باید اعتراف کرد که اگر نبود حمایتهای مادی و معنوی این مردم در شهرها و روستاها، این قافلهها بسیار زودتر از آنچه به نظر میرسد از راه مانده بود و میرفت آنچه نباید میرفت و میشد آنچه نباید میشد. تمام ایران از شمالیترین تا جنوبیترین نقطه، خط مقدم جهان اسلام بود و هر قلبی که برای این جبهه میتپید، برای رزمندهاش و آنچه در این میان مطرح نبود، منافع شخصی بود و آنچه مطرح بود، منافع اسلام برای رضای خدا بود و کسی که مخلص بود در این جبهه بود و مهم نبود که در کجای این خاک است. مهم حضور بود و او حضور داشت. گرچه حضورش مادی نبود و اگر از همان رزمنده تفنگ به دست در سنگر میپرسیدی که تو میجنگی، بی گمان میگفت: نه ما میجنگیم .
هر قشری و صنفی هرچه میتوانست دریغ نمیکرد. عدهای جهاد مالی میکردند و عدهای دیگر، جهاد جانی و عدهای نیز جهاد فکری و فرهنگی. اما همه در یک صف و یک خط بودند. تاریخ به یاد دارد آن زمانی که بچه دبستانی قلک خود را پر میکرد و به جای آنکه اسباب بازی کودکانهاش را بخرد، با فراخون و بدون فراخوان تقدیم دفاع از کشور میکرد.
در دوران هشت سال دفاع مقدس، تیمهای پزشکی از جمله گروههایی بودند که نقش بیبدیلی در خدمترسانی درمانی و پزشکی به رزمندگان اسلام ایفا کردند که برگ زرین و ماندگاری از آن روزهای پر از حماسه در تاریخ انقلاب اسلامی است .
پزشکان، پرستاران و امدادگران در خوزستان در طول دوران دفاع مقدس در پشت جبهههای جنگ، تمام تلاش و مهارت خود را برای درمان رزمندگان مجروح به کار میگرفتند و از جان خود مایه میگذاشتند تا مجروحی را از مرگ نجات دهند .
پرستاران با ایثار و فداکاری در طول شبانه روز از تمام توان خود برای پرستاری از مجروحان جنگ تحمیلی تیمارداری میکردند تا ضمن نجات جان آنها، به سلامت به آغوش خانواده خود برگردند .
دکتر محمد حسین انصاری مود یکی از پزشکان عمومی شهر بجنورد است که طی هشت سال دفاع مقدس جانفشانیهای زیادی را چه در میدان و چه در پشت خط های مقدم جنگ از خود نشان داد.
تصمیم گیری تا اجرای کار در دوران هشت سال دفاع مقدس کمتر از چند دقیقه بود
دکتر انصاری مود میگوید:در سالهای نخست جنگ یکی از مسائل مهم، کمبود دارو، تجهیزات پزشکی و پزشک و پرستار بود که در سال 59 کادرهای پزشکی به صورت داوطلبانه به جبهههای حق علیه باطل م شتافتند اما از سال 60 دولت پیشنهاد داد که پزشکان موظف هستند که به مدت یک ماه در مناطق جنگی خدمات رسانی کنند. اما در آن زمان شهر بجنورد به شدت با کمبود پزشک مواجه بود و از سوی دیگر بیشتر پزشکانی که در این شهر فعال بودند پزشکان خارجی همچون بنگلادشی بودند.
در سال 62 بر طبق قرعه کشی انجام شده، باید اسفندماه همان سال بنده به جبهه عازم میشدم و در فرودین ماه نیز شهید اولیاء. بنا به درخواست شهید اولیا قرار بر این شد تا وی اسفندماه راهی جبهه شود و بنده در فروردین ماه اعزام شوم که شهید اولیاء بعد از دو روز رسیدن به کرمانشاه به مقام والای شهادت نائل شد.
در زمان هشت سال جنگ تحمیلی پزشکان و پرستاران برای حضور در جبههها هیچگاه جمله فردا و یا پس فردا بروم را نمیآوردند و در حقیقت تصمیم گیری تا اجرای کار در دوران هشت سال دفاع مقدس کمتر از چند دقیقه بود. هر پزشکی در هر مدت زمانی که در جبهه حضور داشت پزشکان دیگر حاضر در شهر، به جای وی در بیمارستان کشیک میایستادند تا مشکلی برای شهروندان به وجود نیاید.
به علت کمبود پزشک و پرستار و حجم بالای مجروحان در جبهه با کمک یکی از افراد تصمیم گرفتیم پایگاهی را ایجاد کنیم و از رزمندگان تقاضا کنیم هر کسی که تمایل دارد برای دریافت آموزشهای کمکهای اولیه و خدمات رسانی به مجروحان در این کلاسها شرکت کنند.
بنده برای آموزش چگونگی کمک به مجروحان نیاز به یک کمکی داشتم که شخصی با نام ابراهیمی که در آن زمان فقط تا کلاس سوم نهضت سواد آموزی را درس خوانده بود با من همکاری میکرد و توانستم با کمک وی به تعداد خیلی زیادی از رزمندگان آموزشهای کمکهای اولیه را در شهر بجنورد ارائه دهم.
در حقیقت در دوران هشت سال دفاع مقدس هر شخصی سعی می کرد هر تخصصی که دارد و در جبهههای جنگ نیز به آن نیاز است به رزمندگان ارائه و آموزش دهد.
در حال حاضر شخصی که در کلاسهای کمکهای اولیه به عنوان کمکی در کنار بنده بود و بیشتر از سه کلاس نیز سواد تحصیلی نداشت، با ادامه تحصیل توانست مدرک دیپلم را کسب و سپس به دانشگاه برود و تخصص خود را در زمینه بیماریهای قلبی کسب کند و هم اکنون یکی از روسای بیمارستان قلب در شهر مشهد است.
هنگام اعلام نیاز، کوهی از دارو از سوی شهروندان بجنوردی جمع آوری میشد
مرحوم حاج سید احمد یاهویان یکی از افراد شاخص در جمعآوری کمکهای مردمی برای جبههها بود. یکی از کمکهایی که انجام میشد جمع آوری دارو، پذیرش و اسکان جنگ زدگان بود که بیشتر در محل هتل نقی زاده انجام میشد. به خوبی به این موضوع اشراف داشتیم که در منازل مردم مقدار زیادی دارو وجود دارد و به هنگام نیاز هنگامی که اعلام میکردیم تا مردم کمکهای دارویی خود را بیاورند و کوهی از دارو جمع میشد.
اکیپی نیز برای جداسازی داروهای تاریخ گذشته، داروهایی که زمان خیلی کمی به انقضای آنها باقی مانده از سایر داروها، تشکیل شده بود که بعد از جدا کردن داروهای تاریخ مصرف گذشته، کمکها به جبهه ارسال میشد.
هر زمانی که رزمندگان به جبههها اعزام میشدند چندین کامیون کمک مردمی نیز همراه آنها ارسال میشد و حتی به یاد دارم در یک مرتبه آنقدر تعداد کامیونهای حامل کمک مردمی زیاد بود که پلیس مجبور به بستن چندین خیابان شد.
آمبولانس جهت حمل و جابجایی مجروحان یکی از نیازهای اساسی جبههها بود بنابراین آنقدر خوب در زمینه جمعآوری کمک های مردمی عمل کرده بودیم که توانستیم حدود هفت دستگاه آمبولانس خریداری و به جبههها ارسال کنیم.