ماهان شبکه ایرانیان

سخنی در آغاز ؛ تشنگی جهان برای شناخت اسلام و مسئولیت خطیر ما

سالهای متمادی است که ضرورت شناخت اسلام و انرژیهای عظیم نهفته در اصول و مبانی اعتقادی آن، مطمح نظر غربیان قرار گرفته، و بدین منظور در مراکز علمی خود بخشی به نام «استشراق » یا «خاور شناسی » تاسیس کرده اند و در همین زمینه، تاکنون کتابها و مقالات انبوهی در مورد اسلام و تشیع منتشر ساخته و سمینارها و کنگره هایی را تشکیل داده اند.

سالهای متمادی است که ضرورت شناخت اسلام و انرژیهای عظیم نهفته در اصول و مبانی اعتقادی آن، مطمح نظر غربیان قرار گرفته، و بدین منظور در مراکز علمی خود بخشی به نام «استشراق » یا «خاور شناسی » تاسیس کرده اند و در همین زمینه، تاکنون کتابها و مقالات انبوهی در مورد اسلام و تشیع منتشر ساخته و سمینارها و کنگره هایی را تشکیل داده اند.

بر اهل نظر پوشیده نیست که مستشرقان، هر چند در نوشته های خویش نوعا ژست بیطرفی به خود می گیرند، ولی غالبا اهداف خاصی را تعقیب می کنند، و حتی گاه در ضمن تمجید و تعریف، به نحو ظریف و حسابشده ای، سمپاشی کرده و در دل خواننده مسلمان نسبت به حقانیت این آیین، شک و تردید پدید می آورند.

پس از پیروزی انقلاب عظیم و شکوهمند و بالنده اسلامی ما، توجه جهان غرب به آیین اسلام بیشتر شده و گروهی از «حقیقتجویان » آن دیار که از انحطاط شدید اخلاقی و سقوط معنوی جوامع خویش، به ستوه آمده و در جستجوی کشف داروی آلام معنوی اند، جدا علاقه مند شناسایی این آیین پاک گردیده اند. این امر، همراه با گسترش روزافزون موج «اسلام شناسی » بلکه «اسلام گرایی » در بسیاری از کشورهای غربی، گروهی از سیاستمداران را سخت وحشت زده ساخته است; چه، احساس می کنند دیری نخواهد گذشت که اسلام در غرب حضور کامل یافته و مطامع استعماری آنان را شدیدا به خطر خواهد انداخت. چنان که، فریاد تکبیر سیاهان مسلمان و مسیحی امریکا در کنار کاخ سفید، جلوه ای از همین امر است. بی جهت نیست که دائما، ناقوس «هشدار» نواخته و بر طبل «انذار» می کوبند، و از هیچ تمهید و توطئه ای جهت مشوه ساختن چهره اسلام، و جلوگیری از پخش منطق رهایی بخش آن در جهان، دریغ نمی ورزند.

چیزی که مایه تاسف بسیار است آن است که تدریس اسلام شناسی در این کشورها به جای آن که در اختیار اهل آن (یعنی علما و دانشمندان خبیر مسلمان) باشد، غالبا به دست استادان مسیحی و یهودی قرار دارد که با پیش فرضهایی که در ذهن خود دارند، و احیانا به انواع و اقسام غرضها و تعصبات سیاسی مذهبی نیز آلوده است، به تدریس عقاید و اقتصاد و سیاست و تاریخ اسلام می پردازند.

در چنین فرصت طلایی که جهان خود را آماده شناخت اسلام کرده است، وظیفه حوزه های علوم دینیه بویژه حوزه علمیه قم آن است که با برنامه ریزیهای مناسب و دقیق، به تربیت اساتید شایسته و اعزام آنها به غرب بپردازند تا تشنگان حقیقت را با آب زلال و گوارای اسلام سیراب کنند.

دانشمند ارجمند جناب آقای حسینی نسب، که سابقا یکی از محققان مؤسسه امام صادق علیه السلام بوده و اخیرا پس از چهار سال و نیم اقامت در کانادا به میهن اسلامی بازگشته است، ماجرای تکان دهنده ای را تعریف می کرد که دریغ است از ذکر آن درگذریم. وی، در حالی که برای گروهی از فارغ التحصیلان رشته تخصصی علم کلام که مشغول فراگرفتن زبان انگلیسی هستند، سخن می گفت، نکات زیر را یادآور شد:

1. یکی از دانشجویان علم کلام در بخش مطالعات خاورمیانه و اسلام شناسی در دانشگاه «تورنتو کانادا» از من خواست که با استاد کلام اسلامی او آشنا شوم. در ملاقاتی که با وی داشتم ناگهان دیدم که استاد این بخش یک خانم یهودی است که با داشتن عقاید خانوادگی، تلاش صحیحی برای شناساندن این آیین از خود نشان نمی دهد، بلکه...!

2. یکی از دانشجویان ایرانی که علوم اسلامی را در دانشگاه «مک گیل » کانادا فرا می گیرد، از بنده خواست که با استاد تفسیرش آشنا شوم.نکته مهم این که استاد وی به قدری از تفاسیر اسلامی دور بود که حتی نام «تفسیر المیزان » را نشنیده بود!

3. احیانا در این مراکز، در دانشگاه «تورنتو»، بخشهای مربوط به علوم و معارف اسلامی را افراد بهائی تدریس می کنند.

این گوینده دردآشنا که از برنامه تخصصی علم کلام مؤسسه به خوبی آگاه بود، رو به دانشجویان این رشته نمود و چنین گفت:

«آقایان! جهان تشنه شناخت آیین اسلام است ولی معرفی اسلام در دانشگاهها علاوه بر معلومات علمی و اسلامی کافی که پایه اصلی است به دو چیز نیاز دارد:

الف. آشنایی به زبان علمی آن کشور، و در این میان زبان انگلیسی کار برد بیشتری دارد;

ب. داشتن مدرک رسمی و معتبر و مورد اعتماد هیئت علمی دانشگاهها; زیرا یک فرد هرچند در علوم و دانشها، نام آور و پی افکن و به اصطلاح «علامه زمان » باشد، اگر فاقد مدرک رسمی باشد نمی تواند برای خود، جایی باز کند».

آنچه که تذکر آن در اینجا ضروری است این است: با توجه به گزارش واقع بینانه فوق، باید گفت که قیام به این وظیفه دینی مسئولیت خطیری است که در درجه نخست بر دوش شورای مدیریت و حوزه و در درجه بعد بر عهده حاملان پیام اسلامی «دانشجویان رشته تخصصی کلام » سنگینی می کند.از این روی باید با یک برنامه ریزی دقیق و حساب شده، این مرکز علمی به صورت پایگاهی جهت اعزام مبلغ و فرستادن استاد در علوم اسلامی بالاخص عقاید و تفسیر و فقه درآید، تا به ایفای وظیفه سنگین خود در این عصر، که به قولی: جهان به صورت دهکده ای درآمده است، بپردازد، و البته معنی این سخن نیز این نیست که در حوزه روح «مدرک گرایی » جای «علم گرایی » را بگیرد، یا حوزه استقلال خود را از دست بدهد، بلکه بایستی با حفظ این دو اصل مسلم و خدشه ناپذیر، برای انجام وظایف خطیر، ابزار کار در اختیار کارگزاران مخلص و کارآمد قرار گیرد.

هیئت تحریریه

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان