شیشه کدر
محمدسعید میرزایی
«بدبینی» دیوی است که هرکس آن را در خود بپرورد، از مشاهده زیبایی های جهان محروم می گردد.
بدبینی، ساقه گیاهِ «دوستی» را می خشکاند.
بدبینی، چون گیاهی هرزه به گرد بوته «تفاهم» می پیچد.
بدبینی، دشمن مهربانی است.
بدبین، همه نیکی ها را «بد» می بیند.
انسانِ بدبین تنهاست؛ چون نمی تواند دوستی را باور کند.
انسان بدبین نمی تواند معنای زلال مهربانی را در پشتِ یک لبخنده ساده ببیند.
انسانِ بدبین، به معصومیّت هیچ نگاهی ایمان نمی آورد.
آیه های روشن زندگی، از پشت پنجره نگاه انسان بدبین، تیره و تار به نظر می رسند.
بدبینی، شیشه ای است کدر که انسان بدبین، بی آن که بداند، آن را میان خود و جهان قرار می دهد.
انسان بدبین، در دنیایی بی عطر و خاکستری زندگی می کند که گل ها در آن مصنوعی اند.
بدبینی، انسان را به ورطه سوء ظن، که مقدمه «غیبت» است، می کشاند:
«یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظنّ إِنّ بعضَ الظّنّ إثم...»
«ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمان ها دوری کنید که بعضی از گمان ها گناه است»
آن که با نگاهی آسمانی به جهان می نگرد، بد نمی بیند.
نگذاریم که بدبینی، چشمه زلال دوستی هایمان را گِل آلود کند و لحظه های روشنمان را در شب کینه، پرپر کند!
«چشم ها را باید شست»
مهنازالسادات حکیمیان
«چشم ها را باید شست / جورِ دیگر باید دید»
از پشت کدامین نقاب، می توان تمام وسعت نور را در چشم ها ریخت؟
با کدام دیده می توان، نقاب از چهره جان برچید؟
از سمت کدام پنجره، زلف خورشید می ریزد به اتاقکِ دل های تاریک؟
با کدامین نگاه می توان طعمِ خوشه های معرفت را چشید؟
... و کسی جز خویش، پاسخگوی پرسش خویشتن نیست که نفس پرسشگر، بر جاده فطرت قدم می زند و هر آن چه «باید» را از کرامت معصوم می طلبد، تا دری از درهای بهشت نهج البلاغه را به روی خود باز می بیند:
«لا تَظُنُّنَّ بِکَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ اَحَدٍ سُوءا وَ اَنْتَ تَجِدُ لَها فِی الْخَیْرِ مُحْتَمَلاً؛ هر سخنی از کسی بر آید، بدان بدبین مباش و فساد از آن متراش تا بتوانی توجیه به نیکی و صلاحش نمایی».
اگر شکسته ای پشت نقابی شبرنگ، به روزنه هایی بنگر که تو را با مهتاب آشتی دهد؛ آن وقت چشم هایت روشن می شود به محبّتی که ماه شبانه به ثانیه ها تقدیم می کند، به اشاره ای که هر ستاره به آن صدایت می زند.
خوشبینانه پرده های شب را کنار بزن تا مه آلودی وهم و ابهام گمان، دستت را از جشن سپیده کوتاه نکند.
آن چنان کن که حساب دلت با بندگان خدا، خالص شود و آن گونه بنگر که اطاعتی فروتنانه در نگاهت زانو بزند.
در برابر آن کس که می فرماید:
اِنَّ بَعْضَ الظَنّ اثم...؛ همانا بعضی از گمان ها گناه است...»