ماهان شبکه ایرانیان

علم و اندیشه در تمدن اسلامی (۷)

تاکید عمیق قرآن بر نظر و اندیشه و عقل و تشویق بر طلب دانش در سرزمین های دور، و فراگرفتن علم از هر جای ممکن و از هر شخص دانشمند، تاثیر عمیقی در پیشرفت علمی مسلمانان داشت .

آکادمی بیت الحکمه

تاکید عمیق قرآن بر نظر و اندیشه و عقل و تشویق بر طلب دانش در سرزمین های دور، و فراگرفتن علم از هر جای ممکن و از هر شخص دانشمند، تاثیر عمیقی در پیشرفت علمی مسلمانان داشت .

شاید این تعبیر برای خوانندگان، مقداری شگفت آور تلقی شود که راستی بیت الحکمه بغداد که نقش مهمی در انتقال فرهنگ و علوم داشته است، یک آکادمی بود؟! واژه آکادمی، نخستین بار به وسیله افلاطون به کار رفت . او در بیرون آتن برای تعلیم حکمت و آموزش و تربیت شاگردان خود، باغی ساخته بود که آن را «آکادمیا» می نامید .

در این باره، فروغی می نویسد:

«افلاطون در بیرون شهر آتن باغی داشت، وقف علم و معرفت نمود . مریدانش برای درک فیض تعلیم و اشتغال به علم و حکمت آنجا گرد می آمدند و چون آن محل «آکادمیا» نام داشت، فلسفه افلاطون به حکمت آکادمی معروف شد ... و امروز در اروپا مطلق انجمن علمی را «آکادمی » می گویند» ! (1)

بیت الحکمه هم همان نقش را ایفاء می کرد . زیرا آنجا، هم یک کتابخانه بود و هم مرکز ترجمه و هم مرکز پژوهشهای علمی که همزمان کار تحقیق و تالیف و ترجمه در زمینه علوم مختلف به وسیله دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان را انجام و فضای فرهنگی جامعه اسلامی را توسعه می بخشید .

می دانیم که علم و اندیشه، وطن خاصی ندارد . دانش دوستی که در قدیم از آن به فلسفه تعبیر می آوردند، گاهی در ایران بعد در یونان و سپس در مصر و اسکندریه و در بعدهای تاریخ در بغداد مرکز جهان اسلام شکوفا شده است . علت این فراز و فرود، شکوفائی و پژمردگی را می توان متاثر از عوامل متعددی تلقی کرد . ولی علت عمده آن را باید در شرائط جامعه باز و جامعه بسته ردیابی کرده و ادراک نمود .

جامعه باز و جامعه بسته

اصطلاح «جامعه یا مذهب باز و جامعه یا مذهب بسته » از «هانری برگسون » فیلسوف فرانسوی است . جامعه بسته در حصار اصول و عقاید و رسوم و اشکال خود محصور است . جهان در چشم انسانی که در یک «جامعه بسته » زندگی می کند جهانی است محدود، کوچک و راکد . عالم یک «سفینه » شخصی است و در ورای مرزهای آن - که اندکی از مرزهای «وطن » دورتر است - جز عدم یا ابهام مطلق تسخیرناپذیر (ظلمات) هیچ نیست . جامعه باز; برعکس حصارها را درهم شکسته، جهان را پهناور و همواره در تغییر می بیند و این خود عامل تغییر و تحول دائمی و غنا و رشد مداوم آن می گردد .

مذهب و قوم یهود نمونه یک جامعه بسته و اسلام و جامعه اسلامی قرنهای دوم، سوم و چهارم، نمونه یک جامعه و مذهب باز است » (2) .

اگر این تقسیم بندی را بپذیریم باید بگوییم: اسلام چنین جامعه ای را به وجود آورد . تاکید عمیق قرآن بر نظر و اندیشه و عقل و تشویق به طلب دانش در سرزمین های دور و فرا گرفتن علم از هر جای ممکن و از هر شخص دانشمند، تاثیر عمیقی در پیشرفت علمی مسلمانان داشت، گرفتن زیبائیهای هر قوم و ملت و اغماض و چشم پوشی از نارسائیها و تاریکیها، قطعا ذهن هر انسان مسلمان را روشن و دل هر آدم معتقدی را صاف می سازد اگر تنگ نظری تعصب آلود قومی، کنار رود و افق های ذهنی انسانها روشن گردد، قطعا فضائی باز و جامعه ای آزاداندیش و عقلانی به وجود می آید .

می توان نمونه چنین جامعه ای را به طور نسبی در قرن دوم هجری دوره انتقال فرهنگ و تمدن ملل بیگانه ملاحظه کرد .

بنیاد ترجمه و تالیف

«بیت الحکمه » ، «خزانة الحکمة » یا «خزانة دارالحکمة » که ابومنصور معمری، نویسنده مقدمه شاهنامه ابومنصوری، آن را «گنج نامه مامون » ترجمه کرده است (3) .

مرکز تجمع دانشمندان و اهل فضل و ادب و مترجمان کتب علمی بود . این مرکز که متاسفانه وضع آن چندان روشن نیست و ظاهرا برای اولین بار در دوره هارون ایجاد شد و در عهد مامون به کمال خود رسید . بعضی درباره آن مبالغه کرده اند که «بیت الحکمه » هم کتابخانه بوده، هم محل تحقیق و هم محل رصد و رصدخانه و عده زیادی از دانشمندان اهل کتاب و مسلمان در آنجا مشغول تحقیق در علوم بوده اند» .

در هر حال در دوره هارون ابوسهل فضل بن نوبخت و علان الشعوبی در بیت الحکمه کار می کردند . در دوره مامون که علاقه به علم و فلسفه داشته . وی عده ای از دانشمندان را به سیسیل و قبرس فرستاد تا با خود کتاب بیاورند .

ابن الندیم در «الفهرست » می گوید:

«محمد بن اسحاق می گوید: از جمله اشخاصی که کتاب از کشور روم آوردند: محمد، احمد، و حسن فرزندان شاکر (منجم) بودند . این گروه سعی و تلاش زیادی مبذول کردند و کتابهای زیادی از روم با خود آوردند و با خود حنین بن اسحاق و دیگران را به روم بردند و کتابهای ناب و تالیفات مهمی در زمینه فلسفه، هندسه، موسیقی، ارثماطیقی در ریاضیات و طب با خود همراه آوردند .

ابو سلیمان سجستانی گوید: فرزندان منجم (بنوشاکر) بسیاری از مترجمان از جمله حنین بن اسحاق، حبیش بن حسن و ابت بن قره و دیگران را استخدام کرده و کتابها را ترجمه می نمودند و در هر ماه 500 دینار به مترجمان و ملازمان پرداخت می کردند» (4) .

این فعالیت علمی نشان می دهد که جامعه اسلامی، چگونه تحرک فرهنگی داشته و هر فردی با هر مذهبی که داشته است، با آزادی کامل به کار فرهنگی اشتغال داشته و همکاری دسته جمعی برای ارتقای فرهنگ و عقلانیت جامعه، در جریان بوده است .

در واقع بیت الحکمه، هم یک کتابخانه بود، و هم مرکز ترجمه و هم مرکز پژوهشهای علمی، در آنجا برخی به نسخه نویسی و استنساخ و برخی به کار ترجمه، و گروهی به کار تحقیق اشتغال داشتند و از این گروه خوارزمی و برادران موسی را می توان نام برد که در ریاضیات و نجوم تحقیق می کردند (5) . و به همین ملاحظات می توان آن را «آکادمی » تلقی کرد! کیمیا و طب، نخستین علومی بودند که توجه مسلمانان را به خود جلب کردند ولی از آنجا که در مکاتبی که تعلیم به تمام معنی جنبه دائرة المعارفی داشته باشد، تنها به یک علم و دو علم اکتفاء نمی شود . نهضت علمی اسلامی به کیمیا و طب اکتفاء نکرد و به دیگر تحقیقات در علوم طبیعی و مابعدالطبیعی و دینی نیز روی آورد . کتابهای مقدس ادیان ابراهیمی و دین زرتشتی ترجمه گردید، آنهم با آزادی کامل . در نجوم، ریاضی ، سیاست آثاری از هندی و فارسی به عربی برگردان شد . به ویژه کتابهای زیادی در زمینه فلسفه و منطق ترجمه گردید، که بعدها آثار مهمی در تفکر و تمدن اسلامی به یادگار گذاشت .

بیت الحکمه تا زمان ابن الندیم (385ه). و (احتمالا) تا زمان حمله مغول به بغداد (656) دائر بوده است (6) .

تداوم این نهضت علمی و تاسیس بنگاه ترجمه و تالیف در دولتهای بعدی، در دوره دیلمیان و فاطمیان مصر، از جهت علاقه علمی وافری که به علوم عقلانی داشته اند، در تمدن اسلامی، از درخشندگی خاصی حکایت دارد .

وجود «دارالحکمه » و «دارالعلم » در مصر در دوره فاطمی برای بحثهای علمی و مناظرات در میان مردان و زنان، توجه به علوم به ویژه علوم عقلی را در دوران شکوفان فاطمی نشان می دهد .

به نقل مقریزی: در خزانة الکتب که در قصر خلفای فاطمی ترتیب یافته بود، خزانه ای بود حاوی هیجده هزار مجلد کتاب در علوم قدیم و در «المارستان العتیق » هم کتابخانه بزرگی بود حاوی بیش از 200 هزار مجلد کتاب که تعداد کثیری از آنها در طب و کیمیا بود و رویهم کتابخانه خلفای فاطمی 1600000 نسخه کتاب داشت که مورد استفاده اهل مطالعه بوده است (7) .

حنین بن اسحاق مترجم زبردست

حنین بن اسحاق ملقب به «ابی زید» در سال 194ه تولد یافت . پدرش اسحاق مسیحی بوده و صناعت داروسازی داشت . پسرش حنین را بر شغل خود ترغیب کرد و او را به آموختن طب و پزشکی ترغیب نمود . حنین از یوحنا بن ماسویه طب می آموخت و سؤالات زیادی از استادش می پرسید . و گاهی در سؤال بسیار اصرار می کرد . استادش یوحنا، از این جرات او ناراحت شد و گفت: «تو را چه رسد که طب آموزی؟ و اهل حیره را نشاید که به این صنعت روی آورند! برو در کوی و برزن صرافی کن!» یوحنا، استاد حنین به مدرسه جندیشاپور و مردم آن تعصب خاصی داشت و چنین باور می کرد که «علم از محدوده آنها خارج نشود» و دیگران را نشاید که علم آموزند!

از این پس، حنین به شهرهای روم رفت و زبان یونانی یاد گرفت و در آن زبان مهارت یافت سپس به بصره برگشت و در نزد «خلیل بن احمد» علم عربی آموخت . گویند: او کتاب «العین » خلیل را همراه خود به بغداد آورد .

حنین به چهار زبان تسلط کامل داشت: فارسی، یونانی، عربی و سریانی .

مهم ترین امتیاز حنین این بود که او از یویانی به عربی و سریانی ترجمه می کرد و در کار خود استادی به خرج می داد .

او در ابتداء بامامون عباسی ارتباط داشت و در مرکز «بیت الحکمه » که حاوی ذخائر کتب یونانی بود و از روم و قسطنطنیه انتقال یافته بود، به مدیریت و ریاست آن اشتغال داشت . حنین ابتداء به سریانی و از آن به عربی ترجمه می کرد . حنین با بیشتر خلفاء عباسی همکاری کرده است .

او تنها به کتابهای «بیت الحکمه » اکتفاء نمی کرد، بلکه در شهرها در نواحی عراق و شام و اسکندریه می گردید و به سراغ کتابهای نادر می رفت و با بذل و کوشش علمی زیاد آنها را جمع آوری می کرد و با خود همراه می آورد .

حنین خود ترجمه می کرد و بر کار و ترجمه بسیاری از مترجمان اشراف داشت . دانشمندان بزرگی که در فن ترجمه مهارت داشتند از قبیل: اصطفن بن باسیل، موسی بن خالد و یحیی بن هارون زیر نظر حنین کار می کردند (8) .

حنین ترجمه می کرد، تلخیص می کرد و ترجمه های دیگران را تصحیح می نمود . و بالاخره یک نهضت علمی بزرگی را رهبری می کرد که نه تنها در زمان خود، بلکه در دوران بعدی نیز تداوم داشته است (9) . و حنین در سال 264 درگذشت .

آثار نهضت

نهضت ترجمه در جهان اسلام که یکی از درخشان ترین موارد تاریخ انتقال فکر بشری است، حاصل کار و همت خالصانه و پرشور معدودی مترجم شیفته و حمایت بی دریغ و بی شائبه دولتی بود که اندک زمانی، تنگ نظری و خام اندیشی را به کنار نهاده بود .

در کمتر از صد سال تقریبا تمام آثار اساس شناخته شده آن زمان به عربی برگردانده شد و میراث گذشتگان در اختیار محققان و متفکران مسلمان قرار گرفت تا از آن توشه برگیرند و آنگاه خود بیاندیشند و بنیانی تازه در افکنند . در واقع هنوز دوران ترجمه به پایان نرسیده بود که فارابی، فلسفه اسلامی را تاسیس کرد و رازی در عالم پزشکی از پیشینیانش فراتر رفت » (10) .

دانشمندان علوم اجتماعی می گویند: ارتباط و انتقال تمدنها، اگر تمدنی دارای امتیازات و پیشرفت مادی و علمی باشد، در اثر مجاورت، ملت در حال رشد و نوآوریهای مادی را زودتر از نوآوریهای فرهنگی دریافت می کند . و بالاخره فرهنگ و اندیشه و عقلانیت از طریق ترجمه متون علمی متعلق به تمدنی شکوفا به حوزه تمدن در حال اقتباس انتقال می یابد . چنانکه اگر صنعت و ماشین یک کشور مترقی صنعتی، به کشور در حال صنعتی شدن انتقال یابد، قطعا صنعت مونتاژ، نخستین مرحله انتقال صنعت از تمدنی به تمدن دیگر است . ترجمه متون علمی، ادبی و فلسفی نیز نخستین مرحله انتقال می باشد .

روند انتقال اندیشه

این روند در توسعه انتقال تمدنها در تاریخ بشری و به طور تجربی ثابت شده است انتقال تمدن و فرهنگ یونانی به جهان اسلام، از طریق ترجمه میسور گشت .

چنانکه ارتباط غرب و شرق و انتقال تمدن از مشرق زمین به جهان غرب در قرون میانه نیز از راه ترجمه متون علمی، فکری و فلسفی مسلمانان به زبانهای لاتین در اسپانیا، (میکادو) صورت گرفت و کتابهای ابن رشد، ابن سینا، خوارزمی ترجمه گردید .

همچنین در دوره مشروطه و ارتباط دوباره غرب و شرق، ترجمه متون . یک رابطه فرهنگی نوظهوری بود که مترجمان ایرانی کتابهای غربیان را ترجمه کردند .

بنیاد «ترجمه و تالیف » در دانشگاههای ایران، مصر، ترکیه، و دیگر کشورهای اسلامی نمود و سمبل چنین رابطه ای است .

از این لحاظ امروزه که حوزه علمیه قم بعد از انقلاب اسلامی به نحو بارزی در سطح جهان مطرح شده، و خواه و ناخواه اندیشه اسلامی از این مرکز علمی اسلامی به جهان عرضه می شود . جا دارد چنین توسعه ای یعنی «مرکز ترجمه و تالیف » در حوزه نیز به وجود آید و فضلای عالیقدر و دانشمندان اسلامی برای اطلاع بیشتر از فرآورده های جهان نو و عالم اسلامی، از طریق ترجمه متون و آشنائی با اندیشه های متفکران عصر حاضر، چنین مرکزی را راه اندازی کنند .

یک پیشنهاد برای عالمان اسلامی

در یک مقایسه میان حوزه های علمی امروزه باحوزه علمی تشیع در قرن چهارم و پنجم، می توان گفت:

«اگر ما حوزه های علمی فعلی را با تمدن قرن چهارم مسلمین در بغداد مقایسه کنیم درمی یابیم که حوزه های امروزی تفاوت قابل ملاحظه ای با حوزه های آن روز جامعه اسلامی داشته است .

راستی تحقیق و تنوع علوم در قرن چهارم و پنجم بسیار عالی بوده است تا قرن ما، عجیب این که در گذر زمان، متاسفانه دنباله علم عمران، جامعه شناسی ابن خلدون در حوزه و کشورهای شرقی ادامه نیافته است . علم تطبیق ادیان، رونق نداشته، یعنی به صورت یک رشته تخصصی در نیامده است .

اساسا آنچه امروزه در حوزه ها مطرح نیست، مطالعه ادیان و فرهنگهای ملل غیر مسلمان است که چندان نیازی به این معارف دینی احساس نمی شود .

اگر در گذشته و حال در باب «فرق اسلامی » بحثی می رود بیشتر روش «نقد و رد نویسی » است . بگذریم از این که حتی «فقه مقارن » که روزگاری صحبتش بود، پاک فراموش شده است .

چرا در جامعه مسلمین در روند فلسفه اسلامی، فلسفه سیاسی نضج نیافته و رشد نکرده است؟ و امروز هم تنها آرای فارابی در «مدینه فاضله » یا «سیاست مدنیه » مطرح است . مانع رشد این فلسفه سیاسی چیست؟ نبود حکومت اسلامی در گذشته، جمود فکری، بسته بودن جامعه دینی، عدم ارتباط با مراکز فرهنگی جهان اسلام؟! راستی چه عواملی سبب شده است که مسلمانان در این مسائل در جهان اسلام، حتی از طرح آن نیز خودداری کرده اند؟

به نظر نگارنده: سلطه اندیشه قشریگری در حوزه اهل سنت، هرگونه عقل و اندیشه و عقلانیت و نظر را تحریم کرده است و نفوذ اهل حدیث و اخباریان در قلمرو شیعه، اجازه چنین تحقیقی نداده است .

آنچه امروز «مرکز انتشارات اسلامی وابسته به جامعه محترم مدرسین » انجام می دهد، اگرچه یک گام اصلاحی عملی است و احیاء تراث سلف صالح است، دوباره چاپ کردن و منقح کردن کتابهای کلاسیک است . اما قطعا تحول هر جامعه فرهنگی نیاز مبرمی به انتقال فرهنگها، ترجمه آثار ملل اسلامی، حتی غیر مسلمان، دارد و از این جهت است که در قاهره، تهران، پاکستان، بنگاه ترجمه و تالیف کتاب پدید آمده است و همه انواع علوم انسانی را به آن حوزه ها انتقال می دهد و این تحول در حوزه های علمی فراموش شده است .

از این رو پیشنهاد می شود که مرکز انتشارات اسلامی وابسته به جامعه محترم مدرسین در کنار «نشر آثار علمای بزرگ اسلامی » ، مرکزی نیز برای ترجمه بهترین کتابهای ملل مسلمان توسط فضلاء و عالمان حوزوی به وجود آورد که خود عامل مهمی در تحول و باروری اندیشه اسلامی خواهد بود .

پی نوشت:

1) محمد علی فروغ، سیر حکمت در اروپا، ص 16، کتابفروشی زوار، تهران، چاپ دوم 1317 .

2) کتاب محمد خاتم پیامبران، ص 237 به بعد، حسینیه ارشاد 1348 .

3) دکتر ذبیح الله صفا، تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، ص 50، چاپ سوم، به نقل از بیست مقاله محمد قزوینی، ج 2، ص 39 .

4) ابن الندیم، الفهرست، ص 304 چاپ رضا تجدد، 1393ه ق .

5) ذبیح الله صفا، ص 50 .

6) احمد امین، ضحی الاسلام، ج 2، ص 66 - دارالکتاب العربی، بیروت، بی تا .

7) خطط مقریزی، ج 2، ص 233 به نقل از تاریخ علوم عقلی، ص 133 .

8) قفطی، اخبار الحکماء، ص 171 .

9) احمد امین، ضحی الاسلام، ج 1، ص 284 .

10) با اقتباس از مقاله آقای کامران فانی در کتاب «درباره ترجمه » ص 106 مرکز نشر دانشگاهی 1365ه ش .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان