پرهیز از تنبلی و بی حوصلگی
قال الباقر (ع): "إیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ ... مَنْ کَسِلَ لَمْ یُؤَدِّ حَقّا وَ مَنْ ضَجِرَ لَمْ یَصْبِرْ عَلَی حَقٍّ"(1)
از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیز، زیرا که این دو کلید هر بدی می باشند و کسی که تنبل باشد حقی را نگذارد و کسی که بی حوصله باشد بر حق شکیبایی نورزد.
از جمله هشدارهایی که در فرهنگ دینی بسیار به چشم می خورد و مسلمانان را نسبت به آن بیدار باش داده اند، موضوع تنبلی و تن پروری و بی حوصلگی و کوتاهی در کار است واژه های مانند "کسل"، "ضجر" و "توانی" یعنی تنبلی و بی حوصلگی و سستی در بردارنده این صفت نا پسند و مورد نکوهش می باشند.
لغت شناسان در کالبد شکافی این واژگان گفته اند:
"الْکَسَلَ ، التَّثاقُلُ عَمّا لا یَنْبَغی التَّثاقُلُ عَنْهُ وَ لِاَجْلِ ذلکَ صارَ مَذْمُوما"(2).
تنبلی یعنی کوتاهی و سستی ورزیدن و زیر بار نرفتن چیزی که شایسته است انجام گیرد و به همین جهت این خصلت از صفتهای مذموم و مورد نکوهش بشماررود.
در حدیث اول نوشتار امام باقر (ع) با تعبیر " إیَّاکَ " هشدار داده اند و پی آمدهای منفی تنبلی و بی حوصلگی را اینگونه بر شمرده اند:
الف: اگر کسی گرفتار این صفت منفی و خصلت مذموم تنبلی شد برای ورود به کارهای بد مانعی در جلو راه نخواهد دید، انسان تنبل و تن پرور برای اداره زندگی دست به هر کار زشت و پلشت خواهد زد، برای نان ثناگر دونان خواهد شد. به تعبیر امام (ع) این صفت صفت منفی کلیدی است یعنی کلید بسیاری از زشتی ها و بدیها است و به وسیله آن دَرِ شرور و زشتی ها به روی انسان گشوده خواهد شد.
ب: انسان تنبل هرگز نمی تواند از حق دفاع کند و همواره ذلیل و محکوم و زیر دست خواهد بود. زیرا حق گرفتنی است، برای احقاق حق باید تلاش و کوشش کرد، انسان بی تحرک و بی نشاط نه از حق خودش می تواند دفاع کند و نه از حق اجتماعی پاسداری نماید.
ج: کسی که در زندگی بی حوصله و سست اراده باشد، پایداری و شکیبایی را از دست می دهد و در نتیجه در مسیر پیشرفت حق و حقیقت آسیب پذیر می گردد. گزیده فرمایش امام باقر (ع) این است: مسلمانی که تنبل و سست اراده و بی حوصله باشد نه " تَواصَوْا بِالْحَقِّ "(3) را می تواند عملی سازد و نه "تواصوا بالصّبر"(4) را می تواند به اجرا درآورد. و در نتیجه از " تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَه"(5) نیز محروم است و به فضیلت " تَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوَی"(6)هم دست نخواهد یافت.
در روایت دیگر امام صادق (ع) فرمود:
" إیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا یَمْنَعَانِکَ مِنْ حَظِّکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ الاْآخِرَةِ "(7)
از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیز، زیرا که این دو خصلت تو را از بهره دنیا و آخرت باز می دارند.
اسلام دین معاش و معاد، دنیا و آخرت، و مادی و معنوی است، به دنیا و نعمتهای آن با دو چشم می نگرد. انسانهایی که در زندگی یک بعدی هستند از نظر اسلام انسانهای ایده آل نخواهند بود، اگر کسی از دنیا بگریزد به بهانه آخرت و یا آخرت را از دست بدهد به خاطر دنیا، هردو مورد نکوهش و سرزنش هستند، آنچه اسلام می پسندد داشتن دنیا و آخرت در کنار هم و با هم است.
"رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الاْآخِرَةِ حَسَنَةً ..."(8)
پروردگارا دنیای خوب و آخرت خوب به ما عطا فرما.
این دعایی است که همواره مؤمنان خدا باور در قنوت نمازهای واجب و مستحب خوانند و از پروردگار جهان خیر دنیا و آخرت را طلب می کنند. انسانهای تنبل و بی حوصله و سست اراده نه از دنیا بهره ای می برند و نه از آخرت طرفی خواهند بست. از این رو امام صادق (ع) هشدار می دهند که اگر می خواهید به خیر دو جهان دست یابید تن پروری و تنبلی و سستی را از خود دور کنید.
مقام معظم رهبری در تبیین این واقعیت تحلیل دلپذیری دارند که اشاره به آن روشنگر موضوع مورد بحث است:
"در اسلام زندگی بدون مبارزه، زندگی راکد، زندگی ساکن، زندگی بی تحرک و زندگی بی جوشش که اراده و عزم انسانی در آن نباشد زندگی مطلوبی نیست و انسان را به آرمانهای انسانی و اسلامی نمی رساند... یکی از بدترین دشمنهای انسان که از درون خود او سر منشأ می گیرد، تنبلی و بیکارگی و تن به کار ندادن و دل به کار ندادن است، باید با این دشمن مبارزه کرد، اگر با این دشمن مبارزه کردید و توانستید بر او فائق بیایید، آن گاه اگر دشمن خارجی هم به کشور شما حمله کرد می توانید بر او نیز فایق بیایید.... اگر انسان بر تنبلی خود غلبه پیدا نکند و تنبلی بر انسان حاکم بشود در هر میدانی که وظیفه او را فرا بخواند، انسان در آن میدان حاضر نخواهد شد. پس اولین دشمن، تنبلی و راحت طلبی انسان است، آن کسی که تن به درس، تن به کار، تن به عبادت، تن به وظایف گوناگون خانوادگی و اجتماعی نمی دهد و تسلیم تنبلی می شود، نمی تواند ادعا کند که اگر دشمن او را از بیرون تهدید کند خواهد توانست بر آن دشمن پیروز شود"(9)
بی تردید در مسیر زندگی اجتماعی موانع و دست اندازهای گوناگونی وجود دارد که باید آنها را با عزم و اراده پولادین از جلو راه برداشت تا به مقصد و مقصود راه یافت، انسان تنبل توان برداشتن این موانع را ندارد از این رو همواره در بین راه زمین گیرشود و از رسیدن به قله سعادت و عزت باز می ماند.
کسی که می خواهد در زندگی اجتماعی آبرومند زندگی کند باید توانمندی های خدا دادی خود را به کار گیرد و ضعف و سستی را از خود دور سازد و با نیروهای راهزن که از آن جمله است تنبلی و بی حوصلگی مبارزه کند.
انسانهایی که بی حوصله و سست اراده و دون همت و تن پرورند گرفتاریهای گوناگونی پیدا می کنند که در روایات به برخی از آنها اشاره شده است.
علی (ع) فرمود: " مِنْ سَبَبِ الْحِرْمَانِ التَّوَانِی "(10)یکی از عوامل محرومیت سستی (در کار) است.
و نیز فرمود:
" التَّوَانِی إِضَاعَةٌ "(11) سستی و اهمال در کار نابود کننده (عمر و فرصت) است.
در جای دیگر فرمود:"مِنَ التَّوَانِی یَتَوَلَّدُ الْکَسَلُ"(12) از سستی است که تنبلی زاییده می شود.
پیشوایان دینی در لابلای نیایش و دعاهایشان از صفت کسالت و تنبلی و بی حوصلگی به خدا پناه می بردند امام سجاد(ع) می فرماید: "اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْهَمِّ وَ الْحَزَنِ وَ الْعَجْزِ وَ الْکَسَلِ"(13).
بار خدایا، من از غم و اندوه و ناتوانی و تنبلی به تو پناه می برم.
نشاط و عزم
در برابر این هشدار هدایت هم وجود دارد، اگر کسی بخواهد از تنبلی و سست ارادگی و بی حوصلگی برهد باید در پی روحیه با نشاط و عزم آهنین باشد انسانهای پرنشاط و با اراده دیو تنبلی را از سرزمین وجود خویش دور می سازند و با به کارگیری انرژیهای خدادادی از موانع پیش روی یکی پس از دیگری عبور می کنند و گامهای مؤثر و سازنده ای در زمینه سلامت و سعادت زندگی اجتماعی بر می دارند.
"نشاط" در لغت به معنای "گشودن گره است"(14) آن که کاری را به آسانی و با سرعت انجام می دهد و از امروز و فردا کردن و روزمره گی خود را می رهاند انسان با نشاط نام دارد انسانهای با نشاط روحیه، نیت و عمل را با هم هماهنگ می کنند اگر روحیه انسان شیفته کاری شد و اگر شیفته خدمت به خلق خدا گردید در انجام کار سستی و تنبلی نخواهد ورزید.
انسان اگر هدفدار زندگی کند و به هدفش نیز ایمان داشته باشد در عمل سرزنده و با نشاط خواهد بود.
عالمی که به علم عشق می ورزد و طعم شیرین و دلپذیر دانش را چشیده است در دانش آموزی شب و روز نمی شناسد و به گفته خواجه طوسی:
;لذات دنیوی همه هیچ است نزد من |
;در خاطر از تغییر آن هیچ ترس نیست |
;روز تنعم و شب عیش و طرب مرا |
;غیر از شب مطالعه و روز درس نیست |
انسان مؤمن خدا باور و معاد شناس که جهان هستی را هدفمند و هشیار بیند تمام توان و تلاش خودش را به کار می گیرد که در مسیر عبودیت و بندگی از بیهودگی و عبث گرایی و سستی و تنبلی بگریزد و در انجام عمل صالح با نشاط و همراه با شوق و رغبت زندگی اجتماعی خود را ساماندهی کند.
علی (ع) در ضمن شمارش اوصاف انسانهای پرهیزگار می فرماید:"... وَ نَشَاطا فِی هُدًی"(15)(آنان) در مسیر هدایت با نشاطند.
و چه خوب ترسیم کرده عالم و عارف دلسوخته مرحوم الهی قمشه ای این حقیقت را:
;همی بینی در آن دلهای آگاه |
;نشاطا فی هدی شوقا الی اللّه |
;چو یابد راه کوی دلبرش را |
;نشاط انگیز سازد خاطرش را |
;بشارت باد مستان صفا را |
;بجان پویندگان راه وفا را |
;یکی را مست چشم یار کردند |
;یکی دردی کش خمار کردند |
;یکی را ناز جانان دار باید |
;یکی را نقش بیجان جان فزاید |
;تو شادی با می انگور بستان |
;چه دانی شادی ایزد پرستان |
;تو را زیبد نشاط آب و نانی |
;نشاط عشقبازان را چه دانی |
امام علی (ع) می فرماید:" الْمُؤْمِنُ یَرْغَبُ فِیمَا یَبْقَی وَ یَزْهَدُ فِیمَا یَفْنَی ... بَعِیدٌ کَسَلُهُ دَائِمٌ نَشَاطُهُ " (16)
مؤمن به آنچه باقی است عشق و رغبت نشان می دهد و از آنچه فانی است گریزان است، تنبلی از او به دور است و همواره با نشاط زندگی می کند.
پیامبر اسلام(ص) در ضمن دعا اینگونه می فرماید:
"امْنُنْ عَلَیْنَا بِالنَّشَاطِ وَ أَعِذْنَا مِنَ الْفَشَلِ وَ الْکَسَلِ وَ الْعَجْزِ وَ الْعِلَلِ وَ الضَّرَرِ وَ الضَّجَرِ وَ الْمَلَلِ"(17)
(خدایا) نعمت سرزندگی و کوشایی را به ما ارزانی دار و از سستی و تنبلی و ناتوانی و بهانه آوری و زیان و دل مردگی و ملال، محفوظمان دار.
همانگونه که مشاهده می شود، در برابر روحیه منفی تنبلی روحیه مثبت نشاط و سرزندگی قرار دارد که پیشوایان معصوم آن را از خدا طلب می کردند و به پیروان خویش نیز آن را اینگونه می آموختند.
اگر نشاط فردی و اجتماعی در بین جامعه رواج یابد و جریان غالب و حاکم گردد بی تردید عزم ملی و اراده سرنوشت ساز به دنبال آن رخ می نماید از این رو در روایات در برابر سستی و بی ارادگی به عزم سفارش شده است:
علی (ع) فرمود: " ضَادُّوا التَّوَانِیَ بِالْعَزْم"(18)؛ با عزم و اراده به جنگ سستی بروید.
اگر در جامعه ای روحیه نشاط و پویایی و کوشایی همراه با عزم و اراده وجود داشته باشد آن جامعه از بسیاری از آفت ها بدور خواهد بود در نتیجه مردم جامعه سرزنده، مولّد، متحرک، و اهل کار و ابتکار خواهند شد. بنابراین باید همگان بکوشیم تا از سستی و ضعف و تنبلی و بی حوصلگی خود را برهانیم و به صفت زیبای نشاط و عزم و همت عالی، خود و جامعه دینی مان را بیاراییم.
آثار زیانبار تنبلی
در کلمات نورانی پیشوایان معصوم نسبت به پیامدهای زیانبار تنبلی و آثار ویرانگر اجتماعی آن هشدارهایی داده شده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
فقر و ناداری
انسان فقیر و جامعه فقیر ذلیل و زبون است، از چشم ها می افتد و برای زندگی خویش توان برنامه ریزی و آینده نگری را ندارد. انسان نیازمند از لحاظ اجتماعی فاقد پایگاه و جایگاه است حتی اگر حرف حقی هم داشته باشد در ابراز آن احساس ناتوانی می کند. علی (ع) می فرماید:
" إِنَّ الاْءَشْیَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَ الْعَجْزُ فَنُتِجَا بَیْنَهُمَا الْفَقْرَ "(19)؛آن گاه که اشیاء با یکدیگر جفت شدند، تنبلی و ناتوانی با هم ازدواج کردند و از آنها فقر متولد شد.
فقر زاییده تنبلی و بی حوصلگی و نداشتن روحیه کار و تلاش و سعی و کوشش است، کار سرمایه است و بی کاری سربارگی.
;برو کار می کن مگو چیست کار |
;که سرمایه جاودانی است کار |
آفت موفقیت
توفیق رفیقی است که به هر کس ندهند، اگر انسان در زندگی تلاش و تحرک نداشته باشد و بستر سازی و زمینه سازی نکند در امور مربوط به دین و دنیا به جایی نمی رسد به قول معروف "از تو حرکت از خدا برکت" اگر جوشش و کوشش نباشد رویش و زایش نخواهد بود. توفیق یعنی آماده شدن اسباب برای رسیدن به هدف و مقصود. این واقعیت آن گاه لباس واقعیت می پوشد که آدمی اهل کار و تلاش باشد.
علی (ع)فرمود: " آفَةُ النُّجْحِ الْکَسَلُ "؛(20)آفت موفقیت تنبلی است.
نرسیدن به مقصد
برای رسیدن به هدف و مقصود زندگی که همان "حیات طیبه" است، باید از ایمان و عمل صالح کمک گرفت اگر ایمان و باور باشد اما کار و عمل نباشد آدمی به هدف زندگی دست نخواهد یافت علی(ع) می فرماید:
" مَنْ دَامَ کَسَلُهُ خَابَ أَمَلُه "؛(21) کسی که پیوسته تنبلی کند، در رسیدن به آرزویش ناکام ماند.
ونیز فرمود:
" عَدُوُّ الْعَمَلِ الْکَسَلُ "(22)؛ دشمن کار، تنبلی است.
افتادن از چشم ها
کسی که روحیه کار و تلاش ندارد و کَلّ بر جامعه است از لحاظ اجتماعی فاقد جایگاه است، مردم به او اعتماد ندارند و در نتیجه از شور و مشورت با او می پرهیزند و می گویند اگر او حرفی و طرحی می داشت خودش را از این بدبختی نجات می داد. از این رو او از چشم مردم می افتد.
علی(ع) فرمود:" لَا تَتَّکِلْ فِی أُمُورِکَ عَلَی کَسْلَان"؛(23)در کارهای خود به آدم تنبل، تکیه و اعتماد نکن.
و نیز فرمود:
" لَا تَسْتَعِنْ بِکَسْلَانَ وَ لَا تَسْتَشِیرَنَّ عَاجِزا"؛(24) از آدم تنبل کمک مگیر و با ناتوان مشورت مکن.
این بود نگاهی گذرا به یکی دیگر از هشدارهای اجتماعی که از زبان پیشوایان معصوم بیان شده است، امید است جامعه دینی و مدیریت اجتماعی ما برخوردار از نشاط و طراوت و تلاش و جدیت باشند و از هرگونه سستی و تنبلی و کم کاری و بی حوصلگی دوری گزینند.
|