مبانی اقتصاد از دیدگاه قرآن کریم
تجلی توحید در اقتصاد
از دیدگاه قرآن کریم، تمامی کاینات از جمله انسان، منابع، و ابزارهای تولید مخلوق خداوند علیم و حکیم هستند. قرآن کریم اصرار دارد به انسان بیاموزد و به این نکته توجه دهد که از عوامل زمینه ساز گرفته تا عوامل مباشر در تولید، همه مخلوق اویند:
«هُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرَا بَینْ َ یَدَیْ رَحْمَتِهِ حَتیَّ إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَّیِّتٍ فَأَنزَلْنَا بِهِ الْمَاءَ فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن کلُ ِّ الثَّمَرَاتِ»[1]؛ او کسی است که بادها را بشارت دهنده در پیشاپیش (باران) رحمتش می فرستد تا ابرهای سنگین بار را (بر دوش) کشند؛ (سپس) ما آن ها را به سوی زمین های مرده می فرستیم و به وسیله آن ها، آب (حیاتبخش) نازل می کنیم و با آن، از هرگونه میوه ای (از خاک تیره) بیرون می آوریم.
«وَ جَعَلْنَا ءَایَةَ النهَّارِ مُبْصرِةً لِّتَبْتَغُواْ فَضْلًا مِّن رَّبِّکمُ ْ»[2]؛ و نشانه روز را روشنی بخش ساختیم تا (در پرتو آن،) فضل پروردگارتان را بطلبید (و به تلاش زندگی برخیزید).
«رَّبُّکُمُ الَّذِی یُزْجِی لَکُمُ الْفُلْکَ فیِ الْبَحْرِ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ»[3]؛ پروردگارتان کسی است که کشتی را در دریا برای شما به حرکت درمی آورد تا از نعمت او بهره مند شوید.
«سَخَّرَ لَکمُ مَّا فیِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فیِ الْأَرْضِ جَمِیعًا مِّنْهُ»[4]؛ او آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمین است، همه را از سوی خود مسخّر شما ساخته است.
«هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُواْ فیِ مَنَاکِبهَِا وَ کلُُواْ مِن رِّزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ»[5]؛ او کسی است که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه های آن راه بروید و از روزی های خداوند بخورید؛ و بازگشت و اجتماع همه به سوی اوست.
«أَ فَرَءَیْتُم مَّا تحَْرُثُونَ، ءَ أَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نحَْنُ الزَّارِعُونَ، لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ»[6]؛ آیا هیچ درباره آنچه کشت می کنید، اندیشیده اید؟ آیا شما آن را می رویانید یا ما می رویانیم؟ هرگاه بخواهیم آن را مبدّل به کاه درهم کوبیده می کنیم که تعجب کنید.
«وَ اللَّهُ خَلَقَکمُ ْ وَ مَا تَعْمَلُونَ»[7] و خداوند، هم شما را آفرید و هم آنچه را می سازید. هرچند انسان با اراده خود کار می کند، ولی اراده خداوند نیز به آن تعلّق گرفته است؛ او نمی تواند مستقل و بی نیاز از خداوند متعال منشأ اثر باشد و بنابراین، فعالیت های او مستند به خداوند متعال هستند.
«توحید» نه تنها در «تولید» تجلّی می کند، که قرآن کریم در «توزیع» نیز می فرماید: «لَهُ مَقَالِیدُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ بِکلُ ِّ شیَ ْءٍ عَلِیمٌ»[8] ؛ کلیدهای آسمان ها و زمین از آن اوست. روزی را برای هر که بخواهد گسترش می دهد یا محدود می سازد. او به همه چیز داناست.
تفقّه در احکام اقتصادی
در آیات بسیاری رهنمودهای جزئی و مشخص در مسائل گوناگون اقتصادی وجود دارند که دستورات مختلفی را برای انسان صادر نموده است:
«أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَواْ»[9]؛ خدا بیع را حلال کرده است و ربا را حرام.
«أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ»[10]؛ به پیمان ها (و قراردادها) وفا کنید.
«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَن تَکُونَ تجِارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکُمْ»[11] ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید، مگر این که تجارتی با رضایت شما انجام گیرد. «أَوْفُواْ الْکَیْلَ إِذَا کلِتُمْ وَ زِنُواْ بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذَالِکَ خَیرْ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلًا»[12]؛ و هنگامی که پیمانه می کنید، حق پیمانه را ادا نمایید و با ترازوی درست وزن کنید. این برای شما بهتر و عاقبتش نیکوتر است.
«وَ اعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شیَ ْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبیَ وَ الْیَتَامَی وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ»[13]؛ هرگونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای نزدیکان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است.
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی ءَامَنُواْ وَ اتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیهْم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ»[14]؛ و اگر اهل شهرها و آبادی ها ایمان می آوردند و تقوا پیشه می کردند، برکات آسمان و زمین را بر آن ها می گشودیم.
از سوی دیگر، قرآن کریم بر فهم دقیق و عمیق معارف وحیانی با عنوان «تفقّه در دین» تأکید کرده است: «فَلَوْ لَا نَفَرَ مِن کلُ ِّ فِرْقَةٍ مِّنهْمْ طَائفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فیِ الدِّینِ وَ لِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیهْمْ لَعَلَّهُمْ یحَذَرُونَ»[15]؛ چرا از هر گروهی از آنان (مؤمنان)، طایفه ای کوچ نمی کند (و طایفه ای در مدینه بماند) تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند و هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آن ها را بیم دهند؟ شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خودداری کنند.
عملیات اقتصادی؛ مظهری از عبودیت
از دیدگاه قرآن کریم، فعالیت های اقتصادی و مبادرت به بهره گیری از مواهب طبیعی برای تأمین معاش، می تواند یک عمل عبادی و مظهری از عبودیت خداوند متعال باشد. در سوره «ملک» آمده است: «هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُواْ فیِ مَنَاکِبهِا وَ کلُواْ مِن رِّزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ»[16]؛ او کسی است که زمین را رام کرد، بر شانه های آن راه بروید و از روزی های خداوند بخورید و بازگشت و اجتماع همه به سوی اوست.
جهاد اقتصادی همراه با عدالت
از اهمّ وظایف دولت اسلامی، می توان اهتمام به برقراری عدالت را ذکر کرد. قرآن کریم به صراحت مأموریت یافتن پیامبراکرم صلی الله علیه و آله ، بزرگ رهبر جامعه اسلامی، برای برقراری عدالت در بین مردم را در سوره مبارک «شورا» خاطرنشان ساخته است: «أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ»[17]؛ من مأمورم در میان شما عدالت کنم (به عدل و داد رفتار کنم.) مردم نیز موظف به اطاعت از ولیّ امر مسلمانان می باشند: «أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلیِ الْأَمْرِ مِنکمُ ْ»[18]؛ اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر را. همچنین حرکت در جهت سیاست ها و برنامه های دولت اسلامی و بذل مساعدت و همکاری های لازم، بخصوص پرداخت مالیات های مقرّر، از دیگر وظایف آنان محسوب می شود: «خُذْ مِنْ أَمْوَالهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِم بهِا»[19]؛ از اموال آن ها صدقه ای (به عنوان زکات) بگیر تا به وسیله آن، آن ها را پاک سازی و پرورش دهی .
توصیه های اقتصادی در قرآن
وفای به عقود و معاملات
«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ»[20]؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، به پیمان ها و قراردادها وفا کنید. «وَفی» و«اَوْفی» هر دو به معنای تمام کردن و کامل کردن است.
رشد اقتصادی
«وَ ءَاتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی ءَاتَئکُمْ»[21] در آیه ای دیگر: «وَ أَنفِقُواْ مِمَّا جَعَلَکمُ مُّسْتَخْلَفِینَ فِیهِ»[22] که آیات مذکور توجه به تلاش و جهاد اقتصادی و رشد اقتصادی دارد.
هم چنین؛ گواه بر آن است که خداوند متعال مال را به عنوان امانت در دست انسان قرار داده تا همگان از آن بهره ببرند و مالک اصلی خداست. و از اینرو ، هیچ فردی حق ندارد بدون اذن و رضای خداوند، در مال به دست آورده خویش تصرف نماید .
پرداخت زکات سبب برکت مال در نظام اسلامی
نهادینه کردن فرهنگ زکات در جامعه توسط نهادهای دینی نظام و بیان اینکه زکات همطراز نماز است، زکات را بیش از بیش در جامعه تسری دهند، «وَ أَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّکَوةَ وَ ارْکَعُواْ مَعَ الرَّاکِعِینَ»[23]؛ و نماز را بر پا دارید و زکات را بدهید و با رکوع کنندگان رکوع کنید.
آثار و برکات زکات
الف) پرداخت زکات مانند نماز عامل تقویت روحی است. «لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ» [24]
ب) زکات مال، تزکیه نفس از آلودگی تعلق به مادیات است. از همین رو تطهیر و تزکیه را به خود افراد نسبت می دهد نه به مالشان و نشان آن است که در وجود خود انسان های مانع الزکاة نوعی ناخالصی است که پرداخت زکات آن ها را پاک می سازد.[25]
ج) زکات علاوه بر تزکیه نفس، تزکیه مال از ناخالصی است و تا این حق از مال جدا نشود، مال پاکیزه و خالص نگردیده است بلکه مال مورد زکات عیناً متعلق حق دیگران است.[26]
د) پرداخت زکات موجب جلب رحمت خاص خداوند می گردد.[27]
ه) پرداخت زکات عامل جلب یاری خدا است.[28]
و) زکات عامل هدایت ویژه خدا، و مؤثر در بالابردن ایمان و قدرت مقاومت و موجب افزایش محبت و برادری می گردد.[29]
انفاق کننده، نایب خداوند در زمین است
گاهی برخی از مسائل بنیادی اسلام به ورطه فراموشی سپرده می شود مانند انفاق، اما شاید ذکر این مورد خالی از لطف نباشد که قرآن کریم انفاق را در ردیف ایمان به خدای متعال قرار داده است و آن را عملی نیابی به شمار می آورد، یعنی کسی که انفاق می کند، چیزی از مال خود نمی دهد، بلکه به عنوان نایب از مالک اصلی (خداوند متعال) آن را می بخشد: «ءَامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنفِقُواْ مِمَّا جَعَلَکمُ مُّسْتَخْلَفِینَ فِیهِ فَالَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکمُ ْ وَ أَنفَقُواْ لهَُمْ أَجْرٌ کَبِیرٌ»[30]؛ به خدا و پیامبر او ایمان آورید و از آنچه شما را در [استفاده از] آن جانشین [دیگران] کرده انفاق کنید، پس کسانی از شما که ایمان آورده و انفاق کرده باشند، پاداش بزرگی خواهند داشت.
انفاق عامل تزکیه و آرامش
-«خُذْ مِنْ أَمْوَالهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِم بهِا وَ صَلّ ِ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَوتَکَ سَکَنٌ لهَّمْ»[31] از اموالتان صدقه بدهید که سبب آرامش است. «وَ مَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِیتًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةِ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ...».[32]
انفاق باعث برکت و افزایش در مال
«مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ... أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فیِ کلُ ِّ سُنبُلَةٍ مِّاْئَةُ حَبَّةٍ»[33]
سعی و تلاش مجاهده اقتصادی است
سعی و تلاش در معانی مختلف اعم از مادی و معنوی بکار رفته است. در برخی آیات در معنای تلاش در امور معنوی و برخی آیات دیگر؛ در امور مادی به کار رفته است؛ مثل:
«أَمَّا السَّفِینَةُ فَکاَنَتْ لِمَسَاکِینَ یَعْمَلُونَ فیِ الْبَحْرِ»[34]؛ اما آن کشتی مال گروهی از مستمندان بود که با آن در دریا کار می کردند.
«رَّبُّکُمُ الَّذِی یُزْجِی لَکُمُ الْفُلْکَ فیِ الْبَحْرِ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ إِنَّهُ کاَنَ بِکُمْ رَحِیمًا»[35]؛ پروردگار شما کسی است که کشتی را در دریا برای شما به حرکت در می آورد تا از نعمت او بهره مند شوید. او نسبت به شما مهربان است.
«وَ مِن رَّحْمَتِهِ جَعَلَ لَکمُ ُ الَّیْلَ وَ النَّهَارَ لِتَسْکُنُواْ فِیهِ وَ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکمُ ْ تَشْکُرُونَ»[36]؛ و از رحمت اوست که برای شما شب و روز را قرار داد تا هم در آن آرامش داشته باشید و هم برای بهره گیری از فضل خدا تلاش کنید و شاید شکر نعمت او را بجا آورید.
«وَ جَعَلْنَا الَّیْلَ وَ النهَّارَ ءَایَتَینْ ِ فَمَحَوْنَا ءَایَةَ الَّیْلِ وَ جَعَلْنَا ءَایَةَ النهَّارِ مُبْصرِةً لِّتَبْتَغُواْ فَضْلًا مِّن رَّبِّکمُ ْ»[37]؛ ما شب و روز را دو نشانه قرار دادیم، سپس نشانه شب را محو کردیم و نشانه روز را روشنی بخش ساختیم تا فضل پروردگارتان را بطلبید (و به تلاش زندگی برخیزید).
«فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَوةُ فَانتَشِرُواْ فیِ الْأَرْضِ وَ ابْتَغُواْ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْکُرُواْ اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکمُ ْ تُفْلِحُونَ»[38]؛ و هنگامی که نماز پایان گرفت در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بطلبید و خدا را بسیار یاد کنید، شاید رستگار شوید.
«لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُواْ فَضْلًا مِّن رَّبِّکُمْ»[39]؛ گناهی بر شما نیست که از فضل پروردگارتان طلب کنید.
«هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُواْ فیِ مَنَاکِبهِا وَ کلُواْ مِن رِّزْقِهِ»[40]؛ او کسی است که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه های آن راه بروید و از روزی های خداوند بخورید. این آیه نیز از آیات مطلق است و انسان ها را به تصرف در طبیعت و فعالیت و تلاش اقتصادی امر می کند.
«وَ مِنَ الشَّیَاطِینِ مَن یَغُوصُونَ لَهُ وَ یَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِکَ»[41]؛ و گروهی از شیاطین برای او (حضرت سلیمان) غوّاصی می کردند و کارهایی غیر از این نیز برای او انجام می دادند.
«وَ مِنَ الْجِنّ ِ مَن یَعْمَلُ بَینْ َ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ»[42]؛ و گروهی از جن پیش روی او (حضرت سلیمان) به اذن پرودگارش کار می کردند.
«لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُواْ وَ لِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ ممِّا اکْتَسَبنْ َ»[43] مردان را نصیبی است از آنچه به دست می آورند و زنان را نصیبی)
جواز فعالیت اقتصادی و اشتراک میان زن و مرد
هر فردی می تواند تلاش، جهاد اقتصادی و فعالیت اقتصادی داشته باشد اعم از زن و مرد؛ مانند آیات ذیل:
«وَ هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْما طَرِیّا وَ تَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَی الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»[44]؛ او کسی است که دریا را مسخّر [شما [ساخت تا از گوشت آن بخورید و زیوری برای پوشیدن از آن استخراج کنید و کشتی ها را می بینی که سینه دریا را می شکافند تا شما [به تجارت بپردازید و [از فضل خدا بهره گیرید؛ شاید شکر نعمت های او را بجا آورید.
«رَّبُّکُمُ الَّذِی یُزْجِی لَکُمُ الْفُلْکَ فِی الْبَحْرِ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ إِنَّهُ کَانَ بِکُمْ رَحِیما[45] ؛ پروردگار شما کسی است که کشتی را در دریا برای شما به حرکت در می آورد تا از نعمت او بهره مند شوید. او نسبت به شما مهربان است.
«وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنَا آیَةَ اللَّیْلِ وَجَعَلْنَا آیَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّکُمْ»[46]؛ ما شب و روز را دو نشانه قرار دادیم، سپس نشانه شب را محو کردیم و نشانه روز را روشنی بخش ساختیم تا فضل پروردگارتان را بطلبید (و به تلاش زندگی برخیزید.)
«وَمِن رَّحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»[47]؛ و از رحمت اوست که برای شما شب و روز را قرار داد تا هم در آن آرامش داشته باشید و هم برای بهره گیری از فضل خدا تلاش کنید و شاید شکر نعمت او را بجا آورید.
«فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلاَةُ فَانتَشِرُوا فِی الأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[48]؛ و هنگامی که نماز پایان گرفت در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بطلبید و خدا را بسیار یاد کنید، شاید رستگار شوید.
«لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّکُمْ»[49]؛ گناهی بر شما نیست که از فضل پروردگارتان طلب کنید.
«هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِن رِّزْقِهِ»[50]؛ او کسی است که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه های آن راه بروید و از روزی های خداوند بخورید.
اشتغالات خاص اقتصادی
الف. صیادی: «وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ»[51] در آغاز سوره مائده، خداوند صید چهارپایان و خوردن گوشت آن ها را حلال کرده و فرموده است: «أُحِلَّتْ لَکُم بَهِیمَةُ الاَنْعَامِ.»[52]سپس در ادامه، با جمله «غَیْرَ مُحِلِّی الصَّیْدِ وَ أَنتُمْ حُرُمٌ»[53]، کسانی را که مشغول مناسک حج و در حال احرام هستند از شکار حیوانات منع کرده است. همچنین در آیات «لاَ تَقْتُلُواْ الصَّیْدَ وَأَنتُمْ حُرُمٌ»[54] و «حُرِّمَ عَلَیْکُمْ صَیْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُما»[55] ممنوعیت شکار در حال احرام را بیان کرده است.
ب.و ج. ماهی گیری و غوّاصی: «وَ هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْما طَرِیّا وَ تَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا»[56]؛ او کسی است که دریا را مسخّر ساخت تا از آن گوشت تازه بخورید و زیوری برای پوشیدن از آن استخراج کنید. در این آیه، خداوند متعال با برشمردن برخی نعمت ها به دو نوع اشتغال اشاره کرده است: نخست ماهی گیری؛ زیرا مقصود از خوردن گوشت تازه از دریا، گوشت ماهی است که متوقف بر صید آن است. بنابراین، تقدیر آیه چنین است: «... لتصطادوا و تأکلوا.» دوم غوّاصی و استخراج زیور آلاتی مانند لؤلؤ و مرجان از دریا.
د. دایگی: «فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَکُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُن»[57] در این آیه، به مردانی که زن خود را طلاق داده اند و کودک شیرخوار دارند و مادر کودک حاضر است به آن شیر دهد، امر کرده که اگر زنان به فرزندان شما شیر دادند، مزد آنان را بدهید. سپس در دنباله آیه می فرماید:«وَإِن تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَی»[58]؛ و اگر به توافق نرسیدید، زن دیگری شیر دادن او را به عهده می گیرد.
و. دامداری: «وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَیْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّی یُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَیْخٌ کَبِیر»[59] و هنگامی که به چاه آب مدین رسید، گروهی از مردم را در آنجا دید که چهارپایان خود را سیراب می کنند و در کنار آنان دو زن را دید که مراقب گوسفندان خویشند. به آن دو گفت: کار شما چیست؟ گفتند: ما آن ها را آب نمی دهیم تا چوپانان همگی خارج شوند و پدر ما پیرمرد کهنسالی است.
نقش دارائی ها در قوام زندگی اجتماعی
اموال و دارایی افراد بهترین پشتوانه آنها است.« وَ لَا تُؤْتُواْ السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ الَّتیِ جَعَلَ اللَّهُ لَکمُ ْ قِیَامًا».[60] اموالتان را تا زمانی که افراد به حد رشد نرسیده اند نسپارید تا قوام زندگیتان حفظ شود.
تأثیر جهاد اقتصادی و عدالت در توزیع بر گردش سرمایه
اگر در تمام سطوح مختلف فردی و اجتماعی عدالت رعایت گردد آثار و برکات زیادی برای فرد و دیگران در بردارد«مَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلیَ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَی فَللهِ َِّ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبیَ وَ الْیَتَامَی وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ کیَ ْ لَا یَکُونَ دُولَةَ بَینْ َ الْأَغْنِیَاءِ مِنکُمْ».[61] در حاکمیت اسلامی نباید انحصارات به وجود آید و عده خاصی از مردم تولید، توزیع یا مصرف را با وجود داوطلبان دیگر به خود اختصاص دهند و دیگران را از شرکت در فعالیت های اقتصادی بازدارند، لذا وجود مالیات های اسلامی برای آن است که می تواند مانع انحصار ثروت و گردش آن بین یک عده ثروتمند گردد.
ریشه کنی فقر و استضعاف مالی
«أَ رَءَیْتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ، فَذَالِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ، وَ لَا یحَضُّ عَلیَ طَعَامِ الْمِسْکِینِ»[62] آیا دیدی آن که دین را باور نداشت، پس او همان است که یتیم را به حال خود رها نمود و برای اطعام بیچارگان تشویق و ترغیب ننمود؟.
کوتاه کردن دست نااهلان از فعالیت های اقتصادی
از اقدامات دیگر می توان به بازداشتن غیر متخصصان از تصرف در اموال و دخالت در برنامه های اقتصادی نام برد، «وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِیهَا وَاکْسُوهُمْ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا»[63]؛ و اموال خود را که خداوند آن را وسیله قوام [زندگی] شما قرار داده به سفیهان مدهید و[لی] از [عواید] آن به ایشان بخورانید و آنان را پوشاک دهید و با آنان سخنی پسندیده بگویید.
مدیریت متعادل مالی (اسراف ممنوع!)
قرآن کریم در این راستا اولین قدم را جلوگیری از اسراف بیان می کند و می فرماید: «وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»[64]؛ زیاده روی مکنید که او اسرافکاران را دوست ندارد. و ضمن آنکه اسراف را در هزینه ها ممنوع می داند، مصرف تفریطی و زهد افراطی را نیز مردود می شمارد و مسرفین را برادران شیطان می نامد «إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کاَنُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ».[65] در آیه ای دیگر، «وَ الَّذِینَ إِذَا أَنفَقُواْ لَمْ یُسْرِفُواْ وَ لَمْ یَقْترُُواْ وَ کَانَ بَینْ َ ذَلِکَ قَوَامًا»[66]
در مورد نکوهش تبذیر و منع اسراف، قرآن کریم چه شیوا بیان می کند «وَ ءَاتِ ذَا الْقُرْبیَ حَقَّهُ وَ الْمِسْکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ لَا تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا»[67]؛ و حق خویشاوند را به او بده و مستمند و در راه مانده را [دستگیری کن] و ولخرجی و اسراف مکن.
مصرف گرایی منشأ نابسامانی ها
«بطر» یک حالت هیجان روانی و سبک سری است که به انسان در اثر بدرفتاری با نعمت ها و بی توجهی نسبت به ادای حق نعمت و صرف آن در غیر جهت مصرفش عارض می گردد. راغب اصفهانی می گوید: «والبطر دهش یعتدی الانسان من سوء احتمال النعمة و قلة القیام بحقها و صرفها الی غیر وجهها». (بطر یک حالت روانی است که نشای از بی ظرفیتی در مقابل نعمت و کوتاهی در انجام وظیفه در قبال آن و به کارگیری آن در غیرمحل آن است.
«وَ لَا تَکُونُواْ کاَلَّذِینَ خَرَجُواْ مِن دِیَارِهِم بَطَرًا».[68] «وَ کَمْ أَهْلَکْنَا مِن قَرْیَةِ بَطِرَتْ مَعِیشَتَهَا فَتِلْکَ مَسَاکِنُهُمْ لَمْ تُسْکَن مِّن بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِیلًا وَ کُنَّا نحَنُ الْوَارِثِینَ».[69]
خداوند خطاب به رسولش در خصوص دستور العمل اسلامی در تنظیم امور معیشت می فرماید: «وَلاَ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَی عُنُقِکَ وَلاَ تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا»[70]؛ و دستت را به گردنت زنجیر مکن و بسیار [هم] گشاده دستی منما تا ملامت شده و حسرت زده بر جای مانی.
اخلال گران برنامه های جهاد اقتصادی
«ترفه» یک حالت روانی ناشی از نداشتن تکیه گاه معنوی است که در انسان پدید می آید. و در نتیجه تمام توجّه او را به لذات زودگذر و آسایش و تنعم محدود می گرداند و چون روح او را آسایش و تنعم نمی تواند ارضا کند، پیوسته در تنوع و تجمل لذات بیشتر می کوشد از آن جا که خوی تنوع طلبی و افراط در تجمل و رفاه و آسایش پیدا می کند، تن زیربار هیچ گونه حدود و مقرراتی نمی دهد و از پیش به نعمت های خدا اعتراف نمی کند تا ملزم به ادای شکر او نباشد. مترفان دچار این حالت روانی می شوند تا بدان جا که نعمت ها را از خدا نمی بینند بلکه به اسباب غیر او تکیه زده، نسبت به او سر به طغیان و عصیان می زنند و منکر پیامبران و کتاب و میزان الهی می گردند و با بهانه های مختلف از زیربار مسئولیت و تکلیف شانه خالی می کنند. اما آیات ذیل:
«وَ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِیهِ وَ کاَنُواْ مجُرِمِینَ».[71] کوشش پی گیر در راه تنعم و تجمل و لذت طلبی تا جایی که نمی توانند خود را از این ذهنیت برهانند و در نتیجه دست به هر جنایتی برای رسیدن به مقصود می زنند.
«وَ إِذَا أَرَدْنَا أَن نهُّلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُترْفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیهْا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیرًا».[72] «فَلَمَّا أَحَسُّواْ بَأْسَنَا إِذَا هُم مِّنهْا یَرْکُضُونَ،لَا تَرْکُضُواْ وَ ارْجِعُواْ إِلیَ مَا أُتْرِفْتُمْ فِیهِ وَ مَسَاکِنِکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْلُونَ».[73] «وَ قَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَ کَذَّبُواْ بِلِقَاءِ الاَخِرَةِ وَ أَتْرَفْنَاهُمْ فیِ الحْیَوةِ الدُّنْیَا مَا هَاذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکمُ ْ یَأْکلُ ُ مِمَّا تَأْکلُونَ مِنْهُ وَ یَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ».[74]
«حَتیَّ إِذَا أَخَذْنَا مُترْفِیهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ یجَرُونَ».[75] «وَ مَا أَرْسَلْنَا فیِ قَرْیَةٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُترْفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ کَفِرُونَ».[76] «وَ کَذلِکَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فی قَرْیَةٍ مِنْ نَذیرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلی آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ ».[77]
پرهیز از کسب درآمد از راه های حرام
راه های حرام کسب درآمد کند یا با اکراه، طرف مقابل را به معامله ای وادار نماید. قرآن می فرماید: «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَن تَکُونَ تجِارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکُمْ ...».[78] ای کسانی که ایمان آورده اید اموالتان را در میان خود به باطل نخورید مگر این که داد و ستدی از روی رضایت شما باشد.
تأثیر اقتصاد ناسالم بر بحران اجتماعی
اگر به هر طریقی اقتصاد ناسالم باشد سبب بحران اجتماعی می شود «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَن تَکُونَ تجِارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکُمْ وَ لَا تَقْتُلُواْ أَنفُسَکُمْ».[79]
تحلیل و تحریم ربا
آیه «أَحَلَّ اللّهُ الْبَیْع»[80] (خدا بیع را حلال کرد) خرید و فروش را، که نوعی کسب و تلاش اقتصادی است، حلال کرده. آیات «حَرَّمَ الرِّبَواْ»[81] (ربا را حرام کرد.)؛ «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأْکُلُواْ الرِّبَواْ أَضْعَفًا مُّضَاعَفَةً»[82] (ای کسانی که ایمان آورده اید، ربا را چند برابر نخورید.) و آیات فراوان دیگر(با تعبیرهای گوناگون؛ به مبارزه با ربا برخاسته و ربا خواری را، که راهی برای تحصیل درآمد و افزایش سرمایه است، ناروا دانسته اند.
همچنین در برخی از آیات آمده است: «وَ لَا تَأْکلُواْ أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ»[83] (اموال یکدیگر را به باطل در میان خود نخورید)؛ «لَا تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَن تَکُونَ تجِارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکُمْ»[84] (ای کسانی که ایمان آورده اید، اموال یکدیگر را به باطل نخورید، مگر اینکه تجارتی با رضایت شما انجام گیرد.)
رباخواران گرفتار عدم تعادل در جامعه
«الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَواْ لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسّ ِ ذَالِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَواْ...»[85] مفاد آیه این است که رباخوار، در امر معیشت خود مانند مردمی قیام دارد که تحت تأثیر وساوس شیطانی است و لایشعر گردیده است. جامعه ای که رباخواری در آن رواج دارد، و امری شایع و مقبول همگان شده است، از یک حالت بی ثباتی، شکننده برخوردار می شود که می تواند جامعه را به سمت نابودی و ناهنجاری های فراوان سوق دهد. اشاره دیگر گزاره های اثباتی در بحث ربا، این حالت عدم تعادل را شفاف تر می سازد، از قبیل این که، ربا موجب کم شدن خیرخواهی اجتماعی، کمرنگ شدن انگیزه های نوعدوستی، تقویت سودپرستی در دل های مردم، ایجاد بی رغبتی به فعالیت های اقتصادی سودمند می شود
کم فروشی و ضایع نمودن اموال مردم
کم فروشی از گناهان بزرگ و اجتماعی است و آثار زیانباری به اقتصاد جامعه دارد «وَ زِنُواْ بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ، وَ لَا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَ لَا تَعْثَوْاْ فیِ الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ»[86] «که ای مردم آنچه می فروشید با سنگ تمام بدهید و از کم فروشی حذر کنید (و اموال مردم را برگردانید) و با این وضع بذر فساد در زمین نپاشید.»
و یا در آیه دیگر می فرماید: «وَ لَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ أَحْسِن کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَ لَا تَبْغِ الْفَسَادَ فیِ الْأَرْضِ»[87] یعنی (بهره ات را از دنیا فراموش مکن و تا می توانی به خلق خدا نیکی کن و در روی زمین خواهان فساد مباش»
جلوگیری از رشوه
«وَلاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُم بَیْنَکُم بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُواْ بِهَا إِلَی الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُواْ فَرِیقًا مِّنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالإِثْمِ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ»[88]؛ و اموالتان را میان خودتان به ناروا مخورید و [به عنوان رشوه قسمتی از] آن را به قضات مدهید تا بخشی از اموال مردم را به گناه بخورید در حالی که خودتان [هم خوب] می دانید.
احتکار و انباشت مال
احتکار امری مذموم و ناپسند بوده که قرآن کریم از آن نهی نموده است.
الف. به دور بودن مومنان از انباشت کردن مال
در جامعه ایمانی انباشت ثروت و استفاده نکردن آن در جامعه اسلامی و به حرکت در نیاوردن آن در چرخه اسلامی امری مذموم شمرده شده است و قرآن مجید، مال را فتنه ای می داند که مایه گرفتاری و آزمون بشر است و انسان موحّد و متعهد به دین، نباید آن را قطب زندگی و فعالیّت های خویش قرار دهد «وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلاَدُکُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ»[89]؛ و بدانید که اموال و فرزندان شما [وسیله] آزمایش [شما] هستند و خداست که نزد او پاداشی بزرگ است.
لذا سرمایه داران و ثروتمندان جامعه با توجه به این موضوع، سعی کنند که طبق فرمایش رهبری معظم با استفاده صحیح از این نعمت الهی ، در پیشرفت اقتصادی جامعه سهیم باشند و متوجه باشند که همه اموال از آن خداست و زندگی دنیایی به زودی پایان خواهد پذیرفت و در درگاه خداوند باید پاسخگو باشند، «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُور»[90]؛ بدانید که زندگی دنیا در حقیقت بازی و سرگرمی و آرایش و فخرفروشی شما به یکدیگر و فزون جویی در اموال و فرزندان است، چون مثل بارانی است که کشاورزان را رستنی آن [باران] به شگفتی اندازد، سپس [آن کشت] خشک شود و آن را زرد بینی آنگاه خاشاک شود و در آخرت [دنیا پرستان را] عذابی سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودی است و زندگانی دنیا جز کالای فریبنده نیست.
ب. کاستی های اقتصادی ناشی از انباشت مالی است:
«وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْاْ فیِ الْأَرْضِ وَ لَکِن یُنزَلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاءُ»[91] مراد از عصیان ظلم اقتصادی و فشار اغنیاء بر فقراء است و یا مقصود از آن غفلت از خدا و فرورفتن در فسق و فجور است.
«مَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلیَ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَی فَللهِ َِّ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبیَ وَ الْیَتَامَی وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ کیَ ْ لَا یَکُونَ دُولَةَ بَینْ َ الْأَغْنِیَاءِ مِنکُمْ»[92] در این آیه دست به دست گشتن مال در بین ثروتمندان، به عنوان آفتی اقتصادی معرفی شده که توزیع ثروت (انفال) به گونه ای که در آیه بیان شده است، از آن جلوگیری می کند.
ج. انحطاط اخلاقی و تربیتی ناشی از مال اندوزی است؛
«وَ الَّذِینَ یَکْنزِونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لَا یُنفِقُونهَا فیِ سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ»[93] آیه اشاره به غفلت در اثر زیاده خواهی دارد که به وضوح انحطاط اخلاقی در پی مال اندوزی را بیان می کند.
«أَلْهَئکُمُ التَّکاَثُرُ»[94] آیه اگر ناظر به آفت اقتصادی کنز و انباشت مال دارد.
پرهیز از اشرافی گری
اجتناب از خوی اشرافی گری و تجمل گرایی است، قانون اساسی اسلام در این خصوص می فرماید: «وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیرًا»[95]؛ و چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم، خوشگذرانانش را وا می داریم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند و در نتیجه عذاب بر آن [شهر] لازم شود، پس آن را [یکسره] زیر و زبر کنیم.
پی نوشت ها:
---------------------------------------------
[29]. نمل / 3-1 و توبه / 11و17