گوهر فضیلت / در منقبتِ امیرالمؤمنین علیه السلام

معلوم است که چون معاویه ملعون از موت امیرالمؤمنین علی علیه السلام خبر یافت، گفت بر عالمیانْ منقبتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام مخفی نیست و مردم می دانند که من بر وی ظلم کردم، طریقی اختیار باید که که من در افواه خلق نیفتم به بدی و تا روز قیامت، مردمْ لعنتِ من کنند، من این لعنت با علی اندازم

سنتِ جاهلی

معلوم است که چون معاویه ملعون از موت امیرالمؤمنین علی علیه السلام خبر یافت، گفت بر عالمیانْ منقبتِ امیرالمؤمنین علی علیه السلام مخفی نیست و مردم می دانند که من بر وی ظلم کردم، طریقی اختیار باید که که من در افواه خلق نیفتم به بدی و تا روز قیامت، مردمْ لعنتِ من کنند، من این لعنت با علی اندازم. آن لعین، لعنِ علی علیه السلام سنّت نهاد و در هر شهری و دِهی از ملک شام، اُدبا را ادیبی تعیین نمودی تا آن مُفتریاتِ متقدّمان را به کودکان تعلیم می کردند، و آن دفترهای مفتریات را در بازارها به دراهم بخس می فروختند.

گویند: هر که ولایتی یا ریاستی طلب کردی، یک دفتر از آن مُفتریات جلد کرده به وی دادندی و گفتندی که باید بدین عمل کنی و اگر نکنی از عملت معزول کنیم. [از این رو] به حکم «الناسُ عَلی دینِ مُلُوکِهم» خلق برآن طریق برفتند تا آن ضلالت فاش شد. لعنت علی علیه السلام و اهل بیت او چنان شد که یکی از ارکان دین است پیش آن ملعونان، و حکم کردند که هیچ کس در جهان نام علی نبرد. و بر کسی نام ننهند و هر که نام علی بر زبان براند زبانش ببُرند و مالش تاراج کنند و فرزندانش را اسیر ببرند.

* * *

تا گویند: عالمی وعظ می گفت در مسجد اعظم دمشق، نام علی بر زبان برفت. اعلام عبدالملک مروان کردند، بفرمود تا زبانش ببریدند و گفت: عجب که هنوز نام علی بر یاد خلق است و فراموش نکردند، و دَرِ لعنت به ابوتراب گشودند و در جهان اظهار کردند که ابوتراب با اولاد خود، خاندان رسول را خراب کردند و صحابه را متفرّقه کردند و در دین چنین و چنین کردند. بدین حیلت و دروغ خلقان را در آن کار جدّ و جهد و تحریص کردند و چندان که مناقب متقدمان می کردند. مقابح صورت و سیرت اهل البیت و ذمّ ایشان را می کردند و می گفتند.

ابوتراب

گویند: چرا علی را ابوتراب کُنْیَتْ کردند؟ گوییم: صادق علیه السلام گفت: زیرا که وی خلیفه رسول بود بعد از او، چنانکه با عدم آب، تیمّم به خاک کنند، با عدم رسول صلی الله علیه و آله اقتدا به علی علیه السلام کنند، و گفت سبب این آن بود که روزی علی علیه السلام غایب بود طلب می کردند، به صحرا یافتند که به سجده رفته بود و در سجده به خواب رفته بود. چون رسول صلی الله علیه و آله به وی رسید. گفت: «قُمْ یا اَبوتُراب» علی علیه السلام برخاست همه روی پر خاک.

سیرت رسول الله صلی الله علیه و آله

نبینی که روزی عبدالرحمن[بن عوف] دست امیرمؤمنین علی علیه السلام گرفت که بر تو بیعت کنم، به شرط آنکه به رسم شیخین بروی. امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: قال اللّه تعالی: لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللّه اُسْوَةٌ حَسَنةٌ» بر سیرت رسول صلی الله علیه و آله فرمود ما را نه بر سیرت شیخین، عبدالرحمن نزدیک این دست از دست وی بیرون کشید و دست عثمان گرفت و بیعت کرد بر خلافت او به شرط آنکه به سیرت شیخین برود. و عثمان آن را از وی قبول کرد.

معاونتِ رسول الله صلی الله علیه و آله

در جمله حالات که به رسول صلی الله علیه و آله دشوار بود علی علیه السلام با وی بود و معاون وی، و صحابه خلفا و غیر ایشان هیچ کس با وی نبودند. چهار سال که ایام شِعب بود و رسول صلی الله علیه و آله محبوس در خانه ابوطالب بود و ابوطالب همه شب با فرزند، شمشیر کشیده بر سقف و حوالی خانه طواف و حراست کردندی و علی علیه السلام در روز، معیشت رسول صلی الله علیه و آله حاصل کردی و هیچ صحابه معاون وی نبود. و هم چنین ایام مباهله و در ایام حروب و روز وفات و قیام به کار او. در هیچ مقام صعب ایشان معاون رسول صلی الله علیه و آله نبودند بلکه علی علیه السلام بدان کار باستادی و آن رنج از دل رسول صلی الله علیه و آله برداشتی و از اسلامیان کفایت کردی. بنابراین علی علیه السلام بدین جمله مُهمّات لایق خلافت نبود، ایشان که لایق هیچ کاری صعب نبودند لایق خلافت شدند؟!

آیه تطهیر

در قرآن احتیاط کردم، چنان یافتم که هیچ طایفه را حکم نکرد به طهارت ایشان، الاّ برای علی و فاطمه و حسن و حسین علیه السلام . چنانکه علماء اهل قبله اجماع کردند. بعضی بر اصالت ایراد کرده بودند و بعضی به روایت که «إنَّمَا یُریْدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ» در شأن این طایفه منزل شد.

رسول صلی الله علیه و آله در خانه امّ سلمه رفت و خواب بر وی غلبه کرد، در خواب شد و امّ سلمه از جهت رسول صلی الله علیه و آله طعامی پخت، علی و فاطمه و حسن و حسین علیه السلام درآمدند و گرد بر گرد رسول صلی الله علیه و آله نشستند. رسول بیدار شد و ایشان را بدید آنجا، عظیم خرّم شد. احتیاط کرد گلیمی یافت خیبری، برگرفت و بر ایشان انداخت و گفت: «اَلّلهُمّ إنّ لِکُلِّ نَبیٍّ أهل بَیت فَهؤلاءِ أهل بَیتی فَاَذهِب عَنْهُم الرِّجسَ وَ طَهِّرَهُمْ تَطْهیرا» در حالْ این آیت منزل شد. امّ سلمه گفت: «یا رسول اللّه کُنْتُ مِن اَهلِ بَیتِک؟» فقال: «[إنَّکِ علی] خَیرٍ».

ولادتِ با سعادت

امیر المؤمنین علی بن ابی طالب بن عبدالملطلب ولادت او روز آدینه بود، سیزدهم رجب بعد عالم الفیل ثلاثین سنة. و ولادت او در کعبه بود و غیر او هیچ بشری را ولادت در کعبه نبود، و سبب آن بود که مادرش فاطمه بنت اسدبن هشام به طواف خانه شد، وی را طلق گرفت و طاقت به خانه رفتن نداشت قصد خانه کعبه کرد، به فرمان خدا دَرِ خانه کعبه گشوده شد تا وی در آنجا شد و در به هم آمد. ولادت او اتّفاق افتاد طاهرا مطهرا که مادر را هیچ عذر زنان نبود تا از طاعت خدا باز نماند. سه روز در آنجا بماند. حوریان جنان معاونات و مؤانسات او بودند، و عمر شریف او شصت و پنج سال.

سی و سه سال با رسول صلی الله علیه و آله بود، و سی و دو سال بعد از او، و شب آدینه درگذشت، بیست و یکم رمضان سنة اربعین من الهجریة شهیدا من ضربة عبدالرحمن ملجم ـ علیه اللعنة ـ ضَرَبَه فی مَسجد الکوفه قبل الصبح فی رکوعِهِ.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان