سرمقاله
آنچه منظور و مقصود مقام معظم رهبری (ادام اللّه ظله العالی) و همه فرهیختگان و دلسوزان نظام است این است که در سال عزّت و افتخار حسینی علیه السلام ، کاری حسینی صورت گیرد و گامی عملی به سوی عزّت و افتخار برداشته شود. آری، دوران شعار به سر آمده و اینک هنگام عمل و اقدامات عینی و بالفعل است. البته شعار، مؤثر و مفید است امّا تأثیر مثبت وقتی است که شعار مقدمه عمل باشد و الاّ شعارِ بریده از عمل، غالبا تأثیر منفی دارد. کار حسینی هم اینک یکی آن است که قاطعانه با طرح ها و برنامه هایی که در جهت تحکیم بی عدالتی و ستم اقتصادی بر اقشار کم درآمد و پابرهنگان انقلاب ارائه می شود، برخورد کنیم. مگر حکومت و ریاست چقدر دوام دارد؟ دولتمردان بنا به سفارش امیرالمؤمنین علیه السلام همواره باید در این فکر باشند که پایه گذار سنّت سیئه ای نشوند که در این صورت، هم لعن و نفرین نسل موجود را برای خود می خرند و هم سرزنش و مؤاخذه آیندگان و نسل های بعدی را.
البته عزّت وافتخار حقیقی وقتی محقق می شود که ما راه های ذلّت را کاملاً مسدود کنیم. مهم ترین و اسفبارترین ذلّت، ذلّت فرهنگی است. درست است که بایستی با کرکس های اقتصادی و اخلاقی در جامعه مبارزه کنیم، اما روشن است که مبارزه با فلسفه ها و اندیشه های زیربنایی که نهایتا ظلم و ستم و بی بند و باری و فساد اخلاقی و اقتصادی را توجیه می کند، واجب تر و مقدم تر است.
شاید برخی از حوزویان چنین بپندارند که رسالت و مسؤولیت حوزه و عالمان دینی، منحصرا این است که به مسائل فرهنگی و فکری بپردازند و در معضلات و نابسامانی های اجتماعی، واردِ مقولات غیرعلمی و غیرفرهنگی نشوند! این سخن نسبتا درست است، اما بحث بر سر این است که مرز بین مسائل فرهنگی و غیرفرهنگی کجاست؟ آیا فریاد کشیدن و داد زدن در مسائل اداری، اقتصادی، فقر، تبعیض، بی عدالتی و مقولاتی از این دست، از مسائل فرهنگی جداست؟
حضرت امام خمینی قدس سره بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری (ادام الله ظله) خود از پیشقراولان و سردمداران مبارزه با ستم و فقر و تبعیض بوده و هستند و هرگز رسالت حوزه و عالمان و مراجع دینی را منحصر و محدود به مسائل فکری و علمی نمی دانند بلکه در سخن و در عمل خود رهنمود ارائه داده اند که عالمان دینی می بایست همان گونه که در مسائل عقیدتی دغدغه و حساسیت دارند، نسبت به تحقق و عینیت یافتن ارزش ها و باورهای اعتقادی در صحنه عمل و میدان عدالتِ اجتماعی نیز حساسیت و دغدغه داشته باشند! اگر می خواهیم در راستای حکومت علوی حرکت کنیم، می بایست همچون امیرالمؤمنین علیه السلام از ستم و تبعیض بر خود بپیچیم و در درون بسوزیم و خواب از سرمان بپرد! آن بزرگوار وقتی شنید که در حکومت علوی ستمگران خلخال از پای دختر یهودیه کشیده اند، آه کشید و سوخت! امروز جوانان ما از فقر و بیکاری و عدم اشتغال، ناله می کنند! امّا از آن سوی عده ای از مسؤولین بی فکر و بی دغدغه، از ثروت ملی و پول بیت المال، برای جوانان کنسرت موسیقی اجرا می کنند؟ آیا عزّت و افتخار حسینی را با کنسرت موسیقی می توان به چنگ آورد؟!
این مسؤولین و مجریان امور مملکت آیا نمی خواهند برای حتی یک لحظه فکر و تأمل کنند و ببینند آیا این همه افتخارات و عزّت هایی که در طول انقلاب و جنگ و جبهه به دست آورده ایم، محصول کار جوانانِ کنسرتی بوده است؟! چرا ما لحظه ای به خود نمی آییم؟ چرا ما نمی خواهیم فکر کنیم؟ به راستی ما دنبال چه هستیم؟
اگر می خواهیم واقعا به عزّت و افتخار نائل آییم، باید فضایی ایجاد کنیم همانند فضای جامعه در روزهای انقلاب و هشت سال دفاع مقدس. فرهنگ غرب امروز از دیدگاه ما، فرهنگِ ذلت آدمیان و اسارت انسان هاست. بی هیچ تردید، ما هر قدر ارزش ها و مبانی فرهنگ غربی را بپذیریم و آن ها را در جامعه خود تزریق کنیم، بیش تر در ذلت و اسارت گرفتار می شویم و از عزّت و افتخار دور می مانیم. از دیدگاه ما اومانیسم غربی که زیربنای اندیشه مدرنیسم (Modernism) و پست مدرنیسم (Post Modernism) است، چیزی جز تئوریزه کردن ذلت و اسارت آدمی نیست. بزرگ ترین ظلم بر انسانیت انسان آن است که او را در چنبره طبیعت و مادیّت محبوس و محدود بدانیم و این، عصاره فرهنگ ظالمانه غرب امروز است. پس برای نیل به عزّت و افتخار و عدالت حقیقی باید همچون حسین بن علی علیه السلام بایستیم و بگوییم: انّی لا اری الموتَ الاّ السَّعادةَ و الحیاةَ مَعَ الظّالِمینَ الاّ بَرَما. والسلام
سردبیر