هر ساله میلیونها کودک در سراسر دنیا به خاطر جدایی والدینشان از یکدیگر، طعم تلخ از هم پاشیدن خانواده را میچشند. پایان ازدواج والدین برای بچهها دشواری و استرس را به همراه دارد.
بر اساس تحقیقات روی بچههای طلاق، پیشدبستانیها و بچههایی که در آستانه نوجوانی هستند، سختترین دوران را تجربه خواهند کرد. والدینی که فرزندانی در یک چنین گروههای سنی دارند، باید توجه خاصی را معطوف فرزندان کنند و اگر امکانش وجود دارد، طلاق را تا بزرگتر شدن بچهها به تعویق بیندازند تا آنها بتوانند بهتر با این تصمیم کنار بیایند.
پیش دبستانیها
بچههای بین 3 تا 5 سال بیشترین زجر را در جریان جدایی والدینشان میکشند، چون نابالغند و به والدینشان وابسته هستند. آنها برای غذا خوردن و بازی کردن و محافظت شدن به حضور والدینشان نیاز دارند. آنها با طلاق والدین احساس ناامنی میکنند، چون فقط یکی از والدین را در کنار خودشان به صورت دائمی دارند و در عین حال، پدر و مادر هم شاید بیشتر توجهشان معطوف مشاجره با همدیگر باشد. بچههای کوچک توانایی محدودی برای تسکین دادن خودشان دارند. نمیتوانند به یک دوست تلفن بزنند و با او صحبت کنند یا حواس خودشان را با انجام تکالیف مدرسه پرت کنند. خودخواهی کودکانه خاص بچههای این سن هم باعث میشود که فکر کنند آنها مسئول همه اتفاقاتی هستند که کنارشان میافتد، از جمله جدایی والدین.
بچههایی در آستانه نوجوانی
بچههایی که تازه وارد دوره نوجوانی شدهاند، هم نمیتوانند با طلاق والدین راحت کنار بیایند. آنها تصمیمات ناگهانی میگیرند و قدرت قضاوت درست را ندارند. به والدینشان نیازمند هستند تا به آنان در کنترل این رفتارها کمک کنند. وقتی طلاق خانواده را به خطر میاندازد و والدینشان کمتر در دسترس آنها هستند، این بچهها برای مقابله با استرس زیادی که دارند ممکن است سراغ رفتارهای خطرناک مثل استفاده از الکل یا مواد مخدر بروند. اینجاست که ممکن است تصمیمات کاملا اشتباهی بگیرند که تا آخر عمر، آنها را تحت تاثیر خودش قرار دهد.
به تاخیر انداختن جدایی
در خانوادههایی که با بچهها بدرفتاری میشود یا میزان مشاجرات بسیار بالاست، والدین اغلب چارهای جز جدایی هر چه زودتر ندارند چرا که آن محیط برای پدر یا مادر و کودکان بسیار سمی است. با این حال، در خانوادههایی که سطح مشاجرات پایینتر است و والدین احساس تنهایی، بیپشتیبانی و نامحبوب بودن دارند، به سود بچهها است که والدین جداییشان را به تاخیر بیندازند. مثلا صبر کنند تا کودکان به سن مدرسه برسند یا اگر بچهای با مشکلات اجتماعی و ضعف درسی دارند، طلاق را به زمان دیگری موکول کنند.
کمک به کودکان برای وفق یافتن
اگر طلاق اجتناب ناپذیر بود، والدین میتوانند به بچههای زیر سن دبستان با بیشتر وقت گذاشتن برای آنها کمک زیادی کنند. ادامه دادن فعالیتهای عادی و همیشگی مثل رفتن به پارک یا کتاب خواندن همراه با فرزند به او این اطمینان را میدهد که فراموش نخواهد شد. والدین بچههای زیر سن نوجوانی باید حد و مرز مشخصی را برای بچهها تعیین کنند و از آنها بخواهند به قوانین خانواده مثل سابق احترام بگذارند، چه در زمینه جایی که میروند و چه در مورد دوستانی که با آنها وقت میگذرانند. به این ترتیب از رفتن این بچهها به سمت رفتارهای پرخطر جلوگیری خواهند کرد. والدین بچههای هر دو گروه سنی باید با بچههایشان در مورد طلاق صحبت کنند، به نگرانیهای آنها پاسخ بدهند و به آنها اطمینان بدهند که علت طلاق نیستند و همچنان مثل سابق دوستشان خواهند داشت.