در قرآن در آیه 125 سوره نحل یک جا واژه «احسن» به کار رفته است «ادْعُ إِلی سَبیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِی أَحْسَن»[1] در این آیه به سه گروه از انسانها اشاره شده است.
بر اساس آیات قرآن، انسان ها در پذیرش کلام حق سه دسته هستند:
1.یک گروه استدلالی هستند و دنبال مسائل برهانی اند. برای آنها اقامه دلیل اهمیت دارد که خداوند می فرماید: «ادْعُ إِلی سَبیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ» حکمت اشاره به همین برهان و استدلال دارد.
2.گروه دیگری هستند که عاطفی ترند و تابع احساسات هستند که برای آنها موعظه حسنه راه خوبی است تا آنها را به حق برساند.
3.اما گروه دیگری هستند که یک لجاجت و یکدندگی دارند و حق ناپذیری در آنها هست که برای ایشان باید از طریق جدال احسن وارد شد.
جدال در واقع به معنای کوتاه آمدن ابتدایی در مقابل طرف مناظره و بحث است. جدال در واقع یک نوع همراهی برای اقرار گرفتن و استفاده کردن از مقبولات طرف مقابل برای نشان دادن حق است. این یک فرمول است که در قصص انبیاء بعضا اشاراتی به این مسئله وجود دارد. مثلا در سوره انبیاء از آیه 86 به بعد گفتگوی حضرت ابراهیم علیه السلام با قوم خودش را داریم که نوعی از جدال احسن مورد تأکید قرآن را می بینیم که حضرت ابراهیم علیه السلام نوعی مماشات با ماه پرستان، ستاره پرستان، بت پرستان و خورشید پرستان کرده است که سرانجام از مقبولات آنها استفاده کرده و آنها را به سمت حق راهنمایی و دعوت کرده است.
نمونه دیگر در قرآن کار مؤمن آل یاسین است. خداوند دو پیغمبر را فرستاد که آنها برخوردی استدلالی و برهانی داشتند که مردم آنها را کشتند. اما خداوند سومی را فرستاد که از راه جدال احسن وارد شد یعنی با آنها همراهی و مماشات کرد و کم کم از مقبولات آنها استفاده کرد و آنها را به مسیر حق رهنمون شد. در قرآن جدال بر دو نوع تقسیم شده است: جدال احسن و جدال باطل. جدال اگر احسن نباشد؛ قطعا باطل است. در سوره غافر آیه 5 می فرماید: «وَ هَمَّتْ کلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِیأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِیدْحِضُوا بِهِ الْحَق فَأَخَذْتُهُمْ فَکیفَ کانَ عِقاب؛ و هر امتی آهنگ پیامبر خویش کردند که او را بگیرند و به باطل با او جدل کردند تا حق را به این وسیله بشکنند»[2] اگر مناظره برای اثبات حق و در مسیر حق و خدا باشد جدال احسن است و اگر در مسیر حق نباشد؛ جدال باطل است.
معیار تشخیص جدال باطل و از جدال احسن
مرز میان جدال باطل و جدال احسن خیلی مهم است. نشانه ها و کدهای آنها دقیقا در مقابل یکدیگرند. در تعریفشان که یکی در مسیر احقاق حق است و دیگری در مسیر ابطال حق و احقاق باطل است. اولی می شود«جدال احسن» و دومی می شود «جدال باطل» که نام دیگر آن «مراء» است که قرآن می فرماید: «أفتمارونه علی ما یری»[3] تمارون از همین واژه مراء گرفته شده است و مراء یعنی مباحثه ای که در مسیر حق نباشد که در اسلام حرام است. در مقایسه جدال احسن و جدال باطل، باید گفت: اولا این دو ماهیتا با هم متفاوت هستند یعنی در جدال احسن از عنصر حق برای رسیدن به حق و با انگیزه الاهی استفاده می شود؛ در حالی که در جدال باطل برای اثبات باطل با عناصر و اسباب باطل استفاده می شود.
مناظره، آداب خاصی دارد. یک بخشی از آداب، محتوایی و یک بخشی، رفتاری و روشی است. محتواییش این است: مطالبی که در مناظره گفته می شود؛ باید علمی و قطعی باشد؛ یعنی اگر مطالب از چارچوب علم و یقین خارج باشد و بر اساس حدس و گمان باشد «مراء» است نه جدال. نکته دوم باید مطالب ارائه شده در مناظره، استدلال پذیر باشد یعنی عقل بپذیرد چون اگر خلاف عقل باشد؛ جدال باطل می شود. قرآن می فرماید: «قل هاتوا برهانکم»[4] بنابراین کسی که مطلبی می گوید که نمی تواند برای آن استدلال بیاورد؛ مراء می شود. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ وَ لا هُدی وَ لا کتابٍ مُنیر»[5] هدی اشاره به عدم استدلال پذیری دارد.
مناظره صحیح، اسلوب و روش های خاصی دارد. اولین مطلب بی طرفی در حین بحث است یعنی پرهیز از حق دانستن مطلق خود و بر باطل بودن مطلق طرف مقابل. قرآن کریم وقتی مجادله پیامبران را نقل می کند می فرماید: «إِنَّا أَوْ إِیاکمْ لَعَلی هُدی أَوْ فی ضَلالٍ مُبین»[6] پیامبر با اینکه شکی در حقانیت خود ندارد اما در مقام مناظره می گوید من یا شما، یعنی یکی از ما بر حق یا بر ضلالت هست. در قصه مباهله هم چنین مطلبی را می بینیم که می فرماید: «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِل...»[7] در مناظره باید طرف دیگر را شریک گفتگو گرفت نه اینکه او را باطل صرف و خود را حق مطلق دانست. پرهیز از بدگفتاری و محترمانه سخن گفتن یکی دیگر از ویژگی روش صحیح مناظره است. قرآن به حضرت موسی و هارون می فرماید: اگر می خواهید با فرعون صحبت کنید باید قول لین داشته باشید. «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیناً لَعَلَّهُ یتَذَکرُ أَوْ یخْشی»[8] حتی هابیل قبل از اینکه توسط برادرش قابیل به قتل برسد در مناظره می گوید: تو اگر بخواهی مرا بکشی من این کار را نمی کنم. «لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَی یدَک لِتَقْتُلَنی ما أَنَا بِباسِطٍ یدِی إِلَیک لِأَقْتُلَک»[9] چقدر لحن کلام محترمانه است و جالب است در قرآن به مسلمین دستور می دهد به بت های کفار توهین نکنید که باعث توهین به مقدسات شما می شود. محترمانه سخن گفتن یکی از بهترین معیارها در روش مناظره است.
رعایت عملی معیارهای اخلاقی در مناظرات
پرهیز از بدرفتاری اولین معیار اخلاقی در مناظره است که برای خود زیرمجموعه هایی دارد که یکی از آنها حسن استماع و درست شنیدن است. قرآن می فرماید: «الذین یستمعون القول» درست توجه کردن به سخن طرف است و بعد از آن اتباع احسن یعنی حق پذیر باشد. «الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ»[10] یعنی اینطور نیست که همه گفته های طرف مقابل باطل باشد. هرگز اینچنین نیست و یا همه گفته های من حق باشد. مگر من معصوم هستم. باید دو طرف مناظره بدانند که بخشی از سخنانشان حق است و ممکن است مطالب و تصورات باطلی هم داشته باشند. لذا در مناظرات اهل بیت علیهم السلام می بینیم که وقتی فردی مثل «ابن ابی العوجاء (کافر)» می آمد و با امام صادق علیه السلام مناظره می کرد در میانه بحث امام می فرمود:«صدقت» یعنی اینجا را مثلا راست گفتی.
در مناظره نقدها انسان باید متوجه نظریه ها باشد نه شخص. لذا برخورد ناپسندیده با شخص طرف گفتگو، تندی و عصباینت، پریدن در میان سخن، عصبانی کردن طرف مقابل با عبارت تحریک آمیز، انگشت گذاشتن بر ضعفهای شخص نه نظرش، افشاگری رازهای طرف، وارد شدن به حریم خصوصی فرد و... از بدرفتاری های اخلاقی و از نشانه های مراء است و جدال بالباطل است. چون جدال احسن روی نظر و برنامه و ایده حرف می زند نه روی شخص و اطرافیان شخص.
یکی دیگر از ویژگی جدال احسن، حق پذیری و عدم اصرار بر باطل است. شخص مناظره کننده وسط بحث متوجه می شود که همه یا بخشی از حرفش باطل است؛ اما اصرار می کند. این اصرار و لجاجت کردن بعد از فهم حق، نشانه مراء و جدال باطل است. اخلاق دینی به ما اجازه نمی دهد وقتی متوجه باطل بودن فکر و رفتار خود شدیم بر آن اصرار کنیم. قرآن می فرماید: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ کذِباً أَوْ کذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُ أَ لَیسَ فی جَهَنَّمَ مَثْوی لِلْکافِرین؛ چه کسی ظالم تر از این گروه که دروغ بر خدا ببندند و یا تکذیب حق بکنند بعد از اینکه حق را فهمیدند»[11] بحث مراء و جدال احسن خیلی به هم نزدیک هستند چون اساس کار دین در مناظره اول، برهان، بعد از آن موعظه حسنه و سپس جدال است. جدال احسن خیلی به جدال بالباطل نزدیک است و اگر انسان معیارهای اخلاقی را رعایت نکند، به مراء که خلاف اخلاق و خلاف شریعت است، دچار می شود که آن هم حرام است.
پی نوشت ها:
[1] نحل، 125
[2] غافر، 5.
[3] نجم، 12.
[4] بقره، 111.
[5] حج، 8.
[6] سبا، 24
[7] آل عمران، 61.
[8] طه، 44.
[9] مائده، 28.
[10] زمر، 18.
[11] عنکبوت، 68.