«
ابن حوقل» که از مشهورترین جهانگردان قرن چهارم هجری به شمار میرود، ایران را از هر سو زیر پا گذاشته و در تمام نقاط مهم آن مدتی طولانی توقف کرده است. این سیاح جا به جا ضمن ذکر فاصله میان شهرها، توصیف جالبی از آنها به دست داده و از تأسیسات اقامتی مسافران نیز در آن قرن سخن گفته است. به طوری که از نوشتههای او استفاده میشود، در قرن چهارم هجری رباطهای متعددی در سراسر ایران در اختیار مسافران و جهانگردان قرار داشته است. «در آن دوران به سبب کثرت رباطهایی که به همت ابوالحسن محمد بن ماه در نواحی شرقی ایران ساخته شده بود، رباطهای ایران را بیشتر به نام «رباط ماهی» میخواندند. همان گونه که چند قرن بعد، کاروانسراهای ایران را «شاه عباسی» خواندهاند و هنوز هم می خوانند.» (نوربخش، 1370، ص 69)
ابن حوقل گزارش جالبی نیز از خصلت نیکوی مهمان نوازی شرقی به ثبت رسانده است: «اما بخشش مردم ماوراءالنهر چنان جالب است که گویی همه افراد یک خانهاند و کسی که به خانه دیگری وارد شود گویی به خانه خود درمی آید. بسیار مهمان نوازند و از مهمانی که شبانه بدانان وارد شود ناخرسند نیستند، بلکه از وی پذیرایی می کنند، بی آنکه وی را بشناسند یا توقع پاداش داشته باشند. در ماوراءالنهر هر مالک و توانگری کوشش می کند که قصر بزرگی بسازد و مهمانسرایی بزرگ نیز ترتیب دهد. آنگاه تمام روز را در اندیشه تأمین نیازمندی های مهمان به سر می برد و با شوق فراوان از مهمان پذیرایی می کند، و هنگامی که مهمانی به ناحیهای وارد شود، مردم آنجا در پذیرایی او بر یکدیگر پیشی می جویند و در این باره به نزاع برمیخیزند و گاهی در مهمان نوازی رقابت بدانجا می کشد که اموال و املاک آنان از میان میرود، به خلاف سایر مردم که در گردآوردن مال رقابت میورزند و به ملک و فراوانی مال مباهات میکنند.
در سغد آثار خانهای دیدم که معروف بود به این که اقامتگاه و مهماسرا شده بود و در آن زیاده بر صد سال گشاده مانده و از ورود هیچ مهمانی ممانعت نمیشده است و بسا اوقات شبانه به ناگهان بیآمادگی قبلی بیش از صد یا دویست تن با ستوران و حشم خود بدانجا می آمدند و تمام نیازمندیهایشان از علف ستوران و خوراک و جز آن فراهم می شد، بی آنکه به چیزی از بار و بنه خود نیازمند باشند یا صاحب خانه در رنج افتد، اگر چه روزها در آنجا اقامت کنند. برای هر کاری شخصی گماردهاند و مایحتاج او را بی درنگ تهیه میکنند، چنان که هنگام ورود مهمانان هیچ گونه تکلفی نیست و صاحب خانه از پذیرایی مهمانان و مساوات درباره آنان بسیار شادمان است، حال آنکه غالب توانگران بلاد اسلام، ثروت خود را در راه تأمین سرگرمیها و عیش و عشرت خود و در مواردی که خداپسندانه نیست و رقابتهای تجملی و مذموم خرج میکنند. اما غالب توانگران ماوراءالنهر جز عده کمی از بیکارگان و اهل بطالت، ثروت خود را در ساختن رباطها و راهها و جهاد در راه خدا و موارد خیر و ساختن پلها خرج میکنند و هیچ شهر یا راهی که آبشخور دارد یا دهی که جای سکونت است، خالی از رباطهای متعدد نیست، بلکه بیش از حدود احتیاج مسافران است. و شنیده ام که در ماوراء النهر افزون بر ده هزار رباط است و در بسیاری از آنها علوفه چارپای مسافر و طعام او آماده است.» (نوربخش، 1370، صص 72-71)
در اینجا این نکته شایان توجه مینماید که بیشتر این جهانگردان در ایران با راههایی آشنا بودهاند که از آن زمان تا به امروز با وجود بروز پیشرفت چشمگیر در وسایل حمل و نقل به طور کامل از آن عبور نشده است. به ندرت به راههایی در کویر و بیابانهای ایران برمی خوریم که جهانگردان دوران اسلامی از آن گفتگو نکرده باشند.