Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
خواب یکی از نشانه های قدرت خدا
نعمت خواب گوهری کمیاب و پایه همه فعالیتها و تلاش است که اگر
انسان نخوابد، نمی تواند سعی و کوشش خود را برای ادامه زندگی از سر بگیرد . و
نعمت به این بزرگی را جز خداوند کسی نمی تواند به انسان ببخشد .
در سرشت و نهاد انسان نیرویی نهفته است که او را به طور طبیعی به
دنبال جستجوی روزی و دیگر حوائج زندگی و بعد به طرف استراحت هدایت می کند تا رفع
خستگی از کارها و تلاشهای فکری و جسمی نموده و تجدید قوا برای فعالیتهای دوباره
خود کند .
از طرف دیگر می دانیم که تمامی موجودات زنده برای تجدید قوا و
ادامه فعالیتها و کار و کوشش; احتیاج به استراحت دارند حتی افرادی که خیلی به کسب
درآمد حریصند نیز; ناچارند در وقت معینی استراحت کنند، و اگر مجبور نمی شدند، شب و
روز به کار و فعالیت ادامه می دادند و بهترین راه استراحت و رفع خستگی روحی و جسمی
«خواب » است که خداوند در نهاد انسان قرار داده و الزاما به سراغ انسان می آید
به طوری که اگر این نعمت بزرگ از انسان گرفته شود، انسان از نظر جسمی و روحی دچار
افسردگی شده و زود پیر و شکسته می شود . چنانکه همه دیده ایم متخصصین اعصاب و روان
در خیلی از موارد بیماران خود را با خواب درمانی مداوا می کنند و غالبا داروهائی
که تجویز می کنند، بیشتر جنبه خواب آوری دارد . و از این طریق با تعطیل کردن بخشی
از فعالیتهای مغز و اعصاب بیمار و برکناری از استرس معالجه می کنند .
«یان اوزوالد» روانشناس انگلیسی (متولد 1929م) می نویسد:
«اگر انسان از خواب محروم شود، ممکن است به اختلالات روانی دچار
گردد و فقط برخورداری از این نعمت است که می تواند سلامت را به او باز گرداند» (1)
.
و لذا در عصر حاضر یکی از شدیدترین شکنجه ها در مورد زندانیان
سیاسی واداشتن آنان به بی خوابی است برای اقرار گرفتن چون بی خوابی بیش از اندازه،
آنقدر سخت است که تحمل آن برای انسان خیلی مشکل است . چرا که می دانیم هنگام خواب
بخش مهمی از فعالیتهای فکری و مغزی تعطیل می شود و تنها بخشی از دستگاهها و قسمتی
از مغز انسان به فعالیت خود ادامه می دهند که برای ادامه حیات موجودات زنده لازم و
ضروری است .
و لذا خداوند متعال در آیه 23 سوره روم «خواب » را یکی از
نشانه های قدرت خود دانسته و می فرماید:
«و من آیاته منامکم باللیل و النهار و ابتغائکم من فضله ...»
«و از نشانه های خدا خوابیدن شما در شب و روز و فعالیتها و تلاش
شما برای تامین معاش از فضل پروردگار است » .
«ابتغاء» به معنی طلب کردن و خواستن و جستجو کردن است (2) .
و «فضل » به معنی زیاده از مقدار حاجت است (3) ولی منظور از «ابتغاء
فضل » در آیه، دنبال روزی رفتن می باشد (4) .
معلوم می شود که خواب و استراحت پایه فعالیتها و تلاش است که اگر
انسان نخوابد، نمی تواند تلاش خود را از سر بگیرد چنانکه از امام صادق علیه السلام
نقل شده که فرمود:
«فعالیتهای روزانه اقتضا می کند که انسان بخوابد چرا که استراحت و
تجدید قوا در خوابیدن است » (5) .
«شکسپیر» می گوید: (6)
«خواب; تن کوفته را آرام، روان خسته را مرهم، بر سفره طبیعت برترین
خوراک، و در بزم زندگی نوشین ترین متاع است » (7) .
کی بخوابیم شب یا روز؟
درست است که خواب معمولا در شب است و تلاش برای معاش در روز; اصلا
برنامه اصلی خواب به خاطر آرامش خاطری که به جهت تاریکی حاصل می شود، در شب است
چنانکه خالق هستی در آیات متعدد به این مطلب اشاره کرده می فرماید:
«او کسی است که شب را برای شما لباس قرار داد، و خواب را مایه
استراحت و روز را وسیله حرکت و حیات » (8) .
و همچنین می فرماید:
«و خواب شما را مایه آرامشتان قرار دادیم و شب را پوششی برای شما و
روز را وسیله ای برای زندگی و معاش » (9) .
«سبات » از ماده «سبت » به معنی قطع نمودن است . و همچنین به معنی
تعطیل کردن کار به منظور استراحت آمده است (10) . و اینکه روز شنبه را
در لغت عرب «یوم السبت » می گویند، به خاطر آن است که نامگذاری آن از برنامه یهود
گرفته شده چرا که شنبه روز تعطیلی آنها بود .
همچنین در آیه دیگری می خوانیم:
«از رحمت اوست که برای شما شب و روز قرار داد تا هم در آن آرامش
داشته باشید و هم برای بهره گیری از فضل خدا تلاش کنید . . » (11) .
بعضی از مفسران معتقدند که منظور از «لتسکنوا» استراحت در شب است و
منظور از «لتبتغوا» دنبال معاش رفتن در روز است (12) .
چون بشر از طرفی نیاز به کار و تلاش و حرکت دارد که بدون روشنائی
ممکن نیست و از طرفی نیاز به استراحت دارد که بدون تاریکی شب، دلخواه و طبیعی نیست
.
ولی چنان نیست که انسان به هنگام ضرورت نتواند برنامه خواب را
تغییر دهد چرا که درست است انسان نمی تواند اصلا نخوابد ولی کم و زیادی خواب در
اختیار انسان می باشد که براساس عادت می تواند تغییر دهد; کم یا زیاد، شب یا روز
بخوابد . مخصوصا در عصر ما که شغلهای خاصی وجود دارد که ایجاب می کند عده ای دو
شیفته و سه شیفته کار کنند و ای بسا شب کار کنند و روز بخوابند مانند بعضی از
پزشکان و کارگران و رانندگان و غیره ... که اگر غیر از این باشد، جوامع بشری فلج
می شود .
و لذا تعبیر «منامکم باللیل و النهار» شاید اشاره به همین مطلب است
که هم خواب و هم دنبال روزی رفتن و کارها و فعالیتهای دیگر; هم در شب انجام
می گیرد و هم در روز . چنانکه مرحوم «طبرسی » در «مجمع البیان » و علامه طباطبائی
در «المیزان » و مؤلفان تفسیر نمونه به این مطلب اشاره نموده اند (13) .
چقدر بخوابیم
اندازه معینی برای خواب بیان نشده، و کسی نمی تواند ادعا کند که
چقدر باید خوابید، چون اندازه خواب بستگی به شرائط روحی و جسمی و سنی و کاری دارد
و همه نمی توانند به طور یکسان استراحت کنند، اما چنانکه از آیات برمی آید، و
همچنین از معنی «سبات » معلوم می شود، به اندازه ای باید خوابید که خستگی و
فرسودگی جسمی و روحی انسان بعد از فعالیت، مبدل به نشاط و سرزندگی شود . انسان نه
آن اندازه کم باید بخوابد که دیگر نتواند به کارهای خود ادامه دهد و نه آنقدر زیاد
که از کار و تلاش باز ماند .
اما معروف است که در بیست و چهار ساعت، هشت ساعت باید استراحت کرد
و خوابید چنانکه امیرمؤمنان علیه السلام نیز در نهج البلاغه به این مساله اشاره
کرده می فرماید:
«للمؤمن ثلاث ساعات: فساعة یناجی فیها ربه و ساعة یرم معاشه و ساعة
یخلی بین نفسه و بین لذتها فیما یحل و یجمل » (14) .
«مؤمن باید شبانه روز خود را به سه قسمت تقسیم کند: یک قسمت
(هشت ساعت) با پروردگار خود مناجات کند و یک قسمت در جستجوی روزی و معاش خود و
ساعتی نیز در خواب و خوراک و استراحت صرف نماید» .
«یان اوزوالد» اعتقاد دارد که خواب بر اساس عادت انسان معین می شود
. او می گوید:
«اگر در دنیائی متولد می شدیم که تاریکی و روشنائی به جای بیست
وچهار ساعت، سی و شش ساعت یک بار ظاهر می شد، ما نیز به سی و شش ساعت عادت
می کردیم » (15) .
همو می گوید:
«کسانی که به قطب جنوب سفر کرده بودند و آنجا نور آفتاب بی وقفه
می تابید و هرکسی وظیفه داشت که برای ثبت گزارشات ساعت معینی بیدار بماند و بعد
هرچقدر خواست بخوابد ولی یکی از وظائف کوچکی که به عهده داشتند این بود که جدولی
را که نشان می داد او چه قدر و چه وقت خوابیده است با دقت پر کند . در پایان معلوم
شد که میانگین خواب ثبت شده تقریبا همان شت ساعت معروف در 24 ساعت بود» (16) .
البته گاهی انسانهایی پیدا می شود که بیش از اندازه می خوابند و یا
گاهی بعضیها شاید مدت زیادی نخوابیده باشند که اینها غیر عادی است . و شاید از نظر
جسمی و روحی دچار اختلالاتی شده باشند . یا به صورت اعجاز باشد مانند خواب اصحاب
کهف که خداوند آنان را سیصد و نه سال به خواب فرو برد که آنهم یکی از نشانه های
قدرت خداوندی (و نمونه ای از معاد و زنده شدن مردگان) است که نه بدن آنان پوسید و
نه از بین رفتند و وقتی بیدار شدند خیال کردند یک روز یا نصف روز خوابیده اند (17)
. چنانکه نگارنده شخصی را دیده که هنگام نشستن سر سفره غذا خوابش برده . و
همچنین کسی که در اثر شیمایی شدن در جبهه جنگ چندین سال نخوابیده بود . و ه ندرت
اشخاصی هستند که هرگز نمی خوابند!
پس خواب چه گوهر گرانبهایی است که اگر سلطانی تاج و تخت خود را در
برابر ساعتی خواب از دست بدهد آن را نمی تواند بخرد، آری ما چنان رهین منت این
خویشاوند مرگ هستیم که نصف زندگی خود را به او مدیونیم و این بی جهت نیست چرا که
خواب زنجیری طلائی است که سلامت را به تن ما پیوند می زند . و هیچ کس در خواب از
فقر، غم واندوه و ... شکوه نمی کند . و شاه و گدا، فقیر و غنی به یک اندازه از
خواب استفاده کرده و محظوظ می شوند . به شرط این که پایه ای برای تجدید قوا جهت
کارهای مثبت و خیر قرار دهیم نه اینکه بار منفی داشته باشد چنانکه در گلستان سعدی
می خوانیم: «ظالمی را خفته دیدم نیمروز گفتمش این فتنه است خوابش برده به » .
پی نوشت:
1) یان اوزوالد، خواب، ص 7 (مقدمه)، ترجمه محمد رضا باطنی، چاپ
1369 .
2) المصباح المنیر: بغی . و فرهنگ عمید .
3) المنجد: فضل .
4) المیزان، ج 16، ص 167 .
5) نورالثقلین، ج 4، ص 177 .
6) به نقل از مکبث .
7) یان اوزوالد، خواب، ترجمه محمد رضا باطنی، چاپ 1369، ص 251 .
8) و هو الذی جعل لکم اللیل لباسا و النوم سباتا و جعل النهار
نشورا» .
فرقان، 47 .
9) جعلنا نومکم سباتا و جعلنا اللیل لباسا و جعلنا النهار معاشا» .
(نبا، 9 تا 11) .
10) المنجد: سبت .
11) و من رحمته جعل لکم اللیل و النهار لتسکنوا فیه و لتبتغوا من
فضله ...» .
(قصص، 73) .
12) طبرسی، مجمع البیان، ذیل آیه .
13) مجمع البیان، ذیل آیه 23 سوره روم - المیزان، ج 16، ص 167 -
تفسیر نمونه، ج 16، ص 148 .
14) نهج البلاغه فیض، کلمات قصار، شماره 382 .
15) خواب، مقدمه، ص 10 .
16) خواب، ص 80 .
17) کهف، آیه 19 .