آیا ممکن است کودکان به دنبال یک ضربه دچار بی اشتهایی شوند؟
ضربه هایی که به ناحیه ی دهان و حلق و حنجره وارد گردند، می توانند موجب خودداری کودک از غذا خوردن شوند. بسته به نوع ضربه، کودک ممکن است از خوردن هرنوع غذا و یا بلع غذاهای نرم و یا حتی از نوشیدن مایعات اجتناب کند. این نوع اختلال تغذیه ای به صورت ناگهانی و به دنبال تجربه ی تروماتیک ( ضربه ای ) در ناحیه ی لوله ی گوارش یا حلق و دهان به وجود می آید.
نمونه هایی از این تجربه های تروماتیک عبارتند از:
- تحریک شدید رفلکس گاگ ( ته حلق ) نظیر زمانی که پزشک سعی دارد با چوبک ( آبسلانگ ) ته حلق کودک را ببیند.
- گیر کردن چیزی در گلو که منجر به احساس خفگی شود.
- استفراغ، به خصوص استفراغ های جهنده.
- لوله گذاری جهت تغذیه از راه لوله ی معده، یا جهت معاینه ی تراشه، جنبه های درمانی یا ساکشن.
- بازگشت محتوای معده به داخل لوله ی مری و حلق ( رفلکس ).
- به زور غذا خوراندن به کودک.
- زخم ها و آفت ناحیه ی دهان و گلو درد.
والدین باید آگاه باشند که بعضی از شیرخواران به دنبال چنین مسائلی ممکن است به اختلال تغذیه ای، به صورت خودداری از غذا خوردن مبتلا شوند و تا مدت ها مشکل تغذیه ای داشته باشند. اگر چه بسیاری از کودکان به رغم تجربه ی چنین مسائلی، دچار مشکلات تغذیه ای دراز مدت نمی شوند.
کودکانی که به دنبال تروما ( ضربه ) مشکل تغذیه ای پیدا می کنند، در مقایسه با سایر کودکان نسبت به درد حساس ترند و اضطراب بیش تری دارند. بچه های بزرگ تر به دنبال یک بار گیر کردن غذا در گلو و احساس خفگی، دچار ترس و نگرانی از پریدن غذا به حلق و خفگی در موقع غذا خوردن می گردند و لذا در بسیاری از موارد به علت این ترس مرضی و نابجا، از غذا خوردن اجتناب می کنند و دچار سوء تغذیه می شوند.
شیرخواران مبتلا به این اختلال در هر نوبت که قرار است تغذیه شوند شروع به گریه می کنند و با دیدن ظرف غذا یا صندلی مخصوص غذا، یا بطری شیر یا قاشق، دچار بی قراری و گریه ی زیاد می شوند.
بعضی از کودکان تا غذا در دهان آن ها گذاشته نشده هیچ واکنشی نشان نمی دهند ولی وقتی غذا در دهان شان گذاشته می شود قادر به قورت دادن آن نیستند، لذا غذا را دردهان نگه داشته یا بیرون می ریزند. این کودکان در موارد شدید دچار کمبود آب بدن و سوء تغذیه ی حاد می گردند.
والدین معمولاً دچار نگرانی و اضطراب می شوند که اگر این اضطراب کنترل نشود، ناخودآگاه تأثیر منفی بر روند تغذیه ی کودک و رابطه ی مادر- کودک می گذارد. آن ها به هر طریق ممکن سعی در خوراندن غذا به کودک دارند ولی موفق نمی شوند. والدین سعی می کنند در حین خواب به کودک مایعات بدهند، اگر کودک بیدار شود دچار ترس و گریه و پس زدن بطری شده و مشکل تغذیه ی وی بیش تر می شود.
بعضی از مبتلایان به این اختلال ممکن است فقط مایعات از طریق بطری و غذاهای نرم را بخورند و این الگوی غذایی تا چند سال ادامه یابد.
به هر حال، عامل اصلی این اختلال ترس است که این ترس روی غذا خوردن تثبیت شده است.
در موارد شدید، این کودکان نیاز به تغذیه از طریق وریدی دارند و یا باید برای آن ها لوله ی گاستروستومی ( معده ) کار گذاشته شود. استفاده از روش های تشویق ( تقویت مثبت ) در زمانی که غذا می خورند مفید است. تشویق به خود تغذیه کردن ( کودک بدون اصرار و کمک دیگری غذا بخورد ) در درمان این کودکان مؤثر است. به عبارتی در زمان هایی باید آن ها را به حال خود گذاشت تا خودشان در خواست غذا کنند و به سمت غذا بروند ( در موارد خفیف )، در این حالت باید آن ها را تشویق کرد ( کلامی، عاطفی، هدیه ). خود تغذیه کردن باعث غلبه ی آن ها بر اضطراب می شود.
وقتی کودک به غذ خوردن با قاشق تمایل پیدا می کند، باید از مقدار بسیار کم غذا شروع کرد و به تدریج مقدار غذا را افزایش داد تا دچار تهوع و استفراغ نشود.
بعد از این که بر اضطراب و ترس از غذا خوردن غلبه نمود، بهتر است هر موقع که احساس گرسنگی کرد و درخواست غذا نمود، به وی غذا داده شود و هر زمانی که احساس سیری کرد، تغذیه نشود.
صبر و تحمل مادر، کنترل اضطراب و نگرانی والدین، اصلاح وضعیت کودک در آغوش مادر، توجه به مقدار غذای مصرفی توسط کودک و توجه به زمان های گرسنگی و سیری کودک از عوامل مهم در درمان این اختلال هستند.
منبع مقاله :
عطاری، عباس؛ (1387)، اختلالات تغذیه ای (مشکلات رفتاری تغذیه در کودکان)، تهران: نشر قطره، چاپ اول