آمادگی و اقدام برای تحقّق آرمان شهر

اندیشه ساختن مدینه فاضله ای که در آن، شهروندان، فضیلت محور و ارزش مدار زندگی کنند و زمینه بسط و توسعه معنویت و صلح و صفا و پاکی را - که به رشد و تعالی انسانیت می انجامد - برای آنان آماده کند، از دیرباز، در ذهن همه متفکّران و مصلحان و دل سوزان جامعه بشری، مطرح بوده و هر کدام، به فراخور افق فکری خویش، طرحی در انداخته اند و الگویی را پیشنهاد کرده اند.

مقدّمه

اندیشه ساختن مدینه فاضله ای که در آن، شهروندان، فضیلت محور و ارزش مدار زندگی کنند و زمینه بسط و توسعه معنویت و صلح و صفا و پاکی را - که به رشد و تعالی انسانیت می انجامد - برای آنان آماده کند، از دیرباز، در ذهن همه متفکّران و مصلحان و دل سوزان جامعه بشری، مطرح بوده و هر کدام، به فراخور افق فکری خویش، طرحی در انداخته اند و الگویی را پیشنهاد کرده اند.

مدینه فاضله، در واقع، داستان عصیان و اعتراض انسان ها در برابر شرایط عصر خویش است. مدینه فاضله و آرمان شهر، در واقع، سرزمین موعودی است که مکاتب و اندیشه های گوناگون، در برابر انسان ها به تصویر کشیده اند و در صورتی که به درستی، مورد مطالعه قرار گیرند، نشان می دهند که تمامی مکاتب فکری (چه با منشأ الهی و چه بشری)، به دنبال تحقّق جامعه ای بوده اند که در آن، افکار و اندیشه های آن مکتب، به تحقّق برسد. از این رو، می توانیم این موضوع را مطرح نماییم که چه بسا بعضی از آرمان شهر ها که برخی مکاتب بشری برای انسان ها تصویر می نمایند، در تعارض با فطرت انسان و سعادت شهروندان و در واقع، «ضد آرمان شهر» باشند. بنا بر این، ابتدا به معرّفی مختصر درباره مفهوم آرمان شهر و تاریخچه آن می پردازیم.

 

مفهوم شناسی

اندیشه درباره جایی که همه چیزش نیک باشد، قدمت زیادی دارد. به عنوان نمونه، در حماسه سومری «گیلگُمش» ـ که مربوط به هزاره دوم قبل از میلاد است ـ به توصیف نوعی بهشت زمینی برمی خوریم.

آرمان شهر، گاه به صورت داستان های اساطیری و عصر زرّین و بازگویی حماسه های بزرگ بشری جلوه گر گشته است و گاه به صورت انتقاد متفکّران از آرمان های نظام های حاکم.

از افلاطون (م347 پیش از میلاد)، حکیم یونانی در کتاب «جمهور» تا عصر اوج درخشش تمدّن اسلامی با «اندیشه های اهل مدینه فاضله» فارابی (م؟؟؟ق) و «یوتوپیا» تامس مور، فیلسوف قرون پانزده و شانزده انگلستان (م1516م) و «آتلانتیس جدید» فرانسیس بیکن (م؟؟؟م) و... همگی کوشیده اند به توصیف آرمانی شهری ایده آل یا همان آرمان شهر مطلوبشان بپردازند.

تحقّق عدالت اجتماعی و انصاف، دستیابی به حقیقت، روابط اجتماعی آرمانی (سالم)، غلبه خیر بر شر، برابری و برادری، غلبه عقلانیت بر اجتماع، رستگاری آدمیان، منتخب و محبوب بودن حاکمان، تحقّق بهشت این جهانی، و... همگی در اندیشه های آرمان ورزانه اندیشمندان آرمان شهر، ذکر گردیده است.

تصویری که از شهر آرمانی، در سیمای توصیفی متفکّران یاد شده ارائه گشته است، برحسب مواضع سیاسی و مذهبی و فرهنگی عصر آنها بوده است. گاه، آرمان شهر در اساطیر گذشته جستجو و با زبان ادبیات و تاریخ، مطرح شده است (عصر زرین)؛ و گاه، به صورت پیشگویی و پیش بینی و بازآفرینی ای تکنولوژیک و ایدئولوژیک، از اینده درآمده است (آتلانتیس جدید).1

 

شهر مطلوب افلاطون

یکی از نخستین صاحب نظرانی که درباره آرمان شهر به اظهار نظر پرداخته، افلاطون است که در رساله «جمهور» خویش توصیفی از مدینه فاضله ارائه می دهد که در واقع، تجسّم عملی نظریه وی در باب حکومت است.

به باور افلاطون، همه انسان ها از توانایی و استعداد یکسانی برخوردار نیستند. از این رو، فرزانگان یا «فیلسوفان» که نسبت به افراد عادی از نظر هوش و قوّه رهبری برتری دارند، شایسته ترین افراد برای به دست گرفتن امور کلیدی شهر (جامعه)، بویژه در امر حکومت و قضاوت هستند و اصولاً حکومت باید در انحصار نخبگان باشد. افلاطون، در آرمان شهر خود، یک نظم اجتماعی آرمانی را در برابر چشم بشر قرار می دهد که دو پایه اصلی آن، عبارت اند از: عدالت و حکومت نخبگان. وی معتقد است که اکثر انسان های عادی، ساده بین، راحت طلب و فاقد توانایی کشف حقیقت اند و تنها عدّه اندکی (آن هم پس از یک دوران بسیار طولانی آموزش و آزمایش و تربیت روحی، فکری و بدنی پس از پنجاه سالگی) مجاز به مداخله در امر دشوار رهبری، حکومت و هدایت انسان ها به سعادت و خوشبختی اند. به باور وی، دانش و اخلاق ـ که تنها عدّه اندکی از زبدگان از عهده کسبشان بر می ایند ـ مهم ترین تضمین در برابر خطرات مهمّی چون: بی لیاقتی، کژروی و فساد حکومت است. افلاطون، معیارهایی را جهت گزینش شایسته ترین افراد برای حکومت پیش می کشد که به عقیده برخی از اندیشمندان معاصر، از منابع اصلی الهام حکومت های کمونیستی و فاشیستی در گزینش و تربیت کادرهای رهبری بوده است. افلاطون، یک دمکراسی مستقیم و نیز گفتگوی عقلایی در میان گروه اندک نخبگان را در کنار شرایطی مانند: «جدایی قدرت از ثروت» و «حکومت فیلسوفان»، ضامن یک نظم اجتماعی آرمانی و عادلانه می داند.

اصل و اساس سیاست از نگاه افلاطون، برخاسته از مفهوم «عدالت» است و آنچه او را وامی دارد تا به بحث سیاست در کتاب «جمهور» بپردازد، چیزی نیست جز بررسی عدالت در وجود انسان. اساس استدلال او نیز بدین گونه است که انسان را نمونه کوچک تر یک شهر می داند و بحث را درباره شهر آغاز می کند تا با روندی مقایسه ای، نتیجه آن را به انسان نیز تعمیم دهد.

هدف اصلی و اوّلیه افلاطون در ترسیم آرمان شهر، هدفی اقتصادی است و در نهایت، جامعه ای طبقاتی ایجاد می کند که هر طبقه از آن، نماینده یک بخش (لایه/بُعد) از روان آدمی است. طبقه ای که نماینده حکمت (تعقّل) است، طبقه فرمانروایان شهر (کشور) هستند که پس از تربیت روحی و جسمی (زیر نظر فلاسفه) انتخاب می شوند. طبقه ای که نماینده شجاعت است، طبقه نگهبانان یا پاسداران مددکار است که وظیفه نگهبانی از شهر (کشور) را به عهده دارند. طبقات پایین تر ـ که با دید اقتصادی شکل می گیرندـ، همان صنعتگران و کسبه و بردگان هستند که نماینده بخش ها (لایه ها / اَبعاد) پست ترِ روان آدمی اند.

بدین گونه، مدل «آرمان شهر» و نمونه «انسان کامل» از سوی افلاطون شکل می گیرد که در واقع، الگویی برای تحقّق عدالت است. از ویژگی های آرمان شهر افلاطون، می توان موارد زیر را برشمرد:

ـ مبنای شکل گیری آن، عدالت است.

ـ تقسیم کار و تخصّصی شدن کار، از اصول و قوانین مسلّم آن هستند.

ـ هدف اصلی در تحقّق آن، رفاه اقتصادی و عدالت اقتصادی است.

ـ جامعه ای نخبه گرا و طبقاتی است.

افلاطون، این نوع جامعه را نمونه ای از تحقّق عدل و عدالت می داند و هر گونه عدول از این معیار را آلوده شدن به ظلم می انگارد.

 

جزیره توماس مور

یکی دیگر از اندیشمندان که درباره آرمان شهر، به اظهار نظر پرداخته است، توماس مور(م1316م) فیلسوف و اندیشمند انگلیسی است که کتابی را با عنوان «یوتوپیا (آرمان شهر/Utopia)» به رشته تحریر درآورده است و در آن، جامعه سعادتمند را در جزیره ای خیالی وصف کرده است. این کتاب، در واقع، واکنش ذهن عصیانگر نویسنده در برابر ناروایی روزگار اوست.

آرمان شهر توماس مور، شامل یک کتاب نخست است که در آن، گفتگویی میان شخصیت هایی خیالی، چون فیلسوف مسافری موسوم به «رافائل هیتلوده» و شخصیت های واقعی چون خودِ «توماس مور» برقرار می کند. مضمون این جلد، در واقع، کیفر خواستی علیه نابرابری های اجتماعی و سیاسی انگستان آن زمان است. در کتاب دوم که در آن تنها "رافائل" لب به سخن می گشاید، نویسنده به تشریح جزیره آرمان شهر می پردازد و بر خلاف کتاب اوّل، تصویری مثبت و رؤیایی از انگلستانی ارائه می دهد که به شکلی بهتر اداره می شود.

واژه Utopia از پیشوند منفی «–ou» و ریشه یونانی«topos» تشکیل شده است. پس«utopia»، بنا بر مورد، ترجمه های گوناگون دارد: «هیچ کجا»، «نا کجا» و«جایی از هیچ کجا». از آن جا که مور، به بازی با کلمات و ابهام های دانشمندانه علاقمند بوده است، پس با همگونی واکه ها ( حروف صدادار) در«utopia» و «eutopia» بازی می کند. در واقع، در زبان یونانی، پیشوند «-eu»، مفهوم ِ «آنچه خوب است» دارد. پس «utopia (یوتوپیا)»، یک «eutopia»(اتوپیا)» نیز هست، یعنی «نا کجا»، هم زمان، مکان خوب و جایگاه تفاهم وخوشبختی نیز هست.

امروزه، در زبان های اروپایی، صفت «utopique» (یوتوپیایی) برای هر چیز خیالی دست نیافتنی و غیر ممکن به کار می رود. در فرهنگ معروف «پتی رُبر (le Petit Robert)» معانی توهّم، سراب، رؤیا و خیال پردازی»، در برابر این کلمه به چشم می خورند؛ امّا این واژه، در نوشته های توماس مور، گر چه به مفهوم چیزی خیالی است، ولی «دست نیافتنی» تلقّی نمی شود. ساکنان جزیره آرمانی مورد توصیف «رافائل هیتلوده»، از نظر طبیعت، تفاوتی با انگلیسی های دوران مور ندارند؛ بلکه تنها چیزی که ایشان را متمایز می سازد، تشکیلاتشان است و خلق و خو و اخلاقیاتشان.

 

شهر خدا، شهر علم، و...

یکی دیگر از مفاهیم موجود در حوزه آرمان شهر، مفهوم «شهر خدا» است. «شهر خدا» اصطلاحی است که در حوزه فلسفه سیاسی به کار می رود. آنچه که در نظریه افلاطون، «مدینه فاضله» خوانده می شود، در اندیشه متکلّمان مسیحی (مانند آگوستین)، «شهر خدا» نام دارد. این واژه تخصّصی و خاصّ حوزه فلسفه سیاسی، در دوران جدید غرب ـ که خدا و دین، از زندگی اجتماعی و حکومت، کنار زده شدـ در «آتلانتیس جدید» فرانسیس بیکن، جای خود را به «شهر علم» داد. در اندیشه های سیاسی اسلام نیز بین شهر خدا و شهر علم و دانش، دوگانگی و تعارضی نبوده است؛ امّا باید گفت تأسیس شهر الهی یا مدینه فاضله را نخستین بار، فیلسوف بزرگ، ابونصر فارابی، عنوان کرد و «رئیس اوّل» (رهبر) آن را «واضع النوامیس» (قانون گذار) نام نهاده که به نظریه شیعی «امامت» یا همان «پیشوایی انسان های معصوم منتخب خداوند» بسیار نزدیک می شود و یا به تعبیری، می تواند برگردان فلسفی آن نظریه باشد.2

نکته مهم در سیر تاریخی «شهر خدا» در اندیشه سیاسی غرب، آن است که این واژه، با دو واژه مشابه «مدینه فاضله» در نظر فلاسفه سیاسی در یونان باستان و «شهر علم» در نظریه های مادّی گرا و علم زده بعد از رنسانس، قرابت دارد؛ ولی از نظر ماهیت روابط و مبانی نظری، با آنها تفاوت عمده دارد: در یکی، فیلسوفان و در دیگری دانشمندان، مسئول تنظیم روابط و مدیریت و فرمانروایی و سروری و سالاری مدینه (شهر/جامعه) هستند و در «شهر خدا»، قلمرو از «شهر شیطان» (حکومت های دنیوی) جدا می شود و باید حاکم معنوی شهر، به هدایت جنبه های مادّی و دنیوی زندگی شهروندان بپردازد. این سه مفهوم، در اندیشه های سیاسی اسلام، با طرحی که متفکّر بزرگ اسلامی، فارابی، می ریزد، تفاوت مبنایی دارند. در شهر آرمانی فارابی، «واضع النوامیس» و «رئیس اول» و سرور و هدایتگر مدینه، دارای صفاتی می شود که به پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) اختصاص دارند. در این طرح، دیگر بین حکومت های دنیوی و اخروی و مدینه فلسفه با مدینه علم، جدایی نیست و سهم هر یک در این طرح، محفوظ است و هرگز حضور یکی، به معنای غیبت دیگری یا نفی آن، تلقّی نمی شود.3

 

آرمان شهر اسلام

نکته حائز اهمیت ـ چنان که مطرح شدـ این است که به هر روی، تمامی مکاتب، سعی کرده اند که بسته به آرا و عقاید خویش، جامعه ایده آلی را تصویر نمایند. در این میان، تمدّن اسلامی به دلیل دارا بودن ویژگی های خاص و منحصر به فرد خود (از جمله، پیوند دنیا و آخرت و مادّیات و معنویات در اسلام)، چهره خاصی را از آرمان شهر مطلوب خود ترسیم نموده است. این آرمان شهر، دارای صفات و ویژگی های منحصر به فردی در اندیشه اسلامی است. بهره گیری از منابع و مراجع مربوط به اصول و ارزش های اسلامی و بویژه قرآن کریم و نیز سنّت و سیره رسول اکرم (به عنوان اسوه حسنه برای همه امت اسلامی) و روایات رسیده از اهل بیت(ع)، می تواند ما را به صفات و ویژگی های منحصر به فرد آرمان شهر اسلامی رهنمون باشد.

آرمان مهدویت و انتظار، با گرایش به مفهوم «امید به اینده درخشان تاریخ» در پرتو ظهور و حضور پیشوای معصوم (صالح) و آگاه (مهدی موعود) در آخرالزمان و اجرای کامل قوانین اسلام (اعم از: احکام و اخلاق) در رهبری و کشورداری و تربیت شهروندان، نمونه ای از تحقق عینی آرمان شهر اسلامی است که در قرآن کریم، به آن، وعده داده شده است: «و ما اراده کرده ایم که بر مستضعفان زمین، منّت نهیم و آنان را پیشوایان و میراث بَران زمین، قرار دهیم».4

دین مبین اسلام و مکتب تشیع، تصویری بسیار روشن از یک آرمان شهر و مدینه فاضله را بیان نموده است که در واقع، نهایتی بسیار زیبا را برای جهان بشریت به ارمغان خواهد آورد و از این رو، واجد امتیاز بزرگی است که در میان تمامی این سرگشتگی و ناامیدی، جهانِ پر از سعادت را به انسان وعده می دهد که البته وعده ای حتمی است. مدینه فاضله ای که گستره آن، تمامی کره خاکی و ارمغان آن، تحقّق گوهر گمشده بشری، یعنی عدالت خواهد بود. در آن مدینه فاضله، جهانی است که انسان ها در بستر فراهم شده در جامعه ـ که رهبری آن با ولی خداست ـ می توانند استعدادهای وجودی خویش را در بهترین صورت ها به تحقّق درآورند و در آن جاست که گوهرهای ناب بشری و آرمان خالص برخاسته از فطرت خداجوی بشر، واقعیت حقیقی خواهند یافت و علم، به نهایت رشد و تکامل خود می رسد و داشته های زمین در بهترین شکل، بروز می یابند.

آرمان قیام و انقلاب مهدی(ع)، یک فلسفه بزرگ اجتماعی ـ اسلامی است. این آرمان بزرگ، گذشته از این که الهام بخش و راه گشا به سوی اینده است, اینه بسیار مناسبی برای شناخت آرمان های اسلامی است . این نوید, ارکان و عناصر مختلفی دارد که برخی از آنها فلسفی و جهانی و جزئی از جهان بینی اسلامی است, برخی دیگر فرهنگی و تربیتی است, برخی سیاسی است, برخی اقتصادی است, برخی اجتماعی است و برخی نیز انسانی یا انسانی ـ طبیعی است.

در واقع، اعتقاد به ظهور منجی و ایجاد جهان مطلوب، یکی از اعتقادات بنیادی شیعه است که در بستر خویش، مفاهیمی چون: ظهور ، مهدویت، و انتظار را به وجود آورده است . مفهوم انتظار و تلاش برای آماده شدن برای ظهور امام عصر (عج)، یکی از مفاهیمی است که نشان می دهد شیعیان در زمان غیبت، بر اساس اعتقاداتشان باید تمامی تلاش خود را برای فراهم سازی زمینه های ظهور به کار گیرند و این مفهوم است که در سایه آن، اقدامات اساسی برای تحقّق آرمان شهر نهایی بشری، صورت می گیرد. در واقع، ما می توانیم با بررسی مفهوم انتظار و وظایف منتظران، به مقصود خویش از این نوشته برسیم که: برای تحقق آرمان شهر، چه باید کرد؟

 

بحثی درباره انتظار

انتظار، مفهومی اسلامی، ارزشی و فرهنگی است که از آن، رفتارهای فرهنگی معینی سرچشمه می گیرد. گاه مردم از انتظار، برداشت منفی می کنند که در این صورت، انتظار، به مفهومی برای تخدیر و دست روی دست گذاشتن و خودفریبی و مانعی برای حرکت تبدیل می شود، وگاه نیز از آن، برداشت مثبت دارند که در این صورت، عاملی برای حرکت و قیام و انگیزش در زندگی مردم خواهد بود.

بنا بر این، ناچاریم که از مسئله انتظار، تصوّر شفّاف و دقیقی داشته باشیم. انتظار، یک فرهنگ و مفهوم فرهنگی است که در ساختار ذهنی، اسلوب اندیشه، شیوه زندگی و چگونگی نگرش ما به اینده، به شکل فعّال و مؤثّری دخالت دارد و در ترسیم خط سیاسی ای که برای حال و اینده خود رقم می زنیم، تأثیرگذار است . نزدیک به هزار وصد سال است که انتظار در زندگی شیعیان، ریشه فرهنگیِ خود را گسترده است؛ زیرا غیبت صغرای امام در سال 329 هجری به پایان رسید و از آن تاریخ، تقریباً هزار وصد سال گذشته است. در طول این مدّت، مسئله انتظار به گونه مؤثّری در ساختار اندیشه سیاسی و انقلابی ما دخالت داشته است، به طوری که اگر بدون عامل انتظار، به تاریخ سیاسی و انقلابی خود بنگریم، این تاریخ بلند، رنگ دیگری خواهد داشت.

 

انواع انتظار

استاد شهید مرتضی مطهری، درباره انتظار و انواع آن، در کتاب «قیام و انقلاب مهدی»، تقسیم بندی بسیار ارزشمندی ارائه کرده است که توجّه به این تقسیم بندی، خود، می تواند راهگشایی سودمند درباره اقداماتی که باید برای تحقّق آرمان شهر صورت گیرد، باشد. ایشان می نویسد: «انتظار فرج، دو گونه است: انتظاری که سازنده است, تحرّک بخش است, تعهّدآور است, عبادت, بلکه با فضیلت ترین عبادت است؛ و انتظاری که ویرانگر است, بازدارنده است, فلج کننده است, و نوعی «اِباحیگری» محسوب می شود . این دو نوع انتظار, معلول دو نوع برداشت از ظهور عظیم تاریخی مهدی موعود (ع) است و این دو نوع برداشت، به نوبه خود از دو نوع بینش درباره تحوّلات تاریخ ناشی می شود».5

 

انتظار ویرانگر

برداشت گروهی از مردم از مهدویت و قیام و انقلاب مهدی موعود، این است که صرفاً ماهیت انفجاری دارد و فقط و فقط، از گسترش و اشاعه و رواج ظلم ها و تبعیض ها و اختناق ها و حق کشی ها و تباهی ها ناشی می شود و نوعی سامان یابی است که معلول پریشان شدن است.

آن گاه که خوبی به نقطه صفر برسد و حق و حقیقت، هیچ طرفداری نداشته باشد و باطل, یکّه تاز میدان گردد و فرد صالحی در جهان یافت نشود , این انفجار رخ می دهد و دست غیب برای نجات حقیقت ـ نه اهل حقیقت؛ زیرا حقیقت، طرفداری ندارد - از آستین بیرون می اید. بر اساس این نوع نگرش، هر اصلاحی محکوم است؛ زیرا هر اصلاح، یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشنی باشد، دست غیب، ظاهر نمی شود. برعکس , هر گناه و فساد و ظلم و تبعیض و حق کُشی و پلیدی، به حکم این که مقدّمه ایجاد یک جامعه آرمانی است و لحظه موعود را نزدیک تر می کند، رواست.

این گروه، طبعاً به مصلحان و مجاهدان و آمران به معروف و ناهیان از منکر، با نوعی بغض و عداوت می نگرند؛ زیرا آنان را از تأخیر اندازان ظهور و قیام مهدی موعود(عج) می شمارند. برعکس, اگر خود هم اهل گناه نباشند، در عمق ضمیر و اندیشه، با نوعی رضایت به جریان روبه رشد گناه و گناهکاران و عاملان فساد می نگرند؛ زیرا این افزایش را از مقدّمات ظهور می دانند. این نوع برداشت از ظهور و قیام مهدی موعود و این نوع انتظار فرج ـ که منجر به نوعی تعطیل در حدود و مقرّرات اسلامی می شود و نوعی «اِباحیگری» باید شمرده شودـ، به هیچ وجه با موازین اسلامی و قرآنی، سازگاری ندارد.

 

انتظار سازنده

امّا تعدادی از ایات قرآن کریم ـ که گفتیم ریشه این اندیشه اند و در روایات اسلامی بدانها استناد شده است ـ در جهت عکس برداشت بالا هستند. از این ایات چنین استفاده می شود که ظهور مهدی موعود، حلقه ای است از حلقه های مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزی نهایی اهل حقْ منتهی می شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، وابسته به این است که آن فرد، عملاً در گروه اهل حق باشد.

ایاتی که در روایاتْ از آنها استفاده شده است، نشان می دهد که مهدی موعود (عج)، مژده ای است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است و به عبارتی، مهدی، مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان است: «خداوند به مؤمنان و شایسته کاران، وعده داده است که آنان را جانشینان زمین قرار دهد, دینی که برای آنها آن را پسندیده است، مستقر سازد, دوران خوف آنان را تبدیل به دوران امنیت نماید (دشمنان آن را نابود سازد تا) بدون ترس و واهمه، خدای خویش را بپرستند و اطاعت غیر خدا را گردن ننهند و چیزی را در عبادت یا طاعت، شریک حق نسازند».6 ظهور مهدی موعود، «منّتی است بر مستضعفان و خوارشمرده شدگان , و وسیله ای است برای پیشوا و مقتدا شدن آنان , و مقدّمه ای است برای وراثت خلافت الهی آنها در روی زمین».7 «ظهور مهدی موعود , تحقّق بخش وعده ای است که خداوند متعال از قدیم ترین زمان ها در کتب آسمانی، به صالحان و متّقیان داده است که زمین از آنِ آنان است و پایان, تنها به متّقیان تعلّق دارد».8

این حدیث معروف که می فرماید: «خداوند به دست او زمین را از انصاف و عدالت پر می کند، بعد از آن که از ستم و بیداد، پر شده باشد»9 نیز شاهد ادّعایمان است، نه بر مدّعای آن گروه! در این حدیث نیز تکیه بر روی ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است و می رساند که قیام مهدی برای حمایت مظلومانی است که استحقاق حمایت دارند.

شیخ صدوق، روایتی از امام صادق(ع) نقل می کند مبنی بر این که ظهور قائم(ع) تحقّق نمی پذیرد مگر این که زشتکاری و نیکوکاری، به نهایت کار خود برسند.10

پس سخن در این است که گروه نیکوکاران و گروه زشتکاران، هر کدام به نهایت کار خود برسند؛ سخن در این نیست که آدم خوبی در کار نباشد و فقط انسان های بد به آخرین درجه شقاوت برسند!

در روایات اسلامی، سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امام، به آن حضرت می گروند. بدیهی است که این گروه، به صورت ناگهانی خلق نمی شوند و همان طور که زمینه های اشباع و رواج ظلم و فساد وجود دارد, زمینه هایی عالی هم وجود دارد که چنین گروه زبده ای را پرورش می دهد . این، خود می رسانَد که نه تنها حق و حقیقتْ به صفر نرسیده است, بلکه فرضاً اگر اهل حق از نظر کمیت، قابل توجه نباشد، از نظر کیفیت، ارزنده ترین اهل ایمان اند و در ردیف یاران سید الشهدا.

از منظر روایات اسلامی، در مقدّمه قیام و ظهور امام، یک سلسله قیام های دیگر از طرف اهل حقْ صورت می گیرد. آنچه به نام «قیام یمانی»، قبل از ظهور بیان شده است، نمونه ای از این سلسله قیام هاست. این جریان ها نیز به یکباره بدون زمینه قبلی رخ نمی دهد.

 

ویژگی های یک انتظار درست

انتظار از نوع دوم، علاوه بر «امید» و «مقاومت »، به انسان، «حرکت » نیز می بخشد و حرکت، مخصوص انتظار است. بی گمان اگر انسان بداند که نجات و رهایی اش، به حرکت، عمل و تلاشش وابسته است، چنان حرکت و تلاشی برای رهایی و نجات خویش به خرج می دهد که در گذشته، توان انجام دادن آن را نداشته است.

1. امید در جان انسان، این قدرت را به وی می دهد تا پرده حال را بدرد و اینده را ببیند، و چه قدر فاصله است میان کسی که «خدا»، «هستی » و «انسان » را از دیدگاه درد و رنجی که در آن گرفتار است، می بیند و میان کسی که اینها را از دیدگاه حال و گذشته و اینده می نگرد. تردیدی نیست که دیدگاه دوم با دیدگاه اوّل، متفاوت است و بی گمان، تیرگی، ظلمت و ابهام و اشکالی که دیدگاه نخست را احاطه کرده، دیدگاه دوم از آنها در امان است.

2. امید در جان انسان، او را در راه پایداری و مقاومت در برابر سقوط و اضمحلال تا رسیدن نیروهای کمکی، توانمند می سازد و تا زمانی که چراغ امید به رسیدن کمک، در دل و جان انسان ندرخشد، مقاومتی نخواهد داشت.

3. سرانجام، امید در جان انسان، او را در نیل به نجات و رهایی و نیرومندی و توانگری، قادر خواهد ساخت. چنین انتظاری، همان «انتظار پویا» است.11

در پرتو این نوع انتظار است که برای مننتظرن واقعی، مسئولیت ها و وظایفی تعریف می شود که: «در حقیقت، خداوند، حالِ قومی را تغییر نمی دهد تا آنان خودشان این تغییر را در حالشان انجام دهند».12

قابل تأمّل است که تحقّق «شهر عدل»، وعده خداوند حکیم است؛ حکیمی که کار عبث نمی کند و نعمتش را فقط برای شایستگانْ پایدار می سازد و حضور و حیات در شهر عدل را برای صالحانْ مخصوص ساخته است. گویا شعور و بلوغ پیروان، حلقه مفقوده معادله ای است که پاسخ آن، کلید افتتاح شهر عدالت است. در طول تاریخ نیز هرگاه شعور و بلوغ اجتماعی، به میزانی رسیده است که جامعه، از شایستگی پیروی از معصومان(ع) برخوردار گردیده اند، آنها به حکومتْ قیام نموده اند و هرگاه جامعه به سوی دیگران شتافته است، شیوه دیگری برای هدایت تدریجی مردمان برگزیده اند.

امام در اوج کمال علمی و معنوی، به امامت می رسد و طبق حکم خالق، اطاعت از امر او بر دیگران واجب می شود؛ به طوری که نه در حکم خدا تغییری ایجاد می شود و نه در مشی امام. پس استدلال می شود که آنچه تحقق شهر کمال یافتگان، صالحان و عدالت پیشگان را به تأخیر می اندازد، ضعف در توان و تمایل پیروان است. براساس این استدلال، بلوغ و شعور پیروان، لازمه تحقّق ظهور و قیام برای تحقّق شهر عدل است؛ بلوغ و شعور لازم برای ادراک حقیقت عدالت و تمایل به قیام و پایمردی برای احیای آن!13

بنا بر آنچه ذکر شد، در عصر غیبت و در پرتو مفهوم انتظار، شیعیان، هرگز به یک انتظار صِرف و بدون فعالیت، اقدام نخواهند کرد؛ بلکه در هر لحظه، خویش را برای ظهور منجی موعود، آماده می سازند. امام چهارم درباره منتظران واقعی می فرماید: «منتظران ظهور او، برترین اهل هر زمان اند؛ زیرا خداوند متعال به آنها عقل و فهم و شناختی عطا فرموده است که غیبت در نزد آنان، به منزله مشاهده گردیده است و آنان را در آن زمان، به منزله مجاهدان با شمشیر در پیش روی رسول خدا(ص) قرار داده است. آنان حقیقتاً خالص اند و شیعیان راستین و دعوت کنندگان به دین خدا در پنهان و آشکارند».14

پیدایش حکومت و آرمان شهر جهانی امام زمان، نیازمند آمادگی خاص خود است. برخی صاحب نظران معاصر، معتقدند برای این که دنیا چنان حکومتی را پذیرا باشد، چند نوع آمادگی لازم است:

1. آمادگی فکری و فرهنگی: یعنی سطح افکار مردم جهان، آن چنان بالا رود که بدانند مثلاً مسئله «نژاد» یا «مناطق مختلف جغرافیایی» مسئله قابل توجهی در زندگی بشر نیست و تفاوت رنگ ها و زبان ها و سرزمین ها نمی تواند بشر را از هم جدا سازد... .

2. آمادگی اجتماعی: مردم جهان باید از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته شوند، تلخی این زندگی مادی و یک بعدی را احساس کنند و حتّی از این که ادامه این راه یک بعدی، ممکن است در اینده، مشکلات کنونی را حل کند، مایوس شوند.

3. آمادگی های تکنولوژیکی و ارتباطی: بر خلاف آنچه بعضی می پندارند که رسیدن به مرحله تکامل اجتماعی و رسیدن به جهانی آکنده از صلح و عدالت، تنها با نابودی تکنولوژی جدید امکان پذیر است، وجود این صنایع پیشرفته، نه تنها مزاحم یک حکومت عادلانه جهانی نخواهد بود، بلکه شاید بدون آن، وصول به چنین هدفی محال باشد... .

4. آمادگی های فردی: حکومت جهانی، قبل از هر چیز، نیازمند عناصر آماده و باارزش انسانی است تا بتواند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را به دوش بکشد.

این، در درجه اوّل، به بالا بردن سطح اندیشه و آگاهی و آمادگی روحی و فکری برای پیاده کردن آن برنامه عظیم، نیاز دارد... .15

در واقع، در صورتی که ما خواهان تحقّق حکومت جهانی امام زمان(عج) باشیم و این که در مسیر تحقّق آرمان شهر واقعی حرکت کنیم، باید به اصلاح در دو بعد فردی و اجتماعی بپردازیم.

 

منابع مفید دیگر :

1. آرمان شهر در اندیشه ایرانی، حجّت الله اصیل، تهران: نی،1381.

2. «جامعه مهدوی، آرمان شهر نبوی»، حسین علی اسدی، مجلّه انتظار، شماره5.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر