اعتدال در امور اقتصادی

اعتدال در امور اقتصادی در دو بخش تولید و مصرف قابل بررسی است. آنچه در این زمینه مهم است، عبارت اند از:
 
1. کار و فعالیت: اسلام با بیکاری و رخوت و تنبلی مخالف است; همان طوری که زیاده روی در فعالیت اقتصادی و حرص و مال اندوزی را مورد نکوهش قرار داده است. پیشوایان ما با گفتار و عملشان، همواره پیروان خود را به تلاش برای روزی حلال سوق داده و هر گونه کار و فعالیت اقتصادی را که به منظور رفاه خانواده صورت گیرد، در حکم جهاد در راه خدا شمرده اند. اما در عین حال، خطر خروج از مدار اعتدال و افتادن در دام حرص و زیاده خواهی را نیز گوشزد نموده و به میانه روی در طلب روزی فرا خوانده اند. امام صادق(ع) می فرماید: دنبال روزی باش، ولی دنبال روزی رفتن تو از حد کسانی که خود را تضییع می کنند، بالاتر و از حد حریصان، پایین تر باشد.[1]
 
2. انفاق: بعضی افراد برای انفاق، حد و مرزی قائل نیستند و هر چه دارند به دیگری می دهند و خود محروم می مانند. در مقابل، بعضی چنان بخل می ورزند که حاضر نیستند دیناری در این راه به مصرف برسانند. اسلام هر دو گروه را که جانب افراط و تفریط را گرفته اند، محکوم نموده و به جای اسراف و اقتار، اعتدال در انفاق را مطرح کرده است.
 
اسلام به صاحب مال اجازه نمی دهد هر طور بخواهد انفاق و اسراف کاری کند. قرآن مجید خطاب به رسول خدا(ص) می فرماید: (و لا تجعل یدک مغلولة الی عنقک و لا تبسطها کل ّ البسط فتقعد ملوماً محسوراً;[2] هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن (ترک انفاق و بخشش منما) و پیش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گیری. )
 
مبند از سر امساک دست بر گردن
 
که خصلتی است نکوهیده پیش خدا
 
مکن به جانب اسراف نیز چندان میل
 
که هر چه به یک دم کنی زدست رها
 
پس اختیار کن وسط را در جمیع امور
 
بدان دلیل که خیر الامور اوسطها
 
قرآن مجید یکی از ویژگی بندگان خاص الهی را اعتدال در انفاق می داند و می فرماید: آنان در انفاق نه اسراف می کنند و نه سخت گیری، بلکه حد وسط این دو را می گیرند.[3]
 
امام صادق(ع) سه موضوع امساک، اسراف و اعتدال در آیه فوق را به شیوه خاصی ترسیم نموده است. آن حضرت در برابر یکی از یارانش مشتی از ریگ های زمین را برداشت و آنها را در دست خود محکم گرفت، به طوری که دانه ای از آن به زمین نریخت و فرمود: این همان تقتیری است که خداوند بیان کرده است. سپس مشت دیگری برداشت و دست خود را باز کرده همه را به زمین ریخت و فرمود: این همان اسراف است. سپس مشت دیگری برداشت و قسمتی را ریخت و قسمتی را در دست نگاه داشت و فرمود: این همان میانه روی است که روش عادلانه است و خداوند از آن به لفظ (قواماً) یاد کرده است.[4]
 
البته گاهی شرایط اقتضا می کند که انسان برای مصالح اجتماعی، دیگران را بر خود ترجیح دهد و ایثار کند و این با اعتدال در انفاق که دستور عمومی و همگانی است، منافاتی ندارد.
 
3. مصرف و مخارخ زندگی: اعتدال در مصرف، راه میانه ای است که اسراف، تبذیر، بخل و امساک را نفی می کند و اسلام از آن حمایت کرده است. استفاده از روزی خدا و به مصرف رساندن مال پاکیزه و حلال، حق طبیعی همه افراد است. اما قرآن مجید برای آن حدی قائل شده و می فرماید: (کلوا من طیبات ما رزقناکم و لا تطغوا فیه;[5] از آنچه روزی شما از پاکیزه ها شده بخورید و در آن طغیان نکنید). در آیه ای دیگر می فرماید: (کلوا و اشربوا و لا تسرفوا;[6] بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید. )
 
از نظر اسلام هر گونه سخت گیری بی جا و در مضیقه و تنگنا قرار دادن اعضای خانواده، مردود است. اگر کسی قدرت مالی دارد، باید زندگی عایله خود را توسعه دهد و از تأمین رفاه و آسایش خانواده خودداری نکند. رسول اکرم(ص) می فرماید: (لیس منّا من وسّع علیه ثم ّ قتر علی عیاله;[7] کسی که وسعت مالی دارد و دارای تمکن است ولی بر خانواده خود سخت بگیرد، از ما نیست. )
 
برنامه ریزی زندگی باید بر اساس اعتدال صورت گیرد. این موضوع برای بهبود وضع اقتصاد خانواده و جامعه بسیار مهم و قابل توجه است. از این رو در روایتی از امام باقر(ع)، اندازه گیری و اعتدال در امر معاش، در کنار دین شناسی و خویشتن داری و صبر در مصیبت، به عنوان سه عنصر کمال انسانی معرفی شده است.[8]
 
بخشی از مشکلات جامعه م، معلول نادیده گرفتن اقتصاد و میانه روی در صرف مال و عدم توازن هزینه و درآمد است. کسانی که از درآمد کمی برخوردارند، با قناعت می توانند با سربلندی و عزت نفس به حیات خود ادامه دهند و افراد متمکن نیز با صرفه جویی، می توانند بر مواسات و رسیدگی به وضع محرومان توفیق یابند. بی جهت نیست که امام علی(ع) می فرماید: (ما عال امرؤ اقتصد;[9] کسی که در زندگی اعتدال را رعایت کند، هرگز فقیر نمی شود. )


[1] .  وسائل الشیعه، ج 12، ص 30.

[2] .  اسراء (17) آیه 29.

[3] .  فرقان (25) آیه 67.

[4] .  فروع کافی، ج 4، ص 54.

[5] .  طه (20) آیه 81.

[6] . 6 اعراف (7) آیه 31.

[7] .  مستدرک الوسائل، ج 15، ص 256.

[8] .  تحف العقول، ص 292.

[9] .  نهج البلاغه فیض الاسلام، قصار 134.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان