ماهان شبکه ایرانیان

تاریخ نگاری انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی قدس سره

سال ۱۳۷۸ شمسی مصادف با یکصدمین سال تولد رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی قدس سره ابرمرد تاریخ اسلام بود، که با برپایی انقلاب اسلامی تاثیری ژرف بر نظام ارزشی، سیاسی و اجتماعی جهان گذاشت، تحولی عظیم، پدید آورد، و نظامی را در ایران بنیان نهاد که در آن دین و دیانت اساس و معیار ارزشهای اجتماعی شد

گروه تاریخ اسلام

سال 1378 شمسی مصادف با یکصدمین سال تولد رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی قدس سره ابرمرد تاریخ اسلام بود، که با برپایی انقلاب اسلامی تاثیری ژرف بر نظام ارزشی، سیاسی و اجتماعی جهان گذاشت، تحولی عظیم، پدید آورد، و نظامی را در ایران بنیان نهاد که در آن دین و دیانت اساس و معیار ارزشهای اجتماعی شد. بی شک حفظ این ارزشها مستلزم پی جویی راه و اهداف آن بزرگوار است. در پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب که این سال را به عنوان سال امام نامیدند و تاکید معظم له بر احیای تفکر امام، ما را بر آن داشت تا در خور توان خویش به گوشه ای از تفکرات امام بپردازیم; اگر چه ابعاد مختلف شخصیت امام قدس سره توسط بسیاری از نویسندگان معاصر در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی مورد مطالعه و مداقه قرار گرفته و کوشش شده است تا ابعاد گوناگون شخصیت امام نگاشته شود. گواه این سخن مقالات و کتابهای فراوانی است که در این مقوله در ایران و سایر کشورهای جهان برای معرفی و بازشناسی اندیشه های امام نگاشته شده است.

با وجود این، برخی از جنبه های شخصیتی و رهبری امام و نقش آن بزرگوار همچنان ناگفته و ناشناخته مانده است.

یکی از ویژگیهای علمی امام خمینی قدس سره تاریخ شناسی ایشان است چرا که برخی گمان می کنند که اگر کسی فقیه، اصولی، فیلسوف و متکلم است، در دیگر دانشها تخصصی ندارد. در حالی، که یکی از عوامل عمده فقاهت دارا بودن آگاهی ها و دانش همه جانبه و عمیق به همه علوم از آن جمله تاریخ است; زیرا تاریخ ام العلوم است هر چند بعضی علم تاریخ را تا مرحله ابتدایی و سطحی لازم می دانند، امام خمینی قدس سره این شیوه را پشت سر گذارد. و به جستجو در همه دانشهای مورد نیاز زمان و از آن جمله تاریخ پرداخت و بررسی اندیشه های علمی امام بیانگر این حقیقت را مدلل می دارد; از این رو بر آن شدیم تا در این مقاله گوشه ای از دیدگاههای امام راحل را در این زمینه بیان کنیم. به واقع بر همه میراث داران گنج کلامش لازم است تا در اندیشه های ژرف وی بیندیشند و آثار فکری و عمل پربرکت یک عمر جهاد و تلاش او را بازشناسند.

تعریف تاریخ

عالمان و فرهیختگان بزرگ از جایگاه بلند تاریخ بی خبر نبوده و همه دست اندرکاران دانش و اندیشه اسلامی، از فقیهان، مفسران، متکلمان ... هر یک به گونه ای با این علم آشنایی داشته و از آن در شناسایی حقایق و درک ناشناخته ها بهره جسته اند، از این رو هریک تعاریف گوناگونی در این موضوع ارائه نموده اند که به طور خلاصه یادآور می شویم.

تعریف لغوی تاریخ

گروهی از تاریخ نگاران بر آنند که لفظ «تاریخ » از، (arch) که در یونانی «ارخ » تلفظ می شود به معنای قدیم و قدمت آمده مشتق گردیده است.

گرچه این لفظ پس از آن که وارد زبانهای اروپایی شده، به معنای اصل یا اصیل گرفته شده و واژه انگلیسی، ( Archype) به معنای نمونه نخستین به کار می رود.

واژه، (histony) در زبان انگلیسی، و، (Storia) در زبان ایتالیایی و، (histoire) در زبان فرانسه و، (historia) در زبان اسپانیولی همه از واژه استوریای یونانی به معنای حکایت و داستان مشتق شده است.

لفظ، (Story) در انگلیسی امروز و «اساطیر الاولین » که در زبان عربی پیش از اسلام به معنای حکایت و قصه آمده، هر دو نیز از استوریای یونانی اخذ شده است. اصطلاح «اساطیر الاولین » در قرآن کریم که از زبان مشرکان آمده است در همین معنا و با عنایت به سابقه یونانی، استعمال می شده است. (1)

پاره ای از محققان غربی برای تمییز مفهومی این واژه ها کوششهایی کرده اند. فرانسویان [Histoire ] به معنای علم گذشته را با، (H) بزرگ و، (histoire) به معنای علم تاریخ را با، (h) کوچک نمایش داده اند.

بعضی از آلمانیها [Geschte ] را برای معنای اول، یعنی علم و اخبار گذشته و [Historie ] را برای معنای دوم، یعنی علم تاریخ به کار برده اند.

هگل Hegel برای رفع این التباس ناچار شده است به ریشه لاتینی رجوع کند تا فرق بین [Resgestae ] و [ historia rerum gestarum ] را نشان دهد. (2)

قلقشندی در معنای واژه تاریخ گوید. در اصل لفظ تاریخ اختلاف نظر وجود دارد. گروهی آن را عربی و معنای آن را «نهایت و آخر هر چیز» دانسته اند، گفته می شود. «فلان تاریخ قومه » یعنی فلانی تاریخ قوم خود است. یعنی شرافت قومی با اعمال آن فرد به کمال و بالاترین مرتبه خود می رسد. (3)

محیی الدین کافیجی گوید: تاریخ در لغت، تعریف وقت است، این لفظ معرب و از «ماه روز» گرفته شده است. ماه روز را به مورخ تعریب کرده و تاریخ را مصدر آن قرار داده و آن را در وجوه تعریف به کار برده اند. (4)

علامه سخاوی گوید: تاریخ در لغت آگاهی دادن از وقت است. گفته می شود «ارخت الکتاب و ورخته » یعنی، زمان کتابتش را تعیین کردم، که به معنای شناساندن وقت می باشد. (5)

از مجموع مطالب فوق چنین برداشت می شود که لفظ تاریخ در آغاز به معنای توقیت و تقویم استعمال شده است. ولی پس از آن معنای دیگری، یعنی نگارش حوادث بر اساس زمان یافته است و برای ضبط اخبار تاریخی بر حسب زمان و موضوع رایج گردیده است.

تعریف اصطلاحی تاریخ

علامه سخاوی گوید: تاریخ در اصطلاح، تعریف وقتی است که با آن احوال ضبط و ثبت می شوند. و آن احوال عبارتند از: مولد، روات، ائمه حدیث، وفات و صحت حواس و سلامت بدن، عقل، سفر، حج، حفظ، ضبط، توثیق و تجریح و آنچه شبیه این امور که نیاز به جست وجو در احوال گذشته، حال و آینده آنها دارد.

نیز آنچه از حوادث و وقایع بزرگ، بسان ظهور ناگواری دنیوی، تجدید واجب، و ظهور خلیفه، وزیر، پدید آمدن عزوه، نبرد، فتح سرزمین و باز ستاندن آن از حاکم مسلط غاصب و انتقال دولت، رخ می نماید در حوزه تاریخ قرار می گیرد...

حاصل آن که، تاریخ فنی است که در آن از وقایع زمان از حیث تعیین وتوقیت، بلکه آنچه در عالم است، بحث می شود و موضوع تاریخ انسان و زمان می باشد. (6)

قلقشندی می گوید: تاریخ عبارت است از عدد شبها و روزها، با عنایت به آنچه از سال و ماه، گذشته و آنچه از آنها باقی مانده است. (7)

سید قطب گوید: تاریخ حوادث نیست، بلکه تفسیر حوادث است، تاریخ پی بردن به روابط آشکار و نهان حوادث است، به گونه ای که معنای نظامداری از آنها به دست آید و وحدت به هم پیوسته ای از حلقه های حیات که در تمام اجزای آن، واکنش و تکاپو، همگام با زمان و محیط به چشم خورد. (8)

سخن در این باره را با کلام امام خمینی قدس سره در تعریف تاریخ پایان می دهیم:

«بدان که بسیاری از علوم است که بر تقدیری داخل یکی از اقسام ثلاثه است که رسول اکرم صلی الله علیه وآله ذکر فرمودند ... مثل علم تاریخ و امثال آن، در صورتی که با نظر عبرت به آنها مراجعه کنیم. پس آنها داخل شوند در «آیه محکمه » که به واسطه آنها علم به الله یا علم به معاد حاصل یا تقویت شود (9)

در جای دیگر درباره نقش سازنده تاریخ می فرمایند: «تاریخ معلم انسان است (10) همان گونه که معلم خود ساخته می تواند در تعالی بشر و پیشرفت جامعه نقش موثری داشته باشد، معلم منحرف نیز می تواند در اندیشه نوآموزان و نسل آینده انحراف به وجود آورد. و مسیر تکامل آنان را تغییر دهد و در سراشیبی قرار دهد.

تاریخ نیز این ویژگی را داراست این تعریف امام مسؤولیت نویسندگان، پاسداران اندیشه جامعه، را به خوبی روشن می کند، از این رو امام درباره نقش تاریخ در نسلهای آینده چنین فرمود: «تاریخ روشنگر نسلهای آینده است » (11)

همچنین برای تشویق مردم به مطالعه و دقت نظر و توجه به تاریخ و درس آموزی از آن چنین فرمود: «تاریخ باید سرمشق ما باشد» (12) چرا که تاریخ جلوه گاه عظیمی برای انعکاس بسیاری از حقایق و واقعیتها می باشد گرچه سوگمندانه، همواره دستهای آلوده و قلمهای مسموم اجیرشدگان بیگانه، چهره واقعی تاریخ را وارونه ساخته و ناخالصیهای فراوانی در جهت اهداف پلید خود در تاریخ گنجانیده اند. و امام همواره این خطر را احساس کرده و هشدارهای لازم را به افراد داده اند که وظایف محققان، متفکران و نویسندگان را سنگین تر می نماید. و در همین زمینه فرمود: «قلمی فایده دارد که بیدارگر توده های مردم باشد». (13)

از این جهت همواره بر این باور بوده و هستیم که دانش تاریخ و شیوه ثبت وقایع وسیله مقدس و کارآمد برای آگاهی مردم است. گرچه بر اثر سهل انگاری تاریخ دانان و تاریخ نویسان، اکنون ابزار ارزشمند تاریخ در دست قلم به دستان و نویسندگان استعمار و برخی از عوامل بومی آنها در دنیا می باشد که برای اجرای مقاصد خود از ناآگاهی و غفلت مردم استفاده می کنند تا آنان را ساخته و در برابر خواسته خویش تسلیم نمایند. بدین روی امام خمینی قدس سره فرمود: «قلم خودش یکی از اسلحه هاست، این قلم باید دست اشخاص صالح، و دست افاضل باشد (14) و در جای دیگر فرمود: «همت بگمارید که قلم و بیان خویش را برای تعالی اسلام و کشور و ملت خود به کار گیرید» (15) و درباره وظایف نویسندگان فرمود: آن کسی قلمش قلم انسانی است که از روی انصاف بنویسد. (16)

بنابراین بر نویسندگان توانا و تاریخ نگاران فرهیخته فرض است که در جهت گسترش تاریخ صحیح اسلام و نهضتهای اسلامی گامهای اساسی بردارند و با ثبت و نگارش وقایع تاریخی و ضبط حقایق عملا دست استعمار و دروغ پردازان اجیر شده و عوامل خود فروخته و دزدان اندیشه و افکار و اعتقادات مردم را کوتاه سازند; زیرا نباید با سوءاستفاده از آزادی خلاف واقعیتها را بیان نمایند. مرحوم امام قدس سره در همین راستا به نویسندگان فرمود: «قلمی آزاد است که توطئه گر نباشد» (17) و فرمود: «مسؤولیت بزرگ شما امروز قلمهایی است که در دست شماست » (18) و درباره نقش نویسندگان و اهل قلم فرمود: «آن قدری که بشر از قلمهای صحیح نفع برده است از چیزی دیگر نبرده است و آن قدری که ضرر کشیده است، از چیزهای دیگر ضرر نبرده است ». (19)

بدین جهت است که امام خمینی قدس سره بارها احساس خطر کرده و یادآور می شدند و ارزش مساله تاریخ و تاریخ نگاری را گوشزد نموده و برای آن جایگاه ویژه ای قائل بودند. و به همین منظور، باور خویش را در مناسبتهای گوناگون بازگو کرده اند تا بتواند راهگشای تاریخ نگاران قرار گیرد.

1- سفارش برای نوشتن تاریخ انقلاب

پیدایش تاریخ نگاری در اسلام، شیوه ای از معرفت تاریخی دارای منشا دینی است که از علوم ناب اسلامی همانند، علوم قرآنی، تفسیر، حدیث، سیره و مغازی ریشه می گیرد.

اهم تاثیر اسلام در پدید آمدن نهضت تاریخ نگاری، ایجاد روحیه امت واحد در جهان مسلمین است. این نظر از جهت روشنی نیاز به استدلال ندارد. بلکه بیشتر کتابهای تاریخی اسلام آن را مدلل می دارد. (20)

امام خمینی قدس سره نیز به پیروی از پیشینیان همواره به نویسندگان سفارش می کرد که در تدوین و نگارش تاریخ انقلاب اسلامی توجه داشته باشند و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکنند و با این روش از قلمهای مسموم و نوکران استعمار و استکبار برای مسموم ساختن افکار آیندگان جلوگیری نمایند. در همین زمینه امام خمینی قدس سره چنین می فرمایند:

«لازم است برای بیداری نسلهای آینده و جلوگیری از غلط نویسی مغرضان، نویسندگان متعهد با دقت تمام به بررسی دقیق تاریخ این نهضت اسلامی بپردازند. روشن شدن مبارزات اصیل اسلامی در ایران، از ابتدای انعقاد نطفه اش تاکنون رویدادهایی که در آینده اتفاق می افتد از مسایل مهمی است که باید نویسندگان و عالمان متفکر و متعهد بدان بپردازند درست آنچه امروز برای ما روشن و واضح است، برای نسلهای آینده مبهم می باشد و تاریخ روشنگر نسلهای آینده است. امروز قلمهای مسموم درصدد تحریف واقعیات هستند باید نویسندگان امین، این قلمها را بشکنند». (21)

ای کاش قلم به دستانی که هم اکنون افکار جامعه را با قلمهای زهرآگین خود مسموم می کنند، به این فراز از مطالب امام قدس سره گوش فرا می دادند و باعث بدبختی خویش نمی شدند. چرا که باید چیزی بنویسند که باعث پشیمانی آنان نشود. «ولتر اسکات » Walter Scott می گوید:

«من از نویسندگان عصر خود هستم که بسیار کتاب نوشته ام، ولی مسرت و افتخار من از نظر کثرت تالیفات نیست، بلکه شادمانم از این که ایمان کسی را متزلزل نکرده ام. و پایه عقاید هیچ کسی را فاسد نساخته ام و چیزی ننوشته ام که وقتی در بستر مرگ بیفتم، آرزوی محو و نابود کردن آن را در سر داشته باشم ». (22)

2- بیان کردن اهداف انقلاب اسلامی

انقلابها، مانند هر حرکت و پدیده ای در عالم، علل و عوامل گوناگون دارند اما از میان این عوامل یک علت، اساسی و بقیه تابع همان علت و یا در کنار آن قرار می گیرد. بنابراین هر انقلابی یک علت اصلی و تعدادی عوامل فرعی دارد که باید همه را در نظر گرفت.

انقلابهایی که در جهان به وجود آمده دو گونه است: 1- انقلابهای الهی 2- انقلابهای مادی

انقلابهای الهی با انگیزه خداخواهی شروع می شود و هدف آنها حاکمیت مطلق خداوند بر جامعه می باشد. و علت اصلی آنها «خواست خدا و خداخواهی انسانها» است.

انقلابهای مادی نیز با انگیزه رفاه مادی برای فرد، گروه، طبقه یا جامعه می باشد که مقصد آنان رسیدن به حاکمیت و قدرت است و هدف اساسی این گونه انقلابها مادیات و خواستها و آرمانهای مادی است.

انقلاب اسلامی ایران انقلابی الهی است که هدف اساسی آن «خواست خداوند و خداخواهی انسانها» می باشد. بنابراین انقلاب پیامبر صلی الله علیه وآله در جهت تحقق خواست پروردگار بوده که سایر انقلابهای اسلامی اصالتی نیز بر اساس اراده خداوند دارند از آن جمله است انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به رهبری امام خمینی قدس سره به لحاظ موضوع توجه به علت اساسی و علل فرعی حرکتهای انقلابی، امام خمینی قدس سره بر این باور بود که ، تاریخ نگار باید اهداف و انگیزه ها و علل قیامها و حرکتها را برای آیندگان ثبت و ضبط نماید. وی در خصوص تبیین اهداف انقلاب اسلامی که از حوزه علمیه قم، به رهبری ایشان و روحانیت آغاز گردید و دارای اهداف کاملا اسلامی بود، از تاریخ نگاران می خواهد که تمام سعی خود را به کار گیرند از این رو می فرماید:

«سعی و تلاش کنید، تا هدف قیام مردم را مشخص کنید. شما باید نشان دهید که چگونه مردم علیه ظلم، ستم، بیداد، تحجر، و واپسگرایی قیام کردند. و فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین تفکر اسلام سلطنتی، اسلام سرمایه داری، اسلام التقاط، و در یک کلمه اسلام امریکایی کردند». (23)

امام قدس سره بر این باورند که حرکتهای تاریخی دارای اهدافی هستند که مردم، بر اساس آن هدف قیام کرده اند، لذا نباید در نگارش تاریخ تنها به انگیزه ها اکتفا کرد، بلکه لازم است اهداف مردمی آن را نیز در نظر داشت. بر این اساس، تحلیلها یا نگاشته های تحلیلی تاریخ، فقط هنگامی قابل پذیرش است که در چهارچوب بیان اهداف قیامها و حوادث باشد. و الا اگر بدین موضوع اشاره نشود، آن تاریخ ناقص و تحریف شده است به همین جهت امام در یکی از نامه های خود چنین می نویسد:

«از شما می خواهم هر چه می توانید سعی و تلاش کنید تا هدف قیام مردم را مشخص نمایید، چرا که همیشه مورخین اهداف انقلابها را در مسلخ اغراض خود و یا اربابانشان ذبح می کنند، امروز هم چون همیشه انقلابها، عده ای به نوشتن تاریخ پرافتخار انقلاب اسلامی ایران مشغولند در سر در آخور غرب و شرق دارند». (24)

3- مستند نویسی

ارزش واقعی هر مطلب و گزارش علمی بستگی به اسنادی دارد که در مورد ثبت آن حادثه یا واقعه مدنظر بوده است. بنابراین; سلیقه ها و گرایشهای فردی نباید در نقل مطالب در نظر گرفته شود. از سوی دیگر نویسنده باید از مدارک و مآخذ معتبر در تحقیق بهره جوید.

از این روی، یکی از اصول مورد اشاره امام خمینی قدس سره که از سخنانش استفاده می شود، اصل مستند نویسی تاریخ می باشد زیرا میزان ارزشمندی و اعتماد در هر روایت یا مطلب تاریخی، بستگی به اسناد و مدارک و شواهد آن دارد که بدین وسیله می توان صحت آن مطلب را گواهی کرد. امام قدس سره در این زمینه چنین می فرماید:

«... امیداوارم بتوانید با دقت تاریخ حماسه آفرین و پرحادثه انقلاب اسلامی بی نظیر مردم قهرمان ایران را بدان گونه که هست ثبت نمایید. شما به عنوان یک مورخ، باید توجه داشته باشید که عهده دار چه کار عظیمی شده اید. اکثر مورخان تاریخ را آن گونه که مایلند و یا بدان گونه که دستور گرفته اند می نویسند، نه آن گونه که اتفاق افتاده است از اول می دانند که کتابشان بناست به چه نتیجه ای برسد و در آخر به همان نتیجه هم می رسند (25)

4- به تصویر کشیدن تاریخ

از آنجا که تاریخ برای آیندگان نوشته می شود و آنان نیز کسانی نیستند که سازنده و به وجود آورنده حوادث تاریخی باشند، لازم است نقل روایت هر حادثه تاریخی در حد توان مستند به دلایل و شواهد و مدارک کافی باشد. اگر چه این مدارک طبق شرایط زمان و مکان گوناگون است.

امام قدس سره بر این باور بود که تاریخ را باید مستند نوشت یا در صورت امکان بتوان آن را با تصاویر و فیلمهای زنده بازسازی کرده، برای آیندگان به نمایش گذارد. ایشان می فرماید:

«اگر شما می توانستید تاریخ را مستند به صدا و فیلم حاوی مطالب گوناگون انقلاب، از زبان توده های مردم رنجیده کنید، کاری خوب و شایسته در تاریخ ایران نموده اید». (26)

این مطلب ژرف نگری امام را می رساند که راهبردهای خویش را می نمایاند، تا بدین وسیله حقایق را از تحریف و دگرگونی توسط دشمنان اسلام و انقلاب حفظ نماید و بدون تغییر در ماهیت و شکل ظاهری به دست آیندگان سپرده شود تا بتوانند از آن بهره ببرند.

5 - تایید بر نقش توده های مردمی

تاریخ نگار در نوشتار خود نباید حضور صاحبان اصلی حرکتها و جنبشها را نادیده بگیرد. حضرت امام قدس سره مردم را جانشین خدا در زمین می پنداشتند. و بر این باور بودند که مردم، خوب، باصفا، پاک و فداکارند. و برای انجام هر کار مثبتی آمادگی داشته و دارند. بنابراین، حضور مردم را در حوادث و جامعه و انقلاب نباید نادیده انگاشت. امام قدس سره، حامیان اصلی انقلاب و تفکر اسلامی را مردم مستضعف می دانستند. و این از ویژگیهای انقلاب اسلامی و رهبری آن است که به توده مردم توجه داشته است، امام قدس سره در خصوص حضور و نقش مردم چنین فرمود:

«ملت ما تاریخ را، تاریخ دیگر کرد. جریان تاریخ را عوض کرد». (27)

ایشان درباره نقش اساسی مردم در پدید آوردن انقلاب اسلامی ایران، تاکید و سفارش می کردند، از این رو، در یکی از گفتار خود می فرمایند.

«باید پایه های تاریخ انقلاب اسلامی ما، چون خود انقلاب بر دوش پابرهنگان مغضوب قدرتها و ابرقدرتها باشد، شما باید نشان دهید که چگونه مردم علیه ظلم و بیداد، تحجر، واپسگرایی قیام کردند، و فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین تفکر اسلام سلطنتی، اسلام سرمایه داری، اسلام التقاط، و در یک کلمه اسلام امریکایی کردند.

شما باید نشان دهید که در حوزه های علمیه آن زمان که هر حرکتی را متهم به حرکت مارکسیستی و حرکت انگلیسی می کردند، تنی چند از عالمان دین باور، دست در دست مردم کوچه و بازار، مردم فقیر و زجر کشیده گذاشتند و خود را به آتش و خون زدند و از آن پیروز درآمدند». (28)

«ما هر چه داریم از این ملت است. البته ملت اسلامی که با فریاد الله اکبر این کار را انجام دادند. امروز زمانی است که ملتها چراغ راه روشنفکران شان شوند، و آنها را از خود باختگی و زبونی در مقابل شرق و غرب نجات دهند، که امروز روز حرکت ملتهاست و آنان هادی (هدایت کنندگان) تاکنون هستند». (29)

و در سخنی دیگر می فرمایند:

«حضور شما مردم مؤمن و از جان گذشته است که روشنفکران غرب و شرق زده را برای همیشه رسوا می کند». (30)

6 - تاریخ نگار باید امین باشد

امانتداری در تاریخ یکی از اصول و ارکان مهم به شمار می رود; چرا که تاریخ به آیندگان جهت می دهد، از این رو، اگر بر قواعد و اصول معتبر پاینبد نباشد، نتیجه ای خوشایند نخواهد داشت. برخی از تاریخ نگارانی که در طول زمان نتوانسته اند رسالت تاریخی خویش را حفظ نمایند، باعث زیانهای علمی بی شماری شده اند که در این مقاله جای پرداختن به این موضوع نیست.

از بررسی و دقت در امر تاریخ نگاری درباری و استعماری، اعم از شرق و غرب، به این نتیجه می رسیم که یکی از ویژگیهای عمده شیوه های آنان همین است که مطابق برنامه ای تبلیغی، یا استراتژیی فرهنگی و هدفدار و مختصر، در موضوعی به تحقیق می پردازند و فقط کتابهایی را مورد بررسی قرار می دهند که بتوانند به اهداف استعماری خود دست یازند. بنابراین، پیش از آن که حتی نخستین سطر آن نوشته شود، نتیجه آن معلوم است. بر این اساس امام قدس سره در نکوهش این گونه تاریخ نگاران چنین می فرمایند.

«... از اول می دانند که کتابشان بناست به چه نتیجه ای برسد، و در آخر به همان نتیجه هم می رسند». (31)

بنابراین، تاریخ نگاران باید از نگارش دلخواهانه و یا دستوری تاریخ بپرهیزند و در نگارش تاریخ تمایلات و حسب و بغض های شخصی خویش را نادیده انگارند. بلکه تاریخ را آن گونه که در خارج عینیت یافته است بنگارند. نکته مهم دیگر این که، تاریخ نگار، نباید به دستور و طبق سلیقه و خواست حکومتگران، یا دسته هاو طیفهای پرنفوذ، تاریخ را به تحریف آغشته سازد. امام قدس سره در همین باره چنین فرمود:

«تاریخ مع الاسف در گذشته به دست دشمن نوشته شده است. امید است که نگذارید تاریخ این نهضت را نیز دشمن بنویسد». (32)

7- تاریخ نگار باید احساس مسؤولیت کند

از آنجا که مطالب نگارش شده برای آیندگان، قابل دقت و تامل می باشد و می تواند در ساختن آینده مفید و موثر واقع گردد، لذا تاریخ نگار باید مطالب واقعی را ثبت و ضبط نماید. تا از این رهگذر آیندگان دچار ضرر و زیان نشوند. امام خمینی قدس سره که به این واقعیت به خوبی آشنا بود و توجه خاصی داشت چنین می فرماید:

«آن قدری که بشر از قلمهای صحیح نفع برده است از چیز دیگر نبرده است. و آن قدری که ضرر کشیده است از چیزهای دیگر ضرر نبرده است ». (33)

و در جای دیگر به نویسندگان چنین هشدار می دهد که:

«اشخاصی که قلم در دستشان است متوجه باشند که قلم آنها، زبان آنها، در حضور خداست (34) و درباره نقش نویسندگان فرمود: «قلمی فایده دارد که بیدارگر توده های مردم باشد». (35) و درباره انصاف نویسندگان فرمود: «آن کسی قلمش قلم انسانی است که از روی انصاف بنویسد» (36) و فرمود: «امروز قلمهای مسموم درصدد تحریف واقعیات هستند. باید نویسندگان امین، این قلمها را بشکنند». (37)

8 - افشاگری جبهه های نامقدس

یکی دیگر از وظایف نویسندگان این است در آنجا که مخالفان اسلام واقعی با حربه اسلام به مبارزه می آیند، ماهیت آنان برای مردم افشا نمایند.

از این رو، امام قدس سره به همان اندازه که برای معرفی نقش فداکارانه پیشتاز و اسلام خواهانه روحانیت، علماء و دانشمندان واقعی و دیدن باور سفارش می کنند، به همان اندازه تاکید دارند که به هنگام نگارش تاریخ انقلاب اسلامی جبهه نامیمون مقدس مآبان کج فهم نیز افشاگری شود تا نسلهای آینده بدانند که تزویر و تحجر همیشه مانع راه خدا و تحقق آرمانهای اسلامی در جامعه بوده است. در این جهت فرمود:

«آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانی نما ضربه خورده است از هیچ قشر دیگری نخورده است، نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیرالمؤمنین علیه السلام می باشد که در تاریخ روشن است ». (38) و در جای دیگر فرمود:

«آخوندهای جیره خوار، و ملی گرایان بی خبر از اسلام و مصالح مسلمین را از خود برانید، که ضرر اینان بر اسلام از ضرر جهان خواران کمتر نیست ». (39)

و در هشداری به دانشگاهیان فرمود: «باید قبل از هر چیز دانشگاه اسلامی باشد. برای این که کشور هر چه صدمه خورده است از کسانی بوده که اسلام را نمی شناخته اند. معنی اسلامی شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند و خودش را از وابستگی به شرق جدا کند و یک مملکت مستقل، یک دانشگاه مستقل، یک فرهنگ مستقل داشته باشیم.

دانشگاه را باید شما رو به خدا ببرید، رو به معنویت ببرید، شما دانشگاهیها کوشش کنید که انسان درست کنید، اگر انسان درست کردید مملکت خودتان را نجات می دهید». (40)

9 - آگاهی دادن به مردم

یکی دیگر از وظایف نویسندگان و فرهیختگان علم و اندیشه این است که با آثار باقی مانده از خویشتن برای مردم و جامعه آگاهی بیافرینند. و آنان را از خطراتی که تهدیدشان می نماید آگاه سازند. امام قدس سره در موارد گوناگون به توطئه دستگاه ستمشاهی در برابر اسلام واقعی هشدار داده و هنگامی که به اصطلاح به «تاسیس دانشگاه اسلامی » برای تحریف افکار عمومی پرداخت، چنین فرمود:

«... این دانشگاه اسلامی که می خواهند درست کنند. نه این که خیال کنید با اسلام آشتی کرده اند، بلکه قضیه قرآنی است که در مقابل امیرالمومنین سرنیزه کردند...» (41)

امام با این مطلب پرده از یک دسیسه پشت پرده رژیم ستمشاهی برداشت. و اثر جهل و نادانی و بی اطلاعی را یاد آور شد و چنین فرمود:

«تمام گرفتاریهایی که ما در این طول مدت تاریخ داشتیم بهره برداری از جهالت مردم بوده است. جهالت مردم را آلت دست قرار دادند و بر خلاف مصالح خودشان تجهیز کردند. اگر علم داشتند، علم جهت دار داشتند، ممکن نبود که مخربین بتوانند آنها را به یک جهتی که بر خلاف آن مسیری است که مسیر خود ملت است تجهیز کنند». (42)

بنابراین، اگر مردم آگاه شوند و توطئه های دشمنان اسلام را دریابند، با حضور خود در صحنه های گوناگون می توانند نقشه های شوم ستمگران و حیله گران تاریخ را خنثی نمایند.

10 - مبارزه با نژاد پرستی

یکی دیگر از وظایف تاریخ نگاران این است که مردم را با دستورات و وظایف دینی و مذهبی خود آشنا سازند و از هر نوع نژادپرستی و زنده کردن افکار جاهلیت دور کنند. به جای زنده کردن و برگردانیدن جامعه به سوی هرگونه برتری جویی و نژادی که خلاف اسلام است، باید مردم را به سوی عدالت و عدم تبعیض دعوت نمایند. امام قدس سره در این مقوله چنین فرمود:

«از مسایلی که طراحان برای ایجاد اختلاف بین مسلمین طرح و عمال استعمارگران در تبلیغ آن به پا خاسته اند، قومیت و ملیت است. نقشه قدرتهای بزرگ و وابستگان آنها در کشورهای اسلامی این است که این قشرهای مسلم را که خدای تبارک و تعالی بین آنها اخوت ایجاد کرده است، و مؤمنان را به نام اخوت یاد فرموده است از هم جدا کنند و به اسم ملت ترک، ملت کرد، ملت عرب، ملت فارس، از هم جدا کنند. بلکه با هم دشمنی کنند و این درست بر خلاف مسیر اسلام است و مسیر قرآن کریم.

اینهایی که به اسم ملیت و گروه گرایی و ملی گرایی بین مسلمین تفرقه می اندازند، اینها لشکرهای شیطان و کمک کارهای به ابرقدرتهای بزرگ و مخالفین با قرآن کریم هستند نهضت ما اسلامی است، قبل از آن که ایرانی باشد، این ملی گرایی اساس بدبختی مسلمین است. ملی گرایی، ملت ایران را در مقابل سایر ملتهای مسلمین قرار می دهد». (43)

11- شخصیت دادن به فرهنگ خود، و دوری ازخود باختگی

تاریخ نگار باید به مسلمانان هویت و شخصیت بدهد و آنان را به این باور برساند که دارای ارزشهای گرانقدر و ارزشمندی در همه ابعاد می باشند. بنابراین، نباید خود را در برابر بیگانگان ببازند و ارزشهای والا و عقاید خویش را نادیده انگارند و در بیگانگان محو گردند.

امام قدس سره از این خود باختگی بسیار رنج می بردند. شاهد بر این ادعا مطالبی است که در این رابطه بیان کرده اند که برخی را یادآور می شویم:

«شرق خودش را گم کرده، و شرق باید خودش را پیدا کند. شرق باید بیدار شود باید حساب خودش را از غرب جدا کند تا آن قدر که می تواند اگر می توانست باید تا آخر جدا کند، حالا که نمی شود تا آن قدر که می تواند جدا کند، لااقل فرهنگش را نجات بدهد». (44)

و درباره کسانی که خود را در برابر غرب و غربزدگی باخته و هویت خویش را فراموش کرده اند چنین می فرماید:

«باید به خود تلقین کنیم که در غرب هیچ خبری جز عقب نگهداشتن ما از قله تمدن و تعالی نیست... تربیت غرب، انسان را از انسانیت خودش خلع کرده، و ما باورمان آمده که همه چیزها در غرب است خیر! آن چیزی که در غرب است ربیت حیوان درنده است. تا ما از آن غربزدگی درنیاییم، و مغزمان را عوض نکنیم و خودمان را نشناسیم نمی توانیم مستقل باشیم، نمی توانیم هیچ داشته باشیم ». (45) و در جای دیگر فرمود: «آنها که خواب امریکا را می بینند خدا بیدارشان کند، آن روزی که امریکا از ما تعریف کند باید عزا گرفت. مملکت اسلام عار است که دستش را دراز کند طرف امریکا که شما نان ما را بدهید. آن روزی که امریکا از ما تعریف کند باید عزا گرفت ». (46)

12- بی توقعی تاریخ نگار

در میان مردم گروهی هستند که بار چندانی از دوش اجتماع برنمی دارند، ولی بیش از همه توقع استفاده از مزایا و مواهب موجود دارند و به اصطلاح، خود را عزیز بی جهت می دارند، در برابر این گروه دسته ای هستند که برای جامعه و همنوعان خود خدمات ارزنده ای انجام می دهند، ولی هیچ گونه چشمداشتی ندارند.

نویسنده این سطور برخی از افراد از جمله امام خمینی قدس سره را از مصادیق روشن این روایت یافته است که امام صادق علیه السلام می فرماید:

«المؤمن حسن المعونة خفیف المؤنة ...» (47)

یعنی; مؤمن کسی است که بیشترین سود را به جامعه می رساند و کمترین هزینه را بر جامعه تحمیل می کند.

هیچ کس نمی تواند خدمات ارزنده امام امت را که در همه جهات خصوصا در راه پیشبرد فرهنگ و دیانت به ملت خود انجام داده و در مقابل هیچ گونه چشمداشتی از دیگران نداشت، بلکه همیشه خود را مدیون دیگران می دانست، نادیده انگارد.

در این موضوع سخن متواضعانه و جوانمردانه امام را بشنوید:

«اگر به من بگویید خدمتگزار، بهتر از این است که بگویید رهبر، رهبری مطرح نیست خدمتگزاری مطرح است، اسلام ما را موظف کرده که خدمت کنیم، این جانب که یک نفر از خدمتگزاران علمای اعلام و ملت اسلام هستم، در مواقع خطیر، و برای مصالح بزرگ اسلامی حاضرم برای کوچکترین افراد تواضع و کوچکی کنم، تا چه رسد به علمای اعلام و مراجع عظام کثرالله امثالهم ». (48)

امام که این گونه تواضع می کند، هنگامی که احساس خطر می کرد، با موضعی قاطع در برابر عناصر منحرف، خواستار طرد و انزوای آنان از رهبری جامعه شده، چنین می فرمود:

«سیاست نه شرقی و نه غربی را در تمام زمینه های داخلی و خارجی حفظ کنید و کسی را که خدای ناخواسته، به شرق یا غرب گرایش دارد، هدایت کنید و اگر نپذیرفت او را منزوی کنید. و اگر در وزارتخانه ها و نهادهای دیگر کشور چنین گرایش باشد که مخالف مسیر اسلام و ملت است، اول هدایت و در صورت تخلف استیضاح نمایید که وجود چنین عناصر توطئه گر در راس امور و یا در قطبهای حساس موجب تباهی کشور خواهد شد». (49)

آری; اگر انسان به مرتبه ای برسد که توقعی از دیگران نداشته و هرگز چشم به دنیای آنان ندوخته باشد حقایق را بیان می کند. و امام خمینی قدس سره به حق از مصادیق بارز این افراد به شمار می رفت.

ایندیپندنت، (Independent) یکی از روزنامه های معروف انگلستان نوشت:

«به ندرت اتفاق می افتد که یک نفر به تنهایی، بتواند مسیر تاریخ را عوض کند، این درست همان کاری بود که آیة الله خمینی از عهده آن برآمد، درگذشت مردی که مسیر تاریخ را عوض کرده است، تغییر سریعی در سیاستهای انقلابی که او به پا کرده، ایجاد نخواهد کرد». (50)

روح بلند امام خمینی قدس سره از انوار رحمت بی کران پروردگار جهانیان شاد باد.

پی نوشتها و مآخذ

1- التاریخ و المؤرخون، 7، دکتر حسین مؤنس.

2- Silree: The Philosophy of History, New York, 1900, P.60.

3- صبح الاعشی فی صناعة الانشاء، 3/217، السفر الثالث، تعلیق عبدالقادر زکار،

4- المختصر فی علم التاریخ، محیی الدین کافیجی، تحقیق محمد کمال عزالدین، 63-52.

5- الاعلان بالتوبیخ لمن ذم التاریخ، سخاوی، تحقیق محمد عثمان، 20-19.

6- همان، 21-20.

7- صبح الاعشی، 3/218.

8- فی التاریخ فکرة ومنهاج، ص 37.

9- چهل حدیث، ص 396.

10- کلمات قصار امام، پندها و حکمتها، 176.

11- همان، 177.

12- همان، 176.

13- همان، 180.

14- همان.

15- همان.

16- همان.

17- همان.

18- همان، 181.

19- همان.

20- الاسلام و الوعی التاریخی عندالعرب، دکتر قاسم عبده قاسم، 91-88. ادب التاریخ عند العرب، دکتر عفت محمد الشرقاوی، 224-210.

21- نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، 2/7 (مقدمه).

22- چکیده اندیشه ها، 2/27.

23- روزنامه کیهان، 28/10/67 شماره، 18667.

24- همان.

25- همان.

26- همان.

27- کلمات قصار امام، ص 176.

28- روزنامه کیهان، 28/10/67، ش 18667.

29- کلمات قصار امام، ص 120.

30- همان، ص 122.

31- نهضت امام خمینی، 2/7.

32- روزنامه کیهان، 28/10/67، شماره 18667.

33- کلمات قصار امام خمینی، ص 181.

34- همان، ص 180.

35- همان.

36- همان.

37- نهضت امام خمینی قدس سره، 2/7.

38- کلمات قصار امام، 198.

39- همان، 199.

40- همان 199 - 200.

41- نهضت امام خمینی، 1/671.

42- کلمات قصار امام، ص 205.

43- همان، 125.

44- همان ، 158.

45- همان.

46- همان، 157.

47- بحار الانوار، 67/262; اصول کافی، 2/241.

48- کلمات قصار امام، 227.

49- صحیفه نور، 12/127 و 7/3/59.

50- مجله حوزه، شماره 38-37 ص 394.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان