در آندلس، که باید برویم و آن را باز کنیم.

خاطرات و آثار اندلس در کشور مغرب و دیگر کشورهای شمال افریقا بسیار، و درخور کتابی است که مسلما آموزنده و خواندنی خواهد بود.

باری، بعدازظهر آن روز به اتفاق دیگر میهمانان و جمعی از شخصیتها و استادان مغرب، به فرودگاه طنجه جهت نامگذاری فرودگاه به نام «مطار ابن بطوطة » رفتیم و پس از طی مراسم ساده ای به هتل برگشتیم. علاوه بر فرودگاه یک کشتی را نیز به نام «سفینة ابن بطوطة » نامگذاری کردند. بلافاصله دسته جمعی به محل کنفرانس (قصر مارشان) که نزدیک ساحل دریا در موقعیتی بسیارجالب واقع است رفتیم. درآن جا مورداستقبال آقای محمدعلای سیناصر مشاورفرهنگی دربار که من قبلا در سفر مغرب و نیز در ایران با وی آشنا شده بودم، و همچنین آقای دکتر عبدالهادی التازی، قرار گرفتیم. دکتر التاژی، مغز متفکر کنفرانس بود. او متخصص در (رحله ابن بطوطه) است و در حال حاضر، سرگرم تصحیح انتقادی و فنی رحله از روی سی نسخه می باشد.

توفیق ابن بطوطه در این سفر طولانی، بیشتر معلول سه عامل شایع و گسترده است: برادری اسلامی، قدرت و قوت شعور دینی و اخلاق و آداب و مزایای روحی مسلمانان.

از میان حدود پانصد تن حاضران اجلاس، پنجاه تن از خارج مغرب آمده بودند از جمله 20 تن خبرنگار، برای پخش اخبار کنفرانس در خارج، چیزی که ما در ایران در کنفرانسهای خودمان به آن اهمیت نمی دهیم.

جلسه افتتاحیه جلسه افتتاحیه با اعلام برنامه و تلاوت کلام الله توسط جوانی دانشجو، آغاز شد. جزء هیات رئیسه آقایان سیناصر، دکتر التازی، دکتر عبدالعزیز عثمان تویجری دبیرکل سازمان اسبیسکو (بخش فرهنگی سازمان کنفرانس اسلامی که مرکز آن در کشور مغرب است) و نیز شهردار طنجه آقای سید محمد ارسلان بودند. شهردار به میهمانان خیرمقدم گفت. بعدا به ترتیب سخنرانی سید عبدالله ازمانی وزیر امور فرهنگی مغرب، آقای سیدعلال سعداوی والی طنجه، آقای دکتر تویجری، آقای سیناصر، و بالاخره آقای دکتر التازی سخنرانی کردند. موضوع سخنرانی دکتر التازی شخصیت بین المللی ابن بطوطه و رسالت مهم بین المللی او بود و بقیه سخنرانان به ذکر خیر از ابن بطوطه و خیرمقدم به میهمانان اکتفا کردند.

در جلسه دوم، به ترتیب آقایان دکتر عبدربه وزیر فرهنگ دولت به اصطلاح خودمختار فلسطین راجع به فلسطین در رحله ابن بطوطه، دکتر عبدالعزیز خلوق التلمسانی استاد دانشکده ادبیات رباط راجع به افتراهایی که به ابن بطوطه بسته اند، دکتر رشید از تونس، در مقایسه بین رحله ابن بطوطه و رحله محمدبن عمیر دو جهانگرد مغربی، دکتر شعیب حلیفی استاد دانشگاه سیدی عثمان مغرب، آقای دکتر خالص عزمی از عراق (راجع به تاثیر ابن بطوطه در عصر حاضر) سخنرانی کردند.

پس از استراحت، آقای دکتر حجی استاد دانشکده ادبیات رباط راجع به ابن بطوطه و الحسن الوزان در سودان غربی، دکتر نیکولای ... از دانشگاه بخارست در موضوع ابن بطوطه در روم و کشورهای مجاور دریای سیاه، دکتر محمد الکحلاوی از دانشگاه آثار قاهره راجع به زوایا و خانقاهها و مدارس قاهره که ابن بطوطه از آنها بازدید کرده است، استاد محمد العبد مطهر از دانشگاه الجزایر در موضوع ابن بطوطه در هند، آقای دکتر باسکوال کوندولیو از آرژانتین، راجع به ابن بطوطه از دیدگاه محققان آمریکایی، سخن گفتند.

بعدا گفتگوها و مناقشات راجع به سخنرانیها و پاسخ سخنرانان پایان بخش جلسه بود.

صبح روز بعد هنگام صرف صبحانه خبر تاسف بار زلزله خراسان را شنیدیم که باعث اندوه همه شد و حاضران به ما تسلیت می گفتند.

جلسه سوم و پایانی با سخنرانی این جانب تحت عنوان «رحله در کتاب و سنت و ابن بطوطه در ایران » به زبان عربی که ترجمه آن می آید آغاز شد، پس از من چند تن از جمله خانم دکتری از کشور مغرب سخنرانی کردند و بعدا مناقشات شروع شد از آن جمله چند تن راجع به سخنان من مطالبی اظهار داشتند که دکتر التازی به برخی از آنها پاسخ گفت و در پایان، شهردار طنجه و چند تن از کارگزاران کنفرانس به میهمانان و نیز استاد آرژانتینی از سوی میهمانان از برگزارکنندگان تشکر کردند، آقای ادریس العلوی اسماعیلی، معاون وزیر فرهنگ، پیام او را قرائت کرد و کنفرانس پایان یافت.

روی هم رفته کنفرانس موفقی بود و ما در اثنای کنفرانس با چهره های علمی جدیدی آشنا شدیم، کما این که با دوستان سابق تجدید عهد کردیم. در حاشیه کنفرانس از نمایشگاه آثار و منابع و مدارک درباره ابن بطوطه که در جوار کنفرانس برپا بود دیدن کردیم که بسیار جالب و شامل بخشهای متنوعی بود به شرح زیر:

1 - نقشه سفرهای ابن بطوطه که عینا در آخر این گزارش چاپ می شود.

2 - گزارش و ارائه مطبوعات وزارت فرهنگ مغرب.

3 - نمونه هایی از سفرنامه و رحلات مغرب شامل 26 کتاب رحله و گزارش هر کدام.

4 - سفرنامه های مغربی در پایان نامه های دانشگاهی.

5 - چاپهای مختلف رحله ابن بطوطه و ترجمه های آن.

6 - مقالات پیرامون رحله ابن بطوطه شامل 30 مقاله.

7 - مکاتبات بین آقای دکتر عبدالهادی التازی و دانشمندان و مراکز علمی جهان راجع به نسخه های خطی رحله ابن بطوطه.

8 - نسخه های خطی رحله ابن بطوطه در کتابخانه حسینیه رباط شامل 19 نسخه خطی و میکروفیلم آنها و از کتابخانه های تونس و پاریس.

9 - تحقیقات پیرامون (ادب الرحله) و رحله نویسی.

10 - باز هم طبعات رحله ابن بطوطه به عربی.

11 - رحله های مغربیها از لابلای کتابهای چاپ سنگی.

12 - چند کتاب رحله در دانشگاه عبدالملک السعدی (تطوان).

13 - رحله های مغربیها از لابلای کتابهای خطی.

14 - الرحلات الملکیة، شامل سفرهای ملک حسن.

همچنین از غارهای کنار دریا به نام (مغارات هرقل) و نیز از فانوس دریایی که در ساحل دریا برابر ارض خضرای اسپانیا تعبیه شده، واز کارخانه قدیمی ماهی شورکن، بازدید کردیم. شبی هم در قصر عبدالحفیظ یکی از پادشاهان سلسله علوی کنونی جلسه میهمانی برگزار شد و نیز در کشتی ابن بطوطه که اینجانب در هیچ کدام شرکت نکردم.

پس از جلسه پایانی کنفرانس، با اتومبیل از سواحل زیبای اقیانوس اطلس که از فرط زیبایی قابل توصیف نیست، با عبور از شهرکهای میان راه به کازابلانکا برگشتیم. در بین راه در هتل هیلتون رباط، با جناب آقای سبحانی نیا، سفیر محترم جمهوری اسلامی ملاقات نموده از مراحم ایشان و نیز از نماینده شان آقای دکتر ماجدی که در تمام مدت اقامت ما در مغرب، ملازم ما بود، تشکر کردیم، و از راه جده راهی کشور شدیم. در جده فرصت را مغتنم شمرده با یک شبانه روز تاخیر، به زیارت مدینه و انجام عمره موفق شدیم و از راه کویت به تهران رسیدیم و اینک ترجمه سخنرانی این جانب در کنفرانس:

جهانگردی در کتاب و سنت

ابن بطوطه در ایران، یا ایران در رحله ابن بطوطه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا محمدبن عبدالله و علی آله الاطهار و صحبه الابرار.

به کشور دوست و برادر مغرب عزیز و حکومت و ملت آن تهنیت می گویم. همچنین به وزارت شؤون فرهنگی، و برگزارکنندگان چنین کنگره جهانی به خاطر تکریم و یادبود جهانگرد معروف ابن بطوطه صاحب کتاب رحلة، تبریک گفته از این کار بزرگ تقدیر و تشکر می کنم. و نیز به محققان و باحثان معظم که از اطراف و اقطار زمین، از داخل جهان اسلام و خارج آن و از راه دور و نزدیک در این مجمع علمی شرکت کرده اند خیر مقدم گفته تلاش و مساعی آنان را پاس می دارم.

آقایان و خانمها، گفتار بی اهمیت و تواضع گونه این جانب، دو بخش است:

بخش اول: سیر و سفر و جهانگردی (رحله) در کتاب و سنت.

بخش دوم: ایران در رحله ابن بطوطه، یا ابن بطوطه در ایران.

در بخش اول، همه می دانیم که جهانگردی و جهانگردان (رحله و رحالین) در اسلام، نقش عمده و تاثیر مهمی داشته اند، چه از حیث فرهنگ و علوم و نشر دانش و تبادل معلومات و فرهنگها، و چه از جهت اقتصاد و تجارت، و در زمینه فنون و صنایع و هنر. و نیز در بعد سیاست و گسترش و بسط دولت اسلامی، و استقرار و سیطره و نشاط و فعالیت دولت اسلامی در انجام رسالت و پیام الهی و نیل به اهداف والای انسانی خویش.

مراد ما در اینجا از سیر و سفر و رحله کلیه نقل و انتقال و جابجا شدن و به تعبیر قرآن «سیر در ارض » است و نه (رحله) به معنی خاص جهانگردی که موضوع بحث ما و مورد اهتمام این کنگره است.

ما معتقدیم باعث و داعی نخستین اهتمام مسلمانان به سیر و گشت، همانا قرآن کریم و سنت شریفه است، که به گونه ای مردم را به آن وادار نموده اند:

چند دسته از آیات قرآن، انسان مسلمان را برمی انگیزند، و او را به نقل و انتقال و جولان در بسیط زمین، وامی دارند: مانند آیاتی که می گویند زمین خدا گسترده است. « ان ارض الله واسعة » از قبیل این آیه: «الم تکن ارض الله واسعة فتجاهروا فیها» (سوره نساء/97): آیا زمین خدا وسیع و گسترده نیست تا شما در آن به هجرت مبادرت ورزید؟ و نیز آیاتی که صریحا مردم را به سیر در ارض و نظر در سرگذشت پیشینیان، فرمان می دهد مانند: «قد خلت من قبلکم سنن فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین » (آل عمران /137): پیش از شما سنتها و سرگذشتهایی بوده است، پس در زمین بگردید و ببینید پایان و عاقبت کار مکذبان و تکذیب کنندگان رسولان الهی چگونه بوده است.

و نیز: «قل سیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبة الذین من قبل » (سوره روم /42): بگو در زمین سیر و گردش کنید. پس بنگرید که سرگذشت و پایان کار آنان که قبلا بوده اند چگونه بوده است.

همچنین آیات جهاد و کوچ کردن (نفر) و هجرت فی سبیل الله که به هرحال، یک نوع سفر و نقل و انتقال را در بردارند و این قبیل آیات، در قرآن فراوان است. یا آیه ای که مردم را به سفر جهت تفقه در دین، و کسب علم، فرمان می دهد و آن آیه نزد علمای اصول، معروف به آیه (نفر) است: «ماکان المؤمنون لینفروا کافة فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون » (سوره توبه /122): همه مؤمنان که نمی توانند (برای کسب علم دین) کوچ کنند، پس چرا از هر دسته ای جماعتی کوچ نمی کنند، تا در دین تفقه کنند و بصیرت به دست آورند، تا هنگامی که نزد مردم خود برگشتند آنان را بیم و هشدار دهند، به این امید که مردم (از کارهای بد و عذاب الهی) پرهیز نمایند.

در قرآن، یک سوره کامل، هر چند مختصر راجع به سفرهای تجارتی زمستانی و تابستانی قریش است که کلمه (رحله) در آن به کار رفته است: «بسم الله الرحمن الرحیم. لایلاف قریش. ایلافهم رحلة الشتاء والصیف، فلیعبدوا رب هذا البیت الذی اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف ».

علاوه بر همه این آیات متنوع و فزاینده، در قرآن، آیات بسیاری است که همت و کوشش مردم را به شناخت آفاق وجود و اسرار کون، و آثار رحمت الهی، و معرفت آنچه خداوند در آسمان و زمین از آیات و نشانه های علم و قدرت خود (آفریده) مانند کوهها، دره ها، نهرها، دریاها و کشتیهایی که به سود مردم در دریاها جریان دارند، و نیز اصناف حیوانات و انعام و پرندگان و جنبندگان، و انواع نباتات و اشجار توجه می دهند، که از ذکر آنها از باب اختصار خودداری می شود. مسلما هدف از این همه یادآوریهای مکرر، آن است که مردم به عظمت خالق و گسترش علم و قدرت و حکمت و رحمت او پی ببرند.

ما معتقدیم باعث و داعی نخستین اهتمام مسلمانان به سیر و گشت، همانا قرآن کریم و سنت شریفه است، که به گونه ای مردم را به آن وادار نموده اند.

همچنین قرآن، از باغها و قصرهای ملوک و جباران یاد می کند مانند: «کم ترکوا من جنات و عیون...» (سوره دخان /25): تا مردم از دیدن ویرانیها و دیار خالی آنان عبرت بگیرند. و این قبیل آیات عملا دستور سفر و سیر را در بردارند. و مانند آنها است آیاتی که انسان را بطور کلی به اندیشه در آفرینش، و گسترش دایره شناخت و معرفت وامی دارد و او را تشویق می کند تا مشقت و رنج سفر را جهت آگاهی و اشراف بر آن آثار به جای مانده و نشانه های آشکار قدرت الهی بر خود هموار نماید و به سیر و گشت در زمین بپردازد.

این است مهمترین انگیزه رحله و سیر و سفر در اسلام. و برخی از جهانگردان و رحالین مسلمان، و نویسندگان کتابهای «مسالک و ممالک » در آغاز کتاب خویش، به الهام گرفتن خود از این قبیل آیات قرآن تصریح کرده اند. مثلا در آغاز رحله ابن بطوطه بر سبیل حسن مطلع و به اصطلاح «براعة الاستهلال » آمده است:

الحمدلله الذی ذلل الارض لعباده لیسلکوا منها سبلا فجاجا، و جعل منها و الیها قاراتهم الثلاث (1) نباتا و اعادة و اخراجا، و دحاها بقدرته فکانت مهادا للعباد، و ارساها بالاعلام الراسیات و الاطواد - تا این که می گوید: «اکمل علی خلقه الانعام بتذلیل مطایا الانعام، و تسخیر المنشآت کالاعلام، لتمتطوا من صهوة القفر و متن البحر اثباتا» و این تعبیرات همه از آیات قرآن که در مورد تفکر در آثار خلقت آمده، اقتباس گردیده است.

و نیز در سنت شریفه و احادیث، تاکید اکید بر این اهداف عالی شده است. رسول اکرم(ص) مردم را به طلب علم و کسب دانش ولو در نقطه دور، ترغیب فرموده است مانند: «اطلبوا العلم ولو بالصین » و در آن هنگام، چین دورترین نقاط معموره جهان بود.

یکی از دانشمندان، در مورد این حدیث گفته است: «در آن هنگام در کشور چین علم دین وجود نداشت، ولی مسلمانها از این سخن پیغمبر به فراست دریافتند که در چین، علم مفیدی وجود دارد و به همین انگیزه به چین شتافتند و صنعت کاغذ را از آنجا گرفته، به جهان اسلام آوردند و پیداست که کاغذ بیشترین وسیله ضبط علم و صیانت آن از تباهی و باعث نشر و گسترش آن بین مردم و سبب ذخیره کردن علم برای آیندگان است.

عنایت و اهتمام اسلام به امر سفر در طلب علم تا آن پایه است که در حدیث آمده است «الا من مات فی طلب العلم مات شهیدا» (2) : هر کس در راه کسب علم بمیرد شهید مرده است.

خطیب بغدادی م 463 ه . ق) کتابی دارد به اسم الرحلة فی طلب الحدیث و نیز در کتاب دیگر او به نام فضل اصحاب الحدیث و همچنین در کتابهای دیگر محدثان بابی تحت عنوان «باب فی فضل الرحلة فی طلب الحدیث » آمده است.

در بین علما و محدثان نامی، کمتر کسی را می یابیم که در شهرها و مراکز مهم علمی جهان اسلام، به نقل و انتقال و تحمل مشقت سفر در راه کسب دانش نپرداخته باشد.

حتی خود ابن بطوطه نیز اخذ و تحمل حدیث، یکی از مهمترین انگیزه های او در این سفر طولانی به شرق و غرب جهان اسلام که حدود 30 سال طول کشیده بوده است.

وی در جامع اموی شام که از آن به «جامع بنی امیه » یاد می کند تمام کتاب صحیح بخاری را از کسی که درباره اش می گوید شیخ معمر، رحاله آفاق، ملحق کننده اصاغر به اکابر، شهاب الدین احمد... المعروف به ابن السحنه حجازی، در چهارده مجلس شنیده است و او با سند خود که تفصیل آن همراه تاریخ قرائت هر یک از شیوخ آمده است، این کتاب را از امام بخاری مؤلف آن نقل می کند و نیز سایر مشایخ خود را در دمشق نام برده است. (3)

علاوه بر آنچه در انگیزه رحله و سفر گفته شد، انگیزه دینی دیگری در همه جهانگردان مسلمان و کلیه کسانی که استطاعت حج را داشته اند وجود داشته، و آن ادای فریضه حج است. مثلا ابن جبیر (539-614 ه . ق) و ابن بطوطه هر دو رحله خود را به ادای مناسک حج و زیارت قبر پیغمبر(ص) و قبور صحابه و اهل بیت(ع) در مدینه منوره آغاز کرده اند، هر چند ابن بطوطه در آغاز، موفق نشد از راه مصر و دریای سرخ به حج برود و از راه شام به مکه رفت. (4) به علاوه سه بار حج دیگر هم در اثنای جهانگردی خود به عمل آورد.

در هر حال، باعث و انگیزه اصلی برای سفر و سیر و گشت در اسلام، امر دینی بوده است و نه گردش و خوش گذرانی و تفریح. و بطورکلی این انگیزه ها خلاصه می شود در: طلب علم و نشر آن، تفقه در دین، ابلاغ دعوت اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد و هجرت در راه خدا، طلب معاش و «ابتغاء فضل الله »، معرفت اسرار خلقت و آثار رحمت، پی بردن به سرنوشت و عاقبت سوء کافران و مکذبان و عبرت گرفتن از آنان. و نیز ادای فریضه حج و زیارت قبور اولیاء، و دیدار و ملاقات با بزرگان دین، و همه این اهداف مقدس به طور واضح، در رحله ابن بطوطه ملموس است.

ثمرات رحله

این سفرها و رحله های دور و دراز، برای صاحبان آن موجب بصیرت و بینش و مهارت در زمینه دانش و صنعت و سیاست و تاریخ و جغرافیا بوده و به علاوه، باعث تالیف چند نوع از کتابها و مؤلفات نفیس گردیده است که در کتابخانه های اسلامی به جای مانده و به دیگران به ارث رسیده و از آنها در گسترش فرهنگ و شناخت امتها و ملل و نحل و عقاید، بهره برده اند.

از جمله کتابهای (رحله) است که اکثر آنها به عربی و برخی از آنها به زبانهای دیگر اسلامی، از جمله سفرنامه ناصرخسرو به زبان فارسی تالیف گردیده است.

همچنین، کتابهای فتوحات، و مسالک و ممالک، و کتابهای جزیه که هدف از این قبیل کتب اندازه گیری مساحت اراضی مفتوحه و کیفیت فتح این اراضی توسط مسلمین، جهت ارزیابی خراج آنها بوده است. زیرا در فقه اسلامی، کتاب خاص یا باب مشخص در کتاب زکات یا در کتاب جهاد، به نام «احکام الاراضی » وجود دارد زیرا اراضی مفتوحه هر کدام در فقه، برحسب کیفیت فتح آنها (عنوة یا صلحا) و این که اهالی آنها اسلام را پذیرفته اند یا بر دین خود، باقی مانده اند، و این که آنان اهل کتاب هستند مانند یهود و نصاری، یا ملحق به اهل کتاب مانند مجوس، یا از غیر اهل کتاب از ادیان دیگر هستند، حکم خاص خود را دارند و احکام آنها فرق می کند.

یکی از آنها، کتابهای جغرافیا است که از همه معتبرتر کتاب معجم البلدان و تقویم البلدان یاقوت حموی است. و نیز تعدادی ازکتابهای تاریخ است زیرا برخی از مورخان ما در عین حال، جهانگرد و از رحالان بوده اند مانند یعقوبی (م 292 ه . ق) و مسعودی (م 346 ه . ق). مسعودی ادعا دارد اولین کسی است که کشف کرده دریای سیاه جدای از بحر خزر است پس از این که از منطقه دیدن کرده است. او در لابلای کتابهایش به خصوص در کتاب التنبیه و الاشراف پاره ای از مشهودات خود را در کنار مرویات و منقولاتش آورده است.

در پایان این بخش، به این نتیجه می رسیم که این همه حسنات و خیرات سیر و سفر، در اسلام از کتاب و سنت برخاسته است. در کتابهای حدیث در مقدمه کتاب حج، چند باب در آداب سفر آمده که حاکی از اهمیت سیر در ارض در اسلام است.

ایران در رحله ابن بطوطه

در بخش دوم، قصد ما آن بود که راجع به وحدت اسلامی و همبستگی مذاهب اسلامی در رحله ابن بطوطه، که با اهداف ما در مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، سازگار است بحث و تحقیق کنیم، به این امید که ابن بطوطه با حریت و آزادی که لازمه جهانگردی است و با بصیرت و احاطه وی بر ملتهای اسلامی در راه تقریب مذاهب، دست ما را بگیرد، و فراروی ما دیدگاهها و آفاق جدیدی از مماشات و سهل گیری مذهبی و همزیستی و حسن تفاهم بین پیروان مذاهب اسلامی بگشاید. می دانیم که مسلمانان به حال هم جاهلند و یا تجاهل می کنند، و این جهل و بی اطلاعی از حال هم، دشمنی و ابهام و انکار یکدیگر را برغم اشتراک آنان در اصول دین و در بسیاری از فروع، باعث گشته است. هر چند باید به وجود پاره ای از انحرافات بخصوص در بین عوام و افراد عادی هر فرقه، اعتراف کرد اما با آگاهی درست از مذاهب، این قبیل انحرافات قابل اغماض و گذشت است و نباید باعث سوءظن و «داوری نادرست درباره اصل مذاهب بشود». فکر می کردیم ابن بطوطه به این نکته مهم توجه داشته است.

این چیزی بود که ما از ابن بطوطه گردشگر سرزمین اسلام شمالا و جنوبا و شرقا و غربا در قرن هشتم، انتظار داشتیم. ولی پس از سیر و بررسی رحله او آرزوی ما ناکام ماند چه آن که ابن بطوطه را مردی متمسک به مذهب خود و پایبند به دین، با تقوی، پرهیزگار و صالح یافتیم، و این همه صفات شایسته است، جز این که او از جمله کسانی است که در پایبندی به مذهب خود: مذهب معمول اهل سنت، حق را منحصر به آنچه نزد او است می داند حتی در مورد مسائل اجتهادی و آراء و عقاید مورد اختلاف، و مبتنی بر رای و اجتهاد، که طبعا جای اختلاف در آنها وجود دارد. او بین قطعیات و ظنیات، و میان آنچه از راه یقین، و با نص صریح ثابت شده و آنچه از راه ظن و اجتهاد، بدون وجود نص صریح یا با نصی که در سند یا دلالت آن اختلاف نظر است به ثبوت رسیده، فرق نمی گذارد. کما این که وی میان آنچه نزد خبرگان و اهل بینش و بصیرت از هر مذهب ثابت است، با آنچه در بین عوام و توده مردم هر مذهب شیوع دارد تفاوت قائل نگردیده است.

چه خوب بود ابن بطوطه مانند ابن ندیم می بود که از مذاهب اسلامی و کتابهای خاص هر کدام از مذاهب اطلاع داشت و با پیشوایان مذاهب و اهل اطلاع و با بصیرت و خبره هر مذهب تماس می گرفت بلکه با آنان دوست بود و از جانب آنان با بی طرفی کامل و با نظربلندی و گذشت و با احترام تمام سخن می گفت. یا مانند ابن جبیر سلف خود بود که در بین طوایف شام میان ملاحده اسماعیلی و سب کنندگان خلفا با امامیه و زیدیه که معتدلند فرق می گذاشت (5) حال اگر ابن بطوطه چنین حالتی داشت، بطور قطع او علاوه بر همه فضایل و مزایایش از جمله رجال تقریب مذاهب و از منادیان وحدت اسلامی و نیز از دانشمندان علم (ملل و نحل) به شمار می رفت و اکنون چنین نیست.

داوری به حق درباره ابن بطوطه آن است که او در همه آراء و نظراتش از توده ها و ملتهای مسلمان و دربارها و خانقاهها سخن می گفت نه از علمای مذاهب و فقها و متکلمان. پس او را باید یک نویسنده مردمی دانست و نه از جمله نویسندگان کنجکاو و اهل تحقیق و درایت. او هر چه را دیده و شنیده نوشته است نه آنچه را با دقت بررسی و تحقیق نموده است.

همه آنچه گفته شد مرا بر آن داشت تا از طرح عنوان «همبستگی مذاهب اسلامی نزد ابن بطوطه » در سخنرانی خود صرف نظر کنم و به موضوعی بپردازم که با کشور ما سازگارتر است، وآن موضوع، «ابن بطوطه در ایران » یا همان طور که گفتم: «ایران در رحله ابن بطوطه » است.

در این رابطه می گویم: ابن بطوطه در خلال سفر طولانی خود، چهار بار به ایران یا به قول خودش «فارس » یا «بلاد عجم » وارد شده است، هر بار از یک ناحیه از ایران، ولی او هیچ گاه سراسر ایران را در یک نوبت سیر نکرده است، و اینک توضیح:

وی پس از این که بار اول از راه شام حج گزارد، از راه صحرا روانه عراق شد. ابتدا وارد نجف گردیده آن را توصیف نموده، قبر امام علی(ع) را زیارت می کند. سپس راهی شهر واسط شده و آنگاه به ترتیب از بصره و ابله دیدن نموده، آنگاه از راه دریای فارس (- بحر فارس - به تعبیر وی) به عبادان (آبادان) رسیده است، و از آنجا سوار کشتی شده تا به شهر ماجول (بندر ماهشهر امروز) رسیده و به ساحل آمده از راه زمین به سرزمین (اللور) یعنی همین (لرستان) کنونی آمده و می گوید آن سرزمین وسیع میان خوزستان و اصفهان است و از «رامز» و جرآن از بلاد کردستان عبور کرده به شهر «تستر»، شوشتر کنونی رسیده و می گوید این شهر، آخر دشت و اول جبال است (در قدیم آن منطقه تا برسید به منطقه ری (جبال) نامیده می شد). از شوشتر به سوی (اشترکان) که گویا (تویسرکان) کنونی است، سپس به «فیروزان » و بعدا به «نبلان » رفته، و به سیر خود ادامه داده تا به (اصفهان) یا «اصبهان » که به گفته او از (عراق عجم) است رسیده، و راجع به اصفهان می گوید از شهرهای بزرگ و خوب است، جز این که بخش عمده آن به سبب آشوبی که میان اهل سنت و شیعه، و به تعبیر او (روافض) واقع شده خراب گردیده و هنوز هم جنگ بین آنها ادامه دارد. گویا در این جا ابن بطوطه فراموش کرده که اصفهان در قرن هفتم یعنی تقریبا هفتادسال پیش از ابن بطوطه به دست مهاجمان مغول ویران شده است و آن را به حساب جنگ شیعه و سنی می گذارد.

ابن بطوطه از اصفهان جهت زیارت شیخ مجدالدین شیرازی، یکی از اقطاب بزرگ تصوف که او را بسیار می ستاید راهی شیراز شده، در خط سیر خود از شهرک «کلیل » سپس قریه «صوما» سپس (یزدخاص) سپس بیابان (دشت الروم) سپس (مابین) عبور نموده و به شیراز وارد شده است. او می گوید: در آنجا هیچ همی و قصدی نداشتم مگر دیدار قاضی امام، قطب اولیاء، فرید دهر، صاحب کرامات ظاهره، مجدالدین، اسماعیل بن محمدبن خداداد. می گوید بار دوم هم، هنگام رفتن به سوی هند به دیدار این شیخ بزرگوار نایل گردیده است.

ابن بطوطه در این جا از سلطان محمد خدابنده و به تعبیر او سلطان عراق و از گرایش او به مذهب (روافض) که به گفته او این گرایش به وسیله مردی از روافض بوده یاد می کند. مراد وی از این مرد همانا علامه حلی صاحب کتابهای باارزش در زمینه کلام، فلسفه، اصول، رجال و فقه است. علامه، به خصوص در فقه تطبیقی (فقه مقارن) آثاری دارد که نظیر آنها در بین کتابهای فقهی کم است یا نیست. ای کاش ابن بطوطه به جای مجدالدین شیرازی که درویشی بیش نبوده و اثر علمی از او مشهود نیست، با علامه - که البته کمی قبل از سفر ابن بطوطه در سال 728 ه . ق از دنیا رفته بود - ملاقات می کرد. تا دیدگاه وی و داوری اش درباره جماعتی که خمس مسلمین جهان را تشکیل می دهند و سهم وافری در فرهنگ و تمدن اسلامی دارند، (یعنی شیعه امامیه) معتدل می شد و آنها را روافض نمی نامید. در اینجا فرماندار شیراز، ابواسحاق را نام می برد و می گوید: وی قصد داشت ایوانی مانند ایوان کسری بنا کند و کار را هم شروع کرد، ولی به اکمال آن موفق نگردید.

ابن بطوطه در این سفر، از شیراز راهی بغداد می گردد و در راه خود از شهر کازرون سپس شهر (زیدین) می گذرد که به گفته او به این نام نامیده شده زیرا قبور «زیدبن ثابت و زین بن ارقم » انصارییین، صاحبی رسول الله(ص) در آنجا است. از آنجا به (حویزا) می رسد که مراد همین (هویزه) کنونی است که به دست ارتش عراق در جنگ تحمیلی هشت ساله بکلی ویران گردید و جز اطلال و ویرانه هایی ازآن برجای نماند و اکنون هم به همان وضع باقی است، ولی در جوار آن هویزه جدیدی به همت آستان قدس رضوی بنا شده که من پس از ساخته شدن از آن دیدن کردم.

وی راجع به (حویزا) می گوید: شهر کوچکی است که ساکنان آن عجم اند و مسافت میان آن و بصره، چهار روز و بین بصره و کوفه پنج روز است. از آنجا به بصره رفته و از بصره از راه بیابانی که جز یک جا آبی در آن نبوده به کوفه رفته، و سپس به (حله) سپس به (کربلا) مشهد امام حسین بن علی 8 رفته است. درباره کربلا می گوید: شهر کوچکی است و اهالی آن دو طایفه اند که دائما میان آنها جنگ دایر است، با این که هر دوی آنان (امامی)اند و به یک پدر می رسند، و به همین سبب، شهر خراب شده است.

از (کربلا) راهی (بغداد) شده به طور بسیار جالب آن را توصیف می کند، سپس از بغداد راهی (تبریز) شده که ایتخت سلطان خدابنده بوده است. و شهرهای آن ناحیه را یکی پس از دیگری توصیف نموده، و دوباره به بغداد برمی گردد و از آنجا به دیاربکر رفته و بار سوم به بغداد برگشته و از آنجا برای دومین بار عازم حج شده است.

پس این بار دومی بود که ابن بطوطه وارد ایران شده ولی، از سمت شمال غربی از بغداد به تبریز آمده و برگشته است در حالی که در نوبت اول، از ناحیه جنوب غربی (آبادان) داخل ایران شد، و از اصفهان و شیراز تجاوز نکرد و به سوی عراق برگشت.

ابن بطوطه بار سوم، از ناحیه جنوب (هرمز) و بار چهارم از ناحیه شرق از راه آسیای وسطی به گونه ای که خواهیم گفت وارد ایران گردیده است.

او پس از ادای مناسک حج نوبت دوم، از راه دریا و بحراحمر به سودان رفته، سپس از راه دریا به بلاد یمن آمده آنگاه باز هم از راه دریا به بلاد (بربر) مقیدیشو (صومال امروز) رفته از آنجا به (ظفار) منتهی الیه بلاد یمن در ساحل دریای هند رفته و از آن جا در حالی که از چند جزیره گذشته به شهر (عمان) وارد شده، و از آنجا به ناحیه (هرمز) در ساحل خلیج فارس رسیده، می گوید: آنجا بندر هند و سند است و از این بندر متاع و مال التجاره به هند و عراقین و فارس و خراسان حمل می گردد.

آنگاه راهی جزیره (جرون) گردیده از آنجا به بلاد ترکمان و شهر (خنج بال) و شهر (قیس) یعنی (سیراف) رفته راجع به آن می گوید: این شهر در ساحل دریای هند واقع شده و از بخشهای فارس به شمار می رود.

این نوبت سوم بود که ابن بطوطه از سواحل جنوبی وارد ایران گردیده به سیراف می رسد. آن گاه از سیراف از راه دریا به (بحرین) و از آنجا به جده رفته برای سومین بار حج به جای آورده است و آنگاه بلاد مصر و شام را سیر کرده به بندر لاذقیه رسیده و از آنجا سوار کشتی شده به سوی بلاد روم شتافته (مراد ترکیه فعلی است) آن بلاد را به بهترین وصف توصیف نموده می گوید: همه مردم این بلاد بر مذهب امام ابوحنیفه رضی الله عنه و بر طریقه سنت اند، هیچ قدری (منکران قدر الهی در خلق افعال عباد)، و رافضی (یعنی شیعه)، و معتزلی، و خارجی و مبتدعی در بین آنها وجود ندارد، و این فضیلتی است که خداوند آن مردم را بدان اختصاص داده است، جز این که حشیش می خورند؟ و آن را عیب نمی دانند.

ابن بطوطه بر شهر (الکلایة) عبور کرده می گوید: این شهر اول بلاد روم است و از آنجا به (انطالیه) (به گمانم همان انطاکیه است) و از آنجا شهر به شهر سیر کرده تا به (قونیه) رسیده و از قونیه بر چند شهر مرور کرده تا به (ارزروم) رسیده، شهرهای دیگری را از آسیای وسطی، و ازبک و ترک که نام می برد عبور می کند تا این که وارد (قسطنطنیه) می گردد. پس آن را نیکو وصف کرده، همچنین کلیسای (ایاصوفیه) را و از آنجا به سوی خوارزم، سپس (سمرقند) و از آنجا به هرات که در آن هنگام از بلاد عجم بوده اند رفته است. این نوبت چهارم است که ابن بطوطه وارد ایران می شود، اما این بار از سمت شرق وارد ایران شده شهر (هرات) را بسیار خوب ستوده، از آنجا به (جام) و (طوس) و سپس به (سرخس) سپس به (نیشابور) و بسطام، که همه از شهرهای خراسان است رفته همه را وصف نموده تا این که از این ناحیه به افغانستان امروز رفته تا به کابل رسیده و از آنجا راهی بلاد (هندوچین) گردید، و در پایان، از راه دریا به مغرب برگشته است.

و اینک بحث خودم را به آنچه ابن بطوطه راجع به شهر ما مشهدالرضا(ع) گفته ختم می کنم. می گوید: از جام به شهر طوس حرکت کردیم و آن بزرگترین شهرهای خراسان و اعظم آنها است شهر مشهور به امام ابی حامد غزالی رضی الله عنهم و قبر وی در آنجا است.

و از طوس به شهر مشهدالرضا رفتیم و او علی بن موسی الکاظم، ابن جعفر الصادق، ابن محمدالباقر بن علی زین العابدین، بن الحسین الشهید، ابن امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب رضی الله عنهم است. و آن شهری بزرگ و با ابهت، کثیرة الفواکه و میاه و دارای آسیاها است. در آنجا طاهر محمدشاه است و طاهر نزد آنان به معنی (نقیب) است نزد اهل مصر و شام و عراق و اهالی هند و سند و ترکستان به آن (سید اجل) می گویند.

در این شهر (مشهد) قاضی شریف جلال الدین ... است.

- تا این که می گوید -: مشهد مکرم بر روی آن گنبد بزرگی است و قبر در درون زاویه است، و مردم آن را حالا حرم شریف می نامند - و نیز آستانه مقدسه - در جوار حرم مدرسه و مسجد قرار دارد که همه زیبا ساخته شده و دیوارهای آنها با کاشی مزین گردیده است.

در روی قبر، صندوق چوبی است که با صفحات نقره پوشیده شده و قندیلهای نقره بر آن آویزان است. عتبه در حرم نیز نقره است و بر آن پرده ای از حریر مذهب آویخته است. حرم به انواع فرشها مفروش است. در برابر این قبر، قبر هارون الرشید امیرالمؤمنین رضی الله عنه قرار دارد که بر آن نیز سکویی است و روی آن شمعدانها را که اهل مغرب به آنها (الحسک) و (المنائر) می گویند نهاده اند.

هنگامی که یک رافضی (شیعه) برای زیارت وارد می شود با پای خود به قبر هارون لگد می زند و بر علی الرضا سلام می دهد. (من گمان نمی کنم اگر راست باشد این عمل جز از برخی از عوام سر زده باشد).

مطلب جدیدی که در سخن ابن بطوطه است آن که تا آن هنگام قبر هارون مشخص بوده، اما امروز و از قرنهای گذشته جز همان ضریح امام رضا(ع) در سمت چپ کسی که از درب حرم وارد می شود قبر دیگری مشهود نیست. قبر هارون در وسط بقعه قرار داشته و فرزندش مامون این قبه را بر گور او بنا گرده است، و پس از چند سال امام رضا را در بالای سر هارون نزدیک دیوار، دفن کردند، و بعدا اثر قبر هارون محو گردید.

در پایان، جهت رفع خستگی و مزاح در برابر مشقتی که از شنیدن و گوش دادن به سخن من متحمل گردیده اید، پیشنهادی می کنم و آن این است که ابن بطوطه به طوری که از جابجای رحله اش به دست می آید، در بسیاری از بلاد خط سیر خود، ازدواج کرده و طبیعی است که دارای فرزندانی هم بوده باشد که از وی در آن شهرها به جای مانده اند.

به استاندار طنجه پیشنهاد می کنم هیاتهایی را به آن شهرها گسیل دارد تا اخلاف و اعقاب ابن بطوطه را از ملتهای گوناگون در طنجه گرد آورند و همه را در شهری که به نام جدشان (مدینة ابن بطوطه) در کنار طنجه می سازند سکنا دهند، تا این شهر، علاوه بر (مطارابن بطوطه) و (سفینة ابن بطوطه) یادگار سومی، از آن مرد جهانگرد نامی برجای ماند.

والسلام علیکم و رحمة الله

محمد واعظ زاده خراسانی

پی نوشتها:

1- در حاشیه آمده مراد از «قارات ثلاث »، قاره های ثلاث آسیا و افریقا و اروپا است. که در آن روزگار بسیط زمین وجهان را تشکیل می داد، و بعدا امریکاواسترالیا کشف گردید و پنج قاره شهرت یافت. ولی آقای دکتر تازی دانشمندمغربی که بر کنگره ابن بطوطه اشراف داشت، و به تحقیق فنی رحله اشتغال دارد در سخنرانی خودگفت در برخی نسخ به جای (قارات) ( اثارات) آمده است.

2- در مستدرک الوسائل ج 17، ص 300، و نیز در بحارالانوار ج 1، ص 186، احادیثی به این مضمون آمده، اما نه به این لفظ.

3- رحله ابن بطوطه، ص 120-126.

4- رحله ابن بطوطه، ص 70.

5- رحله ابن جبیر، ص 252

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان