سلامت روان جامعه ایرانی تحتالشعاع مسائل اقتصادی قرار گرفته است...
به گزارش ، روزنامه جوان نوشت: فقر و آیندهای مبهم ملموسترین آثاری است که وقتی فردی بیکار میشود به سراغش میآید و در پی چنین احساساتی است که اختلالاتی همچون اضطراب، احساس ناامنی اجتماعی و اقتصادی، افسردگی و بسیاری از اختلالات دیگر روانشناختی شکل میگیرد؛ اختلالاتی که نه فقط شخص بیکار بلکه خانواده وی را نیز تهدید میکند و بنا به تأکید حسن علیجانی زمانی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس بیماریهای روانی و استرس در کمین 7 میلیون نفر بیکار و خانوادههای این افراد است.
اگرچه بازیهای آماری دولت برای پنهانکاری بیکاری همچنان ادامه دارد، اما واقعیت چیز دیگری است.
بهار امسال بود که مرکز آمار نرخ بیکاری را 6/12 اعلام کرد؛ آماری که پشت پرده تعریفی است که از افراد شاغل ارائه میشود. براساس این تعریف افرادی با یک ساعت کار در هفته نیزشاغل به حساب میآیند. وقتی چنین تعریفی از بیکاری مبنای محاسبات آماری قرار گیرد، بدیهی است به نتایج درستی در تحلیل اوضاع بیکاری دست پیدا نمیکنیم. به عبارت دیگر افرادی که در کشورهای غربی با یک ساعت کار در هفته شاغل محسوب میشوند از حمایتهای اجتماعی و بیمههای بیکاری برخوردارند و میتوانند با یک ساعت در هفته زندگی خود را اداره کنند، اما در ایران هیچ کدام از جزئیات این بخشها شامل بیمه بیکاری و حمایتهای اجتماعی اجرایی نشده و تنها بخش تعریف شاغل که براساس استانداردهای غربی پیاده شده است. در کنار اینها واقعیت دیگری نیز در پس آمار واقعی بیکاری وجود دارد که شاید کمتر دیده شود و آن چیزی نیست جز تبعات روحی و روانی بیکاری و نداشتن امنیت اقتصادی برای افراد و خانوادهها بهگونهای که شاید بتوان بیکاری را به عنوان یکی از اصلیترین دلایل آمار 24 درصد وجود بیماریهای روانی در کشور دانست؛ موضوعی که شاید کمتر به آن توجه شده باشد.
ارتباط سلامت روان با اشتغال
در حوزه اختلال روانی هم آمار متفاوتی وجود دارد و هنوز به یک جمعبندی کلی نرسیدهایم؛ 21 تا 34 درصد آماری است که در رابطه با شیوع اختلالات روانی در جامعه عنوان میشود. این در حالی است که ارائه آماری درست در این حوزه یکی از ضرورتهایی است که موجب میشود وزارت بهداشت بتواند برنامهریزی مناسبتری برای حمایت از این بیماران داشته باشد.
بر اساس آخرین تحقیقات وزارت بهداشت، شیوع اختلالات روانی بین افراد 15 تا 65 سال بدون احتساب اختلالات شخصیتی، 24 درصد است؛ بدین معنا که از چهار نفر یک نفر به یکی از اختلالات روحی - روانی مبتلاست. آمار قابل تأمل بیماریهای روانی موضوعی است که از دل ساختارهای نادرست اجتماعی و وجود نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی بیرون میزند؛ اموری که به نوعی امنیت روانی جامعه را تحتالشعاع قرار میدهد و موجب میشود تا سلامت روان افراد تحتتأثیر قرار بگیرد.
به گفته حسن فلاحپور، عضو انجمن علمی روانپزشکان ایران، تحقیقات نشان میدهد که فقط 25 درصد از سلامتی افراد، تحت کنترل وزارت بهداشت قرار دارد و 75 درصد مابقی را عوامل اجتماعی مرتبط با سلامت از جمله نوع شغل، سطح درآمد، دسترسی عادلانه به امکانات، سواد سلامت، فقر و بیکاری، آلودگیها و ترافیک تعیین میکند.
این عضو انجمن علمی روانپزشکان ایران تصریح میکند: در جامعه ما نیز باید به مقوله برخورداری از مؤلفههای سلامت اجتماعی توجه شود و میزان دستیابی آحاد جامعه به آنها باید به جد مورد توجه قرار گیرد؛ چراکه این عوامل روی سلامت روان تأثیر مستقیم میگذارند و تحقیقات نشان میدهد که ارتباط مستقیمی بین متغیر فقر و اختلالات شایع روان وجود دارد؛ به عبارتی اگر مؤلفه فقر و افزایش روزافزون آن در برخی جوامع نادیده گرفته شود، هر چقدر هم که اقدامات مطلوبی در راستای درمان اختلال روان صورت گیرد، در نهایت درمان کامل صورت نگرفته است.
همه عوامل مؤثر در بیماریهای روانی
حسن علیجانی زمانی، نماینده مردم در مجلس دهم، با تأکید بر اینکه علل مختلفی در بروز بیماریهای روانی نقش دارد، میافزاید: عوامل اجتماعی، اقتصادی و ژنتیکی در بروز بیماریهای روحی و روانی مؤثر بوده که به عنوان مثال فشارهای کاری، بیکاری، تأخیر در ازدواج و حتی نظامهای بوروکراتیک فشارهای اجتماعی را به دنبال دارد و بالطبع این فشارها به بیماریهای روانی و اضطرابی و افسردگی ختم میشود.
این نماینده مجلس معتقد است: رفع مشکلات اقتصادی مانند معضل بیکاری میتواند کاهش بیماریهای فوق را به دنبال داشته باشد. علیجانی با یادآوری وجود 7 میلیون نیروی بیکار در کشور میافزاید: تمامی خانوادههای این 7 میلیون نفر درگیر مشکلات ناشی از بیکاری هستند و این موضوع استرسها را به همراه دارد؛ البته تأخیر در ازدواج و فراهم نبودن زمینههای آن نیز فشارهای روحی و روانی را برای جوانان ایجاد میکند. از نگاه این عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی برای مقابله با نابرابریهای اجتماعی از رانتخواری باید جلوگیری کرد تا عدالت اجتماعی تحقق و مشکلات فکری جوانان کاهش یابد و سلامت روان آنها تأمین شود. وی تصریح میکند: سلامت روانی ریشههای ژنتیک، جسمی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی دارد و باید تلاش کرد که وضعیت اشتغال بهبود یابد و مشکلات سد راه ازدواج جوانان و همچنین نابرابریهای اقتصادی رفع شود.
بیمارانی که رها شدهاند
بخشی از بیماران روانی هر چند از آسیبدیدگان اجتماعی هستند، اما سازوکارهای کنونی بیمه و سلامت این بیماران را انگار نمیبیند. علیجانی زمانی تأکید میکند: بیماران روانی نیازمند توجه و حمایت بیشتری هستند، زیرا اغلب آنها از لحاظ اجتماعی، اقتصادی و حتی اختلالات شغلی با مشکلاتی مواجه هستند و نیاز است وزارت بهداشت در سرانه سلامت به رفع مشکلات این بیماران بیشتر توجه کند و با برنامهریزی مشخص تجهیز بیمارستانهای روانی و رفع کمبود تخت روانپزشکی را در دستور کار قرار دهد، زیرا اگر بیماران روانی درمان نشوند به طور قطع اختلالات ناشی از بیماری گریبانگیر خانواده هم میشود.