جام جم، 21، 25 و 28/7/80
شهید مطهری سخن خود را با این سؤال جدی آغاز می کند: آیا دین نقش رهبری کننده و اصلاح گرانه و پیش برنده داشته است یا نقش بازدارنده و متوقف کننده؟ لااقل در مورد انبیا این سؤال مطرح است که انبیا چه نقشی در تحولات تاریخی داشته اند؟ از نظر ایشان پاسخ به این سؤال متوقف بر طرح سه بحث پیشین است: 1 . تکامل زندگی اجتماعی انسان; 2 . نقل و انتقال تمدن و فرهنگ بشری; 3 . تنازع در زندگی اجتماعی بشر . و به بحث ریشه جنگ ها و تنازعات از دیدگاه قرآن و طرح نظرات مختلف می پردازد . قرآن کریم اگرچه وقوع جنگ بر سر منافع (جنگ بین طبقات فقیر و غنی) را پذیرفته است، اما جنگ هایی هم بر محور حق و باطل صورت گرفته; به گونه ای که طرفی دنبال منافع است، ولی دیگری بر اثر رشد الهی و معنوی اش تا سرحد جان به دنبال یافت و تحقق حق می باشد . شهید مطهری سپس به نقد سخنان مارکسیست ها پرداخته، نمونه هایی از تاریخ اسلام را ذکر می کند و در ادامه با تحلیلی دقیق و مبسوط، حکومت علی و قیام امام حسین علیهما السلام را به عنوان دو نقطه عطف تاریخ اسلام به تصویر می کشد .
امامان شهید ما با مجاهداتشان حساب خلافت اسلامی را از خود اسلام جدا کردند و در اثر این مجاهدت ها بود که اسلام حقیقی از اسلام ظاهری که فقط پوستی از اسلام داشت و خالی از هر گونه مغز و محتوایی بود، بازشناخته شد . از این جریان تاریخی، نقش منحصربه فرد اولیای دینی در فرایند کلان تحولات تاریخ به خوبی آشکار می شود .