ماهان شبکه ایرانیان

سعی کنیم آشتی بدهیم

هرگاه دو گروه از مؤمنان باهم به نزاع و جنگ پردازند، میان آنها صلح برقرار سازید...

آداب معاشرت (16)

هرگاه دو گروه از مؤمنان باهم به نزاع و جنگ پردازند، میان آنها صلح برقرار سازید...

(حجرات: 9)

یکی از برنامه های مهمّ اسلام، ایجاد تفاهم و زدودن کدورتها و دشمنیها و تبدیل آن به دوستی و مودّت و صمیمیّت در میان برادران دینی است چرا که زندگی انسانها به طور کلی خالی از رنجش و کدورت و خصومت نیست. زیرا از طرفی در اثر بالا بودن سطح انتظارات، توقّعات بیش از حدّ، بی توجهی به حقوق اشخاص، کوتاهی در انجام وظائف، متفاوت بودن خلق و خوی مردم و... . و از طرف دیگر بعضی از انسانها پرحوصله و با گذشت و بعضی کم حوصله هستند و زود رنج، قهرا دشمنی و کدورت و اختلاف پیش خواهد آمد.

لذا اسلام به پیروان خود در تعالیم اجتماعی و اخلاقی دستور داده است که نسبت به رویدادهای جامعه خودشان بی تفاوت نباشند، بلکه سعی کنند که در چهارچوب تعالیم آسمانی اسلام حسّ خیرخواهی و اصلاح طلبی در مردم پرورش داده شود و پیوسته در زدودن کدورتهای میان برادران دینی خود کوشا باشند.

اسلام آنچنان به این موضوع اهمیت داده است که اصلاح و آشتی بین مردم را نه تنها به عنوان یک کار نیک و پسندیده، بلکه به عنوان یکی از بهترین عبادتها پذیرفته و برتر از نمازهای [مستحبی] شمرده است. چنانکه امیرمؤمنان علی علیه السلام در یکی از وصایای خود به فرزندانش می فرماید:

«انّی سمعتُ جدَّکُما رسول اللّه صلی الله علیه و آله یقول: اصلاحُ ذات البین أفضلُ من عامّة الصّلاة و الصّیام».

«از جدّ شما شنیدم که اصلاح رابطه میان مردم از یک سال نماز و روزه [مستحبی] برتر است»(1).

آشتی از دیدگاه قرآن

ممکن است به نظر برسد که انسان، مسئول کارهای خویش است نه دیگران؛ چنانکه در آیه شریفه می فرماید: «لا تُکلِّف الاّ نَفسک»(2). اما با کمی توجه و دقت، انسان متوجه می شود که علاوه بر وظائف شخصی در مقابل کارهای خود، وظیفه دیگری نیز در رابطه با جامعه و برادران دینی خود دارد. و به عبارت دیگر: علاوه بر وظائف شخصی، وظائفی هم در رابطه با جامعه بر انسان واجب است.

لذا از نظر قرآن هر انسانی که دیگری را به کار نیک یا بد دعوت یا راهنمائی کند یا با ایماء و اشاره وادار نماید، (و لو به ظاهر حرف حقّی زده باشد که باعث دشمنی و خصومت و از هم پاشیدگی اجتماع یا خانواده شود) بهره ای از کار نیک یا بدی که باعث شده، خواهد داشت. چنانکه خداوند متعال می فرماید:

«کسی که شفاعت(= تشویق و کمک) به کارِ نیکی کند، نصیبی از آن برای او خواهد بود؛ و کسی که شفاعت (= تشویق و کمک) به کارِ بدی کند، سهمی از آن خواهد داشت. و خداوند حسابرس و نگهدار هر چیز است»(3).

بنابراین معلوم می شود معنی اینکه هر کس مسئول کارهای خود است، این نیست که از دعوت دیگران به سوی حق و مبارزه با فساد و باطل چشم پوشی نموده و به خودش مشغول شود و برنامه های اجتماعی اسلام را فراموش نماید. زیرا آیه گرچه در مورد جنگ با کفار نازل شده، ولی یک حکم کلّی و روشنگر و یکی از منطقی ترین و اصیل ترین مسائل اجتماعی اسلام می باشد و با صراحت تمام شریک بودن مردم در سرنوشت یکدیگر را از راه شفاعت و تشویق و راهنمائی بیان می کند و لذا اگر گفتار یا اشاره، حتی سکوت کسی باعث کار نیک یا بد مردم شود، او هم شریک در نتیجه و پاداش یا کیفر آن کار خواهد بود. چنانکه در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می خوانیم:

«مَن اَمرَ بِمَعروفٍ او نهی عنْ مُنکرٍ أو دلَّ علی خیرٍ أو اشارَ به فهو شریکٌ و مَن امر بِسُوءٍ أو دلّ علیه أو اَشارَ به فهو شریکٌ».

«هرکس دستور به کار نیک بدهد یا از کار بد جلوگیری به عمل آورد یا به کارهای خوب راهنمائی نماید یا اشاره کند، او در نتیجه آن کار شریک می باشد؛ همچنین اگر به کارهای بد دستور دهد یا راهنمائی کند یا اشاره نماید، باز شریک است».

پس معلوم می شود کسانی که واسطه آشتی گروهی یا اشخاصی که بین آنها کدورتی پیش آمده هستند، خداوند او را بی پاداش نخواهد گذاشت. همچنین اگر خدای ناکرده باعث کدورت اشخاص یا طائفه ای، یا از هم پاشیدگی خانواده ای شوند، بازهم نتیجه و کیفر کارشان را خواهند چشید. زیرا اسلام برخلاف مکتبهای دیگر، مسلمانان را برادر یکدیگر معرفی می کند و می فرماید:

«...انّما المُؤْمِنُونَ اِخوَةٌ فاَصْلِحُوا بینَ اَخَویکُمْ واتّقُو االلّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»(4).

«مؤمنان برادر یکدیگرند، بنابراین میان دو برادر خود صلح و آشتی برقرار سازید و تقوای الهی پیشه کنید تا مشمول رحمت او شوید».

در اهمیت آشتی میان مردم همین بس که جلسات و صحبت های درگوشی(نجوا) که غالبا به منظور کارهای سرّی و مخفیانه و شیطنت آمیز تشکیل می شود، و از نظر خداوند مذموم و از شیطان است «انّما النّجوی مِنَ الشّیطان»(5)، ولی اگر در کارهای نیک و تشویق مردم به آشتی باشد، نه تنها اشکالی ندارد، بلکه در مواردی هم لازم است که انسان با طرفین منازعه درگوشی و حرفهای (ولو بی اساس ولی باعث اصلاح شود) بگوید. چنانکه می فرماید:

«ای کسانی که ایمان آورده اید، هنگامی که نجوا می کنید، برای گناه و ستم و نافرمانی پیامبر نجوا نکنید و تنها برای کار نیک و پرهیزکاری نجوا داشته باشید»(6).

یا در آیه دیگر می فرماید:

«در بسیاری از سخنان درگوشی(و جلسات محرمانه) آنها، خیر و سودی نیست؛ مگر کسی که (به این وسیله) امر به کمک به دیگران، یا کار نیک، یا اصلاح در میان مردم کند؛ و هرکس برای خشنودی پروردگار چنین کند، پاداش بزرگی به او خواهیم داد»(7).

نکته

نکته ای که در اینجا خیلی اهمیت دارد، تقوای الهی است. در آشتی دادن شخص یا گروه، می بایست تقوای الهی رعایت شود چون بسا ممکن است تمایل به یک طرف، سبب ناکامی در اصلاح روابط شده و باعث افزایش دشمنی و کدورت گردد لذا قرآن در پایان آیه می فرماید: «تقوای الهی در داوری رعایت شود تا اختلاف و نزاع ریشه کن شود». و اینجاست که انسان متوجه می شود خیر و برکت مردم در کردارهای نیک و تشویق به صدقه و معروف و اصلاح بین مردم نیز در صورتی است که جانب تقوای الهی رعایت شود. چرا که گاهی برای آشتی بین مردم اگر مسائلی آشکارا گفته شود، بی تأثیر بوده و احتمالاً مسأله اصلاح، خنثی شود و باید با هرکدام از طرفین دعوا جداگانه و به صورت درگوشی صحبت شود و نقشه اصلاح عملی شود. و آشتی دهنده باید در این راه خیر و الهی از مال یا نفوذ و حیثیت خود استفاده نماید چنانکه در حدیثی از علی علیه السلام می خوانیم که فرمود:

«انّ اللّهَ فرضَ علیکُم زکاتَ جاهِکُم کما فرضَ علیکُم زکاةَ ما ملکت أیدیکم»(8).

«خداوند زکات نفوذ و حیثیت اجتماعی را بر شما واجب کرده است آنچنانکه بر شما زکات مال را واجب کرده».

اگر اسلام به آشتی میان مردم این قدر اهمیت داده، به خاطر اهمیت و نقش آن در اتحاد و یکپارچگی خانواده ها و بالاخره قدرت جامعه مسلمانان است و می توان گفت که اصلاح و برقراری آشتی، یکی از ارکان قوام جامعه ای نیرومند می باشد. چنانکه در شأن نزول آیه 9 سوره حجرات آمده است میان دو قبیله معروف مدینه یعنی اوس و خزرج اختلافی افتاد و همان سبب شد که گروهی از آن دو به جان هم بیفتند و با چوب و کفش یکدیگر را بزنند! آنگاه آیه فوق نازل و راه برخورد با چنین حوادثی را به مسلمانان آموخت(9). و به دستور پیامبر آتش اختلاف و منازعه خاموش شد.

ما هم اگر از دستمان برمی آید، نفوذی داریم، حیثیتمان ایجاب می کند، و یا با پول خرج کردن، بالاخره به هر نحوی که می توانیم سعی کنیم بین اشخاص یا گروه ها یا جامعه و برادران دینی خود صلح و آشتی برقرار سازیم. و از خدا بترسیم و بی طرفانه و بی غرض این کار را انجام دهیم. نه اینکه خدای ناکرده به جای صلح و آشتی، در لباس دوست و یا فامیل و به ظاهر مصلح و دلسوز، با رفتار و گفتار و کردار خود سبب کدورت و خصومت بین اشخاص یا خانواده ها شده و مشمول آیه (والفِتنة اشدُّ من القتل) شویم.

 


1. نهج البلاغه فیض، ص 977، وصیّت 47.

2. نساء: 84.

3. مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً یَکُنْ لَهُ نَصِیبٌ مِنْها وَ مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً سَیِّئَةً یَکُنْ لَهُ کِفْلٌ مِنْها وَ کانَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیئٍ مُقِیتا» (نساء: 85).

4. حجرات: 10.

5. مجادله: 10.

6. مجادله: 10.

7. نساء: 114.

8. نورالثقلین: ج1، ص 550.

9. مجمع البیان، ذیل آیه 9 حجرات.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان