ماهان شبکه ایرانیان

بررسی تطبیقی آیات تبلیغ و اکمال از دیدگاه فریقین(با تأکید بر پاسخگویی به شبهات جدید)*

اگرچه فریقین در پاره ای از مباحث پیرامون آیات تبلیغ و اکمال، اشتراک نظر دارند ولی در پاره ای از مباحث دارای اختلاف نظر هستند. نقطه محوری اختلاف و تمایز دو دیدگاه در علت نزول، زمان نزول و مصداق آیه است.

چکیده

اگرچه فریقین در پاره ای از مباحث پیرامون آیات تبلیغ و اکمال، اشتراک نظر دارند ولی در پاره ای از مباحث دارای اختلاف نظر هستند. نقطه محوری اختلاف و تمایز دو دیدگاه در علت نزول، زمان نزول و مصداق آیه است.

مقاله حاضر می کوشد تا از لابه لای دیدگاههای فریقین موضوع فوق را کالبدشکافی نماید.

 

واژه های کلیدی: آیه تبلیغ، آیه اکمال، مفسران شیعه، مفسران اهل سنّت.

 

نقاط مشترک فریقین در آیات تبلیغ اکمال

1. مفسران مانند طبرسی، قرطبی و ابن کثیر متفق اند که سوره مائده آخرین سوره ای است که در مدینه بر پیامبر نازل شده است.

2. ادعای اجماع شده که آیات مورد بحث آخرین آیاتی است که بر پیامبر نازل شده است.

3. همه مفسران می گویند: باید شرط و جزا را طوری معنا کنیم که در کلام حکیم لغو پدید نیاید. (اگر آنچه را بر تو نازل شده تبلیغ نکنی آن را تبلیغ نکرده ای)

4. روایات اهل بیت(ع)، بدون استثنا ابلاغ مهم را ولایت علی(ع) معرفی می کنند و روایات اهل سنت هم به نقل از صحابه مانند ابن مسعود، ابن عباس، ابوسعید و... این مسئله را تأیید می کنند؛ جز یک روایت که به ابن عباس نسبت داده شده که مراد اظهار برائت از بت است.

5. در مورد نزول آیه اکمال، روایات اهل بیت(ع) آن را روز ولایت علی(ع) می دانند و روایات اهل سنت هم این امر را تأیید می کنند.

6. « والله یعصمک من الناس» بیم و نگرانی پیامبر(ص) را می رساند که خداوند وعده حفظ را به او داده است. همه روایات تأیید می کنند که خطر تکذیب و... در میان بوده است.

7. همه روز اکمال را اکمال و اتمام دین اسلام می دانند و شیعه و سنی مصداق آن را ابلاغ ولایت علی(ع) ذکر می کنند، گرچه اختلاف هم هست.

8. مفسران می گویند که آیه تبلیغ به مابعد خود ربطی ندارد. تنها مخالف مقاتل بن سلیمان است که بعضی این سخن را از او گرفته اند. آیه اکمال نیز چنین است.

9. یوم اکمال باعث شد که کفار مأیوس شوند و دین کامل گردید. روایات اهل بیت(ع) و دسته ای از روایات اهل سنت بیان می کنند که پیامبر(ص) آن روز فرمود: «الله اکبر علی اکمال الدین واتمام النعمة ورضی الرب برسالتی وبولایة علی بن ابی طالب بعدی.»

 

سیاق آیه تبلیغ

برخی مانند مقاتل بن سلیمان، فخر رازی و رشید رضا سیاق این آیه را با ماقبل و بعد یکی می دانند، در حالی که چنین نیست، چون موضوع آیه مورد بحث با موضوع آیات قبل و بعد فرق دارد. آیات قبل و بعد درباره یهود است، در حالی که آیه مورد بحث ابلاغ امر مهم و ترس و نگرانی حفظ را بیان می کند. زمانی که این آیه نازل شده، یهود نه آن حدت و شدت را داشتند و نه باعث ترس و نگرانی بودند. این آیه در آخر عمر حضرت نازل شد، که آن موقع آنها قدرتی نداشتند. لذا سیاق این آیه با قبل و بعد آن تفاوت دارد.

 

سیاق آیه اکمال

آیه اکمال در وسط آیه ای قرار دارد که احکام گوشت را بیان می کند. مفسران می گویند این آیه جمله معترضه است و به قبل و بعد هیچ ربطی ندارد و اگر این آیه را برداریم، کلام تامی است و افاده مقصود می کند و متوقف بر آن نیست. پس این آیه به قبل و بعد خود هیچ ربطی ندارد.

 

دیدگاههایی درباره شأن نزول آیه تبلیغ

دیدگاههای متعددی درباره مصداق آیه تبلیغ در منابع تفسیری و حدیثی یافت می شود که عبارت است از:

1. منظور از ابلاغ، پیام دادن به اهل کتاب است. این قول به مجاهد، ابن عباس و قتاده نسبت داده شده است.

2. از سعیدبن جبیر و عایشه نیز چنین نقل شده است: چون صحابه از پیامبر(ص) حراست می کردند، خداوند فرمود: تو ابلاغ کن، ما از تو حراست می کنیم. پس پیامبر(ص) از صحابه عدم حراست را خواست.

3. شخصی از قبیله بنی انمار می خواست پیامبر(ص) را به شهادت برساند، خداوند از پیامبر(ص) حفاظت نمود. این قول از محمدبن کعب قرظی نقل شده است.

4. پیامبر(ص) در اوایل بعثت از ابلاغ وحی به قریش می ترسید و خداوند این آیه را نازل فرمود. این سخن از ابن جریج و عایشه نقل شده است.

5. آیه در مورد رجم و قصاص نازل شده است.

6. آیه در عیب و استهزای یهود نازل شده است.

7. در مورد آیه تخییر نازل شد، چون پیامبر ترسید مبادا همسرانش دنیا را اختیار کنند و از ابلاغ اعراض نمود.

8. آیه در مورد زینب بنت جحش و زید (قضیه طلاق و ازدواج با زینب) نازل شد.

9. این آیه در مورد جهاد یا معایب خدایان دروغگو یا حقوق مسلمین نازل شد.

10. آیه در مورد غدیر و ولایت حضرت علی(ع) نازل گردید.

11. این آیه در منی و در ایام حج نازل شد.

12. آیه در مورد عباس عموی پیامبر(ص) نازل شد، چون از پیامبر دفاع نمود.

 

دیدگاههایی درباره آیه اکمال

1. آیه روز عرفه در حجة الوداع نازل شده و بعد از آن هیچ آیه ای درباره فرائض و حلال و حرام نازل نشد. این سخن از ابن عباس و سدی و ابن جریم نقل شده است.

2. مراد عدم خلط و اختلاط کفار با مسلمانان در روز حج است. این قول از قتاده و سعیدبن جببر مروی است.

3. آیه در عرفات و روز عرفه نازل شده است. این سخن از عمر نقل شده و به ابن عباس، کعب و عیسی بن حارثه هم نسبت داده شده است.

4. آیه در مسیر حجة الوداع نازل شده است. این سخن از ربیع بن انس نقل شده است.

5. مراد از آن فتح مکه است.

6. ابن عباس می گوید: مراد روزی است که مردم از آن خبر ندارند.

7. مراد روز نزول سوره برائت است که بعد از آن مشرکان نمی توانستند به خانه خدا بیایند.

8. مراد روز غدیر یعنی هجدهم ذی الحجه سال دهم هجری است که در آن پیامبر(ص) پیام ولایت علی(ع) را ابلاغ فرمود. این قول از ابن ابی قاسم، ابن عساکر و ابن مردویه و ابوسعید خدری و ابوهریره و دیگران نقل شده است.

شأن نزول آیات تبلیغ و اکمال

بر اساس روایات صحیح، متواتر و معتمد، این آیات در آخر عمر مبارک حضرت6 در روز هجده ذی الحجه سال دهم هجری در محلی به نام غدیر خم نازل گردید. روایات واقعه را چنین بیان می کند:

رسول خدا 6 در دهمین سال هجرت به همراه مسلمانان قصد زیارت خانه خدا فرمود. گروهی عظیم پیامبر را در این حج همراهی کردند و این تنها حجی بعد از هجرت بود که قبل و بعد از آن این عمل توسط حضرت وقوع نیافته بود. لذا این حج را حجة الوادع، حجة الاسلام، حجة البلاغ، حجة الکمال و حجة الاتمام هم می گویند.

پیامبر گرامی6 با دو جامه ساده روز دوشنبه 24 یا 25 ذی القعده به قصد حج، پیاده به اتفاق همه اهل بیت خود، مهاجرین و انصار از مدینه خارج شد و بعد از سفر چند روزه، روز سه شنبه داخل مکه شد. پس از انجام مناسک حج، پیامبر(ص) آهنگ بازگشت به مدینه فرمود. چون به غدیر خم رسیدند، جبرئیل فرود آمد و وحی آورد: ای فرستاده خداوند، برسان و به امت ابلاغ فرما آنچه را که از طرف پروردگار بر تو فرو فرستاده شده است. غدیر خم جایی است که راههای متعدد از آنجا جدا می شود. روز هجده ذی الحجه پیامبر(ص) و همراهانش که بیشتر از 24 هزار نفر بودند، وارد این منزل شدند.

امین وحی الهی آیه مذکور را آورد و از طرف خداوند آن حضرت را امر کرد که علی(ع) را به ولایت و امامت معرفی و منصوب فرماید و آنچه را درباره پیروی از او و طاعت امر او از جانب خدا بر خلق واجب آمده به آنها ابلاغ فرماید.

وقتی به آن منزل رسیدند، وقت ظهر حرارت هوا شدت یافت، به طوری که مردم قسمتی از ردای خود را بر سر و قسمتی را زیر پا افکندند و برای آسایش پیامبر(ص) چادری تهیه شد. بعد از آنکه نماز ظهر با جماعت ادا شد، پیامبر(ص) بر محل مرتفعی که از جهاز شتران ترتیب داده بودند، قرار گرفت و همه را متوجه خود ساخت و بعد از حمد و ستایش پروردگار فرمود: عمر من سپری شده و نزدیک است دعوت خداوند را اجابت کنم. من و شما بر حسب آنچه به عهده داریم مسئول هستیم. پس نظر شما چیست؟ مردم گفتند: ما گواهی می دهیم که تو ابلاغ فرمودی و از پند ما و کوشش در وظیفه دریغ ننمودی . خدای تو به تو پاداش نیکو عطا فرماید.

پس از اقرار گرفتن در مورد دوزخ و بهشت و مرگ و قیامت فرمود : من در میان شما دو چیز گرانبها و ارجمند می گذارم. پس مواظب باشید که در مورد آنان چگونه رفتار می کنید. پرسیدند: آن دو چیز گرانبها و ارجمند چیست؟ فرمود: کتاب خدا و عترت و اهل بیت من(ع) و این هر دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در کنار حوض بر من وارد شوند . سپس فرمود: کیست که بر اهل ایمان از خود آنها سزاوارتر است ؟ همه گفتند: خدا و رسولش. پس دست علی(ع) را گرفت و بلند نمود و فرمود : ...هر کس من مولای اویم علی(ع) مولای او خواهد بود . و این سخن را سه بار تکرار فرمود و دعا کرد: بار خدایا! دوست بدار آنکه را که او را دوست بدارد و دشمن دار آنکه او را دشمن دارد... . در این موقع آیه اکمال نازل شد: « الیوم اکملت لکم دینکم...». پس پیامبر(ص) فرمود: الله اکبر بر اکمال دین، اتمام نعمت و خشنودی خدا به رسالت من و ولایت علی(ع) بعد از من .

در این هنگام همه گروه گروه آمدند و به حضرت علی (ع) تبریک و تهنیت گفتند. پیش از دیگران ابوبکر و عمربن خطاب بودند که گفتند: «بخ بخ لک یابن ابی طالب اصبحت مولای و مولی کل مؤمن.» حسان بن ثابت نیز برخاست و به اذن پیامبر(ص) درباره ولایت شعر سرود. این روایت به تفصیل و اجمال در کتب مختلفی نقل شده است .

این حدیث از طرق مختلف آمده که سند یکی را بررسی می کنیم.

1. ابوسعیدخدری: همه به ثقه و جلیل القدر بودن او اعتقاد دارند و او از ثقات است.

2. ابوالحسن احمد الواحدی نیشابوری: به قول ابن خلکان او در زمان خودش استاد نحو و تفسیر بود و مردم بر حسن او اجماع دارند.

3. حاکم حسکانی: ذهبی درباره او گفته است: «شیخ متقن ذوعنایة تامة بعلم الحدیث.»

4. ابن مردویه اصفهانی: او حافظ، ثبت و علامه است و در علم رجال شأن و منزلت خاصی دارد.

5. ثعلبی: او هم که این حدیث را در تفسیرش آورده، ثقه و صحیح النقل خوانده شده است.

 

جمع بندی و نتیجه گیری

از این روایات به دست می آید، شأن نزول و مصداق آیات مورد بحث خلافت و ولایت امیرالمؤمنین(ع) بوده است.

1. آیه تبلیغ یک امر مهم را می رساند و آن طبق احادیث ولایت امیر(ع) است.

2. حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» از ولایت علی(ع) خبر می دهد و معانی دیگر با عقل و نقل و شأن نزول آیه سازگاری ندارد .

3. مقدمه فراهم ساختن و تا چند روز نرساندن این امر دلالت می کند که در ابلاغ این امر مهم خطر وجود داشته و آن امر جز ولایت چیز دیگر نمی تواند باشد.

4. مقدمه خطبه (الست اول بکم...) و دعا بعد از حدیث (اللهم وال...) هم ولایت را می رساند.

5. آیه اکمال می فهماند این امر خاص چیزی بوده که تمام فرائض متکی به آن است.

6. فرمایش پیامبر یعنی «الله اکبر علی اکمال الدین» هم ولایت مطلقه حضرت علی(ع) را می رساند.

علاوه بر روایات مذکور در منابع شیعی و اهل سنت روایات بسیاری وارد شده (علامه بحرانی از طرق عامه 89 و از خاصه 43 روایت نقل کرده است) که شأن نزول و مصداق این آیات را بیان می دارد و این روایات را می توان در کتب متعدد و مختلف اهل سنت و شیعه یافت.

علاوه بر این، روایاتی داریم که روایات تسلیم، روایات تهنیت و روایات تتویج نام دارد و در کتب حدیثی وارد شده و امارت و خلافت و ولایت حضرت علی(ع) را می رساند. در اینجا از هر کدام یک نمونه ذکر می گردد.

1. روایت تسلیم: «عن بریدة قال: امرنا رسول الله(ص) ان نسلم علی علیٍ بیننا بامیرالمومنین وکذا فسروا کل ما فی القرآن « یا ایها الذین امنوا» ان علیا امیرها.»

2. روایت تهنیت: «...طقی علیا عمربن الخطاب بعد ذلک فقال: هنیا لک یابن ابی طالب اصبحت وامسیت مولای ومولی کل مؤمن ومؤمنة.»

3. روایت تتویج: «ان رسول الله(ص) دعا علیا یوم غدیر خم، فعممه وارخی عذبة (طرف الشیء) العمامة من خلفه.»

همه این روایات شاهد بر این است که رسول خدا(ص) برای جانشینی خود علی(ع) را به حکم خدا منصوب کرده بود و در هر جایی که زمینه ای فراهم می شد، حضرت علی(ع) را به عنوان امیرالمومنین معرفی می فرمود تا بعد از ایشان هیچ کس بهانه نیاورد که علی(ع) مولای مؤمنین است و مولا به معنای ناصر و دوست و... است. این روایات هم درصدد بیان آن است که صحابه به دستور حضرت رسول خدا(ص) بر حضرت علی(ع) به اسم امیرالمؤمنین سلام کنند و تهنیت و تبریک بگویند.

علاوه بر آن، عمامه گذاری و تاج گذاری که در تمام جهان مطرح است، بر مراسم جانشینی و خلافت و ولیعهدی دلالت می کند. اگر مولا را به معنای ناصر و محب بگیریم، پس این روایات چه می شود و این همه تدارکات و زحمات و... برای چه بود؟ آیا این جز ولایت و خلافت علی(ع) معنای دیگری دارد؟

 

دیدگاه مفسران شیعه پیرامون آیه تبلیغ

1. علی بن ابراهیم قمی(م329ق) در تفسیر خود در ذیل آیه تبلیغ مستقیماً خطبه غدیر را نقل نموده که از آن به دست می آید: این آیه در شأن حضرت علی(ع) در مورد جانشینی و ولایت آن حضرت نازل گردیده است.

2. ابی النضر محمدبن مسعود عیاش اسلمی سمرقندی(م310ق) در ذیل آیه تبلیغ، چند حدیث ذکر می کند که همه بیانگر آن است که این آیه درباره علی(ع) و ولایت آن حضرت نازل شده و آن مهم نصب حضرت علی(ع) به امامت و خلافت از طرف خدا بوده است.

3. فرات بن ابراهیم کوفی(م300ق) در تفسیر خود سه حدیث می آورد که بیانگر آن است که این آیه درباره غدیر و پیرامون انتصاب علی(ع) به ولایت از طرف خدا و رسول می باشد.

4. شیخ طوسی(ره)(م460ق) هم اول دو روایت از ابن کعب و عایشه درباره حراست پیامبر(ص) یا عدم کتمان وحی نقل می کند، سپس روایتی می آورد که ولایت امیرالمؤمنین(ع) را بیان می دارد.

5. علامه طبرسی(م548ق) اولاً آیه را معنا نموده است و سپس از جابر و ابن عباس روایت نقل می کند که این آیه در مورد حضرت و انتصاب او به امامت و ولایت نازل گردیده است.

6. شیخ عبدعلی بن جمعه الحروسی الحویزی(م1073ق) نیز در تفسیر خود چندین حدیث از زراره، فضیل بن یسار، بکیربن اعیان، محمدبن مسلم، برید بن معاویه و ابی الجارود آورده است که همه از ابی جعفر(ع) نقل می کنند که ایشان می فرماید: این آیه در غدیر خم پیرامون فریضه ولایت حضرت علی(ع) نازل شده است.

7. علامه سیدعبدالله شبر اولاً آیه را معنا می کند و سپس از اهل بیت(ع) و ابن عباس و جابر روایت نقل می کند که در آن خلافت حضرت علی(ع) بیان می شود و نیز اینکه رسول خدا(ص) از رساندن این امر مهم و ابلاغ خلافت از گروهی از صحابه می ترسیده است.

8. شیخ محمدرضا مشهدی نیز اولاً آیه را ترجمه می کند و سپس روایاتی از تفسیر قمی و تفسیر عیاشی و فرات کوفی در مورد ولایت حضرت علی(ع) بیان می نماید.

9. ابوالفتوح رازی(م556ق)

در تفسیر روض الجنان وروح الجنان حدیثی مفصل ذکر می نماید که در آخر آن تمام خطبه غدیر ذکر شده است. ایشان نقل می کند که در موقع برگشتن از حج و در غدیر خم بود که این آیه نازل گردید و پیامبر(ص) امر مهم یعنی ولایت و خلافت حضرت علی(ع) را ابلاغ فرمود و از همه در این مورد میثاق گرفت.

10. محمدجواد مغنیه می فرماید: امر مهمی بود که پیامبر(ص) آن را به مردم می رساند و تحمل آن برای پیامبر(ص) خیلی سخت بود. این امر تا حدی مهم است که امر رسالت متوقف بر ابلاغ آن است. وی سپس از فریقین شأن نزول آیه را نقل می کند و می فرماید: امامیه معتقد است این آیه در روز غدیر خم در شأن علی(ع) نازل شده که در آن امر مهم خلافت علی(ع) برای مردم اعلان شده است، اما اهل سنت در شأن نزول آن اختلاف دارند و بسیاری از آنها آیه را مربوط به ولایت علی(ع) می دانند.

11. ملافتح الله کاشانی(م988ق) نیز می گوید: ظاهر آیه موجب تبلیغ آن چیزی است که بر آن حضرت6 نازل شده و شاید مراد تبلیغ چیزی باشد که مصالح عباد متعلق به آن است. وی سپس از واحدی و ثعلبی و... روایت نقل می کند که مراد تبلیغ امر امامت و ولایت حضرت علی(ع) است.

12. علامه طباطبایی(ره)(م1402ق) می فرماید: در این آیه دو چیز به طور روشن بیان شده است: 1. دستور خدا به رسولش همراه با تهدید ، 2. وعده خدا به رسولش برای حفظ از خطرات. سپس سیاق آیه را بیان نموده که مناسب ترین القاب در این مقام است. مطلب دیگر این است که از امر مهم نام نبرده تا عظمت آن را بفهماند و نیز برساند که پیامبر 6 در ابلاغ آن از خود اختیاری ندارد. لذا دو برهان بر سلب اختیار آمده است : 1. عنوان رسالت، 2. عدم ذکر اصل مطلب. علاوه بر آن، « ان لم تفعل» شرطیه حقیقیه نیست، بلکه اعلام اهمیت آن حکم است . معنای عصمت هم در آیه نگهداری از شر مردم است و ربطی به عصمت انبیا ندارد . مراد از کفر در آیه معنای لغوی آن است و نه معنای اصطلاحی آن.

13. سیدهاشم بحرانی نیز در تأکید بر اینکه این آیه در مورد ولایت علی(ع) نازل گردیده، چندین حدیث ذکر نموده است.

14. استاد مکارم شیرازی چند نکته را بیان می کند: 1. لحن آیه از قبل و بعد آن جداست.

2. خطاب « یا ایها الرسول» وظیفه او را بیان می کند. 3. تأکید بر ابلاغ امر مهم در

« بلغ ما انزل...» وجود دارد. 4. در آیه در مورد عدم ابلاغ امر مهم تهدید وجود دارد.

5. وعده حفظ و نگهداری به پیامبر(ص) داده شده است. 6. در آیه منکران نیز تهدید شده اند.

وی سپس از فریقین احادیثی ذکر می کند که دلالت بر امر ولایت علی(ع) می کند و خلاصه حدیث غدیر را نیز بیان می فرماید.

 

بررسی و جمع بندی

از دیدگاههای مشهورترین و بزرگ ترین مفسران مکتب اهل بیت(ع) می توان نتیجه گرفت:

1. مفسران مکتب اهل بیت(ع) همه شأن نزول آیه تبلیغ را در غدیر خم در شأن علی بن ابی طالب(ع) می دانند و مراد از امر مهم در نظر آنان ولایت علی(ع) است (طبق ادله و شواهد روایات مذکور).

2. همه بر این امر متفق اند که اتمام رسالت و انجام آن منحصر به امر مهمی است که پیامبر(ص) باید آن را ابلاغ کند، یعنی آن امر تکمله رسالت است.

3. همه مفسران شیعه معتقدند که ابلاغ این امر برای پیامبر(ص) خطر داشته است.

از قرائن حدیث و شواهد و ادله عقلی و نقلی نیز بر می آید که این امر مهم به معنای تصرف مطلق بوده است نه به معنای دوستی. مراد از کفر نیز کفر لغوی است نه اصطلاحی. همچنین ولایت یک امر الهی است که خود خداوند فرد مطلوب را منصوب می کند. لازمه این امر این است که امام و ولی منصوب از طرف خدا معصوم باشد، چون اطاعت از فرد غیرمعصوم درست نیست و چنین کسی نمی تواند مراد خدا باشد.

این آیه به طور مستقل و جدا نازل شده و به قبل و بعد خود هیچ ربطی ندارد.

 

دیدگاه مفسران اهل سنت در مورد آیه تبلیغ

بعضی از مفسرانی که شأن نزول آیه را در مورد علی(ع) نمی دانند:

1. محمدبن جریر طبری(م310ق) می گوید: این آیه امری از طرف خداوند است که به پیامبر خود6 یادآور شده که آن را به یهود و نصارا ابلاغ کند و اینها کسانی هستند که خداوند داستان آنها را در این سوره گفته است و در آن معایب و خبائث آنها را بیان نموده است. طبری سپس تأویلهای مختلف را بیان نموده است.

2. محمد قرطبی(م631ق) در این مورد چهار قول را ذکر می کند:

1. 2. اینکه معنای آیه این است که تبلیغ خودت را آشکار انجام بده (چون پیامبر(ص) در صدر اسلام از مشرکین می ترسید، خداوند این آیه را نازل فرمود).

2. 2. این آیه پیرامون زینب و زید نازل شده، یعنی «بلغ ما انزل الیک فی امر زینب بنت حجش الاسویة.» سپس می گوید قول صحیح در عموم است.

3. 2. عبدالرحمن بن محمد ثعالبی(م875ق) می گوید: در این آیه از جانب خداوند به پیامبرش دستور آمد که امر خدا را ابلاغ نماید و از هیچ کس نترسد، چون این امر ضمن بیان کفر و فساد حال آنان متضمن طعن هم بود، پس از طرف آنها امکان حسد و عداوت بود و چه بسا قبل از نزول این آیه حضرت از آنها ترس داشت. پس خداوند فرمود: آنچه را به تو نازل کردیم کاملاً ابلاغ کن. سپس می گوید: اصح این است که خداوند پیامبر(ص) را در هر کاری مصون فرماید و حفاظت کند.

4. ابن کثیر دمشقی(م774ق) می گوید: خدای تعالی بنده و رسول خودش محمد(ص) را به رسالت مخاطب قرار داده و امر کرده همه چیزهایی را که همراه او فرستاده ، ابلاغ کند. وی سپس روایات متعددی مانند روایت حراست صحابه یا اعرابی را می آورد. جمال الدین قاسمی(م1914ق) هم قول ابن کثیر را نقل می کند و می گوید: در مصداق و شأن نزول این آیه اختلاف دارد. اما این آیه وقتی نازل شد، پیامبر در حجة الوداع در مورد ابلاغ رسالت از اجتماع عظیم اقرار گرفت و حدوداً چهل هزار نفر در آن اجتماع بودند که به ادای امانت توسط پیامبر 6 گواهی دادند... .

5. زمخشری(م538ق) می گوید: معنای آیه این است: اگر این امر را ابلاغ نکنی، گویی هیچ چیز از رسالت خود انجام نداده ای. سپس از پیامبر(ص) این حدیث را نقل می کند: خداوند مرا به رسالتی مبعوث فرمود و به سبب آن من سخت ناراحت بودم. خداوند فرمود اگر آن را انجام ندهی عقابت می کنم و برای من مصونیت و عصمت را ضمانت کرد، پس تقویت شدم. بیضاوی هم همین نظریه را قبول دارد.

 

بعضی از مفسرانی که شأن نزول آیه را درباره علی(ع) می دانند (یا ذکر کرده اند)

1. ابن ابی حاتم رازی(م327ق) از عطیه عوفی و او از ابی سعید خدری حدیث نقل نموده که این آیه در شأن علی بن ابی طالب(ع) نازل گردیده است.

2. ابواسحاق احمد ثعلبی (م427 یا 437ق) در مورد شأن نزول این آیه چند روایت نقل نموده است و سپس می گوید: «محمدبن علی (امام باقر(ع)) معنای «بلغ» را فرمود: «بلغ ما انزل الیک فی فضل علی بن ابی طالب(ع) فلما نزلت هذه الآیة، اخذ بید علی وقال من کنت مولاه فعلی مولاه.»

3. فخر رازی(م606ق) می گوید: معنای آیه این است که رسول(ص) قلت نیکوکاران و کثرت فاسقان را نگاه نکند و از کید و مکرشان نترسد. بعد روایتی آورده که چون پیامبر(ص) در مکه بخشی از قرآن را بلند می خواند و بخشی دیگر را از ترس مشرکین مخفی می کرد، این آیه نازل گردید. سپس نه احتمال برای آیه ذکر می کند و در آخر می گوید: این آیه در حق علی(ع) در غدیر خم در مورد ولایت علی(ع) نازل شده است.

4. نظام الدین حسن بن محمد قمی نیشابوری(م728ق) هم آیه را مانند فخر رازی معنا نموده و سپس از ابی سعید خدری حدیث نقل نموده که این آیه در مورد ولایت حضرت علی(ع) نازل گردیده است.

5. جلال الدین سیوطی(م911ق) هم روایات متعددی در مورد شأن نزول این آیه می آورد و دو روایت ذکر می کند که این آیه درباره حضرت علی(ع) نازل شده است.

6. محمد بن علی شوکانی(م1250ق) نیز اول این آیه را معنا می کند که پیامبر(ص) باید هرچه را از طرف خدا آمده، ابلاغ کند و در صورت کتمان امر، هیچ کس آگاه نخواهد شد. سپس شأن نزول آیه را ذکر می کند که طبق روایات این آیه در غدیر خم در شأن علی(ع) نازل گردیده است و در آن روایات حضرت علی مولای مؤمنان معرفی شده است.

7. همچنین واحدی نیشابوری، حاکم حسکانی، قنوجی نجاری و رشید رضا در ذیل این آیه چند حدیث آورده اند و نقل می نمایند که این آیه در مورد ولایت حضرت علی(ع) نازل شده است.

بررسی و جمع بندی

1. از مجموع دیدگاههای مفسران اهل سنت به دست می آید که این آیه در شأن حضرت علی(ع) نازل شده است و مراد از امر مهم ولایت حضرت علی(ع) می باشد، گرچه در کنار آن روایات و دیدگاههای دیگر هم مطرح شده است که باید به طور مستقل بررسی شود.

2. طبری در تأویل آیه تبلیغ آورده که شأن نزول آن حضرت علی(ع) می باشد، در حالی که روایات غدیر را ضعیف می شمارد؛ هرچند خود کتابی مفصل و جداگانه به نام طرق الولایه نوشته و در آن 75 طریق برای حدیث نقل کرده است. پس می توان گفت که وی نیز قضیه غدیر را قبول دارد.

3. سیوطی، ابن ابی حاتم، ثعلبی، شوکانی، واحدی، رشید رضا، قنوجی، قاسمی و حسین قمی نیشابوری نیز اگرچه روایاتی متعدد و مختلف ذکر نموده اند، ولی از ابوسعید خدری، ابوهریره و ابن مسعود نقل کرده اند که این آیه در شأن علی(ع) نازل شده است. قریبی و فخر رازی هم این وجه را نقل کرده اند، اما بعد از آن بر شیعه اشکالاتی وارد کرده اند که در بخش اشکالات به آنها پاسخ خواهیم داد.

4. آلوسی اصل امر مهم را قبول دارد و بر آن تأکید می کند و شأن نزول آیه درباره علی(ع) را قبول دارد، ولی او و رشید رضا معنای مولا را محب و ناصر گرفته اند که درست نیست و در بخش چهارم پاسخ آن داده خواهد شد.

 

دیدگاه مفسران در مورد آیه اکمال

دیدگاه مفسران مکتب اهل بیت(ع)

1. شیخ طوسی(ره)(م460ق) نخست معنای آیه را بیان می نماید و سه قول در مورد « الیوم اکملت» ذکر می کند: 1. یعنی فرائض و حدود و امر و نهی و حلال و حرام... را کامل گردانیدم. 2. یعنی امر حج را کامل گردانیدم . 3. من شما را از خوف دشمن کفایت کردم. سپس می فرماید: غیر از این سه دلیل شأن نزول دیگری هم هست که فریقین آن را ذکر کرده اند: از امام باقر و امام صادق(ع) روایت شده که فرمودند: این آیه بعد از آنکه پیامبر(ص) از حجة الوداع برگشت و در منزلی به نام غدیر خم، علی(ع) را به عنوان امام مردم منصوب کرد، نازل شد . علامه طبرسی هم همین دیدگاه را دارد و همین معانی را بیان نموده است .

2. علامه شبر بعد از ذکر اقوال می گوید: از فریقین روایت شده که این آیه بعد از آنکه حضرت علی(ع) در روز غدیر به خلافت پیامبر(ص) منصوب شد نازل گردید.

3. مولی محسن فیض کاشانی(م1091ق) می گوید: فریضه ای بعد از فریضه دیگری نازل می شد تا اینکه ولایت آخرین فریضه و واجب الهی بود که نازل گردید. پس خداوند این آیه را نازل کرد؛ ...پس با ولایت دین کامل گردید و نعمت به اتمام رسید و در این معنا از ائمه اطهار(ع) روایاتی وارد گردیده است.

4. حسین خزاعی می گوید: در میان مفسران در مورد « الیوم» اختلاف است که روز عرفه حجة الوداع، روز جمعه حجة الوداع، روز اتمام حج یا روز عرفه است. برخی نیز گفته اند مراد اتمام فرائض، حدود و معالم دین از حلال و حرام... و کفایت از دشمنان می باشد. معنای دیگری که از امامین ابی جعفر و ابی عبداللهH نقل شده این است که روز تقریر امامت امیرالمومنین علی(ع) می باشد و بعد از آنکه پیامبر(ص) فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه»، این آیه نازل شد.

5. علامه طباطبایی(ره)(م1402ق) می گوید: آیه در مورد حضرت علی(ع) و در غدیر خم نازل گردیده و تنها چیزی که کفار از آن ناامید گردیدند، ولایت حضرت علی(ع) و جانشینی آن حضرت می باشد. از نظر آقای مکارم شیرازی نیز همین وجه درست است که روایات فراوانی هم این مسئله را تأیید می کنند.

 

بررسی و جمع بندی

1. مفسران امامیه معتقدند که امر ولایت، طبق احادیث آخرین فریضه الهی است که نازل گردید.

2. آیه اکمال می رساند که دیگر با ولایت علی(ع) دشمنان اسلام از نابودی اسلام ناامید شدند.

3. طبق فرمایش مولی فیض کاشانی و بقیه مفسران، امر ولایت به علی(ع) و پس از او

به فرزندان او رسید و تا قیامت یکی از آنها به عنوان حجت خدا و مرجع مردم در زمین باقی است.

4. مراد از « الیوم» همان روز خاص یعنی روز غدیر است.

5. همه معتقدند که این آیه جداگانه و به طور مستقل نازل گردید و به قبل و بعد خود هیچ ربطی ندارد.

 

 

مفسران اهل سنت

بعضی از مفسران اهل سنت مانند فخر رازی، قرطبی، طبری، زمخشری، بیضاوی، ماوردی و... دیدگاههای متفاوت را در ذیل آیه بیان کرده اند و اصلاً در مورد شأن نزول آیه در حق علی(ع) چیزی نگفته اند، اما بعضی دیگر شأن نزول آیه را در مورد ولایت علی(ع) بیان نموده اند.

1. سیوطی(م611ق) از ابن مردویه و ابن عساکر روایت آورده که ابوسعید خدری گفته است: این آیه در غدیر بعد از انتصاب علی(ع) به ولایت و خلافت نازل شده است و همچنین از ابوهریره هم نقل می کند که این آیه در غدیر خم در روز هجده ذی الحجه نازل شده است.

2. ابن کثیر(م744ق) هم روایات مذکور را از ابن مردویه از طریق هارون عبدی و از ابوهریره بیان می کند و می گوید: این آیه در غدیر نازل شده است. ولی بعد می گوید: درست این است که این آیه در روز عرفه نازل شده است.

3. جمال الدین قاسمی(م944ق) هم اقوال ابن کثیر را تکرار می کند.

4. حاکم حسکانی(م قرن پنجم) نیز پنج روایت ذکر می کند که این آیه در غدیر درباره ولایت حضرت علی(ع) نازل گردیده است.

 

بررسی و جمع بندی

1. در مورد شأن نزول آیه همه قبول دارند که روز اکمال و اتمام دین و نعمت است و روز یأس و ناامیدی کفار، ولی در مصداق آن اختلاف دارند.

2. طبری که صاحب رساله «طرق الولایة» است در اینجا مصداق آیه را یک چیز دیگر یعنی روز الوداع و درباره حج می داند.

3. سیوطی که در کتاب خود تاریخ الخلفا حدیث غدیر را متواتر می داند، اینجا همان روایت غدیر را از ابوسعید خدری ضعیف شمرده است.

4. ابن کثیر در کتاب البدایة والنهایة به تفصیل این حدیث را نقل نموده، در حالی که اینجا منکر آن است که نزول آیه درباره علی(ع) باشد . قاسمی هم در تفسیرش از او تبعیت نموده است.

5. مفسرانی دیگر ماند حاکم حسکانی در مورد این آیه و شأن نزول آن چندین حدیث نقل نموده اند.

6. زمخشری و بیضاوی هر دو آیه را فقط ترجمه کرده، ولی اسمی از ولایت و شأن نزول آیه نبرده اند.

 

 

شبهات

شبهه اول: فخر رازی، طبری و نجوی و دیگران نوشته اند: چون رسول خدا(ص) قبل از نزول آیه تبلیغ از یهود و نصارا عیب جویی نمی کرد و معایبشان را ذکر نمی نمود، در حالی که یهودیان از اسلام و مسلمین عیب جویی می کرد د، لذا این آیه نازل گردید. دلیل آنان هم وحدت سیاق است.

پاسخ: ادعا و دلیل آنان باطل است، زیرا وحدت سیاق خالی از قوت است و علامه آن را پاسخ گفته اند. دکتر نجارزادگان هم در مقاله خود چند پاسخ آورده اند:

اول: سیاق قرینه مقامی است و در برابر نص روایات و قرائن دیگر ظهوری ندارد و نصی نداریم که دلالت کند آیه مورد بحث درباره یهود است.

دوم: رازی قبول دارد که در آیه تهدید و وعید واقع شده است، پس باید گفت در زمان نزول سوره مائده و این آیه، یهودیان ترک وطن کرده بودند یا جزیه می دادند و هیچ قدرتی نداشتند. پس چگونه ممکن است پیامبر(ص) از آنها بترسد و حکم خدا را نرساند، خصوصاً که قبل از آن مأموریتهایی خطرناک تر را ابلاغ کرده بود.

سوم: فخر رازی می گوید: این آیه به قدری بر یهودیان گران تمام می شد که موجب تأخیر در ابلاغ آن شد، در حالی که در آیه 64 همین سوره آمده است: «...لیزیدن کثیراً منهم ما انزل الیک من ربک طغیاناً وکفراً». در این صورت آیه 68 تنها تکرار و برای تأکید می باشد. پس اگر پیامبر(ص) در اصل ابلاغ دلهره و نگرانی نداشت ، چطور در تکرار تبلیغ آن دلهره و ترس دارد ؟

چهارم: طبق نقل علامه طباطبایی(ره) و اکثر مفسران، سیاق آیه از قبل و بعد جداست و هیچ ربطی به قبل و بعد ندارد.

پنجم: در این آیه تکلیفی که طاقت فرسا باشد به اهل کتاب نشده تا در ابلاغ آن به اهل کتاب خطری از ناحیه آنها متوجه پیامبر(ص) گردد.

ششم: پیامبر(ص) در سالهای اول بعثت مأمور شد تکالیفی خطرناک تر از این را به بشر آن روز ابلاغ نماید، مثل دعوت به توحید و... . پس چرا آن وقت خداوند چنین وعده ای به پیامبر(ص) نداد؟ لذا معلوم می شود این دیدگاه درست نیست و این، موضوع تازه و بسیار جدی و خطرناکی است که پیامبر(ص) باید آن را ابلاغ فرماید.

علاوه بر آن، راویان روایاتی که این نظریه و شأن نزول را بیان کرده اند، مورد اعتماد نیستند. لذا سند این حدیث هم مورد خدشه واقع شده است.

شبهه دوم: برخی ذکر کرده اند چون پیامبر(ص) از ناحیه اصحاب حراست و نگهداری می شدند، لذا خداوند وعده حفظ جان ایشان را داد و این آیه را نازل فرمود.

پاسخ: این روایات بر فرض احراز صدور ، درصدد بیان مورد نزول آیه نیست و با آن منافاتی ندارد، بلکه تنها استناد پیامبر(ص) به بخشی از این آیه نشان می دهد. ( والله یعصمک من الناس).

روایت دیگری از ابن عباس نقل شده که بیان می کند عباس عموی پیامبر(ص)، از آن حضرت در مقام خاص نگهداری و حفاظت می کرد که باعث شد خداوند او را هدایت کند (و به قول اعمش بنی عباس به خاطر همین دلیل افتخار می کنند).

اما در این روایت هم آثار جعل و وضع را به خوبی می توان مشاهده کرد، چون:

اول: به اتفاق فریقین این آیه در اوایل بعثت در مکه نازل نشده است و تکرار نزول همان مشکل قبل را دارد.

دوم: این روایت با روایات دیگر حراست منافات دارد، چون در این روایت بر حراست تأکید شده، در حالی که در روایات دیگر خداوند وعده تضمین می دهد.

سوم: در روایات هست که پیامبر(ص) بعدها مانند «جنگ تبوک» توسط اصحابش حراست می شد.

چهارم: عباس در جنگ بدر اسلام آورده است.

علاوه بر آن علامه طباطبایی(ره) می فرماید: این احتمال با « والله یعصمک من الناس» سازگار نیست ، چون هنوز دین تبلیغ نشده تا در تبلیغ آن امر مهم بیم از رفتن دین و هدر رفتن زحمات برود و نیز اگر مراد از « ما انزل من ربک» اصل دین و با فروع آن باشد، آیه لغو می گردد که از حکیم قبیح است.

علاوه بر متن حدیث، سلسه سند آن هم خدشه دارد، چون در سند روایت هناد آمده که جعل حدیث می کرد؛ جریربن ایوب هم مشهور به ضعف و جعفربن ایاس هم ضعیف است.

شبهه سوم: « ان الله لایهدی القوم الکافرین» چه مفهومی دارد؟ گفته می شود اگر این آیه مربوط به ولایت حضرت علی(ع) است ، پس این جمله چه معنا و چه ارتباطی با مسئله دارد ؟

پاسخ: کفر در لغت و همین طور در قرآن به معنای انکار، یعنی انکار خدا، انکار رسالت و یا مخالفت در برابر دستورهای دیگر است. همین طور در سوره آل عمران، آیه 97 در مورد حج آمده است: « ومن کفر فان الله غنی عن العالمین». در اینجا مراد کفر لغوی است نه معنای اصطلاحی. آیه 102 سوره بقره و آیه 22 سوره ابراهیم نیز بر این مطلب شاهد هستند. پس مراد از جمله آخر آیه مورد بحث نیز کفر لغوی است .

شبهه چهارم: پیامبر(ص) اشجع الناس بود، پس چگونه ممکن است از ابلاغ این حکم اجتناب کند یا بترسد.

پاسخ: علامه امینی(ره) حدود سی مصدر از اهل سنت را در الغدیر نام برده که موضوع غدیر و بیمناکی رسول(ص) را بیان می کند. در شواهد التنزیل می توان در ذیل آیه این گونه روایات را مشاهده کرد.

از سوی دیگر، ترس و بیم پیامبر(ص) بر نفس و جان و مال و... خویش نبود، بلکه از اضمحلال دین و اختلاف توسط منافقین می ترسید و این ترس به خاطر دین بود. خود آیه هم دلالت دارد که پیامبر(ص) ترس داشته است (منتها ترس بر اضمحلال دین و اختلاف).

شبهه پنجم: با وجود آیه « والله یعصمک من الناس» چگونه دندان آن حضرت را در اُحد شکستند ؟

پاسخ: پاسخ این اشکال هم از اشکال قبلی روشن می شود، چون:

ترس پیامبر(ص) از اضمحلال دین بود و نه از جان خویش. خداوند نیز به وی قول حفظ دین داد. فریقین نیز گفته اند این آیه در آخر عمر آن حضرت6 نازل شد، لذا وعده حفظ در آخر عمر داده شده است. در ضمن حفظ و حراست از قتل آن حضرت6 مراد است نه اینکه وعده حفظ از مجروح شدن ایشان باشد. همچنین خداوند در کلام خود بر طهارت دامن انبیا از این گونه ترسها شهادت داده است.

 

پاسخ به شبهات آیه اکمال

شبهه اول: مراد از اکمال دین، کامل شدن فرائض و حدود است. در روایت آمده این آیه در روز عرفه در عرفات نازل شده و بعد از آن هیچ حلال و حرامی و حکمی نازل نشده است.

پاسخ: در پاسخ این شبهه می گوییم:

اول: مفسران اهل سنت مانند قرطبی گفته اند که بعد از نزول این آیه آیات بسیاری مثل آیه ربا، آیه کلاله و... نازل شد. لذا نمی توان گفت بعد از آن حلال و حرامی نازل نشد. آورده اند که احکام قصاص و حدود و... بعد از آن نازل شد.

دوم: روایتی که بیان می کند این آیه در روز عرفه نازل شده، با روایات فریقین در مورد غدیر خم که متواتر هم هست مخالف است و اعتبار ندارد.

سوم: اگر در این روز فرائض و حلال و حرام نازل شده باعث اتمام و اکمال دین باشد، چگونه می تواند موجب یأس و ناامیدی کفار گردد که قبل از آن هم فرائض نازل می شد، ولی کفار به جای یأس و ناامیدی، پیامبر(ص) را آزار و اذیت می کردند.

چهارم: پسندیدن دین اسلام و انتخاب آن در همان روز چرا؟ چرا قبل از آن خداوند رضایت خود را اعلام نکرده بود، در حالی که قبل از آن هم حلال و حرام نازل می گردید.

پنجم: اگر اکمال دین مراد باشد، اکمال بعضی از احکام دین می تواند مراد باشد نه تمام دین.

شبهه دوم: مراد از اکمال دین، عدم اختلاط کفار با مسلمین در روز حجة الوداع بوده است، چون در جمع حجاج فقط مسلمانها دیده می شوند. روایتی هم از قتاده در این باره نقل کرده اند.

پاسخ: این دیدگاه و روایات مربوط به این قول هم باید بررسی شود، چون:

اول: اگر بگوییم مشرکان ممنوع الورود بودند و اجازه نداشتند به حج بیت الحرام بپردازند که این کار موقع نزول سوره برائت در سال نهم هجری انجام شده بود. پس چرا آن موقع این آیه نازل نگردید و حالا یوم مقید به « الیوم اکملت» می شود؟

دوم: خداوند می گوید مشرکان ناامید شده بودند. اما آنها فقط حق ورود به خانه خدا را نداشتند، ولی کفاری که خارج از سیطره اسلام بودند، از نابودی اسلام مأیوس نشده بودند؛ آن هم به خاطر حج که مثل فریضه نماز است. پس باید ناامیدی آنان دلیل دیگری داشته باشد.

سوم: روایات در این مورد با روایات فریقین تعارض دارد و از اخبار آحاد است در مقابل تواتر اعتباری ندارد.

شبهه سوم: روایتی در مورد عید گرفتن روز نزول آیه اکمال آمده است. در این روایت آمده که مرد یهودی گفت: اگر این آیه بر ما گروه یهود نازل می شد، ما آن روز را عید می گرفتیم.

پاسخ: این روایت هم چند اشکال دارد:

اول: این روایت فقط از عمربن خطاب نقل شده و به کسی دیگر منتهی نشده است. اگر کسی از صحابه هم آن را نقل می کند، بالاخره به عمربن خطاب منتهی می شود.

دوم: این روایت در مقابل روایات انبوه غدیر از اخبار آحاد است و چنین خبری در مقابل تواتر اعتبار ندارد، چون منتهی به پیامبر(ص) نیست. به علاوه قول صحابه را حجت نمی دانیم (به خصوص اگر مخالف قرآن و یا روایات قطعی باشد).

سوم: این روایت از عمر به چندین شکل بیان شده که اضطراب روایت را می رساند. بعضی از روایات درباره مرد یهودی صحبت می کنند و بعضی دیگر درباره مرد نصرانی. بعضی روایات گروهی از اهل یهود را و بعضی دیگر شخص کعب الاحبار را ذکر می کنند. در بعضی روایات آمده این آیه در شب نازل شد. بعضی از روایات نیز زمان آن را روز، بعضی وقت عصر و بعضی وقت مخصوص عشیه را بیان می کنند. بعضی از روایات می گویند بعد از آن حلال و حرام نازل نشد و بعضی دیگر حج خالص مسلمین را نقل می کنند. این تعبیرهای مختلف دلالت این روایت را مخدوش می کنند.

چهارم: در این روایت آمده، ما عرفه را عید می گیریم، در حالی که چنین نیست، بلکه ما روز دهم ذی الحجه را عید (عید قربان) می گیریم.

 

پاسخ به شبهات حدیث غدیر

شبهه اول: این شبهه به مفاد حدیث باز می گردد. بر اساس آن، مراد از مولی، اولی بالتصرف نیست و این واژه به این معنا اصلاً در قرآن کریم استعمال نشده است.

پاسخ: کسی که می گوید در قرآن مولی به معنای «اولی» نیامده سخت در اشتباه است، چون مفسران و محدثان بسیاری مانند ابن عباس، فخر رازی، طبری، واحدی، ابن جوزی، بیضاوی، ابن صباغ، ثعلبی، زمخشری، سفی، ابوالسعود، ابولیث و دیگران مولی را به معنای «اولی» گرفته اند.

علاوه بر آن، ادعای فخر رازی که ائمه لغت عرب «مفعل» را به معنای «فعل» ذکر کرده اند، درست نیست، چون اول: ائمه لغت عرب «مفعل» را به معنای «افعل» تفضیل به کار برده اند.

دوم: دلالت «مفعل» بر زمان و مکان مانند دلالت «افعل» بر تفضیل است و این مشتقات از عوارض هستند نه از جوهریات مواد آن لفظ و این امر غالبی است.

سوم: اگر این فقط به مکان و زمان مختص باشد، پس نباید به معنای «فاعل» و «مفعول» یا «فعیل» استعمال شود، در حالی که به طور صریح، ناصر، معتق و... به کار رفته است. علاوه بر آن، قرائن بسیاری وجود دارد که «مفعل» را به معنای «افعل» و «مولی» را بمعنای «اولی» می رساند.

شبهه دوم: این شبهه اشکال در سند حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» است. این اشکال را ابن کثیر، قاسمی، آلوسی و همچنین ابن تیمیه، احمد سالوس، رحیلی و انوارالباز ذکر نموده اند و گفته اند این حدیث را ثعلبی نقل کرده و جعلی و نادرست است و این آیه هم در مورد علی(ع) نازل نشده که این حدیث درست باشد .

پاسخ: در سند حدیثی که ابن کثیر و آلوسی رد کرده اند، راویانی مانند ابوهریره، شهربن حوشب، مطر الوراق، ابن شوذب، خمربن ربیعه، ابونصر جبشون و دارقطنی وجود دارد. ثقه بودن و عدالت ابوهریره نزد اهل سنت روشن است. شهربن حوشب هم در کتب آنان توثیق شده است. مطر الوراق را هم ثقه گفته اند، ابن شوذب را هم مورد وثوق و از فقها شمرده اند. خمره بن ربیعه را هم مورد اطمینان و افضل دانسته اند و حدیث او را صالح و صحیح خوانده اند، ابونصر هم در نظر آنان ثقه است و دارقطنی هم در حفظ و ورع یگانه عصر است و امیرالمؤمنین حدیث نام دارد.

این مختصری از راویانی بود که آلوسی و ابن کثیر حدیث آنان را دروغ شیعه و جعلی می پندارند. همچنین در پاسخ آنها باید گفت:

اول: این احادیث از دهها صحابه نقل شده است. علامه امینی(ره) در الغدیر نقل کرده است که حافظ سجستانی آن را از بیش از 20 تن از صحابه و به 250 طریق آورده است. خود علامه 110 تن از صحابه و 84 تن از تابعین را ذکر کرده که این احادیث را نقل کرده اند. علاوه بر آن، علمای اهل سنت مانند ذهبی، ابن حجر هیثمی، گنجی، قسطلانی، سیوطی، البانی و دیگران این حدیث را متواتر گفته اند.

دوم: فقط واحدی، ثعلبی و ابونعیم این احادیث را ذکر نکرده اند، بلکه محدثان بسیاری با طرق مختلف این احادیث را نقل کرده اند.

سوم: ابن تیمیه می گوید: محدث بزرگ ابی حاتم آن را ذکر نکرده است. ما نیز می گوییم: فرزندش این حدیث را با سند پدرش از ابوسعید صحابی پیامبر(ص) نقل کرده است.

چهارم: از ابن تیمیه که می گوید آنها به این احادیث اعتقاد نداشته و آن را نقل کرده اند، باید پرسید: آنها چه انگیزه ای داشته اند که بدون اعتقاد آنها را نقل کرده اند؟

پنجم: اینکه می گوید: علمای حدیث شناس مانند احمد و نسایی و... در کتب خود این احادیث را ذکر نکرده اند، درست نیست، چون احمد در مسند، ابن ماجه در سنن خود، نسایی در سنن خود و کتابی مستقل به نام خصائص این احادیث را ذکر کرده اند.

ششم: اینکه می گوید: علامه حلی این احادیث را با اسانید صحیح در منابع شیعی نیافته است، درست نیست، بلکه در مصادر شیعه این احادیث بسیار است و اگر علامه حلی آنها را از اهل سنت نقل می کند فقط برای اتمام حجت است.

شبهه سوم: چرا علی(ع) و اهل بیت(ع) به این حدیث استدلال نکردند؟

پاسخ: این ایراد از عدم احاطه به کتب اسلامی سرچشمه گرفته است، چون در کتب دانشمندان اهل سنت موارد زیادی نقل شده که خود علی(ع) و یا ائمه اهل بیت(ع) و یارانشان به حدیث غدیر استدلال کرده اند. از جمله خود علی(ع) در روز شورا طبق نقل خوارزمی حنفی در مناقب، حدیثی در این مورد ذکر کرده است. همچنین طبق نقل حاکم، در روز جنگ هم به این امر اشاره فرمود. همچنین حضرت زهرا(س) و اهل بیت(ع) و حتی دشمنانی مانند عمروبن عاص هم به این استناد کرده اند.

شبهه چهارم: آیا وجود دو ولی در یک زمان ممکن است؟ چون لازمه این حدیث وجود دو رهبر و امام در یک زمان است.

پاسخ: اول: این خبری است که درباره جانشینی علی(ع) داده شده و روش کسانی که برای خود جانشین معین می کنند همین است که در زندگی خود برای خویش جانشین معین می کنند، ولی به طور مطلق از آن استفاده می شود که بعد از وفات دور حکومت و خلافت جانشین شروع می گردد.

دوم: وقتی این حدیث دلالت کند که طاعت و امامت آن حضرت بر عموم فرض واجب است و این امر در حال حیات واجب باشد، اجماعاً از این حال خارج است.

شبهه پنجم: در اینجا امامت بعد از خلفای سه گانه مراد است. بعضی گفته اند چون پیامبر(ص) تاریخ خلافت علی(ع) را روشن نساخت، چه مانعی دارد که حکومت او بعد از خلافت سه خلیفه باشد؟

پاسخ: چطور می شود که پیامبر(ص) خلیفه چهارم را تعیین کند، ولی خلیفه اول و دوم و سوم را تعیین نکند؟ تعیین خلیفه چهارم مهم نیست، زیرا خود خلیفه سوم هم می تواند این کار را بکند.

شبهه ششم: علی(ع) در روز نزول آیه تبلیغ و غدیر در یمن بود نه در مکه. پس چگونه ممکن است آیه درباره ولایت او نازل شده باشد؟

پاسخ: اول: سیدشریف جرجانی می گوید: این اشکال مردود است، چون غایب بودن علی(ع) با صحیح بودن حدیث غدیر منافات ندارد.

دوم: ابن حجر می گوید: به سخن کسی که حدیث غدیر را صحیح نداند و یا ایراد کند که علی(ع) در یمن بود، اعتنایی نمی شود، زیرا ثابت شده است که علی(ع) از یمن برگشت و حج را با پیامبر(ص) گزارد.

شبهه هفتم: سوره معارج مکی است، پس چگونه با قضیه غدیر ربط پیدا می کند؟

پاسخ: اول: همه می دانند که در کل قرآن در سوره های مختلف چنین چیزی وجود دارد، یعنی در سوره های مکی آیات مدنی و در سوره های مدنی آیات مکی هست. مثلاً آیه ربا که طبق نظر اهل سنت آخرین آیه است، در سوره بقره قرار دارد که مکی است.

دوم: خود آیه « یا ایها الرسول بلغ» که طبق نظر صاحب المنار، مکی است، در سوره مائده قرار دارد که آخرین سوره (از دیدگاه فریقین) است.

سوم: بعضی روایت کرده اند که جمع قرآن توسط صحابه بوده است، لذا ممکن است آنها این آیه را در اینجا قرار داده باشند.

چهارم: اگر بگوییم که ترتیب آیات توقیفی است و توسط خدا یا رسول انجام گرفته، باز هم همه اتفاق دارند که این ترتیب، طبق تاریخ نزول نیست و لذا اشکال وارد نیست.

پنجم: صاحب المنار بر خبر واحد (روایت ابن عباس) تکیه کرده و ما هم به فرض چنین کرده ایم. پس دلیل ما و دلیل او هر دو خبر واحد است که ترجیحی بر یکدیگر ندارد.

شبهه هشتم: چرا پیامبر(ص) کلمه خلیفه را به جای مولی بکار نبرد؟ این امر دلالت می کند که مراد خلافت نبوده است.

پاسخ: حقیقت آن است که رسول خدا(ص) با هر زبانی خلافت و امامت علی(ع) را بیان کرد و در بسیاری از روایات علی(ع) را با عنوان «خلیفه من» (خلیفتی) معرفی کرد. سخن شما در مورد این گونه روایات چیست؟ علاوه بر آن، در منابع بسیاری روایاتی که رسول خدا(ص) در آنها علی(ع) را به عنوان خلیفه خود نام برده، ذکر گردیده است؛ مانند تاریخ طبری، ج1، ص541؛ تاریخ ابن اثیر، ج2، ص62؛ کنزالعمال، ج13، ص114؛ المستدرک، ج3، ص133؛ التلخیص، ج3، ص113. علامه امینی(ع) به طور تفصیل این منابع را ذکر نموده است.

شبهه نهم: صحابه مطیع مطلق حضرت6 بودند، پس چگونه توانستند با آن حضرت6 مخالفت بکنند؟ این مخالفت درست نیست، لذا نصوص را ترک می کنیم.

پاسخ: در پاسخ به این شبهه قول علامه شرف الدین کافی است. او می گوید: مسلمانان در امور عبادی مطیع رسول(ص) بودند، ولی در امور سیاسی گاه مخالفت می کردند و گمان می بردند در این امور همانند عبادات ملزم به اطاعت نیستند. آنان در موارد متعدد با نصوص قطعی رسول(ص) مخالفت کردند. برخی از آن موارد عبارت اند از:

1. روز رحلت پیامبر(ص) فرمود: کاغذ و قلم بیاورید تا برایتان نوشته ای بنگارم که هرگز گمراه نشوید. یکی گفت: درد بر پیامبر غلبه کرده است (ولی کاغذ نیاورد).

2. در صلح حدیبیه، پیامبر(ص) صلح فرمود و سه بار گفت: برخیزید و از احرام خارج شوید... ولی هیچ کس از حاضران در آن جمع اعتنا نکرد.

3. پیامبر(ص) دستور داد، همه به امارت اسامه و در لشکر او به طرف موته حرکت کنند، ولی تا هنگام وفات آن حضرت6 کسی حرکت نکرد. همچنین از این موارد است اعتراض عمومی به تقسیم غنایم در جنگ حنین و رها کردن تنگه یا کوه در جنگ اُحد که پیامبر دستور محافظت از آن داده بود. پس می شود گفت که اینجا هم آنان با دستور پیامبر(ص) مخالفت کردند، در حالی که در مقابل این گروه، بعضی مانند عباس و زبیر در خانه علی(ع) تحصن اختیار کردند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان